گروه سیاسی؛ گردهمایی روحانیون و ائمه جمعه قزوین به مکانی تبدیل شد تا مهدی طائب برای چندمین بار به اصلاح طلبان حمله کند و اتهامات جدیدی به آنها علی الخصوص سران اصلاح طلب نسبت دهد به گونه یی که میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ را به عنوان لیدر دشمن، شعار آزادی در دولت خاتمی را آماده سازی برای پیاده نظام دشمن و پایه ریزی حوادث بعد از انتخابات را متوجه دوره هاشمی رفسنجانی کرد. طائب در حالی این اتهامات سنگین را به اصلاح طلبان وارد کرد که در سوی دیگر احمدی نژاد را در نوع خود عالی ترین و دیگر شعارهای دولت وی را مقدمه ساز دولت امام زمان(عج) دانست.به این ترتیب طائب که روز گذشته در گردهمایی روحانیون و ائمه جمعه استان که در مدرسه علمیه امام صادق(ع) قزوین برگزار شد توضیح داد؛ پیاده نظام یعنی کسانی که به خیابان بریزند و بگویند ما این نظام را نمی خواهیم و این پنهانی ترین وجه کار بود. بخش دوم پیاده نظام، اقتصادی بود که از اینها حمایت کنند و متاسفانه مدل فکر هاشمی رفسنجانی در دوره ریاست جمهوری به گونه یی بود که به این تربیت زمینه می داد. البته ایشان نمی دانست ولی مدل فکری ایشان به گونه یی بود که این دشمن می توانست رشد کند.وی اضافه کرد؛ سال های 74 و 75 وزیری نبود که خانه اش پایین تر از میدان امام حسین در تهران باشد و سال 76 خاتمی روی کار آمد شعار آزادی داد ولی ما متوجه نشدیم. بعدها فهمیدیم این آزادی در راستای پیاده نظام سازی است. به گزارش فارس طائب با اشاره به توهین به تمثال امام خمینی (ره) یادآور شد؛ اگر شما هویت امام(ره) را بگویید کدام جوان حاضر می شود عکس امام را پاره کند بنابراین باید دروغ گفت تا این کار را انجام دهند و در دوران خاتمی برای آزادی دروغ گفتند زیرا دارند پیاده نظام را تربیت می کنند. در مجلس ششم رفتند سخنرانی کردند که باید پرونده اعدام سال 61 را بازبینی کنیم. چرا جوانان را اعدام کردند، در حالی که اعدام های آن زمان مجاهدین خلقی ها و چریک فدایی ها بودند و آنها به دلیل اینکه داشتند پیاده نظام می گرفتند این حرف ها را می زدند. وی افزود؛ کسی از این جریان خبر نداشت زیرا سیستم امنیتی ما سراغ اینها نرفته بود تا اینکه اواسط دوره خاتمی سپاه متوجه شد محل موشک های دوربرد را دشمن متوجه شده است و متوجه شدند این اطلاعات در اختیار عباس عبدی بوده و در اختیار امریکایی ها گذاشته، بعد اطلاعات هسته یی توسط خاتمی به ابطحی داده شده و ابطحی این اطلاعات را به امریکا یی ها داده است و به خاتمی موضوع گفته شد و ایشان گفتند که شما کاری نکنید و خاتمی، ابطحی را از مسوول دفتری برداشته و به عنوان معاون پارلمانی مجلس گذاشت. استاد حوزه علمیه قم اعلام کرد؛ تنها کسی که از ابتدا این موضوع را متوجه شد، رهبر بود. ایشان زمانی که هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شد، فرمودند دشمن تهاجم فرهنگی را آغاز کرده است و دارد ریشه ها را عوض می کند، تا به انتخابات نهم رسید و احمدی نژاد آمد و احمدی نژاد نیز از آن دشمن اطلاعاتی نداشت ولی شعارش این بود که با سرمایه داری رانتی مبارزه می کنم. وی یادآور شد؛ با توجه به این شعار احمدی نژاد آنها پنهانی وارد عمل شدند. احمدی نژاد مسوول سازمان برنامه بودجه و بانک مرکزی را تغییر داد و دید اینجا بسیار آلوده است و تغییرکردنی نیست بنابراین سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد. طائب افزود؛ آنها علیه احمدی نژاد تبلیغاتی را کردند و در کنار احمدی نژاد کسانی بودند که نفهمیده بر این حرف ها مهر تایید می زدند و به شدت احمدی نژاد مورد حمله بود و کسی نیز جرات نمی کرد حمایت کند و حتی آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه به احمدی نژاد حمله می کرد ولی تنها کسی که از احمدی نژاد حمایت کرد، رهبر بود زیرا مشاهده می کرد که احمدی نژاد چه می کند
