قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

سخنان اوباما در نشست مجمع عمومی سازمان ملل

مایلم سخنرانی خود را با صحبت درباره‌ی یک آمریکایی به نام کریس استیونز آغاز کنم.


http://media.isna.ir/content/26prexy2-articleLarge.jpg/6

کریس در شهر «گرس‌ ولی» کالیفرنیا به دنیا آمد و فرزند یک وکیل و یک موسیقی‌دان بود. وی برای تدریس زبان انگلیسی به مراکش رفت و به مردم آفریقای شمالی و خاورمیانه احترام می‌گذاشت و عشق می‌ورزید. کریس به عنوان دیپلمات از مصر گرفته تا سوریه و از عربستان گرفته تا لیبی سابقه‌ی کاری داشت. کریس فردی بود که در خیابان‌های شهرهایی که در آن ماموریت دیپلماتیک داشت، قدم می‌زد و از غذای محلی این شهرها می‌خورد و با مردم تا جایی که می‌توانست به عربی صحبت می‌کرد. کریس در روزهای اولیه‌ی آغاز انقلاب لیبی به بنغازی رفت. وی به عنوان نماینده‌ی آمریکا در حالی به مردم لیبی کمک کرد که آنها در حال پشت سر گذاشتن مناقشاتی خشونت‌آمیز بودند و به دنبال آن بودند تا آینده‌ای به دست آورند که در آن حقوق ملت لیبی مورد احترام قرار گیرد. پس از انقلاب لیبی وی به حمایت از تولد دموکراسی نوپا در این کشور پرداخت و این در حالی بود که لیبیایی‌ها مشغول برگزاری انتخابات، ایجاد ساختارها و قوانین جدید و پشت سر گذاشتن چندین دهه دیکتاتوری بودند.

کریس استیونز به کارش علاقه‌مند بود و به کشوری که برای آن خدمت می‌کرد، غرور می‌ورزید. دو هفته پیش، وی به بنغازی رفت تا برنامه‌های مربوط به ایجاد یک مرکز فرهنگی و ارتقای تجهیزات یک بیمارستان را مورد بازبینی قرار دهد. در همین حال، کنسولگری آمریکا در بنغازی مورد هدف قرار گرفت و کریس به همراه سه تن از همکارانش در شهری کشته شد که برای کمک به آنجا رفته بود. او 52 سال داشت.

من این ماجرا را برای شما نقل می‌کنم زیرا کریس استیونز نمونه‌ای از یک آمریکایی است. وی مانند بقیه دیپلمات‌های آمریکایی به دنبال ایجاد رابطه میان فرهنگ‌ها بود و تلاش زیادی برای ارتقای سطح همکاری‌های بین‌المللی به عمل آورده بود. او همواره در کار خود فروتنی پیشه می‌کرد و به این اصل اعتقاد داشت که افراد باید در تعیین سرنوشت خود آزادی داشته باشند و با عدالت، شرف و آزادی عمل زندگی کنند.

حمله به غیرنظامیان ما در بنغازی حمله به آمریکا بود. ما از همکاری و کمکی که از دولت و ملت لیبی دریافت کردیم، بسیار سپاس‌گزار هستیم. جای هیچ تردیدی وجود ندارد که ما به دنبال دستگیری عوامل حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی و محاکمه‌ی این افراد هستیم. همچنین قصد دارم از رهبران سایر کشورها در منطقه از جمله مصر، تونس و یمن تشکر کنم زیرا آنها اقدام‌های بسیاری را برای تامین امنیت مواضع دیپلماتیک ما به عمل آورده و خواهان برقراری آرامش بوده‌اند و به همین ترتیب می‌خواهم از مقام‌ها و سران مذهبی در بسیاری از کشورهای جهان نیز تشکر کنم. با این همه، حملات هفته‌های گذشته تنها حمله به آمریکا نیست. این حملات در واقع یورش به همان ایده‌آل‌هایی است که سازمان ملل متحد بر آن بنا شده است. این حملات یورش به این طرز فکر است که مردم می‌توانند اختلاف‌هایشان را به گونه‌ای مسالمت‌آمیز حل و فصل کنند، دیپلماسی می‌تواند جایگزین جنگ شود و همه باید به گونه‌ای رفتار کنند که امنیت شهروندان تامین شود.

ما درباره‌ی توجه به این ایده‌آل‌ها جدی هستیم اما این مساله کافی نیست. در واقع مستقر کردن نیروهای حفاظتی بیشتر در مقابل یک سفارت یا انتشار بیانیه‌ی تاسف‌آمیز و یا منتظر ماندن برای این‌ که خشونت‌ها پایان یابد، اقدامی درخور توجه و کافی به شمار نمی‌آید. اگر ما درباره‌ی ایده‌آل‌ها و تحقق آنها جدی باشیم، لازم است درباره‌ی دلایل اصلی‌تر و عمیق‌تر این بحران با صداقت صحبت کنیم.

امروز ما باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که آینده‌ی ما توسط افرادی همچون کریس استیونز مشخص می‌شود، نه قاتلان او. امروز ما باید این موضوع را مطرح کنیم که این خشونت در میان اعضای سازمان ملل متحد جایگاهی ندارد.

کمتر از دو سال پیش، یک تونسی خود را در اعتراض به فساد سرکوب‌گرایانه در کشورش آتش زد و این اقدام وی سرمنشأ بهار عربی شد. از آن زمان به بعد جهان شاهد تحولات بسیاری بوده و آمریکا از اهرم‌های تغییر حمایت کرده است.

ما تحت تاثیر اعتراض‌های تونسی‌ها که به سرکوب شدن یک دیکتاتور منجر شد قرار گرفتیم؛ زیرا اعتقادات ما با آرمان‌های مردان و زنانی که (در تونس) به خیابان‌ها آمدند، تطابق داشت.

ما بر اعمال تغییر در مصر تاکید ورزیدیم زیرا حمایت ما از دموکراسی باعث می‌شد تا بتوانیم از مردم‌ جانبداری کنیم.

ما از انتقال قدرت و اختیارات در یمن حمایت کردیم زیرا منافع مردم با توجه به فساد حاکم در دولت تامین نمی‌شد.

ما در قالب ائتلافی گسترده در لیبی وارد مداخله شدیم و این مداخله مطابق با قطعنامه‌ی شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. علت این مداخله این بود که ما توانایی این را داشتیم که از کشتار بی‌گناهان جلوگیری کنیم و باورمان بر این بود که آرمان‌های مردم قدرتمندتر از حکومتی خودکامه است.

در اینجا بار دیگر اعلام می‌کنیم که حکومت بشار اسد، رییس‌جمهوری سوریه باید به پایان برسد تا بدین ترتیب از آسیب دیدن مردم سوریه جلوگیری و فصلی جدید در این کشور از سر گرفته شود.

