تهران ـ جانشین رییس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور با انتقاد از اقدام کیهان در حاشیه سازی برای این همایش گفت: متنی را که روزنامه کیهان مبنی بر دعوت نامه هوشنگ امیراحمدی منتشر کرد درست نیست. |
به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، اسفندیار رحیم مشایی در حاشیه مراسم گرامی داشت خبرنگاران در جمع خبرنگاران این همایش را یک دستاورد بزرگ خواند و در پاسخ به سوالی درباره دعوت از هوشنگ امیراحمدی برای حضور در این همایش اظهار داشت: اگر او به این همایش دعوت شده بود حتما در این نشست حضور مییافت.
مشایی افزود: دعوت نامه ای که در روزنامه کیهان منتشر شد جعل بزرگ و دروغ این روزنامه است و من نمی دانم چرا این روزنامه اصرار دارد که ایرانیان را منفی جلوه دهد و چه منفعتی دنبال می کند که ما تصویر منفی از نخبگان ایرانی در سراسر دنیا داشته باشیم.
مشایی افزود: کاری که این روزنامه کرد هم بسیار منفی بود و هم در داخل و هم در بین ایرانیان خارج از کشور موقعیت خود را از دست داد.
وی با بیان این که علت اصرار روزنامه کیهان در این زمینه معلوم است اظهار داشت: این روزنامه قبلا به من اتهامی زده است و به زور میخواهد اتهام قبلی خود را تایید کند.
رییس دفتر رییس جمهور ادامه داد: این روزنامه قبلا هم به من دروغ بسته است و همه این موضوع را میدانند و اگر جمع بزنیم حدود 30 دروغ آشکار به من نسبت داده است که اهمیتی ندارد و ما توجهی به حرف های آن نمیکنیم.
مشاور رییس جمهور خاطر نشان کرد: همه مردم میدانند من به اندازه کافی شجاع هستم.
مشایی با یاداوری این که کیهان بار قبل نیز درباره دعوت هوشنگ امیراحمدی به وی دروغ بسته است اظهار داشت: من وقتی بخواهم اثبات کنم که بار قبل هم او را دعوت نکرده ام و حتی علیه روزنامه کیهان شکایت کرده ام آیا این بار از امیر احمدی دعوت میکنم تا شکایت خود را نقض کنم؟
مشایی با بیان این که مسوولان این روزنامه بدون فکر کردن حرف میزنند افزود: اگر من قبلا آقای امیراحمدی را دعوت کرده بودم دیگر از روزنامه کیهان شکایت نمیکردم و حال که شکایت کرده ایم میگویم که کیهان به من دروغ بسته است.
مشایی با بیان این که کسی این حرف ها را از روزنامه کیهان باور نمیکند تصریح کرد: متن دعوت نامه ای که روزنامه کیهان منتشر کرد واقعیت ندارد زیرا فرمت دعوت نامه این همایش چیز دیگری بود و این که بخواهیم عنوانی را تایپ و متن را به عنوان دعوت نامه جا بزنیم صحیح نیست.
مشایی با بیان این که اگر امیراحمدی به این همایش دعوت شده بود پس چرا در جلسات آن شرکت نکرد؟ گفت: من افسوس میخورم که در کشور ما کسانی هستند که هنوز به ظرفیت های ایرانیان عزیز ما آگاه نیستند.
وی ادامه داد: ممکن است معدود کسانی به نام ایرانی و ایرانی نما داشته باشیم همانند منافقین که در مقابل جمعیت خروشان ایرانی در هر جای دنیا عدد به حساب نمیآیند.
مشایی با ارایه توضیحاتی درباره سخنرانی اختتامیه درباره ارایه مکتب ایرانی به غرب به جای مکتب اسلام اظهار داشت: من دیدم که راجع به این بحث هم مانند صحبت های قبلی من برخی دوست دارند به من ناسزا بگویند.
وی افزود: اگر دوست دارند ناسزا بگویند، بگویند، ملت ایران انتظار دارد که حرف های منطقی بزنیم این حرف من جدید نبود بلکه این حرف، حرف امام است.
مشایی اضافه کرد: امروز حرف های مختلفی به نام اسلام در دنیا زده میشود اما آیا ما آنها را قبول داریم؟ ما اسلامی را قبول داریم که امروز در ایران مستقر است.
مشایی ادامه داد: من در سخنرانی هم تصریح کردم که این اسلام، اسلام ناب است اما تعجب میکنم که برخی چنین برداشتی داشتند.