روزنامه اعتماد۸/۱۱/۸۸
? اگر 27 سال قبل از احمدی نژاد را در خصوص توجه به قرآن و روحانیت جمع بزنیم و ضربدر 100 کنیم به سه سال دوران احمدی نژاد نمی رسد. روزنتمه اعتماد ۸/۱۱/۸۸ گروه سیاسی؛ اسفندیار رحیم مشایی که اظهارنظرهایش در مورد مدیریت پیامبران بسیار جنجالی شد در پاسخ به توصیه وعاظ و روحانیون، اظهاراتی از این قبیل را وظیفه خود دانست و گفت؛ اگر آقای احمدی نژاد به من بگوید حرف نزن، حرف نمی زنم. در جلسه هفتگی جامعه اسلامی وعاظ حضور یافت و به دفاع از خود پرداخت. البته اسفندیار رحیم مشایی چندی پیش در مورد مدیریت حضرت نوح اظهار نظر کرده بود که موجب واکنش بسیاری شد. با این حال رئیس دفتر محمود احمدی نژاد ترجیح داد در جلسه مذکور حضور پیدا کند اما به موازات حضور در این جلسه همزمان با طفره رفتن از پاسخگویی، سخنان منتسب به خود را تکذیب کرد و گفت؛ شما به نوار سخنان من رجوع کنید. متاسفانه در خصوص سخنرانی های من واقعیت به صورت آنچه که گفته می شود منتشر نمی شود. اما جعفر شجونی که دبیرکلی جامعه وعاظ را بر عهده دارد جلسه را در گفت وگو با ایرنا، این گونه روایت می کند؛ جامعه وعاظ از اظهارات مشایی قانع شده اند. اما روایت جعفر شجونی با فارس به گونه یی دیگر است. شجونی در گفت وگو با فارس تصریح کرد سوالات زیادی از مشایی پرسیده نشد در حالی که روایت ایرنا حاکی از آن است که سوالات متعددی از وی پرسیده شد که در نهایت مشایی درخواست کرد نوار سخنان خود را منتشر کند. البته تناقض در روایت های شجونی بسیار مشهود است به گونه یی که شجونی در مصاحبه با ایرنا تصریح کرد بعد از اینکه وعاظ قانع شدند، از مشایی حلالیت خواستند اما در مصاحبه با فارس تصریح کرده است وعاظ به مشایی گفتند وی حق ندارد در حوزه های غیرتخصصی وارد شود که به موازات طرح این مساله وی این کار را وظیفه خود از سوی احمدی نژاد قلمداد کرد. با این وجود رئیس دفتر احمدی نژاد در پاسخ به کسانی که از وی خواستند سکوت کند، گفت؛ هر کسی حرف می زند از سر ادعای فضل و فضیلت نیست. ما از پیامبر اسلام نقل می کنیم، از معصوم نقل می کنیم. کسی ادعای امامت و معصومیت نمی کند. اگر قرار باشد هر کسی که برای100 نفر صحبت می کند، آن 100 نفر بشنوند و حرف های حقیقت را به دیگران منتقل نکنند، کار به جایی نمی رسد. وی با بیان اینکه ما تکلیف داریم تا در راستای توسعه اندیشه های دینی تلاش کنیم و یکی از این راه ها بیان است، خاطرنشان کرد؛ این بیان ممکن است هم اقرار باشد و هم تاکید یا از جهت تنویر باشد. مشایی با بیان اینکه بنده به عنوان کسی که از بچگی پای درس علما و روحانیون بوده ام، اعتقاد دارم خداوند نور ایمان را از دوران کودکی در من قرار داده است، افزود؛ من از 13سالگی در مساجد و به دستور روحانیون مساجد سخنرانی می کردم، در 14سالگی در مدرسه کلاس درس مذهبی برگزار کرده بودم.اما در این میان مشایی خواستار طرح انتقادات شد و گفت؛ من از روحانیون حاضر می خواهم در بحث های عقیدتی که می کنم هر کجا اشکال دیدند به آن اعتراض کنند. خواهش می کنم اگر خطایی در بحث های من وجود دارد، سکوت نکنید و آن را مطرح کنید. وی با بیان اینکه ما متاسفانه امروزبا دو گروه مواجهیم، اظهار داشت؛ یک گروه سانسورگر که پشت پرده نشسته و احزاب فراوانی در اختیار دارد، و گروه دیگر که ظاهر ولایتمدار دارد اما باطنش متفاوت است. البته گروه دیگری نیز وجود دارد که نمی توانم بگویم باطنش ولایتمدار نیست اما آتش بیار معرکه است. | |
ایلنا:سخنگوی دولت نهم ضمن حمله به آیتالله هاشمی رفسنجانی،مدعی شد که رئیس مجلس خبرگان با طرح ایده شورای فقاهت به دنبال خلع ید از ولایت بود.
