قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

متن کامل دو نامه آیت الله هاشمی در سالهای ۵۹ و ۸۸

/ متن کامل دو نامه آیت الله هاشمی در سالهای ۵۹ و ۸۸ /

کار جریان ضد روحانیت به تحریف کلام رهبری و قانون شکنی می انجامد 

 

  • نامه ۸۸ :بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید ولی این نظر را رسانه‌‌ای نکرده‌ام / قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنی‌صدر معرفی کنم بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد
  • نامه ۵۹ :ملاحظه می‌فرمائید که چگونه رئیس جمهور در کار کابینه کارشکنی می کند و با استفاده از مقام ریاست جمهوری مجلس و نهادهای انقلابی را تضعیف می‌کند / جایز نمی‌دانم که میدان را برای حریف خالی کرده و مثل بعضی قیافه بی‌طرف بگیریم و جنت مکان و بی‌آزار و زاهد جلوه کنیم /در حفاظت از خط اسلامی انقلاب می‌مانیم و ازمخالفتها و تهمتها نمی‌هراسیم
اشاره: آیت الله هاشمی را هیچگاه متاعی پرارزش‌تر از آبرو نبوده و نیست ولی پای انقلاب که باشد در هزینه آبرو بسیار سخی و گشاده‌دست است.این را هم خوب تجربه کرده‌است که در مقابل نااهلان ادواری انقلاب ایستادن آنهم در زمانی که نقاب نیافکنده‌اند تلخی‌ها و هزینه هایی بسیار را نصیب‌اش می‌کند ولی وقتی حلاوت حفظ انقلاب از دست نا‌اهلان در نظرش می‌آید لباس عافیت و جنت‌مکانی از تن بدر کرده و لباس رزم با قلم و کلام می‌پوشد و دلگرم به پشتوانه اصول انقلاب و صاحبان اصلی انقلاب (مردم) بر صف و ریشه اصلی نااهلان می‌زند و دل به نتیجه نسپرده و به تکلیفش عمل می‌کند بی هیچ هراسی ؛ تا اگر روزی به لطف الهی دوباره چشم در چشم امام راحل(ره) و مرشد و مرادش شد سری برای بالا گرفتن داشته باشد هرچند که این مهم بر مذاق آنان که نیمه شعبان ۵۷ را بر خلاف حکم صریح امام خمینی (ره)  را چراغانی کردند و بعدها نیز وقتی که ملت یکصدا فریاد می زدند خمینی ای امام آنها  تعمدا و از بغض ملت نایب‌الامام خطابش می کردند همچنان تلخ و نامفهوم بیاید:


متن کامل نامه سال ۱۳۵۹ به محضر امام (ره)


بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
امام و رهبر و مرجع تقلید عزیز و معظم
به نظر می‌رسد در ملاقاتهای معمولی، به خاطر کارهای زیاد و خستگی جنابعالی، فرصت کافی برای طرح و بحث مطالبی اساسی که داریم به دست نمی‌آید، ناچار چیزهائی که تذکرش را وظیفه تشخیص می‌دهم تحت عنوان: «النصیحه لائمه المؤمنین» در این نامه بنویسم؛ خواهش می‌کنم توجه فرمائید و در ملاقات بعدی جواب لطف کنید:
۱- یکسال پیش پس از انتخابات ریاست جمهوری نامه‌ای به خدمتتان نوشتیم که نسخه‌ای از آن ضمیمه این نامه است. شما در بیمارستان قلب بستری بودید و ملاحظه حال شما مانع تقدیم نامه گردید، خواهش دارم، اول نامه را ملاحظه نمائید و سپس این یکی را.
۲- احساس می‌کنم که روابط و ملاقاتهای ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود می‌گیرد و محدودیتهایی در طرح و بحث مطالب –من جمله خوف از اینکه جنابعالی موضع‌گیری سیاسی و رقابت تلقی کنید- به وجود آمده و من خائفم که این حالت خسارت بار باشد.
۳- تبلیغات متمرکز مخالفان –که از مقام رسمی و تریبونهای رسمی در رُل مخالف و اقلیت سخن می‌گویند- و نصایح کلی و عام جنابعالی و سکوت و ملاحظات ما که علل موضع‌گیریها را روشن نکرده‌ایم، وضعی به وجود آورده که خیلی‌ها خیال می‌کنند ما و طرف ما بر سر قدرت اختلاف داریم و دو طرف را متساویاً مقصر یا قاصر یا ... می‌دانند. ما برای حفظ آرامش نمی‌توانیم مطالب واقعی خودمان را بگوئیم و جنابعالی هم صلاح ندانسته‌اید که مردم را از ابهام و تحیر درآورید.
خود شما می‌دانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحه‌هائی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهائی اجرا می‌کردیم؛ شما اجازه ورود افراد تارک‌الصلوة یا متظاهر به فسق را در کارهای مهم نمی‌دادید، شما روزنامه آیندگان و ... تحریم می‌کردید، شما از حضور زنان بی‌حجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بی‌حجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری می‌کردید؟ همین‌ها موارد اختلاف ما با آنها است. آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بی‌طرف بگیرید؟ آیا بی‌خط بودن و آسایش طلبی را می‌پسندید؟ البته اگر مصلحت می‌دانید که مقام رهبری در همین موضع باشد و سربازان خیر و شر جریانات را تحمل کنند، ما از جان و دل حاضر به پذیرش این مصلحت هستیم، ولی لااقل به خود ما بگوئید. آیا رواست که همه گروه دوستان ما به اضافه اکثریت مدرسین و فضلاء قم و ائمه جمعه و جماعات و ... در یک طرف اختلاف و شخص آقای بنی صدر در یک طرف و جنابعالی موضع ناصح بی‌طرف داشته باشید؟ مردم چه فکر خواهند کرد؟ و بعداً تاریخ چگونه قضاوت می‌کند؟
۴- ما جایز نمی‌دانیم که میدان را برای حریف خالی بگذاریم و مثل بعضی از همراهان سابق، قیافه بی‌طرف بگیریم و به اصطلاح جنت مکان و بی‌آزار و زاهد جلوه کنیم، به خاطر حفاظت از خط اسلامی انقلاب در صحنه می‌مانیم و از مشکلات، مخالفتها و تهمتها نمی‌هراسیم و به صلاحیت رهبری جنابعالی ایمان داریم، ولی تحمل ابهام در نظر رهبر برایمان مشکل است. مگر اینکه بفرمائید، همین ابهام صلاح است. احتمال اینکه این ابهام در رابطه با خطوط سیاسی و فکری جاری و خطی که در ارتش تعقیب می‌شود، آثار نامطلوبی در تاریخ انقلابمان بگذارد، وادارم کرد به عنوان وظیفه روی این مطالب، صراحت و تأکید داشته باشم و امیدوارم مثل همیشه این جسارت را ببخشید.
۵- قبل از انتخابات ریاست جمهوری، به شما عرض کردیم که بینش آقای بنی‌صدر مخالف بینش اسلام فقاهتی است که ما برای اجرای آن تلاش می‌کنیم و اکنون هم بر همان نظر هستیم و شما فرمودید ریاست جمهوری مقام سیاسی است و کاری دستش نیست؛ امروز ملاحظه می‌فرمائید که چگونه در کار کابینه و ... می‌تواند کارشکنی کند و چگونه با استفاده از مقام، مجلس و دولت و نهادهای انقلابی را تضعیف می‌کنند و ما فقط می‌توانیم دفاع کنیم؛ چون تضعیف متقابل را با گفتن نواقص رئیس جمهور صلاح نمی‌دانیم و همان دفاع هم مشاجره تلقی می‌شود و بحق مورد مخالفت جنابعالی قرار می‌گیرد و آتش بس می‌دهید و خودتان هم دفاع لازم را نمی‌فرمائید که: اختلاف دو بینش است که یک طرف مصداق اسلامش غضنفرپور و سلامتیان و سعید سنجابی و طرف دیگر رجائی و گنابادی و منافی و موسوی و ... می‌باشند.
۶- در خصوص جنگ و فرماندهی ارتش، مطالب و احتمالات زیادی داریم. فرماندهی به خاطر ناهماهنگی و وحشت از نیروهای خالص اسلامی، مایل است نیروهای غیر اسلامی را در ارتش حاکم کند –که منافع مشترک پیدا کرده‌اند- و نیروهای خالص دینی را یا منزوی و یا منفصل نماید. خلبان شیرودی که سمبل ایمان و شجاعت و تلاش است، در پادگان ابوذر به من می‌گفت که امروز ایمان می‌جنگد نه تخصص و می‌خواهند دست مؤمنان را کوتاه کنند، ایشان همراه و همرزم خلبان شهید کشوری و خلبان شهید آشوری است. وحشت داشت و به من گفت پیامش را به شما بگویم و ضبط هم شده؛ احتمال اینکه مدیران جنگ به علل سیاسی طالب طولانی شدن جنگ باشند، وجود دارد و این احتمال تکلیف‌آور است. احتمالاً آقای بنی‌صدر به منظور تضعیف دولت و شاید –بعضی‌ها هم باشند- برای اجرای منویات آمریکا و ... مخصوصاً کمبود مهمات و اسلحه قابل توجه است. در این مورد لازم است، جنابعالی سریعاً فکری بفرمائید و بهتر است در یک جلسه طولانی و محرمانه با دوستان مورد اعتماد ارتشی نظیر صیاد شیرازی، نامجو، سلیمی، شیرودی و ... با حضور ماها در خدمتتان بحث و تصمیم‌گیری شود.
۷- ما «حزب جمهوری اسلامی» را با مشورت با شخص جنابعالی و گرفتن قول مساعدت و تأیید غیر مستقیم –من شخصاً در مدرسه علوی با شما در این باره مذاکره کردم- تأسیس کردیم و با توجه به اینکه قانون اساسی، تعداد احزاب را پذیرفته فکر می‌کنیم یک حزب اسلامی قوی برای تداوم انقلاب و حکومت اسلامی ضرورت دارد و جنابعالی هم روزهای اول در تهران و قم مکرراً تأیید فرمودید –ممکن است فعلاً فراموش کرده باشید- و اکنون اعتبار حزب از نفوذ شما تغذیه می‌شود –غیر مستقیم- ولی رنگ حمایت از روزهای اول کمتر شده. میل داریم لااقل در جلسات خصوصی نظر صریحی بفرمائید. اگر مایلید ما حزب را کنار بگذاریم، ما را قانع کنید و اگر لازم می‌دانید که حزب بماند باید جور دیگری عمل بشود و اگر همین‌گونه که عمل می‌فرمائید، مصلحت است ما را قانع کنید تا ما هم دوستان حزبی را قانع کنیم.
۸- اینجانب که جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین کسی را صالح‌تراز شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور می‌کند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوق‌الذکر ضعیف‌تر از گذشته نشان می‌دهید، بسیاری از مردم هم متحیریند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشت‌ساز صراحت ندارد. خدای نخواسته اگر روزی شما نباشید و این تحیر بماند، چه خواهد شد؟ واقعاً و حقاً ما انتظار داریم در مقام رهبری و مرجع تقلید اگر تعدیلی در شیوه حرکت ما لازم می‌دانید صراحتاً امر بفرمائید که مطیعیم؛ ما انتظار نداریم که نصایح ذووجوهی از رسانه‌های جمعی بشنویم، احضار کنید و امر بفرمائید.
۹- آخرین مطلب –که در ترتیب مطالب جایش اینجای نامه نیست- اینکه ما پس از پیروزی آقای بنی‌صدر برای اینکه ایشان خیالش از جانب ما راحت باشد، ایشان را به ریاست شورای انقلاب برگزیدیم و به جنابعالی پیشنهاد نیابت فرماندهی کل قوای ایشان را دادیم که سریعاً تصمیم بگیرند و کار کنند، اما ایشان به اینها هم قانع نشد و مرتباً کمبودها را متوجه ما می‌کرد و می‌گفت: « من می‌خواهم کار کنم ولی نمی‌گذارند»، در مرکز قدرت بود و دیگران را مقصر معرفی می‌کرد و امروز هم می‌بینید نقش اقلیت مخالف را. پس چه باید کرد؟ با سپاس و معذرت.

