چقدر در غربت حقیرشده ایم
یکی از عناصر فرصت طلب فراری پس از چند سال خوش خدمتی به گروهک ها، از وضعیت رقت بار و تحقیرآمیز عناصر فراری در خارج کشور و رواج بازی کثیف میان آنان برای بقا خبر داد.
امیر فرشاد ابراهیمی از متهمان فراری پرونده نوارسازان که خود را در اختیار عناصر وابسته به سرویس های جاسوسی قرار داد، در مطلبی با عنوان «ما در غربت چه قدر حقیریم» در وبلاگ خود (گفتنی ها) به سابقه رفاقت خود با ابراهیم نبوی (داور) در ایران اشاره می کند و می نویسد: بعد از ماه ها مرا منتقل کردند به بند عمومی در زندان. ابراهیم ] نبوی[ هم بازداشت شده بود. چند بار همدیگر را دیدیم. او به دادگاه رفت و با همان طنازی اش دفاعیه ای کرد و عصر همان روز آزاد شد! از زندان که آزاد شدم روزنامه های دوران زندان را می خواندم و دیدم چه قدر ابراهیم مرا شرمنده کرده و چه قدر نوشته و حتی در یکی از کتابهایش مرا خبرسازترین و قهرمان سال معرفی کرده بود... دو سال پیش در نشست پاریس ابراهیم به عنوان خبرنگار رادیو زمانه آمده بود و خوب جو آنجا جوری بود که همه وی را عامل جمهوری اسلامی می دانستند صدایش کردم و آوردمش کنار خودم گفتیم و خندیدیم و خرده گیری های خیلی ها را هم که چرا با این آدم گرم می گیری را حساب نکردم. ابراهیم از من مصاحبه ای هم گرفت و باز گفتیم و خندیدیم به دنیای اینهایی که می خواهند ایران را آزاد کنند اما نمی دانند مثلاً از میدان انقلاب چه جوری می شود رفت تجریش و چقدر پرت هستند از اتفاقات و خبرهای داخل! هنوز همه چیز خوب و شاید هنوز غربت اثرش را نگذاشته بود! تا اینکه سال پیش بعد از گندکاریهای مهدی جامی در رادیو زمانه من مصاحبه ای کردم با روزنامه فولکس کرانت هلند که بر زمانه ای ها خیلی گران آمد آنقدر که بیمشان برداشته بود اساس رادیو در خطر هست و چه بسا ممر درآمدشان بخطر می افتد. مهدی جامی با مدیریت فرقه ای اش بر رادیو مریدانش را خوانده بود و هر کسی هر چه تیر و ترکش داشت بسوی منتقدان رادیو زمانه روانه ساخت و در کمال ناباوری ابراهیم هم مرا مورد تاخت و تاز قرار داد!
همان موقع برایش نوشتم ابراهیم دوستت دارم و حساب تو از زمانه جداست و خودت را وارد این بازی کثیف نکن!، پنج شش ماه پیش بود که یکی از بازجوهای وزارت اطلاعات که نمی دانم شماره ام را از کجا یافته بود به من زنگ زد و اینکه چرا در وبلاگت اینجوری می نویسی و حواست باشد و بحثمان که بالا گرفت گفت کجای کاری تو داغی وگرنه ما با فلانی و فلانی و ابراهیم نبوی رابطه داریم. زنگ می زند اینجا و حرف می زنیم. خشکم زد تلفن را که قطع کردم به داور زنگ زدم و گفتم راست است؟ گفت نه وی دروغگویی است که همتا ندارد اما با همه زرنگی اش نگفت که اصلاً وی را از کجا می شناسد؟...
