قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

آفتابه

گفت: کروبی با اظهارات اخیرش بدجوری توی برجک فتنه گران زده.
گفتم: ضدانقلابیون داخلی و خارجی و رادیوهای بیگانه یکسره فحش و ناسزا نثارش می کنند که چرا وسط راه جا زدی؟!
گفت: بعضی از همین عوامل فتنه هم می گویند کروبی داره فیلم بازی می کنه.
گفتم: دل خودشون رو خوش می کنند.
گفت: همین عده می گویند؛ اعتراض ما به کروبی به خاطر خود اوست!
گفتم: مباشری که از دست زورگویی های اربابش خسته شده بود و بعد از یک سال کار کردن حقوق و مواجب هم نگرفته بود، وقتی ارباب درون توالت رفته و آب می خواست، یک آفتابه آب جوش به او داد و... ارباب که جیلیز و ویلیزش در اومده بود او را دنبال می کرد و فحش می داد. اهل محل به ارباب گفتند مگه چیکار کرده؟ ارباب گفت؛ دل من برای خود او می سوزد! و مباشر در حال فرار گفت؛ای فلان فلان شده، من می دونم و خودت هم می دونی که کجات می سوزه!! 

۸/۱۱/۸۸ کیهان

این120 میلیون تومان ناقابل!

رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کمک مالی پرداخت شده به ه- ت بازیگر سینما(به خاطر نمایشگاه عکس های وی) را 120 میلیون تومان اعلام کرد.
حمید بقایی با بیان این که نامبرده حدود 200 میلیون تومان درخواست کرده بود، به «فارس» گفت: اما 120 میلیون تومان به وی پرداخت شد.
وی افزود: از مجموع رقم پرداخت شده به تهرانی، 60 میلیون تومان از محل اعتبارات سازمان مناطق آزاد و 60 میلیون نیز در قالب مشارکت درطرح از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پرداخت شده است. سازمان میراث فرهنگی با دو شرط بازپرداخت کمک مالی از محل فروش تصاویر و ارائه نسخه اصلی(فایل اورجینال) تصاویر به سازمان برای نمایش در خارج از کشور به وی کمک کرده است.
وی ادامه داد: از نظر ما شخص عکاس که از هنرمندان مطرح است و در داخل کشور فیلم می سازد مطرح نبوده اما نمی دانیم مشکل همکاری با خانم]...[ برای برگزاری نمایشگاه عکس چیست و چرا نسبت به این مسئله حساسیت وجود داشته که حالا باید هر روز برای این کار خود پاسخگو باشیم.
معاون رئیس جمهور با اشاره به روایت «ما حکم بالعقل حکم بالشرع» گفت: اگر ایراد منتقدین کمک به خانم]...[ موضوع اعتقادات اوست که باید بگوییم ما براساس اعتقادات افراد که با دولت هستند یا نیستند با کسی تعامل نمی کنیم و اگر بحث حجاب اوست که واقعا نمی شود به خاطر این مسئله به کسی کمک نکرد.
بقایی با دستکم گرفتن شعور ملت وخلط مبحث در مفهوم «معامله» افزود: «قانون کسانی که ممنوع المعامله هستند را مشخص کرده و خانم]...[ در این فهرست قرار ندارد که به راحتی در کشور فیلم بازی می کند و فیلم می سازد و فیلم هایش اکران می شود و اگر هم بحث صنفی است که می توان او را عکاس تلقی کرد یا عکس های وی از نظر کیفی خوب است که باید در جای دیگری به این موضوع پرداخت».
این توجیهات نابجا برای یک اقدام غلط و غیرقانونی در حالی صورت می گیرد که اولا بازیگر نه چندان خوشنام مذکور در خدمت سینمای غیرارزشی- و بعضا ضد ارزشی- قرار دارد و ثانیا به بازیگری شناخته می شود نه عکاسی! از طرف دیگر مسئولان میراث فرهنگی باید اعلام کنند که پرداخت کمک های کلان این قدر سهل و آسان است که یک هنرپیشه درجه چندم سینما می تواند با چند فریم عکس گرفتن، 120 میلیون تومان از بیت المال کاسب شود، علنا اعلام کنند تا بقیه شهروندان نیز از این بذل و بخشش های نه چندان بی حساب! بهره مند شوند.
۸/۱۱/۸۸ کیهان

