مجید انصاری در گفت وگوی تفصیلی با ایلنا تاکید کرد |
انقلاب ما یک انقلاب اصلاحی بود |
گروه سیاسی؛ این بار مجید انصاری دل نگرانی خود را از روند اداره امور کشور متوجه دستگاه دیپلماسی کرد. وی که چندی پیش در کنگره حزب همبستگی از روند موجود گلایه کرده بود و صدا و سیما را عامل اقبال به ماهواره ها ذکر کرده بود در گفت وگوی تفصیلی با ایلنا از پرده پوشی و پنهان کاری اصحاب سیاست در مورد مذاکره با کشورهای خارجی انتقاد کرد. البته وی به ذکر مثالی در قضیه مک فارلین پرداخت و تصریح کرد؛ حضرت امام برای تضمین «استقلال» سعی داشتند مسائل بین المللی به هیچ وجه دور از اراده و چشم مردم انجام نشود. انصاری در این هنگام با یادآوری برخورد امام با «کارتر» می گوید؛ وقتی کارتر افرادی را برای مذاکره به ایران فرستاده بود امام آنها را برگرداند و فرموده بود؛ «ما مذاکره مخفی با کسی نداریم و اگر خواستیم مذاکره کنیم علنی و در محضر مردم انجام خواهیم داد.» یا در قضیه مک فارلین برخورد نظام به این گونه بود که چیزی از مردم مخفی نماند. البته معنای این حرف این نیست که همه مسائل سری رسانه یی شود اما باید مردم و به خصوص نمایندگان آنها در مجلس کاملاً در جریان تصمیمات دولت باشند. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید می کند که نمی شود از طرف دولت افرادی به امریکا و اروپا بروند و مذاکراتی داشته باشند و از چشم نمایندگان مجلس و نهادهای نظارتی مخفی بمانند. این روزها حرف هایی در خصوص برخی تعاملات با روسیه شنیده می شود که اگر این موارد صحت ندارد دولت باید آن را تکذیب کند. وی با بیان اینکه تکلیف سنگینی متوجه مجلس است، اظهار داشت؛ ما به عنوان شهروندان نمایندگان را انتخاب کردیم که مراقب اوضاع باشند هیچ کس به موکلان خود در مجلس اجازه مجامله و چشم پوشی از برخی داد و ستدها نداده است. اما در ادامه مجید انصاری به شعار آزادی به عنوان مهم ترین شعار انقلاب اشاره کرد و افزود؛ آزادی مطلق برای تک تک افراد جامعه امری محال است. وقتی انسان محکوم به زندگی اجتماعی است و در زندگی اجتماعی اصطکاک منافع وجود دارد طبعاً حتی در نظام های سکولار محدودیت هایی برای آزادی فردی با محوریت منافع عمومی ایجاد می شود. وی ادامه می دهد؛ ما مسلمان هستیم و قیوداتی در حوزه های مختلف داریم و وقتی صحبت از آزادی می کنیم منظور آزادی هایی است که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است. انصاری معتقد است در موضوع تامین آزادی در کشور یک عقبگرد فاحشی صورت گرفته است. وی زمان آغاز این عقبگرد را در عرصه سیاسی مربوط به نظارت استصوابی شورای نگهبان می داند و تاکید می کند منظورش نظارت استطلاعی نیست و در عین حال می گوید مفهوم نظارت با تفسیر شورای نگهبان از لفظ نظارت خارج شده و وارد عرصه مداخله و اجرا شده است و در حقیقت شورای نگهبان با توسعه در مفهوم نظارت بر انتخابات عملاً روح قانون اساسی را در موضوع مردمسالاری و اتکای امور به آرای عمومی و انتخابات آزاد تا حدودی مخدوش کرده است به خصوص در دوره های چهارم، پنجم، هفتم و هشتم مجلس نظارت استصوابی شورای نگهبان به اوج خود رسیده است. انصاری به انتخابات مجلس خبرگان اشاره و تصریح کرد؛ در ارتباط با انتخابات مجلس خبرگان این دایره محدودتر شده است یعنی شورای نگهبان در انتخابات خبرگان با وضعیت فعلی هم ناظر، هم مجری و هم داور و هم خود کاندیدا است و به نظر من تا حدود زیادی به انتصاب نزدیک تر شده است تا انتخابات. وی در بخش دیگری از این گفت وگو به آزادی مطبوعات اشاره می کند و با اشاره به وضعیت فعلی رسانه ها می گوید؛ آزادی مطبوعات و تبادل اطلاعات به بهانه های واهی بسیار محدود شده است البته معتقد به بی بند و باری در عرصه اطلاع رسانی نیستم و قانون باید در این خصوص رعایت شود ولی تجاوز از قانون و اعمال سلیقه یی و گزینشی قانون در برخورد با مطبوعات در مقطع فعلی بسیار زیاد شده است. انصاری اظهار داشت؛ امروزه شاهد آن هستیم که برخی روزنامه ها از یک حاشیه امن و مصونیت رستم گونه یی برخوردارند و هیچ کس آنها را مورد پیگرد قانونی قرار نمی دهد. به همین دلیل آزادی های سیاسی، مطبوعاتی و مدنی نسبت به دهه - انقلاب سیر نزولی و محدودکننده یی داشته و امروز ما در وضع نامطلوبی از این جهت هستیم و شعار آزادی همچنان به عنوان آرمان بلندی است که از اهداف بلند انقلاب بوده و باید روی آن پافشاری کرد. