قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

پیام تسلیت آیت الله هاشمی به خاندان موسوی

پیام تسلیت آیت الله هاشمی به خاندان موسوی
  • خبر درگذشت شادروان حاج سید میر اسماعیل موسوی موجب تاسف و تالم خاطر گردید
  • مصیبت وارده را بر شما خاندان معزز و به خصوص فرزندان خدوم و برومندشان به ویژه مهندس میر حسین موسوی تسلیت می گویم
  • خاندانی که خدمات شایسته ای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی مان کردند و افتخار تقدیم چندین شهید در راه اسلام ، انقلاب و میهن را در کارنامه خود دارند

در پی درگذشت حاج سید میر اسماعیل موسوی ، آیت الله هاشمی رفسنجانی با صدور پیامی مصیبت وارده را به خاندان موسوی و قرزندان خادم و برومند آن مرحوم به ویژه مهندس میرحسین موسوی تسلیت گفت .

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، متن کامل پیام تسلیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بدین شرح است :


 

                           انالله و اناالیه راجعون

خاندان محترم موسوی

خبر درگذشت شادروان حاج سید میر اسماعیل موسوی موجب تاسف و تالم خاطر گردید .

مصیبت وارده را بر شما خاندان معزز و به خصوص فرزندان خدوم و برومندشان به ویژه مهندس میر حسین موسوی تسلیت می گویم .

خاندانی که خدمات شایسته ای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی مان کردند و افتخار تقدیم چندین شهید در راه اسلام ، انقلاب و میهن را در کارنامه خود دارند .

از درگاه احدیت برای آن مرحوم مغفور رحمت واسعه و برای بستگان صبر و اجر مسالت می کنم .

                                      اکبر هاشمی رفسنجانی

                            رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام

                                          یازدهم فروردین  1390

کدخبر: ۱۱۲۳۰۹۰۰۰۱۰۱۱


http://www.hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=3754

بیانات رهبر انقلاب دردیدار اعضای ستاد نکوداشت آیت‌الله طالقانی

بیانات دردیدار اعضای ستاد نکوداشت آیت‌الله طالقانی

اعضای ستاد برگزاری همایش نکوداشت یکصدمین سالروز میلاد آیت‌الله سیدمحمود طالقانی(ره) با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، متن کامل بیانات معظم‌له در این دیدار را به مناسبت آغاز این همایش به شرح زیر منتشر می‌کند:

بسم‌الله الرحمن الرحیم
آقای طالقانی اهل فکر نو بر محور دین و با تمرکز بیشتر بر روی قرآن و نهج‌البلاغه [بود]؛ یعنی ایشان اصلاً اینجوری بود. لکن همه‌ی ابعاد شخصیت آقای طالقانی بُعد روشنفکری دینی نیست. یک بُعد مهم بُعد مبارزه است. خیلی‌ها روشنفکر بودند اهل مبارزه نبودند؛ روشنفکر دینی هم بودند اهل مبارزه نبودند؛ همان خصلت عمومی تقریباً [همه‌ی] روشنفکران دیروز و شاید بعضاً امروز ما در آنها هم بود که من یک وقت از یک نمایشنامه‌ای نقل کردم آقای روی ایوان [را] که پائین نمی‌آید توی مردم نمی‌آید با متن قضیه کار ندارد با میدان کار ندارد، بالای ایوان می‌نشیند تماشا میکند حرف میزند! خب خیلی از روشنفکرهای دینی اینجوری بودند [اما] آقای طالقانی نه، اهل عمل بود؛ یعنی توی میدان بود، احساس درد میکرد حقیقتاً؛ این را ما که با ایشان معاشر بودیم – رفت و آمد میکردیم- میدیدیم، محسوس بود در ایشان، واضح بود که آدمی اهل درد بود و میخواست مبارزه کند؛ لذا تبعات مبارزه راهم قبول کرد [و به] زندان افتاد؛ هیچ اظهاری از آقای طالقانی بالواسطه [یا] بی‌واسطه نقل نشد؛ [البته] من هیچوقت با ایشان هم‌زندان نبودم، اما هم‌زندانهای ایشان هم نقل میکنند؛ خود ما هم دیدن ایشان میرفتیم – گاهی از مشهد که من می‌آمدم، روزهای ملاقات میرفتم زندان قصر – از پشت میله‌ای صحبت میکردند؛ دائم روحیه میدادند.