امیر فرشاد ابراهیمی با اشاره به اختلافش با ابراهیم نبوی بر سر شرکت یا عدم شرکت در انتخابات می نویسد: ابراهیم در فیس بوک بشدت فعالیت می کند برای پیروزی میرحسین اما دفاعش دفاع خشن و بدی است او تاب هیچ منتقدی را ندارد هر کس از او و موسوی انتقاد کند و یا دلیلی برای تحریم بیاورد بلادرنگ نظرش پاک می شود و اگر سمج باشد اصلاً از لیست دوستانش حذف می شود. باورش برایم سخت بود و بیشتر شوخی اش می دانستم میلی زدم و گفتم ابراهیم جان این روش سعید امامی هاست که منتقدان و مخالفان را حذف کنند نه ابراهیم نبوی ای که در معرفی خودش نوشته «من ابراهیم نبوی طنزنویس و داستان نویس که با روز آنلاین و رادیو زمانه، صدای آمریکا و وب سایت گویا همکاری می کنم و دهها جلد کتاب نیز منتشر نموده ام» و خوب ابراهیم نبوی این دوست دیرین هم جوابی داد که گویای خیلی چیزهاست؛ «فرشاد جان شما مهم نیستی، بیخودی خودتو قاطی آدم بزرگها نکن- ابراهیم نبوی». بله همین و البته من ادعای بزرگی هم ندارم من اصلاً مگر که هستم پناهنده ای بی هویت که در آرزوی برگشتن به خانه و کشورم احتمالاً اگر دق مرگ نشوم دیوانه حتماً خواهم شد، نه با چندین رادیو و سایت کار می کنم نه ادعای روشنفکری دارم و نه ادعای آدم بزرگ بودن نه من هیچ چیز نیستم و فقط نامی هستم در میان صدها آواره و پناهنده، من زمانی کسی بودم که در زندان بودم و قهرمان فقط زندانی اش خوب است و مرده اش بهتر. قهرمان آزاد که ارزشی ندارد چون نمی شود درباره اش روزنامه و کتاب سیاه کرد و پول درآورد و خارج از کشور هم که باشی دیگر بدتر اینجا آنقدر بزرگ هم باشی فیل هم که باشی یا راننده تاکسی هستی یا کافه دار یا دلقک و لوطی عنتری. این عنصر فرصت طلب خطاب به دوست فرصت طلب تر خود نوشت: بله ابراهیم درست می گوید من کسی نیستم و اگر هم روزگاری بودم روزگار در ایران بود و واقعاً لعنت بر این غربت که همه مان را بخاطر نگه داشتن یه شغل و لقمه ای بخور و نمیر، بخاطر اینکه مبادا رقیبی پیدا شود، بخاطر اینکه آنقدر در میان خارجی ها خرد شدیم و عقده ای شدیم در باطن حقیر شده ایم و در ظاهر جوگیر که بله کسی شدیم و ما آدم بزرگی هستیم! ابراهیم ] نبوی[ دهها شغل دارد، او نویسنده است، او معروف است، او جنبه دارد او ظرفیت و معرفت دارد و من دلم حتی برای روزهای اوین گرفته است.دیشب خواب از چشمانم گرفته شد و فقط تکرار کردم لعنت بر غربت، چقدر بیگانه مان کرده و حقیر...
گفتنی است ابراهیم نبوی از زمان حضور در ایران به عنوان خودی فاقد هویت و چارچوب، دلال مسلک و قلم به مزدی شناخته می شد و پس از خروج از کشور نیز تلاش کرد به همین رویه ادامه دهد که منجر به ورود در عرصه های سیاسی و سردرآوردن از درازگوش تروا شد.
ششمین مدیر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از زمان روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، دو روز پیش منصوب شد.
مدیر جدید، "علی متقیان" نام دارد که جای "سعید پورعلی" را گرفته که خود، به جای "جمال رحیمیان" آمده بود. آقای رحیمیان هم جایگزین"میرحمید حسن زاده" بود که بعد از"محمدعلی نادعلی" آمده بود و او نیز جای "ابوالفضل فاتح" بنیانگذار ایسنا را گرفته بود.
خبرگزاری ها، ۲۲ فروردین (۱۱ آوریل) با ذکر خبر انتصاب "سرپرست" جدید خبرگزاری ایسنا، اعلام کردند که حمیدرضا طیبی، رئیس "جهاد دانشگاهی"، استعفای آقای پورعلی را، که قصد ادامه تحصیل داشته، در پی "تقاضاهای مکرر" او پذیرفته است.
خبرگزاری ایسنا به لحاظ سازمانی و اداری، زیر مجموعه جهاد دانشگاهی محسوب می شود که در سال ۱۳۵۹ برای"اسلامی کردن" دانشگاه ها تاسیس شد، ولی ده سال بعد، شورای عالی انقلاب فرهنگی وظیفه انجام فعالیت های علمی و فرهنگی و انتشار کتاب های آموزشی و تحقیقاتی را به عهده آن گذاشت.
رئیس جهاد دانشگاهی توسط هیات امنا انتخاب و بعد از تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، با حکم رئیس جمهور منصوب می شود.
تولد ایسنا در دوره اصلاحات
خبرگزاری ایسنا، در آذر ماه ۱۳۷۸ توسط ابوالفضل فاتح از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران (متمایل به اصلاح طلبان) و با پشتیبانی علی منتظری، رئیس وقت "جهاد دانشگاهی" تاسیس شد. محمد خاتمی شخصا از جمله حامیان راه اندازی ایسنا بود.