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوالی در خصوص نحوه برخورد امام با رسانه ها می گوید؛ حضرت امام بارها قبل و بعد از پیروزی انقلاب تاکید داشتند مطبوعات و مردم آزاد هستند مادامی که توطئه نکنند و دست به اخلال جدی نزنند. وی به سال های اولیه انقلاب اشاره کرد و گفت؛ در سال های اولیه انقلاب تعداد زیادی از گروه ها که حتی اساس دین را قبول نداشتند مانند حزب توده یا گروه های التقاطی تا زمانی که دست به اسلحه نبردند و واقعاً توطئه علیه نظام نکردند آزاد بودند و حتی طرفداران آنها در خیابان های تهران روزنامه هایشان را توزیع می کردند. حضرت امام مدام تاکید داشتند صدا و سیما دانشگاه است و باید در آنجا افراد مختلف بیایند و صحبت کنند. حتی حضرت امام گاهی عتاب و خطاب به مطبوعات یا صدا و سیما داشتند و به آنها می گفتند؛ «مگر من شاه هستم که هر روز عکس من را در صفحه اول بگذارید یا هر وقت مردم تلویزیون را باز کنند عکس من را ببینند.» در حالی که آن وقت این امر طبیعی بود زیرا کشور هر روز در مرحله تصمیمات بزرگی بود که این تصمیمات با محوریت امام و سخنرانی های ایشان تجلی پیدا می کرد. انصاری گفت؛ امام نگران این بودند که جامعه یی که تازه از سنگینی استبداد رهانیده شده بود باید به جای فردمحوری به جمع محوری برسد و اصل خرد جمعی در آن حاکم باشد. امام می ترسیدند که رسوبات فرهنگ شاهنشاهی مجدداً رسوخ پیدا کند. وی به ذکر روایتی از جلسه امام با اهالی مطبوعات آن زمان پرداخت و گفت؛ روزی امام اهالی مطبوعات آن زمان را که تعداد آن هم کم بود خواسته بودند و امام به آنها گفت؛ «دیگر حق ندارید عکس من را بزنید.» اهالی مطبوعات هم بعداً به حاج احمد آقا گفتند به امام بگوید درج عکس ایشان در روزنامه ها مربوط به اخبار کشور است و امام هم در مقطع فعلی در محور اخبار هستند و به زحمت امام را راضی کردند که منع شان در مورد ممنوعیت درج تصاویرشان در روزنامه ها را بردارند. دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز که در دور اول مجلس نیز حضور داشت با ذکر خاطره یی از آن دوران گفت؛ من در مجلس شاهد بودم که اگر کسی در تملق امام با به کار بردن برخی از روایاتی که ویژه ائمه معصومین بود و نمایندگان در آن اغراق می کردند امام با آنها برخورد می کرد. یکی از نمایندگان آیه یی را که مربوط به پیامبر اکرم(ص) است خواند و از آن نسبت به امام تفسیر کرد که همان زمان امام به مجلس پیغام دادند چیزهایی که مربوط به معصومین است سرایت ندهید. وی به برخورد امام با تمدید دوران نخست وزیری مهندس موسوی اشاره و تصریح کرد؛ در مجلس سوم وقتی به خاطر شرایط جنگ مصلحت ندیدم آقای مهندس موسوی تغییر کند و نظرشان را به عنوان نظر مشورتی به مجلس ارائه دادند، در عین حال 99 نفر از جریان راست آن زمان به مهندس موسوی رای منفی دادند ولی یک بار مشاهده نکردیم که از جانب امام کمترین تعریضی به این افراد شود. انصاری افزود؛ یکی از عناصر فعال جریان راست تعبیر بسیار زشتی بعد از پیغام امام به کار بردند که در آن زمان خیلی از انقلابیون و مردم علاقه مند به امام عصبانی شدند و زمانی که فشار افکار عمومی علیه این فرد سنگین شده بود شخص حاج احمدآقا به منزل آن فرد رفت و از ایشان دلجویی کرد و حتی بعداً عضو شورای نگهبان هم شد. امام فراتر از جناح های موسوم بود وی در پاسخ به این پرسش که آیا امام را یک اصلاح طلب می داند، می گوید؛ امام فراتر از جناح های موسوم بودند. امام بر بام بلند اندیشه ها و دیدگاه های صحیح و سالم نشسته بودند و ایشان مبین تمامیت و جامعیت قرآن و اسلام بودند و طبعاً در این زیردست و دامنه این قله همه گروه ها جا می گیرند و به تعبیر دیگر امام خیمه برافراشته یی بود که در درون این خیمه گروه های کوچک و اعضای کوچک تری با ظرفیت های خودشان حضور داشتند. دبیر اجرایی روحانیون مبارز تاکید کرد؛ اگر اصلاح طلبی را به این معنا بگیرید که نقد مداوم وضع موجود و راضی نشدن به آنچه فعلاً داریم و حرکت به سمت قله بلند آرمان ها و اقدام عملی برای رفع نواقص، امام یقیناً یک اصلاح طلب بزرگ بودند و اساس انقلاب ما یک انقلاب اصلاحی بود. امام بارها فرمودند ما آمدیم وضع موجود را تغییر دهیم و اصلاح کنیم. وی پیام هشت ماده یی امام را اقدامی اصلاح طلبانه برشمرد و گفت؛ پیام هشت ماده یی امام یک اقدام اصلاح طلبانه در برابر انحرافاتی بود که در نظام شروع شده بود. امام به محض اینکه انحرافی را در اصول اخلاقی مشاهده می کند، تاب نمی آورد و اقدامات اصلاحی خود را انجام می دهد. انصاری با بیان اینکه امام شاید از نظر سلیقه یی رفتار بعضی از جناح ها را بیشتر تایید می کرد، تاکید کرد؛ امام در عمل هیچ گاه اجازه اینکه یک جناح به نفع جناح دیگر حذف شود، نمی داد. انصاری به ذکر روایتی از انتخابات مجلس خبرگان پرداخت و گفت؛ در انتخابات خبرگان در تهران آیت الله یزدی رای نیاورد و به لحاظ رفتار تندشان در برخی از شهرستان ها علیه ایشان شعار می دادند و حتی نگذاشتند آیت الله یزدی به منبر برود که وقتی امام این موضوع را شنیدند برآشفتند و ایشان را به عضویت شورای نگهبان منصوب کردند. مجید انصاری از رویکرد امام دفاع کرد و افزود؛ امام سعی می کرد موازنه مثبت بین جریانات سیاسی درون نظام برقرار شود و هیچ گروهی حس نکند به امام نزدیک تر از دیگران است و مجاری اطلاعاتی در دفتر امام به گونه یی بود که