قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

دونده صهیونیست مدال نقره خود را تقدیم زهرا رهنورد کرد

دونده صهیونیست مدال نقره خود را تقدیم زهرا رهنورد کرد
نشریه صهیونیستی هاآرتص در صفحه ورزشی روز شنبه خود با مصاحبه با آهوآ آمیت نوشت: دونده استقامت اسراییلی مدال نقره بازیهای المپیک 1992 خویش را به پاس مقاومت و آزاد اندیشی سومین زن اندیشمند دنیا به زهرا رهنورد تقدیم کرده است.

به گزارش ایرنا، آهوآ آمیت دونده صهیونیست در این مصاحبه گفت: «از هنگامی که با شخصیت برجسته، اندیشمند، هنرمند و شجاع خانم رهنورد آشنا شدم و از همان هنگام که وی را در کمیپن های تبلیغاتی دست در دست همسرش چون واله و شیدای اساطیری ایران مشاهده کردم، با خود عهد بستم که تا پایان کار با او باشم. من وقتی سخنان ایشان را در بی بی سی درست بعد از انتخابات شنیدم بر عزم خود از حمایت از جنبش آزادی خواهی ایران افزودم.»
وی در همین رابطه با تایید اظهارات رهنورد در مصاحبه با بی بی سی افزود: فردای آن روز که خانم رهنورد آن گونه از فرزند آذربایجان و داماد لرستان سخن راندند و از حق پایمال شده او دفاع کردند، در طی یک حرکت نمادین به پای دوربین شخصی خود آمدم و در نطقی کوتاه از ایشان حمایت و پشتیبانی کردم. من از این پس خود را فرزند ِ خواهر شوهرخانم رهنورد می‌دانم و خطاب به جاعلان می گویم چه طور ممکن است که مردم آذربایجان به پدر خود و مردم لرستان به داماد خود و مردم یزد به دایی خود رای ندهند؟!
گفتنی است اظهارات عجیب رهنورد در مصاحبه با بی بی سی فارسی، یک روز بعد از انتخابات که دلیل اصلی ادعای تقلب را مستند به این مساله کرد که آذربایجانی ها فرزند خود را و لرستانی ها داماد خود را رها نمی کنند و به کس دیگری رای دهند، با اظهار شگفتی مردم و ناظران سیاسی مواجه شد.
http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=929952

گفتگوی کوتاه با سخنگوی هیئت رئیسه مجلس

 

نظر شما در رابطه با راهپیمایی ۲۲ بهمن و سناریو غرب چیست؟ 

ببینید بعد از اتفاقاتی که در کشور رخ داد فتنه گران و دشمنان نظام فهمیدند که در سراشیبی سقوط قرار دارند . محسن کوهکن در ادامه افزود: هرگاه دشمنان ملت را تهدید کردند مردم جواب دندان شکنی به آنها دادند . راهپیمایی امسال با توجه به حساسیت کشور مردم همانند ۹ دی خواهند امد و  فتنه گران به امید خدا نابود خواهند شد

