بیان چنین خبرهایی که بیشتر به پیشگوییهای اعجابآور شباهت دارد تا تحلیل سیاسی، در حقیقت پیمودن راهی است که جهت آن، درست بر خلاف جهتی است که رهنمودها و توصیه های رهبر انقلاببه نخبگان سیاسی نشان داده است. ایشان به کرات به پرهیز از اتهام زدن و شایعه سازی و افزایش تنش ها تاکید کرده و اخیرا هم تصریح کردند که ماجرای انتخابات تمام شده و نیاز کشور آرامش است. حال باید از مسئولان این رسانه ها پرسید، انتشار چنین گزارش ها و خبرهایی، از جانب رسانه مدعی پیروی از ولایت، چگونه می تواند در راستای پایان تنش ها و کاستن از التهابات سیاسی با هزینه های فراوان ارزیابی شود
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=86181 رهبر معظم انقلاب: آیا حضور ده ها میلیونی مردم کافی نیست تا معاندان و فریب خوردگان داخلی به خود آیند؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی از حضور ده ها میلیونی ملت ایران در راه پیمایی 22 بهمن قدردانی و تأکید کردند که دوستان و دشمنان ملت ایران بدانند که این ملت راه خود را شناخته، تصمیم خود را برای رسیدن به قله پیشرفت و سعادت گرفته و هر مانعی را از سر راه خود برخواهد داشت.
متن کامل پیام مقام معظم رهبری به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عظیم الشأن و شگفتی آفرین ایران
خسته مباد گام های استوارتان، سربلند باد پرچم همت و آزادگی تان، درود خدا بر عزم راسخ و بصیرت بی همتایتان که همیشه در لحظه نیاز، صحنه رویارویی با بد دلان و بدخواهان را عرصه پیروزی حق می سازد و نمایشگاهی از عزت و عظمت می آراید.
و سپاسی از ژرفای دل و جان، آفریننده هستی را که دست قدرت خود را در عزم و ایمان و بصیرت شما نمایان ساخت و در سی و یکمین سالروز تولد جمهوری اسلامی، نیرومندی و سرزندگی این نظام را که بر ایمان و اعتماد به نفس ملتی کهن تکیه زده است، بیش از همیشه به رخ دشمنان کشید.
آیا سی و یک سال آزمون و خطای چند دولت متکبر و زورگو کافی نیست که آنان را از خواب غفلت بیدار کند و بیهودگی تلاش برای سیطره بر ایران اسلامی را به آنان تفهیم نماید؟
آیا حضور دهها میلیون انسان بصیر و پرانگیزه در جشن سی و یک سالگی انقلاب کافی نیست که معاندان و فریب خوردگان داخلی را که گاه ریاکارانه دم از «مردم» می زنند، به خود آورد و راه و خواست مردم را که همان صراط مستقیم اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و راه امام بزرگوار است، به آنان نشان دهد؟
دوستان و دشمنان ملت ایران بدانند که این ملت، راه خود را شناخته و تصمیم خود را گرفته است و برای رسیدن به قله پیشرفت و سعادت با تکیه به خدا و اعتماد به قدرتی که خداوند به او بخشیده است هر مانعی را از سر راه برخواهد داشت. کمک و توفیق الهی یار این ملت و دعای حضرت بقیه الله ارواحنا فداه پشتیبان آنان باد.