همه امکان انتقال اطلاعات را به ایشان داشتند. این عضو ارشد مجمع روحانیون به دیدگاه امام درخصوص اداره کشور اشاره و تاکید کرد؛ امام بارها تاکید داشتند که یک گروه نمی تواند کشور را اداره کند و همه باید حضور داشته باشند. امام از ابتدا توجه داشتند که اگر قرار باشد در یک کشور افراد درونی خانواده احساس کنند مورد بی مهری هستند و با آنها عادلانه برخورد نشود تدریجاً این افراد تبدیل به منتقد، مخالف و معاند می شوند و نهایتاً از نظام عبور می کنند و به همین دلیل است که حتی شخصی مانند بنی صدر با تمام بی مهری هایی که به امام و با تمام خیانتی که در حق نظام کرد، باز هم امام تا آخر ایشان را نصیحت می کردند و مایل نبودند آقای بنی صدر به دامن بیگانه برود. انصاری با بیان اینکه جمع زیادی از کسانی که به خاطر مسوولیت ها یا نزدیکی به دفتر امام جزء یاران امام محسوب می شوند در سالیان اخیر مورد بی مهری قرار گرفتند، افزود؛ این افراد نه تنها اکنون از سمت هایی که شایسته آن بودند برکنار شدند حتی استفاده جامع از آنها در مکان های دیگر نیز سلب شده است. وی با تاکید بر اینکه جمع یاران امام امروز تنها شده اند به برخورد جریان خاص با آیت الله هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و گفت؛ آیت الله هاشمی رفسنجانی اگرچه اکنون رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان محسوب می شود ولی یک جریان خطرناک نفوذی به هم پیوسته از چند جهت انحرافی که احتمالاً دست خارجی هم پشت سر آنهاست درصدد براندازی انقلاب از طریق متهم کردن تمام روحانیت انقلاب و یاران امام و به هم ریختن نظام اجتماعی و نابود کردن روح اخلاق عمومی هستند. وی با تجلیل از شخصیت هایی همچون آیت الله طاهری و آیت الله دستغیب و آیت الله هاشمی رفسنجانی اظهار داشت؛ در حالی که این افراد هیچ گاه مسجد و محرابی طلب نکرده اند ولی باید چوب این را بخورند که چرا حرف می زنند و اگر حرف نزنند می گویند چرا حرف نمی زنی. انصاری با اشاره به برخی هجمه های صورت گرفته علیه مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد؛ امروز حتی مجمع روحانیون مبارز که مورد تایید امام بوده از همه تریبون های رسمی و دینی محروم است حتی یک سایت عادی و معمولی که فقط منحصراً به انعکاس برخی دیدگاه های امام و مجمع روحانیون می پرداخت، فیلتر شده است. انصاری با بیان اینکه یاران امام منحصر به اصلاح طلبان نیستند، گفت؛ این جریان مشکوک و خطرناک حتی افرادی مانند آقایان ناطق نوری و واعظ طبسی را برنمی تابند و درصدد حذف آنها هستند. |
ده نمکی در برنامه دیروز، امروز ،فردا؛ |
![]() |
حاضر نیستند با یک آقازاده و یک مفسد اقتصادی کله گنده برخورد کنند |
مسعود ده نمکی در برنامه تلویزیونی «دیروز، امروز، فردا» گفت؛ سیستم قضایی ما یک آفتابه دزد را در خیابان ها می چرخاند که در جای خود کار خوبی است اما با مسوولانی که دچار انحراف مادی شدید شده اند، مال مردم و بیت المال را دزدیده و خورده اند، این گونه نیست. به گزارش رجانیوز وی در ادامه با اشاره به فیلم مستند خودش یعنی فقر و فحشا گفت؛ اپوزیسیون یا کسانی که منتقد انقلاب هستند از این ناراحتند که چرا یک نیروی انقلاب، خودش برای نقد آسیب های اجتماعی کشورش مستند می سازد. در بخش دیگری از برنامه مجری یعنی وحید یامین پور خطاب به ده نمکی گفت؛ حرف های روشنفکری می زنید. ده نمکی پاسخ داد؛ نه، حرف های من حرف های روشنفکری نیست ولی زمانی ضرر می کنیم که این حرف ها را روشنفکرها مصادره می کنند. در ادامه کارگردان فعلی سینما و مدیرمسوول سابق نشریه جبهه گفت؛ عکس برخی از انقلابی ها را در روزنامه نگاه کنید، چقدر ریش دارند، در دهه دوم کمتر می شود و در دهه سوم 60 تیغه کرده اند و جالب اینکه این آدم ها مدافعان سرسخت ارزش ها، آزادی و انقلابند، حال آنکه در هر شرایطی تغییر فاز می دهند. ده نمکی گفت؛ اگر بعد از 30 سال، وضعیت جوان مملکت این است، این جوان را امریکا تربیت نکرده، او 30 سال در کشوری بوده که هشت سال چپ، هشت سال راست یا چند سال حزب کارگزار حاکم بوده است، بعد می گویید این جوان دین گریز است. کارگردان اخراجی ها افزود؛ کجا جوان دین گریز است، جوان دین را از شما باور نمی کند، جوان چگونه بپذیرد که فرزندان شما در آنتالیا، کانادا و لندن تحصیل کنند، آن وقت شما در خیابان بگویید حجاب را رعایت کن، معلوم است که از شما نمی پذیرد. ده نمکی در ادامه صحبت یامین پور با اشاره به ابعاد اشرافی گری گفت؛ اشرافی گری یعنی همین ایجاد فاصله که فقط در بعد اقتصادی نیست بلکه اشرافیت در بعدهای فرهنگی و سیاسی هم وجود دارد؛ کسانی که از خود متشکر هستند و دیگران را پایین تر از خود می دانند. در ورودی آنها به نماز جمعه جدای از ورودی مردم عادی است و جایگاه شان در نماز جمعه با نرده و جدا از مردم مشخص شده است. وی اضافه کرد؛ بزرگ ترین آفت این است که شما عدالتخواهی، مبارزه