قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

فصل جدیدی از کاهش ارزش پول در کشور رقم خورده است

دبیرکل خانه کارگر در گفت‌وگو با ایلنا:
فصل جدیدی از کاهش ارزش پول در کشور رقم خورده است


نقدینگی در سال جدید افزایش می‌یابد/ بودجه سال جاری رکودآور است/ شیوه فعلی بودجه‌ریزی حاصلی جز فقر ندارد/ راه شکوفایی هزینه‌کرد زیاد نیست/ ریزش پول در شرایط رکود به خفگی می‌انجامد نه نجات/ تورم کمتر از 40 درصد نخواهد بود.


 

ایلنا: دبیرکل خانه کارگر جمهوری اسلامی ایران معتقد است که روند شتابان رشد بودجه‌های سالیانه دولت در سال‌های اخیر، اجازه تحرک را از اقتصاد گرفته است و علت اصلی رکود تورمی حاکم بر اقتصاد است.
علیرضا محجوب که به عنوان رئیس فراکسیون کارگری مجلس هشتم، از منتقدان جدی خصوصی‌سازی در کشور نیز هست، مدعی است که این خصوصی‌سازی‌ها کاملاً با اهداف سیاست‌های خصوصی‌سازی و هم چنین قانون اساسی متضادند و سبب شده‌اند تا نه تنها نقش مردم و بخش خصوصی در اقتصاد بیشتر نشود، بلکه هر روز بر حجم دولت و میزان دخالت آن در اقتصاد افزوده و فضای حرکتی مردم در اقتصاد کوچک‌تر و کوچک‌تر شود. وی مدعی است که روند فعلی بودجه‌نویسی در کشور فقر آفرین است نه تولید ثروت.
وی در گفت‌وگو با ایلنا گفت: با توجه به اینکه اقتصاد ایران دچار عارضه تورم رکودی یا بیماری هلندی است، هر اقدام در اقتصاد کلان ایران ممکن است به بازسازی فوق‌العاده یا ویرانگری غیرقابل جبران بدل شود. به نظر من بودجه‌های سالانه بدون توجه به وضعیت ویژه اقتصادی ایران و بیماری‌های آن نوشته می‌شود و این متاثر از بی‌اعتمادی و بی‌اعتقادی مجریان و تصمیم‌گیران کشور به گزارش دستگاه‌های نظارتی و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی کشور و نشریات و مطبوعات تخصصی در این عرصه است. اصولا تفاوت عمده بودجه 89، با بودجه سال 1388 در آن است که سرفصل جدیدی از تاریخ کاهش ارزش پول را که حدود 17 سال است، آغاز شده، رقم می‌زند.
نقدینگی در سال جدید افزایش می‌یابد
دبیرکل خانه کارگر افزود: در 17 سال گذشته هر 5 سال یک بار، بودجه کشور صددرصد افزایش یافته است. در دوره دوم از این تحولات، هر 4 سال یک بار، ‌بودجه‌ها افزایش صددرصدی نشان می‌دهند و اکنون با بیش از افزایش چند ده هزار میلیارد تومانی در حجم بودجه 1389، از این به بعد هر 3 سال یک بار بودجه 2 برابر خواهد شد و این خود یعنی یک کاهش ارزش آشکار و یک ضرورت‌تراشی بارز برای افزایش حجم نقدینگی.
محجوب در ادامه گفت: اصولا محاسبه بودجه به ارزش ثابت نشان می‌دهد که متاسفانه سیر فزاینده ارزش هزینه دولت‌ها، اگر حکایت از ولخرجی نکند، قطعا حرکتی انسباطی و در خلاف جهت حفظ ارزش پول ملی و کاهش تورم است. به طور مثال طی 17 سال گذشته، نقش بودجه از نظر حجمی در مقایسه با حجم تولید ملی 2 برابر شده است؛ ‌یعنی اگر 17 سال پیش بودجه عبارت بود از 40 درصد تولید ناخالص داخلی، اینک بودجه بیش از 87 درصد تولید ناخالص ملی را تشکیل می‌دهد و مطابق بودجه 89، بودجه سال بعد بیش از 90 درصد تولید ناخالص ملی را به خود اختصاص خواهد داد.
دبیرکل خانه کارگر در ادامه اظهار داشت: این وضعیت که اشاره کردم به معنای رکود است؛ یعنی به‌رغم تاکید قانون اساسی در اصل 43 مبنی بر اینکه دولت حق ندارد در نقش یک کارفرمای بزرگ ظاهر شود، با وجود خصوصی‌سازی‌های صورت گرفته، فقط نقش کارفرمایی دولت تقویت شده است و هیچ چیزی عاید مردم نشده است.
بودجه سال جاری رکود آور است
وی با انتقاد از بودجه سال 1389 گفت: بودجه سالانه به جای آنکه رکودشکن باشد، خود در مسیر تقویت رکود و حتی انحراف تقاضا و نهایتاً کم ارزش کردن تلاش میلیون‌ها کشاورز، کارگر، صنعتگر و عالم ایرانی حرکت کرده است. آنهایی که در بستر بیرون از دولت به هر شکل فعالیت اقتصادی می‌کنند، فقط در یک محدوه 10 درصدی آزادی فعالیت اقتصادی دارند. 90 درصد اقتصاد ایران در مسیری که کارفرمای بزرگ یعنی دولت معین می‌کند، ناچار به تولید، عرضه و مصرف است.
محجوب ادامه داد: با وجود اینکه هزاران شرکت و موسسه واگذار شده، به دلیل آنکه منبع اصلی تامین نقش کارفرمایی دولت، درآمدهای نفتی بوده است، به جای آنکه از حجم تصدی‌گری کاسته شود، به کیفیت و حجم آن افزوده شده است. همواره گفته‌ام دولت شهید رجایی به عنوان بانی زیباترین بودجه‌ریزی در اقتصاد ایران توانست رکورد 29 درصدی حجم بودجه در تولید ناخالص داخلی را برای اولین بار و آخرین بار در تاریخ ایران ثبت کند. سوال این است که آیا راه شهید رجایی از بودجه 90 درصدی در تولید ناخالص داخلی می‌گذرد؟
شیوه فعلی بودجه‌ریزی حاصلی جز فقر ندارد
وی در ادامه با طرح یک پرسش گفت: سوال می‌کنم آیا با افزایش 80 هزار میلیارد تومانی بودجه یا به تعبیری رشد 33 درصدی بودجه، ‌تورم زیر 5 و 10 درصد عملیاتی می‌شود؟ آیا هزاران واحد تولیدی که اکنون مفلس و مقروض، پیکر نیمه جانشان را تکان می‌دهند، می‌توانند در پرتو این بودجه به سرعت، توسعه، رونق و امید برسند؟ اگر نگاهی به اقدام دولت در ماه‌های پایانی سال گذشته در استمهال بدهی 4 هزار واحد تولیدی مقروض به بانک‌ها داشته باشیم، باید بگویم این رقم در سال 89 افزوده می‌شود، همانگونه که در سال 88 به حدود 6 هزار و 400 واحد تولیدی رسید. در سال 89 میزان مرگ و میر سرمایه‌گذاری و صنعت لحظه به لحظه نسبت به تولد و زایش زیادتر و زیادتر می‌شود و همه این‌ها به خاطر بودجه‌ای است که برای رفاه، چالاکی، تحرک اقتصادی و کمک و خدمت بیشتر به مردم و رفع بیکاری و فقر نوشته می‌شود، اما با این شیوه بودجه‌ریزی جز بسط بیشتر فقر حاصلی ندارد.
حاکمیت اقتصاد عصر مستوفی‌ها بر کشور
محجوب در ادامه گفت: در لایحه بودجه سال 1389، 13 مورد از بندهای آمره، به بندهای اختیاری و انتخابی برای دولت تبدیل شده بود؛ بنابراین لایحه پیشنهادی دولت برای بودجه نه فقط یک تکلیف نبود، ‌بلکه یک شیوه جدید برای اداره کشور براساس اقتصاد عصر مستوفی‌ها بود. نمی‌توان اقتصاد ملی را با اختیارات رنگارنگ و تودرتوی دولتی که در قالب بندهای مختلف لایحه بودجه سال 89 به عنوان جابجایی یا ضرورت یا دیگر عناوین به دولت داده شده بود، تضمین کرد.