ما این مواضع را اتخاذ کرده‌ایم چون اعتقاد داریم آزادی و حق تعیین سرنوشت به یک فرهنگ خاص محدود نمی‌شود. اینها صرفا ارزش‌های غربی یا آمریکایی نیست بلکه ارزش‌های جهانی به شمار می‌رود. به‌رغم چالش‌های بسیاری که در مسیر حرکت به سوی دموکراسی وجود دارد، اعتقاد دارم دولت‌هایی که از میان مردم، برای مردم و به وسیله‌ی مردم روی کار می‌آیند از ثبات، آبادانی و موفقیت بیشتری برای تحقق صلح در جهان ما برخوردار خواهند بود.

بنابراین بیایید به خاطر داشته باشیم که اکنون فصل تحول و پیشرفت است. برای نخستین بار در چند دهه‌ی گذشته مصری‌ها، تونسی‌ها و لیبیایی‌ها در انتخابات آزاد و عادلانه پای صندوق‌های رای رفتند و رهبران خود را انتخاب کردند. این روح دموکراتیک تنها به جهان عرب محدود نشده است. در سال گذشته ما شاهد انتقال مسالمت‌آمیز قدرت در مالاوی و سنگال بودیم و رییس‌جمهوری جدیدی در سومالی انتخاب شد. در میانمار رییس‌جمهوری این کشور دستور آزادی زندانیان سیاسی را صادر و فصلی جدید را در جامعه‌ی بسته‌ی این کشور رقم زد. فردی که پیشتر در حبس خانگی به سر می‌برد(آنگ سان سوچی)، اکنون به عنوان عضوی از پارلمان در میانمار مشغول به کار است و مردم این کشور به دنبال آن هستند تا اصلاحات بیشتری اعمال شود. در سراسر دنیا صدای مردم شنیده می‌شود؛ مردمی که بر تحقق شرف و حقوقشان برای تعیین آینده‌ و سرنوشت تاکید دارند.

با این همه، ناآرامی‌های هفته‌های گذشته این موضوع را برای ما یادآوری می‌کند که مسیر حرکت به سوی دموکراسی در مرحله‌ی انداختن رای به داخل صندوق تمام نمی‌شود. زمانی نلسون ماندلا گفت آزاد بودن تنها رای دادن نیست بلکه زندگی کردن به گونه‌ای است که به آزادی‌های دیگران احترام گذاشته شود. دموکراسی واقعی مستلزم آن است که شهروندان به خاطر اعتقاداتشان به زندان نروند و فعالیت‌های جامعه بدون پرداخت رشوه ادامه یابد. دموکراسی واقعی به آزادی شهروندان برای ابراز عقایدشان و حق تجمع بدون هیچ واهمه‌ای بستگی دارد. دموکراسی واقعی به حکمرانی قانون و اعمال فرآیندی وابسته است که در آن تحقق حقوق تمامی مردم تضمین شود.

به بیان دیگر، دموکراسی واقعی -آزادی واقعی- دشوار است. افرادی که در راس قدرت حضور دارند باید در مقابل تمایل به سرکوب افراد مقاومت کنند.

افزون بر این، همواره افرادی وجود دارند که با پیشرفت بشری مقابله می‌کنند؛ دیکتاتورهایی که قدرت را از آن خود می‌دانند و به دنبال منافع خود هستند و افراط‌‌گرایانی که به شعله‌ور شدن آتش نفرت و تفرقه کمک می‌کنند. از ایرلند شمالی گرفته تا آسیای جنوبی، از آفریقا گرفته تا آمریکا و از بالکان گرفته تا اقیانوسیه ما شاهد بروز برخی مناقشات در نظام‌های سیاسی بوده‌ایم. این مناقشات با توجه به وجود باورها، اعتقادات و قبایل مختلف در دنیا روی می‌دهد. در هر کشوری افرادی وجود دارند که اعتقادات تهدیدآمیزی برای جامعه دارند. در هر فرهنگی لازم است افرادی که به آزادی خودشان علاقه‌ی بسیاری دارند این سوال را از خود بپرسند که تا چه اندازه حاضرند آزادی دیگران را تحمل کنند.

 

این مساله‌ای است که در دو هفته‌ی گذشته با توجه به انتشار فیلمی توهین‌آمیز به مقدسات مسلمانان باید توجه زیادی به آن مبذول شود. من این مساله را به وضوح مطرح کرده‌ام که دولت آمریکا هیچ ارتباطی با این فیلم ندارد و اعتقاد من بر این است که پیام این فیلم باید از طرف تمامی افرادی که به انسانیت احترام می‌گذارند، رد شود. انتشار این فیلم نه تنها توهینی به مسلمانان بلکه توهینی به آمریکا به شمار می‌آید. ما کشوری هستیم که از هر قشر و دینی حمایت می‌کنیم. ما نه تنها به آزادی ادیان احترام می‌گذاریم بلکه قوانینی داریم که بر اساس آن نباید به افراد به خاطر ظاهر و یا اعتقاداتشان آسیب زده شود. ما متوجه این مساله هستیم که چرا انتشار این فیلم باعث ابراز خشونت بسیاری از مسلمانان شده است و در عین حال میلیون‌ها تن از شهروندان آمریکایی نیز از انتشار این فیلم خشمگین شدند.

من می‌دانم افرادی هستند که می‌پرسند چرا آمریکا جلوی پخش این فیلم را نمی‌گیرد. پاسخ در قوانین ما نهفته است: قانون اساسی ما از حق استفاده از آزادی بیان حمایت می‌کند. این‌جا در آمریکا نشریه‌های بسیاری مطالب توهین‌آمیز منتشر می‌کنند. بسیاری از آمریکایی‌ها همچون من مسیحی هستند اما ما مطالبی را که در آن به اعتقاداتمان توهین می‌شود، سانسور نمی‌کنیم. علاوه بر آن، من به عنوان رییس‌جمهوری آمریکا و فرمانده ارتش این کشور شاهد این هستم که افراد بسیاری هر روزه چیزهای توهین‌آمیز به من می‌گویند و من همیشه به حق آنها احترام می‌گذارم. آمریکایی‌ها برای حفظ حقوق مردم جهت ابراز عقایدشان - حتی عقایدی که ما با آن مخالف هستیم - در سراسر جهان جنگیده و کشته شده‌اند.

این اقدام ما نه به این خاطر است که از اقدام‌های موهن حمایت می‌کنیم بلکه به این خاطر است که بنیان‌گذاران (کشور) ما متوجه این مساله شدند که بدون چنین حمایت‌هایی، حق آزادی بیان افراد ممکن است مورد تهدید قرار گیرد. ما بدین ترتیب عمل می‌کنیم زیرا در یک جامعه تلاش برای محدود کردن حق آزادی بیان افراد می‌تواند به ابزاری برای ساکت کردن منتقدان یا سرکوب کردن اقلیت‌ها تبدیل شود. ما بدین ترتیب عمل می‌کنیم زیرا با توجه به اختلافات مذهبی باید در نظر داشت که قوی‌ترین سلاح مقابله با سخنان نفرت‌انگیز، سرکوب نیست بلکه مقابله به مثل از طریق کلامی است.