بوی توطئه می آید، اما از کدام سو؟

بوی توطئه می آید، اما از کدام سو؟ (خبر ویژه)
آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت بوی توطئه به مشام می رسد.
وی این موضع را درباره انتقاد اخیر آیت الله یزدی عنوان کرده است. آیت الله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اخیرا گفته بود: آقای هاشمی اگر امروز می خواهید صحبت کنید جسارت به عکس امام و توهین روز عاشورا را محکوم کنید. معنی ندارد که بیایید و دوباره بر مواضع خود پافشاری کنید.
وی همچنین با بیان اینکه مواضع آقای هاشمی از موضع گیری سه پهلو هم گذشته است، نسبت به دوری هاشمی از نظام ابراز نگرانی کرده بود.
آقای هاشمی در واکنش به این اظهارات تصریح کرد که با اطلاعات رسیده بوی توطئه به مشام می رسد.
فارغ از محتوای نقد و انتقاد مطرح شده بین آقایان یزدی و هاشمی، آنچه در این میان قابل تامل است عبارت آقای هاشمی است مبنی بر اینکه «بوی توطئه به مشام» می رسد.
ابهام این عبارت در این است که چگونه آقای هاشمی انتقاد یک چهره روحانی- آن هم در طراز رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم- نسبت به شخص خود را حمل بر توطئه می کند اما در فتنه انگیزی و آشوب افکنی 7 ماه گذشته، رد پای روشن توطئه های استکبار را مشاهده نمی کند و هشدار نمی دهد. ابهام دیگر این است که «مجرای اطلاعات رسیده» چگونه مجرایی است که انتقاد آقای یزدی را در ظرف توطئه می گنجاند اما توطئه های حقیقی و آشکار انگلیس و اسرائیل و آمریکا را از چارچوب داخلی توطئه خارج می کند! یعنی آتش زدن تصویر حضرت امام، حرمت شکنی بی سابقه در روز عاشورا، شعار دادن به نفع آمریکا و اسرائیل در روز جهانی قدس و روز ملی مبارزه با استکبار، حذف اسلام از جمهوری اسلامی، آتش افروزی و ترور و... هیچ کدام بوی توطئه استکبار علیه اصل نظام را پراکنده نکرد اما انتقاد از شخص آقای هاشمی- فارغ از درست یا نادرست بودن آن- نشانه توطئه بود؟!
شایان ذکر است آقای هاشمی در اظهارات اخیر خود به درستی تصریح کرده است: اصل ولایت فقیه محور جمهوری اسلامی است و اگر ولایت و جایگاه رهبری آسیب ببیند نمی توان آینده خوبی برای کشور متصور بود.
۸ /۱۱/۸۸ کیهان

استراتژی نیروهای مبارز علیه سلطنت پهلوی

 خط مشی حزب توده
حزب توده با اعتقاد به اصول مارکسیسم - لنینیسم درصدد تغییر اساسی جامعه در جهت دستیابی به جامعه کمونیستی بود. آنها برای رسیدن به هدف نهایی خود، مراحلی را در نظر داشتند که حزب باید طی می کرد. این مراحل استراتژیک به قرار زیر بود؛

1- تشکیل حزب پیشاهنگ

2- پیوند با طبقه کارگر

3- گسترش مبارزات صنفی و سیاسی و رشد و توسعه تشکل های کارگری و اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری

4- پیوند حزب پیشاهنگ و تشکل های کارگری و به دست گرفتن هژمونی مبارزات طبقاتی

5- ایجاد زمینه و آمادگی برای قیام نهایی

6- مبارزه قهر آمیز و نبرد نهایی و سرنگونی نظام حاکم

7- به دست گرفتن قدرت توسط حزب پیشاهنگ و نماینده طبقه کارگر.

این مراحل تاریخی در یک استراتژی درازمدت بود اما اینکه در هر مرحله از چه روش های مبارزاتی استفاده شود، بستگی به شرایط خاص و حوادث و ملاحظات زمانی و مکانی داشت که رهبران حزب در هر برهه آن را تشخیص داده و عمل می کردند. حزب توده در دوران فعالیت خود عمدتاً به مبارزات سیاسی و صنفی پرداخت، مبارزه مسلحانه را در آخرین مرحله مبارزه و در نبرد نهایی جایز می دانست و مبارزه مسلحانه چریک های فدایی خلق و سایر گروه های مبارز را امری زودرس، نادرست و حتی زیان بار می دانست.

نشریات حزب توده این نکات را چنین بیان کرده اند؛

«حزب توده با توجه به اصول مارکسیسم- لنینیسم اولین گام مبارزات طبقاتی را در تشکیل حزب پیشاهنگ طبقه کارگر می دانست.»

اما این حزب خصوصیات و وظایفی داشت که چنین تبیین شده بود؛

«حزب پیشاهنگ آگاه طبقه کارگر است و به تئوری انقلابی یعنی مارکسیسم- لنینیسم مجهز است.

حزب، پیشاهنگ سازمان یافته طبقه کارگر است.

حزب، عالی ترین شکل سازمانی طبقه کارگر به شمار می رود.

قانون اساسی زندگی درونی حزب سانترالیسم دموکراتیک است.

روش سیاسی حزب طراز نوین بر پایه تاکتیک انقلابی استوار است یعنی استفاده از همه امکانات و همه شیوه های مبارزه، با در نظر گرفتن تناسب نیروهای خودی و دشمن به شرایط مشخص هر لحظه از مبارزه به منظور در هم شکستن قدرت دولتی و سرنگون ساختن طبقات استثمارگر و به دست گرفتن قدرت دولتی به دست طبقه کارگر.