به گزارش ایلنا، غلامحسین الهام ، سه شنبه شب در نشست بصیرت که در مسجد اهلالبیت قم برگزار شد به تحلیل و بررسی مسائل بعد از انتخابات پرداخت.
وی در بخشی از این نشست در بررسی و تحلیل نقش هاشمی رفسنجانی در مسائل جاری کشور اظهار داشت: آقای هاشمی اصلا اعتقادی به مشارکت حداکثری در انتخابات ندارد و ممکن است از لحاظ سیاسی جور دیگری عمل کند اما هر چه هدفش پیش برود به آن مشروعیت می بخشد.
الهام با بیان اینکه تغییر هاشمی متناسب با تغییرات شرایط است گفت: خطبههایی که وی در دهه 60 ایراد کرد و یا خطبههای دوران هشت ساله ریاست جمهوری وی و سخنانی که امروز مطرح میکند بسیار با هم تفاوت دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به دورخیز هاشمی در برخی دوره ها برای ریاست مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: در انتخابات دوره ششم مجلس که وی برای ریاست مجلس خیز برداشته بود برخی از گروه های دوم خردادی در صدد حذف وی برآمدند اما متاسفانه آقای هاشمی در آن دوره شورای نگهبان را بدهکار کرد.
وی در ادامه با انتقاد از رویکردهای دولت اصلاحات اظهار داشت: استحاله درون قدرتی نظام از دوران دوم خرداد شروع شد و اینها با عناوین مختلف جلو آمدند اما وقتی به قدرت رسیدند همه نهادها را با دیدگاه خود تغییر دادند و این موضوع از ادبیات آنها نیز کاملا مشخص بود.
الهام تصریح کرد: در دوران اصلاحات به اسم توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی، ارزشها در مخاطره قرار گرفت و تحت عنوان آزادی به محاق رفت.
عضو حقوقدان شورای نگهبان با اشاره به برخی اظهار نظرهای خاتمی اضافه کرد: دولت اصلاحات همواره از موضع اپوزیسیون با نظام برخورد کرد و رسالت خود را در عبور از نظام اسلامی طراحی کرده بود و در این دوران اتفاقات بسیار ناگواری در حال رخ دادن بود که با تدبیر رهبر فرزانه انقلاب اینها نتوانستند برنامههای خود را عملی کنند.
وی در ادامه به تحلیل انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری پرداخت و با اشاره به حمایتهای استکبار جهانی از یک جریان خاص گفت: علت حمایت استکبار از اینها به این دلیل بود که میدانستند اینها یک ظرفیتی در نظام دارند که می تواند نظام را تغییر دهد و از این رو وقتی به اتفاقات و برنامههای آنان توجه میکنیم به نیات و اهداف واقعی آنان پی میبریم.
الهام تاکید کرد: جریان هاشمی وقتی با این پدیده روبرو شد می خواست از طریق تغییر ساختارها نظام را دچار مشکل کند و طرح شورای رهبری و به دنبال آن شورای فقاهت که هردو بر خلاف قانون اساسی بود نیز در همین راستا باید مورد ارزیابی و دقت قرار گیرد.
وی با انتقاد شدید از طرح چنین مسائلی از سوی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابراز داشت: این شورای فقاهت یک نوع خلع ید از ولایت بود و غرض از این گونه کارها نوعی تغییر ساختار بود.