اکبر هاشمی
۱۳۵۹/۱۱/۲۵
----------------------------------------------------------------------------------
* متن کامل نامه ۱۳۸۸ به مقام معظم رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم
مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای زیده عزّه
متأسفانه اظهارات عاری از حقیقت و غیرمسئولانه آقای احمدی‌نژاد در جریان مناظره با مهندس موسوی و مقدمه‌چینی‌های قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهک‌‌های ضدانقلاب در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب و نیز تهمت‌زدن‌ها در انتخابات ۸۴ و انتخابات مجلس ششم ولجن‌‌پراکنی‌های باند پالیزدار که در دادگاه محکوم شده را به نمایش گذاشت و از آنجا که بخشی از این اظهارات قبلاً در رسانه‌های دولتی و آتش تهیه آن در سخنرانی مشهد مقدس مطرح شده، ادعای اینکه مطالب او تحت تأثیر فضای مناظره گفته شده و فاقد برنامه‌ریزی قبلی است، پذیرفتنی نیست و گویا برای تحت‌الشعاع قرادادن گزارشهای مستند و مکرر دیوان محاسبات در خصوص مفقودالاثر بودن یک میلیارد دلار و ارتکاب چند هزار تخلّف در اجرای بودجه‌ها می‌باشد و شاید هم رقیب اصلی خود را افتخارات ربع قرن انقلاب اسلامی می‌داند.

دهها میلیون نفر در داخل و خارج ناظر دروغ‌پردازیها و خلافگویی‌هایی بودند که برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامی‌مان را نشانه گرفته بود.

زیر سئوال بردن تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و تلاشهای امام راحل و مردم مسلمان و متعهد و روحانیت عظیم‌القدر که در نیم قرن گذشته با مجاهدت‌های خویش توانستند بنای باشکوه نظام اسلامی را ایجاد و مستقر و بالنده کنند، از این بدتر نمی‌شد. دوران مشعشعی که خود شما پشت سر امام(ره) در قامت مجاهد پیشتاز، رئیس‌جمهور و نهایتاً رهبری نظام نقش و مسئولیت‌های ممتازی بعهده داشته‌اید..

نقطه قابل توجه دراین تهمت‌ها این است که غیرمستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جناب‌عالی که هادی دولت‌ها بوده‌اید و با اظهارات صریح، مدیریت‌ها را مورد تأیید و تحسین قرارداده‌اید، نشانه گرفته است.

* * *

بعد از جریان شوم ۱۴ اسفندماه ۱۳۵۹ با ارشاد امام و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، شهید مظلوم دکتر بهشتی و جناب‌عالی و اینجانب که در شعارهای مردمی به عنوان «سه یاور خمینی» شناخته شده بودیم، با همراهی نیروهای انقلابی و بخصوص نمایندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوری اسلامی توانستیم در جهت زدودن غبارهای ابهامات و سم‌پاشی‌ها اقدامات مؤثری انجام دهیم و امام راحل درد آشنا با تشکیل گروه حقیقت‌یاب و داور، بخشی از حقایق را آشکار ‌کردند. نتایج آن، آگاهی بیشتر مردم و رسوایی فتنه‌گران و در نهایت نجات کشور از خطری بود که دشمنان استکباری و ضد انقلاب طراحی کرده بودند.

البته اینجانب قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنی‌صدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد.

* * *

اینجانب برای پرهیز از آلوده‌شدن فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات به تشنجات بیشتر، از عکس‌العمل فوری که مورد انتظار ملت است، خودداری کردم.

در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقای احمدی‌نژاد گفتم که در اظهارات او خلاف‌گویی‌‌های فراوانی وجود داشته و ادعای کذب تماس تلفنی من با یکی از سران عرب و ادعای کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق نوری و فرزندان من و بدتر از همه زیرسئوال بردن اقدامات امام راحل را یادآوری و پیشنهاد کردم با صراحت اتهام‌های نادرست را پس بگیرد که نیازی به اقدامات قانونی افراد و خانواده‌هایی که ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزاگویی قرار گرفته‌اند، نباشد.

از صدا و سیما هم خواسته شد که فرصتی در اختیار طرفهای ذیحق براساس مقررات سازمان قرار دهد که از خود دفاع نمایند. گرچه در گذشته به بخشی از این اتهامات پاسخ داده شده و رئیس قوه قضاییه وقت جناب آقای یزدی در پایان کار ریاست جمهوری اینجانب، در عمل به اصل ۱۴۲ قانون اساسی رسماً اعلام پاکی و منزّه بودن خانواده رئیس‌جمهور و حتی کم‌شدن دارایی‌ها در دوران مسئولیت را نمودند، ولی تکرار اتهام تکرار جواب را می‌طلبد.

مع‌الاسف، این دو پیشنهاد خیرخواهانه عملاً پذیرفته نشده و رهبر معظم هم صلاح را در سکوت‌شان دیدند و بی‌شک جامعه و بخصوص نسل جوان نیازمند اطلاع از حقیقت است. حقیقتی که با اعتبار نظام و همدلی ملت ارتباط جدّی دارد و اگر محدود به حق چند نفر بود؛اقدام به نوشتن چنین نامه ای نمی کردم.

معتقدم جناب‌عالی بخوبی می‌دانید که اینجانب و بسیاری از بزرگان تأثیرگذار انقلاب و حتی خود جناب‌عالی از دوران مبارزه و سالهای اول انقلاب و در تعدادی از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالی و ضدانقلاب بوده‌ایم و همیشه صبورانه تهمت‌ها و اهانت‌ها را پشت سر گذاشته‌ایم و در دور جدید تهمت‌ها و هجمه‌ها هم از حدود پنج سال پیش تاکنون دندان روی جگر دارم و بخاطر خداوند و مصالح انقلاب و کشور اندوه خویش را مکتوم می‌د‌ارم و از این جهت هم مورد گلایه بسیاری از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار می‌گیرم ومهم این است که اینبار این تهمت ها توسط رئیس جمهور و در رسانه ملی مطرح شده است. البته در موقع مناسب انحرافات و حق‌کشی‌های ناگفته انتخابات و اعمال دولت نهم در اختیار مردم و تاریخ قرار خواهد گرفت،

تاریخ گواه است که اکثریت مردم متعهد و انقلابیمان کمتر تحت تأثیر خلاف‌گوئیها قرار می‌گیرند و دلیل آن آراء افتخارآمیز مردم به اینجانب در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری است و نیز خوب می‌دانید که در جریان انتخابات جاری، تاکنون به خاطر مسئولیت های رسمی ام در رسانه هامطلبی به نفع یا ضرر افراد و جریانهای درگیر در انتخابات نگفته‌ام و در موراد ضروری به کلیاتی مبتنی بر حضور حداکثری مردم در پای صندوقها و سلامت انتخابات اکتفا کرده‌ام و رسماً گفته‌ام برنامه شرکت در انتخابات ندارم.

چهار نامزد موجود برای آمدن به صحنه با اطلاع از نظر و سیاست اینجانب از من نظر نخواسته‌اند و بعد از نامزدی هم از اینجانب درخواست حمایت نکرده‌اند و اگر هم در جلساتی بهم رسیده باشیم، چیزی جز همان کلیات فوق‌الذکر را از من نشنیده‌اند و اگر حزب یا گروهی در مورد جهت‌گیری در انتخابات نظر خواسته‌اند، گفته‌ام براساس آیین‌نامه خود عمل کنند و حقیقتاً آنها با تصمیم‌خودشان و همکارانشان در صحنه‌اند و عمل می‌کنند و انصافاً تهمت دست‌نشانده بودن آنان ستم و بی‌حرمتی غیرقابل توجیه است.

بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید. ولی این نظر را رسانه‌‌ای نکرده‌ام و خود عوامل دولت در این مورد بزرگ‌نمایی کرده‌اند که هدف بزرگ‌نمایی در آن مناظره روشن شد.

با اینهمه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشانهایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده می‌کنیم.

اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیده‌های زشت و گناه‌آلودی مثل تهمت ها ؛ دروغ‌ها و خلاف‌گوییهای مطرح شده در آن مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّف‌های صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات ‌شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاق‌شکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه می‌توانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟

رهبری معظم انقلاب؛

اکنون که امام راحل (ره) آن پیر فرزانه و حلّال مشکلات و ملجاء همه و یار صبور و دیرینه هر دوی ما آیت‌الله شهید مظلوم دکتر بهشتی و بسیاری از همسنگران قدیم که یا به فیض عظمای شهادت رسیدند و یا به دیار باقی شتافتند ؛ در بین ما حضور ندارند، شما مانده‌اید و من و معدودی از یاران و همفکران قدیم. از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.

لذا در فرصت باقی‌مانده ضروری به نظر می‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداکثری تحقق یابد. کاری که می‌تواند عامل نجات کشور از خطر و باعث تحکیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف کنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتش‌افروخته بریزند.

سرچشمه شاید گرفتن به بیل چوپر شد نشاید گرفتن به پیل

دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان

کدخبر: ۱۱۷۸۰۹۰۰۰۱۰۳۰ 

http://www.hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=3999

گذاشتن شنود در دفتر کار آیت الله هاشمی!

گذاشتن شنود در دفتر کار آیت الله هاشمی!
علی شکوری راد از شنود دفتر هاشمی رفسنجانی در دوره ریاست جمهوری اش خبر داد.

نماینده تهران در مجلس ششم در گفت و گو با ماهنامه نسیم بیداری خبر از شنود دفتر رئیس جمهور ششم داد و در توضیح این موضوع گفت: در اواخر دولت دوم آقای هاشمی و در نمازظهر نهاد ریاست جمهوری، یک درگیری بین محمد هاشمی و علی فلاحیان صورت گرفت که دلیل آن، این بود که اطرافیان آقای هاشمی متوجه شدند در دفتر خود آقای هاشمی هم شنود کار گذاشته شده است!

وی افزود: موضوع آقای هاشمی، اقتصاد و صنعت بود و در آن جا بعضی از مسائلی که در جامعه در قبال ساختار قدرت مطرح بود، به پای آقای هاشمی هم نوشته شود.

وی ابراز عقده کرده است که «به واقع سکوت وی [هاشمی رفسنجانی] به این مساله دامن زد و اظهار داشت: مثلا قتل های زنجیره ای که آقای خاتمی با همه مشکلات پیش آمده برای خود و دولتش، آن را تا حد امکان دنبال کرد در دوره آقای هاشمی اتفاق افتاده بود، اما وی سکوتش، به آن دامن زد و سبب شد این کانون توسعه یافته و جرات اقدامات بعدی را پیدا کند.

وی درباره موضوع حزب مشارکت در انتخابات مجلس ششم و تخریب هایی که علیه آیت الله هاشمی رفسنجانی انجام می شد نیز گفت: «مصوبه رسمی دفتر سیاسی حزب [مشارکت] در انتخابات مجلس ششم، این بود که آقای هاشمی به چالش کشیده نشود و انتقاد تند نسبت به وی صورت نگیرد.»

وی در عین حال ضمن تایید انتقاد به هاشمی رفسنجانی در ارگان حزب مشارکت گفت: علاقه جامعه به نقد و برخی سرخوردگی های قبلی، اثر خود را در فضای باز سیاسی که پس از دوم خرداد به درستی ایجاد شد، می گذاشت و هر روز در دفتر سیاسی درج این گونه مطالب در روزنامه حزب نقد می شد، اما روزنامه نگاران تازه نفس از این که می توانند کسی را در راس قله قدرت نقد کنند، خرسند بودند و به کارشان ادامه می دادند.
http://www.alborznews.net/fa/pages/?cid=43151

رئیس قوه قضاییه: جریان انحرافی در مفاسد اقتصادی غوطه‌ورند

خبر رییس قضا از مفاسد اقتصادی جریان انحرافی؛ 
جریانی انحرافی که گویا همه نکات انحرافات گذشته را با هم در یک جا جمع دارد، در کمرنگ کردن نقش علما و در ترویج ایرانی‌گری و قومیت‌گرایی بسیار تلاش می‌کند و مردم را ارجاع می‌دهد به کورش و هخامنش و دیگران و پس از آن طرف در ترویج عرفان های کاذب، در جن گیری و رمالی هم تلاش می‌کند که مشخص نیست اینها چه نسبتی با دین دارد.
بنا بر اعلام اداره کل روابط عمومی و تشریفات قوه قضاییه، رئیس قوه قضاییه گفت: جریان انحرافی اتفاقاً در مفاسد اقتصادی هم غوطه‌ورند و بی‌امان جلو می‌روند.

