"صراط" - درست در زمانی که صدای اعتراض علاقه مندان به انقلاب اسلامی در برابر مواضع لیبرالیستی معاونت سینمایی ارشاد به هوا خاسته و اعتراضات نسبت به رفع توقیف فیلمهایی که خاتمی هم جرات اکران آنها را نداشت علنی شده، رییس هیات مدیره و مدیر عامل انجمن صنفی موسسات ویدیویی- سینمایی استان کرمان پس از حمله به احکام مسلّم اسلام مبنی بر حرمت تماس بدنی زن و مرد نامحرم مدعی شد ؛ "31سال است که بیننده در حسرت دیدن صحنه در آغوش گرفتن مادری فرزندش را (بخوانید هم آغوشی دو بازیگر نامحرم!) ، پدری دخترش را (!) و مردی همسرش را (!) مانده است و در حسرت یک پلان نوازش کردن، حسرت یک پلان سر روی شانه گذاشتن، حسرت یک نگاه محبت بار کردن ..."
به گزارش صراط رییس هیات مدیره و مدیر عامل انجمن صنفی موسسات ویدیویی- سینمایی استان کرمان به بهانه برگزاری بیست و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم فجر یادداشت موهنی را با عنوان "مرز ابتذال و عشق" منتشر کرد.
"مجتبی دهقانی" در یادداشت اسلام ستیزانه خود آورده است: قریب 31 سال از انقلاب می گذرد اما هنوز در تعریف و یا ممیزی صحنه ابتذال و صحنه عشق مانده ایم و قریب به سی و یکسال است که زن و شوهر درون فیلم از فاصله یک متری با هم سخن می گویند، مادر با پسرش همینطور و پدر با دخترش هم همچنین.
وی ادامه داد: "31 سال است که بیننده در حسرت دیدن صحنه در آغوش گرفتن مادری فرزندش را، پدری دخترش را و مردی همسرش را مانده است و در حسرت یک پلان نوازش کردن، حسرت یک پلان سر روی شانه گذاشتن، حسرت یک نگاه محبت بار کردن و دهها حسرت دیگر" .
این به اصطلاح سینماگر اصلاح طلب که گویا بعد از دیدن هذیان گویی های اکبر گاف علیه اصول اسلام تصور کرده که گویا الآن آمریکا در ایران حکومت می کند! در ادامه در حالی که شدیدا از انتشار تصاویر مربوط به هم آغوشی هنرپیشه ها حمایت می کرد افزود: "آیا دوستانی که مسوول این ممیزی و چیدن هستند ، فرق بین تصاویر مستهجن قبل از انقلاب و تصاویر خالی از احساس و عاطفه بعد از انقلاب را نمی دانند؟ آیا فرق بین یک صحنه مبتذل با یک صحنه عشق را نمی دانند؟"
این بی چاره که گویا هنوز فرق مادر و فرزند واقعی را با هنرپیشه هایی که این نقش را بازی می کنند نمی دانست ادامه داد: "کجا آمده است که اگر مادری فرزند اسیرش را در آغوش بگیرد صحنه ای مبتذل شکل گرفته؟ کجا آمده است که اگر پدری سر دخترش را روی سینه اش بگذارد صحنه ای مبتذل شکل گرفته؟ کجا آمده است که اگر زنی در زمان دادن دسته کلید به شوهرش ، انگشتش به دست او بخورد صحنه ای مبتذل شکل گرفته؟"
به گزارش صراط دهقانی که پس از انتشار عکسهای 6 در 4 مشایی با هدیه تهرانی فضا را برای گفتن حرفهای 14 در 18 مساعد دیده بود افزود:
"آیا این دوستان فرق بین صحنه ابتذال و صحنه تعالی عشق(!) را نمی دانند؟ آیا نمی دانند که احساسات و عواطف بشری از بهم پیوست همین چند پلان (منظور ایشان همان هم آغوشی زن و مرد است!) شکل می گیرد؟ آیا نمی دانند با قیچی کردن این نما یا آن صحنه، عواطف و احساسات بیننده را در نطفه خفه و سرکوب می کنند.