این استاد دانشگاه با اشاره به اظهار نظر ابطحی پس از آزادی از زندان گفت: ابطحی در مصاحبهای گفته بود بعد از انتخابات آقایان خاتمی، کروبی و موسوی نزد هاشمی رفتند و وی به آنها گفت: باید بروید سراغ مراجع و حوزه و آنها را وارد این میدان کنید اما با هوشیاری مراجع این نقشه نقش بر آب شد و تنها صانعی اعلام آمادگی کرده بود و بعد از آن نیز موسوی آن بیانیه کذایی را صادر و نظام را دور زد.
عضو حقوقدان شورای نگهبان تاکید کرد: هاشمی در انتخابات خبرگان رهبری نیز چنین کاری را کرد و برای انتخابات خبرگان ستاد نظارتی زیر نظر فرزندان وی شکل گرفت که در انتخابات ریاست جمهوری نیز این ستاد شکل گرفت و متاسفانه بعد از انتخابات نیز برخی ها اعلام کردند که شورای نگهبان صلاحیت لازم را ندارد و باید با تشکیل حکمیت این موضوع برای بررسی به مجمع تشخیص مصلحت نظام واگذار شود که با تدبیر رهبری این نقشه نیز به جایی نرسید.
وی نامه قبل از انتخابات هاشمی به رهبری را مورد انتقاد قرار داد و گفت: وی در این نامه علاوه بر اینکه احمدینژاد را فاقد صلاحیت و هم ردیف منافقان و بنیصدر معرفی کرده بود، به نوعی نظام را تهدید کرد و دقیقا سناریوی بعد از انتخابات در آن تعیین شده بود.
سخنگوی دولت نهم تصریح کرد: هاشمی حتی در یک جایی بیان کرده بود که دوره مدارا با دولت احمدینژاد تمام شده است و حتی برای فشار به رهبری بر خلاف قواعد، مجلس خبرگان را تحت فشار قرار داد تا این مجلس صلاحیت احمدینژاد را مورد ارزیابی قرار دهد اما خوشبختانه بزرگان مجلس خبرگان رهبری با تدبیر خود اجازه چنین کاری را نداده و این موضوع را تدبیر کردند.
وی با اشاره به برخی اظهار نظرها که مناظره احمدینژاد منشا فتنههای بعد از انتخابات است خاطرنشان کرد: این موضوع به هیچ وجه درست نیست و ما میبینیم فائزه هاشمی در یک مصاحبهای اعلام می کند که رهبری در زمان پدر من و دوره خاتمی رهبری نمیکرد و در دوره احمدینژاد رهبری میکند، در روز عاشورا نیز وی در بین آشوبگران حضور داشت و ما باید بدانیم این فتنه در کجا مدیریت میشد.
عضو حقوقدان شورای نگهبان با انتقاد از مطالبات غیر قانونی برخی از افراد و جریانات در حوادث بعد از انتخابات اظهار داشت: این جریان بدون اینکه دلیل و منطقی برای ادعاهای واهی خود داشته باشد به سوی تغییر بنیانها و عبورا ز اصل ولایت فقیه میروند اما به هیچ وجه برای ادعاهای خود مبنی بر تقلب در انتخابات دلیلی ندارند.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: متاسفانه در این جریان فردی که رای بسیار کمی هم در انتخابات داشت مدعی شده و وارد این کارزار شد.
وی تصریح کرد: اینها برای باج گرفتن از نظام وارد خیابان ها شدند اما باید بدانند همانطور که مقام معظم رهبری تاکید کردند نظام اسلامی ما به هیچ وجه باج نمی دهد و از اصول خود عقب نشینی نخواهد کرد.
الهام با بیان اینکه این افراد و جریان معتقد به دمکراسی نیستند اظهار داشت: دمکراسی این افراد برخلاف مردم و جمهوریت است.
عضو حقوقدان شورای نگهبان با تاکید براینکه موسوی تاکنون یک بار از نظام اخطار گرفته است و با این اتفاقات دیگر جایی نمانده است عنوان کرد: موسوی در بدترین شرایط کشور در زمان امام دست نظام را در پوست گردو گذاشت و استعفا داد اما امام راحل بنابر مصالحی، مسائل را جمع کردند و موسوی نیز بالاخره حرف ولی فقیه را در آن زمان پذیرفت اما ما امروز چیز دیگری از این فرد می بینیم و مشاهده می کنیم که در خیابان ها به اصل ولایت فقیه و ارکان نظام اهانت و جسارت می شود ولی هیچ اتفاقی هم از سوی این افراد نمیافتد.