به گزارش «تابناک»، آیت الله صادق آملی لاریجانی در نشست امروز مسئولان عالی قضایی به تلاش‌های صورت گرفته در رژیم گذشته برای دور کردن مردم از اسلام و روحانیت اشاره کرد و افزود: همه ما می‌دانیم که در اواخر دوره طاغوت، رژیم به ترویج ملیت‌گرایی و ایرانی‌گرایی افراطی و بر پا ساختن جشن‌های آنچنانی پرداخته بود که هدفی جز کمرنگ کردن نقش اسلام و نقش عالمان دین نداشت.

وی تأکید کرد: در جامعه‌ای که بر پایه دین شکل پذیرفته و آحاد مردم مسلمان هستند و بناست بنا بر توحید، کتاب، سنت و وحی پیامبر زندگی کنند، مسلماً باید «تفقه در دین» داشته باشند؛ تفقه در دین یعنی درک عالمانه و درست از دین و درکی که بر اساس اجتهاد روشمند و مضبوط از دین حاصل شده باشد.

رئیس قوه قضاییه افزود: البته به نظر می‌رسد، از میان همه این اصطلاحات مثل معرفت دینی و درک درست یا عالمانه، تعبیر قرآنی «تفقه در دین» از همه پرمعناتر و پربارتر باشد. از اقتضائات چنین جامعه‌ای، طبیعتاً و عقلاً این است که باید تفقه در دین داشته باشد و عالمانی باشند که دین را بفهمند و این فهم را در اختیار مردم گذارند و زندگی‌ها بنا بر فهم عالمانه و مجتهدانه از کتاب و سنت شکل گیرد.

آملی لاریجانی به تأکید قانون اساسی بر این مسأله اشاره کرد و گفت: در اصول متعددی از قانون اساسی مستقیم و غیرمستقیم بر این مسأله تأکید و از جمله در اصل دوم قانون اساسی تصریح شده که نظام جمهوری اسلامی، نظامی است بنا بر توحید (لااله الا الله) و اینکه از طریق اموری از جمله اجتهاد مستمر فقهای جامع‌الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین ـ سلام الله علیهم ـ قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می‌کند و یا در اصل چهارم قانون اساسی تصریح شده است که همه مقررات و قوانین باید بر پایه موازین اسلامی باشد و البته طریق تشخیصتش را هم نظر فقهای شورای نگهبان قرار داده است.

وی به آیه 122 سوره توبه اشاره کرد و گفت: صدر این آیه این است که «و ما کان المومنون لینفروا کافه»؛ یعنی نهی می‌کند که مومنین همه «نفر» یعنی کوچ و حرکت داشته باشند و به میدان جهاد بروند؛ نهی می‌کند که همه مومنین بروند جهاد، می‌گوید عده‌ای باقی باشند و این عده بروند تفقه در دین کنند و این گونه نباشد که همه جهاد بروند و تفقه در دین زمین بماند.

رئیس قوه قضاییه با اشاره به این که در تفسیر این آیه اختلافاتی میان علما هست گفت: در این مسأله نمی‌توان تردید کرد که این آیه تحریض و تحریک مومنان و الزام به بقای عده‌ای برای تفقه در دین است و این موضوع قابل تردید نیست. مرحوم شیخ انصاری در کتاب گرانسنگ رسائل پس از اینکه در استدلال این آیه بر حجیت خبر واحد تشکیک و اشکالات متعدد وارد می‌کند، می‌فرماید، در اصل این که این آیه ظهور در لزوم و وجوب تفقه و انذار در دین دارد، نمی‌توان تردید کرد.

آملی لاریجانی افزود: مسلماً بحث از حلال و حرام قدر متیقن این تفقه است؛ یعنی باید کسانی باشند که دین را عالمانه بفهمند و یا اقلاً حلال و حرام آن را بدانند. منتها بعید نیست بر حسب پاره‌ای قراین بگوییم، اصلاً معنای آیه این است که در همه معارف باید تفقه داشته باشند و نه تنها در حلال و حرام، مرحوم علامه طباطبایی نیز در ذیل این آیه شریفه می‌فرماید که از تعبیر انذار در این آیه شریفه استفاده می‌شود که باید در همه معارف تفقه کرد، چون بدون تفقه در مبدأ و معاد، انذار در حلال و حرام پیدا نمی‌شود.

وی در ادامه به تلاش برخی از جریان‌های انحرافی در طول تاریخ برای دور کردن امت اسلام از تفقه در دین و از عالمان راستین اشاره کرد و ایده «اسلام منهای روحانیت» را زاییده این تلاش دانست و گفت: از قرن‌ها پیش، پاره‌ای جریانات انحرافی در مقابل نقش عالمان در دین بوده است و همه ما می‌دانیم که در برهه‌های متعددی در همین جامعه اسلامی ما دراویش و صوفیه را در مقابل علمای ما قرار می‌دادند و بهانه آنان، رجوع به باطن و باطن گرایی و اهمیت عالم معنا و معنویت بود؛ اما در واقع نقش علمای دین را می‌خواستند تضعیف کنند.

وی ادامه داد: ما یادمان نمی‌رود که در زمان طاغوت دراویش را تأیید و کمکشان می‌کردند، خانقاهایشان را آباد می‌کردند، مساجد را اگر نگوییم خراب می‌کردند، ولی هیچ کمکی نمی‌کردند و مراسم دینی را در خانقاه‌ها می‌گذاشتند. این همراهی با جریان‌های انحرافی برای کمرنگ کردن نقش عالمان دینی بود.

رئیس قوه قضاییه با اشاره به اینکه عالمان حقیقی دین توجه اصلی‌شان به عالم واقعیت و معنا بوده، منتها به خوبی دریافته بودند که اگر می‌خواهیم توجه به باطن پیدا کنیم و به عالم معنا بپردازیم، راه همین است و نمی‌شود انسان حلال و حرام خدا را نداند. بعد بگوید من دارم به عالم معنا می‌پردازم و نیز نمی‌شود حدود الهی را نداند و حرام و حلال الهی را پاس ندارد بعد بگوید من به عالم باطن می‌پردازم، این سخن نادرستی است.

آملی لاریجانی ظهور روشنفکران سکولار را ادامه این جریان‌های انحرافی توصیف کرد و گفت: جریان سکولاریسم و روشنفکران سکولار را در کشورهای اسلامی تقویت می‌کردند تا باز در مقابل علما و متخصصان فهم دینی جهت‌گیری کنند. در همین کشور ما آرام آرام پر و بال دادند به اینها تا جایی که اسلام منهای روحانیت تز اصلی برخی‌ها شد.

وی افزود: البته روحانی کسی نیست که فقط عمامه‌ای بر سر و ردایی بر تن دارد، آنچه مهم است فهم عالمانه دین و تقوا است. آیا از علمای راستین دین از قرون اولیه مثل شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ مرتضی، شیخ طوسی، علامه حلی حتی تا زمان حال عالمی را دیده‌ایدکه بیاید ادعا کند که به لباس، کسی می‌شود روحانی. اینها خودشان مجاهد فی سبیل الله بودند در فهم دین و فهم معارف دینی و چه زحمات طاقت فرسایی برای بقای دین کشیدند. روشن است، روحانیتی که می‌گوییم تفقه در دین دارد همین روحانیت حقیقی است و اتفاقاً مخالفان نیز وقتی می‌گویند، تز اسلام منهای روحانیت، همین روحانیت حقیقی را مدنظر دارند که فهم آنان از دین عالمانه است.

آملی لاریجانی سپس افزود: واقعاً تأسف آور است که در زمانی که البته بیشتر به زمان دولت اصلاحات برمی‌گردد، کتاب های متعددی در عرفان های کاذب وارداتی در همین کشور مجوز از وزارت ارشاد گرفته است. وقتی انسان کتاب های آنها را می‌خواند می‌بیند که عده‌ای جاهل و شیاد و زنباره مدعی باطن و معنویت و عرفان شده‌اند.

این چه عرفانی است که با همه دنیاپرستی می‌سازد. عرفان سرخپوستی که با مواد مخدر و امثال آن هم هیچ منافاتی ندارد. عرفان بودایی هم جور دیگری. باید تأسف خورد که این کتابها در این کشور نشر شد و صدایی هم برنخاست؛ کشوری که اساسش اسلام و تشیع و نظامش نظامی است بر اساس توحید و کتاب و سنت، چگونه می‌تواند این امور را تحمل کند.

رئیس قوه قضاییه تأکید کرد: متأسفانه، باید گفت در زمان ما هم جریانی انحرافی که گویا تمام نکات انحرافات گذشته را با هم در یک جا جمع دارد، در کمرنگ کردن نقش علما و در ترویج ایرانی‌گری و قومیت‌گرایی بسیار تلاش می‌کند و مردم را ارجاع می‌دهد به کورش و هخامنش و دیگران و پس از آن طرف در ترویج عرفان های کاذب، در جن گیری و رمالی هم تلاش می‌کند، که مشخص نیست اینها چه نسبتی با دین دارد.

در حالی که اینها هم دم از روشنفکری می‌زنند و با سکولارها خیلی راحت جمع می‌شوند و همراهی می‌کنند و هم با عده‌ای از هنرمندان لاابالی دم خور هستند و عرفان های کاذب را ترویج می‌کنند و البته از اینکه با اجانب هم پنهانی ارتباط بگیرند خیلی ابایی ندارند.

آملی لاریجانی ملت ایران را به هشیاری در برابر این جریان انحرافی دعوت کرد و اظهار داشت: باید به هوش باشیم، نظامی که بر اساس اسلام و بنا بر کتاب و سنت تشکیل شده می‌بایست، مراقب این جریان انحرافی و امثال آن باشد و باید بدانیم که ما مسلمانیم، مسلمانی که با حق تعالی عهد بسته که راه او را پشت سر گذارد و کتاب و سنت را تبعیت کند، اینچنین مسلمانی حتماً نخستین کارش فهم کتاب و سنت است و در اولین قدم نیاز به متخصص و عالم فهمنده دین دارد؛ اما شما در خصایص این گروه انحرافی می‌بینید که این گروه دین را به گوشه‌ای در زندگی می‌برند و می‌گویند قلبت صاف باشد.

وی افزود: متأسفانه، عقیده اینها اینگونه است که در روابط با نامحرم آزادند، در تماس با روشنفکران سکولار و گاه ملحد و پریدن با آنها آزاد هستند، در رجوع به جن گیر و رمال آزادند، با دراویش آزادند، آیا این است حدود الهی؟ این است حرمات الهی؟

وی تأکید کرد: این جریان اتفاقاً در مفاسد اقتصادی هم غوطه‌ورند و بی‌امان جلو می‌روند. وقتی که انسان تقوا را از دست داد، در همه مجاری و در همه مجال مشکل پیدا می‌کند.

رئیس قوه قضاییه افزود: وظیفه همه عالمان دین است که در مقابل این انحرافات بایستند و مردم ما نیز به هوش باشند. ملت مسلمان و انقلابی ما به یاد دارند که حضرت امام (ره) چگونه با تمام وجود مقابل تز انحرافی اسلام منهای روحانیت ایستاد و هیچ گاه از یادم نمی‌رود که امام چگونه به آنها خطاب می‌کرد که شما با روحانیون مخالف نیستید بلکه با اسلام مخالفید.

آملی لاریجانی تصریح کرد: حالا هم همین است. این جریان انحرافی در حالیکه جن گیری و رمالی را روشنفکری جا می‌زنند، در کمرنگ کردن نقش عالمان دینی و متخصصان علوم حقه تلاش می‌کنند. مسلماً مقصود ما نفی عوالم باطن و عوالم معنا نیست، ولی یقین داریم بیشتر اینها شیادند. مگر هر چیزی در عالم امکان دارد، وقوعش در مورد شخص خاص هم ثابت است؟ ممکن است کسی بتواند قدرت‌های مافوق طبیعی هم داشته باشد اما هر کسی که دکانی باز کند و بگوید، من چنین قدرتی دارم، آیا قدرت دارد؟ وانگهی هر قدرت شیطانی، هم مورد تأیید کتاب و سنت است؟

وی به روایتی در این زمینه اشاره کرد و گفت: از امام صادق (ع) نقل شده است: که فرموده‌اند: آیه الکذّاب أن یخبِرَک خَبَر السماء و الارض و المشرقِ و المغربِ فاذا سألته عن حرام الله و حلاله لم یکن عنده شی»؛ این روایت عجیبی است. این روایت در کافی (جلد دوم صفحه 340 ) آمده و می‌فرماید نشانه آدم دروغگو این است، از آسمان و زمین و از مشرق و مغرب به شما خبر می‌دهد، اما وقتی از او راجع به حلال و حرام خدا می‌پرسی هیچ چیز در کفش نیست.