وی با قرائت آیهای از قرآن کریم، تحقیق درباره صحت اخباری که به افراد میرسد را مورد تاکید قرار داد و اظهار داشت: من به خاطر ظلمی که به من میکنند آنها را به خدا واگذار کردم و فکر میکنم خداوند بخشندهتر از من است و این به نفع آنان است.
** همایش ایرانیان خارج از کشور دستاورد سیاسی برای نظام داشت
رییس دفتر رییسجمهور در ادامه با برشمردن دستاوردهای برگزاری این همایش برای ملت ایران، اظهار داشت: در نخستین همایش ایرانیان خارج از کشور که سال گذشته انجام شد، چند تصمیم بزرگ گرفته شد که یکی از آنها راهاندازی صندوق ارزی ایرانیان برای سرمایهگذاری بود که در آستانه همایش دوم راهاندازی و اعلام موجودیت کرد.
وی اصل برگزاری این همایش را یک دستاورد بزرگ دانست و گفت: تبلیغات وسیعی صورت گرفته بود مبنی بر اینکه ایرانیانی که خارج از کشور زندگی میکنند علاقهای به مسائل داخل کشور ندارند و علاقهمند به پیشرفت کشور هم نیستند.
مشایی این تبلیغات را مسموم توصیف کرد و اظهار داشت: بسیاری از ملتها در اقصینقاط دنیا مهاجرانی دارند و ایرانیان هم یکی از ملتهایی هستند که مهاجرانی در بیرون از مرزهای خود دارند؛ ایرانیان عمدتا یا برای کسب دانش یا انجام تجارت در خارج از ایران حضور دارند.
رییس دفتر رییسجمهوری اصل برگزاری این همایش با حضور فرهیختگان و چهرههای برجسته صنعت، علم و تجارت در سراسر دنیا را یک دستاورد بزرگ برای کشور خواند و گفت: این همایش خنثیکننده تبلیغات دشمن و موجب دلگرمی ایرانیان خارج از کشور است که این مساله بارها از سوی آنان در جلسات مختلف عنوان شده است.
وی با بیان اینکه در یک سال گذشته تبلیغات وسیعی در دنیا شده بود که قصد داشت القا کند ایرانیان خارج از کشور با نظام جمهوری اسلامی مخالفت دارند، اظهار داشت: از این دیدگاه این همایش که نمایندگانی از برجستهترین ایرانیان از سراسر دنیا را در خود داشت، یک دستاورد بزرگ سیاسی بود.
مشاور رییسجمهوری تاکید کرد از چند ماه قبل از برگزاری این همایش، شبکههای وابسته به صهیونیسم جهانی و قدرتهای استکباری و وابستگان به عوامل سلطه و قدرت جهانی تلاش زیادی کردند که اصلا این همایش برگزار نشود و تبلیغات بسیاری به راه انداختند تا کسی در این همایش شرکت نکند اما وقتی دیدند ایرانیان با علاقه به این همایش میآیند، به آنها توهین کردند و آنها را مزدور و جاسوس خواندند در حالی که آنان اساتید برجسته دانشگاههای مهم دنیا بودند.
مشایی افزود: این نشان میدهد آنها هم کاملا میدانند که این همایش یک برد بزرگ سیاسی برای نظام ماست و چه فرصتی برای شکوفایی ایجاد میکند.
وی با بیان اینکه بسیاری از کسانی که در این همایش شرکت کردهاند بیش از 30 سال بود که به ایران نیامده بودند، اظهار داشت: دستاورد دیگر این همایش آشنا شدن نخبگان ایرانی با اوضاع داخلی بود تا بدانند ما در حال رشد و پیشرفت هستیم و این خلاف تبلیغاتی است که در دنیا علیه ایران میشود.
رییس دفتر رییسجمهوری برگزاری این همایش را فرصتی برای شناخت هرچه بیشتر ظرفیتها و توانمندیهای ایران برای ایرانیان خارج از کشور دانست و گفت: مراکز صنعتی و دانشگاهی میتوانند به آنان مرتبط شوند و از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
مشایی ایجاد شبکه تخصصی ایرانیان را دستاورد دیگر این همایش ذکر کرد و افزود: این شبکه موجب میشود تا به صورت سهجانبه ارتباط برقرار شود.
