قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

واکنش سردار جوانی به شکایت سران فتنه از سرداران سپاه

معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: شکایت مجاهدین و مشارکت در ادامه سناریوی شکایت میر حسین موسوی از روزنامه‌هایی که نقش روشنگرانه بعد از فتنه ها داشتند و تبرئه آن روزنامه ها و یا شکایت شیرین عبادی بهایی از یک روزنامه قلمداد می شود.
سردار یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا در خصوص شکایت و اتهام احزاب توقیف شده مشارکت و مجاهدین از سرداران سپاه با اشاره به فتنه سال 88 گفت با توجه به اینکه جمعی از نیروهای برجسته و سرداران و فرماندهان بسیج و سپاه، نقش مهمی را در نورافشانی به تاریک‌خانه و سردمداران آن داشتند، باعث شد که جریان فتنه به شدت از دست سپاه و بسیج و افراد خاصی که در این عرصه ایفای نقش کردند، ناراحت و عصبانی شوند و به دنبال نوعی انتقام‌گیری برآیند. 

وی در ادامه با اشاره به شکایت صورت گرفته اظهار داشت: یکی از راه هایی که آنها برای انتقام‌گیری دنبال می کنند، همین اقدامی است که در قالب یک سناریو در حال انجام است. 

جوانی با بیان اینکه این سناریو تلاش می کند نقش ها را جابه جا کند و افرادی را که متهم هستند جایگاه شاکی و مدعی قرار دهند، تصریح کرد: با گذشت بیش از یک‌سال و چند ماه از حوادث پس از انتخابات، امروز به خوبی برای همگان اثبات و روشن شده که حوادث پس از انتخابات در چارچوب یک طرح از پیش طراحی شده انجام شد و افرادی با اتهام تقلب به نظام اسلامی در انتخابات به دنبال نوعی براندازی بودند. 

وی در ادامه افزود: دلیل اصلی این ادعا این است که کسانی که مدعی تقلب در انتخابات شدند، هیچ نتوانستند سند و مدرک قانع کننده ای را ارائه دهند. چون اگر آن افراد مدعی تقلب در انتخابات دلیل بر ادعای خود داشتند، مجاری قانونی در کشور ما باز بود که آنها با ارائه اسناد و مدارک‌شان بتوانند حقوق خود را دنبال کنند. 

معاون سیاسی سپاه همچنین تصریح کرد: براساس قانون شورای نگهبان مرجع پیگیری شکایات در زمینه تخلفات و یا احیانا تقلب در انتخابات است. اما ما شاهد بودیم که آنها هیچ این مسیر را در پیش نگرفتند و وقتی داهیه تقلب در انتخابات را که مطرح کردند، کوشیدند با کشاندن عده ای از مردم و هواداران خودشان که از قبل هم سازمان دهی شده بودند به خیابان برای ایجاد بی ثباتی و ناآرامی، نظام را تحت فشار قرار دهند و در نهایت وادار به عقب نشینی کنند. 

وی با اشاره به حوادث پس از انتخابات و خساراتی که این افراد به بانک ها و مراکز عمومی وارد کردند، گفت: تلاش آنها این بود که با ایجاد اغتشاشات، ناآرامی و ملتهب کردن فضا و اینکه مردم خواسته شان ابطال انتخابات است، نظام اسلامی را همچنین به تصمیمی برساند که البته قاطعیت نظام موجب شد که آنها به این خواسته خودشان نرسند. 

جوانی همچنین خاطرنشان کرد: برخی از این گروه ها و جریان های سیاسی نقش اصلی را در طراحی این سناریو که الگو و مدل آنها انقلاب مخملی بود داشتند که متاسفانه براساس همین الگوهایی که آنها به آن تمسک جستند، برای ادامه کار چنین سناریویی دیده شده بود، افرادی که در مسیرهای براندازی های این چنین قرار می گیرند، با یک حرکت روبه جلو سعی می کنند خودشان را مدعی قلمداد کنند و کسانی که باید در دادگاه پاسخگو نسبت به اقدامات شان در چارچوب قانونی باشند، سعی می کنند با مدافعان نظام و نیروهای انقلاب اینگونه برخورد کنند و مدعی شوند. 

وی به هدف اصلی از دنبال کردن این سناریو اشاره کرد و گفت: یک هدف این است که کسی که شاکی می شود چنین به ذهن القا می شود که این فرد حقی دارد و ظلمی در حق او روا شده و حال سعی می کند از طریق دستگاه قضایی و قانون آن را دنبال کنند و برای مقطعی بتوانند خوراکی برای رسانه ها تهیه کنند و بر بخشی از افکار عمومی تاثیر بگذارد زیرا به هر حال این آمادگی در لایه هایی از جامعه وجود دارد که وقتی کسی شکایت می کند، حق به جانب اوست. 

معاون سیاسی سپاه با بیان اینکه البته امروز این حرکت رنگ باخته، متذکر شد: در ماه های گذشته میر حسین موسوی که از سردمداران این فتنه است و روزی باید در محکمه حاضر و پاسخگوی رفتار و اعمال و خسارت های وارده باشد، وی خود را در جایگاهی قرار می دهد و از روزنامه هایی که نقش روشنگرانه در این فتنه داشتند شکایت می کنند و نتیجه این شد که در دادگاه افرادی که علیه شان شکایت شده بود حضور یافته و تبرئه شدند. 

جوانی افزود: به عنوان مثال شیرین عبادی که کاملا یک عنصر بهایی و وابسته به صهیونیست ها است و با بیگانگان ارتباط دارد و از روزنامه داخلی که حرکتی جز روشنگری ندارد شکایت می کند. 

وی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه کار اصلی باید بصیرت افزایی باشد، گفت: این بصیرت افزایی ها یا از طریق رسانه ها و یا تشکیل جلسات امکان پذیر است و آنها سعی می کنند با شکایت طوری وانمود کنند که مطالب مطرح شده مطالب درستی نیست و ما دارای حق هستیم. 

وی با تاکید بر اینکه قوه قضاییه ما باید هوشمندی خاصی داشته باشند، گفت: افرادی که باید خود دادستان به عنوان مدعی العموم آن را دنبال کند و امروز هم شکایات بسیاری در مورد آنها وجود دارد که به پرونده های آنها باید رسیدگی کنند. 

جوانی خاطرنشان کرد: آنها از فضای رأفت اسلامی موجود در حالا سوء استفاده هستند و چنین اقداماتی را با این هدف انجام می دهند که قطعا به این هدف نخواهند رسید. 

وی ابراز عقیده کرد: اگر این شکایت اخیر مسیر خود را طی کند و دادگاهی تشکیل شود آن افراد حضور پیدا خواهند کرد و نتیجه نهایی افشای بسیاری از مسایل دیگر خواهد بود و مشخص خواهد شد که چه کسانی در این فتنه ضربه هایی را به نظام اسلامی و وحدت و امنیت ملی وارد کردند. 

معاون سیاسی سپاه درباره هدف دیگر این شکایت گفت: به نظر می رسد که آنها می خواهند فضایی را ایجاد کنند که افرادی که در عرصه فعال بودند و روشنگری می کردند، وقتی ببینند که باید پاسخگو باشند دست به احتیاط بزنند و این روند را دنبال نکنند یا کسان دیگری که به هر حال ممکن است در آینده وارد عرصه روشنگری شوند با این حرکت ها مانع از ورود افراد دیگر به عرصه روشنگری شوند. 

جوانی همچنین با اعلام اینکه قطعا نیروهای انقلابی مرعوب چنین صحنه سازی هایی نمی شوند، ابراز عقیده کرد: کسانی که دل در گرو انقلاب دارند و دلداده حضرت امام و آرمان های ایشان هستند و با شهدا عهد و پیمان بسته اند برای دفاع از انقلاب وارد صحنه شدند و به هیچ عنوان تحت تاثیر چنین فضاسازی هایی قرار نخواهند گرفت و به عنوان یک وظیفه انقلابی این روشنگری ها را ادامه خواهند داد. 

وی خاطرنشان کرد: من فکر می کنم که این از اشتباهات راهبردی این جریان و افرادی است که گمان می کنند براساس نسخه های از رده خارج شده و قدیمی افرادی مثل "جین شارپ" می توانند در قالب چنین سناریوها با شکایت از دستگاه قضایی جای شاکی و متهم را عوض کنند و به جای اینکه خودشان در جایگاه متهم پاسخگو باشند در جایگاه شاکی قرار بگیرند و افرادی را که به وظیفه دینی و انقلابی خود عمل کرده اند، متهم کنند. 

معاون سیاسی سپاه همچنین اظهار داشت: امروز مشخص شده که موضوع تقلب یک نقشه شومی برای اجرای یک توطئه علیه نظام اسلامی بود و دلیل آن هم این بود که هیچ گونه سند و مدرکی ارائه نشد و در دادگاه های بعد از انتخابات برخی از افراد شاخص در جریان مشارکت، مجمع روحانیون و سازمان مجاهدین در اعترافاتشان اساسا تصریح کردند که انتخابات سالم بود و موضوع تقلب یک موضوع بی پایه و اساس در قالب سناریو طراحی شده بود زیرا نتیجه انتخابات را نمی خواستند بپذیرند. 

وی یادآور شد: آنها تلاش کردند با بر هم زدن انتخابات فضا را تغییر دهند تا در فضای دیگری بتوانند قدرت اجرایی کشور را به‌دست گیرند و این جالب است کسانی این توطئه را انجام دادند که در طی سال های گذشته همواره دم از مردم می زدند و معتقد بودند که رقبای خودشان به حقوق مردم پایبند نیستند که در این صحنه آزمایشی مشخص شد که هیچ اعتقادی هم به رأی مردم ندارند، چون رأی واقعی مردم همان چیزی بود که از طریق دستگاه های اجرایی اعلام و مورد تأیید شورای نگهبان هم قرار گرفت. 

متن کامل سخنان سردار مشفق

اخیرا فایل صوتی سخنرانی سردار مشفق از مسئولین امنیتی کشور در فضای مجازی منتشر شده است. این سخنرانی در پاییز سال ۱۳۸۸ در مشهد مقدس و در جمع تعدادی از روحانیون و نخبگان ایراد شده است. در این سخنرانی به نقش برخی سران فتنه همچون موسوی خویینی ها ، مهدی هاشمی رفسنجانی ، بهزاد نبوی ، مصطفی تاج زاده و اشارات مبسوط ، شفاف و صریحی شده است .

این مقام ارشد امنیتی همچنین به تحرکات مشکوک سید حسن مصطفوی و برخی افراد دیگر همچون محسن رضایی ، قالیباف ، علی لاریجانی و ... اشارات آشکاری می نماید . مشفق در قسمت دیگری از سخنانش نسبت به مساله ی اسفندیار رحیم مشایی نیز نکاتی را مطرح می کند . این مقام ارشد اطلاعاتی به صراحت اعلام می نماید که این مطالب را خدمت مقام معظم رهبری برده است و حضرت آقا دستور داده اند که باید مردم را نسبت به آنها آگاه نمایید .

حلقه های پشت پرده 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

{...} مجمع روحانیون مبارز ، حزب مشارکت ، حزب کارگزان سازندگی ، حزب همبستگی ، حزب مردمسالاری ، احزابی هستند که از بین ۲۶- ۲۷ حزب جریان اصلاحات ، پنهانی و بدون آنکه احزاب دیگر خبر داشته باشند در آن ۸ سال ، دولت خاتمی را اینها اداره می کردند . آن چیزی که در عرصه های مختلف سیاسی - اجتماعی - فرهنگی - سیاست خارجی - مذهبی و ... و آن هجمه هایی که در دولت خاتمی برعلیه انقلاب و دین مشاهده کردید محصول آن تفکراتی بود که در این گروه جی ۷ تصمیمگیری می شد .

بنده به عنوان ۱ مسئول امنیتی کشور عرض می کنم تمام آن اتفاقاتی که خاتمی می گفت هر ۹ روز ۱ بحرانی امنیتی برای من درست کردند از درون همین جلسات خودشان طراحی می شد و به اجرا در می آمد . موضوع آقای سعید اسلامی ، ترور حجاریان و اتفاقات دیگری ، که در ان دوران در کشور ایجاد می شد ، محصول همین جلسات بود .

در جلسات جی ۷ برای شوراها طراحی شد که در دولت اصولگرا بتوانند شوراها را سکویی برای انتخابات مجلس و سپس انتخابات ریاست جمهوری بسازنند . در انتخابات شوراها علیرغم تمام تلاشی که انجام دادند دچار ۱ شکست اساسی شدند . در سراسر کشور تلاش شدیدی انجام دادند اما نتوانستند کرسیهای قابل توجهی را در اختیار بگیرند . در اینجا بود که اتاق فکر جریان اصلاحات احساس شکست کرد اما تمام هم و غمش را برای این گذاشت که بتواند در انتخابات مجلس به پیروزی برسد . در آن انتخابات لیستی به نام یاران خاتمی دادند و از اسم میرحسین استفاده کردند .

ماجرای سایت نوسازی

همچنین در آستانه ی انتخابات مجلس نیز اتفاقی در کشور افتاد و در جریان کارهای تبلیغاتی نامزدها ، ۱ سایت تحت عنوان نوسازی با مدیریت یکی از بچه ها حزب اللهیها مطلبی نوشت با این مضمون که آقای سید حسن لپ گلیه ، بی ام سواره و مطالبی از این دست برعلیه سید حسن . این آقای نوبختی که مسئول این سایت بود تو زیرزمین منزلش و به اتفاق یک ۲ تا از جوونای هم سن و سال خودش ، که دیپلم هم به زور گرفتن ، نه دوران انقلاب ، امام (ره) و نه دفاع مقدس رو درک کردند ، تحت تاثیر جوسازی ، این اقدام رو انجام دادند . راجع به این موضوع آقای توسلی در مجمع تشخیص مصلحت سخنرانی کرد ، اشک ریخت ، سکته کرد و فوت نمود . این اتفاق ۱ پیراهن عثمان اساسی برای اطلاح طلبان به وجود آمد رسانه های دشمن ، چه از خارج و چه از داخل ، دست به دست هم دادند و ۱ فضای سنگین روانی را در جامعه دامن زدند که ملت چه نشسته اید که به بیت امام (ره) هجمه شد ، به آرمانهای امام (ره) اهانت شد و ... و تمام این بار روی دوش اصولگراها گذاشتند .

ما مجبور شدیم آقای نوبختی را بازداشت کنیم و در بازجوییهایی ، که خود من انجام دادم ، به ایشان گفتم که شما با توجه به سن و سالت و سطح سوادت و با توجه به اینکه هیچکدام از شرایط حساس کشور رو درک نکردی ، چه جوری به این جمع بندی رسیدی که ۱ چنین اقداماتی را انجام بدهی ؟ ایشان جمع بندی اش این بود که ما به این نتیجه رسیدیم که سید حسن خیز برداشته است برای رهبری آینده ، از همین الآن خواستیم بزنیمش که دیگه برای بعد هوا و هوسی نکنه .

خوب به چه استدلالی تو به این نتیجه رسیدی ؟! بعد از بررسیها مشخص شد که این بچه ساده ، از چند ماه قبلش طی چند نوبت رفته خدمت تاج زاده ، و تاج زاده حرکتهای روانی سنگینی رو ایشون انجام داده و خوراک ذهنی رو تاج زاده برای این بنده خدا فراهم کرده و این ، برگفته از همون ذهنیت و تحلیل ضعیف این موضوع رو میاره روی سایت خودش قرار می ده . یعنی باز هم این اقدام از درون جریان اصلاحات شکل می گیره .

تاج زاده استاد جنگ روانی است و در حوزه ی جنگ روانی در مجموعه ی اصلاح طلبها ، تنها کسی که می تونه اقدامات روانی رو به صورت دقیق انجام بده ، چه سینه به سینه و چه به صورت عمومی در سطح جامعه ، همین تاج زاده است . این اقدامات ایشون باعث ۱ همچنین اقدام کثیفی شد که اصلاح طلبا بتونن با به دست گرفتن این پیراهن عثمان سوار افکار عمومی جامعه بشن تا بتونن برای انتخابات مجلس به پیروزی برسند .

نظام هم در سال ۸۰ برای اینها فرصت به وجود آورده بود ، در سراسر کشور ۱۸۰ نفر از اونها از فیلترهای نظارتی عبور کرده بودند و می توانستند در ۱ رقابت منطقی به مجلس راه پیدا کنند . علیرغم تمام اقداماتی ، که انجام دادند و من فقط به یکی ۲ مورد از آنها اشاره کردم ، ۱ حداقل ضعیف رو تو مجلس شکل دادند .

این اتاق فکر دچار شکست شد و بین احزاب اصلاح طلب درگیری ایجاد شد و هرکدام شکست رو بر گردن دیگری می انداختند . کار به جایی رسید که اصلاح طلبها گفتند این گروه جی ۷ دیگر صلاحیت پرچمداری اصلاحات رو نداره و باید فکر اساسی برای اون بکنیم و الا در انتخابات ریاست جمهوری قافیه رو خواهیم باخت .

مرد خاکستری اصلاحات:

در جلسات اساسی آنها ، آخرین جمع بندیشان به اینجا رسید که ما نیاز به ۱ پدر معنوی داریم . اصلاحات نیاز به ۱ پدر معنوی دارد . پس از بررسیها به این نتیجه رسیدند که موسوی خویینی ها مصداق خوبی برای این گزینه می باشد .

لذا مرکز تصمیمگیری اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری دهم از گروهی جی ۷ به مجمع روحانیون منتقل شد . مجمع روحانیون مرکز راهبردسازی ، تولید فکر و اتخاذ استراتژیهای مهم اصلاحات شد و بقیه احزاب و جریانهای سیاسی باید تحت لوای موسوی خویینی ها به فعالیت خودشون ادامه می دادند .

خوب ، موسوی خویینی ها چه شخصیتی است ؟ در آن موقع خیلی از دوستان از این انتقال خوشحال شدند و می گفتند که الحمدالله مرکز فکر اصلاح طلبها به دست مجمع روحانیون افتاد ؛ چون مشارکتی ها و کارگزاران و ... آدمای رادیکال و تندی بودند اما مجمع روحانیون آدمای انقلابی هستند که با امام (ره) بودند و تو اینجا دیگر ما شاهد آن اقدامات ضدانقلابی و ضدامامی و رادیکالی نخواهیم بود .

همان موقع اولین هشدارها را خدمت برخی از دوستان و برخی از مسئولان اعلام کردیم که از این به بعد کشور درگیر یکسری اقدامات امنیتی خواهد شد ؛ به دلیل عقبه ای که ما از موسوی خویینی ها سراغ داشتیم .

موسوی خویینی ها در جریان انقلاب ، از ابتدا تاکنون ، تمام اقداماتش مشکوک می باشد . ایشان ، براساس اسناد و مدارکی که ما در اختیار داریم ، بی شک مرتبط با سرویسهای جاسوسی بیگانه می باشد . نقش موسوی خویینی ها در تسخیر لانه ی جاسوسی حایز اهمیت و بررسی می باشد .