وی افزود: اصولاً تغییر نام صندوق ذخیره ارزی در حالی که منابع آن به شدت تضعیف شده است، نمی‌تواند به پویایی در عرصه اقتصاد کمکی کند. در سال‌های اخیر دولت‌های مختلف برای پوشش به نقش کارفرمایی خود و توجیه آن، بر طبل تقویت سرمایه‌داری کوفته‌اند، اما آنچه که در این زمینه رشد کرده، دلالی و تجارت و از آن بدتر، تهی کردن بدنه صنعت ایران از سرمایه و ابزار کردن آن از طریق تشکیل شبه‌تراست‌ها برای انتقال سرمایه از ایران به خارج بوده است. اکنون مجموعه‌هایی وجود دارند که تا 6 میلیارد دلار از منابع داخلی را به اشکال گوناگون در شرکت‌هایی که در خارج تاسیس کرده یا سهم قابل ملاحظه‌ای در آن به هم زده‌اند، انتقال داده‌اند. متاسفانه آمار دقیقی در این مورد وجود ندارد، اما برحسب قرائن تصور می‌کنم که بیش از یک سوم منابع ارزی ایران در سال‌هایی که خصوصی‌سازی محور بودجه‌های سالانه است در قالب استفاده از صندوق ذخیره ارزی یا استفاده از منابع بانک‌ها و کمک‌های دولتی به خارج از کشور به شکل Invoice خارج شده است. بنابراین دولت چابک، بودجه کوچک می‌خواهد و سرعت عملیات اقتصادی که به رونق و توسعه می‌انجامد، ‌فقط با کوچک شدن حجم بودجه دولت عملیاتی است. چنانچه دولت شهید رجایی با بودجه بسیاری کوچکی در شرایط بسیار ناگوار اقتصادی، کشور را از بزرگ‌ترین مشکلات نجات داد و حتی نشاط و رونق اقتصادی را نیز که از سال 1356 از میان رفته بود، به اقتصاد ایران بازگرداند.
راه شکوفایی هزینه کردن زیاد نیست
محجوب در ادامه درباره تاثیرات بودجه بر ارزش پول ملی گفت: راه شکوفایی، هزینه کردن زیاد نیست. به عکس دولت هرچه کوچک‌تر هزینه کند، اقتصاد شکوفاتر می‌شود. بودجه 89 هرگز چنین اصلی را تضمین نمی‌کند. این حفظ ارزش پول ملی نبوده و نیست که اتفاق افتاده است، بلکه حفظ قیمت تقریبا ثابتی برای پول خارجی بوده است. این در واقع خدمت به اقتصاد ملی نبوده است، خدمت به فراوانی و استفاده از ارز ارزان خارجی بوده است. به طور کلی در اقتصاد عمل غیرمتعارف و غیرمتعادل تحت هر عنوانی، نیاندیشیده و ناپسند تلقی می‌شود. بنابراین وقتی که ما برابر آمار منتشره مرکز پژوهش‌ها و تورم متوسط سالانه بانک مرکزی، تورمی بیش از 23 درصد داشته‌ایم، از سال 1381 که همسان‌سازی نرخ ارز به قصد افزایش قیمت ارز و کاهش کسری دولت از این طریق به تصویب رسید، باید قیمت ارز مطابق تورم داخلی 100 درصد افزایش می‌یافت، اما افزایش 25 درصدی نشان از کنترل این قیمت توسط دست‌های نامریی دارد.
محجوب با انتقاد از روند واردات فعلی به کشور گفت: گرچه منطق صادرکنندگان به واسطه آنکه ایران یک وارد‌کننده بزرگ است به زیان همه مصرف‌کنندگان، به خصوص کارگردان و مصرف‌کنندگان کوچک است، اما دولت هیچ سیاست جبرانی قابل قبولی برای صادر‌کنندگان ارائه نکرده است. باید گفت تا زمانی که منبع اصلی عرضه پول خارج در بازار دولت است، هر اصطلاحی نظیر شناورکردن، همسان‌سازی و از این قبیل، تلاشی است برای نوعی اغواگری اقتصادی و گرنه بر همه روشن است که قیمت ارز به عنوان به یک پدیده اقتصادی باید با سایر قیمت‌ها متوازن و منعطف افزایش می‌یافت. روی دیگر این سکه تلاش دولت‌ها برای حفظ سطح قیمت‌های عمومی و خدمت به مصرف‌کننده است، اما عدم تعادل به جا مانده از آن می‌تواند در یک چرخه جدید، خود بلای خانمان سوزی در اقتصاد کشور از طریق یک جهش ناگهانی قیمت باشد.
کسری در برابر کسری
رئیس فراکسیون کارگری مجلس هشتم اظهار داشت: اصولاً راه‌کارهایی که برای مقابله با کسری بودجه در لایحه بودجه سال 1389 پیش‌بینی شده بود، خود مبتنی بر روش‌های کسری در مقابل کسری است؛ یعنی دولت برای کاهش کسری به راه جدیدی متوسل شده که استفاده از اوراق مشارکت ارزی است که در بودجه‌نویسی سابقه نداشت.
دبیرکل خانه کارگر درباره نحوه برخورد با مساله کسری بودجه در این بودجه سال جاری نیز گفت: در گذشته دولت از طریق تسهیلات مالی خارجی، فاینانس یا حتی در مقاطعی از یوزانس اقدام به تعدیل و انتقال کسری‌ها می‌کرد. به طور مثال اکنون بیش از 10 سال است که در بودجه‌های سالانه، اوراق مشارکت مالی به بهانه‌های مختلف در بودجه پیش‌بینی می‌شوند تا کسری بودجه دولت، مکتوم و پنهان بماند.
رئیس فراکسیون کارگری مجلس هشتم درباره میزان کسری بودجه دولت در سال 1389 گفت: اگر می‌خواهیم رقم واقعی کسری را در بودجه محاسبه کنیم، باید به خود بودجه نگاه کنیم. نگاهی به بند 2 ماده واحده که تحت عنوان جابجایی به دولت اجازه‌های متعدد داده است تا عمل انتقال به آینده و سال بعد را ممکن سازد و بند 3 و اجزای آن و همچنین در ردیف‌ها و بندهای متعددی که در قانون برای بخش‌های مختلف اجازه صدور اوراق داده است که مسلماً رقم بسیار قابل ملاحظه‌ای را می‌سازند، و همچنین 80 هزار میلیارد تومان هزینه اضافی که باید از محل 40 هزار میلیارد تومان هدفمند سازی یارانه‌ها در نظر گرفته شده‌اند که حسب قانون فقط حداکثر 20 هزار میلیارد آن قابل تحقق است، گوشه‌ای از این ارقام را نشان می‌دهند.
وی افزود: البته باید توجه داشته باشیم که بخشی از این اقدامات دنباله سیاست‌های گذشته و پاره‌ای از آنها، سیاست‌های جدید است. ما انتظار نداریم که نبوغ و خلاقیت‌ها در عرصه اقتصادی در ملتی که هر روز حکایتی از نبوغ آن منتشر می‌شود، آن قدر تحلیل رفته باشد که از تنظیم یک سیاست اقتصادی یا بودجه متوازن یا اتخاذ یک انضباط مالی قابل قبول برای پرهیز از کسری بودجه حقیقی ناتوان باشد.
محجوب درباره دلایل نگارش بودجه به این شکل گفت: باید دید کدام دسته‌های هزینه‌ساز، مانع از ظهور این نبوغ در عرصه بودجه‌نویسی است. مطمئن هستم که اراده ثروتمندان و پیمانکاران بزرگ در جلوگیری از این امر نقش بسزایی دارد، والا مقابله با کسری و ترسیم یک صورت مساله واقعی و پرهیز از راه‌هایی که فقط نوعی فرار به جلوست، نمی‌تواند راه‌حل یک ملت یا اقتصاددانان آن یا بودجه آن برای مقابله با کسری باشد.