جانشین رییسجمهوری در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور با بیان اینکه دستاوردهای این همایش پس از برگزاری آن مشخص میشود، گفت: بیشترین اثر همایش را بعد از برگزاری آن و زمان بازگشت آنان به سرزمینهایی که در آن زندگی میکنند، جستوجو کنیم که همان انتقال پیام انقلاب و قدرتمندی ایران به دنیا است.
وی افزود: ایرانیان خارج از کشور با حضور در این همایش و دریافت اطلاعات مختلف، محکمتر شدند و با عزم جدی کار و تلاش میکنند و با اعتماد به نفس بالاتر و آشنایی بیشتر میدانند که چگونه با داخل ارتباط برقرار کنند.
مشایی به برگزاری نشستهای تخصصی در حاشیه این همایش اشاره کرد و گفت: در این زمینه تاکنون هیچ همایشی در کشور برگزار نشده بود زیرا حدود 55 پنل تخصصی در حاشیه این همایش برگزار شد که میتواند ظرفیتها و تخصصهای ایرانیان را تقسیم کند.
مشاور رییس جمهور ابراز امیدواری کرد با تصمیمهای اتخاذ شده در این همایش، تا قبل از برگزاری سومین همایش ایرانیان خارج از کشور چند نشست حضوری با متخصصان ایرانی برگزار شود تا بتوان هرچه بهتر از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور استفاده کرد.
سیام/ 2025/9132/
ایلنا: شیرین، زن معتادی که نوزادش را تنها سه روز پس از تولد دیده و همسرش نوزاد 3 روزه را برای خرید مواد فروخت، فهیمه که دلهرههای شیر دادن به نوزاد معتادش را فراموش نمیکند، الهام که میگوید روزنامهنگار بوده و در 13 سالگی الکل مصرف میکرده ، نمونههایی از زنان آسیبدیده جامعهمان هستند که حتی به قدر نجات خود بضاعت ندارند اما بیشتر از بضاعت خود برای رهایی تلاش میکنند.
چهقدر بنویسیم و عکاسی کنیم تا زنان و مردان عبرت بگیرند....؟ تا کجا اطلاعرسانی کنیم؟ مگر زنان و مردان معتاد همجنس مادران و پدران ما نیستند؟ پس چرا مردم حتی برای راهاندازی یک مرکز ترک اعتیاد زنان در محله خود تا این حد مقاومت میکنند؟ چرا مسئولان دردهای درمان نشده زنان معتاد ترککرده را درمان نمیکنند؟
یک سوزن به خودمان میزنیم که دستانمان گاهی محبت و انسانیت را دریغ میکند و یک تلنگر به مسئولانی که این روزها دغدغه تشریح قانون جدید مربوط به مواد مخدر را دارند.
اگرچه چشم انتظار و امیدوار منتظر میمانیم تا اثربخش قانون جدید را مشاهده کنیم اما تا اثربخشی این قانون تلفشدگان زیادی دادهایم.
مرکز اقامتی زنان؛ مرکزی وابسته به جمعیت خیریه «تولدی دوباره»؛ زنان معتادی که از جان و دل تمایل به ترک دارند، 28 روز را با حمایت پدر، مادر، فرزند و یا آشنای خود پذیرش میکنند؛ همه درد مشترک دارند، شبها نعرههای یکسانی سر میدهند و روزها برای دلگرمی تازهواردها هم که شده قهقهه میزند؛ میگویند دوست نداریم فحشهای رکیک بدهیم اما نمیدانیم چرا زبانمان که باز میشود به فحشهای پدر- مادر میچرخد!
از مددیاران کمپ راضیاند اما به یاد ندارند که شبی را بدون هول و هراس روی بالش گذاشه باشند؛ صدای نعره و فحش تن و بدنشان را میلرزاند! گاهی با شیشه یا تیغ خودزنی میکنند و یا دیگران را میزنند!
آخر برخیها میگویند، زور مواد از لطافتهای زنانه و محبتهای خالصانه بیشتر است.
اجبار برای ترک مواد بیفایده است
اینجا اگر کسی با پای خودش بیاید پذیرش میشود، تمایل داشته باشند تمام است! اما سحر از ترس اینکه به دست شوهرش کشته شود به کمپ ترک اعتیاد زنان آمده بود.