اما یکی از جالب ترین بخشهای مطلب ضد اسلامی این فیلم ساز ظاهراً مسلمان تجلیل از کارگردانی است که پیش از این صراط به بخشهایی از ماهیت ضد انقلابی آثار متاخرش اشاره کرده بود؛
"باز خدا خیری به حاتمی کیا بدهد که در طول این 31 سال ما شاهد در آغوش گرفتن خواهری(هما روستا) برادر شیمیایی اش (علی دهکردی) را در فیلم از کرخه تا راین بودیم و خلاقیت کارگردان در پوشیدن لباس "علی دهکردی" بر تن یک دختر یعنی دختر برادر نما را دیدیم. یقینا آن طیف احساسات و عواطفی که در این نماها شکل گرفت بر کسی پوشیده نیست و نمی باشد."
وی که خیلی مُصِر بود تا اوج قله های عاطفه و احساس را مساوی با بر انگیختن هیجانات سالم جنسی (!) نشان دهد در ادامه می نویسد: چرا این دوستان به جای پیدا کردن راه حل مناسب و تشویق و ترغیب کارگردانان به ایجاد خلاقیت و بکار بردن شیوه های گوناگون در رساندن بیننده به اوج قله های عاطفه و احساس و بر انگیختن هیجانات سالم روحی فقط قیچی به دست گرفته اند و مدام دنبال چنین پلان ها و صحنه هایی می گردند که مبادا دستی به دست شخص دیگر بخورد یا نگاهی در نگاه دیگر گره بخورد؟
رییس هیات مدیره و مدیر عامل انجمن صنفی موسسات ویدیویی- سینمایی استان کرمان که گویا خیلی از مرحله پرت بود افزود: آیا این دوستان این گفته پیامبر را نشنیده اند " اگر زن و شوهری به نگاه محبت(عشق) به یکدیگر بنگرند باران رحمت الهی باریدن خواهد گرفت؟" (!)
این هنرمند (!) اصلاح طلب در ادامه افاضات مشعشع خود نوشت:
آیا دوستان اشعار عارفانه و عاشقانه بزرگان شعر ایران را نخوانده اند؟ آیا این دوستان از ادبیات غنی حماسی و عاشقی (!) ایران زمین غافلند؟ آیا نمی دانند که فرق است بین عشق مجازی و عشق حقیقی؟ (منظورش همان عشق مجازی است!)
از اینجا به بعد طبع شاعری این بیمار جنسی گل می اندازد و ...؛
" آیا نمی دانند قصه شمع و پروانه را؟ آیا نمی دانند قصه زنبور و گل را؟ آیا نمی دانند طیف معشوق به کجا منتهی می شود و طیف عاشق چطور؟ آیا مشکل از اینجا نشات نمی گیرد که ما نمی دانیم؟ دانایی ما کم است؟ و شناختمان محدود؟ آیا منظور از بزم در اشعار مولانا و حافظ، بزم عیش و عشرت است؟ منظور از زلف یار و خال لب چی؟ "
این فعال هنری(!) نوشته خود را اینگونه پایان داده است: باز هم خدا خیری به رخشان بنی اعتماد بدهد که در فیلم روسری آبی صحنه عشق کارفرما (عزت اله انتظامی) به کارگرش (فاطمه معتمد آریا) را در جوی آب با پاهای برهنه و در آغوش گرفتنشان در آف اسکرین به زیبایی نشان داد.
منبع:http://www.seratnews.ir/fa/pages/?cid=1399
سرمقاله نویس روزنامه جمهوری اسلامی 22 خرداد ماه سال 84 و درست 5 روز مانده به انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری نوشت : از کجا آورده اید؟
آگاهان سیاسی و فعالان عرصه مطبوعات می گویند اکثر سرمقاله های روزنامه جمهوری اسلامی را آقای مسیح مهاجری مدیرمسئول این روزنامه می نویسد .