حزب طراز نوین طبقه کارگر می تواند در انطباق تاکتیک انقلابی با شرایط مشخص یک جامعه در این لحظه یا آن لحظه تاریخی به این یا آن شیوه مبارزه توجه عمده معطوف دارد. مثلاً در آستانه انفجارهای انقلابی به مسلح کردن توده ها و آماده ساختن آنان برای قیام مسلح یا در شرایط مشخص اجتماعی- سیاسی و جغرافیایی به پرداختن به نیروهای پارتیزانی یا در لحظه یی مناسب به وارد آوردن ضربه های فلج کننده (درصورت وجود نیرو و آمادگی توده ها برای استفاده از چنین ضربه یی) یا در شرایط وجود حداقل امکانات دموکراتیک به شرکت فعال در انتخابات و گسترش مبارزه پارلمانی و تلفیق این مبارزه با مبارزات توده یی وسیع مطالباتی و سیاسی خارج از پارلمان مانند تظاهرات و نمایشات، اعتصابات و...»32

«حزب توده ایران به پیروی از تاکتیک لنینی انقلاب هیچ شیوه مبارزه را مطلق نمی کند و در هر لحظه معین استفاده از هر شیوه مبارزه را به شرط آنکه به گسترش نیروهای انقلابی، و به تضعیف نیروهای دشمن انقلاب بینجامد درست می داند.»33

«تنها از این راه ممکن است که توده ها با تجربه شخصی خود که در میدان مبارزات روزمره برای خواسته هایشان به دست می آورند، به ضرورت سرنگونی رژیم موجود آگاهی یابند و گام به گام برای رسیدن به این هدف به فعالیت خود بیفزایند.»34

«به نظر ما کوشش پیگیر پیشاهنگ برای روشن کردن اذهان کارگران و دهقانان و سایر قشرهای زحمتکش شهر و ده و راهنمایی آنان به مبارزات پردامنه تر برای گرفتن حقوق صنفی و اجتماعی و سیاسی خود، نه تنها با مبارزات سیاسی او در جهت سرنگونی رژیم تضاد ندارد بلکه یکی از مهم ترین عناصر پایه یی این مبارزه به شمار می رود. کم بها دادن به ارزش اجتماعی و سیاسی مبارزات صنفی و اجتماعی و سیاسی زحمتکشان نه تنها زیان بخش بلکه خطرناک است....

در این زمینه هر وسیله یی اعم از نشریات مخفی یا بهره برداری از امکانات نیمه علنی و حتی علنی و قانونی، استفاده از مجامعی که خود رژیم ایجاد می کند برای بیان ولو محدود این نظریات و هر وسیله دیگری از این نوع جایز است.»35

ج- استراتژی های برانداز و قهرآمیز حزب ملل اسلامی
این حزب در اواخر سال 1340 اولین نشست تشکیلاتی خود را در قالب کمیته مرکزی حزب در تهران برگزار کرد. رهبری حزب جوانی به نام سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی بود. این حزب که هدف خود را برپایی حکومت اسلامی قرار داده بود از ابتدا تلاش کرد کار خود را براساس دانش تشکیلاتی و نظم و برنامه سامان دهد. برنامه های خود را در عرصه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... در 65 ماده مدون کرده بود. استراتژی اصلی آنها سرنگونی رژیم پهلوی از طریق مبارزه مسلحانه و قیام مسلحانه بود.

برای این استراتژی سه مرحله پیش بینی شده بود؛

- مرحله آموزش و ازدیاد نیرو و به عبارتی کادرسازی. در این مرحله از طریق جلسات مختلف و دعوت نیروهای مستعد به آموزش آنها همت گماشته و از طریق نشریات درون حزبی و مطالعات جنبی این نیروها سازماندهی می شوند.

تشکیلات حزب دارای رده بندی بود و با رعایت اصول مخفی کاری شکل گرفته بود. اعضای حزب هر کدام با یک شماره رمز شناخته می شدند و هر کدام در یک حوزه حزبی زیر نظر مسوول مربوطه فعالیت داشتند.

2- مرحله استعداد یا آمادگی رزمی، تدارک امکانات و زمینه های قیام مسلحانه. در این مرحله افراد عضوگیری شده باید با آموزش های نظامی و رزمی نیز آشنا می شدند. همچنین حزب به تدارک اسلحه و امکانات لازم برای گسترش حزب و تشکیل هسته های نظامی و عملیاتی می پرداخت.

3- مرحله ظهور یا مبارزه مسلحانه علنی و آشکار یا قیام توده یی مسلحانه علیه رژیم حاکم. در این مرحله مردم به رهبری حزب وارد درگیری آشکار علیه قوای دولتی شده و به نبردی بی پایان تا سرنگونی حاکمیت ادامه می دهند.

مرحله سوم استراتژی خود به سه مرحله کوچک تر تقسیم می شد؛

1- اعلام موجودیت حزب و دعوت از مردم برای پیوستن به مبارزه مسلحانه و درگیری آشکار با قوای دولتی. حزب که تا این زمان به صورت مخفیانه فعالیت کرده، گسترش یافته و از طریق ارتباطات فردی به عضوگیری و معرفی خود پرداخته است، به صورتی عمومی و علنی موجودیت خود را به اطلاع عموم مردم و طبعاً رژیم حاکم می رساند.

2- عملیات تخریبی علیه دستگاه ها و نهادهای حاکمیت و ارعاب نیروهای حاکمیت. با اعلام موجودیت حزب درگیری علنی با رژیم حاکم آغاز می شود. حزب با کمک نیروهای آموزش دیده و رزمی خود دست به یکسری عملیات نظامی و تخریبی می زند تا هم قوای حاکم را مرعوب و متزلزل کند و هم نیروهای مردمی را به یاری خود فراخواند.