من می‌دانم تمامی کشورهایی که در سازمان ملل متحد عضو هستند این رویکرد را نسبت به حق آزادی بیان ندارند. با این همه در سال 2012 که هرکسی می‌تواند با یک تلفن همراه دیدگاه‌های توهین‌آمیز را با یک کلیک منتشر کند این عقیده که می‌توان اطلاعات را کنترل کرد کاملا ناممکن است. سوال این است که ما چگونه باید واکنش نشان دهیم. درباره‌ی این مساله باید یک چیز مورد توافق قرار گیرد: هیچ سخنی نمی‌تواند توجیه‌کننده اقدام خشونت‌آمیز و بدون فکر باشد. هیچ کلمه‌ای وجود ندارد که کشته شدن افراد بی‌گناه را توجیه کند. هیچ فیلمی نمی‌تواند توجیه‌کننده حمله به یک سفارت باشد. هیچ اظهاراتی نمی‌تواند بهانه‌ای برای سوزاندن یک رستوران در لبنان یا تخریب یک مدرسه در تونس یا کشتن افراد در پاکستان باشد.

به طور گسترده‌تر رویدادهای دو هفته‌ی گذشته نشان‌دهنده نیاز به توجه به تنش‌ها میان غرب و جهان عرب است. ما از کشورهای دیگر انتظار نداریم که سر هر موضوعی با ما موافق باشند. ما بر این باوریم که خشونت‌های هفته‌های گذشته و اظهارنظرهای برخی افراد نشان‌دهنده‌ی موضع عقیده‌ی اکثریت مسلمانان نیست و به همین ترتیب عقاید مطرح شده در فیلم اهانت‌آمیز به مقدسات مسلمانان، نشان‌دهنده موضع آمریکا نبوده است.

با این همه من به طور قطع بر این باورم که همه‌ی رهبران و همه‌ی کشورها باید قویا با خشونت و افراطی‌گری مخالفت کنند. زمان آن فرا رسیده که افرادی که نسبت به آمریکا و غرب خشونت به کار می‌برند، به حاشیه رانده شوند. سیاستی که شرق را از غرب، شمال را از جنوب، مسلمان را از مسیحی و هندو را از یهودی جدا کند نمی‌تواند باعث تحقق آزادی شود. این نوع سیاست، تنها نوعی امید واهی برای جوانان می‌آفریند. سوزاندن پرچم آمریکا هیچ نفعی برای آموزش و پرورش یک کودک ندارد. سوزاندن یک رستوران، یک شکم گرسنه را سیر نخواهد کرد. حمله به یک سفارت باعث ایجاد یک موقعیت شغلی نخواهد شد. این نوع سیاست، تنها دستیابی به چیزی را که همه‌ی ما دنبال آن هستیم، دشوارتر می‌کند. چیزی که ما در پی آنیم، حفاظت از حقوق بشر و توسعه‌ی دموکراسی و آموزش و پرورش کودکان و نیز ایجاد فرصت‌های شایسته است.

باید متوجه این باشیم که آمریکا هرگز در جهان عزلت نخواهد گزید. ما افرادی را که به شهروندانمان و دوستمان آسیب می‌زنند پای میز محاکمه خواهیم کشاند. ما در کنار هم‌پیمانان خود خواهیم بود و مایلیم با کشورهای دیگر روابط بهتری داشته باشیم و همکاری‌های خود را در زمینه‌های تجاری، علمی، فناوری و انرژی توسعه بخشیم و این اقدام‌ها می‌تواند راهی را برای برون‌رفت از بحران اقتصادی و به ثبات رساندن تغییرات دموکراتیک ایجاد کند. با این همه چنین تلاش‌هایی وابسته به وجود نوعی روحیه‌ی مشترک و احترام متقابل است. هیچ دولت، شرکت، مدرسه یا سازمان غیردولتی نمی‌تواند با کشوری همکاری کند که مردم آن شاهد ثبات نیستند. برای موثر بودن یک همکاری، شهروندان ما باید احساس امنیت داشته باشند و تلاش‌های ما باید مورد استقبال قرار گیرد.

سیاستی که برپایه خشم و ایجاد جدایی در دنیا باشد باعث کاهش همکاری‌های بین‌المللی می‌شود.

 

به خاطر داشته باشید که مسلمانان در مقابل افراطی‌گری بیشترین آسیب را دیده‌اند. همان روزی که غیرنظامیان ما در بنغازی کشته شدند، یک افسر پلیس ترکیه در استانبول تنها چند روز پس از مراسم ازدواجش کشته شد، بیش از ده یمنی در یک بمب‌گذاری در صنعا جان باختند و چندین کودک افغان زخمی شدند.

زمان آن فرا رسیده که خشونت و سیاست پشت سر آن رها شود. در مسائل مختلف ما با یک انتخاب میان آینده و گذشته مواجه هستیم و نمی‌توان در این انتخاب اشتباه کرد. باید دم را غنیمت شمرد. آمریکا آماده است تا با همه افرادی که به دنبال داشتن آینده‌ای بهتر هستند، همکاری کند.

آینده به افرادی که مسیحیان قبطی را در مصر مورد هدف قرار دادند، متعلق نیست بلکه ازآن افرادی است که در میدان التحریر مصر شعار «مسلمانان و مسیحیان یکی هستند» سر دادند. آینده متعلق به افرادی که زنان را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند متعلق نیست بلکه باید توسط دخترانی که به مدرسه می‌روند، شکل گیرد. آینده نباید به افرادی که منابع یک کشور را به غارت می‌برند، متعلق باشد بلکه باید ازآن دانشجویان، کارگران، صاحبان مشاغل و افرادی باشد که به دنبال آبادانی برای همه مردم هستند.

آینده به افرادی که به پیامبر اسلام (ص) توهین کردند، متعلق نیست. با این همه، افرادی که این توهین را محکوم کردند، باید همچنین توهین به ساحت حضرت عیسی (ع)، تخریب کلیساها و انکار هلوکاست را محکوم کنند. بیایید حملاتی را که به مسلمانان و زائران شیعه انجام می‌شود، محکوم کنیم.

زمان آن فرا رسیده که به سخنان گاندی توجه کنیم: ناشکیبایی و بی‌صبری به نوع خود خشونت و مانع رشد روح دموکراسی واقعی است. ما باید درکنار یکدیگر در راستای دستیابی به جهانی همکاری کنیم که در آن تفاوت‌ها باعث ایجاد تحکیم در روابط شود. این منظری است که آمریکا از آن حمایت می‌کند.