وفاداری مسئولان این روزنامه به آقای هاشمی رفسنجانی به حدی است که نظام را با وی می سنجند و نه مواضع و عملکردهای هاشمی را با حق و ولایت فقیه که رکن رکین نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
نویسنده سرمقاله جمهوری اسلامی جدای از این که چه کسی باشد به حق بر این نکته صحه می گذارد که قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی پول حرف اول را بزند.
قالیباف یکی از کاندیداهای انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری بود و طبیعتا یکی از رقیبان آقای هاشمی و عجیب این که هزینه های انتخاباتی این دو به پای هم می رسید و حال چرا مسیح مهاجری تبلیغات یکی را دید و آن دیگری را با غمض عین ندید سوالی است که هنوز جوابی بر آن نیافته ام .
قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی برای نشستن بر سریر قدرت میلیاردها تومان پول بی زبان خرج شود .
نوشتار زیر به قلم من نیست و بی هیچ دخل و تصرفی در وبلاگ قرار می دهم تا دوستان نظر را با عمل بسنجند !
از کجا آورده اید؟
قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی , پول حرف اول را بزند. بنیانگذار این نظام مقدس بارها فرمودند یک تار موی کوخ نشینان را بر همه کاخ نشین ها ترجیح میدهم و بارها تاکید کردند که پست های کلیدی کشور نباید در اختیار سرمایه داران زالوصفت باشد و پولدارها نباید در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی این نظام برآمده از انقلاب اسلامی حضور داشته باشند و دست مرفهان بی درد باید از مراکز قدرت قطع شود.
صحنه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری , نشان دهنده حضور جریان های بشدت پولدار و مرفه در پشت این صحنه است . اینکه یک کاندیدا بتواند تمام خیابانها , میدان ها و گذرگاه های شهرهای بزرگی همچون تهران , کرج , مشهد , اصفهان , شیراز , تبریز و ... و حتی جاده های سراسر کشور و روستاها و قصبه ها را پر از پوسترها و عکسهای قدی خود کند , با کمتر از ده ها میلیارد تومان میسر نیست . کسانی که این روزها از جاده های شمال و جنوب و غرب و شرق و مرکز کشور عبور کرده اند میدانند که در تمام این مسیرها هر جا چند خانه یا حتی یک قهوه خانه وجود دارد , یک یا چند عکس و پوستر قدی گران قیمت از بعضی از کاندیداها نیز به تیر برق , یا درخت و یا وسیله ای دیگر آویخته شده است . اهل فن با اطلاعی که از قیمت اقلام چاپ دارند میدانند که این تبلیغات سنگین به هزینه های نجومی نیاز دارد. افراد مطلع سخن از هزینه پنجاه میلیارد تومانی کاندیدائی که این تبلیغات متعلق به اوست به میان میآورند اما به نظر می رسد آنها حداقل هزینه ها را در نظر گرفته اند و اگر قیمت های واقعی عکس ها , پوسترها , سی دی ها , فیلم های تبلیغاتی , جزوه ها , رفت و آمدها , پایگاه های اینترنتی , مزد و مواجب دست اندرکاران , آگهی ها , اوراق تبلیغاتی و سایر بریز بپاش ها نیز در نظر گرفته شود , بسیار بیشتر از این خواهد شد.
دانشجویانی که در تبلیغات انتخاباتی هاشمی شرکت کرده اند لازم نیست سرموقع امتحان دهند!