3- شروع مبارزه مسلحانه توده یی علیه حاکمیت و استمرار آن تا پیروزی نهایی. در این مرحله که هدف نهایی استراتژی براندازی رژیم سلطنتی بود، مردم وارد صحنه شده و به رهبری حزب به نبرد با قوای دولتی می پردازند و تا سرنگونی آن پیش می روند.

این حزب در شروع کار خود، زمانی که در مرحله اول و دوم استراتژی خود به کار عضوگیری و آموزش آنها مشغول بود، به خاطر بازداشت اتفاقی یکی از عناصر تشکیلاتی و لو رفتن رمزهای سازمانی در مهرماه 1344 لو رفت. دستگیری اعضای حزب توسط ساواک آغاز شد. سرانجام کادر مرکزی حزب نیز پس از یک درگیری نظامی چندساعته با نیروهای دولتی در کوه های شمال تهران بازداشت شدند.36

سازمان چریک های فدایی خلق
این سازمان از بدو تاسیس به مبارزه مسلحانه علیه رژیم سلطنتی اعتقاد داشت و در سال 1349 هسته یی نظامی تشکیل داده و به جنگل های سیاهکل اعزام کرد. اما در آنجا اعضای هسته شناسایی شده و طی درگیری با پلیس بازداشت شدند. این سازمان در ادامه راه نیز همچنان بر مشی مسلحانه تاکید می ورزید هرچند نسبت به شیوه مبارزه مسلحانه تغییراتی ایجاد کرد.

پرویز پویان با نگارش جزوه «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» تبیینی از ضرورت مبارزه مسلحانه داد که بر مبنای آن استراتژی خاصی نیز شکل گرفت. او در این جزوه خط مشی حزب توده را که بر مبنای ضرورت حفظ پیشتاز در طول مبارزات بود، به نقد کشید. اصولی که استراتژی مبارزه مسلحانه این سازمان را در ابتدا پایه ریزی می کرد، عبارت بودند از؛

1- بر اساس تحلیل این سازمان جامعه ایران تحت تسلط امپریالیسم به رهبری امریکا و سرمایه داری وابسته به آن است.

2- ابزار حکومت و سلطه برای سرکوب مبارزات مردم، پلیس امنیتی است که ویژگی اصلی آن میلیتاریسم و نظامی گری و خشونت است.

3- اصلی ترین مشکل مبارزه عدم ارتباط روشنفکران و پیشاهنگان مبارزه با طبقه کارگر و زحمتکش است.

4- علت این عدم ارتباط سلطه پلیسی- امنیتی است که خود را قدرت مطلقه و شکست ناپذیر نشان می دهد. این سلطه هم موجب ترس و هم موجب یأس و نومیدی مردم و طبقات زحمتکش از اعتراض و مخالفت با رژیم می شود. پرویز پویان؛ «سلطه مطلق دشمن که بازتاب خود را در ذهن کارگران به صورت ناتوانی مطلق آنان برای تغییر نظم، مستقر می کند، تاثیر بی واسطه اش تسلیم کارگران به فرهنگ دشمن است.»37

5- کار پیشاهنگ شکستن این نمایش قدرت مطلقه پلیس است. برای این کار او باید با فدا کردن خود عملاً به پلیس ضربه بزند و شکست عملی او را به طبقات زحمتکش نشان بدهد.

«اعمال قدرت انقلابی نقشی دوگانه را بر عهده می گیرد؛ از سویی خودآگاهی پرولتاریا را به عنوان یک طبقه پیشرو به آنها باز می دهد، و از سوی دیگر آنان را وا می دارد تا به خاطر تثبیت آینده خویش، برای تثبیت پیروزی مبارزه یی که درگیر شده اند، نقش فعال ایفا کنند.»

«با هر ضربه به دشمن سلطه مطلق او در اذهان توده انقلابی تجزیه می شود و آنان را یک گام به سوی شرکت در مبارزه به پیش می آورد.»

احمدزاده؛ «باید در عمل نشان داد که قهر ضدانقلابی را می توان شکست داد، باید نشان داد که ثبات و امنیت فریبی بیش نیست. در جریان این عمل است که آن انرژی تاریخی توده که در پشت این سد عظیم قدرت سرکوب کننده انباشته شده، اما ساکت و ساکن است، به تدریج جریان یافته و در همین جریان است که توده به تدریج و در بطن مبارزه مسلحانه طولانی بر خود، بر نقش تاریخی و بر قدرت شکست ناپذیر خود آگاهی پیدا می کند.»38

6- عملیات سازمان پیشاهنگ علیه دستگاه پلیسی حاکم، واکنش پلیس را به دنبال دارد.

«از طریق اعمال قهر ضدانقلابی بر عناصر مبارز، فشار خود را بر همه طبقات و اقشار زیر سلطه افزایش می دهد. به این ترتیب او به تضادهای این طبقات با خود شدت می بخشد و با ایجاد اتمسفری که ناگزیر از ایجاد آن است، آگاهی سیاسی توده را جهش وار به پیش می برد».39

7- این وضعیت روز به روز گسترده تر می شود. به تدریج زحمتکشان و مردم وارد عرصه مبارزه می شوند. «توده به مبارزه روی می آورد، نیروی خود را در اختیار پیشاهنگانش می گذارد و با شرکت فعالانه خویش، استراتژی مشخص مبارزه انقلابی را تثبیت می کند».