میان اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها آینده نباید به افرادی که از صلح حمایت نمی‌کنند، تعلق پذیرد. بیایید افرادی را که به دنبال افزایش مناقشات در فرآیند صلح هستند، مورد توجه قرار ندهیم. مسیر پیش روی فرآیند صلح خاورمیانه دشوار است اما هدف آن مشخص است. با توجه به چنین رویکردی در قبال صلح لازم است توافق‌هایی در این زمینه میان طرفین صورت پذیرد و آمریکا از تمامی جناح‌هایی که در این مسیر حرکت می‌کنند، حمایت می‌کند.

در سوریه آینده نباید متعلق به فردی باشد که مردم را می‌کشد. اگر دلیلی برای اعتراض در جهان وجود داشته باشد، آن دلیل آزار کودکان و حملات موشکی به آپارتمان‌ها است. ما باید با یکدیگر همکاری داشته باشیم تا اطمینان حاصل شود که خواسته‌های شهروندان سوری محقق می‌شود.

ما در کنار یکدیگر از افرادی که در سوریه به دنبال اتحاد هستند، حمایت می‌کنیم. این افراد به دنبال کشوری هستند که در آن تمامی مردم در مورد نحوه اداره کشور اظهار نظر کنند. این چیزی است که مورد حمایت آمریکا است و نتیجه همکاری‌های ما خواهد بود. در حقیقت آمریکا با تحریم‌ها و اعمال فشار به دنبال این هدف است. باور ما بر این است که در سوریه افرادی که به دنبال این اهداف هستند، مشروعیت لازم را برای حکومت دارند.

درباره ایران باید گفت که تهران در استفاده از موقعیت برای نشان دادن صلح‌آمیز بودن برنامه‌های هسته‌یی‌اش بازمانده است و نتوانسته به تعهدات خود به سازمان ملل متحد جامه عمل بپوشاند. بگذارید به وضوح بگویم آمریکا می‌خواهد این مساله را از طریق دیپلماسی حل کند و اعتقاد ما بر این است که هنوز زمان و فضای لازم برای این کار وجود دارد اما این زمان نامحدود نیست. ما به حقوق کشورها برای دستیابی به انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز احترام می‌‌‌‌گذاریم اما یکی از اهداف سازمان ملل متحد این است که از صلح آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌یی اطمینان حاصل شود. اشتباه نکنید: ایرانی که دارای تسلیحات هسته‌ای باشد، چالشی قابل کنترل نیست و تهدید‌هایی از جمله از میان بردن اسراییل، ایجاد بی‌ثباتی در وضعیت اقتصاد جهانی و ایجاد ناامنی در منطقه خلیج فارس را به دنبال خواهد داشت. وجود تسلیحات هسته‌ای در ایران می‌تواند به نوعی در منطقه ایجاد رقابت کند و باعث زیرپا گذاشتن قرارداد‌های بین‌المللی شود. به همین دلیل، برخی کشورها دولت ایران را مسئول می‌دانند و آمریکا تلاش می‌کند تا از دسترسی ایران به سلاح‌های هسته‌ای جلوگیری شود.

ما با توجه به تجربه‌ای دردناک می‌دانیم که مسیر امنیت و آبادانی خارج از محدودیت‌های قوانین بین‌‌‌المللی و احترام به حقوق بشر نیست. به همین دلیل است که سازمان ملل متحد با هدف جلوگیری از خودکامگی به وجود آمد. تاریخ نشان می دهد صلح و پیشرفت سراغ افرادی می‌رود که انتخاب‌های درست دارند. در اقصی نقاط دنیا کشورها این مسیر دشوار را پشت سر گذاشته‌‌اند. اروپا که در قرن 20 صحنه درگیری‌های خونین بود اکنون متحد و آزاد بوده و در صلح و ثبات به سر می‌برد.

به دلیل پیشرفت‌هایی که در دوره تقریبا چهارساله ریاست‌جمهوری خود شاهد بودم، درباره آینده جهان امیدوار هستم. جنگ در عراق پایان یافته و نیروهای ما به کشور باز گشته‌اند. ما فرایند خروج نیروها را در افغانستان آغاز کرده‌ایم و آمریکا و هم‌پیمانانش در سال 2014 طبق برنامه به جنگ افغانستان خاتمه خواهند داد. القاعده تضعیف شده و اسامه بن لادن دیگر زنده نیست. با توجه به چالش‌های اقتصادی کنونی کشورهای مختلف در کنار یکدیگر به همکاری می‌پردازند تا صلح و آبادانی گسترش یابد. در نشست گروه 20 ما به توافق رسیدیم تا جهان را به سوی مسیری برای بهبود اوضاع هدایت کنیم.

آمریکا همواره به دنبال حمایت از آرمان‌های مردم در سراسر جهان بوده است. این یکی از اهداف اولیه ما به شمار می‌رود و تاریخ نیز همین مساله را نشان داده است.

مشایی چگونه صاحب دانشگاه شد؟ + شماره نامه صدور مجوز ....

گزارش فارس از یک اقدام مشکوک؛
مشایی چگونه صاحب دانشگاه شد؟ + شماره نامه صدور مجوز راه‌اندازی رشته‌ها

خبرگزاری فارس: در حالی مجوز تأسیس یک دانشگاه به اسفندیار رحیم ‌مشایی رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور اعطا شده که سؤالات و ابهامات فراوانی در این زمینه وجود دارد.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، صبح امروز خبرگزاری فارس از اعطای مجوز تأسیس یک دانشگاه به اسفندیار رحیم‌مشایی رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور خبر داد و نوشت که این مجوز از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی اعطا شده است.

دقایقی بعد حسنی مدیرکل دفتر گسترش آموزش عالی وزارت علوم در مصاحبه‌ای با یکی از خبرگزاری‌های کشور اعطای مجوز را تأیید کرد اما حسن غفوری فرد رئیس هیأت نظارت و بازرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد که اعطای مجوز راه‌اندازی دانشگاه "جامع بین‌المللی ایرانیان " از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام نشده و این موضوع در هیأت نظارت و بررسی شورای عالی پیگیری می‌شود.

بنابر این گزارش، در حالی که از دهه 70 تأسیس مؤسسات آموزش عالی غیردولتی غیرانتفاعی باید بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد، حسن‌غفوری‌فرد رئیس هیأت نظارت و بازرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید می‌کند که آئین‌نامه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره تأسیس مؤسسات غیرانتفاعی تجدیدنظر شده و اختیار اعطای مجوز به موسسات غیردولتی و غیرانتفاعی به وزارت علوم و بهداشت داده شده است و اکنون این وزارتخانه‌ها مستقیماً مجوز صادر می‌کنند.