با اشرافی گری را جناحی بدانی و مربوط به یک دولت یا جریان خاصی کنی. در این صورت، عدالتخواهی را قربانی کرده ایم و مظلومیت آزادی و عدالت در این شرایط مشاهده می شود. ده نمکی گفت؛ سبز و چپ و راست و قرمز و آبی ندارد. همه دنبال این هستند که در این مملکت عدالت اجرا شود. ده نمکی با بیان اینکه ما همه مردم را می توانیم در بحث عدالتخواهی کنار هم قرار دهیم، گفت؛ فردی با موتورگازی از شهرستان به شهر می آید، شهردار می شود و اسب 80 میلیونی برای خود دست و پا می کند و بعد هم بلد است که یک جریان دانشجویی را پشت سر خودش راه بیندازد و از زیر بار سوال فرار کند، آن وقت ما که مدافع این شعار هستیم، بلد نیستیم چگونه وحدت ایجاد کنیم و به ناچار در طرح مطالبات مردم خود بدهکار هم می شویم. وی گفت؛ اگر روزی بسیج دانشجویی ما در کنار انجمن اسلامی در یک صف برابر مسوولی قرار گرفت و سوال کرد از کجا و به چه حقی از نازی آباد به فرمانیه با خانه یی چند هزار متری نقل مکان کرده یی، آن روز، روزی است که همه مردم را در برابر مطالبات مشترک در کنار هم قرار داده ایم. این عضو سابق نشریه شلمچه گفت؛ شما مسوولی که در نظام اسلامی با یقه بسته و این تیپ و قیافه مسوولیت پذیرفتی، باید در حد اضعف مردم زندگی کنی، باید بپذیری سیره حکومتی شما سیره یی است که شما شعارش را دادی و مردم برای آن خون داده اند. ده نمکی با اشاره به رانت خواری ها در سیستم اقتصادی کشور گفت؛ سیستم قضایی ما یک آفتابه دزد را در خیابان ها می چرخاند که در جای خود کار خوبی است اما با مسوولانی که دچار انحراف مادی شدید شده اند، مال مردم و بیت المال را دزدیده و خورده اند، این گونه نیست. مسوولان اول انقلاب بچه های دچار انحراف خود را پای دیوار می گذاشتند و بعد دست روی انحراف دیگران می گذاشتند اما الان برعکس شده، حاضرند دله دزدها را در خیابان بچرخانند ولی حاضر نیستند با یک آقازاده و یک مفسد اقتصادی کله گنده برخورد کنند چراکه امنیت اقتصادی به خطر می افتد. ده نمکی افزود؛ در این مملکت همه آزادند همه چیز بگویند، ارزش ها، آرمان ها، انقلاب و همه چیز را زیر سوال ببرند و پز روشنفکری در دنیا بدهیم که چقدر نشریه داریم و هر چه دل شان می خواهد علیه انقلاب می نویسند اما تا بچه انقلابی ما خًر مسوولان را می گیرد که این رانت خواری چه بوده، اولین کسی که محاکمه می شود همین بچه انقلابی است. ده نمکی گفت؛ زمانی بی بی سی در مصاحبه یی از من پرسید نظر شما در مورد فلان خیابان و دانشگاه تهران که تظاهرات شده و شیشه شکسته اند، چیست، من گفتم خوب کاری کردند. پرسید چرا؟ گفتم؛ شما بعد از بازی های فوتبال تان در لندن اسب ها را راه می اندازید و کلی جوان درگیر می شوند، آتش می زنند، گاز اشک آور راه می اندازید ولی در اینجا بر سر اندیشه با همدیگر دعوا می کنند. وی افزود؛ هر سال بعد از هر بازی استقلال و پرسپولیس 300، 400 اتوبوس درب و داغان می شوند ولی کسی صدایش درنمی آید، تیتر روزنامه ها نمی شود و از آن به نام تخلیه انرژی جوان یاد می شود، چون این موضوع از سر غفلت انجام می شود اما اگر شیشه یی به خاطر اندیشه شکسته شود، بازخورد و مقاومت و هزار طور مساله دیگر پیش می آید. وی با بیان اینکه شما تا کی می خواهید با محافظه کاری و مصلحت نظام را پیش ببرید، گفت؛ اگر در سی امین سال پیروزی انقلاب نتوانیم برای پویایی زایش در انقلاب ایجاد کنیم و خواص منحرف انقلاب را که به جای تفکر سیاسی کاسب و تاجر شده اند، از چرخه قدرت سیاسی با جراحی بزرگ و دردناک خارج نکنیم، پس می خواهیم چه کار کنیم؟ |
نظر شما در رابطه با راهپیمایی ۲۲ بهمن و سناریو غرب چیست؟
ببینید بعد از اتفاقاتی که در کشور رخ داد فتنه گران و دشمنان نظام فهمیدند که در سراشیبی سقوط قرار دارند . محسن کوهکن در ادامه افزود: هرگاه دشمنان ملت را تهدید کردند مردم جواب دندان شکنی به آنها دادند . راهپیمایی امسال با توجه به حساسیت کشور مردم همانند ۹ دی خواهند امد و فتنه گران به امید خدا نابود خواهند شد
حرّ یا حرمله ؟ ! (یادداشت روز)
1-اواخر هفته گذشته- چهارشنبه 7 بهمن ماه- در ستون اخبار ویژه کیهان، خبری داشتیم با عنوان «این خبر را به خاطر بسپارید». در آن خبر با استناد به فرمول سه ضلعی «جرج سوروس، جین شارپ و رابرت هلوی» که فتنه اخیر با پیروی بی کم وکاست سران فتنه از آن صورت گرفته است، پیش بینی کرده بودیم «وقت آن است که سران فتنه عقب نشینی گام به گام خود را آغاز کنند» و نوشته بودیم «این روزها در آستانه 22بهمن باید منتظر صدور بیانیه ای از سوی موسوی یا خاتمی و یا هر دو نفر آنها بود» و بر پایه همان فرمول به 5 محور اصلی که سران فتنه باید روی آن تاکید کنند، اشاره کرده بودیم... دوباره خوانی آن خبر ویژه می تواند برداشت دقیق تری از ترفند بعدی مدیریت بیرونی فتنه که برای نجات ستون پنجم خود از محاکمه و مجازات تدارک دیده است، ارائه کند.