پیش بینی کیهان درست بود ستاد سیاسی ترور فعال شد (خبر ویژه

پیش بینی کیهان درست بود ستاد سیاسی ترور فعال شد (خبر ویژه)
سازمان رادیکال و ورشکسته مجاهدین (انقلاب) وارد فاز انگاره سازی و اتهام پراکنی در ترور استاد شهید مسعود علی محمدی شد.
محافل رسانه ای و سیاسی از جمله کیهان پیش بینی کرده بودند که سازمان های جاسوسی بیگانه و مزدوران تروریست آنها، برای این ترور و ترور خواهرزاده میرحسین موسوی طراحی هایی کرده اند تا جریان ساختارشکن را از بن بست خارج و به نفع آنها مظلوم نمایی کنند. بیانیه اخیر منتشره به نام سازمان مجاهدین این گمانه را تقویت می کند.
نویسنده بیانیه مذکور ضمن تلاش برای متهم کردن جمهوری اسلامی و تبرئه سازمان های جاسوسی کارگردان فتنه، از متهم شدن سرویس های اطلاعاتی بیگانه و گروهک منافقین در ترورهای اخیر انتقاد و با اشاره به هشدار محافل سیاسی و رسانه ای از جمله هشدار کیهان درباره اهداف اصلی ترورهای اخیر می نویسد: نوشته آقای شریعتمداری را نمی توان تحلیلی بی مبنا تلقی کرد، مدیرمسئول روزنامه ای که دسترسی به اخبار محرمانه دارد، بی دلیل سخن نمی گوید. باید این افراد احضار و از آنها خواسته شود اطلاعات خود را در اختیار مراجع امنیتی و اطلاعاتی قرار دهند. وزیر سابق اطلاعات هم درجریان ناآرامی های پس از انتخابات مدعی شد ما اطلاع دقیق داریم که در ستاد یکی از کاندیداهای رقیب آقای احمدی نژاد طرح ترور برخی کاندیداها مورد بررسی قرار گرفته است.
بیانیه مذکور همچنین برای رد گم کنی و در راستای اجرای فاز دوم عملیات ترور می نویسد: «از یک سو گفته می شود این ترورها کار سرویس های جاسوسی آمریکا و انگلیس و اسرائیل است و از سوی دیگر کلیه رسانه های حاکمیت، اصلاح طلبان و رهبران جنبش سبز را متهم می کنند که آگاهانه و ناآگاهانه عامل آمریکا و انگلیس و اسرائیل شده اند. کدام را باید باور کرد؛ وابستگی اصلاح طلبان و فعالان جنبش سبز به بیگانگان یا دست داشتن سرویس های امنیتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل در ترورها؟».
درباره تلاش سازمان مجاهدین برای مصادره ترورها به نفع سران فتنه از یک سو و تبرئه سازمان های جاسوسی بیگانه از سوی دیگر باید گفت اولا شهید رجایی و باهنر توسط یک نفوذی-کشمیری- به شهادت رسیدند که به واسطه کسانی نظیر محسن سازگارا و بهزاد نبوی زمینه نفوذ را پیدا کرده بود و ارتباط این دو با هم و با سازمان مجاهدین مشخص است اگرچه تظاهر به دوستی با شهید رجایی می کردند(و سازگارا امروز علناً آموزش ساختن بمب دستی برای بکارگیری در آشوب خیابانی می دهد!) ثانیاً مگر ترور رفیق حریری در لبنان یا بی نظیر بوتو در پاکستان که از سوی سرویس های جاسوسی رژیم صهیونیستی و آمریکا و انگلیس صورت گرفت، با قربانیان ترور هماهنگ شده بود؟ اما سود این ترورها عاید چه محافلی شد؟ در لبنان، جریان 14 مارس که نزدیک به آمریکا و رژیم صهیونیستی است از ترور رفیق حریری سود کرد و نامزد مورد انتظار آمریکا به نخست وزیری ارتقا یافت و در انتخابات پاکستان هم با متاثر شدن فضای افکارعمومی از ترور بوتو، حزب متبوع وی که نشان شده آمریکا بود، توانست نتیجه را از آن خود کند.
ثالثاً موضع سازمان مجاهدین، اقدامی از جنس انفعال و فرار به جلو است و پس از آن صورت می گیرد که کیهان با استناد به مواضع یک عضو افراطی حزب مشارکت در متهم کردن جریان های داخلی، هشدار داد که پروژه ترورهای اخیر با طیفی از حلقه داخلی فتنه هماهنگ شده و از تحقیق در این زمینه می توان به نتایج مطلوبی رسید. همچنین پروژه های مطالعاتی-امنیتی! وزارت کشور دولت اصلاحات که «سازمان» نقش موثری در آنها داشت و به ضرورت ترور و کشته سازی از درون جریان اصلاح طلبان می پردازد، در کنار اظهارات برخی عناصر تندرو مبنی بر اینکه اصلاحات و جنبش سبز خون می خواهد! می تواند کمک شایانی در کشف سرنخ های ماجرا بکند 

۱۱/۱۱/۸۸ کیهان

حرّ یا حرمله ؟ !