آملی لاریجانی تأکید کرد: این رمال ها و جن گیرهایی که قوه قضاییه با آنها برخورد کرده، مصداق همین روایتند.

رئیس قوه قضاییه در پایان با اشاره به نقش علما و هشیاری مردم در شناسایی جریان های انحرافی گفت: البته این رافع مسئولیت قوه قضاییه نیست و طبیعتاً هر شخصی باید مسئولیت خودش را انجام دهد و دستگاه های اجرایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید وظایف خودشان را بدانند و نگذارند که کتاب ها و نشریات ضلال چاپ شوند.

در ادامه جلسه مسئولان عالی قضایی مقرر شد اقتضائات حقوقی و قضایی برنامه پنجم توسعه بررسی شود.

همچنین مقرر شد، برنامه سوم توسعه قضایی نیز از سوی مسئولان قضایی بررسی و پس از ارایه پیشنهادهای جدید و اصلاحات برای تصویب و ابلاغ به جلسه مسئولان ارایه شود.
http://www.tabnak.ir/fa/news/164171

ازعدم صدورحکم برای معاون‌ اول تا صدورحکم برای پرونده کوی دانشگاه

در نشست خبری سخنگوی قوه قضاییه اعلام شد: 
22 جلسه دادگاه برای پرونده کوی تشکیل شد/از نام بردن اسامی این 40 نفر معذورم/به دنبال بودجه هزارمیلیارد ریالی نیستیم/لیست 20 نفره ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی را دریافت نکرد‌ه‌ایم/فردی در ساری با سفته بدون امضاء تسهیلان بانکی گرفته است/حکمی برای معاون اول رییس جمهور صادر نشده است/افرادی در رابطه با جن‌گیری دستگیر شد‌ه‌اند/دادگاه سه آمریکایی 21 اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شود/ نفوذ هدفمند برای سوء استفاده از دستگاه‌ها جرم است
سخنگوی قوه قضاییه از محکومیت 40 تا 50 متهم پرونده‌ی کوی دانشگاه و ساختمان سبحان خبر داد. او هم‌چنین دستگیری یکی از کارکنان روابط عمومی دادگستری استان سیستان و بلوچستان به جرم حمل بیش از 500 کیلوگرم مواد مخدر را تایید کرد.

غلامحسین محسنی اژه‌ای در ابتدای نشست خبری دوشنبه درباره سرانجام پرونده‌های کوی دانشگاه و ساختمان سبحان که در هفته‌های گذشته مورد سوال خبرنگاران قرار گرفته بود، گفت: حکم این دو پرونده صادر شد. این دو پرونده جمعا 50 متهم داشت که این 40 تا 50 نفر محکوم به حبس، جزای نقدی و پرداخت خسارات وارده شدند.

به گزارش «تابناک»، اهم موضوعات مطرح شده از سوی سخنگوی قوه قضاییه به شرح زیر است:

22 جلسه دادگاه برای پرونده کوی تشکیل شد

وی افزود: این پرونده، پرونده‌ی نسبتا سنگینی بود به خصوص در برآورد خسارت‌ها و اینکه برخی شکات در ابتدا شاکی بودند اما پس از طی مقدماتی از شکایت‌شان صرف نظر کردند. برخی که مربوط به کوی بودند کسانی بودند که سر و صورت‌شان را پوشانده بودند و شناسایی نمی‌شدند که دادسرا معطل این مراحل شد.

محسنی‌اژه‌ای افزود: در این پرونده کسانی هستند که از خارج دانشگاه وارد دانشگاه شده بودند و اقدامات مجرمانه‌ای داخل کوی داشتند، برخی در داخل کوی بودند که اقدامات مجرمانه داشتند.

سخنگوی قوه قضاییه با بیان اینکه 22 جلسه دادگاه برای این پرونده تشکیل شد، افزود: این جلسات معمولا با حضور شکات، وکلای آنها، نماینده وزارت علوم، نماینده دانشگاه تهران و دادستان برگزار می‌شد که با یک وسواس خاص به لحاظ اهمیت موضوع و دقت حکم آن صادر شده است.

محسنی‌اژه‌ای خاطر نشان کرد: باید منتظر باشیم و ببینیم که آیا این حکم مورد اعتراض متهمان، محکوم‌ ‌علیهم و شکات قرار می‌گیرد. اگر این حکم مورد اعتراض قرار گیرد برای تجدیدنظر ارسال می‌شود و اگر اعتراضی صورت نگیرد همین حکم تائید می‌شود.

از نام بردن اسامی این 40 نفر معذورم

سخنگوی دستگاه قضایی در ادامه نشست این هفته‌ خود با خبرنگاران در پاسخ به این سوال که «افرادی که در پرونده‌ کوی دانشگاه و ساختمان سبحان محکوم شده‌اند، دارای چه سمت‌هایی هستند؟»، تصریح کرد: از نام بردن اسامی این 40 نفر معذورم و باید منتظر بود تا حکم قطعی شود. پس از قطعی شدن حکم یا از سوی بنده یا از سوی دادگاه در این زمینه اطلاع‌رسانی بیشتری خواهد شد. چون پرونده در مرحله‌ تجدیدنظرخواهی است، اطلاع‌رسانی بیشتر را به پس از قطعیت حکم موکول می‌کنم.

به دنبال بودجه هزارمیلیارد ریالی نیستیم

خبرنگاری با بیان اینکه «گفته می‌شود دستگاه قضایی به دنبال افزایش بودجه‌ خود از 300 میلیارد تومان به هزار میلیارد تومان است»، خواستار توضیح بیشتر از سوی سخنگوی قوه‌ قضاییه شد که محسنی اژه‌ای پاسخ داد: این مبلغ درست نیست اما ما بارها گفته‌ایم با توجه به ماموریتی که بر عهده‌ قوه‌ قضاییه است اگر بخواهیم پیشگیری از وقوع جرم کنیم و سایر ماموریت‌های خود را به درستی انجام دهیم، نیازمند بودجه‌ کافی هستیم.

دادستان کل کشور ادامه داد: در سنوات گذشته از لحاظ بودجه، قوه‌ قضاییه با محدودیت‌هایی روبه‌رو بود و همواره این موضوع را از مجلس و دولت پیگیری می‌کرد. در عین حال ما به همین مقداری که مجلس و دولت امسال نسبت به بودجه‌ قوه‌ قضاییه عنایت داشته‌اند، اکتفا می‌کنیم ولی همواره گفته‌ایم که دستگاه قضایی از نظر بودجه در مضیقه است.

لیست 20 نفره ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی را دریافت نکرد‌ه‌ایم

خبرنگاری با اشاره به لیست مطرح‌شده از سوی آقامحمدی ـ سخنگوی ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی ـ از محسنی اژه‌ای سوال کرد که «آیا این لیست 20 نفره به دستگاه قضایی ارسال شده یا خیر؟» سخنگوی قوه‌ی قضاییه پاسخ داد: ما آماده هستیم مطالبی را که آقای آقامحمدی برای ما ارسال کنند دنبال کنیم. تا پیش از این جلسه نیز پیگیری کردم اما تا کنون هیچ نامه‌ای به قوه‌ قضاییه واصل نشده است. یا قصد دارند که ارسال کنند یا ارسال کرده‌اند و هنوز در راه است.

فردی در ساری با سفته بدون امضاء تسهیلان بانکی گرفته است

وی درعین حال یادآور شد: دولت، مجلس و دستگاه قضایی در این مبارزه باید عزم جدی داشته باشند و البته نباید پیگیری رسانه‌ها در این زمینه را نادیده گرفت. به عنوان مثال در شهر ساری فردی با تعدادی سفته‌ با امضاء و تعدادی بدون امضاء و همچنین تعدادی اسناد دولتی، تسهیلاتی را از بانک‌ها دریافت کرده و اکنون بدهی قابل توجهی دارد. در این زمینه بانک بیشتر از مشتری مقصر است. چرا باید سفته‌ بدون امضاء را قبول کند و به فردی تسهیلات ارائه دهد؟ باید دست به دست هم بدهیم تا این فساد چه خرد و چه کلان از بین برود. باید توجه داشت که فساد کمش هم زیاد است و باید ریشه‌کن شود.

دادستان کل کشور اظهار کرد: منتظر هستیم تا اسامی این 20 نفر به ما ارجاع شود. اگر ارسال شد، هیچ درنگی نخواهیم کرد و مقصر چه بانک، چه مشتری و چه واسطه باشد با هرسه برخورد خواهد شد.

حکمی برای معاون اول رییس جمهور صادر نشده است

خبرنگار دیگری با اشاره به اخبار منتشره در برخی از سایت‌ها مبنی بر صدور حکم برای معاون اول رییس‌جمهور، خواستار توضیح از سخنگوی دستگاه قضایی شد که وی گفت: چنین حکمی صادر نشده است.

افرادی در رابطه با جن‌گیری دستگیر شد‌ه‌اند

محسنی اژه‌ای در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر این‌که «آیا افرادی در رابطه با رمالی، جن‌گیری و مدعیان علوم غریبه از سوی دستگاه قضایی دستگیر شده‌اند؟»، خاطرنشان کرد: دادستان در این زمینه ورود کرده، افرادی را دستگیر کرده و اکنون تعدادی در بازداشت به سر می‌برند. پرونده در مراحل مقدماتی است.

در این میان خبرنگاری سوال کرد که «دستگیرشدگان از چه طیفی هستند؟» که سخنگوی قوه قضاییه پاسخ داد: بحث طیف و جریان در بین نیست.

محسنی اژه‌ای در خصوص عدم اطلاع‌رسانی نسبت به پرونده‌های مفسدان اقتصادی که مورد انتقاد برخی از شخصیت‌ها قرار گرفته نیز یادآور شد: در این زمینه قانون وجود دارد و ما نمی‌توانیم اسامی افراد را قبل از قطعیت حکم اعلام کنیم. احکام پس از قطعیت اعلام می‌شود.

دادگاه سه آمریکایی 21 اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شود

سخنگوی دستگاه قضایی در ادامه اظهار کرد: دادگاه سه تبعه‌ آمریکایی در صورتی که درخواستی از ناحیه‌ متهمان یا وکلا ارائه نشود 21 اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شود. اینکه در صورت عدم حضور سارا شورد در جلسه دادگاه چه اقدامی صورت خواهد گرفت، بر عهده و تشخیص قاضی است.

در ادامه‌ این نشست خبری، خبرنگاری سوال خود را این‌گونه مطرح کرد که «یکی از مفسدان اقتصادی میزان بسیار بالایی از بانک‌ها پول دریافت کرده و به خارج از کشور فرار کرده است. کدام‌یک از مسئولان جن‌گیر از این فرد حمایت کرده که وی توانسته مبلغ بالایی وام دریافت کند؟» محسنی اژه‌ای با بیان اینکه خواهش می‌کنم مطالبی را در جلسه مطرح کنید که دارای منبع و جزئیات باشد، گفت: همان‌طور که گفتم آقای آقامحمدی از ناحیه‌ ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی تعدادی از افراد را به قوه‌ قضاییه معرفی کرده است اما تا به امروز این اسامی به قوه‌ قضاییه واصل نشده و اگر واصل شود دستگاه قضایی برخورد خواهد کرد.

نفوذ هدفمند برای سوء استفاده از دستگاه‌ها جرم است

خبرنگاری با بیان این‌که «ظرف یک ماه گذشته تعدادی از علما و روحانیون از رشد برخی جریان‌ها در دستگاه‌های دولتی گلایه‌مند بودند.» سوال کرد که «آیا دادستان در این زمینه ورود پیدا کرده است؟» سخنگوی قوه‌ قضاییه در پاسخ به این سوال اظهار کرد: اگر جریانی انحرافی، سیاسی، عقیدتی و یا اخلاقی باشد و اگر به طور هدفمند در دستگاهی نفوذ کند و بخواهد سوءاستفاده کند حتما جرم است و از ناحیه‌ دادستان پیگیری می‌شود.

دستگیری کارمند روابط عمومی سیستان و بلوچستان با بیش از 500 کیلو تریاک

محسنی اژه‌ای همچنین در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا مبنی بر «صحت دستگیری یکی از افراد روابط عمومی دادگستری سیستان و بلوچستان به اتهام حمل مواد مخدر»، گفت: سمت این فرد مدیرکل روابط عمومی دادگستری سیستان و بلوچستان نیست. این فرد جزو ابواب‌جمعی روابط عمومی بوده که به علت حمل بیش از 500 کیلو تریاک بازداشت شده است.