احمدزاده؛ «در شرایط کنونی هر مبارزه سیاسی به ناچار باید بر اساس مبارزه مسلحانه سازمان یابد و تنها موتور کوچک مسلح است که می تواند موتور بزرگ توده ها را به حرکت درآورد. شرایط ذهنی انقلاب در طی عمل مسلحانه به کمال شکل خواهد گرفت، پیشرو واقعی، پیشرویی که پیوند عمیق با توده ها دارد و قادر به برانگیختن و هدایت وسیع توده باشد تنها در طی عمل مسلحانه، در جریان کار سیاسی- نظامی می تواند به وجود آید.»40

8 با ورود مردم به عرصه مبارزه، نیاز به رهبری منسجم آشکارتر می شود. بنا به این ضرورت سازمان های پیشاهنگ متحد می شوند. به تدریج با پیشرفت امر مبارزه و اتحاد سازمان های مبارز، حزب طبقه کارگر شکل می گیرد و رهبری مبارزات پرولتاریایی را بر عهده می گیرد.

پرویز پویان در جزوه رد تئوری بقا نظریه یی را که معتقد است اصلی ترین کار حفظ سازمان پیشتاز و رهبری است بدون اینکه این رهبری وارد عملیات علیه دشمن شود، مردود می شمرد. این نظریه مبنای گزینش مبارزه مسلحانه به عنوان استراتژی چریک های فدایی خلق قرار گرفت. احمدزاده نیز براساس همین تحلیل خط مشی چریکی را تشریح می کند؛

«تجربیات انقلابی معاصر و تجربیات خود ما راه کلی استراتژی عام انقلاب را به ما نشان می دهد. این تجربیات نشان داده اند که نه با کار مسالمت آمیز و نه با کار صرفاً سیاسی و نه با کار مخفی، نمی توان به پیشرو مردم تبدیل شد و شرایط را به اصطلاح برای مبارزه مسلحانه توده یی فراهم کرد. در شرایط کنونی هر مبارزه سیاسی به ناچار باید بر اساس مبارزه مسلحانه سازمان یابد و تنها موتور کوچک مسلح است که می تواند موتور بزرگ توده ها را به حرکت درآورد. شرایط ذهنی انقلاب در طی عمل مسلحانه به کمال شکل خواهد گرفت، پیشرو واقعی، پیشرویی که پیوند عمیق با توده ها دارد و قادر به برانگیختن و هدایت وسیع توده باشد تنها در طی عمل مسلحانه، در جریان کار سیاسی- نظامی می تواند به وجود آید. بله در آغاز، خونریزی و دردی که عملیات پیشرو مسلح برای توده ها عرضه می کند، تروری که رژیم به راه می اندازد ممکن است یک موضع گیری منفعل در میان توده هایی که با عملیات چریکی از نزدیک تماس دارند، ایجاد کند. اما همین که پیشرو مسلح پا گرفت و توانست ضربه هایی چه سیاسی، چه نظامی، چه مادی و چه معنوی به دشمن وارد کند، راه مبارزه به تدریج برای توده ها روشن می شود. آنها درمی یابند که انقلاب آغاز شده و رشد و پیروزی آن به حمایت آنها بستگی دارد. به قول دبره، کسب حمایت توده ها چندان آسان نیست اما همین که به دست آمده و هر جا که به دست آمده موجب شگفتی شده است.»41 عملیات سیاهکل بر اساس همین استراتژی انجام شد. اما با شکست این عملیات چریک های فدائیان خلق به نوعی بازنگری در استراتژی خود دست یازیدند. «در شرایط کنونی جامعه، ارتش خلق اساساً در مبارزه چریکی در روستا به وجود می آید و این امر مستلزم ایجاد کانون های چریکی است (در شرایط عدم وجود جنبش های توده یی وسیع، به ویژه در روستا، تسلیح فوری توده ها هدف شماره یک نیست. در اینجا منظور از کانون چریکی فقط این است که عمل مسلحانه در روستا در آغاز توسط دسته های مسلح غالباً متشکل از پیشاهنگان انقلابی آغاز می شود). اما چه تدارکات و شرایطی بقای رشدیابنده کانون یا کانون های چریکی را تضمین می کند؟ آیا گروهی مسلح با شروع عملیات در منطقه یی مناسب می تواند به تنهایی در جریان رشد خود محرک جنبش توده یی گردد؟ تجربیات جنگ چریکی در امریکای لاتین نشان می دهد که یک کانون چریکی نمی تواند در شرایط انفراد سیاسی و محاصره نظامی بدون آنکه رابطه یی عمیق با جنبش های شهری داشته باشد، بدون آنکه از طرف شهر به نحوی جدی حمایت شود، بدون آنکه توانسته باشد افکار توده ها را به نحوی وسیع به خود جلب کرده باشد، دوام بیاورد و دیر یا زود توسط نیروهای ویژه دشمن از میان خواهد رفت.»