آقای فاتح در مصاحبه ای با خبرگزاری ایلنا در بهمن ۱۳۸۵ یادآوری می کند که پس از شروع فعالیت ایسنا، بنا به پیشنهاد کمیسیون فرهنگی مجلس ششم، دولت محمد خاتمی بودجه ای ۳۰۰ میلیون تومانی را در اختیار ایسنا قرار داد. وی می افزاید که تا وقتی اصلاح طلبان سر کار بودند، هر سال رقمی به این کمک افزوده شد و ایسنا ردیف بودجه جداگانه پیدا کرد.
در پایان ریاست جمهوری آقای خاتمی، ایسنا از جهت میزان استناد به آن در رسانه ها، به موفق ترین خبرگزاری کشور تبدیل شده بود. در آن زمان، یک پژوهش منتشر شده از سوی وزارت ارشاد حکایت داشت که ۲۸ درصد اخبار مطبوعات و حدود نیمی از نقل قول های مطبوعات به خبرگزاریها، از ایسناست.
ایسنا برای اولین بار، اخباری در حوزه حقوق بشر را نیز تحت پوشش قرار می داد که این کار، مطلوب محافظه کاران نبود.
فشار دولت آقای احمدی نژاد بر روی این خبرگزاری، وقتی شدت گرفت که برخی نشریات محافظه کار، نتیجه تحقیقی را منتشر کردند که مدعی بود درصد بالایی از اعتراضات نهادهای بین المللی به وضعیت حقوق بشر در ایران، با استناد به اخبار ایسنا تهیه شده است.
احمدی نژاد و روزهای بد ایسنا
با روشن شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴، مشخص بود که دولت جدید فعالیت ایسنا را، به همان شیوه که در زمان محمد خاتمی انجام می شد، تحمل نمی کند.
این چنین بود که پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، ابوالفضل فاتح استعفا داد و برای ادامه تحصیل راهی انگلستان شد.
با کناره گیری آقای فاتح از مدیریت ایسنا در مهر ۱۳۸۴، محمد علی نادعلی زاده که زمانی معاون خبرگزاری دانشجویان ایران بود جایگزین وی شد. وی نیز به لحاظ سیاسی، جزو اصلاح طلبان معتقد به شعارهای جمهوری اسلامی محسوب می شد.
در زمان او، فشار دولت محمود احمدی نژاد برای کنترل ایسنا و دخالت در فعالیت های آن آغاز شد. یکی از خبرسازترین نمونه های دخالت دولت در ایسنا، وقتی بود که در شهریور ۱۳۸۵، ماموران وزارت اطلاعات رامین جهانبگلو روشنفکر زندانی را پس از ۱۲۷ روز بازداشت، از زندان اوین به محل این خبرگزاری بردند تا در آنجا علیه خود به اعترافات اجباری بپردازد.
محمد نادعلی زاده، تنها ۵ ماه پس از آغاز مسئولیت خود در ایسنا، مجبور به کناره گیری شد.
پس از کناره گیری آقای نادعلی، در اسفند ۱۳۸۵ میرحمید حسن زاده معاون پژوهشی ایسنا به عنوان مدیرعامل جدید این خبرگزاری معرفی شد.
روی کار آمدن آقای حسن زاده، همزمان با انتشار خبرهایی بود که از اخراج گسترده خبرنگاران اصلاح طلب ایسنا زیر فشار دولت حکایت داشت.
اما رسانه های هوادار دولت، حتی با وجود این تصفیه گسترده، کماکان به حملات خود به ایسنا ادامه دادند. حساسیت هواداران دولت به این خبرگزاری در حدی بود که حتی در آذر ۱۳۸۶، روزنامه کیهان مطلبی را به انتقاد از "تماس های مکرر" ابوالفضل فاتح، اولین مدیرعامل ایسنا، با کارکنان این خبرگزاری اختصاص داد.
در نهایت، آقای حسن زاده پس از یک سال، در اسفند ۱۳۸۶ کنار رفت و جای خود را به جمال رحیمیان "سرپرست" جدید این خبرگزاری داد. آقای رحیمیان، که پیش از آن معاون فرهنگی "جهاد دانشگاهی" در تهران بود، در گذشته مسئولیت بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را بر عهده داشت.
جلوگیری از انتشار خبرهای نامطلوب
جمال رحیمیان در بدو ورود، خبر از اتخاذ رویکرد جدیدی در ایسنا داد و گفت:"اگر خبری ممکن است مورد سوءاستفاده دشمنان قرار گیرد، باید جلو آن را بگیریم".