دبیرکل خانه کارگر گفت: حقیقت آن است که ما حدود 20 سال است که از کسری فرار می‌کنیم و به اندازه کافی فرار هزینه داشته است، اما آیا وقت آن نرسیده است که کسری واقعی را تقویم و حداقل جلوی زیان‌های فراوان آن را از این جا بگیریم.
ریزش پول در شرایط رکودی به خفگی می‌انجامد نه نجات
دبیرکل خانه کارگر درباره افزایش حدوداً 50 درصدی حجم بودجه عمرانی در لایحه بودجه 89 نسبت به بودجه 88 گفت: اصولاً اشتباهی که طراحان این تفکر می‌کنند آن است که نمی‌دانند پل، جاده، ساختمان و ابنیه‌های متعدد که بخش اعظم این بودجه عمرانی را تشکیل می‌دهد و یا سدهایی که فقط برای مصرف آب شرب بسته می‌شوند، باید جزو هزینه‌های مصرفی محسوب شوند نه جزو اقدامات سرمایه‌ای. اصولاً در این مسیر تولدی واقع نخواهد شد، بلکه قدرت بازدارنده‌ای ظهور می‌کند که به آن انحراف تقاضا می‌گوییم؛ یعنی دولت مالیات‌های اخذ شده از مردم را با درآمدهای نفتی در اختیار پیمانکاران دست اول می‌گذارد که بیش از 2 هزار میلیارد تومان آن، در همان زمان تصویب به جیب پیمانکاران دست اول در عرصه نقل و انتقال پیمان دست اول به دست دوم واریز می‌شود و قاعدتاً هیچ یک از این مسیر خرج نمی‌تواند به رکودشکنی بیانجامد. درست است که ریزش پول می‌تواند به افزایش تقاضا یا متحرک کردن آن بیانجامد، اما در شرایط رکودی این حرکت مانند دست و پا زدن غریق در باتلاق است که به خفگی و غرق شدن سریع‌تر و فوری آن می‌انجامد تا نجاتش.
وی ادامه داد: اقتصاد جهان بعد از سال‌ها آزمون و خطا این را به عنوان یک باور مطلق می‌شناسد که افزایش حجم بودجه، به هر عنوان به رکود و تورم می‌انجامد و جزو بیماری‌هایی است که باید آسیب‌شناسی و از اقتصاد ملی کشور دور شود. گزندی است که اگر چشم زخم بر آن نبندیم معلوم نیست تا کجا ادامه یابد. بنابراین قطعاً باید باور کنیم که کسری بودجه به انضمام ریزش پول در بودجه که به سیاست انبساطی مالوف برای دولت‌های ما تبدیل شده، به توسعه و انبساط اشتغال، تولید صنعتی و کشاورزی نمی‌انجامد، بلکه سرعت شتابان این عملیات تنها به فلج کردن این بخش‌ها کمک می‌کند. یادمان باشد که با افزایش حجم بودجه عمرانی، دست وپای خودمان را می‌بندیم نه دست و پای حریفمان را.
نماینده مردم تهران در مجلس افزود: البته امکان دارد در ماه‌های پایانی سال و به دلیل کسری بودجه دولت، بخشی از بودجه عمرانی به جاری منتقل شود که به نظر من این جابجایی از دیگر راه‌ها مثل استقراض یا فروش اوراق مشارکت یا راه‌های دیگر برای کمک به حل کسری بودجه منتطقی‌تر و کم‌ضررتر است. به نظر من یکی از بهترین راه‌ها برای متوقف کردن افزایش حجم دولت و کوچک کردن آن، حذف بودجه‌های عمرانی است. این هم که گفته می‌شود حیات مشاغل زیادی به بودجه‌های عمرانی وابسته است را قبول ندارم، چون سیاست‌های دولت در چند ساله گذشته و همچنین سیاست‌های دولت‌های گذشته نشان داده است که بودجه عمرانی در بخش عمران صنعت به کار گرفته نشده است و بیشتر معطوف طرح‌های عمرانی با مزیت‌های رفاهی بوده است و عموماً به کاهش اشتغال منجر شده است نه اشتغالزایی. بسیاری از این طرح‌ها اشتغال محدود و کوتاه‌مدتی را به وجود می‌آورند که بسیاری از این فرصت‌های اشتغال نیز نصیب خارجی‌ها می‌شود و تاثیری در کاهش نرخ بیکاری کشور ندارند.
محجوب درباره نقش و تاثیر بودجه‌های عمرانی بر اشتغال گفت: هزینه‌های عمرانی در عرصه اشتغالزایی تاثیرات اندک و مقطعی دارند. همان قدر که توسعه مصرف و افزایش هزینه‌های جاری دولت مذموم است هزینه‌های این چنینی عمرانی نیز مذموم است و اگر کسی قصد کوچک کردن دولت را دارد، باید بودجه عمرانی دولت را بسیار کوچک کند. کسانی که در راه‌های اصلاحی اقتصادی گام برداشته‌اند و کوشیده‌اند سهم دولت در تولید ناخالص داخلی را کاهش دهند، در نخستین گام تمام تصدی‌گری‌ها و فعالیت‌های عمرانی دولت را با فروش پروژه‌ها یا BOT کردن آنها یعنی واگذاری 20 ساله یا 30 ساله پروژه‌ها دولت را کوچک کرده‌اند. آنچه که ما اکنون شاهد هستیم این است که دولت از هشتاد و چند پروژه عمرانی به سیصد و چند پروژه عمرانی در حال حاضر رسیده است که کماکان این پروژه‌ها بر دوش دولت است. بنابراین این تعداد زیاد پروژه پول بیشتری می‌طلبد و در حقیقت دوره و هزینه و تعهدات بیشتری را به خود معطوف می‌کند. اگر دولت قصد داشت در این باره گامی به نفع خود و مردم بردارد، حداقل می‌توانست تعهدات جدیدی را نپذیرد و بر دوش نگیرد و کلنگ جدیدی بر زمین نمی‌زد.
دیوار و گچ حرف نمی‌زند
وی ادامه داد: سنت مالوف دولت‌ها در این زمینه هم انتقاد از دولت قبلی است مبنی بر اینکه این حجم کلنگ بر زمین زده شده است، ولی بعد از مدتی که از عمر دولت گذشته است خود آنها سنت پیشینیان را بهتر از قبل دنبال کرده و مشکل هزینه‌ای جدیدی برای کشور ایجاد کرده‌اند. اصولاً اقتصاددانان معتقدند که دیوار و گچ حرف نمی‌زند، یعنی تولید ثروت نمی‌کند. فقط منظره‌ای است که مصرف‌کنددگان می‌توانند به آن نگاه کنند.
تورم کمتر از 40 درصد نخواهد بود
وی در بخش پایانی صحبت‌های خود و درباره تاثیر لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها بر زندگی اقشار محروم جامعه گفت: اصولاً من در مجلس هم اعلام کردم که با وضع جدید؛ یعنی اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها که به نظر می‌رسد دولت روی چند نقطه از جمله افزایش قیمت بنزین تا لیتری 400 تومان و افزایش نرخ آب، برق، گاز و... تاکید ویژه دارد که به تبع آن، افزایش قیمت حمل و نقل و سوخت و دیگر عوامل متاثر از این قیمت‌ها در پیش خواهد بود. مجموعه این عوامل تصور می‌شود که نقش آنها را در سبد هزینه زندگی حداقل‌بگیران از مجموع 8 درصد فعلی به 16 درصد برسد. این به آن معناست که فقط و فقط برای جابجا شدن و تامین گرمایش و سرمایش و آب مصرفی، کارگران و حداقل‌بگیران باید چیزی معادل 30 هزار تومان بیشتر هزینه کنند. اگر مجموع قیمت‌ها را به این رقم بیافزاییم که حجم افزایش بودجه دولت نشان از این پیش‌بینی دارد، باید به سادگی بگوییم که قیمت‌ها تا حدود 40 درصد استعداد افزایش دارند.  

