نظر شما در رابطه با برنامه روبه فردا چیست؟
این مناظره ها امید بخش و امیدوار کننده بود ولی مناظره آخری امیدها را نا امید کرد در مناظره ها باید به مسائل اقتصادی و اجتماعی هم بپردازیم چیزی که در دولت نهم اتفاق نیافتاد به نظر من مناظره باید موضوعی تر باشد در مناظره باید طرفهای اصلی شرکت داشته باشند و بتوانند از خود دفاع کنند امیدوارم رسانه ملی ازخود چهره انتقادی تری نشان دهد
ن
با سلام، وبلاگ خوبی راه انداختی، امیدوارم در سایه توجهات حضرت ولی عصر(ارواحنا له الفداه) از افسران جنگ نرم در خدمت به گفتمان انقلاب اسلامی باشی.
علی خضریان دبیر اسبق اتحادیه انجمن های مستقل
نظر شما در رابطه با راهپیمایی ۲۲ بهمن و سناریوی که غرب طراحی کرده است چیست؟
ببینید به نظر من این فتنه یک فتنه سبز نیست بلکه نفاق است . نفاقی که از ابتدای انقلاب بوده و خواهد بود. بحث نفاق یک بحث اساسی در اسلام است . (منافقین از کفار بدترند)
نظر شما در رابطه با جریان مشکوکی که در کشور جاریست و می خواهند بین امام و امت فاصله بیاندازند چیست؟
این جریان را کسانی دارند هدایت میکنند که در زمان امام خود را پیرو خط امام و انقلاب می خواندند.
عضو هیئت تحقیق و تفحص از قوه قضاییه در مجلس گفت:
اسلام همیشه از منافقین ضربه خورده است. اینها گرگ هایی هستند در لباس میش که هدف اصلی آنها نا بودی ولایت فقیه است اما مردم در ۹ دی جواب دندان شکنی به آنها دادند . و سیلی محکمی به دشمنان نظام جمهوری اسلامی زدند.
نماینده مردم کرج در مجلس شورای اسلامی همچنین گفت: قطار انقلاب در حرکت است کسانی از این قطار رفته رفته پیاده میشوند که به دنبال اشرافیت و اسلام آمریکایی هستند.
خانم آجرلو در باره سرمایه گذاری غرب برای منافقین در ایران گفت:
غربی ها چهره شناخته شده ای برای ملت ایران هستند اما نوچه های انها در ایران به صورت مخفی فعالیت میکنند و به هر بهانه ای برای غرب خوراکی درست میکنند .
این نفاق ها از بین نخواهد رفت و همیشگی خواهد بود . اما مردم ایران هیچ وقت فریب حیله دشمن را نمی خورند و در هر زمان و مکان نشان می دهند که پیرو خط امام و انقلاب و مدافع رهبری عزیز هستند. نمونه ی آن حماسه بزگ ۹ دی بود که این حماسه سیلی محکمی به سران استکبار زده شد
حسین شریعتمداری؛ مدیر مسئول روزنامه کیهان از جمله سیاستمدارن اصولگرایی است که همواره انتقاداتی را بر عملکرد اسفندیار رحیم مشایی داشته و از همین رو در برخی یادداشتهای خود بهانتقاد و دادن تذکراتی به وی پرداخته است.
حسین شریعتمداری بعد از انتصاب «اسفندیار رحیم مشایی» بهسمت معاون اولی توسط رییسجمهور در یادداشت یکشنبه 28 تیر 1388 خود با عنوان «دور از انتظار بود!» نوشت: «وقتی آقای دکتر احمدینژاد در سفر اخیر خود به مشهد، آقای اسفندیار مشایی را بهعنوان معاون اول رییسجمهور معرفی کرد، موجی از حیرت آمیخته با تأسف و نگرانی بر دل و جان قاطبه رأیدهندگان به آقای احمدینژاد نشست و این اقدام آقای احمدینژاد را فراتر از کجسلیقگی دانسته و نوعی بیاعتنایی - البته ناخواسته - بهملت تلقی کردند و به عقیده نگارنده حق داشته و دارند.»
وی با اشاره بهمواضع آنچنانی آقای مشایی که حداقل در دو مورد مشخص، با ذوقزدگی دشمنان از یکسو و نهیب و ملامت شدید رهبر معظم انقلاب از سوی دیگر روبهرو شد، اضافه کرد: «انتظار آن بود که آقای احمدینژاد بلافاصله و بدون کمترین تأخیر و درنگ نامبرده را از معاونت خویش و ریاست سازمان گردشگری عزل کند، ولی متأسفانه آقای رییسجمهور نه فقط ایشان را عزل نکرد، بلکه امروزه پست خطیر و بااهمیتتر معاون اولی ریاستجمهوری را به وی سپرده است و سئوال این است که جناب احمدینژاد در شخصیت آقای رحیم مشایی چه ویژگیها و امتیازاتی میبینند که هیچکس دیگر قادر بهدیدن آن نیست؟! البته این نوشته صلاحیت آقای مشایی برای برخی از مدیریتهای میانی و کماهمیت را نفی نمیکند، ولی آقای رحیم مشایی و معاونت اول رییسجمهور؟!»