وقتی به موسوی خویینی ها در جریان تسخیر لانه ی جاسوسی می گویند که چرا اینکار را کردید و آیا برای این اقدام با امام (ره) هماهنگ کردید ؟ موسوی خویینی ها پاسخ می دهد : خیر ؛ ما براساس بررسیهایی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که اگر با امام (ره) در میان بگذاریم ، ایشان براساس معذوریتهایی که دارد ، با این اقدام مخالفت خواهد کرد !

خیلی جالبه ، با علم به اینکه می دانند اگر به امام (ره) بگویند امام (ره) اجازه ی انجام آن را نمی دهند این کار را مرتکب می شوند و این تسخیر انجام می گیرد .

جالب اینجاست که امروز در دانشگاههای امنیتی آمریکا و غرب ، برای دانشجویان اینگونه تفسیر می کنند ، که یکی از شگردهای ما برای دولتهایی که برعلیه ما بر سر کار می آیند و برای اینکه مجددا دولتهای وابسته به خود را در آن کشور مستقر نماییم این است که به عوامل خود در آن کشور دستور می دهیم که به سفارتهای ما در آن کشور حمله بکنند و آن را تسخیر کنند ، ما سپس به بهانه ی اینکه سفارتخانه بخشی از خاک کشور ماست و اکنون مورد تجاوز قرار گرفته ، به آن کشور لشکرکشی می کنیم و با این کار ، آن نظام مورد نظر خود را در آن کشور مستقر خواهیم کرد .

این واقعه ی طبس و کودتای نوژه و ... در این سیر قرار می گیرند و نقش موسوی خویینی ها در ماجرا بسیار مساله است .

موسوی خویینی ها بدون هماهنگی با امام (ره) این کار انجام می دهد آن هم در شرایطی که کشور هنوز نظام به صورت کامل مستقر نشده ، نیروهای نظامی شکل رسمی به خود نگرفته و درگیر مسایل تسویه هستند و نیروهای مردمی دچار درگیریهای داخلی هستند . امام (ره) با مدیریت خودشان این ماجرا را جمع و جور کردند و اجازه ندادند دشمن به اهداف خودش برسد و بلافاصله اعلام کردند که ۱ انقلاب دوم شکل گرفته است و این حادثه را به سرعت در اختیار خودشان گرفتند .

جالب اینجاست که آرمین ، چند روز پیش گفت اگر امام (ره) در این ماجرا دخالت نمی کرد ما موضوع سفارت رو بهتر از این می توانستیم جمع بکنیم !؟! بهتر از این چه جوری می خواستید جمع کنید ؟!

ما که از پشت پرده خبر داریم و می دانیم که طراحی دشمن بود و در این ماجرا واسطه ها چه کردند . موسوی خویینی ها نزد یکی از مسئولان ، که بردیده های کاغذهای کشف در لانه ی جاسوسی را به هم می چسبانده ، می رود و می گوید : ۱ سندی راجه به شهید بهشتی می توانید پیدا کنید که ایشان با آمریکا ارتباط داشته ؟ آن مسئول می گوید : نه . بعد موسوی خویینی ها می گوید : آیا می توانید ۱ سند راجع به ارتباط بهشتی با آمریکا درست کنید و براش بسازید !!!

آقایان ! نقش موسوی خویینی ها بسیار عجیب و غریبه . بگذارید ۱ کلام از شهید بهشتی نقل کنم . ایشان می فرماید : موسوی خویینی ها افکار چپگرایانه دارد . منبرهای ایشان گروه فرقان را پروش می داد و پای منبر ایشان کسانی مثل اکبر گودرزی ( رییس گروه فرقان ) و محمد کشانی ( عامل ترور شهید مفتح ) می نشستند .

یکی از متهمین در زندان ( فتنه ۸۸ ) می گوید : آن روز مطرح بود اگر انقلاب شود اکبر گودرزی و محمد کشانی ، بهشتی و باهنر و مفتح و مطهری را خواهند کشت ! چون موسوی خویینی ها این افراد در سخنرانی خود پرورش داده بود .

این نگاه موسوی خویینی ها به این شکل سوار موضوع ۱۳ آبان می شود . حالا بماند که چه اسراری را اینها از لانه ی جاسوسی بیرون بردند و بارها ایشان مورد سوال واقع شد و پاسخ نداد و امروز هم مرتب در حال فرار می باشد و پاسخ نمی دهد که آن اسناد چه شد و کجا رفت و به چه دلیل بیرون رفت ؟!؟

آن روز ۱ حادثه ی امنیتی در کشور رخ داد . حالا اگر جلوتر بیاییم در ماجرای ۱۸ تیر ۷۸ می بینیم که باز نقش موسوی خویینی ها را می بینیم و آن حادثه از روزنامه ی سلام ایشان رخ داد و باز هم ۱ اتفاق امینتی دیگر برای کشور ایجاد شد که همان روز نوعی براندازی در کشور به راه افتاد در دولت خاتمی و به پشتوانه ی دستگاههای رسمی کشور .

ابطحی در اعترافات خود می گوید : حادثه ی ۱۸ تیر سال ۷۸ محصول طراحیهای تاج زاده بود . که اون اتاق فکر ، ایشان بسیار موثر و اثرگذار بود .

جالب اینجاست وقتی جمعیت روز ۱۸ تیر به سمت بیت مقام معظم  رهبری راه افتادند ، وقتی سردار جعفری اعلام می کند که خیابان جمهوری به پایین خط قرمز ماست و اگر پاشون رو پایین بذارند دستور تیر می دهیم ، تاج زاده شخصا سوار موتور می شه و می آد جمعیت رو از خیابان جمهوری و نزدیک بیت رهبری جمع می کند و به سمت دیگری هدایت می کند تا مدریتشون از بین نرود و بتوانند این اقدام رو به سر منزل مقصود و به مراد مد نظرشون برسانند و در شرایط سخت در نطفه خفه نشود !

این فکر جریانی است که موسوی خویینی ها استارت اولیه اش رو زد .

این حادثه ای ، که در انتخابات ریاست جمهوری دهم پیش آمد ، باز هم نقش موسوی خویینی ها برجسته می باشد . تا زمانی که فکر در اتاق جی ۷ بود اینها آمال و آرزوشون این بود که به قدرت برگردند اما نه اینکه تکلیفشون رو با نظام روشن بکنند . اگر هم دوست داشتند ولی جرات بروزش رو نداشتند اما از زمانی که فکر منتقل شد به مجمع روحانیون ، در اولین جلسه موسوی خویینی ها گفت : برگشتن به قدرت شرط اول ماست . ما برگشت به قدرت رو باید سکویی بکنیم برای به زیر کشاندن نظام ! باید تکلیفمون رو برای اولین و آخرین بار با نظام روشن بکنیم !؟!ما این دفعه مانند دوره ی قبل نیست که بگذاریم آخر ۸ ال دولت خاتمی ، مجلس را به تحصن بکشانیم ، این بار از همان روز اول پاشنه ها رو می کشیم و تکلیفمون رو با نظام روشن می کنیم !؟!

ببینید پدر معنوی جریان اصلاحات چه نگاهی رو به افکار تزریق می کنه . از ۲ سال قبل از انتخابات این فکر مسموم در جریان اصلاحات پمپاژ شد .

موسوی خویینی ها در جلسات راهبردی می گوید : تجربیات ما و اصلاح طلبان زیاد شده است و ما باید بیاییم و توان بگذاریم و به هر قیمتی که شده ، ... را از تخت پایین بکشیم به معنی اینکه ایشان بفهمد که اینگونه نیست که این مملکت باشد و ایشان هم باشند و بخواهند مملکت را به هر سمتی که می خواهند بکشند !!! خاتمی و یارانش کلی تجربه کسب کرده اند .

اقدامات موسوی خویینی ها کاملا رادیکالی ، برعلیه نظام و برای به زیرکشاندن نظام می باشد .

استراتژی تقابل با رهبری

از این قبیل مباحث از وی زیاد داریم .

محمد هاشمی ( برادر آقای هاشمی ) می گوید : در این انتخابات باید رهبری را به هن و هن بیندازیم !!!

من فقط مستندات را ارایه می دهم و کدها را می گویم و اصلا نیاز به تحلیل ندارد . این واقعه ای که در کشور اتفاق افتاد این فتنه ای ، که مقام معظم رهبری اسم آن را فتنه ی عمیق گذاشتند و فرمودند ناشی از بی بصیرتی نخبه های عالی کشور بود و اگر نخبه های کشور بصیرت داشتند و آگاه بودند اما اسسیر این فتنه نمی شدیم ، باید در استانهای کشور همه از این نظام ، که ثمره ی صدها هزار شهید است ، دفاع بکنند ...

... بهزاد نبوی می گوید که سعی کنید احمدی نژاد را کاندید رهبری معرفی کنید که اگر شکست خورد ، رهبری شکست خورده است . ما ۱ بار این کار را در خرداد ۷۶ انجام دادیم ، ضربه ی سنگینی بود و به سختی از جا بلند شد ( منظورشون آقاست ) . الآن باید ضربه ی نهایی را به رهبری بزنیم !

این حرف در اتاق جلسات مجمع روحانیون ، که راهبردهای اطلاح طلبان را طراحی می کند ، زده شده است . از این دست حرفها زیاد داریم مثل اینکه : صندلی را باید از زیر پای رهبری کشید !! فرش را باید از زیر پای رهبری کشید !!

بهزاد نبوی جای دیگری می گوید : از لجبازی هاشمی با احمدی نژاد باید نهایت استفاده را ببریم . از بحث شورای فقاهت هاشمی باید حمایت کنیم و رهبری را منزوی کنیم !!

برادرا ! ما ادبیات اینها را خوب می فهمیم . بحث به زیر کشیدن نظام یا بازگشت به قدرت اینها فقط به زیر کشاندن مقام معظم رهبری است . منظور این آقایان این است که باید تکلیف رهبری برای اولین و آخرین در نظام مشخص کنیم .

جلسات محفلی دیگر

این مطالبی که من اینجا می گویم ۱ هزارم آن مستنداتی است که الآن ما در اختیار داریم و این سخنان ، با انتقال گروه جی ۷ به مجمع روحانیون بیان شده است . این دست سخنان و طراحیهای پیچیده متاسفانه در این جمع فراوان دیده و شنیده شده است .

۱ جلسات دیگری تحت عنوان جلسات دوشنبه به مدت ۲ سال برگزار می شد که در این جلسات ابطحی ، لاری ، تاج زاده ، امین زاده ، محمد صدر ، رضا خاتمی ، سعید شریعتی ، دهاقانی ، عرب سرخی ، نعیمی پور ، خانیکی ، میردامادی ، حسین بابایی حضور داشتند . این افراد را شما می شناسید . اینها در جریان اصلاحات بسیار تاثیرگذار هستند . هرکدامشان حرکت دهنده هستند و در حوزه های مختلف اثرگذار هستند . ۲ سال اینها برای برگشت به قدرت و برای ریاست جمهوری دهم جلسه می گذارند . ۲ سال اینها دوشنبه ها دور هم می نشینند و طراحی می کنند که هیچکدام از ماها و شماها برای برنامه های فرهنگی - مذهبی ۲ سال وقت نمی گذاریم .

در این ۲ سال چه اقداماتی در کشور انجام شد ؟ در حوزه های مختلف تخریب دولت ، رهبری ، صداوسیما ، نیروهای مسلح ، شورای نگهبان و ... در این جلسات طراحی شد . برای آنکه بتوانند زمینه را در آستانه ی انتخابات در جامعه بکنند تا بتوانند ۱۳ میلیون رای بیاورند . برای آنکه بتوانند اقدامات خیابانی خودشان را شکل بدهند . این اتفاقات ۱ شبه و ۲ شبه و ۱ ماهه و ۲ ماهه محقق نمی شود ؛ محصول اتفاقاتی که در این جلسات تصمیم گرفته شد و این تصمیمات یکی پس از دیگری طی چند سال در کشور اجرا شد و ذهن مردم را به این سمت برد که آماده باشند تا پشت سر اون چیزی که اونا مدنظرشون هست صف آرایی بکنند . در این رابطه اعترافات بسیاری را در دست داریم که من از اونها عبور می کنم .

بنیاد باران

جلسات بعدی مربوط به بنیاد باران هست که متعلق به خاتمیه و این جلسات به صورت منظم ۴ ساله که برگزار می شود . خاتمی زمانی که از ریاست جمهوری کنار رفت بنیاد باران را تاسیس کرد و در این بنیاد ۱۲۰۰ نفر از اساتید دانشگاه ، وزرا و معاون وزرا ، مدیرکلها ، استاندارها ، فرماندارها ، بخشدارهایی که با ایشون ارتباط داشتند و همسو هستند ، خاتمی را ساپورت می کردند و در کمیته های مختلف کارهای مطالعاتی انجام می دادند و محصول این کارهای مطالعاتی در اختیار خاتمی قرار می گرفت . برای اینکه خاتمی اکتیو باقی بماند برای برگشت به قدرت ! برای اینکه خاتمی را پشتیبانی بکنند تا در عرصه ی بین المللی و در جامعه ی بین الملل به ۱ جایگاه قابل توجه دست پیدا بکند .

ابطحی می گوید : تمام زحمات خاتمی طی این ۴ سال برای این ۲ نکته بود : ۱- به کشورهای آمریکایی و اروپایی و عربی ثابت بکند که رییس جمهور قدرتمند آینده ی ایران خاتمی است . ۲- در داخل نیز این آمادگی براش باقی بماند تا اگر خواست به قدرت بازگردد از این جلسات و کمیته ها بهره ی لازم را ببرد .

در این جلسات عمده ی تصمیماتشون برای این بود که زمینه را فراهم بکنند برای اصلاحات و بازگشت خاتمی . این زمینه ها تصمیماتش گرفته می شد و در کشور یکی پس از دیگری به ظهور می رسید .

ین چیزی که شما در حوزه های روانی در کشور می دید و از کاهی کوهی ساخته می شد اینها چیزهایی است که عموما تصمیماتش در این جلسات گرفته می شد که از اینها می گذریم .

صبحانه های مهدی هاشمی!

جلسات بعدی مربوط به جلسات مهدی هاشمی ( پسر آقای هاشمی ) می باشد که این جلسات نیز به مدت ۲ سال برگزار شد تحت عنوان جلسات صبحانه !

این مسایل پنهانی که من برایتان بازگو می کنم به علت آن است که مقام معظم رهبری فرمودند آگاه کنید ، بصیرت بدهید . شاید خیلی از سوالات دوستان این باشد که چرا با بعضی از سران برخورد نمی شود . ما ۱ کیفر خواست برای اینها تهیه کردیم ، آقا فرمودند نیاز به کیفر خواست نیست ، شما بروید آگاه سازی کنید ، بصیرت بدهید ، طبقه ی نخبگان کشور متوجه ابعاد پنهان این فتنه بشوند و سپس سینه به سینه پخش شود ، بگذارید مردم برای اینها کیفرخواست درست کنند .

جلسات صبحانه ی مهدی هاشمی ۲ سال پنجشنبه ها در منازل امین زاده ، بهزاد نبوی ، مرعشی ، موسوی لاری ، عطریانفرد ، تاج زاده و بعضا محمد خاتمی برگزار می شد .

می آیند صبحانه می خورند و تا ظهر می نشینند نحوه ی برگشت به قدرت و نظام را بررسی می کنند . خوب ، ۲ سال وقتی اینها دور هم بنشینند چی از داخلش درمی آید ؟ حتما باید ۱ طراحیهایی آنجا صورت گرفته باشد ، حتما باید ۱ اقدامات اجرایی برای رسیدن به اهدافشان از این جلسات بیرون بیاید . فقط برای این نیست که دور هم بنشینند و ۱ صبحانه ای بخورند .

این جلسات مهدی هاشمی در ماجرای فتنه یکی از موثرترین جلسات بوده است و آن چیزی که کف خیابانها و کشور را دچار تشنج کرد محصول این جلسه بود که تحت لوای مهدی هاشمی برگزار می شد .

به بهزاد نبوی گفتیم : شما به عنوان ۱ آدم با سابقه ، که به شما چریک پیر می گویند ، چگونه می رفتید در جلسه ای شرکت می کردید که ۱ آدم لمپن فاسد آن را اداره می کرد ؟!

ابعاد وجودی مهدی هاشمی را همه می دانند که چه تیپ آدمی است ؛ از پدرش گرفته تا بقیه همه می دانند . از ارتباطش با سرویسهای جاسوسی بیگانه ، که شکی در آن نیست ، تا فسادش ، که ساحت این جلسه محترم است و من وارد آن نمی شوم .

بهزاد نبوی در پاسخ سرش را تکان داد و گفت : بله ، متاسفانه من ۲ سال تحت تاثیر جلسات این آقا بودم !

ازاذل و اوباش و مهدی هاشمی!

امروز متهم در اختیار ما هست ، از سرکرده های اراذل و اوباش تهران ، که تیم مهدی هاشمی اینها رو از ۱ ماه ۲ ماه قبل از انتخابات دعوت کردند ، آموزش دادند و توجیه کردند برای اینکه از اینها بتوانند در روز مدنظرشان بهره ببرند !

متهمی در اختیار ما هست که شبی ۸۰۰ هزار تومان می گرفته به اتفاق رفقاش شرق تهران ، فلکه تهرانپارس ، نارمک و هفت حوض رو به آتیش بکشونن !

متهمی در اختیار ما هست که شبی ۱ میلیون تومان می گرفته ، از اراذل و اوباش غرب تهران ، که میدان کاج و امثال آنجا را هر شب با اعوان و انصارش به آتش بکشاند !

متهمی در اختیار ما هست که مسئولیتش جمع آوری سیاهی لشکر برای تهیه کننده های فیلمهای سینمایی است . آدم شناخته شده ای هم هست . این آدم را آوردند توجیهش کردند شبی ۲ میلیون می گرفته تا سیاهی لشکر رو توجیه کنه شبا تو خیابون اتوبوس آتیش بزنن ، بانک آتیش بزنن ، به نیروهای انتظامی حمله بکنن ، توهین به مقام معظم رهبری بکنن ، به پایگاههای بسیج حمله بکنن !!! این آدم الآن تو اوین در خدمت ماست .

این سرکرده های اراذل و اوباش از مهدی هاشمی نزدیک به ۲۰۰ میلیون تومان پول گرفته اند !!

جالب اینجاست اینها می گن وقتی ما می رفتیم پول بگیرم ، پول روز میز مهدی هاشمی دسته دسته چیده شده بود و مهدی هاشمی دسته دسته به ما پول می داد !!!