من دادگاه تجدید نظر ایشان، توی دادگاه بودم. یک صورت ظاهری درست کرده بودند که هر کس میخواهد بیاید. یک سالن کوچکی گذاشته بودند آقای طالقانی و دیگران نشسته بودند، ما هم آمدیم به عنوان تماشاچی آنجا نشستیم. در وقت تنفس، من اول‌بار آنجا آقای طالقانی را از نزدیک دیدم. از دور ایشان را می‌شناختیم و اسمش را شنیده بودیم اما از نزدیک، من اول‌بار آنجا ایشان را دیدم. منشِ آقای طالقانی توی این دادگاه اصلاً روحیه‌بخش بود؛ خودِ منش ایشان. ایشان توی آن دادگاه نشسته بود، یک عصا هم دستش گرفته بود، با بی‌اعتنائی تمام؛ رئیس دادگاه اسم متهمین را می‌آورد که بلند شوند خودشان را معرفی کنند؛ ایشان نه بلند شد، نه خودش را معرفی کرد؛ همان طور نشسته بود! آن رئیس دادگاه هم یک سرلشکری بود، هی دو بار سه بار تکرار کرد؛ ایشان هم بی‌اعتنا نشسته بود و به نظرم شاید این را هم گفت: خب من را که می‌شناسید، من محمود طالقانی‌ام! یک آدم اینجوری‌ای بود، یعنی آدم مبارز، متکی به نفس، دارای اعتماد به نفس، متکی به خدا. این یکی از ابعاد آقای طالقانی.

یک بعد دیگر آقای طالقانی که به نظر من نباید فراموش بشود، صفای این مرد بود. به قدری این آدم با صفا و روراست و در معاشرتها صادق بود که انسان از این همه زلالی حیرت میکرد. آدم زلالی بود آقای طالقانی. هیچ در قید و بند و ملاحظات و [اینها نبود]؛ نه ملاحظات آخوندی، نه ملاحظات روشنفکری، نه ملاحظات مبارزاتی –چیزهایی که حالا به خودشان ببندند- مطلقاً در این آدم وجود نداشت؛ صاف، روشن. هر وقت من می‌آمدم تهران، اوقاتی که ایشان آزاد بودند، میرفتیم منزل ایشان –یک بار دو بار- می‌نشستیم؛ این منزل پیچ‌شمیران. البته آن منزل بالا هم رفته بودم من، اما بیشتر اینجا ایشان را میدیدیم. انسان [وقتی] می‌نشست پهلوی این مرد، واقعاً روحیه میگرفت؛ هم روحیه‌ی مبارزاتی، هم روحیه‌ی صفا و رفاقت و معنویت و اینها. اینها در این شخصیتهای برجسته، خوب است بزرگ بشود. ماها –غالباً آدمها- مبتلا هستیم به یک چیزهائی. این آدم، آدم صافی بود، روراست بود، بی‌شائبه و بی‌شیله‌پیله بود. نتیجه‌ی این بی‌شیله‌پیله بودن [هم] صراحتش بود، صراحت در بیان. همان خطبه‌ای که شما اشاره کردید، این خطبه را نمیشود عادی به حساب آورد؛ اینها دائماً میگفتند «پدر طالقانی»، اصلاً خودشان را فرزندان او معرفی میکردند، به عنوان «پدر» او را اسم میبردند. کیست که توی این رودربایستی گیر نکند؟ آن آدمی که توی اینجور رودربایستی‌ها گیر نکند و برود آنجور قرص و محکم توی خطبه و موضعِ به آن صراحت و به آن شدّت بگیرد، کیست؟ اینجور آدمی را آدم واقعا بگردد پیدا کند! مرحوم طالقانی اینجوری بود. من بعد از همین خطبه‌ی ایشان تلفن کردم؛ گفتم آقا من خواستم از شما تشکر کنم به خاطر این خطبه، گفت بله، خیلی‌ها هم تلفن میکنند فحش میدهند به خاطر همین خطبه! اینجوری بود دیگر، تحمل میکرد، یعنی آدمی بود [با] یک روحیه‌ی اینجوری.

غرض، چقدر خوب است که آقای طالقانی معرفی میشود. این مناسبت صدسالگی هم [خوب است]. ایشان ظاهراً متولد حدود هزار و سیصد و بیست و نه قمری [هستند]. مرحوم آقای آ سیّد مرتضای عسگری که با ایشان رفیق و همدوره و در قم با هم بودند، به نظرم میگفت: من دو سال بزرگترم از آقای طالقانی. به هرحال تاریخ، همان تاریخی که نوشته شده درست است لابد. ان‌شاءالله که خدا کمکتان کند. این کار، کار خوبی است؛ منتها آقای طالقانی را با همه‌ی ابعاد معرفی کنید. صرفِ یک روشنفکر مذهبی نیست، همچنانی که صرفِ یک پیشنماز مسجد هدایت نیست، همچنانی که صرفِ یک مبارز نیست، یعنی مجموعه‌ی این خصوصیات را در ایشان معرفی کنید.

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=11593

«جمعه پایان کار حسنی مبارک» در مصر؛

«جمعه پایان کار حسنی مبارک» در مصر؛
 
مخالفان و موافقان مبارک در میدان التحریر درگیر شدند



وزارت دفاع مصر در بیانیه‌ای از مردم این کشور در خواست کرد به زندگی عادی خود بازگردند/تظاهرکنندگان روز جمعه آینده را «جمعه پایان کار حسنی مبارک» نامیده‌اند/12 حزب سیاسی مخالف دعوت در گفت‌وگوی ملی را پذیرفته‌اند.