2- براساس گزارش هایی که برخی از افراد نزدیک به حلقه اول مدیریت داخلی فتنه با قید قسم جلاله مبنی بر خودداری از افشای نام آنها، در اختیار کیهان قرار داده اند، بیانیه موسوی و خاتمی با همان محورهایی که در خبر ویژه مورد اشاره آمده بود، مراحل پایانی خود برای انتشار را طی می کرد ولی خبر ویژه کیهان، سران فتنه و مشاوران داخلی و بیرونی آنها را با سردرگمی فراوانی مواجه کرد. چرا که این اقدام سران فتنه نیز پیشا پیش از سوی کیهان پیش بینی و اعلام شده بود، بنابراین، اگر بیانیه را با همان محورهای پیش بینی شده در خبر ویژه کیهان منتشر می کردند، بر ماموریت بیرونی خود و دنباله روی از فرمول دیکته شده سه ضلعی «سوروس، شارپ و هلوی» مهر تأیید زده بودند و چنانچه محورهای مورد اشاره از بیانیه حذف می گردید، انتشار آن با عدم انتشار تفاوت چندانی نداشت، زیرا مطابق فرمول یاد شده، یکی از اهداف بیانیه- فقط یکی از آنها- تاکید دروغین بر پایگاه مردمی فتنه سبز بود تا از این طریق، زمینه برای انتقال فتنه از خیابان ها- که دیگر نفرات چندانی برای مانور نداشت- به عرصه مجازی فراهم شود. یعنی دقیقاً همان پیشنهادی که چند روز قبل- اوایل هفته گذشته- از سوی خانم هیلاری کلینتون، وزیرخارجه آمریکا، با آب و تاب فراوان و در یک نطق طولانی بیان شده بود. در این نشست که به گفته سخنگوی کاخ سفید «سناتور سام براون بک، کافمن، لورتا سانشز، تعدادی از نمایندگان کنگره و هیئت های دیپلماتیکی از انگلیس، فرانسه، آلمان، کلمبیا، لبنان، مولداوی، دو کشور عربی منطقه خاورمیانه و سه ایرانی، بدون ذکر نام به دلایل امنیتی» در آن حضور داشتند، هیلاری کلینتون بخش قابل توجهی از سخنرانی خود را به ایران اختصاص داده و بر ضرورت کمک به آشوبگران و سرکردگان آنها برای انتقال فعالیت خود از خیابان ها به فضای مجازی و اینترنت تاکید می کند. نگاهی به متن سخنرانی هیلاری کلینتون به وضوح نشان می دهد که آمریکا، بعد از حماسه 9دی و نیز با توجه به هوشیاری هواداران اولیه سران فتنه که کنار کشیدن آنها از عرصه فریب را در پی داشته است، ادامه آشوب های خیابانی را ناممکن می داند و از سوی دیگر برای حفظ ظاهری این جریان و انتقال آن از خیابان ها به فضای مجازی، نیازمند ابراز وجود جریان فتنه است. این نیاز دقیقاً همان است که قرار بود - و هنوز هم هست- که موسوی و خاتمی در بیانیه خود به مناسبت 22بهمن، برآورده کنند! در خبر ویژه کیهان آمده بود «موسوی و خاتمی باید در بیانیه خود وانمود کنند که حرکتی به نام جنبش سبز! هنوز هم وجود دارد و از هواداران فراوانی برخوردار است! این بخش از بیانیه برای آن است که به قول جرج سوروس، زمینه انتقال کودتای مخملی- بخوانید فتنه- از خیابان به فضای مجازی فراهم شود، چرا که در خیابان، ادعای فراوانی هوادار با توجه به شمار اندک آنها، مضحک است ولی در فضای مجازی می توان کماکان - و بدون ارائه دلیل و نمونه- بر فراوانی هواداران! اصرار ورزید».
3- اکنون به نقطه اصلی ماجرا یعنی «پروژه نجات سران فتنه از محاکمه و مجازات» نزدیک می شویم. این بخش از پروژه برای حفظ فتنه به عنوان آتش زیر خاکستر و استخوان لای زخم، طراحی شده است و اجرای آن به «میانجی» نیاز دارد. وظیفه میانجی آن است که با استناد به بیانیه سران فتنه و ادعای توبه و پشیمانی و یا -حداقل- عقب نشینی آنها از مواضع اولیه، ساز آشتی!! کوک کند. میانجی در این مرحله از پروژه یاد شده و برای فریب افکار عمومی به منظور پذیرش مرحله دیگر فتنه یعنی همان به اصطلاح طرح آشتی! روی چند محور تکیه می کند.
الف: از شرایط کنونی با عنوان «بحران» یاد می کند. این در حالی است که شرایط «حساس» هست، اما بحرانی نیست، چرا که بحران با درهم ریختگی شیرازه نظام همراه است نه مقابله نظام با ستون پنجم شناخته شده دشمن.
ب: میانجی می کوشد از فتنه ای که به گواهی تمامی اسناد و شواهد غیرقابل انکار، مدیریت بیرونی دارد و برای مقابله با اساس انقلاب، نظام، امام و حذف اسلام از حاکمیت طراحی شده است، با عنوان درگیری داخلی میان دو جناح یاد کند!