آن‌ها که عوام را به عدم درک متهم می‌کنند، ......................

سیدعلی صالحی در گفتگو با ایلنا؛
آن‌ها که عوام را به عدم درک متهم می‌کنند، به تعریف مردم تاریخی جفا کرده‌اند


سیدعلی صالحی می‌گوید: شعری، شعر است که عوام بفهمند و خواص بپسندند. آن‌ها که عوام را به عدم درک متهم می‌کنند، ناخواسته به تعریف «مردم تاریخی» جفا کرده‌اند. چگونه می‌شود مردمی که حافظ را درک می‌کنند، به ناتوانی متهم کرد.


 

ایلنا: آن‌ها که عوام را به عدم درک متهم می‌کنند، ناخواسته به تعریف «مردم تاریخی» جفا کرده‌اند. چگونه می‌شود مردمی که حافظ را درک می‌کنند، به ناتوانی متهم کرد. سیدعلی صالحی به درک عمیق مردم توسط شاعر ایمان دارد. به مناسبت انتشار «انیس همین هفته می‌آید» تازه‌ترین دفتر شعر سیدعلی صالحی، که چندی پیش ازسوی انتشارات نگاه به چاپ رسید، گفتگویی با خالق این اثر داشتیم و جریان مخاطب شعر فارسی در طول دهه های اخیر را با او درمیان گذاشتیم.

* سال‌ها پیش طی مصاحبه‌ای گفتید: «من برای خودم می‌سرایم و بس!» چگونه است که هم می‌توان برای خود سرود و هم مخاطبان قابل توجهی را جذب شعر خود کرد؟
ــ همیشه همین بوده است. ده سال پیش از این، پیشکسوتی گلایه کرد که تو شاعر مردمی، نگو برای خودم می‌سرایم! ازاو تشکر کردم، با این اشاره که گفتم من شاعر مردم هستم نه شاعر مردمی، و حقیقتا برای خودم شعر می‌گویم.
در غیر این صورت اصلا آن نوشته «شعر» نخواهد شد. حالا چه می‌شود که این خصوصی‌ترین خلاقیت‌ها نیز مورد استقبال قرار می‌گیرند، شاید به این دلیل باشد که من با مردم رویاهای مشترکی دارم، این «من منفرد» به علت زیست وسیع و تجارب گریبانگیر اجتماعی، به «من نوعی» بدل شده است. اتفاقا هرچه خصوصی‌تر، اجتماعی‌تر! او که عاملا برای مخاطب می‌سراید، بی‌مخاطب خواهد زیست.

* ذائقه مخاطب را در شعر، درنظر نمی‌گیرید، پس تولد شعر برای شما حاصل یک انفعال درونی است؟ ــ شما نیت مرا فنی‌تر بیان کردید. درست است. امثال من، اهل شهودند، ممکن است مدت‌ها شعر سراغشان نیاید، و بسا شبی هم چند شعر بر او ببارند، -پس خلاقیت شعر، ماموریت اداری نیست، مسافرت ناگهانی است، دعوت غافل‌گیرکننده است. شعر ابدا وظیفه‌ای نوشتاری نیست، بلکه وثیقه رهایی رویاهاست. مخاطب نخست و مخاطب نهایی شعر تو، اول خود تو هستی، اگر بین این «اول» و آن «نهایی» همسفرائی ـ اینجا یعنی مخاطب ـ به تو پیوستند، پیداست که این هجرت گرامی از جنس حلول زندگی است. در غیر این صورت نباید به «توهم» دل خوش کرد. شکار مخاطب ـ آن هم به قصد ـ نوعی توهم است.

* پیش‌آمده است که حس سرودن بیاید، اما واژه‌ها یاری‌ات ندهند؟در این شرایط چه می‌کنی؟
ــ این نوع احوال برای هر شاعری پیش‌می‌آید. در جوانی به وقت چنین احوالی فقط راه می‌رفتم، چند سال اخیر هرگاه کلمه کم آورده‌ام؛ نقاشی کرده‌ام.

* آیا رخ‌دادهای اجتماعی صرفا سوژه به شمار می‌روند و شاعر باید از این حوادث سود ببرد؟
ــ بستگی به میزان حساسیت‌ها و دغدغه‌های آدمی دارد. خوش خورده مردم بریده و عاج‌نشین شاید حساسیت‌هایش با من غلتیده در حضور زنده مردم و جامعه تفاوت دارد. وجود او نیز لازم است.
اما در مورد استفاده از رخ‌دادهای اجتماعی و حتی سیاسی در شعر شیوه‌ها متفاوت است. بستگی به درجه آمادگی شاعر دارد. نخست تاثیر حادثه، سپس رسوخ آن، و در مرحله سوم، واکنش از طریق خلاقیت کلامی است، که مجموعه این مراحل ـ برای من ـ در جهان شهود شکل می‌گیرد، آن هم از طریق هدایت «گفتن» به «چگونه گفتن» که چنین پروسه‌ای را «نیروی آفرینش فردی» با نظر به نوع «تربیت زبان» و «ذات ذهن» طی می‌کند و به سرانجام می‌رساند.

