قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

سخنان عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دیدار با رهبر انقلاب

سمیه چیتی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و دانشجوی تربیت‌بدنی دانشگاه الزهرا در دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری به بیان دیدگاه‌های این تشکل‌ دانشجویی در حضور رهبر معظم انقلاب پرداخت که متن سخنان وی به شرح ذیل است:

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/16905/B/13900519_6116905.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم


از عدالت نبود دور گرش پرسید حال /پادشاهی که به همسایه گدایی دارد

با سلام خدمت شما امام، ولی و پدر بزرگوار همچنین خواهران و برادران گرامی مخصوصاً خانواده معظم شهدا

یک حرف صوفیانه بگویم اجازت هست؟

تابلوی هر نظام و هر حرکت انقلابی دانشگاه است.نمایی که در آن قوت‌ها و ضعف‌ها نمود می‌یابد و به جامعه تسری پیدا می‌کند. پدر بزرگوار، دانشگاه‌ها هر کدام جریزه‌های پراکنده‌ای هستند که هیچ‌کدام به دیگری مربوط نیست و رؤوسای آن حکامی با سلایق متفاوت می‌باشند.
بیانات شما را هر کدام به تعبیر خودشان می‌فهمند و عمل می‌کنند، شما می‌گویید کرسی آزاداندیشی آنها می‌فهمند، امنیتی کردن دانشگاه که باید پرسید کدام اراده و خواستی در این نظام بر این مقرر شده که دانشجو، دانشگاهی و متفکر و اندیشمند به معیار و محک این دوستان، ضدنظام، معاند و مخالف ولایت‌فقیه شناخته شوند و به بهانه فشار دستگاه‌های امنیتی از نشستن بر کرسی و اندیشیدن آزاد منع شوند که اگر این هم واقعیت داشته باشد باید دوباره پرسید، دستگاه امنیتی مذکور کجاست و از که فرمان می‌گیرد.

شما می‌گویید بازنگری در علوم‌انسانی، آنها می‌فهمند حذف کامل و یا اضافه کردن پسوند اسلامی به آخر برخی دروس وارداتی و یعنی پاک کردن صورت مسئله، شما می‌گویید توجه به اسلام در همه محورهای برنامه‌ریزی در دانشگاه از جمله محتوا، اساتید و ضوابط، آنها انتخاب می‌کنند ساده‌ترین راه را، یعنی حاکمیت ضوابط (تفکیک جنسیتی) و بعد زیر لوای اسلام اولین چماق بر سر زنان فرود می‌آید، حاکمی تصمیم می‌گیرد دختران در رشته‌های فنی درس نخوانند و حاکمی دیگر سهم دختران را به حداقل می‌رساند.

پدر بزرگوار؛ به نظر می‌رسد جامعه درباره حضور زنان بلاتکلیف است از یک طرف به حضور اجتماعی آنها نیاز دارد و از طرف دیگر همین حضور برای مدیران ارشد نه تنها الزامی نیست بلکه بهتر آن است که زنان به خانه‌ها بازگردند. در میان بیرق‌های برافراشته اسلامی کردن حاکمان، آنچه اصلاً به چشم نمی‌آید عقب‌ماندگی حوزه‌های علمیه در تزریق فکر و اندیشه به جامعه است که در این میان گسست عمیق بدنه اجتماع با حوزه های علمیه را شاهد هستیم، که نتیجه آن را می‌توان در عدم تعریف فلسفه علم برگرفته از معارف و عقلانیت خودمان و محتوای کسالت بار کتاب‌های معارف مشاهده کرد.

لبریز کن از آن می صافی سبوی من/ دعوت مرا به جام می چاره ساز کن

یکی از مهمترین محورهای استراتژیک فرهنگ، هنر است، به نظر می‌رسد در زمان معاصر نظریه‌پردازی در عرصه هنر اسلامی ضعیف و نابسامان است و نتیجه طبیعی این مطلب نبود یک سیستم واحد در عرصه هنر می‌باشد که مجال را برای هنر وارداتی فراهم کرده و عمق و اصالت را از هنر امروز می‌گیرد.