این اطلاعاتی که من دارم به شما می گم بی جهت نیست ؛ ما اینها را خدمت مقام معظم رهبری ارایه دادیم . ما برای آقا تحلیلگر نیستیم و بدون سند هم نمی توانیم حرف بزنیم . ما فقط باید مستندات ارایه بدهیم . همه ی این مستندات خدمت مقام معظم رهبری رفته است .

نرم افزار تقلب

.. مهدی هاشمی رفسنجانی نرم افزاری وارد کشور کرده بود و گفته بود که این نرم افزار را در مجلس خبرگان به کار گرفتیم و موثر شد . همین مقدار به شما بگم که در انتخابات ریاست جمهوری ، نرم افزاری که ایشان وارد کشور کرده بود وصل می شد به ۱ اس ام اس سنتری که از طریق دیشهای ماهواره ای در قشم و کیش ارتباط برقرار می کرد و با سیستم مخابراتی کشور ارتباط چندانی نداشت . برای هر کدام از ناظرین انتخاباتی خودشون یه موبایل و یه خط ایرانسل گذاشته بودند که در سراسر کشور و سر صندوقهای رای ، ساعت به ساعت اطلاعات صندوقها را از طریق همین اس ام اس سنتر ، منتقل بکنند به این اتاق جنگی که مهدی هاشمی رفسنجانی راه انداخته بود .

در تهران ۳ اتاق درست کرده بودند که تو هر کدام از اتاقها حدود ۳۰ دختر و پسر پای کامپیوتر نشسته بودند . قرار بود در اتاق اصلی مهدی هاشمی و میرحسین موسوی حضور پیدا کنند و از آنجا انتخابات را کنترل و هدایت بکنند . نماینده ی کاندیدا بر سر صندوق وقتی شماره اس ام اس سنتر رو می گرفت ، بعد از وصل ، اگر شماره ی ۱ رو می زد حجم جمعیت رو نشون می داد که زیاد است یا کم ! ۲ را اگر می زد یعنی اصولگرایان بیشتر رای دارند یا اصلاح طلبان . هر کدام از این عددها در این اس ام اس سنتر تعریفی جداگانه داشت . اینها ساعت به ساعت تمام انتخابات را در سراسر کشور می خواستند رصد بکنند .

چرا اینکار را کردند ؟ می گفتند ما مثل دفعه ی قبل سادگی نمی کنیم که بذاریم انتخابات تمام بشود و بعد بیایم شکایت بکنیم و بگوییم که مثلا تقلب شده ! ما ساعت به ساعت از این طریق شکایت روی شکایت روی میز مسئولان اجرایی کشور می گذاریم و جالب اینجاست که رسانه های خودشون ، حتی از خارجیها ، را در این اتاق جنگ بسیج کرده بودند تا اطلاعات را در اختیار آنان بگذارند و آنها منتشر کنند تا ۱ عملیات روانی بر روی افکار عمومی انجام دهند که آی مردم چه نشسته اید که الآن مثلا ساعت ۱۰ صبحه ، در فلان حوزه و فلان صندوق داره تقلب میشه ! می خواستند افکار عمومی را به هم بریزند .

جالب اینجاست که می گفتند می خواستیم در هر حوزه ای که رای رقیب ما بالاتر از ما بود ، نیرو اعزام کنیم و تقلبی انجام بدهیم تا آن صندوق باطل اعلام بشود ! خیلی برنامه مفصل بود .

۳ تا مثل این اتاق جنگ درست کرده بودند که اگر دستگاههای امنیتی اتاق اولی یا دومی را پیدا کردند به اتاق دیگری بروند . براشون خیلی مهمه .

این آقایان با مستنداتی که خودشون تهیه کرده بودند و در نظرسنجیها به این نکته رسیده بودند که قطعا شکست می خورند منتها بهانه تراشی جزء برنامه های اینها بود که در روند انتخابات خلال ایجاد کنند که به لطف امام زمان (عج) شب انتخابات ، بین ساعت ۸ تا ۱۲ شب هر ۳ جا شناسایی شد و هر ۳ جا را مختل کردیم و نگذاشتیم در انتخابات به شکل دلخواهشان اختلال ایجاد بکنند . یادتان هست که فریادشان درآمد که اس ام اسها چرا قطع شده ! و ...

اگر این نرم افزار مهدی هاشمی و برنامه شان تحت کنترل قرار نمی گرفت آنها همان ساعات اول انتخابات را زمینگیر می کردند و اجازه نمی دادند انتخابات به سرانجام برسد . آنها مطلع بودند که شکست خواهند خورد و می خواستند هزینه ی این شکست را به گردن نظام بیندازند . نمی خواستند این هزینه بر گردن اطلاح طلبان باشد و نشان داده شود که آنها از بی عرضگیشان نتوانستند در جامعه برای خودشان پایگاهی درست کنند .

حلقه میرحسین

میرحسین موسوی ۱۰ ساله جلساتی دارد و ۱ حلقه ها و کمیته های مطالعاتی دارد که بعضی از اساتید دانشگاهها نیز با آنها همسو هستند .

هزادیان نژاد ، ۲ پسر شهید بهشتی و فاتح در این جلسات حضور دارند . ۱۰ سال این جلسات برقرار بود ، البته نه برای انتخابات ، که محصول این ۱۰ سال شده جزوه ی میرحسین موسوی با عنوان زیست مسلمانی . این جزوه راهبرد میرحسین موسوی است برای اداره ی  ۱ جامعه و ۱ حکومت ! در حوزه های مختلف مسایل سیاسی ، دینی ، اقتصاد و فرهنگ و ...

جزوه زیست مسلمانی

در جزوه زیست مسلمانی آنچه که به ذهن میرحسین موسوی تراوش پیدا کرده مخالفت با حکومت دینی است . او می گوید حکومت دینی معنا و مفهومی ندارد ! ما باید حکومت دینداران را داشته باشیم نه حکومت دینی !؟! که این دقیقا فکر جریان چپ و فکر ملی مذهبی هاست که در این رابطه کتابها نوشته اند .

چرا حکومت دینداران ، حکومت دینی نه ؟! پس ذهن این آقایان این است که ما باید براساس نظام لیبرال دموکراسی و یا نظامات شرقی و آن نظامهای متداول غرب و شرق ، که تجربه شده است ، آنها را باید وارد این کشور کنیم و چند نفر آدم دیندار بگذاریم تا آنها را اجرا بکند !!! ما نباید احکام شریعت ، احکام قرآن ، احکام روایات و سیره ی نبوی و اهل بیت (ع) را ملاک قرار بدهیم !؟!

این ذهن و فکر میرحسین موسوی است .

فوکویاما راجع به نظام لیبرال دموکراسی می گوید : این نظام پایان تاریخ است . اگر هر کشوری غیر از این نظام را برگزیند واپسگراست . بشر اگر می خواهد به صلاح برسد و ۱ حکومت اگر می خواهد جامعه ی خود را به بهترین شکل و بهترین وجه مدیریت بکند ، باید نظامی مثل لیبرال دموکراسی را سرلوحه ی کار خودش قرار بدهد !

نظام لیبرال دموکراسی و آن اصلاحاتی که از آن دم می زنند و اینها می خواستند وارد کشور ما بکنند ، محصولش استحاله ی انقلاب بود . می خواستند ۱ انقلاب ماتیک مالیده شده در نظر مردم و جامعه ی بین الملل قرار بدهند .

میرحسین موسوی ۱ سال قبل از انتخابات جزوه اش به پایان رسیده و به این نتیجه رسیده است که محصول این جزوه را باید جایی ارایه دهد و نیاز به تریبون دارد . این را هم ما غافل بودیم هم اصلاح طلبان . اونا فکر می کردند کمافی السابق میرحسین را می آورند و از اسمش استفاده می کنند و بعد هم مثل ۱ دستمال کنارش می اندازند .

دغدغه خاتمی

خاتمی با نگرانی به میرحسین موسوی خویینی ها می گوید : کروبی و میرحسین آمده اند و این تعدد کاندیداها باعث شکست من می شود و باید برای این موضوع فکری کرد .

موسوی خویینی ها در جواب خاتمی می گوید : میرحسین را هر دفعه می آوریم و از اسمش استفاده می کنیم و بعد مثل ۱ دستمال کنارش می اندازیم .

بهزاد نبوی به خاتمی می گوید : به کروبی هم ۲ ، ۳ تا وزارتخانه می دهیم و می فرستمیش کنار !! میرحسین را هم همیشه ما می آوریم و خودمان هم کنارش می بریم . شما نگران چه هستید ؟! اگر کروبی کنار نکشید مدیریتش در دوران بنیاد شهید را بررسی می کنیم ۱ فساد اقتصادی برایش پیدا می کنیم و آن را مطرح کرده و بزرگ می کنیم تا بکشد کنار ! اگر هم چیزی پیدا نکردیم خودمان برایش ۱ فساد مالی می سازیم و می گوییم که اگر کنار نکشی این فساد را مطرح می کنیم !؟!

در رابطه با میرحسین هم نقشه ی اصلی را بهزاد نبوی کشید که گفت : به میرحسین می گوییم اگر کنار نکشی عکس بی حجاب خانمت در قبل از انتخابات را منتشر می کنیم !!!

این موضوع بعدا به اسم اصولگرایان مطرح شد اما ما مستنداتش را داریم که اولین بار این موضوع توسط بهزاد نبوی در جلسات خودشان مطرح شد .

جالب اینجاست ما هر ۲ مورد را خدمت کروبی و میرحسین بردیم که برایتان چنین تدارکی دیده اند . میرحسین هم ۱ مصاحبه بر علیه بهزاد کرد و دعوایی هم بینشان راه افتاد اما بعد مشکلشان حل شد .

این نگاه ، نگاه سیستم لیبرال دموکراسی است که برای برگشت به قدرت باید از هر شیوه ای استفاده کرد . از روشهای کاملا غیراخلاقی . در کشورهای لیبرال دموکراسی دنیا نمونه های فراوانش را می بینید که شخصی که به حکومت می رسد فاقد هرگونه خصوصیات اخلاقی و معنوی و فردی است . طرف فاسدالاخلاق است می آید رییس اجرایی ۱ کشور آمریکایی و غرب می شود . به علت اینکه آن نظامات سیاسی پشت صحنه هستند که اینها را هدایت می کنند . اینها همان الگو را می خواهند وارد کشور ما بکنند . اصلاحاتی را می خواهند وارد کشور ما بکنند که از درون نظام لیبرال دموکراسی درآمده و دروغ هم می گویند . ای کاش اصلاحات اینها هم همان چیزی بود که لیبرال دموکراسی می گوید ؛ لیبرال دموکراسی می گوید اصلاحات برای تغییر روبناهاست جهت جلوگیری از فروپاشی ساختارها . برای اینکه ساختارهای ۱ حکومت فرونپاشد ما باید مرتب روبناها را اصلاح کنیم و بشر را به صلاح برسانیم و در جامعه خوب اداره اش کنیم . جالب اینجاست که تعریف اسلام هم از اصلاحات همین است منتها قیدش اینجاست که اسلام می گوید برای اینکه بتوانیم بشر را در دنیا و آخرت به صلاح برسانیم .

شرقی ها و نظام مارکسیستی مطلقا اعتقادی به اصلاحات ندارند . آنها می گویند اصلاحات واپسگرایی است و اگر کسی بخواهد اصلاحات انجام دهد دچار تحجر شده است .

خوب ، آقایان دوم خردادی ! شما کدام اصلاحات را وارد کشور کرده اید ؟! اگر اصلاحات لیبرال دموکراسی را هم وارد کشور کرده باشید ما می پذیریم اما شما آن را هم وارد نکرده اید . اصلاحات شما ساختارهای نظام و انقلاب را هدف قرار داده است . ما یادمان نرفته است که اینها به دین ، قرآن ، امام و رهبری حمله کردند ، به ولایت فقیه حمله کردند ، امام را به موزه های تاریخ سپردند .

با ۱ بررسی فنی متوجه می شوید آن اصلاحاتی که آمریکا و دنیای غرب در اختیار این دوم خردادیها گذاشته آن اصلاحات جعلی است نه اصلاحات واقعی . خود اصلاحات چون ارزشمند برایش جعلی درست کرده اند . با این اصلاحات آمریکایی به جای آنکه روبناها را تغییر دهند به ساختارها حمله کردند و در این انتخابات هم تمام اهداف آنها و گام برداشتنهایشان برای حمله به ساختارهای نظام ، از جمله مقام معظم رهبری ، بود .

ورود میرحسین

میرحسین با این شرایط و نگاه به این نتیجه رسید که برای مطرح کردن جزوه اش نیاز به تریبون دارد تا به عرصه ی رقابت بیاید و مطالبش را مطرح کند . بنابراین وارد عرصه شد و این حضور برای خاتمی دغدغه به وجود آورد که : باید چه بکنیم ؟!

در ۲ ، ۳ جلسه ی اول به جمع بندی نرسیدند . میرحسین به خاتمی گفت : تو خودت را به من سنجاق نکن . اصلاحات کار خودش را انجام دهد . من برای ارایه ی مطالبم نیاز به تریبون دارم و خیلی هم بنای آمدن در انتخابات را ندارم .

در جلسات سوم و چهارم میرحسین متوجه می شود که خاتمی برای آمدن کاملا متزلزل است . از این تزلزل بهره ی کافی را می برد و با چند استدلال توجیه می شود که در عرصه ی انتخابات باقی بماند .

استدلالهای موسوی چه بود ؟ می گوید اگر خاتمی بیاید اصولگراها با هم متحد می شوند و اصلاحات شکست می خورد . این حرف را خود خاتمی هم می زد . اما اگر من بیایم بین اصولگراها شکاف ایجاد می شود و من از سبد اصولگرایان رای دارم که خاتمی ندارد .

موسوی می گوید : اگر من بیایم خاتمی قطعا کنار خواهد رفت .

استدلال سوم موسوی این است که : اگر من بیایم جریان اصلاحات ، چه بخواهد چه نخواهد ، پشت من قرار می گیرد و باید به من رای بدهند .

این استدلالها میرحسین را به این جمع بندی رساند که به صورت جدی وارد عرصه ی انتخابات شود و با این ورود ، خاتمی از عرصه خارج شد .

برادران ! پروسه ی ورود خاتمی به انتخابات بسیار پیچیده است . همین قدر بگویم که تلاش ۴ ساله ی خاتمی بود که به انتخابات بیاید اما باید سنگش را با اصلاح طلبان وابچیند .

خاتمی می گوید : من از پس رهبری و اصولگرایان برمی آیم اما نمی دانم مشکلم را با شماها ، اصلاح طلبان ، چگونه باید حل بکنم . شماها یکی تان می گوید از قرآن رد شو ، دیگری می گوید از قانون اساسی رد شو ، آن یکی می گوید در مقابل رهبری بایست ؛ من جرات و توان این کارها را ندارم . من نگرانیم برای برگشتن به انتخابات اینه که باید شماها تکیلفم را مشخص کنم .

جریان اصلاحات به محض اینکه متوجه می شود خاتمی در آمدن متزلزل است شروع می کند به تهدیدکردن خاتمی ؛ که آقای خاتمی ! تو آدم خودت نیستی ! تو را ما به اینجا رسانده ایم . تو اگر امروز در دنیا جایگاهی داری به خاطر پشتیبانی اصلاحات از تو است و اگر پشت تو را خالی کنیم در دنیا کسی به تو توجهی نمی کند . آقای خاتمی ! اگر تو کنار بکشی ما پشت سر میرحسین نمی رویم و اگر هر کاندید دیگر ما در این انتخابات شکست بخورد تو باید پاسخ شکست ما را بدهی . امروز اصلاحات به فداکاری و از خود گذشتگی نیاز دارد .

مجید انصاری می گوید : آقای خاتمی ! اگر امروز نمی خواهی برای اصلاحات فداکاری کنی پس کی می خواهی ؟ امروز جامعه نیازمند وجود توست .

در جلسه ای ، که خاتمی نبود ، موسوی خویینی ها گفت باید خاتمی را گوشه ی رینگ ببریم  آنقدر با بوکس بهش بزنیم که هزینه ی نه گفتن بیشتر از آمدن بشه و جرات نکنه نه بگه ! و همینکار را کردند .

خاتمی گفت این همه کاری که دارید روی من انجام می دهید را روی اصولگراها انجام دهید . شماها همه تون متمرکز بر من شده اید . من می دانم که اگر بیایم ، با این تفکرات شماها ، چه شکست بخورم و چه پیروز بشوم ، نابود شده ام !

وقتی خاتمی کاندیداتوری خودش را اعلام کرد بهش گفتند ما تو رو به بوشهر و شیراز می بریم ؛ اونجا ۳۵ هزار نفر جمیعت جمع می شود که وقتی رفت کلا ۵ هزار نفر بیشتر جمع نشدند .

همان موقع بنیانهای فکری خاتمی فروریخت . اون فهمید که نظرسنجیهایی که بهش داده بودند که چه نشسته ای که ملت ایران منتظر است تو بیایی ، همه دروغی بیش نیست !

هاشمی به خاتمی پیغام داده بود : اگر بیایی رای تو ۱۰ میلیون بیشتر از احمدی نژاده !!

خاتمی بعد از اون استقبال ضعیف مردم گفت : نه اون نظرسنجیهای شما را قبول دارم نه تحلیل هاشمی را . شما همه دارید اشتباه می کنید و به من دروغ می گویید و من را نابود می کنید .

وقتی میرحسین آمد خاتمی فرصتی پیدا کرد که از صحنه بیرون برود . میرحسین با ژست مستقل آمد . او می خواست از سبد اصولگراها رای جمع بکند پس نباید خودش را اصلاح طلب معرفی بکنه !

میرحسین به جنوب شهر و مسجدی در نازی آباد می رود و حرفهای عدالت طلبانه و انقلابی در حمایت از آرمانهای امام می زند . اینجا بود که اصلاحات دچار یاس و ناامیدی کامل شدند و به مدت ۲ هفته در کمای اساسی فرو رفتند و فحش و ناسزا پشت موسوی می گفتند .

موسوی خویینی ها ، وقتی موسوی آمد ، گفت : خاک عزا بر سر ما ، میرحسین شد کاندید ما ! ما چه گناهی ازمون سر زده است که میرحسین باید دور میزی برود که ما می خواهیم برایش تصمیم بگیریم ! ما زمان امام هم مدیریت موسوی را قبول نداشتیم ! میرحسین مثل بهمنی بر سر ما خراب شد و ما به زور توانستیم سر خود را از زیر بهمن بیرون بکشیم ! کی گفته میرحسین نخست وزیر امامه و جنگ را اداره کرده ؟ اون مگه می تونسته جنگ رو اداره کنه ؟!

موسوی و جام زهر!!

این حرفها در جلسات خود اصلاحات مطرح شده است و حرف ۱ فرمانده ی سپاه نیست . این حرف پدر معنوی اصلاحات بود .

موسوی خویینی ها می گوید : میرحسین اگر عرضه داشت و زمان امام پای جنگ بود آن موقع که عملیات فتح المبین و بیت المقدس انجام شد و جمهوری اسلامی در اوج پیروزی بود ، در نظام ۱ دیپلماسی قوی راه می انداخت و ۱ قطعنامه ای پذیرفته می شد تا جنگ را خاتمه بدهد ! جام زهر را چه کسی دست امام داد ؟ همین میرحسین موسوی ! ما الآن باید چه خاکی بر سرمان بریزیم که باید برویم از این آدم دفاع کنیم ؟! اگر امکانات کشور را در اختیار جنگ می گذاشت و به پشتیبانی جنگ می برد اگر اعتقادی به دفاع مقدس داشت که امام جنگ را اینجوری تمام نمی کرد که بگه من جام زهر را سر کشیدم !

خیلی عجیبه . برای ما این حرفها خیلی ویژه بود که در درون خودشان نگاهشان به همدیگر چگونه است .

۱ نواری از آقا داریم که ایشان در گلف اهواز هستند و همه ی فرماندهان جنگ دور ایشان هستند و همه دارند به ایشان تشر می زنند ، آن موقع آقا رییس جمهور بودند ، که چرا امکانات را در اختیار جنگ نمی گذارید ؟ جنگ نیاز به مهمات و تجهیزات و خودرو و نیرو دارد .

برادرا ! اواخر جنگ به قدری پیچیده و سخت شده بود که برای فرماندهان و رزمنده ها واقعا کمرشکن بود . در ۲ ، سال آخر جنگ چه فشار طاقت فرسایی بر گرده ی بچه ها و رزمنده ها وارد شد . کمر بچه ها در جنگ خورد شد .

تمام این فریادها را در آن جلسه به آقا ، که رییس جمهور بودند ، می زنند . چرا خود شما در جنگ نیستید ؟ چون آقا چند ماهی در جنگ غیبت داشتند . آقا می فرمایند : من که همیشه در جنگ بوده ام آن مدتی که نبودم هم امام حضور بنده در برخی از استانهای جنگی حرام کرده بود . این اواخر جنگ موشکباران شدید بود و امام نگران حال آقا شده بودند .

آقا می فرماید : من خیلی تلاش کردم به جنگ برگردم اما امام قبول نمی کردند . آقایان سید احمد و موسوی اردبیلی را واسطه قرار دادم ، آنها رضایت امام را جلب کردند که من برگشتم به میان شماها .

وقتی مقام معظم رهبری به جبهه می رفتند امام دستور می دادند ۲ گوسفند قربانی کنند تا ایشان به سلامت برگردند .

آقا در پاسخ به اعتراضات فرمانده ها راجع به کمبود تجهیزات در جنگ می فرماید : من چه بکنم وقتی به آقای میرحسین به عنوان نخست وزیر دستور کتبی داده ام که صنایع کشور ، از جمله ایران خودرو ، در خدمت جنگ و پشتیبانی از جنگ قرار بگیرد اما این نامه ی من روی میز ایشان مانده و هیچ اقدامی نکرده و در ایران خودرو پیکان با ارز ۷ دلار تولید می کنه زیر پای مدیران دولتی گذاشته ! من چه بکنم ؟

بعد آقا ۷ ، ۸ تا از دستوراتش به نخست وزیر را اسم می آورد که من دستور دادم و او عمل نکرد . این مستند انقلاب است که ما صدای آقا را داریم .

حالا ما همین حرفها را از موسوی خویینی ها در جلسه ی اتاق فکر اصلاحات می شنویم . البته بعدش هم محسن رضایی همین حرفها را زد و او هم گفت که میرحسین جام زهر را دست امام داد . آنها اصلاح میرحسین را قبول ندارند .

موسوی بجنوردی می گوید : میرحسین فاسق است و با آمدنش فعل حرام انجام داده است !

مجید انصاری می گوید : وقتی میرحسین آمد پیروزی ۱۰۰٪ ما تبدیل به باخت ۱۰۰٪ شد .

اینها اساسا با هم مشکل دارند و مواضعشان از هم جداست .

من خدمت حضرات مجلس خبرگان رسیدم و از ۱ صبح تا بعدازظهر مفصل اسناد و مدارک را خدمتشان ارایه دادم . خدمت نمایندگان مجلس رفتم و حدود ۵ ساعت مفصل برایشان توضیح دادم . خدمت آقایان مراجع هم همینطور .

میرحسین موسوی فکرش فکر مارکسیستی شرقی است ... 

http://raygah.blogfa.com/post-254.aspx 

(توضیح ضروری با هدف مناسب سازی متن سخنرانی برای مطالعه سبک آن به نوشتاری و اندکی تلخیص شده است)

*میرحسین مستقل وارد می‌شود

... میرحسین موسوی مستقل وارد انتخابات شد اما بعد از دوهفته احزاب اصلاح‌طلب خود را جمع و جور کردند و گفتند: "اگر ما بتوانیم از طریق وی به بخشی از نظام آویزان شویم، خودش کلی است. ما فرصتی برای دست و پا کردن یک کاندیدای دیگر نداریم. "

بنابراین تصمیم گرفتند که از وی حمایت کنند و به ستادهای وی نفوذ کنند. روز چهارم عید جلسه پنهانی با حضور اعضای سازمان مجاهدین و میرحسین برگزار شد که میرحسین گفت که نباید صدای این جلسه را در بیاورید و توقع نداشته باشید که من با شما عکس دو نفره بگیرم اما مطمئن باشید که 90 درصد از افکار من به شما نزدیک است. چند روز بعد با مشارکت و ملی - مذهبی‌ها جلسه گذاشتند که گزارش آن در رسانه‌ها افشا شد.

چند روز بعد جبهه اصلاحات آقای صفدر حسینی را به ستاد موسوی معرفی کرد و موسوی دست بهزادیان‌نژاد را در دست او گذاشت و ستاد اصلاح‌طلبان و ستاد موسوی در اکثر استانها یکی شد به جز چند استان که یکی از آنها تهران بود و در رأس تمامی این ستادها یک فرد مشارکتی قرار گرفت.

یکی از اصلاح طلبان به صراحت گفت که این صحبتهایی که میرحسین میکند همان صحبت‌های احمدی‌نژاد است و تنها فرقش این است که ایشان عاقل است. بنابراین به وی گفتند که باید این ادبیات خود را عوض و مثل اصلاح‌طلبان صحبت کنی. بعد از این اصلاح‌طلبان در برج میلاد یک جشن برگزار کردند و از اعضای ستاد میرحسین موسوی و خود وی دعوت کردند تا در این جشن به وی بفهمانند که چگونه باید کار کرد. این جشن برگزار شد و همه وقایعی که در طول 8 سال دولت خاتمی روی داد در دو ساعت این جشن خلاصه شد. کارناوال‌ها و سیاه‌نمایی علیه نظام انجام دادند.

میرحسین در حین مراسم به بهزادیان‌نژاد گفت یاد بگیر. اینجوری برای من باید جلسه بگذاری. . . بعد از این کار به جایی رسید که مشارکتی‌ها برای وی سخنرانی می‌نوشتند و او ایراد می‌کرد.

در عین حال بعضی اعضای مجمع روحانیون در مخالفت با میرحسین گفتند که آقای میرحسین ما را به مقصد نمی‌رساند و اهداف ما را مثل رابطه با آمریکا برآورده نمی‌کند. او یک اصولگرا است و یک هندوانه در بسته است که نمی‌توان به وی اعتماد کرد.

نمایی برای توطئه نافرجام اصلاح‌طلبان

در نمای توطئه نافرجام اصلاح‌طلبان یک سری اهداف و استراتژی داشتند که به اهداف بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت تقسیم شد. در اهداف بلندمدت تغییر قانون اساسی که در ذیل آن صدا و سیما، شورای نگهبان، نیروهای مسلح، محدود کردن رهبری، جدا کردن دین و مذهب از سیاست موضوعاتی است که در جلسات مختلف روی این‌ها کار می‌کنند. حصر رهبری و ولایت فقیه جزو اهداف اصلی این‌هاست. احمدی‌نژاد بهانه اصلی اینها برای انتخابات است. تحلیل دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس این بود که نظام جمهوری اسلامی در ضعیف ترین دوران خود در طول 30 سال گذشته قرار گرفته و امروز باید ضربه نهایی را به آنها وارد کنیم. این حرف در جلسات اصلاح طلبان نیز مطرح می‌شود.

کار را به جایی رساندند که در فتنه اخیر هدف اصلی مقام معظم رهبری قرار گرفت و هر شب علیه ایشان شعار نویسی می‌کردند. تیر کینه اینها مستقیم به سمت ولایت فقیه بود. البته زمانی اینها با مصداق رهبری مشکل داشتند و می‌گفتند باید موسوی خوئینی‌ها رهبر شود اما بعد از مدتی دیگر با مصداق مشکل نداشتند بلکه با اصل ولایت فقیه به تقابل پرداختند.

طرح اصلاح‌طلبان این بود که ما باید احمدی‌نژاد را کاندیدای بیت رهبری معرفی کنیم و میرحسین را به عنوان کاندیدای بیت امام و از این طریق بیت امام و رهبری را در مقابل هم قرار دهیم تا اگر احمدی‌نژاد شکست خورد، بیت رهبری در مقابل بیت امام شکست خورده باشد. از این طریق ما هم ریاست جمهوری را به دست آوردیم و هم ردای رهبری به بیت امام بازگشته است.

* ولایت فقیه؛ دشمن بزرگ اصلاح‌طلبان

در دستگاه‌های اطلاعاتی بیگانه به این نتیجه رسیده‌اند که تا وقتی ولایت فقیه است، نمی‌توان برنامه‌ای برای ایران پیاده کرد.
آقای فوکویاما می‌گوید: شیعه دو بال دارد یکی بال شهادت و عاشورا و یک بال هم انتظار برای حضور مهدی موعود. محور سومی که این دو بال بر روی آن استوار است، ولایت فقیه است و اگر می‌خواهیم به هدف نهایی خودمان برسیم باید این محور را تضعیف کنیم. او می‌گوید باید شهادت‌طلبی در ایران را به میل دنیاطلبی تبدیل کنیم. دین آنها باید به سمت سکولاریسم برود. بنابر این حذف رهبری باید جزو برنامه اصلی قرار بگیرد.

حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و حذف احمدی‌نژاد به هر قیمتی نیز جزو برنامه‌های کوتاه‌مدت اصلاح‌طلبان بود. موسوی خوئینی‌ها در این خصوص میگوید: اگر شمر هم بیاید بهتر از احمدی‌نژاد است.

موسوی خوئینی‌ها ادامه می‌دهد: ملاک برای ما رأی‌آوری کاندیداست. بازگشت به قدرت تحت هر شرایطی بدون کمک رهبری و با عبور از سیستم‌های دینی یکی دیگر از برنامه‌های اصلاح‌طلبان است و اینکه می‌گویند از ایشان اجازه نگیرید همین موضوع را به اثبات می‌رساند چراکه آنها پس از به قدرت رسیدن با رهبری کار دارند.

* تشکیل ستاد انتخاباتی ایران در امریکا

تمامی این موضوعات در آستانه انتخابات شکل گرفته بود و نکته مهم اینجاست که این بی سابقه است که در یک انتخابات ایران در امریکا هم ستاد انتخاباتی داشته باشیم و آنها ثانیه به ثانیه وقایع ایران را رصد و هدایت می‌کردند. دراین کشور کمیته تشکیل شد و از اصلاح‌طلبان حمایت می‌شد و وقایع پس از انتخابات را مورد حمایت قرار می‌دهند. همین موضوع باعث شد که این فتنه بسیار پیچیده شود.

* اصلاحطلبان به دنبال حذف رهبری

طرح محدود و پاسخگو کردن رهبری و فعال کردن مجلس خبرگان برای نظارت و حذف رهبری، شورایی و مدت دار کردن رهبری نیز از برنامه‌های اصلاح‌طلبان پس از انتخاب شدن بود. می‌گفتند رهبری را دو دوره پنجساله کنیم تا همه چیز تمام شود. چه معنی دارد که بگوییم تا ظهور امام زمان ادامه پیدا کند.

همین آقایان در جلسات خود در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفتند که باید بسیج را از مساجد بیرون کنیم و داشتند یک مصوبه را می‌گذراندند که بسیج از مساجد به یک ساختمان بروند چون ماهیت آنها نظامی است.

تعیین مرجع رسیدگی به شکایت از رهبری، به وجود آوردن عفو رهبری توسط مراجع قضائی هم از برنامه‌های اصلاح‌طلبان بود. اینها در حالی تنظیم طرحی برای ارائه به قوه قضائیه بودند که علیه مقام معظم رهبری دادخواهی کنند و با کمک این نهاد به رهبری حمله کنند. در جلسات می‌گفتند که ما باید ابهت ولایت فقیه را بشکنیم. بنابراین قابل مشاهده است که در نظام جمهوری اسلامی ایران دشمن به این نتیجه رسیده است چیزی که 30 سال است نظام را سرپا نگه داشته است همین ولایت فقیه است.

* گـــزارش تیم‌های جاسوسی امریکا از ایران

در امریکا در جلسه‌ای دعوایی بین دونالد رامسفلد و خانم رایس اتفاق افتاد که رامسفلد نظرش بر این بود که باید به ایران حمله کنیم و از 56 پایگاه اطراف ایران علیه این کشور استفاده کنیم اما خانم رایس معتقد به جنگ نرم بود. بنابراین امریکایی‌ها هفت تیم جاسوسی وارد ایران کردند تا ببینند که چطور انقلاب ایران به رغم تهاجمات هنوز 30 سال است که سرپا ایستاده است. این تیم‌های جاسوسی گزارش جالبی می‌دهند.

آنها می‌گویند ایرانیان یک سمبل به نام امام حسین دارند که نوه پیامبر اسلام است. این فرد 1400 سال قبل با تعداد اندکی در مقابل یک لشکر بزرگ می‌ایستد و با شجاعت کشته می‌شود و این اخلاق به ایرانیان به ارث رسیده است و ایرانی‌ها بر همین اساس در مقابل ما ایستاده‌اند. روز کشته شدن این سمبل 70 میلیون ایرانی سیاه‌پوش می‌شوند. آنها سپس راهکار ارائه می‌دهند و می‌گویند از طریق منبرها و هیاتها می‌توان نفوذ کرد و گفتند که از طریق مداحان ما باید موضوعات خود را منتقل کنیم.

نمونه این کار هم آقای هلالی است که بعد از دستگیری (عامل انتشار تصاویر خصوصی) ایشان توسط نیروهای امنیتی معلوم شد که این فرد (عامل انتشار تصاویر) از طریق چند واسطه با سرویس MI6 ارتباط دارد. علاوه بر آنها قصد داشتند که سراغ روحانیونی که تریبون داشتند و مطرح بودند نیز بروند. آنها ملودی‌های مداحی‌ها را تغییر دادند تا ذائقه جوانان را تغییر دهند.

این مداحی‌های جدید حماسه سازی و انسان سازی نمی‌کند و اثر گذار نیست. این برنامه امریکایی‌هاست. نکته بعدی بررسی این تیم‌های جاسوسی در خصوص مقام معظم رهبری بود و تأکید زیادی کردند که باید مورد هدف قرار بگیرد و سومین راهکار اینها در خصوص مراجع بود.

* جریان اعتراضی را زنده نگه دارید

دستور کار بعدی اصلاح‌طلبان پس از انتخابات تشکیل جبهه سیاسی و فعال و زنده نگه داشتن جریان اعتراضی بود. اتفاقی که در روز قدس،13 آبان، 16 آذر و روز عاشورا افتاد برای زنده نگه داشتن جریان اعتراضی است.

آنها گفتند که از فرصتهای نظام باید استفاده کنیم چون به ما مجوز نمی‌دهند و اگر هم خودسرانه عمل کنیم با ما برخورد می‌کنند. در 13 آبان اینها سه هفته تمام امکانات خود را بسیج کردند و رسانه‌های انها به صحنه آمدند که 13 آبان به هر قیمتی جریان اعتراضی را باید کنترل کنیم. فکر می‌کردند که روز 13 آبان بتوانند به اندازه هرسال برای خود جمعیت جمع کنند اما اینها در حالت خوش‌بینانه حدود 5 هزار نفر بیشتر در خیابان نیاوردند.

جالب است که در طرف مقابل امت انقلابی که هر سال حدود 10 تا 15 هزار نفر برای راهپیمایی 13 آبان می‌آمدند، حضوری 70 هزار نفره در این خصوص داشتند.

این پنج هزار نفر حضور هم قابل توجیه است. چرا که ما در تهران حدود 400 خانوار نفاق داریم که همیشه در جریانات فعال هستند. در کنار اینها یکسری ارذل و اوباش داریم که با پول حضور پیدا می‌کنند اما به رغم این جمعیت خوبی که برای ضد انقلاب می‌توان در نظر گرفت آنها پنج هزار نفر بیشتر نتوانستند به خیابان‌ها بکشند.

* ذخیره نیرو در NGOها

استفاده از ظرفیت کشورهای بیگانه و NGOها نیز یکی دیگر از برنامه‌های اصلاح‌طلبان در ایام پس از انتخابات بود. خاتمی می‌گفت ما باید نیروهای اجتماعی خود را در این NGOها جمع و متراکم کنیم تا در موقع لزوم همه آنها را بیرون بریزیم. در انقلاب‌های رنگی قابل مشاهده است که اکثر جریانات از طریق همین NGOها به ثمر می‌رسد.

برنامه‌ریزی برای انتخابات آتی، ترویج غیر مشروع بودن دولت، ایجاد انشقاق در جبهه اصولگرایان و تشویق و ترویج نافرمانی مدنی یکی دیگر از برنامه‌های این جریان است.

* تلاش برای تخریب نماز جمعه 29 خرداد

اصلاح‌طلبان روزهای شروع آشوب‌ها بالغ بر یک هفته تمام برنامه‌ریزی می‌‌کردند که ابهت رهبری را در نماز جمعه 29 خرداد بشکنند و تمام امکانات خود را برای این کار بسیج کردند. به همین خاطر روز شنبه 30 خرداد توانستند حدود 20 هزار نفر اغتشاشگر را به خیابان‌ها ‌بکشند. این آدم‌ها هم از ثمرات همان جلسات دو ساله بود.

* تلاش برای شروع درگیری‌ها پیش از انتخابات

در ایام تبلیغات همزمان با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، ستاد موسوی برنامه ریزی کرده بود که از میدان تجریش تا میدان راه آهن با لباس سبز کارناوال راه بیندازند؛ درست در روزی که در میدان ولیعصر(ع) هر ساله هیات رزمندگان اسلام برنامه برقرار می‌کند. این موضوع به آقای بهزادیان‌نژاد تذکر داده شد و ایشان ابراز بی‌اطلاعی کرد. خود میرحسین موسوی هم در این خصوص خبری نداشت. بنابراین پس از بررسی‌ها مشخص شد که در اتاق جنگ روانی، آقای خانیکی، نعیم پور و حجاریان به این موضوع خوراک می‌دهند و این اطلاعیه را توزیع کردند.