ایلنا: در حالی که اعتصاب‌ها در مصر وارد نهمین روز خود شده است، رسانه‌های خبری از درگیری شدید حامیان «حسنی مبارک»، رئیس‌جمهوری مصر با معترضان و مخالف وی در میدان «التحریر» قاهره خبر می‌دهند.
به گزارش ایلنا، پایگاه خبری «الجزیره» گزارش داد که شاهدان از درگیری‌های شدید بین طرفداران حسنی مبارک و مخالفان او خبر می‌دهند. این شاهدان گفتند که در درگیری بین نیروهای امنیتی لباس شخصی و تظاهرکنندگان در میدان التحریر، شماری از تظاهرکنندگان زخمی شده‌اند.
از سوی دیگر، خبرگزاری «شین‌هوا» گزارش داد که وزارت دفاع مصر در بیانیه‌ای از مردم این کشور در خواست کرد به زندگی عادی خود بازگردند. «ابراهیم اطمان»، سخنگوی وزیر دفاع مصر همچنین از جوانان درخواست کرد با همکاری یکدیگر این کشور را بسازند.
وی افزود: «اکنون ما از درخواست‌های شما آگاه شده‌ایم و نهایت تلاش خود را برای رضایت شما انجام می‌دهیم.»
وی ادامه داد که در سایه حمایت شهروندان مصری که تمام سختی‌ها را تحمل کردند ما می‌توانیم به زندگی عادی خود بازگردیم،‌ در محل کار خود حاضر شویم،‌ ادارات و مغازه‌های خود را باز کنیم و در خیابان‌ها قدم بزنیم.
در همین حال، ائتلاف مخالفان مصری از مردم مصر خواستند اعتراضات در میدان التحریر ادامه یابد. این ائتلاف همچنین درخواست کرد تا روز جمعه آینده تظاهرات بزرگی برگزار شود و از حسنی مبارک درخواست شود روز جمعه از قدرت کناره‌گیری کند.
یکی از رهبران جنبش اعتراضی که خواستار سرنگونی حسنی مبارک است، اعلام کرد که تظاهرکنندگان روز جمعه آینده را «جمعه پایان کار حسنی مبارک» نامیده‌اند و تظاهرات به سوی کاخ «العروبه» مقر حسنی مبارک را بررسی می‌کنند.
وی گفت که تظاهرکنندگان به دعوت خود برای برگزاری تظاهرات جدید و گسترده در روز جمعه آینده پافشاری می‌کنند.
رئیس مجلس نمایندگان مصر روز چهارشنبه اعلام کرد اصلاحات قانون اساسی این کشور کمتر از دو ماه و نیم دیگر تصویب خواهد شد .
از سوی دیگر خبر می‌رسد که در پی دعوت ژنرال «عمر سلیمان»، معاون حسنی مبارک از احزاب سیاسی این کشور برای شرکت در گفت‌وگوی ملی، دست‌کم 12 حزب مخالف برای شرکت در این گفت‌وگوها اعلام آمادگی کردند.
طبق این گزارش، 12 حزب سیاسی مخالف الجمهوری، الغد، المحافظین، الجیل ، مصر عربی سوسیالیستی، الاتحادی، الخضر، تکافل، جوانان مصر، الشعب، السلام و الاحرار در بیانیه مشترکی که از شبکه یک تلویزیون مصر پخش شد، تاکید کردند که با توجه به این‌که کشور در معرض خطرات سیاسی و بحران امنیتی قرار دارد دعوت ژنرال عمر سلیمان برای شرکت در گفت‌وگوی ملی را پذیرفته‌اند.
این احزاب در همین حال بر اعلام همبستگی و حمایت از جوانان مصر و تحقق خواسته‌های مشروع آنان تاکید کردند.
احزاب سیاسی مخالف مصر در ادامه بیانیه خود از همه مخالفان و معترضان مصری خواستند امنیت و آرامش را در کشور حفظ کنند و از تلاش‌های کمیته‌های مردمی متشکل از جوانان مصر در تامین امنیت اموال و حفظ جان مردم قدردانی کردند.
در همین حال برخی دیگر از احزاب سیاسی مهم و مخالف در مصر مانند الوفد، اخوان المسلمین، تجمع، الناصری و «محمد البرادعی»، دیپلمات مخالف حسنی مبارک بر مخالفت شدید خود با هر گونه گفت‌وگو با نظام فعلی تاکید کردند.
این احزاب اعلام کردند که تنها در صورتی حاضر به گفت‌وگو هستند که همه خواسته‌های معترضان محقق شود.
حسنی مبارک دوشنبه گذشته ژنرال عمر سلیمان را مامور کرد با همه احزاب و گروه‌های سیاسی مصر درباره مسائل مهم کشور در ارتباط با اصلاح قانون اساسی و پارلمانی فوری وارد مذاکره شود. 