حرّ یا حرمله ؟ ! (یادداشت روز)
1-اواخر هفته گذشته- چهارشنبه 7 بهمن ماه- در ستون اخبار ویژه کیهان، خبری داشتیم با عنوان «این خبر را به خاطر بسپارید». در آن خبر با استناد به فرمول سه ضلعی «جرج سوروس، جین شارپ و رابرت هلوی» که فتنه اخیر با پیروی بی کم وکاست سران فتنه از آن صورت گرفته است، پیش بینی کرده بودیم «وقت آن است که سران فتنه عقب نشینی گام به گام خود را آغاز کنند» و نوشته بودیم «این روزها در آستانه 22بهمن باید منتظر صدور بیانیه ای از سوی موسوی یا خاتمی و یا هر دو نفر آنها بود» و بر پایه همان فرمول به 5 محور اصلی که سران فتنه باید روی آن تاکید کنند، اشاره کرده بودیم... دوباره خوانی آن خبر ویژه می تواند برداشت دقیق تری از ترفند بعدی مدیریت بیرونی فتنه که برای نجات ستون پنجم خود از محاکمه و مجازات تدارک دیده است، ارائه کند.
2- براساس گزارش هایی که برخی از افراد نزدیک به حلقه اول مدیریت داخلی فتنه با قید قسم جلاله مبنی بر خودداری از افشای نام آنها، در اختیار کیهان قرار داده اند، بیانیه موسوی و خاتمی با همان محورهایی که در خبر ویژه مورد اشاره آمده بود، مراحل پایانی خود برای انتشار را طی می کرد ولی خبر ویژه کیهان، سران فتنه و مشاوران داخلی و بیرونی آنها را با سردرگمی فراوانی مواجه کرد. چرا که این اقدام سران فتنه نیز پیشا پیش از سوی کیهان پیش بینی و اعلام شده بود، بنابراین، اگر بیانیه را با همان محورهای پیش بینی شده در خبر ویژه کیهان منتشر می کردند، بر ماموریت بیرونی خود و دنباله روی از فرمول دیکته شده سه ضلعی «سوروس، شارپ و هلوی» مهر تأیید زده بودند و چنانچه محورهای مورد اشاره از بیانیه حذف می گردید، انتشار آن با عدم انتشار تفاوت چندانی نداشت، زیرا مطابق فرمول یاد شده، یکی از اهداف بیانیه- فقط یکی از آنها- تاکید دروغین بر پایگاه مردمی فتنه سبز بود تا از این طریق، زمینه برای انتقال فتنه از خیابان ها- که دیگر نفرات چندانی برای مانور نداشت- به عرصه مجازی فراهم شود. یعنی دقیقاً همان پیشنهادی که چند روز قبل- اوایل هفته گذشته- از سوی خانم هیلاری کلینتون، وزیرخارجه آمریکا، با آب و تاب فراوان و در یک نطق طولانی بیان شده بود. در این نشست که به گفته سخنگوی کاخ سفید «سناتور سام براون بک، کافمن، لورتا سانشز، تعدادی از نمایندگان کنگره و هیئت های دیپلماتیکی از انگلیس، فرانسه، آلمان، کلمبیا، لبنان، مولداوی، دو کشور عربی منطقه خاورمیانه و سه ایرانی، بدون ذکر نام به دلایل امنیتی» در آن حضور داشتند، هیلاری کلینتون بخش قابل توجهی از سخنرانی خود را به ایران اختصاص داده و بر ضرورت کمک به آشوبگران و سرکردگان آنها برای انتقال فعالیت خود از خیابان ها به فضای مجازی و اینترنت تاکید می کند. نگاهی به متن سخنرانی هیلاری کلینتون به وضوح نشان می دهد که آمریکا، بعد از حماسه 9دی و نیز با توجه به هوشیاری هواداران اولیه سران فتنه که کنار کشیدن آنها از عرصه فریب را در پی داشته است، ادامه آشوب های خیابانی را ناممکن می داند و از سوی دیگر برای حفظ ظاهری این جریان و انتقال آن از خیابان ها به فضای مجازی، نیازمند ابراز وجود جریان فتنه است. این نیاز دقیقاً همان است که قرار بود - و هنوز هم هست- که موسوی و خاتمی در بیانیه خود به مناسبت 22بهمن، برآورده کنند! در خبر ویژه کیهان آمده بود «موسوی و خاتمی باید در بیانیه خود وانمود کنند که حرکتی به نام جنبش سبز! هنوز هم وجود دارد و از هواداران فراوانی برخوردار است! این بخش از بیانیه برای آن است که به قول جرج سوروس، زمینه انتقال کودتای مخملی- بخوانید فتنه- از خیابان به فضای مجازی فراهم شود، چرا که در خیابان، ادعای فراوانی هوادار با توجه به شمار اندک آنها، مضحک است ولی در فضای مجازی می توان کماکان - و بدون ارائه دلیل و نمونه- بر فراوانی هواداران! اصرار ورزید».
3- اکنون به نقطه اصلی ماجرا یعنی «پروژه نجات سران فتنه از محاکمه و مجازات» نزدیک می شویم. این بخش از پروژه برای حفظ فتنه به عنوان آتش زیر خاکستر و استخوان لای زخم، طراحی شده است و اجرای آن به «میانجی» نیاز دارد. وظیفه میانجی آن است که با استناد به بیانیه سران فتنه و ادعای توبه و پشیمانی و یا -حداقل- عقب نشینی آنها از مواضع اولیه، ساز آشتی!! کوک کند. میانجی در این مرحله از پروژه یاد شده و برای فریب افکار عمومی به منظور پذیرش مرحله دیگر فتنه یعنی همان به اصطلاح طرح آشتی! روی چند محور تکیه می کند.
الف: از شرایط کنونی با عنوان «بحران» یاد می کند. این در حالی است که شرایط «حساس» هست، اما بحرانی نیست، چرا که بحران با درهم ریختگی شیرازه نظام همراه است نه مقابله نظام با ستون پنجم شناخته شده دشمن.
ب: میانجی می کوشد از فتنه ای که به گواهی تمامی اسناد و شواهد غیرقابل انکار، مدیریت بیرونی دارد و برای مقابله با اساس انقلاب، نظام، امام و حذف اسلام از حاکمیت طراحی شده است، با عنوان درگیری داخلی میان دو جناح یاد کند!