سیدعلی خامنه ای
۲۷/۱۱/۸۸ کیهان
زد و خورد فتنه گران در شکم «خر تراوا»! (خبر ویژه)
در پی ناکامی بی سابقه و رسوا کننده ضدانقلاب در پروژه به هم ریختن راهپیمایی بزرگ 22 بهمن، محافل ضدانقلاب به جان هم افتادند و هر کدام تلاش کردند دیگری را مقصر جلوه دهند. طیفی از محافل مذکور در عین حال با کتمان سرمایه گذاری و برنامه ریزی چند ماهه سازمان های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و انگلیس، محافل ضد انقلاب مقیم خارج و سران فتنه در داخل، همه مسئولیت این آبرو ریزی بزرگ را به گردن مهاجرانی و شخص دست چندم و بی هویتی نظیر ابراهیم نبوی و سناریوی «اسب تروا»ی آنها بیندازند. براساس پیشنهاد این دو تن قرار بوده عناصر ضد انقلاب مدعی جنبش سبز بدون جلب توجه خود را به میدان آزادی رسانده و با فتح این میدان به هنگام سخنرانی رئیس جمهور، ضمن به هم زدن راهپیمایی، در برابر خبرنگاران خارجی چنین نشان دهند که فتنه سبز نمرده بلکه نظام اسلامی را به چالش کشیده است.
به دنبال شکست نابود کننده «فتنه سبز» در پروژه اخیر، یک کاریکاتوریست فراری کاریکاتوری از اسب تروا تحت عنوان «خر تراوا» کشید. خر از آن جهت می توانست با تیم «جرس» (اتاق فکر فتنه سبز در خارج کشور) ارتباط برقرار کند که مهاجرانی سالها پیش اعلام کرده بود به خاطر خوردن شیر خر وارد عرصه سیاست شده است.
اما مهاجرانی در واکنش به چنین انتقادهایی که به طور گسترده در فضای اینترنت منتشر شد، تصریح کرد منتقدان، گروهی عصبی و احساسی هستند که باعث سرخوردگی و یأس سبزها می شوند. وی با اشاره تلویحی به کسانی نظیر سازگارا نوشت: برخی گمان می کردند در روز 22 بهمن نظام جمهوری اسلامی سقوط می کند و آن برخی، جشن پیروزی برگزار می کنند و به سرعت در مناصب قدرت قرار می گیرند و به تعبیر خودشان آکسیون نهایی انجام می شود. آقای سازگارا فراری متوهم است. این دوست ما به گونه ای سخن می گوید که انگار آکسیون آخر همین امشب اتفاق می افتد. برخی جوان ها هم چنان حرف هایی را باور می کنند. وقتی با واقعیت هایی رویارو می شوند که از جنس دیگری است، یأس و دلمردگی وجودشان را فرا می گیرد و از کوره به در می روند.
سایت ضد انقلابی بالاترین وابسته به منوشه امیر (مسئول رادیو اسرائیل) هم یکی از مراکز بد و بیراه گفتن؛ به عناصر ضد انقلاب نسبت به یکدیگر از جمله سران فتنه بود. در یکی از این گفت وگوهای مدنی! آمده بود: گند زدیم رفت. واقعاً گوش کردن به حرف یکسری مثل این مهاجرانی اشکل و عوضی بهتر از این نمی شه.
از سوی دیگر ارگان رسمی سازمان سیا (رادیو فردا) از قول رضوی فقیه که اکنون فراری است و به عنوان سخنگوی ستاد کروبی فعالیت می کرد، نوشت: سران جنبش با توجه به توان حکومت در کنترل آنها باید به فکر شیوه های دیگر اعتراض باشند. آنها طی ماه های گذشته بیش از آن که پیشروی حرکت باشند، تابعی از متغیر حرکت و فراز و نشیب های آن بودند. این شایسته سران نیست. آنها باید نقش آفرینی کنند.
صدای آمریکا هم در تحلیلی به قلم مسعود سفیری از روزنامه نگاران زنجیره ای فراری نوشت: روز تاریخی 22 بهمن به حادثه تاریخی برای سبزها تبدیل نشد. مراسم 22 بهمن، سران جنبش سبز را با یک مشی اساسی در مورد تدوین استراتژی و تاکتیک مأثر مواجه ساخته است تا از تزریق ناامیدی به بدنه جلوگیری کنند. انتظار می رود در روزهای آینده مباحثی جدی در این باره مطرح شود.