* در فهم و پذیرش شعر، آیا شما مخاطبان را به «عوام» و «خواص» تقسیم می‌کنید؟
ــ شاید در کار سیاست بشود به چنین تقسیم‌بندی‌هایی باور داشت، اما در باب هنر، خاصه شعر، من به آن واقعیت تاریخی یعنی مردم اعتقاد دارم.
همان عبارت کهن اما زنده را یادآوری می‌کنم: «شعر، شعری است که عوام بفهمند و خواص بپسندند.» آن‌ها که عوام را به عدم درک متهم می‌کنند، ناخواسته به تعریف «مردم تاریخی» جفا کرده‌اند. چگونه می‌شود مردمی که حافظ را درک می‌کنند، به ناتوانی متهم کرد.

* آیا همه مخاطبان کلام حافظ «خواص» اند؟ با این حال شکلی از شعر با نام «شعر عامه‌پسند» وجود دارد؟
ــ دقیقا. اما این بحث دیگری است. چنین مقوله‌ای وجود دارد که ظاهرا به آن شعر می‌گویند. کلامی نازل که عموما با وزن و قافیه تزئین می‌شود. این «عام» در مجموعه تعریف «مردم تاریخی» جایی ندارند، مگر آن‌که از این سطح عبور کند. درست مثل خود این‌گونه کلام رقصانه که موج است و حباب است و لذتی موقت برای عده‌ای که به عیش گذرا عادت دارند ـ از سر اجبار تربیت و طبقه ـ اما یادمان باشد بسیاری که به صورت حرفه‌ای به شعر ناب احترام می‌گذارند، زمانی در دوره تمرین، زیر دروازه همین شعر عامه‌پسند قیلوله‌ای داشته‌اند.

* گاه پیش می‌آید شعر را خواص می‌خوانند و عوام نیز می‌فهمند. هم از درد مردم گفته می‌شود و هم از تعالی آن کاسته نمی‌شود. شاعران محبوب جهان چنین کرده‌اند، هم فرار نکردن از مردم و هم ناب سرودن. این پارادوکس را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ــ صورت قضیه به نظر دوگانه می‌نماید، اما به باور من پارادوکس نیست. به «مردم تاریخی» اشاره کردم. شاعر این مردم تاریخی، حافظ است که شیشه را کنار سنگ، سلامت نگه می‌دارد. هنر همین است. شعر اگر «هزار تو» باشد، دریاوار خود را به همه می‌بخشد. منظور از چندصدایی، چندمعنایی و ساحت‌های هزار لایه همین است که هرکسی بنا به وسع خود با این واژه‌ها رابطه برقرار کند. من این خصلت را «مدارای معنا در شکل شناور» می‌نامم.

* شما شاعر مردم هستید. این اذعان همه است، اما می‌گویید شاعر مردمی نیستید. مسئله را توضیح می‌دهید؟
ــ نسیم شمال، کارو، و ... شاعر مردمی به شمار می‌روند. یعنی «توده‌ها» را به عکس‌العمل وامی‌داشتند. اما شاعر مردم با توده‌ها و انبوه توده‌ها کاری ندارد. آنها در رسیدن به مقام مخاطب، ذخایر استراتژیک به شمار می‌روند. من به مردم تاریخی ـ در شعر ـ نظر دارم. یعنی طبقاتی که ذهن پرسشگر و فعال‌تری دارند.

* به شعر سیاسی اعتقاد دارید؟
ــ من گاهی از سر اجبار ـ آن هم در گفت و شنودها ـ به این ترکیب‌ها قناعت می‌کنم، اما در دلم و در ضمیرم؛ این نوع تقسیم‌بندی‌ها را قبول ندارم. یک نوع شعر بیشتر نداریم و آن هم «شعر» است. شعری که صرفا سیاسی باشد؛ فاجعه است. آلودگی کلام به سیاست برای من وحشتناک است. سقوط است. شعری که همزمان سیاسی، اجتماعی، شخصی، عاشقانه، و خصوصی نباشد، شعر نیست.
مدارای معنا در شکل شناور یعنی همین. این حداقل آموزه‌ای است که از حافظ بزرگ آموخته‌ایم. شعر رنگین کمان رویاهاست.

* با این حال شعر شما همواره حاوی مضامین عاشقانه و سیاسی بوده، دلیل این امر چیست؟
ــ من همان‌طور که زندگی می‌کنم شعر می‌گویم و همان‌گونه که شعر می‌گویم، زندگی می‌کنم. تشخیص و تقسیم و تعریف نهایی به عهده تاریخ، زمان، و مردم است.

* شعر امروز ما در قیاس با شعر جهان چه جایگاهی دارد؟
ــ شعر زنده امروز ایران، از منظر جهانی، بی‌نظیر است، منتها قاره‌ای کشف ناشده است. با این حال دور نیست روزی که مردم بزرگ ایران، جایزه نوبل در ادبیات را نصیب خود خواهد کرد. ما می‌توانیم، و جهانی به زودی صدای ما را خواهد شنید.

* شعر شما باتوجه به بهره جستن از نوع زبان گفتار و واژه‌هایی که خاص سیدعلی صالحی است، در طول سال‌ها و دهه‌های اخیر چه گروهی از مخاطبین شعر را به خود اختصاص داده است...
ــ فکر می‌کنم بخشی از عوام و اغلب خواص.

*«انیس، آخر همین هفته می‌آید» تازه‌ترین دفتر شعر شماست که انتشارات نگاه منتشر کرده است. آیا مجموعه‌های دیگری هم دارید؟
ــ «ما نباید بمیریم، رویاها بی‌مادر می‌شوند.» به زودی ازسوی انتشارات آگاه منتشر می‌شود. دفتر بعدی «رد پای برف تا بلوغ کامل گل سرخ» نیز مدت‌های مدید است، جشم به راه مجوز است و انتشارات نگاه آن‌را منتشر خواهد کرد.
http://ilna.ir/newsText.aspx?ID=117296

نقش روسیه در ناآرامی‌های قرقیزستان

واشنگتن‌‌پست بررسی کرد:
نقش روسیه در ناآرامی‌های قرقیزستان


روسیه در سال گذشته درست مثل آمریکا و اروپایی‌ها برقراری تماس با نیروهای مخالف دولت در کشورهای همسایه را آغاز کرده است و در مورد قرقیزستان، نخستین بار این روش جدید برای آنها یک پیروزی بزرگ به ارمغان آورد.