http://ilna.ir/newsText.aspx?ID=104820
دفتر پژوهش و بررسیهای خبری:با نزدیک شدن به دهه مبارک فجر در هر سال معمولاً خاطرات و ناگفتههایی به نقل از شخصیتهای دخیل در پیروزی انقلاب اسلامی مطرح میشود. با این حال، بهدلیل بیان ثابت بسیاری از این مسایل توسط چهرههای ثابت، نوعی انحصارگرایی، دامان روایت تاریخ انقلاب را گرفته است. |
مسئله سکوت عدهای در مسائل حوادث پس از انتخابات اخیرا از بحثهای داغ محافل سیاسی عمدتا اصولگرا بوده است. تمرکز این مباحث بیشتر حول سکوت خواص بوده است. در این نوشتار سعی می شود علل سکوت برخی از خواص مورد واکاوی قرارگیرد.
الف ) مخرج مشترکی برای فریادهای اصلاح طلبانه و سکوتهای اصول گرایان :
گروهی از خواص سیاسی دچار مخرج مشترکی هستند که هم اصلاح طلبان و هم عده ای از اصولگرایان را دچار خود کرده است. این مخرج مشترک همان اموال مصادره ای است. در اوایل انقلاب بسیاری از اموال وابستگان رژیم شاه به علت طاغوتی بودن و غصبی بودن مورد مصادره قرار گرفت. پس از مدتی عده ای از مسئولین نگران بی مصرف بودن این املاک خوش نشین افتاده و موقتا خود را ساکن آنها کردند!! پس از مدتی که خوش نشینی چنین املاک بزرگ و مجللی زیر دندان اینها مزه کرد با صدور مجوزهایی آنها با به قیمتهای بسیار ناچیز از بنیاد مستضعفان خریدند و بدین ترتیب کاخ نشینی رجال سیاسی بار دیگر رواج پیدا کرد.
اینها هیچگاه از خود نپرسیدند که اگر کاخ نشینی برای طاغوتیان بد بود برای آنها نیز بد است. اگر دلیل مصادره این اموال دزدی بودن و نامشروع بودن آنها بود خوب لااقل این افراد که خود زحمت دزدی آنها راکشیده بودند نسبت به شما سزاوارتر برای خوش نشینی نبودند؟
هیچگاه نپرسیدند که اگر مردم طاغوتیان را در این خانه ها می دیدند لااقل آن خانه به کراوات و لباس و مشرب آنها می آمد ولی اینها با اسم اسلام و مستضعفان با این خانه ها چه تناسبی دارند؟
اینها از خود نپرسیدند که آیا سزاست افرادی از دهات دور افتاده کشور که به سبب نزدیکی موردی با امام به مسئولیتی رسیده بودند ، در این املاک زندگی کنند؟ آیا این خانه ها برای صاحبان طاغوتیشان سزاوارتر نبود؟ هرصورت بدون پاسخ به این پرسشها طاغوت وار در خانه های طاغوتیان نشستند اما مسدئله در اینجا به امام نرسید.
خانه مجلل در بهترین نقاط تهران روش آن را می طلبد. به علت زندگی این افراد در خوش نشین ترین نقاط کشور زن و فرزند و خود این افراد وارد محیطی شدند که کم کم به رنگ آن درآمدند. دیگر نیازهای این کاخ نشینان جدید از جنس کوخ نشینی نبود. آنها به درکهای جدیدی از زندگی می رسیدند. رفتارهای سیاسی به دنبال تغییر رفتارهای زندگی شان تغییر کرد. برای آنها دیگر برخی از رفتارهای انقلابی قابل دفاع نبود. شعارهای جدیدشان با گذشته متفاوت شد. کم کم کار به جایی رسید که دیگر به دلیل دوری از مردم عادی، نیازهای کوخ نشینی، پوپولیستی خطاب شد و شد همانکه باید می شد.