با این طرح مشخص است که اینها قبل از انتخابات تصمیم به اغتشاش داشتند. اینها از قبل گفته بودند که باید بین جنبش‌ها پیوند برقرار کنیم. چراکه هر جنبشی به تنهایی بیاید نظام با آنها برخورد می‌کند. بنابراین باید این جنبشها پیوند بخورند و به یک خیزش عظیم اجتماعی علیه نظام تبدیل شوند. این ماجرای کشته سازی نیز جزو طراحی‌های جلسات اصلاح‌طلبان بوده است که قبل از انتخابات می‌خواستند خونی ریخته شود و پیراهن عثمان درست کنند.

* نقش برجسته منافقین در فتنه اخیر

در حوادث اخیر، حدود 30 نفر که ارتباط مستقیم با منافقین داشتند توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند. اینها در ستاد اصولگرایان هم جاسوس داشتند. سفارتخانه‌ها نیز به صورت شبانه روزی با تمام توان فعال بودند و این نکته عجیبی بود. NGOهای خارجی هم نقش عجیبی در این فتنه داشتند و تلاش گسترده‌ای کردند که تمام جوانان ایرانی مقیم خارج را به داخل ایران گسیل دهند.

* چه کسانی با سرویس‌های جاسوسی در ارتباط هستند؟

بر اساس اسناد موجود در نهادهای امنیتی برخی عناصر فتنه بدون شک با خارج از کشور در ارتباط هستند و این موضوعی است که به اثبات رسیده است. جالب این است که برخی از فرزندان آقایان نامهرسان سرویس MI6 انگلیس هستند و برای آقایان نامه می‌برند و می‌آورند.

یکی از بازداشتشدگان در اعترافات خود به دفتر ژنو خاتمی اشاره می‌کند و می‌گوید بارها به خاتمی گفتیم که این دفتر مشکل ساز می‌شود اما توجهی نکرد. وی ادامه می‌دهد یکبار در هواپیما نظر سفیر سوئیس در خصوص دفتر خاتمی در ژنو را پرسیدم که ایشان گفت که این دفتر بهترین مکان برای ارتباط خاتمی با آمریکا و غرب است.

خاتمی هر زمان که به دفتر ژنو می‌رفت با آقایان رسام، بهنود، خانم کاملیا و شیلر ملاقات می‌کرد. خاتمی هر موقع که آنجا می‌رود، ساعت‌ها با این افراد پشت درهای بسته جلسه داشته است.

* تلاش اصلاح‌طلبان برای ایجاد تغییر در مبانی نظام

آن چیز که مسلم است اتفاقی است که در کشور افتاد، یک جریان از قبل طراحی شده سیاسی، برای جهت‌گیری‌ها و تغییر در برخی از اصول و مبانی نظام بوده است که با خروج از نظام و قانون و رهبری و به کارگیری ظرفیت‌های داخلی و خارجی از جمله ایجاد اغتشاش در حال پیاده سازی بود. اصلاح‌طلبان با برنامه ریزی قبلی خود می‌دانستند که شکست می‌خورند به همین خاطر گفتند که ما باید هزینه این شکست را به گردن نظام بیندازیم. بنابراین موضوع تقلب و عدم صلاحیت مسؤولان کشور را مطرح و گسترده پخش کردند و کلید رسمی آن توسط محتشمی‌پور که کمیته صیانت از آرا را درست کرد، زده شد.

اینها در پاسخ این سوال که چرا به رغم وجود نظرسنجی‌ها در خصوص شکست، چرا به میرحسین موسوی چیزی نگفتید؟ یکی از این افراد در این خصوص می‌گوید: ما می‌دانستیم که رأی نداریم و تقلب هم غیر ممکن است. ما رأی روستائیان را در نظرسنجی‌ها عمداً محاسبه نمی‌کردیم و آرا را با 5 درصد اختلاف به میرحسین میدادیم تا باور کند که پیروز است و اگر پیروز نشود، تقلب شده است. علی هاشمی نیز در این زمینه بسیار موثر بوده است که میرحسین را دچار توهم تقلب بکند. این جزو اعترافات اکثر عوامل دستگیر شده فتنه است.



* برخی از اظهار نظرهای سران اصلاحات در خصوص توهم تقلب:

- رضا خاتمی می‌گوید: بعد از بررسی‌ها که انجام شد آقای موسوی خوئینی‌ها و محتشمی پور به عنوان محور طرح تقلب مطرح شدند.
- 8 ماه پیش از انتخابات در جلسات مختلف تاجزاده می‌گفت که ما باید قبل از هرچیز طرح تقلب را در دستور کار خود قرار دهیم.
- موضوع تقلب،بحثی بود که یک سال پیش از انتخابات که بحث اولیه انتخابات مطرح شده بود، مطرح شد.
- موسوی خوئینی‌ها می‌گوید: اگر مشاهده شد که تقلبی صورت گرفته است یا باید مردم را در جریان بگذاریم یا باید یک روش جایگزین را معرفی نمود تا مردم احساس کنند که با این روش می‌توانند به حق خود برسند.
- یکی از همفکران اینها هم می‌گوید: در این چهار سال خلاصه کارهای مصطفی تاجزاده این بود که در حرفها و نوشته‌هایش بروز می‌کرد، این عناوین است که همه مشکلات را به گردن رهبری بیندازیم و احمدی‌نژاد را عامل رهبری بدانیم و اجماع علیه وی درست کنیم و گروه‌های مخالف را متحد کنیم و فضای خیابانی را برای تقلب یا جشن مهیا کنیم. یعنی اگر پیروز هم می‌شدند این وقایع به وقوع خواهد پیوست.
- تاجزاده در انتخابات می‌گفت: اگر ما بتوانیم پیروز شویم با تجربیاتی که در این سالها به دست آوردیم خواهیم توانست رهبری را مهار کنیم.
- محتشمی پور هم می‌گوید: ما یک سلسله برنامه در نظر داریم که قبل از آن باید به اطلاع مهندس موسوی برسانیم. این برنامه طرح الله اکبر تا ابطال انتخابات است. این انتخابات فاقد مشروعیت است و ما هر شب از ساعت 10 باید الله اکبر بگوییم تا انتخابات باطل شود.

* ما دین‌دار هستیم

برنامه جدید فتنه گران این است که هیات‌های مذهبی را در اختیار بگیرند و مراسم دعا برگزار کنند تا به مردم اثبات کنند که متدین هستند. موسوی‌خوئینی‌ها در زمان انتخابات می‌گوید: به ستادها بگویید ولو به صورت صوری، در زمان نماز در را ببندند و بگویند که می‌خواهیم نماز بخوانیم. محتشمی پور هم مدام در منزل خودش دعای کمیل برگزار می‌کند. اما نکته اصلی این است که این‌ها در حوزه دین تفکرات عجیبی دارند. برخی از احکام قرآن در خصوص زندگی قبیله‌ای آن زمان بوده است یا احکام صادره در آن زمان احکام قطعی و جاودان بوده است که تحت شرایط آن زمان صادر شده است. اگر قطعی باشد باید ما نیز به صورت قبیله‌ای زندگی کنیم.

* لابی‌های بین المللی برای حمایت از میرحسین

در جریان انتخابات اصلاح‌طلبان تلاش‌های زیادی کردند تا نظر کشورهای مختلف را برای میرحسین موسوی جلب کنند. عطریانفر در این خصوص می‌گوید: مهدی هاشمی گفت که پیغام ما به اوباما این بوده است که تا قبل از انتخابات با ایران وارد مذاکره نشوید. جالب است که آقای خاتمی ماموریت داشت که با سفر به کشورهای غربی نظر آنان را به نفع میرحسین موسوی جلب کند. چراکه این کشورها موسوی را قبول نداشتند و معتقدند که تفکرات مارکسیستی دارد.

بعد از جلسات خاتمی با کشورهای غربی و عربی یک موج فزاینده حمایت و دفاع از میرحسین توسط رسانه‌های خارجی شروع شد که خاتمی این رسانه‌ها را منسجم کرد. یکی از نزدیکان سابق او می‌گوید: من چندشم می‌شود که با چه وضعیتی رفتم و از این کشورهای عربی برای مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها پول گرفتم و نمی‌توانم بگویم که چقدر جمهوری اسلامی را فروختیم. وی ادامه می‌دهد: یک بار نماینده امارات تماس گرفت و از قول پادشاه گفت که اگر پول می‌خواهید خاتمی باید بیاید در مرکز استراتژیک ما در خصوص آن چیزی که می‌خواهیم سخنرانی کند و بابت هر سخنرانی 100 هزار یورو بگیرید.

* استراتژی‌های هاشمی شکست خورد

هاشمی سه استراتژی را یکی پس از دیگری اجرا کرد. هاشمی میانه خوبی با خاتمی و احمدی‌نژاد ندارد. بنابراین تصمیم می‌گیرد که نه خاتمی باشد و نه احمدی‌نژاد و کسی باشد که فرمانبردار او باشد. ایشان خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و طرح دولت راست صالح را مطرح کردند و از مقام معظم رهبری خواستند که جلوی احمدی‌نژاد را بگیرد تا از این طریق وی نیز جلوی خاتمی را بگیرد. سپس حسن روحانی را به عنوان کاندیدا معرفی می‌کند.

استراتژی دوم هم با توجه به دفاع مقام معظم رهبری از احمدی‌نژاد اینگونه شد که نه به احمدی‌نژاد و بله به خاتمی. بنابراین طرح دولت وحدت ملی مطرح شد و تبلیغات سنگینی را انجام دادند.

یک آدم اصولگرا را نیز پیش انداختند و او در مجلس جشن 30 سالگی گرفت و همه را دعوت کرد و به آنها تریبون داد تا هر سیاه‌نمایی که می‌خواهند انجام دهند.

استراتژی سوم هم این شد که نباید بگذاریم اصول‌گرایان با یک کاندیدا بیایند. باید با چند کاندیدا بیایند تا رأی احمدی‌نژاد خرد شود و صف اصول‌گرایان را دچار انشقاق کنیم. بنابراین استراتژی سوم دولت ائتلافی که از زبان رضایی مطرح شد، بود.

بنابراین هاشمی اول به سراغ لاریجانی رفت و لاریجانی هم برای آمدن جدی بود اما با افشای طرح هاشمی و تلاش وی برای سوزاندن پیش از موعد مهره‌های اصولگرایان وی منصرف شد.

پس از این سراغ قالیباف رفتند و او نیز رفت و ستادهای خود را فعال کرد اما بعد کنار رفت. قالیباف که کنار کشید، 13 ستاد خود را به محسن رضایی داد و 23 ستاد را نیز در اختیار میرحسین موسوی قرار داد. هاشمی نهایتاً به گزینه محسن رضایی رسید.  

http://raygah.blogfa.com/post-256.aspx

متن کامل اظهارات رییس جمهور در جمع خبرنگاران

متن کامل اظهارات رییس جمهور در جمع خبرنگاران
محمود احمدی ن‍ژاد رییس جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه پس از نشست هیات دولت با حضور در جمع خبرنگاران به پرسش های گوناگون آنها در موضوعات داخلی و خارجی پاسخ داد.