البته غفوری‌فرد در قسمتی از گفت‌وگوی خود اعلام می‌کند که تأسیس دانشگاه‌های غیرانتفاعی زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست و این در حالی است که وی در قسمت دیگری از سخنان خود بیان می کند که تأسیس دانشگاه "جامع بین‌المللی ایرانیان " در هیأت نظارت و بررسی شورای عالی پیگیری می‌شود.

از سوی دیگر براساس اعلام مسئولان وزارت علوم صاحب امتیاز دانشگاه "جامع بین‌المللی ایرانیان " شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور است در حالی که مشخص نیست چگونه نهادی دولتی می‌تواند صاحب امتیاز مؤسسه‌ای غیردولتی-غیرانتفاعی شود.

* صدور مجوز تأسیس کلیه رشته‌ها در تمام مقاطع برای دانشگاه مشایی

همچنین از سوی دیگر در شرایطی که راه‌اندازی هر رشته تحصیلی نیازمند تعداد مشخصی هیأت علمی و تامین امکانات لازم آموزشی و طی زمانی خاص است، وزارت علوم با صدور مجوزی به امضای حسین نادری‌‌منش معاون آموزشی وزارت علوم با راه‌اندازی بلاقید و شرط کلیه رشته‌های تحصیلی در کلیه مقاطع تحصیلی در دانشگاه غیردولتی جامع بین‌المللی ایرانیان موافقت کرده است.

نادری‌منش در این نامه به شماره (81288/22 به تاریخ 27 بهمن 89) اسفندیار رحیم‌مشایی را با عنوان "رئیس هیأت امنای دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان " مخاطب قرار داده است.

بدین ترتیب دانشگاه غیردولتی جامع بین‌المللی ایرانیان در بدو تاسیس خواهد توانست هر رشته تحصیلی حتی در مقطع دکتری را راه‌اندازی و در آن اقدام به پذیرش دانشجو بدون کنکور کند!

بر اساس ضوابط موجود وزارت علوم، راه‌اندازی رشته تحصیلی در مقطع دکتری حداقل نیازمند 8 سال فعالیت آموزشی در همان رشته و دایر بودن مقاطع تحصیلی قبلی آن رشته (کارشناسی و کارشناسی ارشد) است.

لازم به توضیح است که راه‌اندازی یک رشته تحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد نیازمند حداقل 5 سال فعالیت آموزشی و داشتن دو دوره فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی در همان رشته و داشتن هیأت علمی با مرتبه دانشیاری است.

همچنین موسسات آموزش عالی برای راه‌اندازی رشته تحصیلی در مقطع دکتری، بایستی حداقل دو دوره فارغ‌التحصیل در مقطع کارشناسی ارشد همان رشته و هیأت علمی با مرتبه استادی مورد تأیید هیأت ممیزه وزارت علوم باشند.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9002270643

رئیس قوه قضاییه: جریان انحرافی در مفاسد اقتصادی غوطه‌ورند

خبر رییس قضا از مفاسد اقتصادی جریان انحرافی؛ 
جریانی انحرافی که گویا همه نکات انحرافات گذشته را با هم در یک جا جمع دارد، در کمرنگ کردن نقش علما و در ترویج ایرانی‌گری و قومیت‌گرایی بسیار تلاش می‌کند و مردم را ارجاع می‌دهد به کورش و هخامنش و دیگران و پس از آن طرف در ترویج عرفان های کاذب، در جن گیری و رمالی هم تلاش می‌کند که مشخص نیست اینها چه نسبتی با دین دارد.
بنا بر اعلام اداره کل روابط عمومی و تشریفات قوه قضاییه، رئیس قوه قضاییه گفت: جریان انحرافی اتفاقاً در مفاسد اقتصادی هم غوطه‌ورند و بی‌امان جلو می‌روند.

به گزارش «تابناک»، آیت الله صادق آملی لاریجانی در نشست امروز مسئولان عالی قضایی به تلاش‌های صورت گرفته در رژیم گذشته برای دور کردن مردم از اسلام و روحانیت اشاره کرد و افزود: همه ما می‌دانیم که در اواخر دوره طاغوت، رژیم به ترویج ملیت‌گرایی و ایرانی‌گرایی افراطی و بر پا ساختن جشن‌های آنچنانی پرداخته بود که هدفی جز کمرنگ کردن نقش اسلام و نقش عالمان دین نداشت.

وی تأکید کرد: در جامعه‌ای که بر پایه دین شکل پذیرفته و آحاد مردم مسلمان هستند و بناست بنا بر توحید، کتاب، سنت و وحی پیامبر زندگی کنند، مسلماً باید «تفقه در دین» داشته باشند؛ تفقه در دین یعنی درک عالمانه و درست از دین و درکی که بر اساس اجتهاد روشمند و مضبوط از دین حاصل شده باشد.

رئیس قوه قضاییه افزود: البته به نظر می‌رسد، از میان همه این اصطلاحات مثل معرفت دینی و درک درست یا عالمانه، تعبیر قرآنی «تفقه در دین» از همه پرمعناتر و پربارتر باشد. از اقتضائات چنین جامعه‌ای، طبیعتاً و عقلاً این است که باید تفقه در دین داشته باشد و عالمانی باشند که دین را بفهمند و این فهم را در اختیار مردم گذارند و زندگی‌ها بنا بر فهم عالمانه و مجتهدانه از کتاب و سنت شکل گیرد.

آملی لاریجانی به تأکید قانون اساسی بر این مسأله اشاره کرد و گفت: در اصول متعددی از قانون اساسی مستقیم و غیرمستقیم بر این مسأله تأکید و از جمله در اصل دوم قانون اساسی تصریح شده که نظام جمهوری اسلامی، نظامی است بنا بر توحید (لااله الا الله) و اینکه از طریق اموری از جمله اجتهاد مستمر فقهای جامع‌الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین ـ سلام الله علیهم ـ قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌کند و یا در اصل چهارم قانون اساسی تصریح شده است که همه مقررات و قوانین باید بر پایه موازین اسلامی باشد و البته طریق تشخیصتش را هم نظر فقهای شورای نگهبان قرار داده است.

وی به آیه 122 سوره توبه اشاره کرد و گفت: صدر این آیه این است که «و ما کان المومنون لینفروا کافه»؛ یعنی نهی می‌کند که مومنین همه «نفر» یعنی کوچ و حرکت داشته باشند و به میدان جهاد بروند؛ نهی می‌کند که همه مومنین بروند جهاد، می‌گوید عده‌ای باقی باشند و این عده بروند تفقه در دین کنند و این گونه نباشد که همه جهاد بروند و تفقه در دین زمین بماند.