«مبارزه مسلحانه از همان آغاز در جامعه جو انقلابی به وجود می آورد و شرایط ذهنی مبارزاتی را هر چه بیشتر تقویت کرده و زمینه را برای رشد سایر اشکال مبارزاتی فراهم می کند. از این طریق پیشروان کمونیست مسلح قادر می شوند که در عین حال با استفاده از دیگر اشکال مبارزاتی، یک مبارزه همه جانبه را در جامعه سازمان داده و رهبری کنند. به این ترتیب در محیط و بستری که جریان مبارزه مسلحانه در جامعه به وجود می آورد امکان ارتباط روشنفکران کمونیست با کارگران نیز فراهم می شود و به مساله ایجاد شرایط برای تشکیل حزب طبقه کارگر پاسخ عملی داده می شود. می توان گفت مبارزه مسلحانه توده یی که هدفش آزاد سازی مناطق، درهم شکستن نیروهای دشمن و کسب قدرت سیاسی است، در پروسه رشد و پیشرفت رفیق مسعود احمدزاده با صراحت هرچه تمام تر تاکید کرده بود؛ «در مبارزه مسلحانه اصل پراکنده کردن نیروهای دشمن اصلی است بسیار اساسی.» او گفته بود که پس از شروع فعالیت های مسلحانه «دشمن با تمام نیرو و امکان و با هر چه که در قدرت دارد سعی خواهد کرد این مبارزه را سرکوب کند. این است که جنبه نظامی مبارزه مسلحانه به طور روزافزونی اهمیت کسب خواهد کرد.» و بلافاصله اضافه کرده بود؛ «هم اینکه چنین بشود خروج به روستاها و کشاندن عرصه عمده مبارزه به روستاها امری تعیین کننده می شود.» در جهت عملی کردن این رهنمودها در ابتدا تلاش ها و کوشش هایی صورت گرفت (به خصوص مشخصاً در سال 51، که رفقای برجسته یی چون حمید اشرف، شیرین معاضد، حسن نوروزی، فریدون جعفری، نسترن آل آقا، عباس جمشیدی رودباری و... روی آن تاکید داشتند) ولی مشکلات فراوان تکنیکی و فقدان امکانات لازم در آن مقطع (در این مورد مثلاً می توان به کمیت محدود اعضای سازمان اشاره کرد)، امکان انجام این کار را نداد. (اما بعدها عوامل دیگری مانع از اجرای این رهنمودهای مشخص شد.)»42

سازمان مجاهدین خلق
بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق قبل از تشکیل این سازمان، در مبارزات سیاسی پارلمانتاریستی جبهه ملی و نهضت آزادی فعالیت می کردند اما پس از اینکه به ناکامی ها و کاستی هایی در آن روش مبارزاتی برخوردند و نیز سرکوب قیام 15 خرداد را تجربه کردند، لزوم یافتن راهی نو را احساس کردند.

در مطالعات و جمع بندی از مبارزات گذشته و علل شکست خیزش های قبلی، مردم ایران به چند محور اصلی دست یافتند؛

1- عدم صلاحیت رهبران در مقابل آمادگی توده های مردم. دریافت این مساله که رهبران مبارزات گذشته توان سازماندهی و بهره وری بهینه از نیروهای مردم را نداشتند.

2- پیچیدگی امپریالیسم و ساده اندیشی ما. همواره مبارزات گذشته با ترفندهای پیچیده دشمن شکست خورده است.

3- فقدان سازماندهی و تشکیلات مناسب انقلابی

4- حرفه یی نبودن مبارزان و پرداختن به امر مبارزه در کنار کارها و مشاغل روزمره

5- عدم توجه به علم مبارزه و نداشتن استراتژی و

خط مشی درازمدت. به نظر رهبران این گروه، مبارزه خود قانونمندی هایی دارد که باید از تاریخ گذشته و تجربیات ملی، آنها را استخراج کرده و به کار گرفت.

6- مکتبی نبودن مبارزات. به اعتقاد آنان باید اعتقادات مکتبی در شیوه های مبارزاتی و استراتژیک نقش داشته و راهنمای عمل قرار گیرد.

با توجه به این فرازها آنها به این نتیجه رسیدند که برای حل این ضعف ها و تدوین یک استراتژی مکتبی درازمدت اولین کار کسب صلاحیت لازم برای آغاز چنین حرکتی است.

لذا اولین مرحله کار خود را کادرسازی و کسب صلاحیت همه جانبه تشخیص دادند. مدت سه سال از 1344 تا 1347 را به مطالعه و کسب آمادگی های فکری، اخلاقی، رزمی و تشکیلاتی اختصاص دادند. در این مرحله، مطالعات فشرده جمعی روی مبانی عقیدتی، تجربیات انقلاب های دیگر و سایر مسائل انجام دادند و در سال 47 مبادرت به تدوین استراتژی کردند.

اصول استراتژی آنها با توجه به جمع بندی مبارزات گذشته عبارت بود از؛

ایدئولوژی راهنمای عمل سازمان اسلام و تشیع است که با توجه به ویژگی مذهبی جامعه می تواند در بسیج توده های مردم نقش مهمی ایفا کند.