ج: میانجی، از طرح دیکته شده برای فراری دادن سران فتنه از محاکمه و مجازات، با عنوان «طرح آشتی ملی»! یاد می کند و حال آن که درگیری میان توده های وفادار به نظام از یکسو و آمریکا و اسرائیل و دنباله های داخلی آن از سوی دیگر در جریان است و راهپیمایی حماسی و چند ده میلیونی 9 دی ماه بهترین و گویاترین گواه آن است. مردم با یکدیگر درگیر نیستند که نیازی به آشتی ملی!! باشد.
د: میانجی- یا میانجی ها- با نادیده گرفتن اصل منطقی، عقلی و حقوقی «میزان حال فعلی افراد است» که امام راحل(ره) برای هوشیاری ملت در اینگونه موارد، بر آن تاکید فراوان داشته اند، روی سوابق- بعضا مثبت- سران فتنه و عوامل پیرامونی آنها مانور می دهد. از این مانور فریبنده برای کمرنگ و نهایتاً فراموش شدن جنایت ها و خیانت های سران فتنه و آمادگی افکار عمومی برای بازگشت دوباره منافقان و ستون پنجم دشمن به جامعه، استفاده می شود. شبیه آن که جنایت سرکردگان سپاه عمرسعد در روز عاشورا به بهانه سوابق احیاناً اسلامی - تاکید می شود احیاناً اسلامی- آنها نادیده گرفته شود.
هـ : میانجی در این طرح فریب، از واژه های مقدس و پذیرفته شده اسلامی بهره می گیرد. واژه هایی نظیر «آشتی» که در نگاه اول و به طور مطلق، پسندیده تر از «قهر» و دشمنی است و یا «توبه» که همیشه از اصرار بر گناه شایسته تر است. اما، آشتی با چه کسانی؟ با دشمنان کینه توز علیه اسلام و امام و انقلاب و مردم و کسانی که برای انجام ماموریت دشمنان تابلودار بیرونی از اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسین(ع)، نفی وجود مبارک امام زمان(عج)، شعار به نفع آمریکا و اسرائیل، آدم کشی، آشوب آفرینی و... دهها جنایت دیگر نیز دریغ نکرده اند؟!
میانجی ها به گونه ای از آشتی سخن می گویند که انگار حق جویان عدالت خواه بویی از رأفت و محبت و آشتی نبرده اند و حال آن که، اگر رأفت و محبتی هست- که هست- در میان مؤمنان حق جو دیده شده و می شود، نه خونریزان غارتگر و سنگدل.
4- و اما، درباره «توبه» سران فتنه، سخن ویژه ای در میان است، و آن، این که؛ در تمامی نظام های حقوقی و قضایی جهان -بدون استثناء- و در نظام حقوقی و قضایی اسلام، «توبه» رابطه ای میان بنده گناهکار و خدای اوست، و در هیچیک از این نظام های حقوقی و قضایی، توبه مجرم مانع محاکمه و مجازات او نیست و اگر چنین بود، فلان قاتل و جنایتکار می توانست با ادعای توبه- و یا توبه واقعی- از مجازات و مکافات فرار کند! و این، یعنی صدور مجوز برای جنایت و حق کشی. آیا غیر از این است؟!
برخی از میانجی ها برای فراری دادن سران فتنه از محاکمه و مجازات به توبه جناب حر- رضوان الله تعالی علیه- اشاره می کنند و حال آن که «حر» از ادامه حضور در لشکر عمرسعد خودداری کرد و بی آن که گامی به خیانت و دستی به جنایت آلوده کند توبه کرده و به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در رکاب آن بزرگوار خالصانه جنگید و به شهادت رسید. آیا سران فتنه -با آنهمه جنایت و خیانت- بر فرض که توبه کنند با حضرت حر قابل مقایسه اند؟
توبه سران فتنه فقط با توبه «حرمله» قابل مقایسه است که وقتی دست انتقام جناب مختار ثقفی را بر گریبان خویش دید، ادعای توبه!! کرد. یعنی آقایان میانجی! فرق میان حر و حرمله را نمی دانند؟! برخی از آنان در کسوت مقدس روحانی هستند و بعید است از درک این نکته بدیهی عاجز باشند!
5- جنایات و خیانت های سران فتنه علیه نظام، مردم، امام، انقلاب و مخصوصاً علیه اسلام صورت گرفته است، بنابراین و براساس بدیهی ترین قوانین حقوقی و جزایی شناخته شده در تمامی جهان، مردم مسلمان ایران -اگر نگوئیم همه ملت های مسلمان- شاکیان اصلی سران فتنه اند و صاحبان حق پایمال شده اند، بنابراین، آقایان میانجی برای نجات سران جنایتکار فتنه نباید خواب های آنچنانی ببینند و هوشیاری مردم پاکباخته ایران اسلامی را دست کم بگیرند.
رهبرمعظم انقلاب در دیدار مردم آمل و استان مازندران با ایشان به صلابت تصریح فرمودند که «امام خمینی به هیچ کس باج نداد و ما هم نه از طرف ملت و نه از طرف خودمان به هیچکس باج نمی دهیم.»
6- و بالاخره گفتنی است پروژه نجات سران فتنه از محاکمه و مجازات با بیانیه ای که قرار است سران فتنه صادر کنند، رابطه مستقیم دارد. چرا که حلقه بعدی این زنجیره میانجی گری برخی از خواص شناخته شده است و شواهد موجود حکایت از آن دارد که موسوی و خاتمی برای صدور بیانیه کذایی با سردرگمی دوجانبه ای روبرو هستند. اگر از صدور بیانیه خودداری کنند، خواص میانجی، برای- به قول خودشان- چانه زنی! در بستر به اصطلاح آشتی! بهانه و دستاویزی ندارند و از سوی دیگر، صدور بیانیه، پرده دیگری از پیروی بی کم و کاست آنان از فرمول دیکته شده مثلث- سیا، موساد و اینتلیجنت سرویس- را برملا می کند.
حسین شریعتمداری
۱۱/۱۱/۸۸ کیهان