پذیرشش نمیکردند چون تمایل به ترک نداشت؛ ترس از شوهر او را به اقامتگاه زنان کشانده بود، دبیر کمپ وساطت میکند و او پذیرش میشود. سحر دوران سمزدایی وحشتناکی را سپری میکند اما دوام نمیآورد، یک بار که سایر زنان معتاد مشغول پوست کندن سیبزمینی برای ناهار بودند، چاقو را از دستشان قاپ میزند و فرار میکند، آن زمان بود که همه، حتی دبیر کمپ از فرار او خوشحال شد!
آنها که به اجبار میآیند دل به کار نمیدهند، لغزشهای مزمن دارند! با آنکه در ابتدای پذیرش به طور دقیق بازرسی میشوند اما مجبور کردن خانوادهها برای ترک همانا و خوردن مواد همانا..! آنوقت انقدر منتظر میمانند که معدهشان کار کند و مواد همراه با مدفوعشان بیرون بیاید، پس دیگر ماندن در مرکز اقامتی چیزی بیشباهت به طنز نیست!
چاقو مواظبمان است
تعداد زیادی از زنان در حیاط اقامتگاه روی زمین و یا نیمکتهای چوبی نشستند، جوونترها، دور هم جمع شدند و گاهی با هم میخندند و یا گاهی به سر و کله هم میپرند؛ تازه واردها که هنوز حال و حوصله ندارند در خوابگاه دراز کشیدند و به جایی خیره شدند....
سه نفر سیبزمینیها را خرد میکند و سه نفر دیگر هم برای ناهار سبزی پاک میکنند. به آنها میگویم مواظب چاقو باشید، زیر زیرکی میخندند و میگویند: «چاقو مواظب ماست»!
گوشهای از حیاط محوطه که تعداد زیادی از زنان دور هم جمع شدند چندان اهمیتی به افراد تازه وارد نمیدهند.
سلام پرشوقی به آنها میکنم و اجازه میگیرم که کنارشان روی گوشهای از نیمکت قرار بگیرم.... یکی از آنها اجازه نمیدهد و با چشمغره جایش را عوض میکند، زیر لب غرلند میکند اما بقیه استقبال گرمی دارند میخواهند بدانند نمیترسم که شانه بهشانهشان نشستم .... یا تمایل دارند بدانند از آنها نفرت دارم یا دلم به حالشان میسوزد....!
اگرچه بیان حسم به آنها کار سادهای نبود اما باورشان نمیشد....
همه میخواهند با هم دردودل کنند و وسط حرف یک دیگر بپرند،انگار دلشان لک زده برای حرف زدن ... میگویند: چه خوب که با ما حرف میزنی دلمون باز شد؛ پوسیدیم انقدر آدم تکراری دیدیم.....! اجازه سئوال نمیدهند؛ اصرار دارند بدانند کسی که به عنوان خبرنگار کنارشان نشسته تا به حال لب به سیگار زده یا نه ...! تجربه دوستیهای خاص داشته یا نه؟
دوران راهنمایی بدون نئشگی سر کلاس نمیرفتم
الهام «ب»، 20ساله، خودش را تمام و کمال معرفی میکند و همزمان دود سیگار را به اشکال گوناگون درمیآورد... جوان است و ناآرام. میگوید: منم روزنامهنگار بودم؛ باورت نمیشه؟ بیا همین الان با موبایلت زنگ بزن به روزنامه «...» بگو با الهام «ب» کار دارم .... بهت میگن رفته مرخصی .... مسافرته... شایدم منو فراموش کرده باشن ... !
پدر الهام سرهنگ و جانباز 70 درصد است، الهام هفت سالی میشود که مواد مصرف میکند و طی یک سال دو بار برای ترک آمده و هر بار هم دوباره به مواد تن داده؛
دو روز دیگر مرخصم؛ نمیدانم مواد بکشم یا نکشم
الهام همانطور که پراکنده حرف میزند، چهرهاش بیتاب است ادامه میدهد: روزی 30 تا قرص روانگردان مصرف میکردم هفت سال پیش از الکل شروع شد، از اول راهنمایی سر کار رفتم .... راهنمایی هم تا نئشه نمیشدم نمیتونستم سر کلاس بشینم .... هفت سال مواد مصرف کردم و الکل خوردم اما خانوادهام کمتر از یک ساله که فهمیدن....! انگشتش را فشار میدهد، هفت سال با من زندگی کردن و نفهمیدن .... دو روز دیگه هم دارم میرم خونه ... نمیدونم بکشم .... نکشم .... چی کار کنم؟
الهام: تنها چیزی که آرومم میکنه مواده .... دو ماه به اصرار خانوادهام واسه ترک اومدم اما پذیرش نمیشدم .... آخه لغزشیام، توی یک سال بارها بعد از ترک دوباره مصرف کردم .... با سیگار آروم میشم، اگر سیگارم قیچی کنن که من رو در و دیوارهام .... من آخر خطم .....