وی یادآور شد: این‌که آیا این مواد مخدر برای خود این فرد است یا برای افراد دیگری، باید بررسی شود.

دادستان کل کشور همچنین در خصوص رسیدگی به پرونده‌های مواد مخدر اظهار کرد: همواره کسانی هستند که تلاش می‌کنند مردم به‌ویژه جوانان را به مواد مخدر آلوده کنند. خانواده‌ها باید در این زمینه هوشیار باشند. مبارزه با مواد مخدر هم‌چنان ادامه دارد و نیروهای انتظامی، اطلاعاتی و دستگاه قضایی این موارد را دنبال می‌کنند. دستگاه قضایی در برخورد با این نوع پرونده‌ها هیچ‌گونه تسامحی ندارد.

کشف 600 کیلو کراک از یک خانم و آقا در اصفهان

وی با بیان اینکه در سال جاری در سه چهار استان احکام سنگین اعدام در این زمینه صادر و تعدادی نیز اجرا شده‌ است، افزود: روز گذشته ـ 18 اردیبهشت‌ماه ـ در اصفهان حدودا 600 کیلوگرم کراک از یک خانم و آقا کشف شد. اگر این مواد خالص باشد معلوم نیست که چند نفر آلوده خواهند شد.

«امیری‌فر» بازداشت است

سخنگوی قوه قضاییه در ادامه نشست خبری خود و در پاسخ به سوالی درباره آخرین اطلاعات پرونده «امیری‌فر» اظهار کرد که این فرد در بازداشت است و پرونده او در مرحله تحقیقات مقدماتی است.

حجت‌الاسلام و المسلمین محسنی اژه‌ای با عذرخواهی از اینکه نمی‌تواند وارد جزئیات پرونده‌هایی بشود که در مرحله تحقیقات مقدماتی است، افزود: این شخص در ارتباط با پخش سی‌دی ظهور نزدیک است بازداشت شده است.

خبرنگاری پرسید «برخی نماینده‌ها در خلال بررسی بودجه از این مساله انتقاد کرده‌اند که برخی از زندانیان به دلیل کمبود جا در راهروهای زندان می‌خوابند. آیا دلیل این امر فقط کمبود بودجه است؟»

زندانیان مواد مخدر از سایرین جدا می‌شوند

دادستان کل کشور پاسخ داد: مسلما یکی از مسائل مهم، بودجه است. جرایم زیادتر شده و عمده مساله هم موادمخدر است. یکی از مسائلی که ضرورت دارد به آن توجه شود، جدا کردن زندانیان مواد مخدر از سایر زندانی‌هاست که بخش عمده این کار به بودجه بازمی‌گردد.

محسنی اژه‌ای اضافه کرد: براساس قانون سال 86 دولت موظف شده اردوگاه‌هایی بسازد که متهمان مواد مخدر به این اردوگاه‌ها منتقل شوند. ان‌شاالله با مساعدت دولت و مجلس در سال جاری این بخش از ماموریتمان را بهتر انجام دهیم.

هیچ مفسد اقتصادی در لیست ستاد مبارزه با مفاسد نیست

سخنگوی دستگاه قضایی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه «آقای پور محمدی درباره لیست 250 مفسد اقتصادی که رییس‌جمهور چند وقت پیش به قوه قضاییه ارائه کرده بود، گفته‌اند هیچ مفسد اقتصادی در این لیست وجود ندارد. دلیل این امر چیست؟»، خاطرنشان کرد: لیستی که رییس‌جمهور فرستاده‌اند مرکب از دو طیف است؛ طیف اول کسانی هستند که معوقات بانکی دارند و طیف دیگر کسانی هستند که اتهامات دیگری دارند. به تعدادی از اینها رسیدگی شده و حکمشان هم صادر شده است. لزوما هرکس که معوقه بانکی دارد مفسد اقتصادی نیست. برخی از کسانی که معوقات بانکی دارند، افرادی هستند که تسهیلاتی را گرفته‌اند اما نتوانسته‌اند دین خود را به‌موقع بپردازند. دسته دیگر کسانی هستند که با زد و بند و از مسیر غلط، تسهیلاتی دریافت کرده‌اند.

وی افزود: در مرحله اول بانک و دولت باید در این زمینه اقدام کنند اما اگر آنها اقدام نکردند و دادستان خودش مطلع شد، ورود پیدا می‌کند.

محسنی اژه‌ای بار دیگر گفت: لیست ارائه شده افراد مختلفی را در بر می‌گیرد. به تعداد قابل توجهی از موارد قبلا رسیدگی شده است. تعدادی نیز حل وفصل شده و در این لیست اجمالا مفسد اقتصادی هم هست که باید رسیدگی شود.

خبر ندارم علیه‌ی سرپرست سازمان گردشگری پرونده‌ای تشکیل شده باشد

در ادامه خبرنگاری پرسید «پرونده‌ای علیه یکی از معاونان رییس‌جمهور و سرپرست فعلی سازمان گردشگری به اتهام مسائل مالی مطرح شده است. آیا چنین امری صحت دارد؟» که محسنی اژه‌ای پاسخ داد: من هنوز خبر ندارم علیه این فرد پرونده‌ای تشکیل شده باشد.

پیش‌نویس قانون مبارزه با مفاسد اقتصادی و توضیح سخنگو

دادستان کل کشور همچنین درباره اقدامات دستگاه قضایی در خصوص عملیاتی شدن الزامات پیش‌نویس قانون مبارزه با مفاسد اقتصادی خاطرنشان کرد: در راستای تحقق اهداف سال جهاد اقتصادی، کارگروهی تشکیل شد که پیش‌نویسی را تهیه کند تا برنامه‌ها و اولویت‌های ما در سال جهاد اقتصادی را مشخص کند. از جمله آن موارد این است که نسبت به فرمان هشت ماده‌ای که قبلا در این خصوص صادر شده بود، اهتمام شود و فعالان اقتصادی سالم مورد حمایت قرار گیرند. با کسانی هم که فساد دارند، برخورد سنگین‌تری صورت گیرد.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: برای معاونت پیشگیری وظایفی تعیین شده که از جمله آن آسیب‌شناسی گلوگاه‌های مفاسد اقتصادی، هماهنگی با سایر دستگاه‌ها و آموزش تخصصی برای شعب ویژه است. در مورد برخی موسسات غیراستاندارد یا بدون مجوز نیز که پول‌های سنگینی از مردم می‌گرفتند، ساز و کاری پیش‌بینی شده تا این مشکلات را کمتر داشته باشیم.

مدعیان بد بودن زندان‌های ایران دروغین هستند

در ادامه خبرنگاری پرسید «برخی رسانه‌های غربی با توجه به مسائلی که نمایندگان در خصوص وضعیت بد زندانیان و شکایت وزارت بهداشت از زندان‌ها مطرح کرده‌اند، عنوان کرده‌اند که زندان‌های ایران استاندارد نیست. همچنین میان بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها تفکیکی صورت نگرفته است. نظر شما در این باره چیست؟» سخنگوی دستگاه قضایی در پاسخ به این سوال اظهار کرد: متاسفانه کسانی که این ادعا را مطرح می‌کنند، مثل مدعیان دروغین حقوق بشر هستند که در هیچ‌یک از برخوردها و رفتارهایشان حقوق انسانی رعایت نمی‌شود. این مورد بی‌شباهت به آن نیست.

محسنی اژه‌ای با اشاره به وضعیت بد زندان‌های آمریکا گفت: آمریکا امروز نسبت به جمعیت خود تعداد زندانیان بالایی دارد. در بسیاری از زندان‌های دنیا بسیاری از زندانیان ماه‌ها داخل زندان در غل و زنجیر هستند و از لباس و غذای مناسب برخوردار نیستند. در بسیاری از زندان‌ها نیز با اعمال شاقه مواجهند. در بسیاری از زندان‌ها ملاقات حضوری یا آنچه که ما به آن ملاقات شرعی می‌گوییم، اصلا معنا ندارد. این قضاوت کاملا غیرمنصفانه و مغرضانه است.

ادعای رضایت از وضعیت زندان‌ها ندارم

دادستان کل کشور در عین حال تاکید کرد: ادعا ندارم به آنچه اکنون در زندان‌های ما می‌گذرد راضی هستیم. ما اول باید زندان‌زدایی و جرم‌زدایی کنیم و بر همین اساس است که بودجه بیشتری طلب می‌کنیم تا فضای مناسب‌تری ایجاد کنیم. وقتی یک زندانی معتاد مواد مخدر در کنار زندانی دیگری قرار می‌گیرد، نفس این امر مشکل‌زاست اما اینکه در مقام مقایسه گفته شود زندان‌های ایران استاندارد نیست، غیرمسموع و غیرقابل شنیدن است.

وی همچنین خاطرنشان کرد: بازداشتگاه‌های موقت و زندان هر دو در دستورالعمل سازمان‌ زندان‌ها تعریف شده‌اند.

رها کردن بیماران باید ریشه‌یابی شود

سخنگوی دستگاه قضایی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه «رهاسازی بیماران ظاهرا از تهران شروع شده اما به اصفهان و مشهد هم کشیده شده است. آیا دستگاه قضایی نمی‌خواهد اقدام جدی‌تری در این زمینه نشان دهد؟»، تصریح کرد: این پدیده بسیار مذموم و زشت است اما موارد عکس آن هم بسیار زیاد دیده می‌شود.

وی درباره آخرین وضعیت پرونده‌ رهاسازی بیماران گفت: در این قضیه 10 نفر بازداشت شده‌اند و بیشتر از این تعداد احضار و دعوت شده‌اند تا مساله ریشه‌یابی شود و علل آن مشخص شود. این موضوع نباید سبب شود که فکر کنیم مصداق فراوانی در بیمارستان‌ها و استان‌ها دارد و کارهای خوب نادیده گرفته شود.

امیدوارم موضوع ورزشگاه آزادی تکرار نشود

دادستان کل کشور در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه «آیا اقدامی برای برخورد با عوامل ضرب و شتم دانشجویان در ورزشگاه صورت گرفته است؟»، اظهار کرد: به طور طبیعی نیروی انتظامی در آنجا مستقر است تا اولا پیشگیری کند و ثانیا اگر حادثه‌ای رخ داد سریعا به آن رسیدگی کند. قوه قضاییه و سیستم ورزش هم در مواردی که لازم باشد واکنش نشان می‌دهند. امیدواریم این موضوع تکرار نشود.

محسنی‌اژه‌ای در پاسخ به سوال خبرنگاری در مورد رسیدگی قوه قضاییه و دیوان عدالت اداری به عدم تشکیل وزارت ورزش و جوانان، گفت: از ناحیه هیات رییسه و کمیسیون اصل 90 مجلس مواردی به دستگاه قضایی منعکس شده اما از آنجا که موارد مختلفی را در بر می‌گیرد به بخش‌های مختلف دستگاه قضایی ارجاع شده است.

خبرنگاری پرسید «سایت الف که زیر نظر احمد توکلی اداره می‌شود دو گزارش درباره تخلفات مالی رییس‌دفتر رییس‌جمهور منتشر کرده است. آیا در این زمینه بحثی در قوه قضاییه مطرح شده است؟» محسنی‌ اژه‌ای پاسخ داد: اطلاعات خاصی در این خصوص ندارم.

از توضیح درباره جزییات دلایل بازداشت‌های اخیر معذورم

وی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه «آیا بازداشت‌های اخیری که صورت گرفته به دلیل این بوده که جریان انحرافی قصد نفوذ در دستگاه اطلاعاتی را داشته است؟»، اظهار کرد: در حال حاضر از بیان جزئیات مساله معذورم زیرا اولا این پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی قرار داد و مرحله تحقیقات مقدماتی محرمانه است. تا زمانی که از ناحیه دادسرا موضوع احراز نشود، شاید پرونده را حتی در اختیار وکیل نگذاریم. ما از نظر قانونی تا قبل از صدور حکم قطعی نمی‌توانیم درباره آن صحبت کنیم.

رای دیوان عدالت اداری هنوز انشاء نشده است

خبرنگاری در ادامه سوال کرد «با وجود مخالفت سازمان بازرسی، دیوان عدالت اداری مصوبه کاهش ساعت اداری کارمندان را تایید کرد. استدلال دیوان در این زمینه چه بوده و چرا اطلاع‌رسانی نشده است؟» که سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به این سوال گفت: دیوان عدالت اداری هنوز رای را انشاء نکرده و قانونی که در این خصوص وجود دارد، صراحت دارد که مستخدم باید 44 ساعت کار کند؛ البته موارد استثنا هم وجود دارد. این موضوع ابعاد مختلفی دارد و هنوز در دیوان در حال بررسی هستند. اگرچه این موضوع در هیات عمومی دیوان رای‌گیری شده اما هنوز انشاء نشده است و اگر انشاء شود به صورت لازم و مکتوب اطلاع‌رسانی خواهد شد.