ج: میانجی، از طرح دیکته شده برای فراری دادن سران فتنه از محاکمه و مجازات، با عنوان «طرح آشتی ملی»! یاد می کند و حال آن که درگیری میان توده های وفادار به نظام از یکسو و آمریکا و اسرائیل و دنباله های داخلی آن از سوی دیگر در جریان است و راهپیمایی حماسی و چند ده میلیونی 9 دی ماه بهترین و گویاترین گواه آن است. مردم با یکدیگر درگیر نیستند که نیازی به آشتی ملی!! باشد.
د: میانجی- یا میانجی ها- با نادیده گرفتن اصل منطقی، عقلی و حقوقی «میزان حال فعلی افراد است» که امام راحل(ره) برای هوشیاری ملت در اینگونه موارد، بر آن تاکید فراوان داشته اند، روی سوابق- بعضا مثبت- سران فتنه و عوامل پیرامونی آنها مانور می دهد. از این مانور فریبنده برای کمرنگ و نهایتاً فراموش شدن جنایت ها و خیانت های سران فتنه و آمادگی افکار عمومی برای بازگشت دوباره منافقان و ستون پنجم دشمن به جامعه، استفاده می شود. شبیه آن که جنایت سرکردگان سپاه عمرسعد در روز عاشورا به بهانه سوابق احیاناً اسلامی - تاکید می شود احیاناً اسلامی- آنها نادیده گرفته شود.
هـ : میانجی در این طرح فریب، از واژه های مقدس و پذیرفته شده اسلامی بهره می گیرد. واژه هایی نظیر «آشتی» که در نگاه اول و به طور مطلق، پسندیده تر از «قهر» و دشمنی است و یا «توبه» که همیشه از اصرار بر گناه شایسته تر است. اما، آشتی با چه کسانی؟ با دشمنان کینه توز علیه اسلام و امام و انقلاب و مردم و کسانی که برای انجام ماموریت دشمنان تابلودار بیرونی از اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسین(ع)، نفی وجود مبارک امام زمان(عج)، شعار به نفع آمریکا و اسرائیل، آدم کشی، آشوب آفرینی و... دهها جنایت دیگر نیز دریغ نکرده اند؟!
میانجی ها به گونه ای از آشتی سخن می گویند که انگار حق جویان عدالت خواه بویی از رأفت و محبت و آشتی نبرده اند و حال آن که، اگر رأفت و محبتی هست- که هست- در میان مؤمنان حق جو دیده شده و می شود، نه خونریزان غارتگر و سنگدل.
4- و اما، درباره «توبه» سران فتنه، سخن ویژه ای در میان است، و آن، این که؛ در تمامی نظام های حقوقی و قضایی جهان -بدون استثناء- و در نظام حقوقی و قضایی اسلام، «توبه» رابطه ای میان بنده گناهکار و خدای اوست، و در هیچیک از این نظام های حقوقی و قضایی، توبه مجرم مانع محاکمه و مجازات او نیست و اگر چنین بود، فلان قاتل و جنایتکار می توانست با ادعای توبه- و یا توبه واقعی- از مجازات و مکافات فرار کند! و این، یعنی صدور مجوز برای جنایت و حق کشی. آیا غیر از این است؟!
برخی از میانجی ها برای فراری دادن سران فتنه از محاکمه و مجازات به توبه جناب حر- رضوان الله تعالی علیه- اشاره می کنند و حال آن که «حر» از ادامه حضور در لشکر عمرسعد خودداری کرد و بی آن که گامی به خیانت و دستی به جنایت آلوده کند توبه کرده و به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در رکاب آن بزرگوار خالصانه جنگید و به شهادت رسید. آیا سران فتنه -با آنهمه جنایت و خیانت- بر فرض که توبه کنند با حضرت حر قابل مقایسه اند؟
توبه سران فتنه فقط با توبه «حرمله» قابل مقایسه است که وقتی دست انتقام جناب مختار ثقفی را بر گریبان خویش دید، ادعای توبه!! کرد. یعنی آقایان میانجی! فرق میان حر و حرمله را نمی دانند؟! برخی از آنان در کسوت مقدس روحانی هستند و بعید است از درک این نکته بدیهی عاجز باشند!
5- جنایات و خیانت های سران فتنه علیه نظام، مردم، امام، انقلاب و مخصوصاً علیه اسلام صورت گرفته است، بنابراین و براساس بدیهی ترین قوانین حقوقی و جزایی شناخته شده در تمامی جهان، مردم مسلمان ایران -اگر نگوئیم همه ملت های مسلمان- شاکیان اصلی سران فتنه اند و صاحبان حق پایمال شده اند، بنابراین، آقایان میانجی برای نجات سران جنایتکار فتنه نباید خواب های آنچنانی ببینند و هوشیاری مردم پاکباخته ایران اسلامی را دست کم بگیرند.
رهبرمعظم انقلاب در دیدار مردم آمل و استان مازندران با ایشان به صلابت تصریح فرمودند که «امام خمینی به هیچ کس باج نداد و ما هم نه از طرف ملت و نه از طرف خودمان به هیچکس باج نمی دهیم.»
6- و بالاخره گفتنی است پروژه نجات سران فتنه از محاکمه و مجازات با بیانیه ای که قرار است سران فتنه صادر کنند، رابطه مستقیم دارد. چرا که حلقه بعدی این زنجیره میانجی گری برخی از خواص شناخته شده است و شواهد موجود حکایت از آن دارد که موسوی و خاتمی برای صدور بیانیه کذایی با سردرگمی دوجانبه ای روبرو هستند. اگر از صدور بیانیه خودداری کنند، خواص میانجی، برای- به قول خودشان- چانه زنی! در بستر به اصطلاح آشتی! بهانه و دستاویزی ندارند و از سوی دیگر، صدور بیانیه، پرده دیگری از پیروی بی کم و کاست آنان از فرمول دیکته شده مثلث- سیا، موساد و اینتلیجنت سرویس- را برملا می کند.