 

ایلنا: روزنامه واشنگتن پست می‌نویسد که یک‌ماه قبل از آغاز تظاهرات خشونت‌آمیز در قرقیزستان ایستگاه‌های تلویزیونی روسیه «قربان بیک باقی‌اف» را دیکتاتوری خشن توصیف کردند که خانواده وی میلیاردها دلار از ثروت این کشور فقیر را ربوده‌اند.
به گزارش ایلنا، واشنگتن پست از قول روزنامه‌نگاران ، تحلیلگران و رهبران تظاهرات در قرقیزستان می‌نویسد که گزارش‌ها و تبلیغات رسانه‌های روسیه و اقدامات اقتصادی کرملین علیه قرقیزستان در تشدید نارضایتی و بسیج تظاهرکنندگان علیه دولت آن کشور نقش موثری ایفا کرده است.
«عمر بیک تکیبایف» یکی از رهبران اپوزیسیون که اکنون مقام دوم در دولت موقت قرقیزستان است، گفت: «حتی بدون روسیه این حوادث دیر یا زود به وقوع می‌پیوست ولی نفوذ و اقدامات روسیه یک عامل تعیین‌کننده بود.»
واشنگتن پست می‌نویسد که «ولادیمیر پوتین»، نخست‌وزیر روسیه هر گونه دخالت در حوادث قرقیزستان را تکذیب کرده و رهبران جنبشی که رئیس‌جمهوری و دولت قبلی را از کار برکنار کردند، تاکید می‌کنند که از روسیه فقط حمایت معنوی دریافت کرده‌اند. اما واقعیت این است که دولت روسیه به شدت با دولت باقی‌اف مخالف بود و در ماه‌های گذشته ضمن اعمال فشار بیشتر بر دولت روابط و همکاری خود را با اپوزیسیون گسترش داد.
به نوشته روزنامه واشنگتن پست این سیاست روسیه با استراتژی همیشگی آن کشور که حمایت از رژیم‌های دیکتاتوری در منطقه است تفاوت فراوانی دارد. در عین حال این سیاست به سرعت به نتیجه رسید و به نظر می‌رسد که یک پیروزی بزرگ در سیاست خارجی را نصیب روسیه کرده است.
به نوشته واشنگتن پست این حادثه می‌تواند هشدار و زنگ خطری برای سایر حکومت‌های دیکتاتوری آسیای مرکزی باشد که جمعیت کثیری از روس زبان‌ها در آنجا ساکن هستند و تلویزیون‌های روسیه را تماشا می‌کنند. در عین حال در پی تحولات اخیر در قرقیزستان به نظر می‌رسد که دولت روسیه در مورد آینده پایگاه هوایی آمریکا در خاک قرقیزستان که برای انتقال تجهیزات ناتو به افغانستان بسیار حیاتی است، می‌تواند نفوذ بیشتری اعمال کند.
در ادامه این مطلب واشنگتن پست به مناسبات دولت روسیه با قربان بیک باقی‌اف اشاره کرده و می‌نویسد کمتر از یکسال پیش دولت روسیه اعلام کرد که دو میلیارد دلار کمک اقتصادی در اختیار قرقیزستان خواهد گذاشت و در مقابل رئیس کشور این کشور نیز برنامه برچیدن پایگاه نظامی آمریکا را اعلام کرد.
اما چند ماه بعد با وجود این که قرقیزستان بخشی از کمک مالی روسیه را دریافت کرده بود در ازای سه برابر افزایش اجاره پایگاه نظامی آمریکا با تمدید قرارداد آن موافقت کرد. این موضوع خشم رهبران روسیه را برانگیخت. تلویزیون روسیه در گزارش‌های خود مدعی شد که خانواده باقی‌اف کمک‌های مالی روسیه را دزدیده‌اند و در ماه فوریه دولت روسیه پرداخت مابقی کمک‌های مالی خود به قرقیزستان را متوقف کرد.
به نوشته واشنگتن پست در اواخر ماه مارس، در هفته قبل از تظاهرات ضد دولتی هفتم آوریل، شبکه‌های تلویزیونی و مطبوعات طرفدار دولت روسیه با پخش گزارش‌های متعددی حمله به حکومت باقی‌اف را تشدید کرده و وی را به اعمال خشونت و فساد مالی گسترده متهم کردند. بخش اعظم این گزارش‌ها متوجه «ماکسیم»، پسر باقی اف بود که ریاست آژانس توسعه اقتصادی کشور را برعهده داشت و موضوع اصلی حملات و اعتراض‌های اپوزیسیون در مورد فساد مالی و خانواده‌سالاری در این کشور بود.
واشنگتن پست می‌افزاید، علاوه بر مسئله پایگاه نظامی آمریکا در خاک قرقیزستان تحلیلگران معتقدند که تلاش دولت این کشور برای مشارکت دادن چین در یک پروژه سدسازی و تولید برق و همینطور درخواست اجاره برای یک پایگاه نظامی روسیه باعث خشم بیشتر کرملین شد. مسئله دیگر خرید سوخت ارزان قیمت از روسیه توسط خانواده باقی‌اف و فروش آن به پایگاه نظامی آمریکا به چند برابر قیمت بود که سالانه حدود ۸۰ میلیون دلار درآمد داشت.

واشنگتن پست از قول تحلیلگران روس می‌نویسد که باقی‌اف از مناسبات اقتصادی ویژه خود با روسیه سوءاستفاده می‌کرد. در اواخر ماه مارس و پس از اعلام برنامه تظاهرات سراسری توسط اپوزیسیون در قرقیزستان «ولادیمیر پوتین» با صدور دستوری فروش سوخت با بهای ارزانتر به جمهوری‌های سابق اتحاد شوروی را که به معاهده جدید گمرکی نپیوسته‌اند، لغو کرد.
تحت تاثیر این وضعیت بهای سوخت از ابتدای ماه آوریل درقرقیزستان به شدت افزایش یافت. این مسئله به نارضایتی عمومی به خاطر افزایش سرسام‌آور بهای کالاهای دیگر افزود. همزمان دولت روسیه تماس و گفت‌وگو با رهبران اپوزیسیون را افزایش داد. مقامات دولت سابق مدعی‌اند که شماری از رهبران اپوزیسیون قبل از ناآرامی‌های اخیر با ولادیمیر پوتین دیدار کرده‌اند.
رهبران اپوزیسیون که اکنون مقام‌های کلیدی دولت موقت قرقیزستان را در دست دارند چنین ملاقات‌هایی را تکذیب کرده اما اذعان دارند که سیاست کرملین به خوبی نشان داد که روسیه از حکومت باقی‌اف ناراضی است و بنابراین بخش وسیعی از دستگاه اداری و مدیران ارشد این کشور دیگر از وی حمایت نمی‌کردند. این وضعیت باعث شد که به هنگام وقوع تظاهرات خشونت آمیز در هفته اول ماه آوریل دولت باقی‌اف به سرعت فلج شود.
واشنگتن پست در پایان این تحلیل از قول عمر بیک تکیبایف از رهبران اپوزیسیون و وزیر اقتصاد در دولت موقت قرقیزستان می‌نویسد: «دولت روسیه در گذشته فقط با کسانی که در دوران اتحاد جماهیر شوروی در راس قدرت بودند همکاری می‌کرد. اما در سال گذشته درست مثل آمریکا و اروپایی‌ها شروع کردند به برقراری تماس با نیروهای مخالف دولت. به اعتقاد من برای نخستین بار این روش جدید برای آنها یک پیروزی بزرگ به ارمغان آورده است.»  

نگرانیم که اوباما از بوش احمق‌تر باشد

ثمره هاشمی در دانشگاه الزهرا:
نگرانیم که اوباما از بوش احمق‌تر باشد


انشاء‌الله خطر جنگ وجود ندارد/وقتی به رئیس بانک مرکزی اروپا گفتم آیا فکر نمی‌کنید اساس مشکلات از اقتصاد لیبرالی است،فکر کرد و گفت که باید در این زمینه فکر کنیم/متاسفانه در دانشگاه‌ها هنوز علوم غربی تدریس می‌شود.


 

ایلنا: دستیار ارشد رئیس جمهور با اشاره به رئیس جمهور آمریکا گفت: نگرانیم که اوباما از بوش احمق‌تر باشد.