برخی کشور‌ها با اعدام برخورد سیاسی می‌کنند

خبرنگاری با اشاره به صحبت‌های سخنگوی دستگاه قضایی در خصوص پرونده‌های مواد مخدر و صدور احکام اعدام برای برخی متهمان در این زمینه گفت که این موارد باعث شده که برخی از کشورها در این زمینه مانور تبلیغاتی بدهند. سخنگوی قوه قضاییه نیز در پاسخ به این مطلب اظهار کرد: برخی که ما را متهم می‌کنند کسانی هستند که می‌گویند اصلا نباید اعدام وجود داشته باشد. عده‌ای نیز کسانی هستند که می‌گویند اگر حتی یک نفر هزاران نفر را نابود کرد نباید اعدام شود اما برخی از اینها کسانی هستند که با موضوع اعدام برخورد سیاسی می‌کنند در حالی که خود، اعدام را انجام می‌دهند.

محسنی اژه‌ای یادآور شد: باید توجه داشت موضوعی که در این میان وجود دارد این است که جریان مواد مخدر در حال فاسد کردن بسیاری از انسان‌هاست و بدون تردید یکی از مصداق‌های فساد فی‌الارض همین موضوع است. ما به دلیل اینکه دیگران چه می‌گویند نمی‌توانیم از کاری که به آن اطمینان داریم، دست بکشیم اما قبول دارم که ما در موازنه تبلیغاتی در این زمینه اندکی عقب هستیم. بنابراین رسانه‌ها نیز باید در این زمینه به ما کمک کنند.

دادستان کل کشور خاطرنشان کرد: سرنخ‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه افرادی که موادمخدر وارد می‌کنند صرفا به دلیل تجارت و بحث‌های مادی دست به این کار نمی‌زنند بلکه قصدشان این است که نیروهای جوان ایران اسلامی را آلوده کنند.
http://www.tabnak.ir/fa/news/163635

ناگفته های تازه هاشمی رفسنجانی

آینده نیوز - جناب آقای هاشمی رفسنجانی! با توجه به این که به زودی خاطرات سال 1367 جنابعالی منتشر می‌شود، خاطراتی که تاکنون منتشر شده است، تمام مسائل مربوط به جنگ و دهه اول انقلاب را به نوعی پوشش می‌دهد. این خاطرات در واقع اولین گفته‌های نیمه‌رسمی حوادثی است که اتفاق افتاده. خاطرات شما علاوه بر اینکه در گزارش‌ها و اخبار همان روزها آمده است، بحث‌ها و گفتگوهای زیادی را ایجاد کرده‌که به نظر می‌رسد در تاریخ انقلاب یکی از مهم‌ترین اسناد و روایات محسوب شود.
بنابراین احساس کردیم حواشی و ابهاماتی درباره بعضی از موضوعاتی که در خاطرات شما به آنها اشاره شده، وجود دارد. مطمئناً مسائلی وجود دارد که یا ناگفته مانده و یا نیاز به توضیحات بیشتری دارد. در این چارچوب درخواست کردیم سلسله گفتگوهایی با حضرت‌عالی داشته باشیم که موضوع اصلی آن خاطرات دهه اول و به‌ویژه مسائل مربوط به دفاع مقدس می‌باشد.
 

○ آنچه که در نگاه اول نظر هر کسی را جلب می‌کند، این است که این خاطرات چگونه تنظیم شده است؟ چه میزان سانسور داشته است؟ آیا مطالبی وجود دارد که اساساً منتشر نشده باشد؟ روش انتشار خاطرات شما به چه شکل می‌باشد؟ با دفتر مقام معظم رهبری و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) چگونه هماهنگی می‌شود؟ اصلی‌ترین دغدغه ما این است که این روزها متأسفانه به خاطر مواضع سیاسی افراد و اختلافات دیدگاهی که وجود دارد، بسیاری از افراد دارند تاریخ دیروز را به شکل دلبخواه می‌نویسند. البته برعکس این عقیده نیز وجود دارد که بعضی‌ها دارند زندگی سیاسی خویش را رفو می‌کنند. یعنی ممکن است بسیاری از مسائلی که این روزها مطرح می‌شود، در تاریخ اتفاق نیفتاده باشد، ولی افرادی دارند این‌گونه وانمود می‌کنند.

به هر حال نوشتن خاطرات از سوی شما یک جنبه مثبت بسیار خوبی دارد که پیشتازید. یعنی جلوتر از دیگران روایت‌های دسته اول انقلاب را به مردم ارائه می‌دهید. در عین حال از نظر بعضی‌ها کمی نکات منفی دارد که می‌گویند دست خودتان را بستید. به طوری که بعدها نمی‌توانید تغییر بدهید و یا آن‌گونه که دلتان می‌خواهد، بعدها بنویسید. البته بر عکس این تحلیل نیز وجود دارد که بعضی‌ها می‌گویند این‌گونه تاریخ‌نویسی شما ابهاماتی دارد. یعنی به گونه‌ای نوشتید که بعدها بتوانید دلبخواه، تفسیر و یا تحلیل کنید. البته شاید استدلال شما چیز دیگری باشد. اجازه می‌خواهم بحث را از اینجا شروع کنم که شما این یادداشت‌ها، به‌خصوص آن روزنویسی‌ها را چگونه شروع کرده‌‌اید؟ چگونه می‌نوشتید؟ چقدر برایش وقت می‌گذاشتید؟ در مقدمه و پانویس خاطرات سال 1366 خود اشاره فرمودید که دو دفتر فراهم کرده بودید. برخی بر این باورند که به خاطر بی‌اعتمادی به اعضای خانواده‌ مجبور شدید دو دفتر برای نوشتن خاطرات فراهم کنید. این خاطرات چگونه نوشته شد؟چه قدر دقت داشتید تا مطالبی که می‌نویسید بعدها دقیقاً مورد استفاده قرارگیرد؟

 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، قبل از انقلاب که به خاطر مسائل امنیتی نه‌ تنها خاطرات بلکه مذاکراتی را که با مبارزین در خصوص مسائل مبارزه داشتیم، نمی‌نوشتیم. بعد از انقلاب نیز تا مدت‌ها همان وضع را داشتیم. مثلاً زمانی که شورای انقلاب کارش را شروع کرده بود، دیگر رژیم سابق نبود، اما اوضاع به‌گونه‌ای بود که دوستان عضو شورا ترجیح داده بودند که مذاکرات را ضبط نکنیم. شاید اشتباه بود و باید ضبط می‌کردیم تا حفظ می‌شد. ولی عجیب است که تمام کارهای دوره شورای انقلاب ضبط نشده است. از مذاکرات شورای انقلاب فقط یادداشت‌های خیلی مبهم دکتر شیبانی موجود است که بعدها در مجلس تدوین و تایپ شد که الان متن تایپ شده آن موجود است. ولی خیلی ناقص است، مثلاً یک یا دوصفحه درباره یک جلسه مذاکره اعضای شورای انقلاب می‌نوشت که دو تا سه ساعت بحث‌های بسیار فشرده درباره موضوعات بسیار مهم بود. شاید در سال‌های اول انقلاب همه این‌گونه فکر نمی‌کردند، ولی ما به خاطر نگرانی‌های به ‌جا مانده از دوران مبارزه به این نتیجه رسیده بودیم که ضبط نکنیم. البته تصمیمات و مصوبات شورا به دقت تهیه، ابلاغ و منتشر می‌شد.

من از سال 1360 به این فکر افتادم که کارنامه خودم و مطالب مهم را بنویسم. انقلاب هم تثبیت ‌شده بود و بعضی از ملاحظاتی که داشتیم، دیگر نبود. کارهای ما هم واقعاً زیاد بود. صبح از لحظه‌ای که از خواب بیدار می‌شدیم، تا شب که می‌خوابیدم، یکسره کار می‌کردیم. کارهای متنوعی در دست ما بود. فرصت این که یادداشت‌های مفصلی داشته باشیم، نبود. آن موقع به این فکر افتادم که الان به صورت مختصر بنویسم تا جای پای هر موضوعی که روشن باشد.

بر اساس مشاهدات عینی خودم و اطلاعات واقعی که بود، یک مسیر تاریخی را مشخص می‌کردم و می‌نوشتم. برای اینکه نظمی هم داشته باشد، ترجیح دادم که در یک تقویم بنویسم.یک صفحه تقویم چقدر ظرفیت دارد؟ معمولاً آخر شب می‌نوشتم. گاهی دو روز نمی‌نوشتم و مطالب آن دو روز را یک شب در دو صفحه از همان تقویم می‌نوشتم.

در اکثر روزها معمولاً آخر شب که همه کارها تمام می‌شد، خاطرات آن روز را در یک صفحه تقویم می‌نوشتم. بعضی روزها صفحه پر می‌شد و مطالب اضافه را در صفحات دیگر تقویم و یا صفحات یادداشت می‌نوشتم. خاصیتی که داشت این بود که در هر صورت می‌نوشتم. اگر می‌خواستم مفصل بنویسم، هر موضوع آن یک تا دو صفحه را می‌گرفت. اگر واقعاً به صورت تفصیلی مطالب را می‌نوشتم، می‌بایست هر موضوع را در چند صفحه بنویسم. ولی من سعی می‌کردم خاطرات یک روز را در یک صفحه بنویسم که هنوز هم همان‌گونه ادامه می‌دهم.

مثلاً درباره مصاحبه امروز شما، امشب در یک یا دو سطر می‌نویسم که آقایان آمدند سؤالاتی را راجع به خاطرات مطرح کردند و من هم جواب‌هایی دادم. شرح کامل این مصاحبه را به زمانی موکول می‌کنم که این خاطرات به همراه اسناد آن منتشر می‌شود. چون شرح کامل این مصاحبه با همه سؤال‌ها و جواب‌ها ضبط می‌شود و در اسناد می‌ماند.

بعد از شما نیز اگر ملاقاتی داشته باشم، همین مقدار می‌نویسم. گاهی روزی چند ملاقات دارم که دربارة هر کدام کمی می‌نویسم. گاهی سخنرانی می‌کنم، مثل سخنرانی مفصلی که دیروزدر دیدار با پژوهشگران دانشگاه آزاد اسلامی داشتم. چند کلمه سخنرانی را در خاطرات می‌نویسم و بقیه آن در متن کامل سخنرانی هست. هر کس بخواهد، می‌تواند به فایل صوتی یا نوشتاری آن مراجعه کند. معمولاً وقتی قرار شد خاطرات امسال چاپ شود، سخنرانی‌ها نیز چاپ می‌شود.

ناکنون هر سال همراه با خاطرات چند کتاب دیگر با عناوین سخنرانی‌ها، پیام‌ها، مصاحبه‌ها، نامه‌ها، احکام و... چاپ شده و خاطرات سالهای 57، 58 و 59 هم با استفاده از همان اسناد تهیه شده که تدوین و منتشر کرده‌ایم. روزانه و نسبتاً تحلیلی است. جلسات گروهی یا فردی هم که ضبط می‌شود. در خاطرات به فهرست مطالب آن اشاره می‌شود و در زمان نشر خاطرات به پیوست یا مستقل منتشر می‌گردد.

مختصرنویسی را انتخاب کردم تا بتوانم کار را در هر شرایطی ادامه بدهم. به جبهه نیز که می‌رفتم، همان شب آن مقداری را که می‌توانستم، یادداشت می‌کردم. گاهی مطلب یا موضوعی از قلم افتاده و گاهی اتفاق می‌افتاد که دو سه روز نمی‌نوشتم، ولی عناوین را در کاغذهای همراهم یادداشت می‌کردم تا فراموش نشود و روزهای بعد آنها را در تقویم خویش بیاورم. سبک من در نوشتن خاطر این‌گونه بود. در سفرهای خارجی و داخلی هم همین وضع وجود داشت و دارد.

○ آیا قبل از آن از این، خاطراتی را هم دیده و یا خوانده بودید؟

 بله

○ مثلاً خاطرات چه کسانی؟

 کمی خاطرات ناصرالدین شاه و شخصیت‌ها سیاسی دوران مشروطه و معاصر را خوانده بودم. با نوع خاطره‌نویسی آشنا بودم. به هر حال کار را شروع کردم و ادامه دادم.