اگر قرار باشد اسلام را در عرصه‌های مختلف برای نسل امروز و فردا بیان کنیم باید به صورت دائم در حال ترجمه زبان دین به زبان هنر باشیم. از آنجا که ضعف حوزه‌های علمیه در شناخت هنر و ابعاد آن از اهمیت این نقطه نظر کاسته و دغدغه‌ای برای جامعه دینی نیست و نیز فضای آشفته هنر به این مساله دامن زده، برای حل این معضل نیازمند گروهی متشکل از افراد هنرمند و دین‌شناس هستیم و صد البته که مصداق بارز این بحران را می‌توان در رسانه دید. رسانه امروز جواب‌گوی جامعه اسلامی نبوده و اگر از موضع خود قدمی عقب نهیم باید بپرسیم، آیا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و محصولات فرهنگی تریبونی برای انقلاب اسلامی هست. خشخشی به گوش می‌رسد، برگ‌های بی‌گناه با زبان ساده اعتراف می‌کنند، خشکی درخت از کدام ریشه آب می‌خورد.

مبحث مهم دیگر که باید بدان پرداخت اقتصاد است، یکی از مهم‌ترین مباحثی که در حوزه اقتصاد کشور همیشه مورد توجه بوده و مردم از نزدیک آن را لمس کرده‌اند مسئله بیکاری و عدم پرداخت جدی و برنامه‌ریزی شده به این معضل اجتماعی می‌باشد. وقتی بین دانشگاه و فضای کار ارتباط تعریف شده‌ای نباشد، ماحصلش تربیت افرادی است که نیروی کار ورزیده‌ای برای جامعه محسوب نمی‌شوند و به طور کلی به نظر می‌رسد نگاه مدیران مربوطه به این معضل اساسی مشق این جمله است: چو فردا شود، فکر فردا کنیم.

مسئله دیگر، نظام بانک‌داری کشور است که گویی اصلاح آن و حرکت به سوی بانک‌داری اسلامی، به آرزویی دست نیافتنی مبدل شده است. سودهای بانکی بسیار بالا از یک طرف و کم‌رنگ شدن سنت قرض‌الحسنه که بیشتر شبیه ژست تبلیغاتی است در کنار رشد قارچ‌گونه مفاسد اقتصادی که سیستم بانکی کشور را به حیات خلوت خود تبدیل کرده‌اند، مسئولان را به نوعی زندگی مسالمت‌آمیز با این مسئله وا داشته است، اما بدون شک اولین و اساسی‌ترین گام برای اصلاح نظام بانک‌داری کشور، ایجاد تحول در نظام بانک‌داری با اهتمام کانون‌های فکری دانشگاه و حوزه است.

اما در پایان خطاب من با برخی از کارگزارن نظام و نخبه‌های سیاسی است که منافع شخصی، جناحی و گروهی خود را خواسته و یا ناخواسته به خواست خدا و حق مردم ترجیح می‌دهند و علیرغم تأکیدات حضرتعالی بر تقوای سیاسی و ضرورت آن که بی‌شک راه‌گشای بسیاری از بحران‌های سیاسی داخلی می‌باشد، این مسئله را لقلقه‌ زبان کرده و شاهد بی‌اخلاقی سیاسی و در یک کلام بی‌تقوایی سیاسی در سیاسیون مدعی اخلاق‌مداری بوده‌ایم.

بی‌اخلاقی برخی از به اصطلاح نخبه‌های سیاسی در برهه‌هایی کار را به جایی رسانده است که متأسفانه بارها موجب ایجاد تنش در فضای جامعه گشته و ملت ایران و به خصوص دانشجویان را با این سؤال مواجه کرده است که تا به کی بناست بی‌تقوایی سیاسی برخی از این آقایان داعیه‌دار ولایت‌مداری فارغ از هر طیف و گروهی، فضای سیاسی کشور را دچار التهاب نمایند. به راستی تا به کی باید ولی‌فقیه زمان بی اخلاقی‌های شما را گوش زد نماید، تا به کی باید مردم هزینه قدرت‌طلبی بی‌جا و انحرافات شما برادران انقلابی را متحمل شوند، ای برادران و مردان سیاست، جا پای ولی خود بگذارید و پشت سر او حرکت کنید. یا ایها الذین آمِنوا آمَنوا

مکتب راستین خمینی کبیر با همه ابعاد و لوازم آن تنها و تنها در پیروی از ولی‌فقیه زمان و تبعیت حقیقی از منویات آن یگانه دوران تجلی دارد.
دفتر تحکیم وحدت با یادآوری این مهم همگان و به ویژه جریان‌های سیاسی را به بازگشت به مکتب امام‌خمینی(ره) دعوت کرده و بار دیگر بیعت خود را با رهبر فرزانه خویش اعلام می‌دارد.

خواجه سلام‌علیک؛ گنج وفا یافتی دل به دلم نه که تو گم شده را یافتی. هم تو سلام‌علیک هم تو علیک‌السلام، طبل خدایی بزن کین زخدا یافتی.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد