قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

جنایت تازه اسرائیل

 قاچاق اعضای بدن قربانیان زلزله هائیتی از سوی تیم اعزامی ارتش اسرائیل به هائیتی

یک سایت اینتزنتی ، تصاویر ویدئویی پخش کرد که در آن گروه اعزامی ارتش اسرائیل به هائیتی در حال قاچاق اعضای بدن قربانیان زلزله هستند. 
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) ، یکی از ساکنین آمریکایی سیاتل در واشنگتن فیلمی ویدئویی بر روی سایت اینترنتی  ارسال کرده است که در آن یک گروه از ارتش اسراییل که برای کمک به قربانیان و آسیب دیدگان به هائیتی اعزام شده اند ، به قاچاق و سرقت اعضای بدن قربانیان زلزله اقدام می کنند.           
مردی که خود را "تی وست " معرفی کرده است ، در این فیلم بخشهایی از تصاویری تیم اعزامی اسراییل به هائیتی را به نمایش گذاشته است.    
پس از یک دقیقه و نیم از پخش این تصاویر که از نیروهای اسراییلی برای کمک قدردانی شد، تی وست مستقیم به دوربین نگاه کرد و گفت : همچنین افرادی در هائیتی فعالیت می کنند که وجدان ندارند و از اعضای تیمهای نجات و تحقیق و تفحص از جمله نیروهای ارتش اسراییل هستند.
تی وست در گفت و گو با روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارنوت گفت: من چیزی علیه اسراییل ندارم. چیزهای زیادی علیه ایدئولوژی صهیونیسم دارم. ما دیدیم آنچه که شما در آفریقای جنوبی انجام دادید و آنچه که با فلسطینی ها انجام داده اید.

چه کسی امریکایی است؟

عبدالرضا داوری:به بهانه فرارسیدن 30 دی،پانزدهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان دبیرکل فقید نهضت آزادی،ماجرای درگیری قلمی آقای سید محمد خاتمی و آن مرحوم را در موضوع"امریکایی بودن"برخی جریانهای داخلی،بازخوانی می نمایم تا از این رهیافت،تجربه ای برای ایام کنونی اندوخته شود.