گزیده‌ای از سخنان ولی‌امر مسلمین درباره حربه‌های استکبار

گزیده‌ای از سخنان ولی‌امر مسلمین درباره حربه‌های استکبار علیه نهضت اسلامی

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، سال گذشته در دیدار با گروه‌های مبارز فلسطینی، به تحولات منطقه و مساله فلسطین اشاره کردند و فرمودند: «شکى نیست که بر اساس حقایقى که خداى متعال تقدیر کرده است، خاورمیانه‌ى جدید شکل خواهد گرفت و این خاورمیانه، خاورمیانه‌ى اسلام خواهد بود».
به بهانه‌ی «اتفاقات اخیر در کشور مصر»، پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت ‌آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، در ویژه‌نامه‌ای به بررسی تحولات اخیر در کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه می‌پردازد.

در بخش دیگری از این ویژه‌نامه، گزیده‌ای از سخنان معظم‌له درباره
حربه‌های استکبار علیه نهضت اسلامی در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد:

خاصیت قرآن و اسلام
آمریکا با اسلام، ولو اسلام غیرحکومتى - همان اندازه‌اى که امروز در عربستان سعودى و مصر هست - هم مخالف است. اگر به فرض محال، امریکاییها مقاصدشان را در این‌جا بتوانند تحقق ببخشند، آن وقت معلوم خواهد شد که موضعگیریشان در مقابل آنها چیست. به من گزارشى دادند که مأموران امریکایى به یکى از وزراى یکى از کشورهاى اسلامى معروف گفته بودند شما باید در کتابهاى درسیتان مسائل دین و جهاد را کمتر یاد بدهید؛ چرا این مطالب را در کتابهاى درسیتان مىآورید؟ قضیه این‌طورى است. اینها با اصل اسلام، با اصل تفکر اسلامى، تفکرى که دارنده‌ى خودش را وادار مى‌کند که از هیچ قدرت مادى مرعوب نشود و واهمه پیدا نکند، ناراحت و عصبانیند. و این خاصیت قرآن و اسلام است.
بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى 27/12/1380

کشورهای دست‌نشانده‌شان هم مایه‌ی دردسرند
حتّى حکومت‌هاى سلطنتى‌یى که امروز در خاورمیانه وجود دارد، آمریکا اینها را دوست نمى‌دارد؛ چون مى‌داند اینها براى او مایه‌ى دردسر است. دولت‌هاى اسلامى و عربى باید به این نکته توجه کنند. امریکا براى مصر هم برنامه دارد؛ براى سعودى هم برنامه دارد؛ براى اردن هم برنامه دارد؛ براى کشورهاى خلیج فارس هم برنامه دارد. برنامه‌ى او فقط براى لبنان و سوریه و عراق نیست که دیگر کشورهاى عربى بنشینند تماشا کنند که امریکا به خیال خود حساب سوریه و لبنان را برسد؛ بعد نوبت آنهاست. البته بین خواست امریکا و واقعیت خیلى فاصله است. گروهى که امروز در آمریکا سر کارند، مثل آدم‌هاى مست تصمیم مى‌گیرند؛ اصلاً نمى‌فهمند چه کار مى‌کنند؛ اینها از خیلى واقعیات عالم فاصله دارند و دورند. خود تحلیلگران زبده و برجسته‌ى سیاسى امریکا هم امروز همین حرف‌ها را مى‌زنند و مى‌نویسند. سایت‌هاى اینترنتى و مطبوعاتشان از این حرف‌ها پُر است؛ مى‌گویند اینها دارند امریکا را به نقطه‌ى اضمحلال و سقوط مى‌کشانند. واقع قضیه هم همین است. وجود اینها براى امریکا احتمالاً انتقام خدایى است؛ لیکن به‌هرحال این برنامه را دارند.
دیدار کارگزاران نظام 8/8/1384
حرکات پیش‌دستانه‌ی استکبار
آمریکایى‌ها مى‌دانند که در دنیاى اسلام آینده‌یى ندارند. براى این‌که بیدارى اسلامى به حرکتهاى انقلابى منتهى نشود، پیشدستى مى‌کنند؛ مى‌خواهند چیزى را که براى ملتها سرنوشت محتوم است، با ابتکار و حرکتهاى پیشدستانه‌ى خودشان عقب بیندازند. اخیرا امریکایى‌ها اعتراف کرده‌اند که اگر حمله‌ى آنها به عراق نمى‌بود، رژیم صدام در مدت کوتاهى به‌وسیله‌ى عناصر مؤمن و مسلمان خود عراق سرنگون مى‌شد و ابتکار عمل از دست آنها خارج مى‌گردید؛ آنها از این مى‌ترسند. فعالیت آنها انفعالى و از روى ترس از عواقب بیدارى اسلامى در دنیاى اسلام است. حرکتى که امروز امریکایى‌ها در این منطقه مى‌کنند، ناشى از قدرت نیست؛ ناشى از احساس قدرت در اردوگاه اسلامى و قیام اسلامى و بیدارى اسلامى است.
14/3/84