شریعتمداری با یادآوری این نکته که احمدینژاد برخاسته از جریان اصولگرایی است، نه پدیدآورنده آن ادامه میدهد: «بنابراین لازمه قطعی احترام به تودههای عظیم مردم اصولگرا آن است که حکم معاونت اولی آقای رحیم مشایی را لغو کنند، چراکه این جایگاه اگرچه در اختیار رییسجمهور محترم است، ولی متعلق بهمردم است.»
وی با اشاره بهیکی از اصلهای قانون اساسی مینویسد: «در اصل 124 قانون اساسی آمده است؛ «معاون اول رییسجمهور با موافقت وی اداره هیئت وزیران و مسئولیت هماهنگی سایر معاونتها را بهعهده خواهد داشت.» یعنی جایگاهی تقریبا همطراز رییسجمهور و بالاتر از همه وزرا و معاونان دیگر ایشان. اکنون باید از رییسجمهور محترم پرسید، آیا مردم در انتخابات اخیر بهآقای مشایی رأی دادهاند که حالا مجبور باشند حضور ایشان را در جایگاهی تقریبا همطراز رییسجمهور و فراتر از همه وزرا و اعضای کابینه تحمل کنند؟! »
همچنین مدیر مسئول روزنامه کیهان در نقد تأخیر رییسجمهور در عزل مشایی با مطلبی تحت عنوان «چه کسی او را اداره میکند؟!» در قسمت یادداشت روز شنبه سوم مرداد 1388نوشت: «شاید این برداشت «بدبینانه» باشد که حضور آقای رحیم مشایی را در کنار رییسجمهور محترم، بخشی از یک پروژه بیرونی تلقی کنیم، ولی متأسفانه برخی از شواهد و قرائن موجود این احتمال را قوت میبخشند و نشان میدهند رحیم مشایی در کنار آقای دکتر احمدینژاد همان نقشی را بر عهده دارد که افراطیون مدعی اصلاحات و سردمداران آنها بهگونهای دیگر برعهده داشته و دارند، بهبیان دیگر میتوان حدس زد، رحیم مشایی نیز یکی از مهرههای کودتای مخملی است که فقط محل مأموریت او با سایر توطئهگران اخیر متفاوت است و نه «هویت» او!»
وی نشانههای وابستگی مشایی و خطری که از این زاویه نظام و دولت اصولگرا را تهدید میکند، خیلی بیشتر از یک احتمال ساده و اندک دانست و افزود: «نکته درخور توجه اینکه رییسجمهور محترم، آقای دکتر احمدینژاد اولین قربانی این توطئه خواهد بود، اگرچه ایشان متاسفانه تاکنون در درک این نکته فاقد هوشمندی لازم بودهاند.»
شریعتمداری در انتها مینویسد: «نگارنده براین باور است که مشایی و کسانی که او را اداره میکنند قصد دارند، هزینه پذیرش دستورالعمل رهبر معظم انقلاب را بالا ببرند! تا بهخیال خود مانع از دستورالعملهای مشابه آقا در موارد دیگر شوند! مثلا چنانچه در پی زد و بند پنهان با آمریکا بودند و رهبر معظم انقلاب با هشدار و دستورالعمل خویش خواستار پایان دادن به این زد و بند پنهان شدند، تأخیر در اجرای دستور ایشان طبیعی!! جلوه کند!!... این نکته و این احتمال مخصوصا باید برای آقای دکتر احمدینژاد که در ضدیت با آمریکا جدی و مصمم است، هشداردهنده باشد تا خدای نخواسته از افرادی نظیر مشایی ضربه نخورد و در نتیجه، بهنظام ضربه نزند!»