پس از ترورهای کور منافقین که در پائیز 60 ابعاد وحشیانه ای به خود گرفت، مرحوم مهندس مهدی بازرگان، دبیرکل فقید نهضت آزادی که در آن زمان نماینده مجلس بود، در تاریخ 15 مهرماه 60 پشت تریبون مجلس قرار گرفت و تروریست های منافقین را «جوانان جانباز» خواند و در پاسخ به بیانات حضرت امام خمینی(ره) که منافقین را مزدوران آمریکا نامیده بود، اظهار داشت: « این جوانان جانباز در خانواده های آمریکایی زاییده و بزرگ نگشته اند که بتوان مزدورشان خواند.»(1)
موضع حمایت آمیز مرحوم بازرگان نسبت به جریان نفاق در حالی بود که مرحوم امام خمینی(ره) بدلیل وحدت استراتژیک ایجاد شده میان منافقین و دولت آمریکا در محور ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی، این جریان نفاق آلود را آمریکایی قلمداد کرد . اما مرحوم بازرگان در اقدامی که به تجاهل العارف می ماند تلاش کرد تا انگ" آمریکایی" بودن را از دامن آلوده منافقین آدمکش بزداید و ساده لوحانه اذناب منافقین را به دلیل دارا بودن شناسنامه ایرانی، «آمریکایی» نداند.
استدلالات سست و بی پایه مرحوم مهندس بازرگان ، واکنش حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی را که در آن زمان سرپرست موسسه کیهان بود ، برانگیخت . ایشان در سرمقاله روزنامه کیهان ریشه ظهور جریان منافقین را سازشکاری دولت موقت با آمریکا دانست و چنین نوشت:" ... اگر بخواهیم به تحلیل جریاناتی که به اینجا انجامید بپردازیم، بزرگترین گناه به گردن جریانی خواهد بود که از آغاز در سیر طبیعی انقلاب، اخلال کرد و بسیاری از جوانان ساده دل را از انقلاب رمانید و آنان را به دام رهبران گروهک هایی که از آغاز هم معلوم بود بالاخره کارشان به تروریسم خواهد انجامید، افکند. وقتی که دولت موقت در اثر بینش ناسازگارش با محتوای انقلاب اسلامی و با سوءاستفاده از نام و اعتباری که به برکت اسلام و عنوانی که از رهبرانقلاب گرفته بود، راه آشتی دادن انقلاب سازش ناپذیر اسلامی با آمریکا را برگزید... وقتی که فریاد برآمد انقلاب به پایان رسیده است... و ملاقات با برژینسکی نشان داد که کدام سازندگی و نظمی مورد نظر است... گروهک های مفسد ،انحصار طلب ، ملحد یا التقاطی، با هیاهو چنین وانمود کردند که جمهوری اسلامی و دولت موقت عین یکدیگرند، و بدین وسیله توانستند بسیاری از این جوانان ساده دل را به سوی خود جلب و با کار مداوم آنان را برای چنین روز تلخی آماده سازند."(2)
حجت الاسلام سید محمد خاتمی در ادامه سرمقاله روزنامه کیهان به اظهارات مهندس بازرگان، که تلاش کرده بود منافقین را از اتهام آمریکایی بودن مبرا سازد، شدیدا انتقاد کرده و اظهار داشت: "طنز آقای بازرگان، آنجا که از انتساب آشوبگران به آمریکا برمی آشوبند، خود حکایتگر نوعی نگرش آمریکایی به مسائل است... بدین ترتیب تشخیص درست امام و امت را که دشمنان داخلی... را آمریکایی می خوانند و اعمال و مواضع آنان را به نفع آمریکا می دانند، به تمسخر می گیرند... آیا شاه مخلوع که گوی سبقت را از همه حکمرانان جهان سوم در سوق دادن کشور به سوی وابستگی تام به غرب و خصوصاً آمریکا... ربوده بود، در خانواده آمریکایی زاده شده یا از آمریکا برگشته بود، یا اینکه شاه، آمریکایی نبود؟... آیا آقای بنی صدر که... آمریکا