متن کامل پرسش و پاسخ های خبرنگاران و رییس جمهور به این شرح است:
ورود به ماه مبارک رمضان را به ملت ایران، مسلمانان جهان و همه بشریت تبریک عرض می‌کنم. این ماه یک ماه ویژه‌ای است. ماهی است که خدای متعال همه موانع کمال را از برابر انسان برداشته و همه هدایت ها و رحمت های خودش را در این ماه جاری کرده است. حقیقتا رمضان یک ضیافت الهی است که خدای متعال با ارزش های الهی و معنوی و با کمال انسانی از بندگان خود پذیرایی می‌کند و این ماه فرصت استثنایی برای هر فرد است که باید در آن یک گام بلند به سمت قله های جهانی برداشته شود.
فکر می‌کنم همه ما باید از این فرصت استثنایی برای تلاوت قرآن، تدبر در قرآن، مناجات با خدا، پالایش روح و مراقبت از اعمال حداکثری بهره را ببریم زیرا هیچ کس به اندازه خودمان دلسوز ما نیست و خدا دلسوزتر از خود ما برای ماست. بین خود و خدا خلوت کنیم در این ماه باید زندگی خود را بررسی کنیم ضعف‌ها، قوت‌ها، کاستی‌ها، فرصت‌ها و ظرفیت‌های خود را بررسی کنیم و از لطف‌های خدا بهره ببریم.
زییاترین روزها و بهترین شبها در ماه رمضان قرار داده شده است. باید با بهره بردن از این لحظات خود را برای این ماه آماده کنیم باید برای یک سال پرتحرک، پرتلاش و پرنشاط و در مسیر کمال انرژی ذخیره کنیم آنقدر ذخیره کنیم تا با سرعت بسیار بالا در مسیر کمال به پرواز در بیاییم البته خوشبختانه ملت ما قدر ماه رمضان را می‌داند.
در این ایام نماز، تلاوت قرآن و حضور در مساجد را، به خصوص در شبهای قدر. بشماریم و از ظرفیت هایی که در پذیرش مواعظ به وجود می‌آید ماه رمضان فرصت خوبی برای اصلاح اخلاق، رفتار و اندیشه است. همه سنت های الهی و قوای حاکم بر آفرینش دست اندر کار تحقق این اهداف است.
این ماه برای انفاق به دیگران و اندیشیدن برای دیگران فرصت بسیار مناسبی است. می‌توانیم در این جهت خود را تنظیم کنیم ممکن است انسان در زندگی خود و در رفتار و گفتار خود کجروی‌هایی داشته باشد و از نظم وهدفمندی خارج شود ماه رمضان ماهی است که انسان می‌تواند همه قوای خود را در چارچوب قرا دهد و در مسیری مشخص با اهداف معینی مدیریت کند.
رسیدن ماه رمضان را تبریک می‌گویم در این ماه شب‌های قدر و شهادت انسان اول عالم هستی بعد از پیامبر گرامی اسلام(ص) یعنی امام علی(ع) را داریم که شاخص حق وباطل در همه تاریخ است یکی از مباحث مهم در ماه رمضان اتصال با امام عصر(عج)، اتصال با ولایت و امامت و اتصال با آسمان است. امام عصر(عج) حلقه اتصال با آسمان و سلسله مراتب ولایت است. ماه رمضان ماه هم زمانی مناسب برای تمرین اتصال به آسمان از طریق سلسله مراتب ولایت است.
در ماه رمضان عشق و آرزوی نیک برای دیگران را تمرین کنیم همان‌طور که در دعاهای ماه رمضان هم انسان به دعا به صورت مداوم دعوت شده است در این ماه همه خوبی‌ها، زیبایی‌ها، سلامتی، روزی فراخ، عزت و عشق و محبت را برای همه بخواهیم البته دولت سعی کرد با کاهش وظایف و ساعات اداری فرصتی را به همکاران اداری برای استفاده بیشتر از ماه مبارک داده است. امیدوارم همه مردم به خصوص جوانان عزیز ما که بهترین و پاکترین، خدایی‌ترین و شجاع‌ترین جوانان در دنیا از این ماه استفاده کنند، زیرا هستند، ماه رمضان ماه جوان‌ و هنرنمایی جوانها در عشق بازی با خدا و ارزش های الهی است.
امیدوارم که همه بتوانند از این سفره گسترده الهی بهره ببرند و در روز عید فطر همه پاک ، پالایش شده، ارتقا ساخته و همه خدایی باشند. ان شا الله در روز عید مومنان و موحدان حاضر بشویم.
نکته دوم درباره روند پیشرفت کشور است ، حقیقت این است که امروز کشورمان در ریل صحیح پیشرفت قرار دارد. هم سیاست های نظام در بخش های گوناگون به روشنی تبیین شده و هم برنامه های دولت برای اداره کشور در بخش های گوناگون تنظیم شده و دولت براساس برنامه‌ای هدفمند در بخش های گوناگون کار می‌کند، در بخش اقتصادی ، صنعت، علم و فناوری ، فرهنگی ، سیاست خارجی و در بخش سیاست داخلی تکلیف وزرا و مدیران کشور و برنامه ریزان کشور روشن است و هر هفته یک موفقیت را در سطح ملی در عرصه‌های اقتصادی، علمی، فرهنگی و ورزشی جشن می‌گیریم. در جلسه دولت بحث بود در عرصه ورزش در 10 ماهه گذشته به طور متوسط هر هفته یک پیروزی در سطح آسیا و جهان داشته ایم بسیاری از اینها برای اولین بار بوده است. در عرصه صنعت اینقدر پروژه آماده‌هاست که برای افتتاح فرصت حضور وجود ندارد. بعضا ماه ها در صف انتظار می‌مانند تا از خدمات آنان تشکر کنیم در بخش های علمی نیز همین طور است. دستاوردهای کشورمان واقعا دستاوردهای بی‌نظیری است. بداخلاقی هایی هم که دشمنان می‌کنند انگیزه و عزم ملت ما را برای ساختن و حرکت کردن مضاعف می‌کند.
امروز به فضل الهی، وحدت و انسجام ملی ما در اوج قرار دارد امروز 75 میلیون قلب پاک برای ایران، برای عزت ایران، عزت ارزش های الهی و برای عدالت و خداپرستی می‌تپد دستها به هم گره خورده است، باید دعا کنیم که خدای متعالی در ماه رمضان همه اینها را مضاعف و توفیق خدمت و کار و تلاش بدهد.
ساختن ایران ماموریت همگانی است خوشبختانه این عزم امروز ایجاد شده هر کس در هر نقطه ای از ایران کار می‌کند احساس می‌کند برای کشورش کار می‌کند برای ارزش های الهی کار می‌کند. برای مکتب ولایت و امامت کار می‌کند. برای حقیقت و عدالت کار می‌کند این احساس و این عزم، یک احساس و عزم مقدس است. دعا کنیم که خدا این را در وجودمان در ماه رمضان هم تعمیق بکند و هم حفظ کند و هم توفیق بدهد که بتوانیم کارها را به خوبی جلو ببریم. طرح هایی که دولت انجام می‌دهد نوعا زیربنایی است. این طرحی که برای آتیه فرزندان ایران طراحی شد در نوع خودش بهترین طرح تامین اجتماعی است که در دنیا وضع شد در دنیا حداکثر برای چند سال حمایت می‌کنند از فرزندان ، حمایت دراز مدت تا نقطه ای که بتواند محکم نقش مستقلی را در جامعه ایفا بکند. اولین بار در ایران در حال وقوع است. یک طرح ضد تورمی است یک طرح در جهت سرمایه گذاری و اشتغال و امنیت خاطر برای نسل های متوالی است طرحی برای ایجاد تعادل در حلقه های اجتماعی و روابط اجتماعی، طرحی برای پس انداز ملی که از روزی که اعلام شده استقبال بسیار خوبی از آن شده تقریبا همه متولدین امسال ثبت نام کردند ما داریم مطالعه می‌کنیم که بتوانیم گام به گام این را به متولدین قبل از سال 89 هم بدهیم.
سوال:اظهارات مهندس مشایی در مورد مکتب ایرانی و انتقادات صورت گرفته از این سخنان
بایددر جامعه فضای گفتگو و نقد باشد. هیچ کس را نباید محدود کرد هیچ کس نباید به گونه ای صحبت بکند که عده ای از اظهار نظر خودداری کنند. جمهوری اسلامی آزادترین نظام دنیا و یک نظام فرهنگی و فکری است. همه باید کمک کنند که نظرات موافق و مخالف گفته بشود. هر کس نظری و تحلیلی، نظریه‌ای دارد مطرح کند و دیگران هم نظرشان را بدهند. موضوع را نباید صفر و صد در نظر گرفت. این بد است که به محض اینکه یک نفر اظهار نظر می‌کند بعضی‌ها آن‌ را به یک خط کشی در جامعه و نقطه دعوا، تبدیل می‌کنند. دعوایی وجود ندارد. در نظام جمهوری اسلامی باید افراد بتوانند نظراتشان را بیان کنند و اگر کسی هم نظر مخالفی دارد بیان بکند ، بگوید، بنویسد، نقد بکند اما دوستانه.
یک حساسیت روی آقای مشایی درست کردند که به نظر من حساسیت عادی نیست ، غیرعادی است.
هر مطلبی ایشان می‌گوید ، یک قسمتی از آن را می‌زنند این طرف و آن طرفش را هر چقدر هم توضیح می‌دهد، می‌گویند نه دیگر ما توضیحتان را قبول نداریم این کلمه چه هست؟
این روش خوبی برای مدیریت فضای اندیشه در کشور نیست. ملت ایران آزادترین و آزاده ترین ملت های دنیاست و ایران آزادترین نظام سیاسی دنیاست.
آقای مشایی رییس دفتر رییس‌جمهور هستند بنده به ایشان اعتماد کامل دارم ایشان را یک شخصی مومن، مومن به اصول نظام جمهوری اسلامی، مومن به ارزش های انقلاب،مومن به ارزش های ملت ایران، انسان ولایی ، انسانی مومن به خط ولایت، انسان پاک می‌شناسم. خوب ایشان نظر می‌دهند دیگران هم نظر بدهند، دعوایی نیست. قبول ندارید شما عالمانه نقد کنید بگویید به این دلیل ما این نظرات شما را قبول نداریم. صفر و صدی نیست، کفر و ایمان نیست، بحث‌های ایشان هم بحث های روشنی است ، حالا ممکن است یک کسی بگوید آقا ما قالب بحث های شما را قبول نداریم، واژه هایت را قبول نداریم، ما در محتوا بحث داریم. حقیقت این است که ایران کانون اسلام ناب است. ایران بالاترین نقش را در تبیین و ترویج اسلام ناب داشته است، نقش ایران نقش یگانه است بیان این مطلب این ملی گرایی نیست، این شکر کردن خداست. قدر نعمت را دانستن است و بعد تذکر به مسوولیت هاست. وقتی کسی از ملت ایران تعریف می‌کند معنایش این است که ملت ایران مسوولیت های سنگین تری دارند کما اینکه آقای مشایی هم دائما این را ذکر می‌کند. اگر یک ملتی ظرفیت‌ها و سابقه بهتر و خدمات ارزشمندتری دارد معنایش این است که امروز مسوولیت های سنگین تری را باید برعهده بگیرد فکر می‌کنم باید یک تفکیک کنیم بین نظرات فکری یعنی جایی که بحث اندیشه است با بحث های سخیف باند بازی و گروه بازی که خودش را با این مباحث مخلوط می‌کند. نقش ایران در ترویج اسلام در پذیرش اسلام در رشد و بالندگی اسلام اصلا اسلامی یک نظریه است. که ایران به دنیا عرضه می‌کند ویژگی هایش چیست این یک بحث علمی است بحث سر و صدای علمی و محکوم کردن و اینها نیست. خوب بالاترین تعابیر و تعاریف را شهید مطهری از ایرانی‌ها و ملت ایران چه قبل و چه بعد از اسلام کرده است. بعضی ها به قبل از اسلام حساسیت دارند ما هم به حکومت‌های قبل از اسلام ایراد داریم به بعد از اسلام هم ایراد داریم. تا قبل از جمهوری اسلامی یک دوره صفویه آمده است و یک دوره گسترده خدماتی کرده، قبل از آن و بعد از آن ما کدام حکومت ها را داریم؟ حالا آل بویه و دیگران بودند، اینها حکومتی به نام حکومت ایران نبودند. بحث یک ملت است. یک ملت یک رودخانه جاری در تاریخ است.
همه دنیا می‌گویند ایرانی ها بافرهنگ بودند بله حکومت ساسانیان خراب کرد. ممکن است حکومت های دیگری هم بودند که خراب کردند در ایران پهلوی هم حکومت کرده آیا آنها نماد ملت ایران بودند، نبودند به همین خاطر وقتی، ملت فرصت پیدا کرد آنها را کنار گذاشت آن چیزی که می‌خواست و در تراز شخصیت او بود سر کار آورد.
این ها بحث های علمی و نظری است من خواهش می‌کنم از همه که اجازه دهند در سطح نظری مورد بحث و نقد قرار گیرد.
از بعضی ها که نقد تندی می‌کنند، پرسیدم صحبت های ایشان را خواندید؟ گفتند نه، خب این بد است در فضای اندیشه باید مطالب را کامل مطالعه کرده و بعد نقد کرد، ایشان از نقد استقبال می‌کنند ما هم استقبال می‌کنیم دولت که فضا را صد درصد باز گذاشته حتی بسیاری مطالب که از حوزه نقد هم خارج می‌شود ما پاسخ نمی‌دهیم برای اینکه باید فضایی حاکم باشد که همه نظر بدهند بحث و گفتگو کنند.
حرفها خیلی روشن است حرف های دولت یک حرف بیشتر نیست ایشان هم همین حرفها را می‌زنند حالا ادبیاتش متفاوت است. ما ملت ایران را یک ملت مومن ، برجسته، اثرگذار اصلی در فرهنگ و تمدن جهانی می‌شناسیم یک ملت یگانه پرستی می‌شناسیم. می‌گویند ایرانی ها قبل از اسلام آتش پرست بودند ، این هیچ مستند نیست. بله ممکن است عده ای بودند اما کل ملت نبودند. کل ملت یگانه پرست بوده هیچ وقت ملت ایران بت پرست نبوده است. این که حرف بدی نیست. چون ملت تراز بالایی بوده است اسلام را پذیرفته و بعد هم بالاترین خدمات را به اسلام ارائه داده است. اسلام با ایران الان یکی شده است. ایران یعنی اسلام و اسلام یعنی ایران. البته مستکبرین تلاش دارند بگویند اسلام یعنی این گروه های تندرویی که سر می‌برند و می‌خندند ، علم ندارد ، سواد ندارند، فهم و فرهنگ ندارند، فقط آدم می‌کشند. اینها ساخته و پرداخته خود دشمنانند آنها می‌خواهند چنین تصویری را از اسلام ارائه دهند و ما می‌گوییم این چنین نیست. تصویر حقیقی اسلام در ایران متجلی شده است. نمی‌خواهیم بگوییم دیگران مسلمان نیستند. مسلمانی یک بحث است ، اسلام بحث دیگری است. حقیقت این است که همین که می‌گویند ایران ام‌القراست یعنی اینکه این‌جا پایگاه اصلی اسلامی است پیامبر عزیز اسلام فرموده است که ایرانی ها می‌آیند و پرچم اسلام را بلند می‌کنند. مرحوم علامه طباطبایی فرمودند که هر جا ما می‌گوییم ایران یعنی اسلام. اصلا ایران و اسلام در هم عجین است اگر کسی کلمه ایران را به کار برد این به معنای ملی‌گرایی نیست. ملی گرایی آن بود که کسانی به نام ایران پشت جبهه رزمندگان را در برابر صدام خالی می‌کردند به نام ایران با دشمنان ایران همکاری می‌کردند ما آنها را ایرانی نمی‌دانیم ، آنها را علاقه مند به ایران نمی‌دانیم ملی گراترین ملی گراهای واقعی در ایران مومنان خداپرستند که سرزمین ایران را در خدمت اسلام می‌دانند و علاقه مند و برایش فداکاری می‌کنند امروز تنها کانونی که دردنیا هم حکومت و هم ملت باهم زیر پرچم توحید ایستاده‌اند، ایران است. نمی‌شود آن را نفی کرد چرا نفی اش می‌کنند حالا نفی هم می‌خواهید بکنید بیایید بحث کنید بایستید صحبت و استدلال کنید.
نکته دوم اینکه اینها بحث های نظری مستمر است آیا اینها باید تبدیل به مساله اصلی کشور و جبهه بندی در کشور شود؟‌ این به نظر من اخلاق اسلامی نیست. اگر در یک جمعی صحبت شده، شما هم بروید در یک جمع صحبت کنید. یک مقاله در روزنامه نوشته شده شما هم در همان مقاله جواب بدهید من می‌بینم که یک عده‌ای آماده نشسته‌اند، می‌خواهند وصله‌هایی به این دولت بچسباند و منتظر فرصت هستند یک کلمه ای را می‌گیرند بنده هم گفتم، گفتم ایران امروز یک مکتب است، یک فرهنگ است، ایران یعنی خداپرستی، عدالت، پاکی، الان در دنیا واژه ایران را به عنوان یک جغرافیا نمی‌شناسند، به عنوان یک نژاد نمی‌شناسند ایران را به عنوان پرچمدار ایجاد تمدن آینده بشری می‌شناسند. همه ملت‌ها ایران را متعلق به خودشان می‌دانند امروز از پیشرفت ایران همه ملت ها خوشحال می‌شوند بیش از آنکه از پیشرفت کشور خودشان خوشحال می‌شوند این نشان می‌دهد ایران یک مرز جغرافیایی نیست امروز ایران در حال جهانی شده است و این نقش تاریخی و مکتبی ایران است. خوب هر کدام از اعضای دولت به یک زبانی این حقیقت را بیان می‌کنند این تقدیر از ملت ایران و اسلام است تقدیر از مجاهدت های ملت ایران است همه دولت یک حرف بیشتر ندارند اینکه یک جمله‌ای را جدا کنند و بقیه را کنار جملات بگذارند و بعد به مساله‌سازی بپردازند، درست نیست. چرا مساله سازی کنید. اگر نظری دارید بگویید نخیر ما اعتقاد نداریم که الان تنها ایران است که پای عدالت ایستاده است خوب نظر خود را بگویید عیبی هم ندارد ما هم می‌شنویم گوش می‌دهیم بالاخره می‌پذیریم یا رد می‌کنیم. مساله فکری و فرهنگی است نباید بی جهت به مناقشات سیاسی تبدیل کرده و ذهن عده ای را هم آلوده نکنند.
نظرات دولت واحد روشن است و این دولت دینی ترین دولت بعد از انقلاب است. من این را قاطع عرض می‌کنم. بالاترین فداکاری را دولت نهم و دهم ، همه اجزای دولت، از رییس جمهور ، رییس دفتر های قبلی و آقای مشایی و بقیه اعضای دولت داشته‌اند برای اسلام نابی که در این سرزمین در حال انتشار است. این یک حرف روشنی است، دنیا هم پذیرفته و ما پای آن ایستاده‌ایم. بالاترین ادبیات دینی را این دولت به کار گرفته در همه مجامع ، داخل و خارجی و همه حرفهای دولت یکی است و حرف بسیار روشنی است ما پای آرمان های الهی و ارزش های الهی ایستاده ایم و افتخار می‌کنیم، ایرانی هستیم اما نه نژاد ایرانی. افتخار می‌کنیم در جایی هستیم که کانون اندیشه و فرهنگ انسانی و الهی است.
ملت ایران ملتی است که در قوام و دوام فرهنگ انسانیت در جهان نقش اولی را داشته است و این افتخار آمیز است اما از آن طرف هم می‌گوییم این افتخار موجب مسوولیت های سنگین است ما نمی‌توانیم شانه مان را از زیر بار مسوولیت برپایی عدالت، یگانه پرستی، صلح جهانی ، عشق و محبت خالی کنیم. این ظرفیت ها را خدا داده برای اینکه ماموریت هایی را انجام دهیم. فکر می‌کنم همه کمک کنند و بگذارند فضای لطیف و زیبای آزادی اندیشه که در ایران حاکم است گسترش و تعمیق پیدا کند هر کس هم هر حرفی دارد بزند ، اگر هم کسانی فکر می‌کنند که نباید علنی حرف بزنند خوب دعوت کنند از آقای مشایی و بنشینند باهم گفتگو کنند چه اشکالی دارد ، اصلا با هم مناظره کنند، بحث کنید با هم دعوا چرا. بعضی ها می‌خواهند هر چیزی را به یک دعوا تبدیل کنند البته این را هم به شما بگویم بعضی ها دنبال این هستند که دشمنان را ، توطئه های آمریکا را تحریم غیرقانونی آنها را و همراهی‌های بعضی‌ها با دشمنان را، موضوع دست دوم و دست سوم تبدیل کنند.
توطئه دشمن تمام نشده است. مساله اول کشور ما ساختن ایران و ایستادگی در برابر زورگویی است مساله اندیشه هم در سطح و جایگاه خودش باید مطرح شود همه بنویسند، همه اظهار نظر کنند تا اندیشه‌ها فعال بشود اما عده‌ای به هر بهانه ای نخواهند صفوف ملت را جدا کنند البته جدا هم نخواهد شد. صفوف ملت به هم پیوسته است بعضی ها آدرس اشتباهی می‌خواهند بدهند، کسانی که باید از بین ملت طرد شوند و در مقابل ملت ایستاده اند علیه ملت قیام کردند آنها را کنار بگذارند بعد دنبال بهانه بگردند و در گوشه، کنار مجموعه دولت یک کلمه را پیدا کنند و حالا روی این کلمه بحث راه بیندازند. بعد تاجایی ببرند که بگویند این دولت کافر است. این خیلی بد است کجای این دولت کافر است نظر دارید بگویید دستتان را هم می‌بوسیم. آقای مشایی هم استقبال می‌کنند من هم از ایشان خواهش می‌کنم بروند و بنشینند هر جایی که صاحب نظری هست علاقه مند بود، مناظره بکنند. بگذارید حرفها روشن بشود ملت هم ملت آگاهی است که گوش می‌دهد و انتخاب می‌کند و نظر می‌دهد. دانشگاه ها و مراکز علمی در حوزه بحث بگذارند از دولت می‌روند آقای مشایی و دیگران از دولت می‌روند و در آن شرکت می‌کنند باید بحث های نظری را به گفتگو و مناظره بگذارید البته برای کشف حقیقت نه برای محکوم کردن همدیگر ، برای کشف حقیقت با هم بنشینید و گفتگو کنید.