-دشمن اصلی؛ رژیم وابسته پهلوی که نظام اقتصادی حاکم بر آن سرمایه داری وابسته به امپریالیسم جهانی به ویژه امریکاست.

مبارزه با این دشمن قهر آمیز و مسلحانه است.

-هدف نهایی قیام توده های شهری و روستایی علیه رژیم حاکم است. اما پایگاه اصلی و اولیه مبارزه شهر است. توده های شهری به دلیل مبارزات گذشته آگاه ترند و آمادگی بیشتر دارند.

رژیم حاکم بر دستگاه پلیسی خود متکی است که اساس آن تور امنیتی ساواک است که اذهان عمومی را مرعوب خود ساخته است.

حرکت به سمت روستا؛ همزمان با توده یی شدن مبارزه در شهر و تثبیت سازمان، اعزام نیرو به روستا نیز شکل می گیرد. در آغاز منطقه یی استراتژیک را در نظر گرفته و نیرو در آن متمرکز می شود. برای انتخاب این منطقه ملاک هایی تعیین کرده بودند.

-پیروزی نهایی وقتی صورت می گیرد که ارتش آزادیبخش تشکیل شده و علاوه بر قیام توده های شهری، چریک های روستایی نیز بر قوای نظامی دولتی تهاجم برده و از طریق شهر و روستا آنها را در فشار قرار داده و مضمحل می کنند. 43

نکته پایانی
در این نوشتار به استراتژی طراحی شده نیروهای نسبتاً مطرح آن زمان اشاره شد. اما در کنار این نیروها گروه های کوچک و متعدد دیگری نیز بودند که هر کدام خط مشی و سیری برای خود انتخاب کرده بودند که پرداختن به همه آنها حوصله یی فراتر از این می طلبد. ضمناً نباید از نظر دور داشت که آنچه در عمل واقع شد و به پیروزی انقلاب انجامید خود پدیده یی مستقل بود که نیاز به بررسی جداگانه و عمیق تری دارد که فرصتی دیگر را می طلبد.

پی نوشت ها؛
32- «حزب توده ایران و چریک های فدایی خلق»، انتشارات حزب توده ایران، 1355، صص 21 و 20

33- همان، ص 40

34- همان، ص41

35- همان

36- منصوری جواد، خاطرات، حوزه هنری، 1376، چاپ اول، صص 50 -40

- کاظمی محسن، خاطرات احمداحمد، انتشارات سوره مهر، 1385، چاپ هفتم، صص 115 - 97

- سیدکاظم موسوی بجنوردی، مسی به رنگ شفق، نشر نی، 1381

37- پرویز پویان، مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا

38- مسعود احمدزاده، مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک، سازمان چریک های فدایی خلق

39- همان

40- همان

41- همان

42- همان

43- تاریخچه سازمان مجاهدین خلق، سازمان مجاهدین، 1358 

 روزنامه اعتماد ۸ ۱۱/۸۸

پیدا و پنهان

? دیدار خاتمی با خانواده نوری زاد؛سیدمحمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین به دیدار خانواده محمد نوری زاد رفت.به گزارش کلمه در این دیدار وی با خانواده این نویسنده اظهار همدردی کرد و ساعاتی را با حضور در منزل او، به گفت و گو با همسر و فرزندان وی پرداخت.پیش از این نیز مهدی کروبی به دیدار خانواده محمد نوری زاد رفته بود.

? شرط مجوز به کتاب تاریخ انقلاب ؛کلمه نوشت در پی جلوگیری وزارت ارشاد از چاپ کتاب 10 جلدی 25 سال در ایران چه گذشت (از بازرگان تا خاتمی) به دلیل قرار گرفتن تصویر میرحسین موسوی در جلد نهم که مربوط به دوران نخست وزیری او بوده است، ناشر مجبور به تغییر عکس روی جلد شد و در نهایت جلد نهم کتاب با اقدام اعتراضی ناشر و نویسنده بدون تصویر هیچ یک از مقامات و مسوولان منتشر شد.

? توضیحات علیزاده طباطبایی درباره موکلانش؛ وکیل فرزند مصطفی معین با اشاره به نگرانی شدید خانواده او از وضعیت این زندانی گفت؛ « در آخرین تماسی که چند روز پیش محمد معین با خانواده اش داشته، گفته که حال عمومی اش رضایت بخش نبوده است.»به گفته محمود علیزاده طباطبایی که به خواسته خانواده محمد معین قرار است وکیل او باشد، خانواده اش نگران وضعیت فرزندشان هستند.همچنین این وکیل دادگستری که قرار است وکالت چند نفر دیگر از کسانی که به دنبال حوادث عاشورا دستگیر شده اند را بر عهده بگیرد، گفت؛ قرار است وکالت شش نفر از دستگیرشدگان بعد از عاشورا را برعهده بگیرم اما وکالتنامه موکلانم، به رغم تنظیم تحویل گرفته نمی شود.موکلین او که هنوز دستگاه قضایی وکالت نامه آنها را از این وکیل دادگستری تحویل نگرفته، دکتر علی عرب مازار، محمد معین (پسر دکتر معین)، خلیجی (داماد دکتر بهشتی)، محمد فروزنده پور(رئیس دفتر مهندس موسوی)، جواد مظفر و محسن محققی( داماد مهندس بازرگان) هستند.