بى‌اعتنایى و بى‌احترامى به کرامت انسان
دستگاه شما، دستگاه نفرت، ظلم، بى‌اعتنایى و بى‌احترامى به کرامت انسانهاست. چرا وارد عراق شدید؟ چرا یک کشور مستقل را زیر چکمه‌ى سربازان خودتان این‌طور لگدمال کردید؟ چرا کرامت و ارزش مردم عراق را نادیده گرفتید؟ حالا دارند طرح انتقال قدرت درست مى‌کنند، منتها قدرتى که در واقع در اختیار خود امریکاییها باشد. سیاستمداران و نخبگان عراقى بدانند که هر قدرتى که در عراق روى کار بیاید و دست‌نشانده‌ى امریکاییها تلقى شود، این قدرت به قدر امریکا پیش مردم عراق منفور خواهد بود. مردم عراق حاضر نیستند که بعد از رفتن صدام، سلطه‌ى امریکا و دست‌نشانده‌هاى امریکا را بر آن‌جا ببینند. انتقال قدرت، به این است که به مردم عراق انتقال قدرت شود و انتخابات انجام گیرد؛ مردم انتخاب کنند، نه این‌که کسى بیاید آن‌جا یک طرحى را که امریکاییها مایلند، به نخبگان و سیاستمداران عراقى دیکته کند و آنها هم تسلیم همان طرح امریکا شوند.
27/2/83 

دیدگاه رفسنجانی درباره علل شروع، تداوم و پایان جنگ تحمیلی؛

دیدگاه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درباره علل شروع، تداوم و پایان جنگ تحمیلی؛
 
دفاع از تمامی ارضی کشور شیرین‌ترین مکروه برای مردم و مسوولین بود


به عنوان کسی که از نخستین روزهای شروع تا پایان جنگ در مسئولیت‌های مختلف بودم باید یادآوری کنم که نکند در مقابل این امدادهای الهی فردای قیامت، در بزم اولیاء و انبیاء و در پیشگاه شهیدان شرمنده باشیم.