بله گروهی از اینها اصلاح طلب شده و فریاد مخالف برآوردند ولی گروهی دیگر حیای بیشتری به خرج داده و کم کم راه سکوت را پیش گرفته و شدند اصولگرایان ساکت. ب)علل سکوت برخی از خواص سیاسی اصولگرا:
اما تعجب برانگیز تر از همه سکوت عده ای از خواص اصولگرا در این حوادث بود که بالاخره برخی از آنها پس از هفت ماه با اما و اگرهایی در برابر حوادث اخیر موضع گیری کردند و اما علت چه بود؟ این افراد جزء خوش نشینها نبودند و از این روی علت اصلی این سکوت را می توان در آینده نگری ایشان دانست. آنها که به آینده می اندیشیدند در این تصور بودند که بتوانند در آینده نه چندان دور با سکوت خود از هر طرف رود که ماهی بیشتری داشت بتوانند صید کنند و اگر توانستند از هر دو طرف صیدی داشته باشند. به عبارتی نخواستند تا تخم مرغهای خود را تنها در یک سبد قرار دهند. برخی از اینها رویای ریاست جمهوری آینده در سر داشته و برخی دیگر به دنبال کسب آرای موسوی در انتخابات مجلس آتی حوزه تهران بودند. از منظر اینان چه خوب می شد که اگر بتوانند در مجلس یا ریاست جمهوری آینده هم از ضربه وارده شده شان به میخ اصلاحات منفعت کسب کنند و هم از ضربه ای که به نعل اصولگرایی می نواختند کیسه ای برای خود بدوزند.این سیاست مداران از این نکته غافل ماندند که ممکن است روزی نه زنگی به حساب آیند و نه رومی... د) علل سکوت برخی خواص علمی ( اساتید دانشگاه و حوزه ) :
در این فتنه، برخی خواص علمی نیز به علل گوناگون سکوت اختیار کردند اما دو علت در آن مشهود تر بود. اولین علت این بود که خواص علمی هیچگاه نمی خواهند بار اشتباهات دولتها را بر دوش بگیرند. ممکن بود استادی به احمدی نژاد رای داده باشد تنها به این دلیل که احمدی نژاد را لااقل بهتر از موسوی دیده است ولی این بهتر را بهترین نمی داند و برای همین هم دلیلی برای دفاع از او نمی بیند چون باید پاسخگوی اشتباهات او نیز باشد که معقول نیست. اما پس از اینکه کار از دعوای موسوی- احمدی نزاد گذشت، برخی از آنها که مسئله را درک کردند کم کم به دفاع از کلیت عقاید دینی و حکومتی پرداختند و برخی نیز هنوز شکستن سکوت را برابر تایید اشتباهات دولت می دانند . علت دیگر سکوت در جو تبلیغاتی اصلاح طلبان است. اینها به درست یا غلط طوری در دانشگاهها تبلیغ کرده اند که اصلاح طلب نبودن در دانشگاه برابر بی سوادی است که در این حالت واکنش عده ای به بند بعدی نوشتار مربوط می شود.
ن ) علل سکوت خواص موقعیتی :
برخی از خواص از هر دسته سیاسی و علمی و غیره به دلیل اینکه دارای موقعیتهای خاص بوده اند سکوت اختیار کردند. مثلا استاد، رجال سیاسی، دانشجو ، کارمند و هرکسی که به نحوی ( مثل سهمیه دار بودن، مذهبی بودن و غیره) از رانتهای حکومت استفاده کرده بود فضا را به گونه ای دید که اگر سکوتش را بشکند ممکن است تمام موفقیتهایش به درست یا غلط زیر سوال برود. چنین افرادی نیز یا سکوت کردند و یا حتی ژست مخالف گرفتند تا به اصطلاح روشنفکر بازی درآورده و ردی گم کنند. ***
نتیجه: به هر صورت علت سکوت هر چه بود و هست می بایست این نکته دیگر برای همگان آشکار شده که دعوا دیگر بر سر کارایی دولت احمدی نژاد نیست. وگرنه آنچه در پس این اعتراضات بیش از همه فدا شد کارایی، آبرو، استقلال و امنیت کشور بود.
احمدی نژاد هرچه هم که احتمالا خرابکاری می توانست بکند به اینجا نمی توانست برسد که گروه سبز کشور را رساند.
نزاع اینک بر سر ریشه های عقیدتی و حکومتی شیعه و منکران شیعه است. سکوت به معنای تایید دولت نیست. سکوت را باید شکست تا این فتنه خاتمه یابد و بتوانیم برای بهبود کارایی و اعتراض به بی عدالتی ها بر سر دولت فریاد بزنیم. کاری که به دلیل آشوبها و فتنه اخیر، ماه هاست که به تاخیر افتاده. پس سکوت دیگر جایز نیست
منبع:http://alef.ir/1388/content/view/62979/