این پولها چگونه تامین می شود آیا کسی از این حضرات پرسیده است از کجا آورده اید این پولها اگر متعلق به خود کاندیداست , قطعا چنین شخصی شایستگی دردست گرفتن ریاست اجرائی نظام جمهوری اسلامی را ندارد , اگر از بیت المال است باید بجای رفتن به ساختمان ریاست جمهوری به دادگاه کشانده شود و اگر از سرمایه داران است , فردی که با حمایت سرمایه دارها میخواهد رئیس جمهور شود , بعد از رسیدن به کرسی ریاست جمهوری وامدار سرمایه داران خواهد بود و بسیار بیشتر از چهار سال و هشت سال وقت لازم دارد تا از شرمندگی کسانی که با پول خود او را به این مسند رسانده اند درآید.
راه دیگری نیز وجود ندارد که بتوان اینهمه مخارج سنگین تبلیغاتی را با استناد به آن توجیه کرد. آیا چنین وضعیتی شایسته نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران است ! آیا کسانی که با چنین هزینه های سرسام آوری به صحنه تبلیغات ریاست جمهوری میآیند درد محرومان را درک خواهند کرد ! آیا اصولا چنین افرادی صلاحیت احراز مسئولیت ریاست جمهوری را در کشوری که به برکت فداکاری های محرومان و مستضعفان از زیر یوغ استعمار خارج شده و به استقلال و آزادی رسیده و نهال نوپای نظام دینی و مردمی برآمده از آن با خون صدها هزار شهید دفاع مقدس آبیاری شده , دارند !
آقای مهاجری! هزینه های میلیاردی اینگونه تامین می شود
نظارت شورای نگهبان آیا نباید شامل هزینه های نجومی تبلیغات کاندیداها شود اگر مردم امکاناتی در اختیار داشتند که بتوانند با بکارگیری آنها تشخیص دهند این کاندیداها چنین بودجه های گزافی را از کجا تامین می کنند , حتما این کار را می کردند و به راحتی نیز درباره کاندیداها تصمیم میگرفتند. حال که مردم از چنین امکاناتی برخوردار نیستند , آیا مسئولان نظام و ارگانها و نهادهای مسئول در این زمینه وظیفه ای برعهده ندارند !
متاسفانه هر وقت سخن از چنین موضوعاتی به میان میآید , مسئولین فقط وعده رسیدگی به آن را میدهند و آنرا به بعد از انتخابات موکول می کنند. بعد از انتخابات نیز معمولا این مسائل به دست فراموشی سپرده میشود! تا چه وقت باید این بیماری خطرناک در جان و پیکر انتخابات باقی بماند
کسانی که فکر می کنند تبلیغات سنگین موجب شرکت گسترده تر مردم در انتخابات میشود قطعا اشتباه می کنند. تبلیغات کم خرج و ساده قطعا این دستاورد را خواهد داشت , ولی تبلیغات پرهزینه , مردم را بدبین می کند و برای انتخابات خطرناک است . آیا کسی هست که در این زمینه احساس مسئولیت کند.
بعدا نوشت :
۱- دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد هزینه های میلیاردی تعدادی از کاندیداها بود به صورتی که آقای احمدی نژاد در مناظره با میرحسین موسوی گفت :
"این هزینه سنگین تبلیغاتی شما از کجا تأمین می شود این چه نحوه هزینه کردن است و این پولها از کجا می آید که یک مورد آن شرکت «رشت الکتریک» است که بدون هیچ مزایده ای به دوستان آقای کرباسچی و همسر آقای کرباسچی دادند و کارخانه را از بیخ تراشیدند و خواستند که زمین آن را بفروشند و ده ها مورد وجود دارد که 400هکتار زمین در هرمزگان گرفتند در حالیکه مردم برای 2هکتار لنگ هستند و آقای موسوی بی قانونی این موارد است."
با وجود این که در این نکته میان احمدی نژاد و گردانندگان روزنامه جمهوری اسلامی اشتراک نظر وجود دارد جناب مسیح مهاجری حاضر نشد 4 سال بعد از نگارش مقاله "از کجا آورده اید؟" از مواضع شفاف و قاطع رئیس جمهور در این مساله حمایت کند.