ایلنا : رئیس‌مجمع تشخیص مصلحت نظام به مناسبت31 شهریور، آغاز حمله همه‌جانبه عراق به ایران به بیان دیدگاه‌های خود پرداخت .
به گزارش ایلنا ، متن این دیدگاه در ادامه می‌آید :
636 مورد تجاوزات مرزی، حفر 50 حلقه چاه نفت غیرمجاز در نوار مرزی، حمایت از گروه‌های خرابکار، حمایت از کودتای نوژه، اعزام خرابکار به ایران و انفجار در مراکز جمعیتی و اقتصادی، تکرار ادعاهای امارات درباره جزایر سه‌گانه، حمله هوایی به گمرک بهرام‌آباد در تاریخ 13/1/58، هجوم به خسروآباد در تاریخ 14/1/58، اعلام برژینسکی مشاور امنیت آمریکا مبنی بر اینکه هیچ تضاد اصولی با عراق ندارند، پیشنهاد تأمین امنیت مرزهای دو کشور با عنوان طرح سیمرغ از سوی ایران و ردّ این طرح از سوی عراق، حمله هوایی به پاوه در خرداد 58، ملاقات وزیر خارجه ایران با صدام در هاوانا، تأکید صدام بر حمایت از اقلیت‌های قومی ایران در 7 فروردین 59، اعلام آمادگی برای جنگ با ایران در تاریخ 12/1/59، تأکید بر حاکمیت عراق بر خوزستان در تاریخ 4/2/59، سیزده حمله هوایی به مراکز نفتی، تحویل یادداشت رسمی عراق به کاردار ایران و مطالبه سرزمین‌های مورد ادعا در تاریخ 16/6/59، سخنان صدام در اجتماع وزرای خارجه عرب در خصوص بازپس‌گیری سرزمین‌های عراقی در تاریخ 2/6/59، نامه عراق به سران هشت سازمان بین‌المللی و ادعای ارضی نسبت به ایران در تاریخ 23/6/59 و سرانجام لغو یک‌طرفه پیمان الجزایر در تاریخ 26/6/59 زمینه‌سازی‌های رژیم منحوس بعث عراق برای شروع یک اتفاق شوم تاریخی در جغرافیای استراتژیک خاورمیانه بود، که 8 سال تمام توانایی‌های بالقوه و بالفعل دو ملت مسلمان منطقه را صرف خواسته‌های نامشروع دشمنان اسلام کرد.
اگرچه غرور کاذب، غفلت از تحرکات مرزی همسایه بد قلق غربی و مهمتر از آن ضعف دیپلماسی دستگاه اجرایی کشور در آن سال‌ها، بر آتش مطامع حزب بعث می‌دمید، اما اسناد و مدارک نقش سردمداران بلوک شرق و غرب آن روزگار و حکومت‌های مرتجع منطقه برای آغاز جنگ تحمیلی را انکارناپذیر نشان می‌دهد. جنگی که صف‌بندی نیروهای درگیر آن در تاریخ جنگ‌های دنیا بی‌نظیر است.
یک سوی آن یک کشور تنها، با یک دگرگونی ساختاری تازه در بعد حکومتی، درگیری‌های سیاسی و قومیتی، تحریم‌های کمرشکن و مهمتر از آن با ارتشی در حال تصفیه و منقطع از منابع لجستیک و بسیج و سپاهی که هنوز شکل یک نیروی سازمان‌یافته نظامی را نگرفته بودند و در سوی دیگر آن کشوری قدرتمند و مورد حمایت شرق، غرب و ارتجاع و با ارتشی بسیار مجهز و مستعد قرار داشت و در این میان، خطر تجزیه تمامیت ارضی کشور را در دو بُعد داخلی و خارجی به شدت تهدید می‌کرد.
تجاوز عراق شروع شد و ارتش بعث با جنایات غیرقابل وصف به پیشروی راهپیمایی‌گونه خویش در مناطق اشغال شده ایران اسلامی ادامه می‌داد و مسئول مربوطه در داخل اولاً هرگونه ندای دلسوزانه را دخالت در امور خویش می‌خواند و ثانیاً به دشمنی که آمده بود تا ظرف یک هفته همه ایران را تسخیر نماید، زمین می‌داد و به اصطلاح زمان می‌گرفت!!
شهرهای ایران در طول مرزهای آبی و خاکی جنوب، غرب و شمال غرب یکی پس از دیگری اشغال می‌شد و حتی خرمشهر پس از 32 روز مقاومت جانانه مردمی سقوط کرد و دشمن تا پشت دروازه‌های آبادان، اهواز، اندیمشک، دزفول، کرمانشاه و مریوان آمد و بنی صدر که علاوه بر امور اجرایی، جانشینی فرماندهی کل قوا را در دست داشت، با بخل سیاسی، اولاً گزارش‌های دلبخواه می‌داد و ثانیاً در دادن امکانات محدود نظامی به سپاه پاسداران و نیروهای مردمی دریغ می‌کرد.
به یاد دارم که در یکی از پرمخاطره‌ترین سفرها به آبادان، در زمان محاصره، یکی از فرماندهان سپاه با حالتی بغض کرده از عدم شلیک گلوله‌های توپ توسط ارتش گله کرد و وقتی علت را از فرماندهان ارتش حاضر در آبادان پرسیدم، دستور اکید سرفرماندهی ارتش مبنی بر منع شلیک را بهانه آوردند. موضوع را با امام مطرح کردم و وقتی امام از بنی صدر پرسیدند، در جواب گفت: «اولاً از این نوع گلوله‌ها خیلی محدود داریم و ثانیاً قیمت هر گلوله فلان مبلغ است.»
در همان ایام در آستانه یک سفر در فرودگاه تهران، یکی از فرماندهان ارتش با ترس و دلهره فراوان خود را به آیت‌الله خامنه‌ای رساند و گفت: نه تنها قیمت این گلوله‌ها زیاد نیست، بلکه در زرادخانه‌ها و حتی در مناطق جنگی از این گلوله‌ها فراوان داریم.
موضوع طی یک یادداشت کوتاه جهت پیگیری توسط آیت‌الله خامنه‌ای که آن روزها نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، نوشته شد و پس از آن بود که با شلیک مستمر آن نوع گلوله‌ها، جلوی پیشروی ارتش بعث گرفته شد.