این را میگوید و هفت ـ هشت نفری، قهقهه زنان پاهایشان را به زمین میکوبند ....
ناهید 33 سال دارد از دو پسرش که حرف میزند بغض میکند، انگشتان دستش را دو تا یکی صدا میدهد، براشون مادری نکردم، همسر خوبی هم نبودم اما شوهر مهربونی دارم .... اعتیاد زندگی رو ازم گرفت ... ازدواج که کردم چیزی از اعتیادم نگفتم و زندگی کردم اما وقتی از ریخت و قیافه افتادم و بدخلقی کردم شوهرم فهمید .... خودم میفهمم که بچههام حالشون از قیافم به هم میخوره ....!
الهام رو به ناهید میگوید: بابا خوش به حال شماها که لااقل میگید دلتون واسه بچهتون تنگ شده من نمیدونم برم خونه واسه کی ذوق کنم ...!
شوهرم نوزاد سه روزهمان را برای مواد فروخت
شیرین روسریاش را به گلو سفت میکند خودش میگوید 28 سال دارد اما چهل ساله میخورد، جای تیغ و خودزنی روی دستش هنوز مانده .... همانطور که دست به زیر چانه دارد میگوید: چهار سال قبل شوهرم در به دره زهر ماریش بود که بچهی سه روزم رو فروخت ..... فقط چهار بار به بچهم شیر دادم .... همون چهار بار هم از ترس معتاد شدنش نصفهکاره شیرش میدادم ... آخه قبل از بارداری معتاد بودم ...!
نوزادم علائم اعتیاد و خماری داشت
فهیمه که همچنان گوش میداد و تمایلی به حرف زدن نداشت به میان حرفهای شیرین پرید و گفت: من هم زمان بارداری معتاد بودم، یک وعده در میان به سپهر، پسرم شیر میدادم.... یک وعده شیر خودم، یک وعده شیرخشک .... با اینکه طی بارداری با پزشک مشورت میکردم اما پسرم زمان نوزادی علائم خماری، درد شکم و بدن داشت ...
الهام میخواهد باز از پدر مادرش حرف بزند ....؛ از روزی میگوید که وقتی پدرش برای عیادت آمد، از دندان افتادهاش ترسید؛ با بیتمایلی میگوید: با اینکه دوره اقامتی این مرکز 28 دوره بوده، اما خانوادم اصرار دارن یک دوره مجدد هم اینجا بمانم این یعنی الهام شوت، الهام دیگه نمیخوایمت....!
دارو درمانی ممنوع است
به گزارش خبرنگار ایلنا، مرکز اقامتی زنان زیر نظر جمعیت خیریه «تولد دوباره» اداره میشود این مرکز بر اساس پروتکل درمانی مصوب سازمان بهزیستی کار میکند. معتادان زن تحت یک دوره درمانی 28 روزه قرار میگیرند.
کمک معتاد به معتاد اساس کار این مرکز اقامتی است، وضعیت متقاضیان در ابتدا توسط یک شورا ارزیابی میشود و در کمپ پذیرش میشوند .... قبل از پذیرش تفتیش بدنی میشوند، اگر به اجبار آمده باشند که به هر طریقی مواد حمل میکنند تا آخرین لحظه نیز به دنبال موادند، تمایل به همکاری ندارند و سرانجام یا فرار میکنند و یا مسئولان را به ستوه میآورند .... اگر هم اراده خودشان به ترک باشد که میمانند و از برنامههای بهبودی استفاده میکند...
زنانی که رفتارهای پرخطر دارند توسط پزشک مرکز شناسایی و به مراجع بالاتر برای انجام تستهای پیشرفتهتر ارجاع داده میشوند.
فاطمه محبعلی مددیار خانواده و دبیر کمپ است که همسر معتاد دارد، او میگوید: مدت شش ماه است که در مرکز خودزنی و دگرزنی نداریم؛ قبلا به دست و پاهاشون تیغ میزدند و با شیشه به هم حمله میکردند اما الان از این خبرها نیست....!
او به ایلنا میگوید: پروتکل درمانی اجرا شده به این صورت است که هیچ دارویی به معتادان داده نمیشود بلکه آنها از جنبههای معنوی و روانی حمایت میشوند، در فرایند سمزدایی نیز آنها را با فرایند بیماریشان آشنا میکنیم.