رئیس قوه قضاییه با اشاره به این که در تفسیر این آیه اختلافاتی میان علما هست گفت: در این مسأله نمی‌توان تردید کرد که این آیه تحریض و تحریک مومنان و الزام به بقای عده‌ای برای تفقه در دین است و این موضوع قابل تردید نیست. مرحوم شیخ انصاری در کتاب گرانسنگ رسائل پس از اینکه در استدلال این آیه بر حجیت خبر واحد تشکیک و اشکالات متعدد وارد می‌کند، می‌فرماید، در اصل این که این آیه ظهور در لزوم و وجوب تفقه و انذار در دین دارد، نمی‌توان تردید کرد.

آملی لاریجانی افزود: مسلماً بحث از حلال و حرام قدر متیقن این تفقه است؛ یعنی باید کسانی باشند که دین را عالمانه بفهمند و یا اقلاً حلال و حرام آن را بدانند. منتها بعید نیست بر حسب پاره‌ای قراین بگوییم، اصلاً معنای آیه این است که در همه معارف باید تفقه داشته باشند و نه تنها در حلال و حرام، مرحوم علامه طباطبایی نیز در ذیل این آیه شریفه می‌فرماید که از تعبیر انذار در این آیه شریفه استفاده می‌شود که باید در همه معارف تفقه کرد، چون بدون تفقه در مبدأ و معاد، انذار در حلال و حرام پیدا نمی‌شود.

وی در ادامه به تلاش برخی از جریان‌های انحرافی در طول تاریخ برای دور کردن امت اسلام از تفقه در دین و از عالمان راستین اشاره کرد و ایده «اسلام منهای روحانیت» را زاییده این تلاش دانست و گفت: از قرن‌ها پیش، پاره‌ای جریانات انحرافی در مقابل نقش عالمان در دین بوده است و همه ما می‌دانیم که در برهه‌های متعددی در همین جامعه اسلامی ما دراویش و صوفیه را در مقابل علمای ما قرار می‌دادند و بهانه آنان، رجوع به باطن و باطن گرایی و اهمیت عالم معنا و معنویت بود؛ اما در واقع نقش علمای دین را می‌خواستند تضعیف کنند.

وی ادامه داد: ما یادمان نمی‌رود که در زمان طاغوت دراویش را تأیید و کمکشان می‌کردند، خانقاهایشان را آباد می‌کردند، مساجد را اگر نگوییم خراب می‌کردند، ولی هیچ کمکی نمی‌کردند و مراسم دینی را در خانقاه‌ها می‌گذاشتند. این همراهی با جریان‌های انحرافی برای کمرنگ کردن نقش عالمان دینی بود.

رئیس قوه قضاییه با اشاره به اینکه عالمان حقیقی دین توجه اصلی‌شان به عالم واقعیت و معنا بوده، منتها به خوبی دریافته بودند که اگر می‌خواهیم توجه به باطن پیدا کنیم و به عالم معنا بپردازیم، راه همین است و نمی‌شود انسان حلال و حرام خدا را نداند. بعد بگوید من دارم به عالم معنا می‌پردازم و نیز نمی‌شود حدود الهی را نداند و حرام و حلال الهی را پاس ندارد بعد بگوید من به عالم باطن می‌پردازم، این سخن نادرستی است.

آملی لاریجانی ظهور روشنفکران سکولار را ادامه این جریان‌های انحرافی توصیف کرد و گفت: جریان سکولاریسم و روشنفکران سکولار را در کشورهای اسلامی تقویت می‌کردند تا باز در مقابل علما و متخصصان فهم دینی جهت‌گیری کنند. در همین کشور ما آرام آرام پر و بال دادند به اینها تا جایی که اسلام منهای روحانیت تز اصلی برخی‌ها شد.

وی افزود: البته روحانی کسی نیست که فقط عمامه‌ای بر سر و ردایی بر تن دارد، آنچه مهم است فهم عالمانه دین و تقوا است. آیا از علمای راستین دین از قرون اولیه مثل شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ مرتضی، شیخ طوسی، علامه حلی حتی تا زمان حال عالمی را دیده‌ایدکه بیاید ادعا کند که به لباس، کسی می‌شود روحانی. اینها خودشان مجاهد فی سبیل الله بودند در فهم دین و فهم معارف دینی و چه زحمات طاقت فرسایی برای بقای دین کشیدند. روشن است، روحانیتی که می‌گوییم تفقه در دین دارد همین روحانیت حقیقی است و اتفاقاً مخالفان نیز وقتی می‌گویند، تز اسلام منهای روحانیت، همین روحانیت حقیقی را مدنظر دارند که فهم آنان از دین عالمانه است.

آملی لاریجانی سپس افزود: واقعاً تأسف آور است که در زمانی که البته بیشتر به زمان دولت اصلاحات برمی‌گردد، کتاب های متعددی در عرفان های کاذب وارداتی در همین کشور مجوز از وزارت ارشاد گرفته است. وقتی انسان کتاب های آنها را می‌خواند می‌بیند که عده‌ای جاهل و شیاد و زنباره مدعی باطن و معنویت و عرفان شده‌اند.

این چه عرفانی است که با همه دنیاپرستی می‌سازد. عرفان سرخپوستی که با مواد مخدر و امثال آن هم هیچ منافاتی ندارد. عرفان بودایی هم جور دیگری. باید تأسف خورد که این کتابها در این کشور نشر شد و صدایی هم برنخاست؛ کشوری که اساسش اسلام و تشیع و نظامش نظامی است بر اساس توحید و کتاب و سنت، چگونه می‌تواند این امور را تحمل کند.

رئیس قوه قضاییه تأکید کرد: متأسفانه، باید گفت در زمان ما هم جریانی انحرافی که گویا تمام نکات انحرافات گذشته را با هم در یک جا جمع دارد، در کمرنگ کردن نقش علما و در ترویج ایرانی‌گری و قومیت‌گرایی بسیار تلاش می‌کند و مردم را ارجاع می‌دهد به کورش و هخامنش و دیگران و پس از آن طرف در ترویج عرفان های کاذب، در جن گیری و رمالی هم تلاش می‌کند، که مشخص نیست اینها چه نسبتی با دین دارد.

در حالی که اینها هم دم از روشنفکری می‌زنند و با سکولارها خیلی راحت جمع می‌شوند و همراهی می‌کنند و هم با عده‌ای از هنرمندان لاابالی دم خور هستند و عرفان های کاذب را ترویج می‌کنند و البته از اینکه با اجانب هم پنهانی ارتباط بگیرند خیلی ابایی ندارند.