همه امیدهایش را برای بازگشت به ایران به وی بسته بود، از خانواده آمریکایی بود؟... آیا آقای رجوی که روز و روزگاری، آقای بازرگان را نماینده بورژوازی( که طبق تحلیل های ماتریالیستی - مارکسیستی حضرات ماهیتاً آمریکایی است) می دانست، و امروز که به منظور رهبری مقاومت ضدامپریالیستی در ایران به دامن فرانسه آویخته است! و برای تکمیل مبارزات ضدآمریکایی، این اواخر سفری به آمریکا کرده است، با کمال شهامت به تمجید از بورژوازی ملی برخاسته و برای سرنگونی جمهوری اسلامی پیشنهاد اتحاد با بورژواها را می دهد... و «جرج بال» به سیاستمداران آمریکا اکیداً توصیه می کند که مجاهدین خلق! را به عنوان جناح نیرومند مخالف با رژیم ارتجاعی! ایران مورد حمایت و تقویت قرار دهند و بالاخره مورد تمجید و ستایش فراوان رادیوها و سخن پراکنی های آمریکا و اسرائیل و بی بی سی است، آیا آقای مسعود رجوی از خانواده آمریکایی است؟... و امروز همان جوانان پاکباز! که شما به دفاع از آنان برخاسته اید، چشم و گوش بسته به فرمان آقای رجوی و همپالگی هاشان و به کمک بازمانده های رژیم شاه، و در هنگامه ای که نیروهای رزمنده جمهوری اسلامی درگیر دفن تجاوز رژیم آمریکایی صدام هستند، به کشتار و تخریب دست می زنند."(3)
حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی سپس به تبیین منظور امام راحل از آمریکایی خواندن منافقین پرداخت و افزود: "مراد از آمریکایی بودن،، نحوه ای از دید و بینش است که به سادگی، ابزار دست سیاست های توسعه طلبانه آمریکا می شود. و به خاطر همین دید و بینش، جریانی که شما ( مهندس بازرگان)در راس آن قرار دارید همواره از مواضع ضدآمریکایی جمهوری اسلامی- البته با توجیهات گوناگون- اظهار نارضایتی و حتی مخالفت قولی و عملی کرده است... امروز این آمریکاست که پندارگرایانه برای سرنگونی جمهوری اسلامی به مجاهدین خلق! دل بسته است و از آنان حمایت می کند."(4)
آنچه که ملاحظه نمودید گواهی می دهد که در سال 60 ، از منظر و دیدگاه حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی، کسانی "آمریکایی" تلقی می شدند که دیدگاه و بینش آنها بستر سیاست های توسعه طلبانه آمریکا را در داخل کشور هموار نماید.
اکنون این سؤال مطرح است که آیا آقای خاتمی فکر نمی کنند علت حمایت امروز آمریکا از "جریان فتنه" آن است که این طیف طی ایام اخیر در چارچوب منافع استراتژیک آمریکا و غرب، همه محورهای کلیدی انقلاب اسلامی نظیر حکومت دینی، استکبارستیزی، آرمان قدس، مبارزه با سرمایه سالاری، حمایت از محرومین و ... را زیر سؤال برده و عملاً تامین منافع امریکا در ایران را دنبال کرده است؟
آیا شایسته نیست ، آنچه که دیروز از قلم جناب آقای خاتمی خطاب به مرحوم مهندس بازرگان نگاشته شد، امروز خطاب به رییس سابق دولت اصلاحات و همفکرانشان انشاء شود؟
آیا آقای خاتمی و دوستانشان نباید عبرت بگیرند؟دیروز تروریستهای منافق از سوی مهندس مهدی بازرگان به عنوان "جوانان جانباز" مفتخر شدند و امروز هم آشوبگران روز عاشورا از سوی مهندس موسوی "مردم خداجوی" لقب می گیرند؟ فاین تذهبون.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) روزنامه کیهان 60.7.26- صفحه 15
(2)، (3) و (4) روزنامه کیهان-60.7.18- صفحات 1 و 3