○ آن دو دفتر را که گفتید، برای چه انتخاب کرده بودید؟ آیا هر سال این کار می‌کردید؟

 هر سال نبود. به‌طورکلی دیدم مسائلی است که کاملاً سرّی تلقی می‌شود. من که دفتر خاطراتم را در جاهای کاملاً سرّی نمی‌گذاشتم. در منزلم بود و یا وقتی به مسافرت می‌رفتم، همراهم می‌بردم. بعضی از مطالب کاملاً سرّی بود. آن‌ها را در دفتر جداگانه می‌نوشتم. فکر می‌کنم یکی از مسائل مهم ما که در آن تاریخ، شروع شده بود، کسالت امام بود. روزانه هم مسائلی پیش می‌آمد، اما کسالت امام خیلی برای ما مهم بود. چون از آن ناحیه احساس خطر می‌شد.

بعضی از مسائلی هم که مربوط به جنگ بود که خیلی سرّی بود. آبروی اشخاص را مراعات می‌کردم که هنوز هم مراعات می‌کنم. گاهی افرادی می‌آمدند و درباره اشخاص و افراد دیگر گزارش‌هایی می‌دادند و شکایاتی می‌کردند. ثابت نشده بود. فقط کسی به من گفته بود. یادداشت می‌کردم و نمی‌خواستم قبل از اینکه آن فرد را ببینم و یا دادگاهی درباره آن حکم دهد، جایی نوشته و در جامعه گفته شود. مطمئناً اسباب اشکالات واقعی می‌شد.

دو سال این کار به صورت دو دفتر بود. الان دو دفتر مکرر دارم. دفتر به کلی سرّی خیلی کوچک است. یک تقویم بغلی است که مطالب مهم را در آن یادداشت می‌کردم. بقیه سالها در اوراق جداگانه بود. الان که می‌نویسم، به آنها مراجعه می‌کنم که اگر مطلب قابل انتشاری در آن باشد، به تقویم اصلی اضافه می‌کنم. آن کار از لحاظ امنیتی، حیثیتی و بعضی چیزها کار درستی بود. اگر چنان کاری نمی‌کردم، ممکن بود اشکالاتی پیش می‌آورد.

○ این که مجبور بودید یا به آن صفحه سررسید مقید بودید و فقط می‌خواستید ردّپایی از حوادث را که خودتان با آن درگیر بودید، در جایی ثبت کنید تا اگر روزی لازم شد، به آن مراجعه شود، منطقاً پذیرفتنی است. اما ابهامی را ایجاد کرد. یعنی به هر حال مبهم نویسی است. شما ملاحظاتی داشتید. ملاحظاتی که آن را لحاظ کردید و نه ملاحظات مقطع انتشار. سؤال من این است که آیا ملاحظات مقطع انتشار آن موقع هم در ذهن شما بود؟

 بله، بود.

○ واقعاً بود؟

 بله

○ یعنی این درست است که بعضی از موضوعات آن در موقع عمداً مبهم نوشته شده که بعدها به‌دلخواه تفسیر شود؟

 البته دوسه نوع است که حتماً عمدی بود. بعضی از مسائل مربوط به جنگ بود. آن‌موقع حتماً گفتنی نبود و شاید هنوز هم گفتنی نباشد.
بعضی از مسائل که خیلی روشن است. مثلاً خاطرات من از مجلس خیلی مختصر است. مشروح مذاکرات مجلس ثبت است و تمام آن منتشر می‌شود و در تاریخ می‌ماند. شما که می‌خواهید تاریخ بنویسید، وقتی خاطرات مرا می‌بینید، به اسناد اصلی همان نوشته‌های کوتاه من مراجعه می‌کنید. یا ملاقات‌هایی که با افراد داشتم، مخصوصاً ملاقات‌های حساس خارجی و یا ملاقات‌های سیاسی داخلی که همه آنها ضبط می‌شد و نوارها موجود است. یا مسائلی که در نمازجمعه مطرح می‌کردم. چه لزومی دارد که کاملاً بنویسم؟ رادیو و تلویزیون پخش می‌کردند و روزنامه‌ها می‌نوشتند. کاملاً علنی بود. می‌بایست چند کلمه می‌نوشتم که نوشته‌ام.

○ درباره جلسات سران چطور؟

 در جلسه سران حرف‌های زیادی مطرح می‌شد. می‌بینید که کوتاه عبور می‌کنم.

○ ضبط می‌شد؟

 ممکن است ضبط نشده باشد. معمولاً ظبط نمی‌کردیم. هر کسی بحث‌های مربوط به خودش را قاعدتاً می‌نوشت. از کارهای رهبری که آگاهی داشتم، کم‌وبیش می‌نوشتند.

○ یعنی رهبری هم خاطرات روزانه می‌نویسند؟

 چیزهایی می‌نویسند. همان موقع می‌دانستم که می‌نویسند. همین الان که گاهی با هم مذاکره می‌کنیم، ایشان به دفترشان مراجعه می‌کنند و می‌گویند این مسئله این‌گونه بود و یا من می‌گویم این‌گونه بود. ایشان آن مقدار که می‌نوشتند، مفصل‌تر از من می‌نوشتند. همه را نمی‌نوشتند، اما چیزهایی که برایشان مهم بود، می‌نوشتند. لابد آقای موسوی، حاج احمدآقا و آیت‌الله موسوی اردبیلی هم می‌نوشتند. دقیقاً نمی‌دانم.

○ اگر اجازه بدهید از یکی از موضوعات نسبتاً جدّی که الان طرح ابهام در باره آن جدّی شده، شروع کنم. یکی از اشکالاتی که به مواضع حضرت عالی، از جمله درباره خاطرات می‌گیرند و آن را در جامعه مطرح می‌کنند، مسئلة انتخاب آقای منتظری به عنوان قائم مقام رهبری است. جنابعالی در مقدمه‌ یکی از جلدهای خاطرات اشاره فرمودید که حضرت امام این انتخاب را نهی کرده بودند، ولی مجدداً پیغام دادند که حرف مرا نشنیده بگیرید و هر طور که صلاح می‌دانید، عمل کنید. گزارش‌هایی که بعدها به تدریج جمع‌آوری‌شده، مثل خاطرات آقای محمدی گیلانی، حکایت از این دارد که امام خیلی جدّی می‌خواستند این اتفاق، یعنی انتخاب آقای منتظری به عنوان قائم‌مقام رهبری رخ ندهد.
آنچه که در مجلس خبرگان گذشت و شما توضیحاتی درباره آن دادید، بر اساس فیلم آن جلسات، - به نقل از کسانی که فیلم را دیدند - آن نهی امام را تقریبا رفع رجوع کردید و توضیح روشنی نداید. واقعاً این ماجرا چه بود؟ دغدغه های شما و بزرگانی مثل مقام معظم رهبری برای آینده انقلاب قابل فهم بود. نگاهی که حضرت امام به ماجرا داشت، علت نهی و ماجرای پیام بعدی چه بود؟ آیا شما در پیام بعدی خبر واحد تلقی می‌شوید یا دیگرانی هم از آن مطلع هستند ؟

 ما از همان روزهای اولی که امام آمدند، نگران حال ایشان بودیم. امام هنگام ورود به کشور 81 ساله بودند. قبلاً تب مالت داشتند و کم‌وبیش مریض بودند. در قم و نجف که بودند، سابقه مریضی داشتند. بعد از برگشت به کشور خیلی طول نکشید که کسالت قلبی‌شان پیش آمد و عمل کردند. نگرانی ما جدّی بود که خدای نکرده اگر در این شرایطی که هنوز انقلاب تثبیت نشده، حادثه‌ای برای امام پیش بیاید، انقلاب چه سرنوشتی پیدا می‌کند؟ حتماً می‌بایست جانشینی برایشان انتخاب می‌شد. پس از آنکه اصل ولایت با اختیارات وسیع تصویب شد، جانشین گذاشتن برای آن مقام که مشروعیت نظام به آن وابسته شده بود، خیلی مهم به نظر می‌رسید. این بحث بین ما بود و با خود امام هم مطرح می‌کردیم که باید فکر کنیم تا هیچ وقت در رهبری خلایی پیش نیاید. خود امام هم توجه داشتند. به ‌همین دلیل احتیاطات خود را به آقای منتظری ارجاع می‌دادند. آن موقع هنوز بحث آقای منتظری برای قائم‌مقامی نبود. در قانون اساسی شرط مرجعیت بود و راه مرجعیت هم همین بود که ایشان احتیاطاتشان ‌را به آقای منتظری ارجاع می‌دادند که مرجع شده بود. مردم هم در جاهایی مراجعه می‌کردند و فتاوای ایشان را می‌گرفتند.

کم‌کم ما به فکر افتادیم که ایشان باید بیشتر آماده شوند. تصمیم گرفته شد که بحث مرجعیت ایشان مطرح شود. کم‌کم به مقطعی که شما سؤال کردید، رسیدیم. برای همه ما، یعنی سران و امام روشن بود که بناست اگر حادثه‌ای پیش بیاید، آقای منتظری را جایگزین کنیم. اما رسمی نبود. به زمانی رسیدیم که می‌خواستیم در خبرگان مطرح کنیم. خوشبختانه سند خوبی در اجلاس بعد از رحلت امام که می‌خواستیم آیت‌الله خامنه‌ای را به عنوان رهبر انتخاب کنیم، ثبت شد. همین بحث که مطرح شد؛ آقای محمدی گیلانی در جلسه بود، آمد و به خبرگان گزارش داد و اصل ماجرا را گفت. مفصلش را به خاطر ندارم ؛ولی خلاصه‌اش را می‌گویم.

ظاهراً ماجرا از این قرار بود؛ چند روز قبل از آن که قرار بود در خبرگان مطرح شود، آقای محمدی پیش من آمد و گفت: امام خواستند شما را ببینند. در جلسه خبرگان گفت: به امام ‌گفتم که الان مصلحت نیست آقای منتظری مطرح شود و ادلّه‌ام را به امام گفتم. امام گفتند:بروید بگویید. نظر مرا هم بگویید که قبول دارم. به امام گفتم: من جرأت نمی‌کنم بگویم، چون دوستان آقای منتظری بعدها مرا راحت نمی‌گذارند. ولی کسی غیر از آقای هاشمی نمی‌تواند جلوی این کار را بگیرد. چون آقای مشکینی در اداره جلسه دخالت نمی‌کنند و آقای هاشمی اداره می‌کنند. اگر شما به ایشان بگویید، فکر می‌کنم کافی باشد.

فکر می‌کنم چند روز قبل از اجلاس خبرگان بود که آقای محمدی گیلانی به دفترم در مجلس شورای اسلامی آمد و گفت که امام به من پیغام دادند که حتماً شما ایشان را ببینید.
دعوتنامه علمای بلاد را برای اجلاس خبرگان با صراحت دستور جلسات فرستاده بودیم، بعد که خدمت امام رسیدم و گفتم: موضوع پیغام آقای محمدی گیلانی و پس از آن تلفن آقای صانعی چیست؟ ایشان فرمودند: آقای محمدی گیلانی چیزهایی گفت، ولی دیدم صلاح نیست که مطرح شود. چون در دستور کار شما هم آمده و خبرگان هم می‌دانند. فکر کردم که نظر من آثار بدی برای آقای منتظری و نظام خواهد داشت و دست همه را می‌بندد. به آقای صانعی گفتم که به شما اطلاع دهد.

○ این جلسه حضرت‌عالی با امام بعد از تصمیم خبرگان بود؟

 نه، قبل از جلسه خبرگان و بعد از آنکه آقای محمدی گیلانی پیغام آورده بود.

 

○ این سؤال را از این بابت مطرح می‌کنم:آیا این که در ملاقات شما با حضرت امام، نظر امام را تغییر داده باشید، اتفاق نیفتاد؟

 نه؛ اصلاً این‌گونه نبود. اگر امام به من می‌گفتند، آن کار را نمی‌کردم. آقای محمدی خیلی احتیاط می‌کرد که دوستان آقای منتظری ایشان را اذیت نکنند.

 

○ این توضیح حضرت‌عالی ذهن بنده را به اینجا می‌برد که وقتی مجلس خبرگان تصمیم گرفت، جنابعالی و برخی بزرگان مجلس در جریان نظر امام نبودید.