به گزارش خبرنگار ایلنا،سید مجتبی ثمره هاشمی در مراسم جشن هسته‌ای در دانشگاه الزهرا با بیان اینکه امروز مباحث هسته‌ای به یک معیار در جهان تبدیل شده است، به مسئله ضرورت برخورداری از دانش هسته‌ای اشاره کرد و گفت: محصولات راکتور تهران امروز مورد استفاده حدود 800 هزار بیمار است و لذا ملتی که آینده‌نگر می باشد با توجه به اهمیت و این‌گونه کاربردهای دانش هسته‌ای، به دنبال آن می‌رود.
، وی با اشاره به اینکه اولین قرارداد مربوط به نیروگاه‌های هسته‌ای در قبل از انقلاب امضاء شد، افزود: اگر آلمان قرارداد نیروگاه بوشهر را لغو نکرده بود برق این نیروگاه حدود 10 تا 15 سال پیش وارد مدار شده بود. البته قبل از انقلاب بحث تولید سوخت مطرح نبود و حتی رئیس آن زمان سازمان انرژی اتمی پس از تولید سوخت توسط ایران در مصاحبه‌ای به شدت از این رخداد ابراز خوشحالی کرد و گفت: که هرگز فکر نمی‌کردم به چنین چیزی دست پیدا کنیم.

ثمره هاشمی با بیان اینکه در تمام سفرهای استانی رئیس‌جمهور مردم شعار، انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست را سر می‌دادند تصریح کرد: دشمنان هر قدمی که در تهدید ایران برداشته‌اند ملت ما محکم‌تر شد و جوانان پر انرژی که بار اصلی انرژی هسته‌ای به دوش آنان و استادانشان است وارد فعالیت شدند.

دستیار ارشد رئیس‌جمهور با اشاره به تعلیق غنی‌سازی اورانیوم از سال 82 و شکستن این تعلیق از سوی دولت نهم، ادامه داد: از آن هنگام یک جهاد مقدس شروع شد که طرف مقابل تمام قدرت خود را در اسلحه داشت و هر چه آنها پافشاری کردند ملت ایران محکم‌تر شد.

وی با انتقاد از اینکه کسانی‌که خودشان سابقه تولید و استفاده از بمب هسته‌ای را دارند مدعی انحراف ایران شده‌اند گفت: تهدیدهای امروز هسته‌ای که چند روز قبل توسط رئیس‌جمهور آمریکا صورت گرفت در تاریخ کم‌سابقه است.

وی با اشاره به اینکه وزارت دفاع آمریکا در بیانیه هفته قبل خود برخورداری این کشور از سلاح هسته‌ای را در جهت بازدارندگی و تهدید توجیه کرده است تصریح کرد: آنها از طریق بازدارندگی می‌خواهند نوعی رقابت تسلیحاتی را ترویج کنند و از سوی دیگر از آن به عنوان تهدیدی برای کشورهای غیر عضو معاهده منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای و ایران و کره شمالی استفاده ‌کنند که پیام این رفتار این است که شما هم سلاح هسته‌ای تولید کنید.

ثمره هاشمی ادامه داد: حتی «جودی ویلیام» برنده جایزه صلح نوبل اعلام کرده است که غرب با ایران برخورد دوگانه دارد و من اگر به جای ایران بودم حتما سراغ صلاح هسته‌ای می‌رفتم.

ثمره هاشمی با تاکید بر اینکه ایران اعلام کرده به دنبال سلاح هسته‌ای نیست، تصریح کرد: امروز بدترین کار ضد انسانی که در تاریخ ثبت شده تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای است و دلیل آن این می باشد که آنها در نقطه ضعف قرار دارند زیرا در زمینه اقتصاد، در طول بحران مالی 30 هزار میلیارد دلار از جیب مردم خالی شد و در داخل کشور خودشان هم کسری بودجه، تورم، بیکاری و ... دارند.

وی ادامه داد: در اجلاس داووس سوئیس از جورج سوروس شنیدم که گفت اقتصاد بازار شکست خورد و دوستانی که در این دانشگاه درس اقتصاد می‌دهند و مبانی غربی را بیان می‌کنند این مسئله را درک می کنند زیرا این امر را فردی که خودش در اقتصاد غرب است بیان کرده است. هم‌چنین وقتی به رئیس بانک مرکزی اروپا گفتم که آیا فکر نمی‌کنید اساس مشکلات از اقتصاد لیبرالی است، چند دقیقه‌ای فکر کرد و گفت که باید در این زمینه فکر کنیم.

دستیار ارشد رئیس‌جمهور با بیان اینکه تهدیدات هسته‌ای رسواترین اقدام یک دولت است، اظهار داشت: وقتی آنها در اقتصاد، فرهنگ و ... این‌گونه از سلاح‌شان استفاده می‌کنند و مانند فیلم‌های گانگستری اسلحه می‌کشند و اینکه آنها می‌گویند چون سلاح هسته‌ای دارم پس هستم، سقوط است و این آخر خط لیبرالیسم، مادی‌گرایی و سرمایه‌داری است اما متاسفانه در دانشگاه‌ها هنوز علوم غربی تدریس می‌شود.

وی با تاکید بر اینکه با این اوصاف آمریکا صلاحیت رهبری جهان را ندارد و در ابتدا کشورهایی که سلاح هسته‌ای دارند خودشان باید خلع سلاح شوند، تاکید کرد: جهان زیر سایه تهدید هسته‌ای است و آمریکا باید از آلمان، ایتالیا، ژاپن و ... پایگاه‌های هسته‌ای خود را جمع کند. مگر آمریکا چه کاره است که در شورای حکام عضو است و اعلام کرده درNPT باید تجدیدنظر شود؟

وی در ادامه با اشاره به سخنان اخیر رئیس‌جمهور آمریکا گفت: اوباما نمایش بدی را در این چند روز در منظر جهانیان نشان داد. روزی فیدل کاسترو گفته بود که نگران هستم، بوش مانند قیافه‌اش احمق باشد و امروز ما نگرانیم که این (اوباما) از بوش احمق‌تر باشد.

ثمره هاشمی در پایان گفت: امروز به لطف خدا ملت ایران پرچم عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی را بلند کرده است و در همه جای جهان به ملت ایران احترام می‌گذراند و دشمنان با این کارها نمی‌توانند کاری انجام دهند زیرا خدا با ملت ایران است.

در ادامه این جلسه دستیار ارشد رئیس‌جمهور به چند سئوال دانشجویان پاسخ داد.
ثمره هاشمی در پاسخ به سئوالی درباره کارشکنی در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر گفت: نمی‌توانیم بگوییم در بحث نیروگاه بوشهر کارشکنی است، برق این نیروگاه تابستان وارد مدار می‌شود.

وی هم‌چنین درباره تهدید هسته‌ای ایران از سوی آمریکا و در پاسخ به اینکه آیا مقابله با آمریکا پا گذاشتن روی دم شیر نیست تصریح کرد: شیر بی‌یال، دیگر شیر نیست و تهدید هسته‌ای شدن ایران نشان دهنده عزت و قدرت آن است.

ثمره هاشمی درباره احتمال حمله نظامی به ایران گفت: انشاء‌الله خطر جنگ وجود ندارد و هر قدرتی که با زور و تجاوز گسترش پیدا کرد سقوط و انهدام آن از همان زمان شروع می‌شود. 