ولی حالا چرا؟

«من از برخی برخوردهای قوه قضائیه گله دارم. فردی نشریه یی را چاپ کرده است و شما برخلاف قانون تعطیلش کرده اید، در حالی که هیات منصفه مطبوعات وجود دارد و اگر قرار است به جرم یک مطبوعاتی رسیدگی شود باید هیات منصفه حضور داشته باشد، نمی توان فوق قانون عمل کرد. این قبیل برخوردها را قبول نداریم و معتقدیم این رفتارها نشان دهنده روحیه دیکتاتوری است و همگان بدانند که این کشور دیکتاتوری بردار نیست و مسائلی که 30 سال قبل بود، تمام شده است. اجازه دهید انتقادها مطرح شود. چهار سال به من توهین کردند ولی من موافق بگیر و ببند نبودم. فردی که در لندن مقیم است در یک سال و نیم گذشته بیش از 250 مقاله بر ضد من و مسائلی که شاید ربطی هم به دولت ندارد به صورت روزانه منتشر کرده است. چه اشکالی دارد؟ مردم آن را می خوانند و حرف ما را هم می شنوند و در نهایت قضاوت می کنند.» اینها بخشی از جملات محمود احمدی نژاد در جلسه تودیع و معارفه مدیرعامل خبرگزاری رسمی دولت بود. ماجرا هم از آن قرار بود که توقیف نشریه «همت» به کام رئیس دولت تلخ آمد و او را واداشت تا موضع گیری علنی در این باره کند. از آنجا که شنیدن این جملات از لسان محمود احمدی نژاد برای محافل سیاسی و رسانه یی واکنش ها و پرسش های بسیاری را به دنبال داشته و احتمالاً به دنبال خواهد داشت مروری بر ماوقع ماجرا خالی از لطف نیست.

تولد دوباره «همت»
بیستم دی ماه امسال نشریه نام آشنای «همت» که قریب یک سال پیش به خاطر درج مطالبی علیه آیت الله هاشمی رفسنجانی به محاق توقیف رفته بود روی دکه ها تولد دوباره یافت. اگر آخرین شماره «همت» در بهمن ماه سال گذشته با تیتر «احمدی نژادکشون» و تصویری تمام قد از رئیس توامان مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری روی دکه رفت، دی ماه امسال این نشریه باز هم تصویر آیت الله هاشمی رفسنجانی را در صفحه نخست خود منتشر کرد با این تفاوت که این بار آیت الله هاشمی را در حال نوشیدن یک لیوان آب نشان می داد. روی این تصویر، تیتر «همه یاران هاشمی» درج شده و در پس آن تصاویر مسوولان و علمای ارشد قم منعکس شده بود. محتوای نشریه هم این بود که هاشمی رفسنجانی علت العلل حوادث بعد از انتخابات و نقطه تلاقی چهار جریان سیاسی است که به اعتقاد نویسندگان و گردانندگان «همت» حیات انقلاب اسلامی «در گرو انحلال این نقطه پیوند» است و نه چیز دیگر. اگرچه این نشریه فردای همان روز به چاپ دوم رسید اما بلافاصله به اتهام افترا و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و به دستور شعبه نهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تهران توقیف شد. «بنده نه نشریه یی داشته ام و نه قرار است نشریه یی داشته باشم.» هر چند اسفندیار رحیم مشایی در گفت وگو با فارس انتساب این نشریه جنجالی به خود را رد کرد اما انتشار نشریه یی با همان قد و قواره و محتوا که البته به یاد «شهید همت» منتشر شده بود باز هم قصه این نشریه را سر زبان انداخت. البته با توجه به اینکه این نشریه هیچ اشاره یی به شهید ابراهیم همت نداشت ناظران را به این باور رساند که منظور نشریه «همت» است که به اعتقاد مسوولان موج اندیشه «شهید» شده بود اما محمدجعفر بهداد از محکومیت و صدور حکم حبس برای خود خبر داد. مدیرعامل سابق ایرنا که هفته گذشته جای خود را به علی اکبر جوانفکر داد، اعلام کرد؛ «دادستان تهران به عنوان مدعی العموم سه شکایت علیه معاون دفتر احمدی نژاد مطرح کرده است. دو مورد آن در خصوص علی لاریجانی است و یک مورد آن به هاشمی رفسنجانی مربوط می شود.» چراکه مدیرعامل سابق ایرنا در طول حوادث بعد از انتخابات در حمایت از محمود احمدی نژاد طی چندین یادداشت، مسوولان ارشد نظام از جمله علی لاریجانی و هاشمی رفسنجانی را مورد خطاب و عتاب قرار داده بود. دادستان تهران در توضیح حکم بهداد اینچنین توضیح داد؛ «با توجه به اینکه توهین به سران سه قوه و رئیس خبرگان رهبری جرم تلقی می شود، نیاز به شاکی خصوصی نیست و در سه مورد از شکایاتی که علیه او طرح شده در یک مورد به حبس محکوم شده است.»

سنگ تمام احمدی نژاد برای «همت»
یک روز پس از خبر اعلام محکومیت محمدجعفر بهداد، محمود احمدی نژاد در مراسم تودیع او از ریاست خبرگزاری ایرنا برای نویسنده هوادار و نشریه یی که اسفندیار رحیم مشایی انتسابش به خود را تکذیب کرده بود سنگ تمام گذاشت و انتقادات شدیداللحنی را متوجه دستگاه قضایی کرد. «دستگاه های مسوول قانون را رها کرده اند و سراغ دیگران می روند که چرا به فلان نماینده مجلس یا عضو قوه قضائیه یا گروهی خاص انتقاد کرده اید بنابراین باید محاکمه شوید و زندان هم بروید. این برخوردها را قبول نداریم و معتقدیم این رفتارها نشان دهنده روحیه دیکتاتوری است و همگان بدانند این کشور دیکتاتوری بردار نیست و مسائلی که 30 سال قبل بود تمام شده است. بنده این بگیر و ببندها را قبول ندارم زیرا برخلاف قانون است. به صرف یک انتقاد از یک فرد درست نیست با افراد برخورد بشود. چهار سال به من توهین کردند ولی من موافق بگیر و ببند نبودم و دادستان باید طبق نص صریح قانون عمل کند. فردی نشریه را چاپ کرده است و شما برخلاف قانون تعطیلش کرده اید. در حالی که هیات منصفه مطبوعات وجود دارد و اگر قرار است به جرم یک مطبوعاتی رسیدگی شود بهتر است هیات منصفه مطبوعات حضور داشته باشد. فردی که در لندن مقیم است در یک سال و نیم گذشته بیش از 250 مقاله بر ضد من و مسائلی که شاید ربطی هم به دولت ندارد به صورت روزانه منتشر کرده است. چه اشکالی دارد؟ مردم آن را می خوانند و حرف ما را هم می شنوند و در نهایت قضاوت می کنند.» اظهارات احمدی نژاد اما دو واکنش بلافاصله داشت؛ نخستین واکنش از سوی دادستانی تهران صورت گرفت.