به هر حال با حرکت انقلابی مجلس شورای اسلامی در تصویب طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور وقت و کنار رفتن اختلافات القایی سپاه و ارتش، شاهد تحرکات بسیار مثبت در جبهه ایران بودیم که آغاز آن عملیات دارخوین و سپس عملیات ثامن‌الائمه و سپس عملیات‌های بیت‌المقدس و فتح بستان و عملیات فتح‌المبین و پس از آن عملیات بیت‌المقدس و بازپس‌گیری خرمشهر بود و پس از دو علمیات ناقص به نام رمضان و والفجر مقدماتی، جبهه دچار رکود شد و با صدور حکم فرماندهی امام برای اینجانب دو عملیات خیبر و بدر در جزایر مجنون و شرق دجله شروع شد.
در این دوره شاهد فعالیت چشمگیر میانجی‌ها برای رهایی صدام از مخمصه بودیم، اما در گفت‌وگوها هیچ ضمانتی برای جلوگیری از تکرار شرارت‌های صدام نمی‌دادند.
میانجی‌ها که اکثراً کشورهای عرب منطقه بودند، وقتی منطق و استدلال قوی ایران را در مورد خروج کامل ارتش عراق از خاک ایران و محاکمه متجاوز و پرداخت غرامت در مذاکرات دیدند، با کمک بوق تبلیغاتی غرب و با هدف تضعیف روحیه مقاومت و دفاع مردم ایران، اقدام به انتشار شایعات بی‌اساس می‌کردند که یکی از خبیث‌ترین شایعات آنان پیشنهاد غرامت‌ها پس از فتح خرمشهر بود.
شایعه‌ای که با همه بی‌اساس بودنش، در افواه افتاد و هنوز هم می‌بینیم کسانی که در علقه آنان به انقلاب و ایران شکی نیست، به آن دامن می‌زنند و نیز شانتاژهای کم‌سابقه با ادعای جنگ‌طلب بودن ایران مظلوم ورد زبان‌هایشان بود.
ارتش بعث پس از ناامیدی سردمدارانش در رهایی از تنگنای سیاسی و نظامی، با سبوعیت خاص اقدام به بمباران شهرها و مناطق غیرنظامی و حتی به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی در جبهه و پشت جبهه کرد و دنیای متمدن آن روز، با همه ادعاهای بشردوستانه و قوانین مترقی حمایت از غیرنظامیان در جنگ، نه تنها سکوت کرد، بلکه بعدها در اسناد و مدارک فاش شد که برای شکست ایران سلاح ها و مواد کشتار جمعی را در اختیار صدام می‌گذاشت!!
جنگ ادامه داشت، هرچند پیش از این و حتی از نخستین روزهای شروع جنگ نماینده امام و سخنگوی شورای عالی دفاع بودم، اما مسئولیت خطیر و انتظارات مردم، وظیفه‌ام را سنگین‌تر کرده بود. هنوز شیرینی لبخند ملیح امام در زمان خداحافظی برای اعزام به جبهه در مسئولیت جدید را با تمام وجود حس می‌کنم.
در جلسه قرارگاهی با فرماندهان عالی‌رتبه برنامه‌هایم را تشریح کردم، برنامه‌هایی که با درایت فرماندهان و نهایت جانفشانی فرزندان این آب و خاک در سپاه، ارتش و بسیج، پیروزی‌های مشعشعی را در فتح فاو، شلمچه، مهران، کربلای 5، سرپل ذهاب، حلبچه و ده‌ها عملیات آفندی و پدافندی کوچک بر صحیفه تاریخ دفاع مقدس جاودان کرد.
برگ‌های تاریخ دفاع مقدس با پیروزی‌های پی‌درپی ورق می‌خورد که مثلث شوم حامیان صدام یعنی شرق و غرب و ارتجاع منطقه به دلهره افتادند و برخلاف روش‌های رایج دیپلماتیک، همه پنهان‌کاری‌ها را کنار گذاشته و با تمام امکانات مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی به میدان آمدند و وقتی مهر شکست را بر ناصیه ارتش بعث نمایان دیدند، مستقیماً به صحنه آمدند.
مسئولان جمهوری اسلامی با محوریت امام، ضمن بررسی همه جوانب، علاوه بر فعالیت‌های سیاسی، تحرکات نظامی را سرلوحه برنامه‌های خویش قرار دادند که نقطه اوج این مقطع پیروزی‌ درخشان سیاسی در ماجرای مک‌فارلین و فتوحات عملیات کربلای پنج در بٌعد نظامی است. عملیاتی که دستور آغاز آن در یک شب به یاد ماندنی در یک جلسه مهم با فرماندهان قرارگاه‌ها، لشکرها و گردان‌ها، از خاطرات همیشه جاویدان زندگی من است.
صدام و حامیانش که کاخ آرزوهای پوشالی خویش را در مسیر سیل بنیان‌کن اراده جوانان ایرانی می‌دیدند، ذات سبعانه خویش را بیش از پیش برملا کردند و این بار علاوه بر گشودن جبهه‌ای دیگر در جنگ نفت‌کش‌ها، بمباران شیمیایی شهرها را در دستور کار خویش قرار دادند و برای نشان دادن تصمیم خویش در اجرای این اقدام غیراخلاقی، غیراسلامی و غیرانسانی در پی بمباران شیمیایی سردشت، از حلبچه شروع کردند که زن و مرد و کودک و نوجوان را چون برگریزان خزان بر زمین ریختند.
جنایتی که از رژیمی چون بعث بعید نبود در کرمانشاه، اهواز، تبریز و حتی تهران نیز تکرار شود.