همچنین وقتی سخنان مشایی که با تیتر «خدا محور وحدت انسانها نیست» در خروجی خبرگزاریها قرار گرفت، بار دیگر واکنش مدیر مسئول کیهان را برانگیخت و او را واداشت در دوشنبه 18 آبان 1388 در یادداشت «سرچشمه شاید..! » با ابراز امیدواری از صحت نداشتن اظهارات مشایی و بهخطا نقل شدن آن، با توجه به حضور پررنگ مشایی در دولت و نزدیکی مثالزدنی - و البته غیرقابلتوجیه - وی با ریاست محترم جمهوری نوشت: «ابتدا باید گفت که اظهارات آقای مشایی با آموزههای صریح اسلام و همه ادیان الهی مغایرت دارد. چراکه در کلام خدا نه یکبار، بلکه بارها تأکید شده است که ایمان بهخدا میتواند و باید محور وحدت انسانها باشد، بهعنوان نمونه - و فقط یک نمونه - میتوان بهآیه 64 از سوره مبارکه آل عمران اشاره کرد که خطاب بهپیامبراکرم(ص) میفرماید: «بگو ای اهل کتاب بیایید بهسوی سخنی که میان ما و شما یکسان است و آن، اینکه جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم» و نمونههایی از این دست در کلام خدا و در آموزهها و دستورات رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهمالسلام بهفراوانی و صراحت وجود دارد و از جمله باید از آقای مشایی با آنهمه ادعای اسلامشناسی! پرسید؛ نظر جنابعالی درباره آیه شریفه «واعتصموا بحبلالله جمیعا ولا تفرقوا- همگی بهریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید» که بهفراوانی بر زبان مسلمین جاری بوده و هست، چیست؟!»
شریعتمداری همچنین اظهارات رحیم مشایی با واقعیات تاریخی و مخصوصا واقعیت غیرقابل انکار این سالها نیز در تناقض آشکار دانست و افزود: «چه کسی میتواند، وحدت ملتهای مسلمان در عصر حاضر را که علیه نظام سلطه جهانی شکل گرفته است، انکار کند؟! البته تردیدی نیست که این وحدت هنوز بهنقطه اوج خود نرسیده است، ولی گامهای بلندی که بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در این راستا برداشته شده، به اندازهای عظیم و کارساز است که قدرتهای استکباری، مخصوصا آمریکا و اسراییل، بیشترین توان مالی، سیاسی و تبلیغاتی خود را برای مقابله با آن بسیج کردهاند.
بنابراین وقتی «اسلام» بهتنهایی عامل و محور اصلی وحدت ملتهای مسلمان با مذاهب گوناگون است، چگونه میتوان ادعا کرد «خدا» نمیتواند محور وحدت انسانها باشد؟! و حال آنکه اعتقاد بهاسلام بعد از اعتقاد به خداوند تبارک و تعالی است.»
شریعتمداری با یادآوری اینکه سخنان مشایی بهحساب دولت نوشته میشود، افزود: «آقای رحیم مشایی - آگاهانه یا ناخودآگاه - با اظهارات یاد شده پیام همه پیامبران الهی، ائمه اطهار علیهمالسلام و توصیههای دلسوزانه و اکید حضرت امام(ره)، رهبر معظم انقلاب، تمامی انسانهای فرهیخته و دلسوخته برای انسانها را، نه فقط زیر سئوال برده، بلکه با آن بهمقابله نیز برخاسته است. و البته، کم نیستند افرادی که اینگونه سخنان سخیف، غیرعلمی و مسخره را بر زبان دارند و از این زاویه، اظهارات آقای رحیم مشایی قابل اعتناء نیست، اما ایشان بهحق یا بهناحق - و بهاعتقاد نگارنده قطعا بهناحق - در جایگاه برجستهای از دولت قرار دارد و اظهارات ایشان، دقیقا بههمین علت - و تأکید میشود که فقط بههمین علت و نه بهعلت شخصیت حقیقی او - بهحساب دولت نوشته میشود. و از این روی، سخنان بیپایه وی، اگر آگاهانه باشد که نه فقط جفا، بلکه خیانت بهمردم، نظام و انقلاب اسلامی است و چنانچه مانند برخی دیگر از اظهارات وی، ریشه در ناآگاهی ایشان داشته باشد، که حضور اینگونه افراد در پستهای مهم دولتی - آنهم دولت اصولگرا - غیرقابل توجیه و بیاعتنایی بهرأی و اعتماد مردم است!»
وی در پایان خطاب بهرییسجمهور نوشت: «و بالاخره، سخنی نیز با برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدینژاد، رییسجمهور محترم و منتخب در میان است و آن، این که؛ در شخصیت آقای اسفندیار رحیم مشایی چه برجستگی و امتیاز ویژهای دیدهاید که دیگران نه فقط نمیبینند، بلکه برای اثبات عدم صلاحیت وی دلایل مستحکمی نیز ارائه میکنند و در همان حال، جنابعالی - با عرض پوزش - ضمن آنکه دلیل و نشانه قابلقبولی برای اثبات صلاحیت او ندارید، ایشان را در پستهای حساس و کلیدی دولت میگمارید و بر آن اصرار هم دارید؟! آیا همین موضع اخیر آقای مشایی - صرفنظر از مواضع و عملکرد قبلی - که در تقابل آشکار با آموزههای اسلامی، انقلابی و توصیههای اکید حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب است، دلیل قانعکننده و مستحکمی برای کنار گذاشتن ایشان نیست؟! تردید نکنید که مصلحت نظام، مردم و شخص حضرتعالی در آن است.»
http://www.panjerehweekly.com/main/index.php?Page=definitioncontent&UID=225945