پاسخ دادستانی به احمدی نژاد
دادستانی تهران در اطلاعیه یی در خصوص اتهامات وارده به قوه قضائیه از سوی محمود احمدی نژاد نوشت؛ «به استناد ماده 608 قانون مجازات اسلامی، اهانت به افراد جرم محسوب می شود، اما پیگیری آن مستلزم شکایت شاکی خصوصی است، لیکن در مورد شخصیت بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، سران سه قوه، رئیس مجلس خبرگان و برخی دیگر از مسوولان نظام چنانچه اهانتی صورت بگیرد، جرم جنبه عمومی داشته و تعقیب آن موکول به شکایت شاکی خصوصی نیست.از همین رو حتی در صورتی که مقامات ارشد مانند سران سه قوه هم راضی به تعقیب متهم در چنین مواردی نباشند، این امر مانع از اقدام قانونی دادسرا نخواهد بود، زیرا اقدامات دادسرا در این گونه پرونده ها صرفاً در چارچوب مقررات قانونی و حسب وظایف ذاتی مقام مدعی العموم است، نه حمایت از اشخاص یا مقامات خاص که به عنوان نمونه می توان به چند فقره اعلام جرم دادستانی تهران علیه برخی رسانه ها که به ریاست محترم جمهوری اهانت کرده بودند، اشاره کرد.» این اطلاعیه همچنین اضافه کرد؛ «سیاست دادستانی در قبال جرائم مطبوعاتی طبق مقررات آیین دادرسی کیفری و قانون مطبوعات است و دستگاه قضایی مخالفتی با انتقاد، روشنگری و تنویر افکار عمومی ندارد و این مهم بارها مورد تاکید مقامات قضایی هم قرار گرفته است، از همین رو مبارزه با جرائم مطبوعاتی از جمله وظایف دادسراست و اجرای قانون دیکتاتوری تلقی نمی شود.» دادستانی تهران برای روشن تر شدن ابعاد ماجرا در مورد توقیف نشریه همت جرائم این نشریه را اینچنین برشمرد؛ 1- اهانت به برخی روسای قوا و انتشار مطالب خلاف واقع و نشر اکاذیب، 2- انتشار نشریه بدون درج نام مدیرمسوول که این امر حسب بند دال ماده 7 قانون مطبوعات جرم محسوب می شود، 3-انتساب مطالب نشریه به اشخاص و نویسندگانی که وجود خارجی ندارند و استفاده از اسامی مجعول که این اقدام نیز خلاف نص صریح قانون مطبوعات است، 4- عدم توجه به دستور قضایی و عدم تمکین از آن. اینها از دیگر موارد بروز تخلف از مقررات در موضوع توقیف نشریه همت است که مستند به ماده 7 قانون مطبوعات و بندهای الف و دال آن صورت گرفته است زیرا در پی اعلام جرم دادستانی علیه نشریه یادشده و ابلاغ دستور به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مسوولان این وزارتخانه در جهت اجرای آن اهمال کرده اند به نحوی که باعث تجری متهمان در ارتکاب جرم شده و زمینه انتشار دوباره نشریه یادشده را فراهم کرد. این اطلاعیه افزوده است؛ این در حالی است که مطابق قوانین، اجرای دستورات مرجع قضایی برای تمامی ضابطان و مقامات اجرایی در چارچوب وظایف مقرر لازم الاجراست؛ اما اهمال صورت گرفته از ناحیه مسوولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا به آن جا گسترش یافت که حتی دست اندرکاران نشریه همت در اقدامی که به موجب بند ب ماده 33 قانون مطبوعات جرم محسوب می شود، نشریه «موج اندیشه» را با الگوبرداری از علامت نشریه همت و با مطالبی حاوی محتوای اهانت آمیز به چاپ رساندند که این دادستانی مطابق قانون دستور توقیف آن را هم صادر کرد. 5- بازداشت متهم این پرونده به دلیل جرایم ارتکابی و نیز استنکاف از حضور در مرجع قضایی به رغم ابلاغ و اطلاع از احضار صورت گرفته است. 6- در خصوص برخی اظهارنظرهای صورت گرفته مبنی بر نقش هیات منصفه در رسیدگی به جرائم مطبوعاتی نیز به اطلاع می رساند نقش اعضای محترم هیات منصفه در کنار دادگاه رسیدگی کننده، از زمان شروع محاکمه تا ختم رسیدگی است و هیات یادشده، مطابق نص صریح قانون، هیچ گونه وظیفه یا تاثیری در رسیدگی به اتهامات در مرحله دادسرا ندارد. این اطلاعیه افزود؛ اما در عین حال استفاده از رسانه ها به خصوص خبرگزاری ملی کشور در جهت تخریب مقامات قضایی امری نکوهیده است و انتظار می رود مدیران خبرگزاری ها و رسانه ها زمانی که اتهامی متوجه آنها شد، به جای تخریب دستگاه قضایی مطابق قانون اقدام نمایند. اطلاعیه یادشده اضافه کرد؛ دادسرای تهران همچنین توصیه می کند مسوولان ذی ربط نیز در عوض ایراد اظهاراتی که شائبه تخریب دستگاه قضایی در آنها می رود، بر وضعیت مطبوعات و نابسامانی های موجود در این حوزه نظارت بیشتر بنمایند تا نیازی به دخالت دستگاه قضایی در این زمینه نباشد.