چرا؟
زیرا در این انتخابات دیگر قالیباف در مقابل هاشمی قرار نگرفته است تا با کوبیدن وی – با استدلالی کاملا درست- برای کاندیدای مورد علاقه رای کسب کرد بلکه این بار شخصی مورد اتهام قرار گرفته است که روزنامه جمهوری اسلامی با تمام وجود از وی برای پیروزی در انتخابات حمایت می کند!
آقای مهاجری!
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حل معما نه تو خوانی ونه من
هست در پس پرده گفت و گوی من و تو
گر پرده بیفتد نه تو مانی ونه من
۲- گفتنی است پس از انتشار سند کمک مالی جاسبی به ستاد انتخاباتی کروبی و نیز مدارک مربوط به حمایت تمام قامت این دانشگاه از میرحسین موسوی، هم زمان با انکار مقامات دانشگاه آزاد در زمینه ورود این موسسه بزرگ آموزشی به رقابت های انتخاباتی، اسنادی به دست آمد که نشان می دهد در انتخابات سال 84 نیز این دانشگاه پشتیبانی رسمی از ستاد انتخاباتی آیت الله هاشمی رفسنجانی را بر عهده داشته است.
۳- وبلاگ بسیج جهانی از این به بعد سلسله مقالاتی از سران فتنه و نیز حامیان آن ها منتشر خواهد کرد که در گذشته های نه چندان دور نوشته شده اند تا مردم فاصله نظر تا عمل این اشخاص را بهتر درک کنند.
این مطلب در خبرگزاری برنا ، الف
منبع:http://basijjahani.blogfa.com/post-219.aspx
صحبتهای ضدونقیض مقامات دولتی درباره نحوه خوشه بندی و پرداخت نقدی یارانه ها، از یکسو باعث نگرانی و تشویش خاطر برخی هموطنان شده و از سوی دیگر دستمایه ساختن انواع لطیفه و پیامک توسط هموطنان خوش ذوق را فراهم آورده است.
به گزارش الف، برخی از این پیامک ها که این روز ها توسط پیامک مبادله می شود و نقل محافل شده به شرح زیر اند:در مراسم خواستگاری
مادر دختر: خوب آقا زاده به سلامی تو خوشه چندن؟
مادر پسر: راستش اس ام اس زده گفتن خوشه3 ولی قراره اعتراض کنه بذارنش توخوشه2
مادر دختر: ما اصلا رسم نداریم داماد تو خوشه پایین تر از سه باشه، از الان گفته باشم...درصف نانوایی
مشتری به شاطر: خدا بهت برکت بده شاطر!
شاطر: دعا کن تو خوشه یک بذارنم. در اداره
کارمند خوش شانس به همکاران: آقایون خوشه سومی، حاجی تون تو خوشه یک رفته، خلاصه تعارف نکنین، پول مول خواستین درخدمتیم.در آرایشگاه زنانه
شمسی خانم: شوهرم به اداره آمار اس ام اس زده، گفتن شما تو خوشه چهارین!
فخری خانم: این که چیزی نیس. شوهر من اس ام اس زده به اداره آمار که اگه واسه یارانه پول کم آوردین، عددشو بفرستین تا چکشو بکشم!در پیاده رو
دستفروش: کوپن، بن ک/ارمندی، عکس، پاسور، خوشه
منبع: ... http://alef.ir/1388/content/view/63146
چند روز گذشته در مجلس مدیر عامل سازمان هواپیمایی کشوری و معاون وزیر راه طی مشاجره با رئیس هواپیمایی تابان به صورت وی سیلی زد.