به گفته دبیر کمپ، از آب برای کاهش درد زنان معتاد استفاده میکنیم، خدمتگذاران هم جزو افراد بهبودیافته هستند که دورههای قبلی را پشت سر گذاشتند و به افراد دیگر در فرایند سمزدایی کمک میکند.
ریالی به مرکز اقامتی زنان کمک نشده است
عباس دیلمیزاده رئیس جمعیت خیریه «تولد دوباره» در حاشیه بازدید خبرنگاران از این مرکز اقامتی میگوید: این مرکز سه سال گذشته از سوی اداره آسیبهای اجتماعی شهرداری تهران راهاندازی شد و تنها مرکز پابرجای مجوزدار رسمی کشور است که اعتبارات آن به طور کامل از سوی جمعیت «تولد دوباره» تامین میشود، اگرچه سال اول تاسیس، قراردادی با اداره آسیبهای اجتماعی بسته شد تا کمکهایی به این مرکز اقامتی شود اما متاسفانه طی سه سال هیچ کمکی نشده است.
او به مشکلات اشاره میکند و در مقایسه راهاندازی کمپ زنان با کمپ مردان ادامه میدهد: مشکلات مربوط به زنان ده برابر بیشتر است در عین حال متاسفانه برای راهاندازی و انجام هر اقدامی برای زنان معتاد مقاومتها نیز بیشتر است.
دیلمیزاده اگرچه اعلام میکند که پس از یک سال از زمان ترخیص پیگیریهای پس از درمان دارند، اما نگران مشکلات مالی جمعیت است و اعلام میکند: با وجود آنکه زنان پس از بهبود در این مرکز با دهها مشکل اجتماعی و حقوقی در زمینه فرزندان، همسر و خانواده مواجه هستند اما هیچ نهادی تاکنون دست یاری به سویشان دراز نکرده است، در عین حال متاسفانه اگر در مرکز ترک اعتیاد مردان 10-15 درصد معتاد بیبضاعت وجود دارد در مرکز زنان 40 درصد معتادان بیبضاعت هستند.
40 درصد از زنان معتاد بیبضاعتاند
رئیس جمعیت خیریه «تولد دوباره» صادقانه از عملکرد سه ساله این مرکز اقامتی ویژه زنان میگوید: تاکنون حدود دو هزار نفر از این مرکز ترخیص شدهاند و تنها 22 درصد از افراد ترخیص شده از این مرکز همچنان در درمانهای پرهیزمدار شرکت میکنند اما 78 درصد از زنان دیگر، به شرایط قبل از ترک برمیگردد.
او این تفاوت معنیدار را ریشه در عدم حمایتهای سایر دستگاهها میداند و از این مسئله گلایه دارد و ادامه میدهد: هزینه واقعی 28 روزه اقامت هر زن معتاد در این مرکز 180 هزار تومان که 60 هزار تومان توسط فرد تامین میشود و از این نظر تنها 40 درصد از زنان میتوانند این رقم را بپردازند و مابقی بیبضاعت هستند، در این شرایط مابقی اقدامات و کمکها از سوی مردم و کمکهای خیرین تامین میشود.
دیوار های بلند مرکز از سر اجبار است
دیلمیزاده به دیوارهای بلند این مرکز اشاره میکند و از این بابت متاسف است؛ میگوید مرکز اقامتی زنان در دنیا دیوار بلند و حصار ندارد و زنان یا مردان معتاد در این مرکز احساس رهایی و آزادی میکند اما آیا در ایران میتوان مرکز زنان را بدون حصار رها کرد؟ متاسفانه مشکلات امنیتی و حمایتی اجازه نمیدهد که دیوارها کوتاه بماند، چرا که گاها مزاحمتهایی از سوی اثر صورت میگیرد تا به امروز با شیوه مدارا با آنها کنار آمدهایم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، قانون جدید مبارزه با مواد مخدر تصویب شده و اصلاحات آن نیز انجام شده است حال جای بررسی دارد که حق و حقوق زنان معتاد در این قانون در نظر گرفته شده یا نه.
چه کسی میداند شاید آرزوی امثال منیژه زن میانسال معتادی که میخواهد آرزویش نگفته بماند، حمایت اجتماعی، اقتصادی و حقوقی مسئولان پس از درمان و ترک اعتیاد باشد...