پل آسیب دیده ارتباط دولت احمدی نژاد با مطبوعات

اما جدا از اطلاعیه دادستانی برجسته ترین انتقادی که متوجه دولتمردان است این نکته نیست که چرا برای توقیف نشریه یا حکم زندان نویسنده یی برآشفته اند. قصه بر سر این است که بسیاری معتقدند دولت اول و دوم محمود احمدی نژاد رابطه خوبی با مطبوعات نداشت و توقیف روزنامه هایی چون «شرق،

کارگزاران، اعتماد ملی، یاس نو، کلمه سبز، سرمایه، صدای عدالت» و نشریات ریز و درشت در دولت محمود احمدی نژاد باعث شده او کارنامه خوبی در این باره نداشته باشد؛ رویکرد پرانتقادی که از همان سال نخست ریاست جمهوری آغاز شد.

سال اول

نخستین سال ریاست جمهوری احمدی نژاد بود که شهردار دیروز تهران در کمال ناباوری نهمین فاتح ساختمان خیابان پاستور شد. اصحاب رسانه منتظر بودند نحوه پاسخگویی مسوولانی را بشنوند که به گفته خودشان از میان احزاب برنیامده و بدون حمایت روزنامه یی بر اریکه قدرت تکیه زده بودند. اولین کنفرانس مطبوعاتی رئیس جمهور جدید فرصت مناسبی بود تا خبرنگاران روبه روی چهره تازه پاستور سوالات خود را مطرح کنند. خبرنگاری از احمدی نژاد پرسید تا چه حد در اجرای برنامه آوردن نفت بر سر سفره های مردم موفق بوده است؟ در حالی که پوسترهای ستاد تبلیغاتی احمدی نژاد برنامه آوردن نفت بر سر سفره های مردم را به عنوان یکی از کلیدی ترین شعارهای تبلیغاتی مطرح می کرد اما احمدی نژاد پس از استماع این پرسش به طعنه پاسخ داد که او این شعار را مطرح نکرده، بلکه یکی از روزنامه ها بوده که این شعار را از قول احمدی نژاد منتشر کرده است. تعجب ناظران از اظهارنظر رئیس جمهور در واکنش به شعاری که تیتر یک روزنامه کیهان نیز بود چندان طول نکشید. اندکی پس از کنفرانس مطبوعاتی احمدی نژاد، غلامحسین الهام سخنگوی دولت در نشستی خبری در پاسخ به انتقادهایی که از تورم مطرح می شود، «گرانی» را ساخته و پرداخته روزنامه ها دانست و رسانه ها را به القائات و فضاسازی علیه دولت متهم کرد. با طرح این اتهام ها پل ارتباطی رسانه ها با دولت با آسیب جدی مواجه شد. اما در کنار هشدارها، این ادبیات در میان مسوولان اجرایی همه گیر شد.

سال دوم

بالا گرفتن انتقاد مسوولان غیراجرایی اما مسوول از عملکرد دولت در عرصه سیاست خارجی و اقتصاد بار دیگر رسانه ها را در معرض اعتراض دولتمردان قرار داد. از سویی محمدحسین صفارهرندی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد برخی مطبوعات را «پیاده نظام دشمن» توصیف کرد و از سویی رئیس دولت متبوع وی برخی روزنامه ها را آلت دست «مافیا» نامید. احمدی نژاد پس از آنکه از اخلالگری «مافیا» در اجرای برنامه های دولت خبر داد، برخی روزنامه ها را به همدستی با آنها متهم کرد. در این میان اما مشاوران احمدی نژاد گوی سبقت را از روسای خود ربودند و طی نشست ها و سخنرانی های مختلف ضمن انتقاد از دولت اصلاحات و سازندگی، روزنامه های باقی مانده از آن دوره را آماج اعتراض قرار دادند. کار به جایی می رسد که در جشن تولد دولت که در دانشگاه تهران برگزار شد رسانه ها به «عمر سعد» مانند شدند. مهدی کلهر در سالروز ریاست جمهوری احمدی نژاد پشت تریبون قرار گرفت و با لحنی سوزناک از تنهایی احمدی نژاد روایت کرد. او روزنامه ها را «عمر سعد» زمان دانست که با ایجاد همهمه مانع شنیدن صدای احمدی نژاد توسط مردم شدند. در پی انتقاد نمایندگان مجلس هفتم از تورم، گزارش هایی از گرانی ها منتشر شد. مشاوران احمدی نژاد اما در پاسخ رسانه ها را «خاله زنک» هایی توصیف کردند که منتهای آمال شان «گوجه فرنگی» است.در این میان بود که اظهاراتی منتسب به صفارهرندی، اتهام «کودتای خزنده» را متوجه مطبوعات کرد اگرچه غلامحسین الهام سخنگوی وقت دولت انتساب این اظهارات به وزیر را رسماً رد و کمی بعد هم وزیر ارشاد رسماً سخنان منتسب به خود را تکذیب کرد.