اما ابوالحسن بنی صدر پادوی گروهک منافقین با سرزنش امثال موسوی و کروبی و خاتمی به رادیو زمانه گفت؛ اشتباه اینجا بود که قرار شد سبزها به میدان آزادی بروند. اگر کسی چنین می کرد نمی توانست شعار بدهد هیچ که باید ساکت می ماند تا رژیم از او به عنوان سیاهی لشکر استفاده کند. این تله بود و آنها که رفتند آمدند بیرون. رهبری سیاسی آدم بی هویت نیست بلکه هویت سیاسی دارد. شعار تغییر در محدوده رژیم گرفتار سردرگمی شده است.
سایت صهیونیستی ایران گلوبال هم با ارزیابی شکست فاحش ضدانقلاب در روز 22بهمن، تصریح کرد: آنچه امروز به عنوان فقدان رهبری جنبش مطرح می شود در واقع در فقدان استراتژیست است. غیر واقع بینانه است که از موسوی و کروبی خواسته شود در مقام استراتژیست ظاهر شوند و بگویند در کدام کوچه و در چه زمانی شعار بدهید. آنها در فقدان استراتژیست طی 8 ماه گذشته ناچار شده اند بارها چنین دستورالعمل هایی صادر کنند اما تجربه 22 بهمن نشان داد این مشی به نفع جنبش سبز نیست.
این سایت همچنین از قول یکی از عناصر ضدانقلاب که با سردرگمی در حال دور زدن در خیابان ها بود، نوشت: از میدان صادقیه تا میدان آزادی و امام حسین و انقلاب همه و همه مملو جمعیت بود اما چه جمعیتی! به جرأت می توانم بگویم فریب خوردیم. خیلی خیلی از شهرستان آدم آورده بودند]![ شعارهای ماشاءالله حزب الله که سر می دادند، واقعاً حالم را به هم می زد. انتظارات را نباید بیهوده، بالا برد. واقعاً خسته هستم. بریم یه خورده استراحت کنیم... این توهم که روز 22 بهمن باید روز سقوط جمهوری اسلامی باشد، تصور موهومی بود. اکنون ناامید شدن طبیعی است.
سایت ایران امروز هم از قول محسن حیدری توده ای سابق نوشت: آنچه در روز 22 بهمن شکست خورد، تصور تغییر نظام در یک چشم انداز نزدیک از طریق رادیکالیسم بیشتر و صف بندی ستیزه جویانه تر بود.
از سوی دیگر سایت ضدانقلابی خودنویس هم خواستار چاره جویی برای مشکل رهبری و رأس فتنه سبز شد و نوشت: خوب شد اسب تروا اجرا نشد چون اگر اجرا می شد و سبزها در جمع هواداران حکومت می توانستند شعار دهند قطعاً جنگ می شد و مردم که تاکنون در درگیری ها برای سرکوب جنبش سبز عملی انجام نداده بودند، در آن روز به دفاع از حکومت برای کشتار مخالفان می پرداختند و فاجعه بسیج مردم برای سرکوب سبزها رخ می داد.
این سایت ضدانقلابی افزود: باید به موسوی و کروبی فهماند که دیگر با چنین وضعی نمی توان ادامه داد. آنها باید درک کنند که تاکنون بسیار ضعف داشته اند و حتماً باید جبران کنند و گرنه مسئولیت آسیب ها به عهده آنها خواهد بود و حتی امروز هم به عهده آنهاست. موسوی و کروبی مسئول تئوری اسب تروا هستند. اینکه بگوییم در 22 بهمن در میدان صادقیه جمع شویم آن روز قبل از 22 بهمن، ضعف عظیم است... در این 8 ماه، کروبی و موسوی از موضع ضعف و واکنش برخورد کرده اند که بدترین نوع برخورد است. آن دو گیر افتاده اند و در شرایطی قرار گرفته اند که نمی خواستند و با چنین وضعی ادامه حرکت می تواند برای آنها فرساینده باشد و ممکن است به جاهای بدی بینجامد.