به گزارش جهان به دنبال حادثه هوایی اخیر هواپیمایی تابان ، کمیسیون عمران مجلس، بهبهانی وزیر راه، نخجوان مدیر عامل سازمان هواپیمایی کشوری و عبدالله پور رئیس هواپیمایی تابان را برای بررسی دلایل این سانحه فرا خواند که درپایان جلسه، جملات تندی از سوی عبدالله پور خطاب به نخجوان بیان شد و باعث ضرب سیلی توسط مدیر عامل هواپیمایی کشوری به صورت رئیس شرکت هواپیمایی تابان شد.
این ماجرای سیلی زدن و سیلی خوردن تنها با فاصله چند روز از سیلی نماینده ورامین به بخشدار صورت گرفت.
چند روز پیش در جلسه بررسی مشکلات مردم خاوه (یکی از روستاهای بخش جوادآباد ورامین)، نماینده مردم ورامین در مجلس پس از درگیری لفظی با بخشدار به صورت وی سیلی زد.
درگیری های بین مسئولین که در آن زد و خورد هم باشد سابقه ای به قدمت سیاست دارد.معمولا اولین اثر درگیری های سیاسی پس از مشاجره چک و سیلی است.احتملا سیلی سیاسی حکم مشت اول را در درگیری های خیابانی دارد.
روانشناسان معتقدند که درگیری های فیزیکی بین افراد با جنسیت و سنین مختلف متفاوت است.مثلا روش رایج در درگیری های کودکانه چنگ زدن است .در پسران در سنین 10 تا 15 سال لگد زدن و در خانمها مو کشیدن است و مشت هم با تعبیر مشت اول مخصوص درگیری های جاهلی کوچه و بازار است .
روان شناسان همچنان معتقدند که سیلی زدن برخلاف دیگر برخورد های فیزیکی با هدف کوچک کردن و خوار نمودن انجام می شود و از همین رو بیشترین کارکرد را در تنش های سیاسی دارد. تجربه تاریخی هم نشان می دهد که سیلی زدن روش مرسوم در درگیری های سیاسی است و کمتر اتفاق افتاده است که در درگیریهای سیاسی از مشت و لگد استفاده شود.مگر اینکه فرد سیلی خورده در مقام جبران بخواهد واکنش نشان دهد که طبیعتا در آن صورت دیگر سیلی دوم کارکرد سیلی اول را ندارد و فرد مجبور است از مشت و لگد استفاده کند.
همانطور که گفته شد این نوع سیلی ها فارغ از وجاهت و دلالت آن سابقه دار است.برخی از این سیلی ها برای دفاع از ارزش ها است.برخی برای خدمتگذاری و برخی هم برای درس دادن و البته مواردی هم غیر موجه و بی دلیل است.
مروری بر تعدادی از این سیلی های سیاسی می تواند در فهم این ابزار سیاستی مفید باشد.
همانطور که گفته شد سابقه این سیلی ها قرین به سابقه سیاست است واز ابتدای انقلاب هم وجود داشته است و البته فقط هم مخصوص کشور ما نیست.مثلا در مجلس اول که جناب هاشمی ریاست آنرا به عهده داشت یک روز هنگام نطق پیش از دستور صباغیان، پس از آنکه اعتراضها به نطق بالا گرفت، معینفر به سمت تریبون رئیس مجلس آمد و دو دستش را بر تریبون می کوبد و فریاد می زند: آقای رئیس، این چه وضعیتی است، چرا مجلس را آرام نمیکنید؟ در این هنگام عادل اسدی، نماینده اهواز از راه می رسد و با سیلی محکمی به استقبال معینفر می رود .گفته می شود لبخند هاشمیرفسنجانی در هنگام تماشای دعوا، از جمله دیدنیترین لحظات ثبت شده مجلس اول است.