چقدر در غربت حقیرشده ایم

 چقدر در غربت حقیرشده ایم 

یکی از عناصر فرصت طلب فراری پس از چند سال خوش خدمتی به گروهک ها، از وضعیت رقت بار و تحقیرآمیز عناصر فراری در خارج کشور و رواج بازی کثیف میان آنان برای بقا خبر داد.
امیر فرشاد ابراهیمی از متهمان فراری پرونده نوارسازان که خود را در اختیار عناصر وابسته به سرویس های جاسوسی قرار داد، در مطلبی با عنوان «ما در غربت چه قدر حقیریم» در وبلاگ خود (گفتنی ها) به سابقه رفاقت خود با ابراهیم نبوی (داور) در ایران اشاره می کند و می نویسد: بعد از ماه ها مرا منتقل کردند به بند عمومی در زندان. ابراهیم ] نبوی[ هم بازداشت شده بود. چند بار همدیگر را دیدیم. او به دادگاه رفت و با همان طنازی اش دفاعیه ای کرد و عصر همان روز آزاد شد! از زندان که آزاد شدم روزنامه های دوران زندان را می خواندم و دیدم چه قدر ابراهیم مرا شرمنده کرده و چه قدر نوشته و حتی در یکی از کتابهایش مرا خبرسازترین و قهرمان سال معرفی کرده بود... دو سال پیش در نشست پاریس ابراهیم به عنوان خبرنگار رادیو زمانه آمده بود و خوب جو آنجا جوری بود که همه وی را عامل جمهوری اسلامی می دانستند صدایش کردم و آوردمش کنار خودم گفتیم و خندیدیم و خرده گیری های خیلی ها را هم که چرا با این آدم گرم می گیری را حساب نکردم. ابراهیم از من مصاحبه ای هم گرفت و باز گفتیم و خندیدیم به دنیای اینهایی که می خواهند ایران را آزاد کنند اما نمی دانند مثلاً از میدان انقلاب چه جوری می شود رفت تجریش و چقدر پرت هستند از اتفاقات و خبرهای داخل! هنوز همه چیز خوب و شاید هنوز غربت اثرش را نگذاشته بود! تا اینکه سال پیش بعد از گندکاریهای مهدی جامی در رادیو زمانه من مصاحبه ای کردم با روزنامه فولکس کرانت هلند که بر زمانه ای ها خیلی گران آمد آنقدر که بیمشان برداشته بود اساس رادیو در خطر هست و چه بسا ممر درآمدشان بخطر می افتد. مهدی جامی با مدیریت فرقه ای اش بر رادیو مریدانش را خوانده بود و هر کسی هر چه تیر و ترکش داشت بسوی منتقدان رادیو زمانه روانه ساخت و در کمال ناباوری ابراهیم هم مرا مورد تاخت و تاز قرار داد!
همان موقع برایش نوشتم ابراهیم دوستت دارم و حساب تو از زمانه جداست و خودت را وارد این بازی کثیف نکن!، پنج شش ماه پیش بود که یکی از بازجوهای وزارت اطلاعات که نمی دانم شماره ام را از کجا یافته بود به من زنگ زد و اینکه چرا در وبلاگت اینجوری می نویسی و حواست باشد و بحثمان که بالا گرفت گفت کجای کاری تو داغی وگرنه ما با فلانی و فلانی و ابراهیم نبوی رابطه داریم. زنگ می زند اینجا و حرف می زنیم. خشکم زد تلفن را که قطع کردم به داور زنگ زدم و گفتم راست است؟ گفت نه وی دروغگویی است که همتا ندارد اما با همه زرنگی اش نگفت که اصلاً وی را از کجا می شناسد؟...
امیر فرشاد ابراهیمی با اشاره به اختلافش با ابراهیم نبوی بر سر شرکت یا عدم شرکت در انتخابات می نویسد: ابراهیم در فیس بوک بشدت فعالیت می کند برای پیروزی میرحسین اما دفاعش دفاع خشن و بدی است او تاب هیچ منتقدی را ندارد هر کس از او و موسوی انتقاد کند و یا دلیلی برای تحریم بیاورد بلادرنگ نظرش پاک می شود و اگر سمج باشد اصلاً از لیست دوستانش حذف می شود. باورش برایم سخت بود و بیشتر شوخی اش می دانستم میلی زدم و گفتم ابراهیم جان این روش سعید امامی هاست که منتقدان و مخالفان را حذف کنند نه ابراهیم نبوی ای که در معرفی خودش نوشته «من ابراهیم نبوی طنزنویس و داستان نویس که با روز آنلاین و رادیو زمانه، صدای آمریکا و وب سایت گویا همکاری می کنم و دهها جلد کتاب نیز منتشر نموده ام» و خوب ابراهیم نبوی این دوست دیرین هم جوابی داد که گویای خیلی چیزهاست؛ «فرشاد جان شما مهم نیستی، بیخودی خودتو قاطی آدم بزرگها نکن- ابراهیم نبوی». بله همین و البته من ادعای بزرگی هم ندارم من اصلاً مگر که هستم پناهنده ای بی هویت که در آرزوی برگشتن به خانه و کشورم احتمالاً اگر دق مرگ نشوم دیوانه حتماً خواهم شد، نه با چندین رادیو و سایت کار می کنم نه ادعای روشنفکری دارم و نه ادعای آدم بزرگ بودن نه من هیچ چیز نیستم و فقط نامی هستم در میان صدها آواره و پناهنده، من زمانی کسی بودم که در زندان بودم و قهرمان فقط زندانی اش خوب است و مرده اش بهتر. قهرمان آزاد که ارزشی ندارد چون نمی شود درباره اش روزنامه و کتاب سیاه کرد و پول درآورد و خارج از کشور هم که باشی دیگر بدتر اینجا آنقدر بزرگ هم باشی فیل هم که باشی یا راننده تاکسی هستی یا کافه دار یا دلقک و لوطی عنتری. این عنصر فرصت طلب خطاب به دوست فرصت طلب تر خود نوشت: بله ابراهیم درست می گوید من کسی نیستم و اگر هم روزگاری بودم روزگار در ایران بود و واقعاً لعنت بر این غربت که همه مان را بخاطر نگه داشتن یه شغل و لقمه ای بخور و نمیر، بخاطر اینکه مبادا رقیبی پیدا شود، بخاطر اینکه آنقدر در میان خارجی ها خرد شدیم و عقده ای شدیم در باطن حقیر شده ایم و در ظاهر جوگیر که بله کسی شدیم و ما آدم بزرگی هستیم! ابراهیم ] نبوی[ دهها شغل دارد، او نویسنده است، او معروف است، او جنبه دارد او ظرفیت و معرفت دارد و من دلم حتی برای روزهای اوین گرفته است.دیشب خواب از چشمانم گرفته شد و فقط تکرار کردم لعنت بر غربت، چقدر بیگانه مان کرده و حقیر...
گفتنی است ابراهیم نبوی از زمان حضور در ایران به عنوان خودی فاقد هویت و چارچوب، دلال مسلک و قلم به مزدی شناخته می شد و پس از خروج از کشور نیز تلاش کرد به همین رویه ادامه دهد که منجر به ورود در عرصه های سیاسی و سردرآوردن از درازگوش تروا شد.
 

http://kayhannews.ir/890126/2.htm#other207