اما روزنامه فرانسوی لوموند به سخنان «یکی از فعالان جنبش سبز» درباره درس روز 22 بهمن اشاره کرد و نوشت: او در حالی که به نظر می رسید روحیه خود را باخته گفت باید به تغییر تاکتیک روی بیاوریم.
دویچه وله آلمان هم از قول یک وبلاگ نویس گروهکی و ضدانقلاب تاکید کرد: از 31 آبان تاکنون، راهپیمایی جواب نداده است. تظاهرات هدف نبود، وسیله بود. چرا هدفش کردیم؟ هزینه های این بازی بالا رفته و اثرش کم و شاید معکوس شده است.
۲۷/۱۱/۸۸ کیهان
عبدی: جنبش سبز هم بی رهبر است هم بی عقل! (خبر ویژه)
پیشقراول افراطی گری در حزب مشارکت، گردانندگان فتنه سبز را به خاطر افراطی گری و سردرگمی به باد انتقاد گرفت.
عباس عبدی از طراحان شعارهای رادیکال «عبور از قانون اساسی» و «خروج از حاکمیت» که در انتخابات در حلقه اصلی ستاد و مشاوران کروبی قرار داشت، درباره ریزش گسترده عقبه اجتماعی جریان فتنه و نمود بارز آن در روز 22 بهمن به دویچه وله گفت: جریان سبز بیش از آن که مبتنی بر برنامه و عقلانیت مشخصی باشد مبتنی بر موج احساسات است، همه کسانی که در اوضاع دقت می کردند متوجه بودند که چنین شیوه هایی لزوماً منجر به نتیجه مطلوبی نخواهد شد اما به دلایلی یا نمی توانستند بگویند یا فکر کردند شاید اگر نگویند، بهتر باشد. فضای استبدادی عملاً در جنبش بازتولید شد. اگر کسی بخواهد کوچک ترین چیزی بگوید حتماً به صد اتهام منتسب و محکوم می شود. یک مطالبه را اعلام می کنند و وقتی به آن نمی رسند، سطح مطالبه شان را بالا می برند. شعارهای ابتدای حرکت با انتهای آن هیچ تناسبی با هم ندارند. من این را به هیچ وجه قابل دفاع نمی دانم.
وی با بیان اینکه «بالا بردن مطالبات خود نشان می دهد که جنبشی وجود ندارد و شعارها بازیچه دست طرف مقابل شده» گفت: وقتی مطالبه تان را بالا می برید کلاً همه جا می زنند. دو گروه عمده کنار می روند یکی گروهی که می گویند خواسته ما اصلاً این نبود. گروه دیگری هم می گویند حتی اگر خواسته ما همین باشد، حاضر نیستیم از این طریق دنبال مطالبات برویم. وقتی جنبش خیابانی می شود و رهبری که کنترل کند و دستور بدهد، نداشته باشد، مانند کامیون پر از باری خواهد شد که در سراشیبی می خواهد دنده اش را خلاص کند، بنزین مصرف نکند، یا انرژی جاذبه زمین پایین بیاید. خب مقداری که آمد، سرعتش به حدی می رسد که هیچ کس نمی تواند کنترلش کند.
عضو مستعفی حزب مشارکت اضافه کرد: کاری ندارد که یک نفر در خارج بنشیند و هر چه می خواهد بگوید. اما اگر قرار بود همان حرف را کسی بتواند در داخل بزند، دیگر اصلاً این دعواها به وجود نمی آمد. منشأ کم و کم تر شدن مخالفان از 13 آبان شروع شد و بعد از عاشورا، شدیدتر خود را نشان داد. یک جنبش ممکن است حتی مجبور شود مطالبه اش را کم کند تا نیروهای حامی اش را بیشتر کند نه اینکه مرتب مطالبه اش را بیشتر کند و نیروهایش را کم کند. کسانی که در این قضیه مسئولیت دارند باید پخته تر تصمیم می گرفتند.