حسین شریعتمداری
۱۱/۱۱/۸۸ کیهان
حسین شریعتمداری؛ مدیر مسئول روزنامه کیهان از جمله سیاستمدارن اصولگرایی است که همواره انتقاداتی را بر عملکرد اسفندیار رحیم مشایی داشته و از همین رو در برخی یادداشتهای خود بهانتقاد و دادن تذکراتی به وی پرداخته است.
حسین شریعتمداری بعد از انتصاب «اسفندیار رحیم مشایی» بهسمت معاون اولی توسط رییسجمهور در یادداشت یکشنبه 28 تیر 1388 خود با عنوان «دور از انتظار بود!» نوشت: «وقتی آقای دکتر احمدینژاد در سفر اخیر خود به مشهد، آقای اسفندیار مشایی را بهعنوان معاون اول رییسجمهور معرفی کرد، موجی از حیرت آمیخته با تأسف و نگرانی بر دل و جان قاطبه رأیدهندگان به آقای احمدینژاد نشست و این اقدام آقای احمدینژاد را فراتر از کجسلیقگی دانسته و نوعی بیاعتنایی - البته ناخواسته - بهملت تلقی کردند و به عقیده نگارنده حق داشته و دارند.»
وی با اشاره بهمواضع آنچنانی آقای مشایی که حداقل در دو مورد مشخص، با ذوقزدگی دشمنان از یکسو و نهیب و ملامت شدید رهبر معظم انقلاب از سوی دیگر روبهرو شد، اضافه کرد: «انتظار آن بود که آقای احمدینژاد بلافاصله و بدون کمترین تأخیر و درنگ نامبرده را از معاونت خویش و ریاست سازمان گردشگری عزل کند، ولی متأسفانه آقای رییسجمهور نه فقط ایشان را عزل نکرد، بلکه امروزه پست خطیر و بااهمیتتر معاون اولی ریاستجمهوری را به وی سپرده است و سئوال این است که جناب احمدینژاد در شخصیت آقای رحیم مشایی چه ویژگیها و امتیازاتی میبینند که هیچکس دیگر قادر بهدیدن آن نیست؟! البته این نوشته صلاحیت آقای مشایی برای برخی از مدیریتهای میانی و کماهمیت را نفی نمیکند، ولی آقای رحیم مشایی و معاونت اول رییسجمهور؟!»
شریعتمداری با یادآوری این نکته که احمدینژاد برخاسته از جریان اصولگرایی است، نه پدیدآورنده آن ادامه میدهد: «بنابراین لازمه قطعی احترام به تودههای عظیم مردم اصولگرا آن است که حکم معاونت اولی آقای رحیم مشایی را لغو کنند، چراکه این جایگاه اگرچه در اختیار رییسجمهور محترم است، ولی متعلق بهمردم است.»
وی با اشاره بهیکی از اصلهای قانون اساسی مینویسد: «در اصل 124 قانون اساسی آمده است؛ «معاون اول رییسجمهور با موافقت وی اداره هیئت وزیران و مسئولیت هماهنگی سایر معاونتها را بهعهده خواهد داشت.» یعنی جایگاهی تقریبا همطراز رییسجمهور و بالاتر از همه وزرا و معاونان دیگر ایشان. اکنون باید از رییسجمهور محترم پرسید، آیا مردم در انتخابات اخیر بهآقای مشایی رأی دادهاند که حالا مجبور باشند حضور ایشان را در جایگاهی تقریبا همطراز رییسجمهور و فراتر از همه وزرا و اعضای کابینه تحمل کنند؟! »
همچنین مدیر مسئول روزنامه کیهان در نقد تأخیر رییسجمهور در عزل مشایی با مطلبی تحت عنوان «چه کسی او را اداره میکند؟!» در قسمت یادداشت روز شنبه سوم مرداد 1388نوشت: «شاید این برداشت «بدبینانه» باشد که حضور آقای رحیم مشایی را در کنار رییسجمهور محترم، بخشی از یک پروژه بیرونی تلقی کنیم، ولی متأسفانه برخی از شواهد و قرائن موجود این احتمال را قوت میبخشند و نشان میدهند رحیم مشایی در کنار آقای دکتر احمدینژاد همان نقشی را بر عهده دارد که افراطیون مدعی اصلاحات و سردمداران آنها بهگونهای دیگر برعهده داشته و دارند، بهبیان دیگر میتوان حدس زد، رحیم مشایی نیز یکی از مهرههای کودتای مخملی است که فقط محل مأموریت او با سایر توطئهگران اخیر متفاوت است و نه «هویت» او!»
وی نشانههای وابستگی مشایی و خطری که از این زاویه نظام و دولت اصولگرا را تهدید میکند، خیلی بیشتر از یک احتمال ساده و اندک دانست و افزود: «نکته درخور توجه اینکه رییسجمهور محترم، آقای دکتر احمدینژاد اولین قربانی این توطئه خواهد بود، اگرچه ایشان متاسفانه تاکنون در درک این نکته فاقد هوشمندی لازم بودهاند.»
شریعتمداری در انتها مینویسد: «نگارنده براین باور است که مشایی و کسانی که او را اداره میکنند قصد دارند، هزینه پذیرش دستورالعمل رهبر معظم انقلاب را بالا ببرند! تا بهخیال خود مانع از دستورالعملهای مشابه آقا در موارد دیگر شوند! مثلا چنانچه در پی زد و بند پنهان با آمریکا بودند و رهبر معظم انقلاب با هشدار و دستورالعمل خویش خواستار پایان دادن به این زد و بند پنهان شدند، تأخیر در اجرای دستور ایشان طبیعی!! جلوه کند!!... این نکته و این احتمال مخصوصا باید برای آقای دکتر احمدینژاد که در ضدیت با آمریکا جدی و مصمم است، هشداردهنده باشد تا خدای نخواسته از افرادی نظیر مشایی ضربه نخورد و در نتیجه، بهنظام ضربه نزند!»