بخشی از پیام حضرت امام خمینی(ره) درباره وحدت حوزه و دانشگاه

بخشی از پیام حضرت امام خمینی(ره) درباره وحدت حوزه و دانشگاه:
نه دانشگاهى بدون روحانى مى‏تواند به استقلال برسد؛نه روحانى بدون دانشگاهى


از نقشه‏هاى اجانب کوشش در جدایى این دو قطب و تفرقه‏اندازى بین این دو مرکز حساس آدم‏ساز بوده و هست. جدا کردن این دو مرکز، و در مقابل یکدیگر قرار دادن آنها، از بزرگترین فاجعه‏هاى عصر حاضر است.


ایلنا: بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در تاریخ 31 شهریور 1358 در پیامی درباره وحدت حوزه و دانشگاه تاکید کردند: نه دانشگاهى بدون روحانى مى‏تواند به استقلال برسد؛ نه روحانى بدون دانشگاهى.
به گزارش ایلنا، در بخشی از پیام امام خمینی(ره) به مناسبت این روز آمده است:
مراکز علمى و فرهنگى قدیم و جدید و روحانیون و دانشمندان فرهنگى و طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفکر جامعه هستند.
...و از نقشه‏هاى اجانب کوشش در جدایى این دو قطب و تفرقه‏اندازى بین این دو مرکز حساس آدم‏ساز بوده و هست. جدا کردن این دو مرکز، و در مقابل یکدیگر قرار دادن آنها، و در نتیجه خنثى کردن فعالیت آنها در مقابل استعمار و استثمارگران، از بزرگترین فاجعه‏هاى عصر حاضر است. فاجعه‏اى که ما و کشور ما را تا آخر به تباهى، و نسل جوان ما را ـ که از زمرۀ زنده‏ترین مخازن کشور است ـ به فساد مى‏کشد. این توطئه شیطانى طاغوتى را، که اکنون قشرهاى ملت و خصوصاً دانشمندان بیدار بدان توجه کرده‏اند، باید با به کار بردن تمام تدبیر و توان خنثى کرد؛ و راه تفاهم و اتحاد را هرچه سریعتر و سریعتر باز نمود. با وحدت این دو قطب متفکر کشور عزیز به رشد واقعى و ترقى و تعالى حقیقى مى‏رسد. علما و دانشمندان این دو مرکز لازم است کوشش کنند در پیوند دادن این دو قشر عزیز. و باید بدانند که نه دانشگاهى بدون روحانى مى‏تواند به استقلال برسد؛ و نه روحانى بدون دانشگاهى.
عزیزان من! اگر اسلام را مى‏خواهید و کشور را، به فرمان خداى متعال گوش فرا دهید و اطاعت کنید که مى‏فرماید: وَ أَطِیعُوااللّه‏َ وَ رَسُولَهُ وَ لاَ تَنَازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ اختلاف و نزاع، شما را به شکست مى‏کشد و قدرت را از شما سلب مى‏کند، و رنگ و بوى شما را در جوامع بشرى مى‏برد. وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‏اللّه‏ِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا.

تلاش برای براندازی با شعار دموکراسی

خبرگزاری فارس: سند دیگری از منزل سحابی توسط مأموران کشف شد که مربوط به خرید پانصد قبضه سلاح دویست کلت و سیصد قبضه مسلسل است. دستنوشته‌ دیگری منتسب به اکبر گنجی از منزل سحابی پیدا شده که در آن نیز خبر از خرید پانصد قبضه اسلحه مجهز به صداخفه‌کن است.