عبدی درباره علت سرخوردگی و بن بست افراطیون گفت: من با آمدن به خیابان حرکتی که روی صندلی آن کنترلی نباشد، صددرصد مخالفم. به همین دلیل هم از ابتدا با آمدن به خیابان مخالف بودم. کجای عالم نداشتن رهبر، نقطه قوت یک جنبش است؟ این بازی مسخره ای بود که عده ای شروع کردند برای اینکه بگویند رهبری نداریم. خب حالا این هم نقطه قوتش! یعنی چی که هر کس رهبر خودش است؟ من نمی فهمم یعنی چه.
وی درباره توصیه جدید به جنبش سبز و سران آن همچنین گفت: من با بنیان های جنبش سبز همیشه اشکال هایی داشتم و معتقد بودم چنین سیاست هایی در ایران جواب نمی دهد و نمی تواند جلو برود، که متاسفانه اوضاع عوض شده است. من هیچ توصیه ای برای جنبش سبز ندارم. حالا اگر قرار بر توصیه باشد آنها باید توپ را توی زمین حکومت بیندازند و حکومت را به جایی برسانند که سیاست های خود را تغییر بدهد.
۲۷/۱۱/۸۸ کیهان
محمد هاشمی نامه ریاست صدا و سیما به آقاسیدحسن خمینی از چند محور قابل بررسی است. محور اول- در بند چهار نامه ایشان آمده؛ «مستند شاخص یکی از صدها ویژه برنامه رسانه ملی است که با بهره گیری از رهنمودهای اخیر مقام معظم رهبری که مفسر واقعی فرمایشات سیره امام خمینی(ره) هستند تولید شده است.» به عقیده من ایشان هم نظیر گروه دیگری از مسوولان از مقام معظم رهبری هزینه کرده اند و این ظلم به امام و مقام معظم رهبری است. اگر آقای ضرغامی قبول دارند که این برنامه چهره خشن و غیرمنطقی از امام ترسیم کرده است، نباید این نکته را هم فراموش کنند که این تصاویر در ضمیر ناخودآگاه بینندگان می ماند و بر قضاوت آنها نسبت به رهبران نظام اسلامی تاثیر خواهد گذاشت. محور دوم- ایشان هدف از پخش این برنامه را روشنگری در مورد موضوعاتی نظیر امام و قانون، امام و بنی صدر، امام و فلسطین، امام و مردم، امام و ولایت فقیه، امام و گروهک ها و... عنوان کرده اند. اولاً جنس موضوعات ذکر شده با هم متفاوت و گاه متعارض است. مثلاً بین بنی صدر، مردم و گروهک ها تعارض جدی وجود دارد. نمی توان از همان شاخصی که برای روشنگری در مورد بنی صدر و گروهک ها استفاده می شود برای روشنگری در مورد مردم هم بهره گرفت. متاسفانه تاثیری که این برنامه گذاشته است برخلاف اهدافی است که از سوی ریاست صدا و سیما بیان شده است. بنی صدر و گروهک ها سالیان متمادی است که تلاش می کنند یک چهره خشن و غیرمنطقی از امام نشان دهند و در نقطه مقابل آنها مردمی هستند که همواره تحت تاثیر مهربانی و رافت اسلامی امام خمینی(ره) بوده اند و به این ویژگی های حضرت امام می بالند و آنها را سرلوحه زندگی خود قرار داده اند. بنابراین از اشتباهات بزرگ و غیرقابل قبول این برنامه این است که حتی اگر هدفش روشنگری علیه بنی صدر بوده اما در راستای تبلیغات مسموم بنی صدر و گروهک ها علیه امام قرار گرفته است. محور سوم- ایشان در بندی از نامه شان عنوان کرده اند؛ «این گونه تحلیل ها در شرایط فعلی به جای خود مفید و قابل استفاده هستند.» باید از جناب آقای ضرغامی سوال کرد آیا مشکل فعلی جامعه ما با توسل به خشونت و رفتارهای غیرمنطقی قابل حل است؟ آیا نمی توان با رافت و رفتارهای منطقی و رعایت حقوق شهروندی با مشکلات برخورد کرد؟ در حالی که شواهد نشان داده اند رفتارهای غیرمنطقی و خشونت طلبانه هیچ گاه راه حل مناسبی برای حل مشکلات نبوده اند. محور چهارم- در بند شش نامه آمده؛ «ارائه اتهامات نظیر اینکه گویا کسانی که به این برنامه نقد دارند در زمره کاخ نشینان می باشند و از آقاسیدحسن دعوت کرده اند که برای قضاوت درباره این برنامه به پابرهنه های جنوب شهر مراجعه کنند و از آنها نظرخواهی کنند.» در حالی که در مشرب امام خمینی ایشان بیشترین توجه و سفارش را به پابرهنگان نموده اند و همواره از مسوولان خواسته اند که به پابرهنگان خدمت و مهربانی کنند. حال آیا درست است که برای این گروه چهره خشنی از امام ارائه شود؟ جناب آقای ضرغامی باید توجه کنند که امام خمینی یک شخصیت جهانی و بزرگ به خصوص در دنیای اسلام هستند. ایشان رهبر یک گروه خاص نبوده اند که حالا بگوییم برای همان گروه خاص هم باید برنامه ساخت. از این گذشته صدا و سیما یک رسانه ملی است و هر کس در هر سطح معلومات و امکانات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و... که باشد حق دارد برنامه های رسانه ملی را ببیند و قضاوت کند. اما متاسفانه به نفس ملی بودن این رسانه آن هم از جانب ریاست این رسانه توجهی نشده است. صدا و سیما یک رسانه قشری، حزبی و گروهی نیست. امام (ره) و مقام معظم رهبری بارها در بیانات شان به این مساله اشاره کرد ه اند و صراحتاً فرموده اند که صدا و سیما یک دانشگاه عمومی و سراسری است. بنابراین باید به هر کلمه یی که از آن پخش می شود توجه کنند. رسانه ملی یک رسانه قشری نیست که ریاست صدا و سیما توصیه می کنند برای نظرخواهی باید به میان پابرهنگان رفت. این حرف ایشان یعنی امام و رهبری امام را محدود کنیم و شخصیت جهانی ایشان را نادیده بگیریم. اما یک نکته مهم که در این نامه بارها به آن اشاره شده مربوط به شخصیت آقاسیدحسن است. آقای ضرغامی در نامه شان به ایشان اعتراض کرده اند که چرا نسبت به مسائل چند ماه اخیر و فلسطین نامه یی ننوشته اند اما در این برنامه واکنش نشان داده و نامه نوشته اند. آقای ضرغامی باید توجه داشته باشند آقای سیدحسن مسوول تولیت آستان مقدس و مسوول نشر آثار امام هستند. وقتی آقای ضرغامی در دفاع از صدا و سیما نامه می نویسند و از جایگاه رئیس و مسوول این سازمان از عملکردشان دفاع می کنند باید این حق را برای دیگران از جمله آقاسیدحسن قائل باشند که اگر به حوزه مسوولیتی آنها تعدی شد از خودشان دفاع کنند. همان طور که آقای ضرغامی و بسیاری از مسوولان در مورد قضایای اخیر اظهارنظر و قضاوتی نکردند باید این حق را به آقاسیدحسن هم بدهند که فقط در حوزه مسوولیتی شان ورود پیدا کنند و از آن دفاع کنند و در سایر حوزه ها به تشخیص خودشان عمل کنند. کمااینکه اکثر مسوولان کشور این گونه عمل کرده اند. من از برنامه های خوب رسانه ملی به عنوان عضوی از خانواده گذشته صدا و سیما تشکر می کنم و امیدوارم آقای ضرغامی این تذکرات من و دوستان دیگر را مشفقانه تلقی کنند و از آنها در انجام بهتر مسوولیت شان بهره ببرند. |