آملی لاریجانی ملت ایران را به هشیاری در برابر این جریان انحرافی دعوت کرد و اظهار داشت: باید به هوش باشیم، نظامی که بر اساس اسلام و بنا بر کتاب و سنت تشکیل شده می‌بایست، مراقب این جریان انحرافی و امثال آن باشد و باید بدانیم که ما مسلمانیم، مسلمانی که با حق تعالی عهد بسته که راه او را پشت سر گذارد و کتاب و سنت را تبعیت کند، اینچنین مسلمانی حتماً نخستین کارش فهم کتاب و سنت است و در اولین قدم نیاز به متخصص و عالم فهمنده دین دارد؛ اما شما در خصایص این گروه انحرافی می‌بینید که این گروه دین را به گوشه‌ای در زندگی می‌برند و می‌گویند قلبت صاف باشد.

وی افزود: متأسفانه، عقیده اینها اینگونه است که در روابط با نامحرم آزادند، در تماس با روشنفکران سکولار و گاه ملحد و پریدن با آنها آزاد هستند، در رجوع به جن گیر و رمال آزادند، با دراویش آزادند، آیا این است حدود الهی؟ این است حرمات الهی؟

وی تأکید کرد: این جریان اتفاقاً در مفاسد اقتصادی هم غوطه‌ورند و بی‌امان جلو می‌روند. وقتی که انسان تقوا را از دست داد، در همه مجاری و در همه مجال مشکل پیدا می‌کند.

رئیس قوه قضاییه افزود: وظیفه همه عالمان دین است که در مقابل این انحرافات بایستند و مردم ما نیز به هوش باشند. ملت مسلمان و انقلابی ما به یاد دارند که حضرت امام (ره) چگونه با تمام وجود مقابل تز انحرافی اسلام منهای روحانیت ایستاد و هیچ گاه از یادم نمی‌رود که امام چگونه به آنها خطاب می‌کرد که شما با روحانیون مخالف نیستید بلکه با اسلام مخالفید.

آملی لاریجانی تصریح کرد: حالا هم همین است. این جریان انحرافی در حالیکه جن گیری و رمالی را روشنفکری جا می‌زنند، در کمرنگ کردن نقش عالمان دینی و متخصصان علوم حقه تلاش می‌کنند. مسلماً مقصود ما نفی عوالم باطن و عوالم معنا نیست، ولی یقین داریم بیشتر اینها شیادند. مگر هر چیزی در عالم امکان دارد، وقوعش در مورد شخص خاص هم ثابت است؟ ممکن است کسی بتواند قدرت‌های مافوق طبیعی هم داشته باشد اما هر کسی که دکانی باز کند و بگوید، من چنین قدرتی دارم، آیا قدرت دارد؟ وانگهی هر قدرت شیطانی، هم مورد تأیید کتاب و سنت است؟

وی به روایتی در این زمینه اشاره کرد و گفت: از امام صادق (ع) نقل شده است: که فرموده‌اند: آیه الکذّاب أن یخبِرَک خَبَر السماء و الارض و المشرقِ و المغربِ فاذا سألته عن حرام الله و حلاله لم یکن عنده شی»؛ این روایت عجیبی است. این روایت در کافی (جلد دوم صفحه 340 ) آمده و می‌فرماید نشانه آدم دروغگو این است، از آسمان و زمین و از مشرق و مغرب به شما خبر می‌دهد، اما وقتی از او راجع به حلال و حرام خدا می‌پرسی هیچ چیز در کفش نیست.

آملی لاریجانی تأکید کرد: این رمال ها و جن گیرهایی که قوه قضاییه با آنها برخورد کرده، مصداق همین روایتند.

رئیس قوه قضاییه در پایان با اشاره به نقش علما و هشیاری مردم در شناسایی جریان های انحرافی گفت: البته این رافع مسئولیت قوه قضاییه نیست و طبیعتاً هر شخصی باید مسئولیت خودش را انجام دهد و دستگاه های اجرایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید وظایف خودشان را بدانند و نگذارند که کتاب ها و نشریات ضلال چاپ شوند.

در ادامه جلسه مسئولان عالی قضایی مقرر شد اقتضائات حقوقی و قضایی برنامه پنجم توسعه بررسی شود.

همچنین مقرر شد، برنامه سوم توسعه قضایی نیز از سوی مسئولان قضایی بررسی و پس از ارایه پیشنهادهای جدید و اصلاحات برای تصویب و ابلاغ به جلسه مسئولان ارایه شود.
http://www.tabnak.ir/fa/news/164171

پیام تسلیت آیت الله هاشمی به خاندان موسوی

پیام تسلیت آیت الله هاشمی به خاندان موسوی
  • خبر درگذشت شادروان حاج سید میر اسماعیل موسوی موجب تاسف و تالم خاطر گردید
  • مصیبت وارده را بر شما خاندان معزز و به خصوص فرزندان خدوم و برومندشان به ویژه مهندس میر حسین موسوی تسلیت می گویم
  • خاندانی که خدمات شایسته ای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی مان کردند و افتخار تقدیم چندین شهید در راه اسلام ، انقلاب و میهن را در کارنامه خود دارند

در پی درگذشت حاج سید میر اسماعیل موسوی ، آیت الله هاشمی رفسنجانی با صدور پیامی مصیبت وارده را به خاندان موسوی و قرزندان خادم و برومند آن مرحوم به ویژه مهندس میرحسین موسوی تسلیت گفت .

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، متن کامل پیام تسلیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بدین شرح است :


 

                           انالله و اناالیه راجعون

خاندان محترم موسوی

خبر درگذشت شادروان حاج سید میر اسماعیل موسوی موجب تاسف و تالم خاطر گردید .

مصیبت وارده را بر شما خاندان معزز و به خصوص فرزندان خدوم و برومندشان به ویژه مهندس میر حسین موسوی تسلیت می گویم .

خاندانی که خدمات شایسته ای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی مان کردند و افتخار تقدیم چندین شهید در راه اسلام ، انقلاب و میهن را در کارنامه خود دارند .

از درگاه احدیت برای آن مرحوم مغفور رحمت واسعه و برای بستگان صبر و اجر مسالت می کنم .