در ادامه واکاوی کتاب آسیب‌شناسی حزب مشارکت پس از بررسی دفاع مشارکتی‌ها از مجرمین سیاسی-امنیتی، حمایت از "اپوزیسیون داخل‌نشین " ، "توطئه‌های قتل‌های زنجیره‌ای " و غائله کوی دانشگاه 78 در این بخش به چگونگی شکل‌گیری " کنفرانس برلین " خواهیم پرداخت:
در آخرین روزهای فروردین 1379 و هم‌زمان با دهه‌ عاشورا، کنفرانسی توسط "بنیاد‌هاینریش بل " وابسته به حزب سبزهای آلمان در برلین تشکیل ‌شد که هدف اعلام شده‌ آن در وصف اوضاع ایران بعد از انتخابات 29 بهمن (مجلس ششم) بود. در این کنفرانس افرادی تحت عنوان "نمایندگان اصلاح‌طلبان کشور " شرکت کردند که عبارت بودند از: عزت‌الله سحابی، حسن یوسفی‌اشکوری، حمیدرضا جلایی‌پور، کاظم کردوانی، علی افشاری، علیرضا علوی‌تبار، شهلا لاهیجی، جمیله کدیور، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، چنگیز پهلوان، محمود دولت‌آبادی و اکبر گنجی.
هدف اصلی از برپایی این کنفرانس تلاش برای تغییر نظام دینی حاکم بر ایران و جایگزین کردن یک حکومت غیر‌دینی مطیع غرب در آن بود. میزبانان این کنفرانس، گستاخی را تا آنجا پیش می‌برند که مطالبات ضد‌‌اسلامی و ضد‌‌منافع ملی را با میهمانان کنفرانس در میان می‌گذارند و از کسانی که آشکارا علیه احکام دین و حکومت دینی سخن گفتند تعریف و تمجید می‌کنند.
واقعیت تلخ و تأسف بارتر اینکه هیچ یک از کسانی که از ایران به عنوان سخنران در این کنفرانس شرکت داشته‌اند، با مشاهده و شنیدن حرکات خلاف شرع و شعارهایی که علیه نظام جمهوری اسلامی ایران داده شده و سخنانی که در مخالفت با احکام دین و براندازی نظام اسلامی گفته شد، کمترین سخنی نگفتند و کوچک‌ترین عملی نشان ندادند.
این کنفرانس مورد حمایت تمامی گروه‌های ضد‌‌انقلاب و معاندین نظام قرار گرفت تا جایی که در پی برگزاری این کنفرانس، گروهک "سازمان سوسیالیست‌های ایران " از بنیاد‌ هاینریش بل، وابسته به حزب سبز آلمان، به خاطر برگزاری کنفرانس برلین سپاسگزاری کرد.
این گروهک در بیانیه‌ خود تأکید کرد که " استقبال از این برنامه از سوی بخش بزرگی از ایرانیان تبعیدی در آلمان و سایر کشورهای اروپایی، دلیلی بر ضرورت برپایی چنین گردهمایی‌هایی است و امیدواریم آن بنیاد به برگزاری چنین کنفرانس‌هایی برای تفاهم اپوزیسیون داخلی و خارجی ادامه دهند ".(1)
این گروهک اضافه نمود: "با صرف‌نظر از وابستگی‌های سیاسی و مذهبی‌مان آماده‌ گفتگو هستیم؛ صرف‌نظر از اینکه رقبای سیاسی‌مان در درون حکومت و یا در اپوزیسیون قرار داشته باشند. کنفرانس برلین در کنار توهین‌های مکرر به اصول اسلامی ـ از جمله حجاب ـ و برخی تجدیدنظر طلبان دارای سوابق انقلابی به عنوان مقدمه‌ای برای نزدیکی بیشتر جریان ضد‌‌انقلاب ارزیابی می‌شود ".(2)
همچنین پنج گروهک تروریستی "فدائیان خلق، فراکسیون متحد جبهه‌ ملی ایران، سازمان سوسیالیست‌های ایران، حزب دموکراتیک مردم و جمهوری‌خواهان ملی " با امضای بیانیه‌ مشترکی سمینارهایی از این نوع را امکان مفیدی برای بحث و تبادل نظر درباره‌ی مسائل ایران قلمداد می‌کنند.(3)