ابتکارات نظامی نیروهای ایرانی در طول 8 سال دفاع مقدس، مخصوصاً در اقدامات مقابله به مثل شرارت‌های صدام و حامیانش در بمباران و موشکباران شهرها و حمله به کشتی ها و هواپیماهای غیرنظامی و در زمان رویارویی مستقیم آمریکا با ایران در آب‌های خلیج‌فارس، حزب بعث، صاحبان کشتی‌ها و صاحبان پرچم‌های بالای کشتی‌ها را چنان به استیصال کشانده بود که سعی کردند با اعمال تحریم‌های جدّی و ایجاد موانع بر سر راه صدور نفت، ایران اسلامی را متقاعد به پذیرش قطعنامه‌های ناعادلانه سازمان ملل کنند، امّا در این مقطع نیز خلاقیت‌های علمی و اقتصادی نیروهای فنی و تکنولوژی ایران، آنان را مأیوس‌تر از همیشه کرد.
جنگ با همه خسارت‌های مادی و جانی که برای ایران داشت، به خاطر آرمان‌های انقلاب و دفاع از تمامیت ارضی کشور، برای مردم و مسئولان جمهوری اسلامی شیرین‌ترین مکروه بود که براساس یک اصل مترقی معارف اسلامی دفاع می‌کردیم. سرانجام وقتی که درگیری‌های همه‌جانبه زمینی، هوایی و دریایی و جنگ شهرها و کشتی‌ها و موشک‌ها اوج گرفت، به پیشنهاد رئیس جمهور محترم امام راحل سمت و جانشینی فرماهدهی کل قوا را با اختیارات و مسئولیت‌های مهم به اینجانب محوّل کردند.
واقعاً جنگ اگر 20 سال هم طول می‌کشید، به قول امام راحل می‌ایستادیم، امّا خدا را شکر که ایران اسلامی را از نعمت رهبری برخوردار کرده بود که صلابت و انعطاف و قاطعیت و قبول استدلال از ویژگی‌های ایشان بود. ویژگی منحصر به فردی که در سال‌های اوّل پیروزی انقلاب در قضیه بنی‌صدر از خویش بروز داده بودند یا سه روز بعد از فتح خرمشهر که در مورد نحوه ادامه دفاع مقدس بحث بود، وقتی منطق نظامی فرماندهان را شنیدند، دستور خویش را با قید چند شرط انسانی، اخلاقی و سیاسی مبنی بر ادامه عملیات در خاک عراق صادر کردند.
دقت و درایت امام در ماجرای قبول قطعنامه 598، حتّی در تقدم و تأخر بندها و چگونگی اعلام آن برای ما در جلسات فوق سرّی ستودنی بود که چگونه یک پیرمرد 90 ساله که سالیان سال از جماران بیرون نرفته بودند، بر همه مسایل اشراف کامل دارند و تأکید ایشان بر خلق و حفظ بعضی از اسناد برای جلوگیری از انحرافات احتمالی در تاریخ آینده مانند آن نامه‌ای که برای مسئولین کشور نوشته بودند، نشان از دوراندیشی ایشان بود.
یکی از اتفاقاتی که پس از قبول قطعنامه از سوی ایران افتاد، یعنی اشغال مجدد خاک ایران توسط ارتش بعث و با همراهی منافقین خودفروخته، پیش‌بینی سیاسی ایشان را در مذاکرات میانجی‌ها اثبات کردند که همیشه می‌گفتند ارتش بعث اگر فرصتی برای تجدید قوا پیدا کند، براساس خوی تجاوزگری خویش دوباره به ایران یا همسایگان دیگر حمله می‌کند.
دنیا دید که صلح‌طلبی صدام ادعایی بیش نیست زیرا با پذیرش قطعنامه از سوی ایران تصور کرد که پذیرش قطعنامه از روی ضعف نظامی و اقتصادی است و فکر نکرد که ملاحظه اقدامات سبعانه و جنایات وحشیانه قتل عام مردم ایران و عراق با سلاح شیمیایی، ایران را به این نتیجه رساند که ادامه جنگ با این گونه اعمال وحشیانه که ایران اسلامی حاضر به مقابله به مثل با مردم آنها نبود، عامل مهم در پذیرش قطعنامه است.
به هر حال وقتی هجوم سیل‌آسای مردم به سوی جبهه‌های جنگ را دیدند و ارتش متجاوز عراق به پشت مرزها رانده شد، دستپاچه‌تر از همیشه آستین‌ بالا زدند و این بار با صراحت‌های بیشتر و حتّی اعزام کارشناسان تخمین خسارات، عراق را شروع‌کننده جنگ و ایران را مستحق دریافت غرامت‌ها معرفی کردند. هرچند در برآورد هزینه‌ها، بسیار غیرمنصفانه عمل کردند.
سرانجام ایران اسلامی پس از پیروزی‌های درخشان نظامی، بزرگترین پیروزی سیاسی را نیز با سند مصوبه غیرقابل انکار سازمان ملل و بالاتر از آن اعتراف صریح و مکتوب صدام‌ حسین مبنی بر پایبندی به قرارداد 1970 الجزایر به دست آورد. پیروزی درخشانی که در تاریخ جنگ‌های ایران بی‌نظیر بود، چرا که جنگی بود که طی آن حتّی یک وجب از خاک وطن در اشغال دشمن باقی نماند و سپس تحقق وعده الهی در سرنوشت شوم صدامیان و ارتش بعث و ستون پنجم آنها منافقان و گرفتاری آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان رقم خورد.
همه این پیروزی‌ها مرهون فداکاری‌های شهدا، مفقودان، جانبازان، آزادگان، ایثارگران و خانواده‌های آنان بود که با ایثار جان، جسم، سلامتی، عمر و فرزندان خویش این فصل زرّین را بر تاریخ این سرزمین ثبت کرده‌اند.
اینجانب به عنوان کسی که از نخستین روزهای شروع تا پایان جنگ در مسئولیت‌های مختلف سربازی از سربازان و پاسداری از پاسداران و یک روحانی جان بر کف بودم، وظیفه خویش می‌دانم که در سالگرد آغاز آن حماسه جاویدان به همه پدران و مادران و خواهران و برادران درود و دست مریزاد بگویم و یادآوری کنم که نکند در مقابل این امدادهای الهی فردای قیامت، در بزم اولیاء و انبیاء و در پیشگاه شهیدان شرمنده باشیم.