همچنین وقتی سخنان مشایی که با تیتر «خدا محور وحدت انسانها نیست» در خروجی خبرگزاریها قرار گرفت، بار دیگر واکنش مدیر مسئول کیهان را برانگیخت و او را واداشت در دوشنبه 18 آبان 1388 در یادداشت «سرچشمه شاید..! » با ابراز امیدواری از صحت نداشتن اظهارات مشایی و بهخطا نقل شدن آن، با توجه به حضور پررنگ مشایی در دولت و نزدیکی مثالزدنی - و البته غیرقابلتوجیه - وی با ریاست محترم جمهوری نوشت: «ابتدا باید گفت که اظهارات آقای مشایی با آموزههای صریح اسلام و همه ادیان الهی مغایرت دارد. چراکه در کلام خدا نه یکبار، بلکه بارها تأکید شده است که ایمان بهخدا میتواند و باید محور وحدت انسانها باشد، بهعنوان نمونه - و فقط یک نمونه - میتوان بهآیه 64 از سوره مبارکه آل عمران اشاره کرد که خطاب بهپیامبراکرم(ص) میفرماید: «بگو ای اهل کتاب بیایید بهسوی سخنی که میان ما و شما یکسان است و آن، اینکه جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم» و نمونههایی از این دست در کلام خدا و در آموزهها و دستورات رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهمالسلام بهفراوانی و صراحت وجود دارد و از جمله باید از آقای مشایی با آنهمه ادعای اسلامشناسی! پرسید؛ نظر جنابعالی درباره آیه شریفه «واعتصموا بحبلالله جمیعا ولا تفرقوا- همگی بهریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید» که بهفراوانی بر زبان مسلمین جاری بوده و هست، چیست؟!»
شریعتمداری همچنین اظهارات رحیم مشایی با واقعیات تاریخی و مخصوصا واقعیت غیرقابل انکار این سالها نیز در تناقض آشکار دانست و افزود: «چه کسی میتواند، وحدت ملتهای مسلمان در عصر حاضر را که علیه نظام سلطه جهانی شکل گرفته است، انکار کند؟! البته تردیدی نیست که این وحدت هنوز بهنقطه اوج خود نرسیده است، ولی گامهای بلندی که بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در این راستا برداشته شده، به اندازهای عظیم و کارساز است که قدرتهای استکباری، مخصوصا آمریکا و اسراییل، بیشترین توان مالی، سیاسی و تبلیغاتی خود را برای مقابله با آن بسیج کردهاند.
بنابراین وقتی «اسلام» بهتنهایی عامل و محور اصلی وحدت ملتهای مسلمان با مذاهب گوناگون است، چگونه میتوان ادعا کرد «خدا» نمیتواند محور وحدت انسانها باشد؟! و حال آنکه اعتقاد بهاسلام بعد از اعتقاد به خداوند تبارک و تعالی است.»
شریعتمداری با یادآوری اینکه سخنان مشایی بهحساب دولت نوشته میشود، افزود: «آقای رحیم مشایی - آگاهانه یا ناخودآگاه - با اظهارات یاد شده پیام همه پیامبران الهی، ائمه اطهار علیهمالسلام و توصیههای دلسوزانه و اکید حضرت امام(ره)، رهبر معظم انقلاب، تمامی انسانهای فرهیخته و دلسوخته برای انسانها را، نه فقط زیر سئوال برده، بلکه با آن بهمقابله نیز برخاسته است. و البته، کم نیستند افرادی که اینگونه سخنان سخیف، غیرعلمی و مسخره را بر زبان دارند و از این زاویه، اظهارات آقای رحیم مشایی قابل اعتناء نیست، اما ایشان بهحق یا بهناحق - و بهاعتقاد نگارنده قطعا بهناحق - در جایگاه برجستهای از دولت قرار دارد و اظهارات ایشان، دقیقا بههمین علت - و تأکید میشود که فقط بههمین علت و نه بهعلت شخصیت حقیقی او - بهحساب دولت نوشته میشود. و از این روی، سخنان بیپایه وی، اگر آگاهانه باشد که نه فقط جفا، بلکه خیانت بهمردم، نظام و انقلاب اسلامی است و چنانچه مانند برخی دیگر از اظهارات وی، ریشه در ناآگاهی ایشان داشته باشد، که حضور اینگونه افراد در پستهای مهم دولتی - آنهم دولت اصولگرا - غیرقابل توجیه و بیاعتنایی بهرأی و اعتماد مردم است!»
وی در پایان خطاب بهرییسجمهور نوشت: «و بالاخره، سخنی نیز با برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدینژاد، رییسجمهور محترم و منتخب در میان است و آن، این که؛ در شخصیت آقای اسفندیار رحیم مشایی چه برجستگی و امتیاز ویژهای دیدهاید که دیگران نه فقط نمیبینند، بلکه برای اثبات عدم صلاحیت وی دلایل مستحکمی نیز ارائه میکنند و در همان حال، جنابعالی - با عرض پوزش - ضمن آنکه دلیل و نشانه قابلقبولی برای اثبات صلاحیت او ندارید، ایشان را در پستهای حساس و کلیدی دولت میگمارید و بر آن اصرار هم دارید؟! آیا همین موضع اخیر آقای مشایی - صرفنظر از مواضع و عملکرد قبلی - که در تقابل آشکار با آموزههای اسلامی، انقلابی و توصیههای اکید حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب است، دلیل قانعکننده و مستحکمی برای کنار گذاشتن ایشان نیست؟! تردید نکنید که مصلحت نظام، مردم و شخص حضرتعالی در آن است.»
http://www.panjerehweekly.com/main/index.php?Page=definitioncontent&UID=225945