با این حال، روی کار آمدن سرپرست جدید ایسنا، دولت را متقاعد نکرد که جلوی انتشار خبرهای نامطلوب گرفته شده است. این بار، دولت محمود احمدی نژاد قصد داشت مشکل ایسنا را به طور ریشه ای حل کند.
در همین ارتباط بود که دولت در اقدامی غیرمنتظره، در لایحه بودجه سال ۱۳۸۸، بودجه دولتی تخصیص داده شده به ایسنا را بیش از ۸۰ درصد نسبت به سال پیش از آن کاهش داد (هر چند مجلس بعدا بخشی از این کاهش را جبران کرد). این در حالی بود که در همین لایحه، بودجه خبرگزاری دولتی ایرنا، حدود ۳۲ درصد افزایش یافته بود.
نارضایتی مسئولان دولتی از ایسنا، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم بالا گرفت. این بار بهانه آن، انعکاس اخبار مربوط به میر حسین موسوی توسط خبرنگاران ایسنا بود، خبرنگارانی که برخی از آنها از سوی هوادران دولت، به همکاری با ستاد انتخاباتی آقای موسوی متهم بودند.
نهایتا در شهریور ۱۳۸۸، اعلام شد که جمال رحیمیان به علت "بیماری" جای خود را به سعید پورعلی، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی داده است.
آقای رحیمیان در حالی پس از یک سال و نیم مسئولیت کنار رفت که در مراسم تودیع خود، گفت افتخار می کند که که این خبرگزاری، برخلاف عدهای از رسانههای دیگر که "در گرداب جنگ نرم دشمن گرفتار شده اند"، فقط از "مراجع رسمی و اشخاص موجه" کسب خبر کرده است.
سعید پورعلی، سرپرست جدید ایسنا هم، در مراسم معارفه خود حمایت از دولت و اطاعت از رهبری را از جمله وظایف ایسنا عنوان کرد.
با وجود این تاکیدات، حملات علیه ایسنا باز هم ادامه یافت. حملاتی که دامنه آن، از ورود گارد ویژه به ساختمان این خبرگزاری به بهانه تعقیب تظاهرکنندگان معترض و ضرب و شتم خبرنگاران (در دی ماه گذشته) گرفته، تا متهم کردن ایسنا به همراهی با مخالفان حکومت را در بر می گرفت.
در یکی از شدیدالحن ترین حملات، در اسفند ماه گذشته "خبرنامه دانشجویان ایران"، سایتی که با شباهت اسمی با "خبرگزاری دانشجویان ایران" از سوی عده ای از هواداران تندروی دولت اداره می شود، ایسنا را "تریبون جریان فتنه" دانست.
دلیل اتهامات این سایت به ایسنا، که به طور گسترده در دیگر سایت های همسو بازتاب یافت، آن بود که این خبرگزاری، "مصاحبه هایی جهت دار" را "با محوریت عدم حذف گروه های سیاسی" ترتیب داده بود، اقدامی که از نظر اتهام زنندگان، تلاش برای حمایت از گروه های سیاسی منتقد انتخابات به حساب می آمد.
مدیر احمدی نژاد، سرپرست جدید ایسنا
در چنین فضایی بود که سعید علی پور هم در ایسنا ماندنی نشد و بعد از هفت ماه جای خود را به علی متقیان داد که از زمان روی کار آمدن اقای احمدی نژاد، مدیر کلی "دفتر ارتباطات و اطلاعرسانی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری" را به عهده داشت.
در حکم انتصاب علی متقیان توسط رئیس جهاد دانشگاهی، آمده است که از وی انتظار می رود خبرگزاری ایسنا را در خدمت "مصالح عالیه نظام جمهوری اسلامی"، "آرمانهای انقلاب فرهنگی" و "رهنمودهای مقام عظمای ولایت" قرار دهد.
آیا سرپرست جدید ایسنا، که از همکاران نزدیک رئیس دولت محسوب می شود، خواهد توانست این خبرگزاری را به همان چیزی تبدیل کند که محمود احمدی نژاد می خواند؟
جواب این پرسش مشخص نیست. اما احتمالا در صورت عدم موفقیت سرپرست جدید، دولت هیچ مشکلی نخواهد داشت که وی را با هفتمین رئیس ایسنا از زمان روی کار آمدن آقای احمدی نژاد عوض کند.
http://www.bbc.co.uk/go/wsy/pub/email/ft/-/persian/iran/2010/04/100413_l39_isna.shtml