ما از قبل هم معتقدیم بودیم که صهیونیست‌ها بر منطقه ما برای ایجاد اختلاف و مشکل تحمیل شدند. فردی را با پیچیدگی ترور می‌کنند، بعد دوستان را نسبت به هم بدبین و متهم می‌کنند. یک دوره سوریه را متهم و چند سال تهدید کردند و بر علیه آنها جوسازی و دروغ گفتند، بعد معلوم شد این اتهامات بی‌پایه و اساس است. بعد دیگران را متهم کردند حالا هم حزب‌الله را متهم می‌کنند. به نظر من اسنادی که آقای سیدحسن نصرالله ارائه دادند قابل توجه است.
رژیم صهیونیسیتی با تعقیب، طراحی و برنامه‌ریزی، جاسوس‌ها را به لبنان فرستاده تا در آنجا اختلاف ایجاد کنند. مطمئنم مردم لبنان با هوشمندی بالای خود از طراحی‌های رژیم صهیونیستی آگاه است. صهیونیست‌ها در مقابل ملت لبنان در د و مرحله ترک جنوب لبنان و جنگ 33 روزه شکست خوردند و حالا می‌خواهند تلافی کنند. بنابراین بهترین فرصت را در ایجاد درگیری و تفرقه در لبنان می‌دانند. همه لبنانی‌ها ترور ناجوانمردانه رفیق حریری را محکوم کردند. نخست وزیر قانونی لبنان، همه دولت‌های منطقه و گروه‌‌های لبنانی این ترور را محکوم کردند. آنها با چند واسطه ترور می‌کنند بعد آن را تبدیل به عامل تفرقه و درگیری در لبنان می‌کنند. مردم لبنان و ملت‌های منطقه هوشیار هستند که بطلان این ترفند هم به زودی بر همگان آشکار خواهد شد.
سوال: برخی معتقدند معاون اجرایی رییس جمهور نباید اندیشه‌های تئوری و نظری را مطرح کند.
رییس‌جمهور: چرا نباید مطرح کند؟ اصلاً اجرا بدون تئوری معنا ندارد. یعنی دولت اجازه بدهد دیگران گفتمان حاکم بر جامعه را تعیین کنند. آنگاه دولت چگونه می‌تواند کار کند. بالاخره دولت هم ادبیاتی دارد و برای کارهای خود مبانی فکری دارد که باید دائما آن را مطرح کند، دیگران هم حق دارند با نقد دیدگاه‌های دولت نظر مخالف بدهند. هیچ اشکالی ندارد اما این‌ها مرز کفر و ایمان نیست. نظر خود را اعلام کنند. بالاخره همه می‌شنویم و بررسی می‌کنیم. یعنی رییس‌جمهور نباید راجع به مسایل نظری بحث بکند. اگر این‌طور است پس چه کسی باید بحث کند؟ البته نمی‌گویم دیگران نباید بحث کنند. دیگران هم باید بحث کنند. دولت باید بر پایه نظری کشور را اداره کند. ما برای عدالت، نقش جهانی ایران و مدیریت جهانی ایران نظریه داریم. باید این نظریه تبیین شود البته دیگران هم می‌توانند نظریه‌شان را اعلام کنند. یا مباحث را کامل و یا رد کنند. اشکال ندارد. اما نباید گفت مدیران مثل قطعات خودرو هستند. زیرا مدیریت اجرایی همان مغز و برنامه‌ریز مجموعه هم است، نه اینکه دیگران نباشند. دیگران هم هستند. می‌بینید نظر هم می‌دهند. دولت باید تئوری داشته باشد. آنها می‌گویند شما چیزی نگو چرا چیزی نگوییم. اگر در یک جلسه‌ای دعوت کردند که موضوع آن اندیشه است، مثلاً در جشنواره فارابی من باید چه بگویم. باید در این جلسه بحث نظری و تئوریک کنیم. فارابی مرد اندیشه است. نمی‌توان در این جلسه گفت سالگرد فارابی است ما اینجا 200 حمام ساختیم. خداحافظ شما. باید بگوییم فارابی یعنی چی. چرا فارابی ایجاد شد. چه کار کنیم فارابی‌ها متولد شوند و اندیشه فارابی چه بود. من فکر می‌کنم که مدیران جامعه باید جزء عالم‌ترین افراد صاحب‌نظر در جامعه باشند. حتی اگر عده‌ای نظریه‌ آنها را نپسندند. آنها باید صاحب‌نظر باشند.
سوال: بحث‌هایی درباره تعامل و چالش‌هایی پیرامون مجلس و دولت مطرح می‌شود به‌خصوص در بحث ابلاغ قوانین نظرتان در این مورد چیست؟
رییس‌جمهور: ما بالاترین سطح تعامل را داریم. تا کسی از کسی انتقاد می‌کند هیاهو و سر و صدا می‌کنند. بالاخره کسی حرفی می‌زند ما برای تعامل بیشترین کاری که کردیم تحمل بود. سکوت الهام‌بخش وحدت بود و در رابطه کاری هم بیشترین همکاری انجام پذیرفته است. بیشترین میزان حضور وزرا در مجلس و بیشترین توضیحات انجام شده است. دولت نهم اولین دولتی است که در سفرهای استانی اجازه حضور نمایندگان مجلس را در جلسه هیأت دولت می‌دهد. این در هیچ قانونی پیش‌بینی نشده است و فقط برای تعامل است. الان هم همین طور است رییس‌جمهور با مجموع نمایندگان مجلس چند برابر 16 سال گذشته به صورت استانی، کمیسیونی و فردی ملاقات کرده است. این‌ها تعامل است. واقعاً درگیری به آن معنا وجود ندارد که بعضی‌ها مطرح می‌کنند. بالاخره رییس‌جمهور اظهار نظر می‌کند یک کسی هم جواب می‌دهد همین.
گر چه من سعی کردم در رابطه با سایر قوا تا الان اظهار نظر نکنم. شاید دو سه مورد بوده اما یک بحثی اخیراً مطرح کردند و می‌خواهند دولت را متهم کنند که قانون‌گرا نیست. در حالی که قانونگرا ترین دولت پس از انقلاب این دولت است. ما اگر بخواهیم شرح بدهیم دولتی داشتیم در تابستان که مجلس تعطیل بوده رفته از بانک مرکزی پول برداشته و خرج کرده است. الان این دولت ما قسط‌هایش را می‌پردازد بعد از بیست و چند سال. اما این دولت یک ریال خارج از قانون عمل نکرده است. حتی آن یک میلیارد دلار که دولت را متهم کردند دیدید که حرف دولت درست بود.
ما از اول گفتیم اشتباه است و بالاخره معلوم شد که اشتباه است. دادستان مربوطه اعلام کرد که اشتباه است دولت تخلفی نکرده است. اشتباه محاسباتی از همان کسانی بوده که می‌خواستند نظارت بکنند. سخت‌ترین قوانین را ما اجرا کردیم. قانون سهمیه‌بندی بنزین یک خط نوشتند که از اول خرداد سهمیه‌بندی بشود، این از نگاه همه نشدنی بود بیست سال می‌گفتند و به آن عمل نکردند اما دولت روی این قانون ایستاد و به آن عمل کرد. با اینکه آن روش کار را دولت قبول نداشت.
هدفمند کردن یارانه‌ها که دولت خودش را مجهز کرده سخت‌ترین قانون بعد از انقلاب است. آن چیزی که دولت نوشت 180 درجه زیر و رو شد. حتی از حالت اجرایی خارج شد با این حال گفتیم بسیار خوب، اجرا می‌کنیم. در این بحث ابلاغ قوانین دو مطلب جداست. اولاً در گذشته اینطور بوده قوانینی که از مجلس می‌آمد 20 روز تا یک ماه طول می‌کشید. مشکلی هم نبود. پایبندترین دولت‌ها به قانون، دولت نهم و دهم است. بخش مهمی از انرژی ما دارد صرف می‌شود برای اینکه پیچ و خم‌هایی که در قانون برای انجام کار مردم گذاشته شده را باز کنیم در صورتی که اگر پیچ و خم‌های زائد در قانون نباشد کار دولت راحت‌تر است و کار بیشتری می‌تواند انجام دهد، ولی ما یک کلمه انتقاد نکردیم چرا که قانون است. بخشی از آن بخاطر این است. الان دو روز پیش یکی دو قانون آمد امضاء کردم. بعد به من گفتند این 7 روز قبل از تو ابلاغ شده است. گفتیم بسیار خوب ابلاغ شده باشد. قانون راهش را پیش‌بینی کرده است. گفته اگر رییس جمهور ابلاغ نکرد مجلس ابلاغ کند.
دعوا وجود ندارد که می‌خواهند تبدیل به دعوا کنند و بیایند مارک بچسبانند به دولت. این خوب نیست من مطمئن هستم دلسوزان مجلس هم نظرشان این نیست. باید با هم کار بکنیم. مگه باید ما بیاییم ایرادهای همدیگر را بگیریم.
برای کار در کشور باید با هم جلو برویم. اما در این ابلاغ قوانین یک بخش دومی هم هست. بنده دو تا قانون را ابلاغ نکردم اعلام هم کردم در مورد یکی از موارد به شورای نگهبان نامه نوشتم. البته شورای نگهبان اعلام کرد که چون مراحل قانونی طی شده کارتان را بکنید. گفتیم بسیار خوب و ابلاغ کردیم. اما بحث سنددار کردن زمین‌های داخل روستاها و حریم روستا و حریم‌ شهرهای زیر 25 هزار نفر را قبول ندارم این را تبعیض می‌دانم که یک عده‌ای بروند زمین‌های دولت را تصرف کنند بعد با یک قانون دولت را ملزم کنیم که به اینها سند بدهد. این معنایش این است که هیچ زمینی سالم نمی‌ماند.
بله قانون برنامه این بود که کسانی که در بافت مسکونی روستا زمینی دارند و سند ندارد و متعلق به دولت بوده، دولت به اینها سند داده است. بافت مسکونی روستا چقدر است. پانصد متر، هزار متر اما بافت مسکونی روستا را برداریم. بگوییم زمین‌هایی که تصرف شده خوب کسانی بودند که رفتند هزار هکتار را تصرف کردند. بیت‌المال متعلق به ملت است. اینکه دولت را موظف کنیم به اینها سند بدهد را قبول نداشتم، به شورای نگهبان هم نامه نوشتم که این، این اشکالات را دارد. آنها فرمودند چون مراحل قانونی طی شده، این قانونی است. ما هم گفتیم بسیار خوب. ما وظیفه‌مان این بود که بگوییم. یک مورد دیگر مجلس دو میلیارد دلار برای مترو تصویب کرد. ما اصلاً این را قانون نمی‌دانیم. نه اینکه قانون می‌دانیم و ابلاغ نمی‌کنیم. خواهش می‌کنم در گزارشات خود متن اصل ماده 75 قانون اساسی را بنویسید. قانون اساسی پایه و میثاق ملی ماست. اولاً در اصل 75 آمده است در طرح هایی که نمایندگان می‌دهند و تغییراتی که در لوایح دولت می‌دهند اگر هزینه جدیدی ایجاد کنند یا درآمد دولت را کاهش بدهند باید محل تامین آن هزینه و تامین آن کاهش درآمد را مشخص کنند و شورای نگهبان حساب ذخیره ارزی را این محل نمی‌داند و می‌گوید باید کار کنید درآمد دولت بالا برود یعنی معادل دو میلیارد دلار برای دولت درآمد ایجاد کنید بعد بگویید این دو میلیارد این کار را انجام بدهید. والا ذخیره ارزی برنامه‌ریزی شده است و دولت برای منابع‌اش برنامه دارد. حالا دقت کنید اصل 75 می‌گوید اگر این ویژگی ها را نداشته باشد قابل طرح در مجلس نیست. یعنی اگر طرحی که هزینه‌ای ایجاد کند محل تامین هزینه افزایش درآمد را پیش بینی نکند یعنی قابل طرح نیست. خوب شورای نگهبان هم گفته خلاف اصل 75 است. معنایش این است که دیگر قابل طرح در مجلس هم نیست. پس وقتی مطرح می‌کنند و به مجمع تشخیص می‌برند، این قانون نیست. اصلاً بنده سوگند یاد کردم که مجری قانون و حافظ قانون اساسی باشم. وقتی قابل طرح در مجلس نیست، یعنی اصلاً نمی‌تواند در مجلس مطرح شود که بعد هم مجمع تشخیص آن را تصویب کند. اگر این منطق را بپذیریم دیگر قانون اساسی به درد نمی‌خورد بعضی‌ها این جمله را می‌گویند که ما باید بتوانیم راجع به هر چیزی قانون وضع کنیم اشتباه است. قانون باید در حدود مقرر در قانون اساسی باشد. به عنوان مثال اصل 4 قانون اساسی می‌گوید باید تمام مقررات و قوانین و سیستم اداری کشور، بر پایه اسلام است خوب آیا مجلس می‌تواند این را نقض کند بعد آن را به شورای نگهبان بفرستد و شورای نگهبان آن را رد کند و بگوید خلاف اصل 4 است. بعد مجلس بگوید بسیار خوب، ما می‌فرستیم مجمع تشخیص این را تایید می‌کند. این خروج از حدود مقرر در قانون اساسی است. البته این موضوعاتی که مطرح می‌کنم دعوا نیست که عده‌ای بروند بگویند آقا دعوا شد، نه بحث نظری است. ما با هم بحث نظری می‌کنیم. یا اینکه بیایند اختیارات مسلم رییس‌جمهور را سلب کنند و به کس دیگری بدهد و بگوید من می‌توانم قانون بگذارم و اگر شورای نگهبان این را رد کند ببرند مجمع تشخیص تایید کند این نشدنی است زیرا صراحت قانون اساسی را کسی نمی‌تواند زیر پا بگذارد یا مثلاً کسی جرات کند اختیارات رهبری را کاهش دهد با توجه به قانون اساسی شورای نگهبان نمی‌پذیرد آیا می‌توانند ببرند مجمع تشخیص و بعد بگویند بردیم تصویب شده. قانون اساسی چنین اجازه‌ای را نداده است البته قانون اساسی اجازه داده جاهایی که مصلحت نظام ایجاب می‌کند برود و مسیری را طی کند و مجمع تشخیص تصمیم بگیرد البته آنجا راجع به مسلمات و نص قانون اساسی نیست. به عنوان مثال یکی از قوانینی که به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت درباره مبارزه با مواد مخدر بود، مجازات‌های سختی هم وضع شد. شورای نگهبان می‌گفت که این مجازات ها با جرم تناسب ندارد اینها خلاف شرع است بردند مجمع تشخیص گفتند مصلحت نظام ایجاب می‌کند برای ریشه کن کردن مواد مخدر ما مجازات‌ها را سخت کنیم. اما نمی‌تواند بگوید آقا من مجازات‌ها را از قوه قضاییه می‌گیرم می‌دهم به دولت این چه مصلحتی در این است این نشدنی است.
اما درباره دو میلیارد بودجه برای مترو، گفتند آقا باید دو میلیارد بدهید اولاً که این موضوع قانونی نشده. گفتند از حساب ذخیره ارزی بردارید، خوب ذخیره ارزی برنامه‌ریزی شده بودجه تا دلار این حساب را هم تعیین تکلیف کرده. به ما می‌گویند دو میلیاردش را بردار بده از کجا برداریم بدهیم؟ حقوق کارمندان را ندهیم بخش دفاعی را کنار بگذاریم از بخش عمرانی بدهیم از بخش بهداشت برداریم حقوق معلمان را ندهیم از کجا باید بدهیم؟ بعدش هم با سر و صدا و تبلیغات می‌گویند دولت مخالف مردم تهران و مترو است. در دولت نهم و دهم بیش از شش و هفت برابر کل دولت‌های قبل به متروی تهران پول دادیم آن‌وقت چطور مخالفیم؟ اینها حرف‌های بچه‌گانه چیست؟ نقل کردند در مجمع تشخیص این بحث مطرح شده، یکی گفته آقا چرا نوشتید دو میلیارد از ذخیره ارزی برداشته شد که در این حساب پول وجود ندارد. برای پولهای آن برنامه‌ریزی و تعهد داده شده. بعد پیشنهاد دادند به دولت دو میلیارد دلار وام بدهید، بعد خود دولت قسط‌های آن را بدهد. کسی آنجا گفته نخیر، ما می‌خواهیم این را تصویب کنیم تا دولت اجرا نکند بعد مثلا چکار کنیم. ما نباید مسیر قانونگذاری را در این سطوح بیاوریم حتی اگر مجلس تشخیص می‌دهد که باید برای مترو پولی بگذاریم. ما تا چند ماه دیگر قانون بودجه سال بعد را می‌دهیم، در آنجا بگویند که نظر ما این است که در این بخش بودجه بیشتری بگذارند همان‌طور که سالها این کار را کرده‌اند. شما براساس روش قانونی جلو بروید بی‌جهت ما را مخالف مترو می‌دانند. ما یک قانونی داریم ما می‌گوییم شش هفت برابر پول دادیم یک گزارشی بدهید این پولها را کجا خرج کردید؟ بالاخره برای ملت درمی‌آید؟ ما حرف جدی و کارشناسی داریم، فردا نروند بگویند اینها می‌خواهند مترو را بخوابانند، بعد مردم را در گرما نگه دارند و بگویند دولت بودجه نداده. این روش‌ها که بد است. کدام دولت این مقدار پول داده؟ من نمی‌خواهم وارد بشوم کجاها و به چی قیمتی به حساب ملت درمی‌آید، که اگر لازم باشد روزی خواهم گفت. یک چیزی می‌اندازند وسط چرا دولت قانون را اجرا نمی‌کند. اصلاً این قانون نشده. من به صیانت از قانون اساسی سوگند شرعی خوردم. مگر می‌توانم خلاف صریح قانون اساسی را بپذیرم. شورای نگهبان گفته خلاف اصل 75 است و قابل طرح در مجلس نیست. اگر قبول ندارند از شورای نگهبان تفسیر آن را بخواهند. تنها جایی که گفته قابل طرح نیست در اینجاست. هر کجا که قانون شد ما مطیع قانون هستیم. اما اینکه همه‌اش با سر و صدا می‌گویند دولت قوانین را ابلاغ نکرد، این خیلی بد است. اینکه تعامل نیست. ما رفتیم سفر استانی یک دفعه یک قانون رسیده به پنج‌شنبه، جمعه و روز تعطیل خورده و هفت روز، شده 10 روز شده زود ابلاغ کردند. ابلاغ کنید، چه فرقی می‌کند اگه قانون است شما زحمت آن را بکشید. اصلا همه قوانین را شما ابلاغ کنید. وگرنه ما با کسی دعوا نداریم. 24 ساعته نشستیم اینجا قانون را اجرا کنیم دیگر. ولی من احساس می‌کنم که بعضی‌ها دوست دارند که دائما دولتی که قانون‌گرا‌ترین، پاک‌ترین، پرکارترین و مردمی‌ترین دولت است را تخریب کنند. شما چه سودی می‌برید؟ دولت الان می‌خواهد جلوی تحریم و فشار روانی دشمن بایستد. بعضی‌ها برای دولت این‌قدر حق قائل نیستند که ساعت کار اداراتش را تعیین کند، بعد می‌گویند که اقتصاد، سیاست و فرهنگ چه شد. به هر حال باید مسؤولیت با اختیارات توازن داشته باشد. البته من این را بگویم که بعضی از این موارد را خدمت رهبر معظم انقلاب نوشتم و با ایشان صحبت کردم، ایشان نامه‌ای نوشتند و آن را به شورای نگهبان فرستادند و فرمودند یک کارگروه تشکیل شود چون این سخنان جدی است و در روند اداره کشور خلل ایجاد کرده است. این نمی‌شود که دولت بر اساس اختیارات قانونی‌اش یک تصمیمی می‌گیرد، بعد با طرح در مجلس متوقف می‌شود. بنابراین امنیت کاری وجود نخواهد داشت. کارگروهی که به فرموده رهبر معظم انقلاب تشکیل شده در حال بررسی نامه ایشان است و به زودی نتیجه را اعلام خواهد کرد و مشخص خواهد شد که مرز قانونگذاری و اجرا کجاست. من این را هم به شما بگویم که این مسائل در یک نظام نوپا طبیعی است. آن کسی که جوسازی می‌کند غیرطبیعی است. این درست نیست که من هر روز بیایم و جواب اینها را بدهم. من باز هم جواب نمی‌دهم، ما می‌خواهیم کار کنیم و هر مشکلی در این کشور یک راه منطقی دارد. ما این را منعکس کرده‌ایم و مقام معظم رهبری هم دستور دادند تا کارگروه این مساله را بررسی کند و همه بر اساس نتیجه آن، برنامه‌ها را تنظیم و جلو بروند. این طبیعی است که برداشت‌ها و سلیقه‌ها مختلف باشد اما این نباید به دعوا بینجامد. من به شما اعلام می‌کنم که ما با هیچ‌کس دعوا نداریم به جز با سه گروه؛ گروه اول دشمنان ملت ایران، گروه دوم آنهایی که بیت‌المال ملت ایران را چپاول کردند که ما با آنها آشتی نمی‌کنیم تا بیت‌المال را به ملت بازگردانند و گروه سوم هم کسانی که خواستند ملت ایران را در مقابل آمریکا سرکوب کنند. من به شما می‌گویم که ما با این‌ها آشتی نداریم مگر اینکه توبه کنند و به دامان ملت بازگردند. البته این گروه قلیل و اقلیت محض هستند، وگرنه ما با همه رفیق هستیم و ادعایی هم نداریم و دعوایی هم با هیچ‌کس نداریم. در این ماه مبارک چه خوب است که همه بیایند و با منطق، اخلاق و برادری مسائل را حل کنند. بالاخره دولت برای هر کاری که انجام می‌دهد استدلال دارد، اگر هم انجام نمی‌دهد باز هم برای آن استدلال دارد. اگر کسی مخالف استدلال دولت است، بیاید و آن را نقض کند. با متهم کردن دولت که مشکلی حل نمی‌شود. یکسری هم که نانشان از همین حرف‌ها تأمین می‌شود، می‌آیند تیتر می‌زنند و شروع می‌کنند از دهیار روستا مصاحبه می‌گیرند و می‌گویند دولت گفته من قانون را اجرا نمی‌کنم. آخر دولت کی چنین حرفی زده است؟ هیچ قانونی نیست که دولت اجرا نکرده باشد، آن چیزی که دولت اجرا نمی‌کند قانون نیست، وگرنه اگر قانون باشد، دولت در مقابل قانون از همه خاضع‌تر و متواضع‌تر است.
سؤال: هدفمند کردن یارانه‌ها و تناقضاتی در سخنان برخی مسئولین
ما از اول هم اعلام کردیم که هم‌پای مردم جلو می‌رویم و هرجا قرار است تغییری ایجاد شود، قبلاً پولش را در جیب مردم می‌گذاریم، خیال همه راحت باشد. تا الان همراهی مردم بسیار عالی بوده است، اصناف، واحدهای صنعتی و همه آحاد ملت همت کردند و یک عزم ملی پیدا شده تا این طرح را اجرا کنند و از خلال آن استقلال و پیشرفت اقتصادی ما را به بالاترین درجه برسانند. ان‌شاءالله با خوبی و علی‌رغم میل آن طرف آبی‌ها که نشسته‌اند و می‌خواهند ضعف ملت ایران را ببیند، این طرح به خوبی اجرا خواهد شد و موجب افتخار ملت و دولت خواهد بود.
http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=1275899