? بی اطلاعی از اتهام عرب مازار؛ خانواده دکتر عرب مازار اعلام کردند با وجود یک ماه از بازداشت این استاد دانشگاه علامه و مشاور ارشد میرحسین موسوی هنوز از جزییات پرونده اش اطلاعی در دست نیست.آنها به کلمه گفتند ابتلای عرب مازار به بیماری قلبی و دیسک کمر نگرانی شان را بیشتر کرده است. تاکنون مراجعه های متعدد علیزاده طباطبایی وکیل مدافع عرب مازار نیز برای دسترسی به پرونده و اطلاع از اتهامات موکلش به نتیجه یی نرسیده است.

? سه آزادی؛ «سولماز علی مرادی» عضو شاخه جوانان نهضت آزادی ایران دیروز آزاد شد. وی 27 دی ماه دستگیر شده بود. همچنین به گزارش کلمه «حسین قابل» برادرزاده هادی و احمد قابل که در دفتر آیت الله صانعی در مشهد دستگیر شده بود، عصر سه شنبه آزاد شد. دیگر فردی که با قرار وثیقه 250 میلیون تومانی آزاد شد، منصوره شجاعی بود. این فعال زنان هفت دی ماه در منزلش دستگیر شده بود.

? لطفاً سخنان تان را بخشنامه کنید ؛ سایت خبری شفاف در مطلبی تحلیلی از محمود احمدی نژاد خواسته است سخنانش درباره وضعیت مظلومانه رسانه ها در شرایط امروز کشور و استقبالش از آزادی مطبوعات را تبدیل به بخشنامه و دستور العمل کند تا به یک منشور قابل اتکا تبدیل شود.

? قطع دوباره «العالم»؛ پخش برنامه های شبکه خبری العالم بار دیگر متوقف شد. ماهواره عرب ست پیشتر نیز از پخش برنامه های این شبکه جلوگیری کرده بود.

? ارسال پرونده سه دانشجو به دادگاه؛ پرونده مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شکوهی سه فعال دانشجویی به دادگاه ارسال شد.قرار اولیه بازداشت آنها روز 29 دی ماه به پایان رسیده بود و خانواده هایشان در انتظار آزادی فرزندان شان بودند، اما هم اینک قرار بازداشت آنها تمدید شده است.

? پیش بینی اشغال سفارت انگلیس؛ محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله دیروز روزنامه اصولگرای «رسالت» با عنوان «ما و انگلیسی ها» تهدید کرد اگر دولت سطح روابط خود را با انگلیس کاهش ندهد ممکن است مردم همچون 13 آبان 58 سفارت انگلیس را اشغال کنند.

? آیت اللهی؛ هرگز استعفا نمی دهم؛ حبیب الله آیت اللهی عضو فرهنگستان هنر اعلام کرد هرگز از فرهنگستان هنر استعفا نمی دهد.این استاد دانشگاه شاهد در متن مکتوبی به «اعتماد» نوشت؛ «روزنامه مردمسالاری در روز سه شنبه پانزدهم دی ماه جاری از قول اینجانب حبیب الله آیت اللهی استاد دانشگاه شاهد و عضو پیوسته فرهنگستان هنر مطالبی منتشر کرده است که کاملاً دروغ محض و حتی افتراست، به ویژه آنچه را که در مورد استعفای من از فرهنگستان است. باید تذکر دهم و بر این تذکر اصرار می ورزم که من از اعضای پیوسته و آغازین فرهنگستان هنر هستم و هرگز از آنجا استعفا نخواهم کرد مگر آنکه مجمع عمومی فرهنگستان به یک تصمیم گروهی برسد و این هم بسیار بعید به نظر می رسد. من مدت قریب به هشت ماه (حتی پیش از انتخابات گذشته) است که با هیچ روزنامه یی و هیچ رسانه گروهی دیگر (صدا و سیما و خبرگزاری ها) مصاحبه و گفت وگو نکرده ام، هرچند که پیوسته، بارها و بارها مزاحم من شده اند. یکی دو روز پیش از آن هم خبرگزاری ایلنا از قول من مطالبی را منتشر کرده است که شایسته پیگرد قانونی است زیرا هنگامی که با من تماس تلفنی گرفته شد صریحاً اعلام کردم که من هیچ گونه مصاحبه یی با هیچ رسانه یی انجام نخواهم داد. من استادی هستم که مایلم بیشتر وقت خود را به وظیفه مقدس «تعلیم و تعلم» بپردازم که رسول اکرم(ص) آن را عبادت دانسته است. چون مطمئن هستم که این دو رسانه، «تکذیبنامه» مرا منتشر نخواهند کرد و با اعتمادی که به «اعتماد» دارم از شما سردبیر محترم خواهشمندم به هر نحوی که شده است مطالب این نامه را منعکس فرمایید تا بلکه جوانان بیکاری که فکر می کنند با شایعه سازی ها و دروغ پردازی ها می توانند این فضای نسبتاً آرام گرفته را دوباره به آشوب بکشانند، متنبه گردند و با دروغ پردازی های خود دیگران را به زحمت و رنج نیفکنند.» 
 روزنامه اعتماد ۸/۱۱/۸۸