سال سوم

اوج مناقشات دولت و رسانه ها در سومین سال ریاست جمهوری احمدی نژاد روی داد. روزنامه «شرق» و «هم میهن» در این سال توقیف شدند. در حالی که روزنامه های دوران اصلاحات با حکم مراجع قضایی به محاق توقیف می رفتند اما در این سال هیات نظارت بر مطبوعات که نماینده یی از دولت را در خود داشت حکم تعطیلی روزنامه ها را امضا کرد. در این میان اما دفتر امور رسانه یی و شورای اطلاع رسانی دولت رویه یی دیگر در پیش گرفتند. ماه های پایانی سومین سال ریاست جمهوری دولت با سیل ارسال جوابیه این دو دفتر به روزنامه ها همراه شد. به محض انتشار گزارش و تحلیل هایی از عملکرد دولت، جوابیه های بلندبالایی به آدرس روزنامه ها ارسال شد؛ جوابیه هایی که اگرچه سعه صدر رئیس جمهور در مقابل این انتقادات را یادآور می شد و عدم پیگرد قضایی را مصداق مهرورزی دولت نهم توصیف می کرد اما با اتخاذ ادبیاتی تند خبرنگاران را به «بی سوادی» و «جهل» متهم می کرد. تنها در سه روز 15 جوابیه از نهادهای دولتی به روزنامه ها ارسال شد. کار به جایی رسید که نه تنها روزنامه های منتقد بلکه جراید همفکر احمدی نژاد نیز با تیترهای اجباری مزین شدند؛ تیترها و جوابیه هایی که در عوض ارائه توضیحات قانع کننده به طور مستقیم روزنامه و خبرنگار را به باد شماتت گرفتند. این جوابیه ها نه تنها برای تحلیل ها بلکه برای نقل قول از مسوولان غیردولتی نیز ارسال می شدند. انتشار اظهارات انتقادی یک نماینده، متن گفت وگوهای وزیر در کمیسیون های مجلس و... به جای آنکه پاسخ مسوولان دولتی را به دنبال داشته باشد واکنش دفتر امور رسانه یی و شورای اطلاع رسانی را برمی انگیخت. از سوی دیگر انتشار اخباری از دگرگونی های کابینه بار دیگر روزنامه ها را آماج انتقاد دولت قرار داد.در نخستین روزهای سال 87 که با ماه های پایانی سال سوم ریاست جمهوری همزمان بود اخبار داخلی وزارتخانه ها از تغییر سه وزیر خبر می داد. روزنامه ها خبر ترمیم چهره کابینه را در نخستین روز کاری فروردین منتشر کردند اما خبر برکناری وزرای کشور، اقتصاد و راه از سوی سخنگوی دولت یکی پس از دیگری تکذیب شد و ضمن آن روزنامه ها به دروغ پراکنی متهم شدند. الهام در نشست مطبوعاتی خود در 18 فروردین در واکنش به سوالی در این باره به جای پاسخ مناسب به طعنه این اخبار را «سناریو13» و ناشی از بیکاری و بی سوژگی روزنامه ها در تعطیلات نوروز خواند؛ شایعه یی که البته یک هفته بعد توسط خود الهام تایید شد و وزرای اقتصاد و کشور برکنار شدند.

سال آخر

فردای جشن تولد سه سالگی دولت روزنامه «تهران امروز» به خاطر انتشار ویژه نامه اقتصادی لغو امتیاز شد. روزنامه «تهران امروز» وابسته به یکی از طیف های اصولگرایان به ریاست محمدباقر قالیباف به مناسبت سومین سالگرد ریاست جمهوری احمدی نژاد ویژه نامه یی را منتشر کرد و طی آن عملکرد اقتصادی و سیاسی دولت را در بوته نقد گذاشت. انتشار این ویژه نامه آنچنان به مذاق همسویان رئیس جمهور محترم تلخ آمد که هیات منصفه مطبوعات جلسه فوق العاده برگزار و روزنامه را یکباره لغو امتیاز کرد. یک ماه بعد روزنامه همشهری عصر یکی از زیرمجموعه های روزنامه های همشهری ارگان شهرداری به خاطر در پیش گرفتن مشی انتقادی از انتشار باز ایستاد.اگرچه با نزدیک شدن به زمان انتخابات، مطبوعات فضایی نسبتاً آزاد را تجربه کردند اما رویدادهای پس از انتخابات، دامن روزنامه نگاران و روزنامه ها را گرفت. توقیف روزنامه اعتماد ملی، سرمایه، اندیشه نو، فرهنگ آشتی و بازداشت روزنامه نگاران از این دست بگیر و ببندها بود؛ رویدادهایی که این پرسش را پیش می آورد که چرا آقای احمدی نژاد تا الان سکوت کرده بود و حالا چه چیزی او را اینچنین برآشفته کرده است. 

روزنامه اعتماد ۱۱/۱۱/۸۸