فائزه هاشمی را برکنار می‌کردند، فاطمه رجبی را رییس می‌گذاشتند

/اختصاصی/روایت هاشمی‌طباء از تعطیلی فدراسیون ورزش‌های اسلامی زنان
فائزه هاشمی را برکنار می‌کردند، فاطمه رجبی را رییس می‌گذاشتند


مجله تایم به تازگی عکسی از یک زن افغان روی جلدش منتشر کرده که طالبان دماغ او را بریده بودند. این تصویری است که به نام اسلام آن را نشان می‌دهند/آنها به جای این بهانه باید می‌گفتند که فائزه هاشمی صلاحیت ندارد.


ایلنا: سال 69 در زمان ریاست مصطفی‌هاشمی‌طباء در سازمان تربیت بدنی بود که فدراسیو‌ن ورزش‌های اسلامی زنان تشکیل شد. فائزه‌ هاشمی، دختر آیت‌الله علی‌اکبر رفسنجانی، رییس جمهور وقت که یکی از حامیان اصلی ورزش زنان درایران بود و برای تشکیل این فدراسیون تلاش‌ِهای زیادی کرده بود، ریاست این فدراسیون را به عهده گرفت. او چهار دوره بازی‌های اسلامی زنان را در ایران برگزار کرد و تنها در این بازی‌ها بود که زنان اجازه رقابت با ورزشکاران دیگر کشورها را داشتند. بعد از اقدام انجمن‌های ورزشی زنان با فدر اسیو‌ن‌ها و طراحی پوشش اسلامی برای زنان و حضور آنها درتورنمنت‌های بین‌اللملی، فعالیت این فدراسیون هم کمرنگ شد. با این حال این فدراسیون هنوز به عنوان حامی ورزش زنان مسلمان مطرح بود. اما هفته پیش کمیته ملی المپیک به بهانه کمبود بودجه این فدراسیون را تعطیل کرد. مسئولان این کمیته توضیح مشخصی دراین باره نداده‌اند. اما در بیانه‌یی که دبیرخانه فدراسیون ورزش‌های اسلامی زنان منتشر کرده، آمده بود که ریاست فائزه هاشمی، تنها دلیل تعطیلی این فدراسیون بوده است.هاشمی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در خردادماه گذشته، در جبهه مخالف دولت قرار گرفت. مصطفی هاشمی‌طباء که یکی از مخالفان این اقدام کمیته ملی‌المپیک است، دیروز در گفت‌وگویی با خبرنگار ایلنا، عواقب این کار را تشریح کرد:
ایران سال 2009 میزبان بازی‌های کشورهای اسلامی بود که به بهانه‌هایی این میزبانی را پس داد. هفته پیش هم فدراسیون ورزش‌های اسلامی زنان را تعطیل کرد. این اتفاقات موقعیت ایران را در بین کشورهای اسلامی تضعیف نمی‌کند؟
ما شعار می‌دهیم که باید بین کشورهای اسلامی نفوذ کنیم و بین آنها باید اتحاد برقرار شود. مدت‌ها هم به این بحث‌ها ادامه می‌دهیم.اما تبدیل این حرف‌هابه واقعیت ابزارهایی می‌خواهد. خود من سال‌ها تلاش کردم که بازی‌های کشورهای اسلامی را راه‌اندازی کنم. با این که کشورهای عربی اصرار داشتند که بازی‌ها باید به نام کشورهای عربی برگزار شود ونه کشورهای اسلامی، مسابقات شنا کشورهای اسلامی را هم درایران برگزار کردم.اولین دوره‌ بازی‌ها هم به نام کشورهای اسلامی در عربستان برگزار شد. قرار بود ایران میزبان دوره دوم باشد که به هر دلیلی این کار نشد. در صورتی که با مدیریت درست می‌توانستیم این کار را انجام بدهیم. ما چهار سال فرصت داشتیم که به نام بازی‌ها مطالب و مسایل بسیار زیادی را از طریق تلویزیون ومطبوعات در کشورهای عربی مطرح کنیم که این موقعیت را از دست دادیم. فدراسیون ورزش‌های اسلامی زنان هم یک فرصت خوبی بود برای طرح چیزی که در دنیا علیه اسلام وجود دارد و به اسلام هراسی معروف است. مجله تایم به تازگی عکسی از یک زن افغان روی جلدش منتشر کرده که طالبان دماغ او را بریده بودند. این تصویری که به نام اسلام آن را نشان می‌دهند. ما با ادامه بازی‌های اسلامی زنان می‌توانستیم تبلیغاتی را از اسلام و زنان داشته باشیم. آنیتا دوفرانس آمریکایی، مسئول زنان در کمیته بین‌المللی المپیک بود که به ایران آمد وخیلی از بازی‌ها استقبال کرد. او پذیرفت که برگزاری این بازی‌ها بهترین کار برای زنان است.
شما دلیلی را که کمیته ملی‌المپیک برای تعطیلی این فدراسیون مطرح کرده، قبول دارید؟
نه بودن بودجه حرف وبازی است.الان که برای هر نوزادی که متولد می‌شود، یک میلیون تومان به حسابش واریز می‌کنیم، برای ایران مقیم خارج کنفرانس برگزار می‌کنیم و هزار کار دیگر. به نظر نمی‌رسد که مشکل مالی داشته باشیم. آنها به جای این بهانه باید می‌گفتند که فائزه هاشمی صلاحیت ندارد . رای می‌دادند واو را برکنار می‌کردند و فرد دیگری را جایش می‌گذاشتند. بدین طرق تحت فشار چیزی را گفتن، کار ترسوهاست .کسی که شجاع باشد می‌گوید فائزه هاشمی صلاحیت سیاسی ندارد که گفتن این هم رای دادگاه را می‌خواهد، او را برکنار می‌کرد و بعد خانم دیگری را مثلا فاطمه رجبی را به جای فائزه می‌گذاشت.
فکر می‌کنید کمیته بین‌المللی المپیک موضعی در این باره بگیرد؟
من یادم نمی‌آید که آنها این فدراسیون را تائید کرده باشند. کمیته بین‌اللملی المپیک در کل روی بازی‌هایی که به نام مذهب برگزار می‌شود، حساس است. البته بعضی وقت‌ها هم مخالف این موضعش عمل می‌کند.ژاگ روگ رییس این کمیته مخالفتی با برگزاری بازی‌ها نکرد. اما تائید نهایی‌اش را خاطرم نیست. به هر حال اگر آنهامی‌خواستند این فدراسیون را تائید کنند، با حذف فدراسیون همه چیز منتفی است. و درکل دیدگاه خوبی روی این اقدام ایران وجود نخواهد داشت.
تعطیلی این فدراسیون تاثیری هم روی ورزش زنان ایران می‌گذارد؟
بحثی که در کمیته بین‌اللملی المپیک داشتم، درباره این بود که همه فقط به تربیت ورزشکاران فکر می‌کنند، اما ورزش زنان مربی، داور، مدیر، پزشک و... می‌خواهد.و این کاری است که ایران انجام می‌دهد. من یک ساعت در این باره حرف زدم و آنها را قانع کردم که روش ما روش بهتری است. از این نظر مطمئنا حذف فدراسیون در ورزش زنان ایران تاثیر منفی می‌گذارد. 

مخالفان مشائی با او به مناظره بنشینند

رئیس‌جمهور در حاشیه جلسه هیات دولت پیشنهاد داد؛
مخالفان مشائی با او به مناظره بنشینند


حساسیتی که روی آقای مشایی وجود دارد غیرعادی است، زیرا هرچقدر هم توضیح می‌دهد آن را قبول نمی‌کنند / اینکه اظهارنظر کسی بلافاصله به خط‌کشی‌های سیاسی و به محل دعوا و تنش تبدیل شود، مناسب نیست.


ایلنا: رییس‌جمهور تاکید کرد : همه باید کمک کنند فضای لطیف آزادی اندیشه در ایران هر چه بیشتر گسترش و تعمیق یابد. اگر انتقادی هم از سخنان آقای مشایی و یا دیگران وجود دارد، می‌توانند وی را دعوت کنند و در فضای گفتگو و حتی مناظره مباحث او را مورد نقد قرار دهند.
به گزارش ایلنا، محمود احمدی‌نژاد در حاشیه جلسه هیأت دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی در مورد سخنان رییس دفتر رییس جمهور درباره مکتب ایرانی و انتقاداتی که به این سخنان صورت گرفته است، اظهار داشت: اینکه اظهارنظر کسی بلافاصله به خط‌کشی‌های سیاسی و به محل دعوا و تنش تبدیل شود، مناسب نیست. در نظام جمهوری اسلامی باید همه بتوانند نظرات خود را آزادانه بیان کنند و اگر انتقادی هست آن را مطرح و به گفت‌وگو بگذارند.
رییس‌جمهور گفت: دولت از اینکه در جامعه فضای نقد و انتقاد گسترش پیدا کند، بسیار استقبال می‌کند و معتقدیم هیچ‌کس نباید در این زمینه محدودیتی داشته باشد و نباید به گونه‌ای انتقاد و اعتراض شود که عده‌ای از اظهارنظر خودداری کنند، همه باید کمک کنند نظرات موافق و مخالف در فضای آزاد، بیان شود.
وی یادآور شد: حساسیتی که روی آقای مشایی وجود دارد عادی نیست و غیرعادی است، زیرا هرچقدر هم توضیح می‌دهد آن را قبول نمی‌کنند و صرفاً برداشت اولیه خود را به عنوان مخالفت مطرح می‌سازند و این روش خوبی، برای مدیریت فضای اندیشه در کشور نیست.
رییس‌جمهور با بیان اینکه ایران آزادترین نظام سیاسی را در دنیا دارد، خاطر نشان کرد: آقای مشایی رییس دفتر رییس‌جمهور هستند و به ایشان اعتماد کامل دارم و آن را فردی مؤمن به اصول نظام جمهوری اسلامی ایران ارزش‌های و آرمان انقلاب و ملت بزرگ ایران و در خط ولایت می‌شناسم.
احمدی‌نژاد افزود: در مقابل اظهارات ایشان بقیه هم می‌توانند عالمانه انتقادات و نظرات خود را مطرح کنند. مباحث وی روشن است و حقیقت این است که ایران کانون اسلام ناب محمدی است و بالاترین نقش را در تاریخ و تمدن اسلام داشته است، بیان چنین مطالبی به هیچ عنوان به معنای ملی‌گرایی نیست بلکه تشکر از خداوند متعال بخاطر این نعمت بزرگ و تذکر و یادآوری است.
رییس‌جمهور گفت: تعریف از نقش تاریخی ملت ایران این است که در حقیقت مسئولیت سنگین ملت ایران را در دوره کنونی نشان می‌دهد، اگر ملتی از ظرفیت‌های بالاتری برخوردار است به این معنا است که مسئولیت سنگینی نیز بر دوش دارد.
احمدی‌نژاد تصریح کرد: باید بین نظریات فکری و اندیشه‌ای با مباحث سخیف باندی و گروهی تفکیک قائل شد.
رییس‌جمهور خاطر نشان کرد: ایران در تمدن و پذیرش اسلام نقش تاریخی داشته است. بالاترین تعابیر را در مورد نقش ایرانیان در تاریخ قبل از اسلام، شهید مطهری و بزرگانی مانند ایشان داشته‌اند، منتها عده‌ای نسبت به تاریخ قبل از اسلام حساسیت دارند البته بحث برخی حکومت‌های قبل از اسلام با ملت ایران جداست. ملت ایران همواره در طول تاریخ مانند رودخانه‌ای جاری و زلال در حرکت بوده است و دارای برجستگی‌های متعالی بوده است.
احمدی‌نژاد افزود: سخن مشایی این است که ملت ایران ملتی با فرهنگ است، منتها عده‌ای آن را قبول ندارند و اصرار دارند که ملت ایران در دوره قبل از اسلام ملتی بی‌فرهنگ بوده است اینگونه سخنان بدون تردید به نفع ایران نیست. امروز همه ملت‌ها ملت ایران را ملتی بافرهنگ می‌شناسند البته برخی حکومت‌ها فاسد و ظالم نیز در ایران حاکم بودند ، اما به هیچ عنوان آنها نماد یک ملت نیستند.
وی با تأکید بر گسترش فضای سالم نقد و اظهارنظر آزادانه در جامعه گفت: باید بین نظریات فکری و اندیشه‌ای با سخنان سخیف و باندبازی تفکیک قائل شد.
رییس‌جمهور گفت: خواهش می‌کنم اجازه بدهند که نظریات فکری و اندیشه‌ای در فضایی آزاد و دوستانه مطرح شود و اگر عده‌ای انتقادی دارند ابتدا اصل مطالب مورد نقد را مطالعه کرده و بعداً انتقاد و مخالفت خود را بیان کنند.
احمدی‌نژاد خاطر نشان کرد: دولت فضای آزاد گفتگو و انتقاد را کاملاً گشوده است، حتی به مطالبی که نسبت به دولت از حوزه نقد نیز خارج می‌شود اعتراض و مخالفتی نمی‌کند.
رییس‌جمهور گفت: مواضع و سخنان دولت کاملاً روشن است. دولت ملت ایران را مؤمن، برجسته و اثرگذار در فرهنگ و تمدن جهانی و ملتی یگانه‌پرست می‌شناسد. ملت ایران هیچ‌گاه بت‌پرست نبودند و چون از جایگاه بالایی برخوردار بودند اسلام را با آغوش باز پذیرفتند و بالاترین خدمات را نسبت به اسلام ارائه دادند.
وی با تأکید بر اینکه اسلام و ایران با هم عجین بوده و تفکیک ناپذیر هستند، تصریح کرد: البته مستکبران تلاش دارند اسلام را در چهره گروه‌های تروریستی معرفی کنند و اصرار ما این است که تصویر حقیقی از اسلام در ایران متجلی است که باید آن را به بشریت نمایان کرد. اینکه از ایران به عنوان ام‌القرای جهان اسلام یاد می‌شود بدین معناست که ایران پایگاه اصلی اسلام است، اینگونه سخنان به هیچ‌عنوان به معنای ملی‌گرایی نیست کسانی که عنوان ملی‌گرایی را بر خود گذاشتند به نام ایران در پشت جبهه با دشمنان ملت ایران همکاری و همدستی می‌کردند.
رییس‌جمهور گفت: ملی‌گراهای واقعی در ایران مؤمنان خداپرست و مجاهدی هستند که سرزمین ایران را در خدمت اسلام می‌شناسند.
احمدی‌نژاد با تأکید بر اینکه مباحث نظری نباید به مسأله اصلی کشور و جبهه‌بندی‌های گروهی و سیاسی تبدیل شود و این دور از اخلاق اسلامی است چنین به نظر می‌رسد که عده‌ای آماده و منتظر فرصت و بهانه‌ای هستند که دولت را مورد حمله‌ و هجمه قرار دهند.
رییس‌جمهور با تأکید بر اینکه ایران یک مکتب و فرهنگ متعالی و فراتر از جغرافیا و نژاد است، اظهار داشت: امروز بشریت ایران را پرچمدار ایجاد تمدن بشری می‌شناسند و با پیشرفت ایران همه ملت‌ها خوشحال می‌شوند امروز ایران دارای نقش تاریخی و مکتبی است.
وی افزود: هر کدام از اعضای دولت نقش تاریخی ملت ایران را به زبانی بیان می‌کند و این در حقیقت تقدیر از اسلام، ایران و مجاهدت ملت ایران است و نباید بی‌جهت به مناقشات سیاسی تبدیل شود و ذهن عده‌ای را آلوده سازد.
رییس‌جمهور با تأکید بر اینکه دولت نهم و دهم دینی‌ترین دولت بعد از انقلاب است، اظهار داشت: این دولت بالاترین فداکاری را برای اسلام نابی که در سرزمین ایران منتشر می‌شود، بکار می‌گیرد. بالاترین ادبیات دینی در همه مجامع داخلی و خارجی از سوی این دولت استفاده شده است و همواره روی آرمان‌ها و ارزش‌های اسلامی و اخلاقی ملت ایران نه نژاد ایرانی پافشاری کرده است.
احمدی‌نژاد گفت: ایران کانون اندیشه و آرمان الهی است و در دوام اندیشه الهی نقش اول را داشته است و این مسئولیت‌های سنگینی را به دنبال دارد و نمی‌توان از عدالت، یگانه‌پرستی و عشق و محبت دوری کرد خداوند این ظرفیت عظیم را به ملت ایران داده تا مأموریت‌های تاریخی خود را انجام دهد.
رییس‌جمهور خاطر نشان کرد: همه باید کمک کنند فضای لطیف آزادی اندیشه در ایران هر چه بیشتر گسترش و تعمیق یابد. اگر انتقادی هم از سخنان آقای مشایی و یا دیگران وجود دارد، می‌توانند وی را دعوت کنند و در فضای گفتگو و حتی مناظره مباحث او را مورد نقد قرار دهند.
احمدی‌نژاد تصریح کرد: متأسفانه عده‌ای به دنبال آن هستند که هر چیزی را به موضوع دعوا و تنش تبدیل کنند و در چنین فضایی دشمنان و تحریم غیرقانونی آنان به مسایل دست دوم و دست چندم تبدیل می‌شود در حالی که توطئه دشمنان تمام نشده است و امروز مسؤولیت اول ما ساختن ایران و ایستادن در برابر زورگویی است.
رییس‌جمهور گفت: عده‌ای به دنبال آن هستند که به هر بهانه‌ای در صفوف ملت ایران شکاف و جدایی ایجاد کنند و این در حالی است که صفوف ملت ایران به هم پیوسته بوده و ناگسستنی است. اینان کسانی که در برابر ملت ایران ایستاده و باید طرد شوند را کنار گذاشته و با در دست گرفتن یک کلمه به دولت در حد کافر بودن، تهمت می‌زنند.
احمدی‌نژاد یادآور شد: مباحث نظری باید در فضای گفت‌وگو و به منظور کشف حقیقت و نه محکوم کردن یکدیگر مورد نقد قرار دهند.