 خود آقای محمدی گیلانی در اجلاس خبرگان توضیح دادند. بعد از پیغام ایشان که امام گفتند آقای هاشمی را ببینم. بعد از آنکه من خدمت امام رفتم، پرسیدم برای چه می‌خواستید خدمت برسم؟ گفتند: آقای محمدی مسائلی را مطرح کرده بود که دیدم خوب است شما بیایید تا به شما بگویم و بعد با خودم گفتم آنچه مطرح شد، تمام شود تا ببینیم چه می‌شود. واقعاً صحبت‌های آقای محمدی گیلانی در اجلاس خبرگان سال 68 خیلی مهم است.

 

○ بله، از اسناد بسیار مهم است. البته بعضی از مراکز این فیلم‌ها را در اختیار بعضی از افراد قرار دادند و آنها دیدند در جهت‌گیری مؤسسات و مراکز تاریخی آنها به شکل دلبخواه اثر گذاشته است. از این بابت عرض می‌کنم که اگر مجموعه مخالفت نکند و ضرورتی داشته باشد، گزارش آن اجلاس منتشر شود، خیلی به صلاح انقلاب است.

 اجلاس خبرگان پس از رحلت امام را که منجر به انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای شد، من اداره می‌کردم، آن بحث؛ آن هم توسط پسرعموی من، حاج شیخ محمد هاشمیان، مطرح شد و آقای محمدی گیلانی که در جلسه حضور داشتند، صحبت کردند. صحبت‌هایشان ضبط ‌شده و متن نوشتاری آن هم موجود است. ایشان (آیت الله محمدی گیلانی) گفت:

«و اما اینکه آقای حاج شیخ محمد هاشمیان راجع به آن اشاره کردند، مسئله این بوده که آقایان می‌خواستند نام آقای منتظری را ببرند برای مرجعیت و قائم مقامی، یعنی، خبرگان و ما مضطرب بودیم که ایشان، میوه‌ای است هنوز پخته نشده، این را بچیینند، پلاسیده می‌شود. الان، شما می‌دانید این مسئله، خیلی مشکل بوده برای حضرت امام صحبت کردن، یا یک جایی ممکن است یک رِندی، این را بشنود و خبر بدهد که فلانی با مرجعیت آقای منتظری، مخالف و آن اصحاب که آن مرد بزرگوار را ملکوک کردند، همان اصحاب، به جان من بیفتند.
صبح روز شنبه هم بود، صبح زنگ زدم برای آقای توسلی که من می‌خواهم خدمت امام برسم، شما دارید می‌روید؟ گفتند: بیا. ما رفتیم و آقای رسولی و آقای توسلی داشتند می‌رفتند، من  روی کاغذی همین مقدار که دست من است، نوشتم «که یک مطلب ضروری است، تکلیف ایجاب می‌کند که من باید خدمتتان برسم، خودتان می‌دانید. اجازه می‌فرمایید، بسیار خوب و اگر نه، من افراغ وظیفه کرده‌ام.» آقای توسلی، اندرون رفت و برگشت، نگاه کرد و گفت: مگر نمی‌دانید که ملاقات ندارند؟ ملاقات هم نداشتند، گفتم «ایشان می‌داند که نوشته، مطلب ضروری است.» گفتند: «بگو بیاید.» ما هم رفتیم. آقای حاج شیخ حسن صانعی هم طبق دأب و سنتش می‌آمد در آن حیاط کوچولو می‌ماند، اگر وقت زیاد می‌شد، اشاره می‌کرد، یعنی بلند شو. ولی آن روز، امام، شاید حدود 35 دقیقه صحبت کردند.

من به ایشان عرض کردم «آقا! آقایان خبرگان مصمم اند که نام آیت‌الله منتظری را برای مسئله رهبری ببرند.» من، آن عبارت امیرالمؤمنین(ع) با تعبیر مجتنی الثمره را نگاه کرده بودم، حاضرالذهن بودم، برایشان خواندم، که حالا فراموش کردم که خلاصه «مجتنی الثمره لغیر وقت ایناعها» [نهج البلاغه، خطبه 5] و این، پلاسیده می‌شود، حیف است و البته ما غیر آقای منتظری که وارد انقلاب باشد، خوب نداریم مثل ایشان.

ایشان شروع کردند به درد دل و گله از آقای منتظری که «همین‌طوری که شما می‌گویید، [نظر] من هم، همین است. مسئله مرجعیت و اینها، یک دسته از جا بلند بشوند. "ما، آقا را مرجع کردیم" این که نمی‌شود آن مرجعیت، مردم به طبع خودشان، رفته رفته یکی، خود به خود تعیّن پیدا می‌کرد و من هم میل ندارم، راضی نیستم، راضی نیستم که آقای منتظری، ایشان بیاید، به نام ایشان این کار را انجام بدهند و من هم راضی نیستم.» و بعداً صحبت طولانی کردند از بعضی نقاط ضعف بیتشان. با احترامی که به ایشان می‌کرد، حتی این را هم اضافه کرد، فرمودند: «شما می‌دانید احمد، - این را من، اولین بار از ایشان شنیدم- شما می‌دانید احمد، عزیزترین فرد خاندان من است. فلان یکی از کارکنان بیت آقا را نام برد- او، در قید حیات است- فلان کارهایی که او کرده، اگر احمد می‌کرد، گردن احمد را می‌زدم. شما آنجا بیشتر تردّد کنید آقای فاضل، آقای جوادی آملی، آقایان را وادار کنید که آنجا بیشتر تردّد کنند.»

و ایشان، چیز، آن چیزی را که حاج احمد آقا، در «رنجنامه» مرقوم فرموده‌اند و اسناد به ما داده بودند، مطلب همین بوده که خود ما، پیشنهاد [داده بودیم]. بعداً هم ایشان فرمودند که «خوب، من چکار کنم؟» گفتم «رئیس مجلس خبرگان، آقای مشکینی است، ولی واقعاً رئیس، آقای هاشمی است، ایشان می‌تواند کنسل‌اش کند، تأخیر بیندازد.» آقای خمینی، همه شما آشنا بودید. ایشان، انسان مؤدبی بود، میل نداشت ولو آنجا که واجب می‌شد، تکلیف بکند، فرمودند «احمد که نیست، شما می‌روید دنبال آقای هاشمی به ایشان بگویید؟» گفتم: «البته می‌روم دنبال آقای هاشمی». گفتم «آقا! این مطلبی که گفته شد، خدمت شما باشد.» گفت «می‌دانم.» گفتم «حتی به آقای هاشمی هم نگویید. ممکن است از آقای هاشمی درز کند، بیرون برود، اسباب زحمت برای ما بشود.» گفت: «نه، شما بروید به آقای هاشمی بگویید.» من، آمدم. حدود ساعت یازده بود. آقای هاشمی از مجلس تشریف برده بودند و آقای کروبی، آقای یزدی نائب رئیسشان بود. من رفتم دفتر، خدمت ایشان گفتم «من، صبح خدمت آقا رسیده بودم، کاری داشتم، ایشان، من را فرستادند خدمت شما که کار لازمی دارند، زودتر بروید.» بعداً نمی‌دانم آقای هاشمی [چه کرد؟] آن تتمه را، باید از ایشان بشنوید که چطور شد.

 

○ یک نکته مهمی است که جایگاه آقای منتظری در مجموعه نیروهای منتسب به امام خیلی فراتر از دیگران بود. به خاطرم هست که در نامه مشهور شهید بهشتی به حضرت امام به بحث "درود بر منتظری؛ امید امت و امام" اشاره و آن موقع مطرح شد که یکی از مرزهای ما با بنی‌صدری‌ها و بقیه این نوع جهت‌گیری در مورد آیت‌الله منتظری است. این سؤال را مطرح می‌کنم تا قرابت مواضع حضرت‌عالی با رهبری را در این موضوع، قضیه آقای منتظری و انتخاب ایشان و نسبت شما دو بزرگوار با آقای منتظری کمی باز شود. چقدر مواضع حضرت‌عالی با مواضع رهبری در موضوع انتخاب قائم مقام رهبری همسان و مشابه بود و چقدر اختلاف داشتید؟

 

 کاملاً مشابه بود. در جلسه سران هم مطرح کردیم. همه ما قبول داشتیم و مخالفت مهمی نداشت. چون کس دیگری نبود که هم انقلابی باشد و هم شرط مرجعیت را داشته باشد. مثلاً آیت‌الله گلپایگانی، آیت‌الله اراکی و آیت‌الله نجفی مراجع خوبی بودند، ولی فکرنمی‌کردیم بتوانند انقلاب را اداره کنند. به همین خاطر آیت‌الله گلپایگانی در اجلاس خبرگان سال 68، با اینکه امام هم نبودند، وقتی در مقابل آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفتند؛ 13 یا 14 رأی آورد که رأی اعضای جامعه مدرسین بود.
همه ما آیت‌الله گلپایگانی را به عنوان مرجع تقلید، مدرس سطح بالا، آدم متدین و خیلی خوب قبول داشتیم و بیشتر ما در جلسات درس ایشان شرکت می‌کردیم، ولی ذات و شخصیتش، شخصیت رهبری سیاسی نبود. در سیاست نبود. آیت‌الله نجفی و همچنین آیت‌الله اراکی چنین وصفی داشتند. آن موقع شرایط منحصر در آیت‌الله منتظری بود و همه می‌دانستیم که منحصر است.

○ در خاطرات سال 64 احساس شد آیت‌الله خامنه‌ای اصرار بیشتری روی این موضوع داشتند. حتی وقتی اعضای خبرگان آن ‌نامه را دربارة قائم‌مقامی نوشته بودند، از فحوای کلام خاطرات حضرت‌عالی این‌گونه استنباط می‌شود که بیشتر از همه آیت‌الله خامنه‌ای بحث قائم مقامی آیت‌الله منتظری را مطرح می‌کردند.
در خاطرات شما آمده است: «در جلسه مجلس خبرگان متن عبارت برای رهبری آیت‌الله منتظری مطرح بود. بالاخره پس از بحث زیاد، پیشنهاد آیت‌الله آقای خامنه‌ای با اصلاحات جزئی به تصویب رسید. ایشان «به عنوان منتخب مردم برای جانشینی امام و مورد تأیید مجلس خبرگان» معرفی شدند. قرار شد متن مصوبه به امضای همه اعضای مجلس برسد.


 آنچه که شما براساس خاطرات من درباره نقش آیت‌الله خامنه‌ای می‌گویید، مربوط به جلسه روز بعد از انتخاب آیت‌الله منتظری است. فکر می‌کنم خبرگان روز 18 آبان، ایشان را به عنوان قائم مقام انتخاب کرد و در جلسه فردای  آن روز بیشتر بحث ها بر سر عنوان بود که مثلاً جانشین بگوییم یا قائم مقام یا رهبر پس از امام. در آن جلسه آیت‌الله خامنه‌ای پیشنهاد متن فوق را دادند که همان رأی آورد.

اما قبل از اجلاس خبرگان، من با آیت‌الله خامنه‌ای و حاج احمد آقا صحبت کرده بودم و واقعاً هیچ کدام ما نشانه‌ای از مخالفت امام ندیده بودیم. گفتم که امام در توضیح پیغامی که به آقای محمدی گیلانی داده بودند، به من گفتند: می‌ترسم در کارهای ایشان کارشکنی کنند.

حاج احمدآقا که از همه ما به امام نزدیک تر بودند، در آن مقطع هیچ حرفی به من نگفتند. شب قبل از اجلاس خبرگان هم با ایشان در این باره صحبت کرده بودم. مطمئناً اگر امام(ره) به حاج احمد آقا می‌گفتند، ایشان مطرح می‌کرد. چون اولاً در بیان نظرات امام(ره) با هیچ کس رودربایستی نداشتند و ثانیاً ما آن‌قدر به هم نزدیک بودیم که مسئله‌ای به این مهمی را بگویند.

در خصوص دیگر بزرگان هم واقعاً در آن شرایط جای شبهه‌ای نبود که حرف‌های سیاسی مطرح شود. هرچه در خاطرات خود نوشتم، خلاصه اتفاقات و واقعیت‌های آن روزهاست. الحمدلله آقای محمدی گیلانی مشروح گفتگوی خودش با امام و پس از آن با من را گفت.

البته روز رأی گیری، اول نامه‌ای از آیت‌الله منتظری به اجلاس خبرگان رسیده و خوانده شده بود که با انتخاب خودشان مخالفت کرده بودند. شاید امام در جریان این نامه آیت‌الله منتظری بودند. به هر حال آن روز ایشان با رأی بسیار بالا انتخاب شدند. 

http://www.asriran.com/fa/news/164929