در سالهای اخیر هم از این دست سیلی های سیاسی زیاد دیده شده است.مثلا در مجلس ششم اعلمی به دنبال بررسی تخلفات وزارت نفت با بهزاد نبوی درگیر و مجلس متشنج می شود. نماینده تبریز که به نظرش برخی اسناد تخلفات را پیدا کرده است سعی می کند از آنها کپی بگیرد که با مقاومت بهزاد نبوی روبه رو می شود. در همین حین عظیمی به کمک نبوی می رود و به سوی اعلمی حمله ور می شود . این درگیری که معلوم نیست با سیلی اول چه کسی شروع می شود در نهایت با مشت اعلمی خاتمه پیدا می کند.
شاید طی یکی و دو سال گذشته سیلی های سیاسی بیشتر هم شده باشد.از بین همه آنها سیلی «زارعی» به عباسی نماینده رحیمی و دولت جزء مهمترین ها است.این درگیری به دنبال تلاش عباسی برای متقاعد کردن نمایندگان در پس گرفتن استیضاح وزیر کشور صورت گرفت.در ماجرای این برخورد، گفته شد که گوش عباسی دچار آسیب می شود.
چند ماه پیش در جلسه غیرعلنی و غیر رسمی مجلس هم وقتی محمد حسن ابوترابی فرد رئیس کمیته بررسی کننده حوادث اخیر تهران گزارشی از نتایج بررسی کمیته ارائه کرد دو نماینده مجلس با هم درگیر شدند .
ماجرا از این قرار بود که هنگامی که ابوترانی در حال قرائت گزارش بود یکی از نمایندگان نسبت به این گزارش اعتراض کرد و آن را گزارشی یکجانبه خواند و گفت: همه جوانب دیدار کمیته با میرحسین موسوی در گزارش ذکر نشده است.
پس از این اعتراض ، عده ای از نمایندگان خواهان توقف ارائه گزارش بودند اما بیشتر نمایندگان خواستار ادامه قرائت این گزارش شدند.
در میان این اعتراضات عباسپور نماینده قزوین و طاهرخانی نماینده تاکستان در این جلسه با یکدیگر مشاجره کردند و در نهایت یکی از نمایندگان ، دیگر نماینده هم استانی خود را مضروب کرد و نماینده مضروب هم در ادامه جلسه مجلس و پس از برگزاری جلسه علنی فرصت را مغتنم شمرد و نماینده ضارب را با مشت مورد حمله قرار داد.
اما در جریان مطرح شدن نامجو به عنوان وزیر پیشنهادی دولت هم خاطره ای از جنس سیلی های سیاسی از وی نقل شده است. ماجرا از این قرار بود که فتاح وزیر وقت نیرو به همراه تعدادی از مدیرانش از جمله نامجو مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور به مجلس رفته بودند تا پس از اقامه نمازجماعت به کمیسیون های مجلس رفته و پاسخگوی سوالات نمایندگان باشند. اما پس از اقامه نمازجماعت در نمازخانه مجلس، ناگهان یکی از نمایندگان به سمت مهندس نامجو آمده و به بهانه اینکه نامجو وقت ملاقات به وی نداده است، محکم به صورت وی سیلی زد.
اما اقدام اخلاقی نامجو در بخشش این نماینده باعث می شود، همان شب دکتر لاریجانی رییس مجلس و همچنین تعداد دیگری از نماندگان و مقامات کشور از جمله نماینده مذکور با تماسهای حضوری و تلفنی از نامجو دلجویی کردند.
از نمونه سیلی های سیاسی پس از انتخابات می توان به مهمترین آن یعنی سیلی آقای هاشمی به فرزندش اشاره کرد . می گویند این سیلی به دلیل بیادبی های فرزند و بنابراین تربیتی – سیاسی بوده است .
البته مواردی هم پیدا می شود که از سیلی به عنوان بک نماد و سنبل در سیاست استفاده می شود .مثل اینکه رئیس جمهور به کرات گفته اند :اگر دشمن بخواهد به ما سیلی بزند بداند که سیلی محکمتری دریافت خواهد کرد.
منبع:http://www.jahannews.com/vdciz5a3.t1arp2bcct.html