* بانیان کنفرانس برلین

1ـ بنیاد ‌هاینریش بل
بنیاد‌ هاینریش بل که وابسته به حزب سبزها می‌باشد، بانی اصلی کنفرانس برلین به شمار می‌آید. حزب سبزها فاصله‌ کامل خود را با هر نوع ایدئولوژی اعلام کرده و از نظر تفکر، دارای ضدیت با دین و مذهب، به‌طور عام و با اسلام، به طور خاص است. این حزب پایبندی به دین را امری بسیار عقب‌افتاده و ارتجاعی می‌داند.
حزب سبزهای آلمان ضدیت‌های فراوانی با جمهوری اسلامی نشان داده است؛ تاجایی که حتی "یوشکا فیشر "، وزیر وقت خارجه آلمان، دارای بیشترین ارتباط در سطح اروپا با مسعود رجوی، رهبر گروهک منافقین، می‌باشد. در نامه‌های یوشکا فیشر به رجوی که در مطبوعات آلمان منعکس می‌شد، وی با لفظ "مسعود عزیز " از رجوی نام می‌برد. گفتنی است که "مریم قجر "، همسر سابق مهدی ابریشمچی و همسر فعلی رجوی، چندی پیش از کنفرانس برلین، در کنگره‌ زنان حزب سبزها شرکت می‌کند و به سخنرانی علیه جمهوری اسلامی می‌پردازد.
حزب سبزها دشمنی عجیبی با اسلام دارد تا حدی که از اعطای مجوز به مسلمانان عرب ساکن آلمان در شهر آخن (از ایالات غربی آلمان) در جهت ساخت یک مدرسه‌ فرهنگی به اتهام اینکه روزی ممکن است این گروه نیز همانند جمهوری اسلامی شوند، مخالفت کرد و بیش از ده سال است که از اجرای این پروژه جلوگیری می‌کند. این حزب همچنین در پی جنجال‌های تبلیغاتی همچون دادگاه صهیونیستی میکونوس (1376) با صدور بیانیه‌ای تحت عنوان "شهامت "، اقدام دادگاه را در صدور حکم علیه مسئولان جمهوری اسلامی ستود.
حزب سبزها روابط ویژه‌ای نیز با رژیم صهیونیستی دارد. این حزب از معدود احزاب در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی است که به دنبال مطرح شدن موضوع انتقال پایتخت اسرائیل به بیت‌المقدس، از این پروژه‌ی استکباری حمایت نمود.
سه بنیاد مهم حزب سبزها در سال 1997 با یکدیگر ادغام شده و "بنیاد ‌هاینریش بل " را در شهر برلین به وجود آوردند. این بنیاد در بروشور تبلیغاتی خود که در رابطه با برنامه‌های این بنیاد در ماه مارس و آوریل 2000 میلادی منتشر نمود، از برگزاری کنفرانس در رابطه با ایران خبر داد و اعلام کرد که این کنفرانس از سوی ‌هاینریش بل با همکاری بنیاد "خانه‌ فرهنگ‌های جهان " تحت عنوان "ایران پس از انتخابات؛ جامعه‌ مدنی و اهداف اصلاحات در ایران " از روز جمعه، نوزدهم تا روز یکشنبه بیست و یکم فروردین ماه 1379 برگزار می‌شود.(4)