                                      اکبر هاشمی رفسنجانی

                            رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام

                                          یازدهم فروردین  1390

کدخبر: ۱۱۲۳۰۹۰۰۰۱۰۱۱


http://www.hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=3754

بیانات رهبر انقلاب دردیدار اعضای ستاد نکوداشت آیت‌الله طالقانی

بیانات دردیدار اعضای ستاد نکوداشت آیت‌الله طالقانی

اعضای ستاد برگزاری همایش نکوداشت یکصدمین سالروز میلاد آیت‌الله سیدمحمود طالقانی(ره) با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، متن کامل بیانات معظم‌له در این دیدار را به مناسبت آغاز این همایش به شرح زیر منتشر می‌کند:

بسم‌الله الرحمن الرحیم
آقای طالقانی اهل فکر نو بر محور دین و با تمرکز بیشتر بر روی قرآن و نهج‌البلاغه [بود]؛ یعنی ایشان اصلاً اینجوری بود. لکن همه‌ی ابعاد شخصیت آقای طالقانی بُعد روشنفکری دینی نیست. یک بُعد مهم بُعد مبارزه است. خیلی‌ها روشنفکر بودند اهل مبارزه نبودند؛ روشنفکر دینی هم بودند اهل مبارزه نبودند؛ همان خصلت عمومی تقریباً [همه‌ی] روشنفکران دیروز و شاید بعضاً امروز ما در آنها هم بود که من یک وقت از یک نمایشنامه‌ای نقل کردم آقای روی ایوان [را] که پائین نمی‌آید توی مردم نمی‌آید با متن قضیه کار ندارد با میدان کار ندارد، بالای ایوان می‌نشیند تماشا میکند حرف میزند! خب خیلی از روشنفکرهای دینی اینجوری بودند [اما] آقای طالقانی نه، اهل عمل بود؛ یعنی توی میدان بود، احساس درد میکرد حقیقتاً؛ این را ما که با ایشان معاشر بودیم – رفت و آمد میکردیم- میدیدیم، محسوس بود در ایشان، واضح بود که آدمی اهل درد بود و میخواست مبارزه کند؛ لذا تبعات مبارزه راهم قبول کرد [و به] زندان افتاد؛ هیچ اظهاری از آقای طالقانی بالواسطه [یا] بی‌واسطه نقل نشد؛ [البته] من هیچوقت با ایشان هم‌زندان نبودم، اما هم‌زندانهای ایشان هم نقل میکنند؛ خود ما هم دیدن ایشان میرفتیم – گاهی از مشهد که من می‌آمدم، روزهای ملاقات میرفتم زندان قصر – از پشت میله‌ای صحبت میکردند؛ دائم روحیه میدادند.

من دادگاه تجدید نظر ایشان، توی دادگاه بودم. یک صورت ظاهری درست کرده بودند که هر کس میخواهد بیاید. یک سالن کوچکی گذاشته بودند آقای طالقانی و دیگران نشسته بودند، ما هم آمدیم به عنوان تماشاچی آنجا نشستیم. در وقت تنفس، من اول‌بار آنجا آقای طالقانی را از نزدیک دیدم. از دور ایشان را می‌شناختیم و اسمش را شنیده بودیم اما از نزدیک، من اول‌بار آنجا ایشان را دیدم. منشِ آقای طالقانی توی این دادگاه اصلاً روحیه‌بخش بود؛ خودِ منش ایشان. ایشان توی آن دادگاه نشسته بود، یک عصا هم دستش گرفته بود، با بی‌اعتنائی تمام؛ رئیس دادگاه اسم متهمین را می‌آورد که بلند شوند خودشان را معرفی کنند؛ ایشان نه بلند شد، نه خودش را معرفی کرد؛ همان طور نشسته بود! آن رئیس دادگاه هم یک سرلشکری بود، هی دو بار سه بار تکرار کرد؛ ایشان هم بی‌اعتنا نشسته بود و به نظرم شاید این را هم گفت: خب من را که می‌شناسید، من محمود طالقانی‌ام! یک آدم اینجوری‌ای بود، یعنی آدم مبارز، متکی به نفس، دارای اعتماد به نفس، متکی به خدا. این یکی از ابعاد آقای طالقانی.

یک بعد دیگر آقای طالقانی که به نظر من نباید فراموش بشود، صفای این مرد بود. به قدری این آدم با صفا و روراست و در معاشرتها صادق بود که انسان از این همه زلالی حیرت میکرد. آدم زلالی بود آقای طالقانی. هیچ در قید و بند و ملاحظات و [اینها نبود]؛ نه ملاحظات آخوندی، نه ملاحظات روشنفکری، نه ملاحظات مبارزاتی –چیزهایی که حالا به خودشان ببندند- مطلقاً در این آدم وجود نداشت؛ صاف، روشن. هر وقت من می‌آمدم تهران، اوقاتی که ایشان آزاد بودند، میرفتیم منزل ایشان –یک بار دو بار- می‌نشستیم؛ این منزل پیچ‌شمیران. البته آن منزل بالا هم رفته بودم من، اما بیشتر اینجا ایشان را میدیدیم. انسان [وقتی] می‌نشست پهلوی این مرد، واقعاً روحیه میگرفت؛ هم روحیه‌ی مبارزاتی، هم روحیه‌ی صفا و رفاقت و معنویت و اینها. اینها در این شخصیتهای برجسته، خوب است بزرگ بشود. ماها –غالباً آدمها- مبتلا هستیم به یک چیزهائی. این آدم، آدم صافی بود، روراست بود، بی‌شائبه و بی‌شیله‌پیله بود. نتیجه‌ی این بی‌شیله‌پیله بودن [هم] صراحتش بود، صراحت در بیان. همان خطبه‌ای که شما اشاره کردید، این خطبه را نمیشود عادی به حساب آورد؛ اینها دائماً میگفتند «پدر طالقانی»، اصلاً خودشان را فرزندان او معرفی میکردند، به عنوان «پدر» او را اسم میبردند. کیست که توی این رودربایستی گیر نکند؟ آن آدمی که توی اینجور رودربایستی‌ها گیر نکند و برود آنجور قرص و محکم توی خطبه و موضعِ به آن صراحت و به آن شدّت بگیرد، کیست؟ اینجور آدمی را آدم واقعا بگردد پیدا کند! مرحوم طالقانی اینجوری بود. من بعد از همین خطبه‌ی ایشان تلفن کردم؛ گفتم آقا من خواستم از شما تشکر کنم به خاطر این خطبه، گفت بله، خیلی‌ها هم تلفن میکنند فحش میدهند به خاطر همین خطبه! اینجوری بود دیگر، تحمل میکرد، یعنی آدمی بود [با] یک روحیه‌ی اینجوری.

غرض، چقدر خوب است که آقای طالقانی معرفی میشود. این مناسبت صدسالگی هم [خوب است]. ایشان ظاهراً متولد حدود هزار و سیصد و بیست و نه قمری [هستند]. مرحوم آقای آ سیّد مرتضای عسگری که با ایشان رفیق و همدوره و در قم با هم بودند، به نظرم میگفت: من دو سال بزرگترم از آقای طالقانی. به هرحال تاریخ، همان تاریخی که نوشته شده درست است لابد. ان‌شاءالله که خدا کمکتان کند. این کار، کار خوبی است؛ منتها آقای طالقانی را با همه‌ی ابعاد معرفی کنید. صرفِ یک روشنفکر مذهبی نیست، همچنانی که صرفِ یک پیشنماز مسجد هدایت نیست، همچنانی که صرفِ یک مبارز نیست، یعنی مجموعه‌ی این خصوصیات را در ایشان معرفی کنید.

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=11593