2- ضد‌‌انقلابیون و معاندین برانداز
به غیر‌از بنیاد آلمانی "هاینریش بل "، تعدادی از ضد‌‌انقلابیون نشاندار به رهبری "حسن ماسالی " نیز در تدارک کنفرانس دخالت داشته و در طراحی و اجرای آن نقش داشتند؛ که عبارت‌اند از: کتایون امیرپور (خبرنگار روزنامه‌ زود دویچه سایتونگ)، مهدی سردانی (نویسنده‌ ضد‌‌انقلاب)، احمد طاهری (خبرنگار روزنامه‌ فرانکفورتر روند شاو)، بهمن نیرومند و نوید کرمانی (نویسنده‌ ضدانقلاب).
این عده در روز آغازین کنفرانس بیانیه‌ مشترکی صادر کردند و در آن خواستار تشکیل یک حکومت لائیک و سکولار در ایران شدند: "جدایی دین از سیاست لازمه‌ دسترسی به یک جامعه‌ دموکراتیک است ".(5)

* هویت دست‌اندرکاران کنفرانس برلین

1- حسن ماسالی
پشت صحنه‌ کنفرانس ضدانقلابی برلین، حسن ماسالی، طراحان براندازی و از بنیانگذاران رادیو آزادی (وابسته به سیا) بود که از ابتدای اجرای پروژه‌ "نفوذ و استحاله از درون " جمهوری اسلامی، به عنوان جریان محوری آن به همراه دیگر طیف‌های برانداز خارج کشور همچون هوشنگ انصاری (از طیف سلطنت‌طلب)، منوچهر گنجی (از درفش کاویانی و سازمان دفاع از حقوق بشر و آزادی برای ایران)، بهمن نیرومند، شاکری و مهدی سردانی (از اعضای سابق مرکزیت شورای مقاومت ملی منافقین) نقش فعالی داشته است.
"ماسالی "، عنصر ضد‌‌انقلابی 68 ساله و مسئول امور ایران در حزب سبزهای آلمان است و این شاخه را به همراه یک آلمانی اداره می‌کند. او در تماس با برخی طیف‌های ضدانقلاب داخل و خارج کشور توانست از طریق بنیاد ‌هاینریش بل (وابسته به حزب سبزها) کنفرانس ضدانقلابی برلین را طراحی و اجرا نماید.
این برانداز در حاشیه‌ کنفرانس برلین با برخی ایرانیان سفر کرده به این سمینار ضدانقلابی از جمله چنگیز پهلوان، مهرانگیز کار، حسن یوسفی اشکوری و عزت‌الله سحابی دیدار و گفتگو داشته است.
زندگی‌نامه‌ سیاسی این ضدانقلاب بدین‌گونه است که در سال 1339 وقتی که در آلمان تحصیل می‌کرد، وارد کنفدراسیون دانشجویان در آلمان غربی سابق شد و به فاصله‌ کوتاهی در کادر رهبری آن قرار گرفت. در سال 1349 "گروه اتحاد کمونیستی " را به‌وجود آورد که بعدها آن را به "وحدت کمونیستی " تغییر نام دادند.
ماسالی به همراه همسرش، در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی از ایران خارج و رویارویی با انقلاب اسلامی را پی‌گرفت. او سال‌های پیشتر ادعا کرده بود که "رژیم جمهوری اسلامی در کوتاه مدت رفتنی است " .(6)
این معاند نظام به همراه "بهمن نیرومند " (مترجم اکبر گنجی در مصاحبه با نشریه‌ آلمانی تاگس اشپیگل سایتونگ)، "مهدی سردانی طارمی " و "مسعود رجوی " شورای ضد‌‌انقلابی به اصلاح مقاومت ملی را تشکیل دادند؛ اما پس از استقرار گروهک منافقین در عراق و افزایش اختلافات درون گروهی از این شورا جدا شد.
وی به همراه طیف‌های دیگر برانداز از سال 1368 به بعد وارد فاز جدید مبارزه‌ فرهنگی ـ سیاسی با انقلاب اسلامی شد و حرکت جدیدی را با هدایت سازمان سیا و سازمان‌های اطلاعاتی غربی آغاز کرد. به‌طوری که در سال 1373 "حسین مهری "، از رادیو ضد‌‌انقلابی لس‌آنجلس و همکار سیا، با ترتیب دادن یک میزگرد با حضور عناصر شاخص ضدانقلاب خارج کشور همچون "حسن ماسالی "، "منوچهر گنجی "، "علی راسخ "، "پرویز دستمالچی " و "مهدی حائری " درباره‌ یک "ائتلاف تاکتیکی " برای اجرای پروژه‌ "استحاله از درون انقلاب " بحث کردند. در این میزگرد، حائری تصریح کرده بود: "در اثر ضعف و عدم همبستگی اپوزیسیون، جمهوری اسلامی توانسته پانزده سال حکومت کند ". راسخ نیز گفته بود: "ما فرهنگ ائتلاف نداریم ".
ماسالی چند سال پیشتر در گفتگو با نشریه‌ کیهان لندن نیز در پاسخ به این پرسش که اگر دوباره انقلابی به وجود بیاید به عنوان یک عنصر مبارز چگونه عمل می‌کند؟ گفته بود: "تنها تا مرحله‌ براندازی یا تغییر حکومت فکر نمی‌کنم بلکه برای کسب قدرت سیاسی فکر و برنامه می‌ریزم " .(7)
او برای اجرای استراتژی براندازی خاموش، در نشریه‌ ضد‌‌انقلابی نیمروز، نه راهکار را تشریح کرده که عمده‌ترین آنها ایجاد پلورالیسم (در تمام زمینه‌ها) و جدا کردن دین و ایدئولوژی از حکومت بود.
ماسالی در ادامه‌ فعالیت خود در سال 1378 و در گفتگو با کیهان سلطنت‌طلبان چاپ لندن، مدعی شده بود: "جمهوری اسلامی ایران واپسگرا و استبدادی و تروریست است ".
این برانداز برای هماهنگی بیشتر در اجرای تهاجم سیاسی ـ فرهنگی علیه انقلاب اسلامی و تسریع در فرایند براندازی آرام در سال 1995 (1373)، تمام طیف‌های ضدانقلاب داخل و خارج کشور را در "کنفرانس همبستگی‌هامبورگ " در آلمان جمع کرد که از ضد‌‌انقلاب‌های داخل کشور در این کنفرانس، عزت‌الله سحابی و تعدادی دیگر از ایران شرکت کرده بودند.
تدارک جریان دادگاه مفتضح میکونوس نیز بر عهده‌ ماسالی به همراه "بنی صدر فراری " بوده است. همچنین وی عامل دعوت از "منوچهر محمدی " و "مهاجری‌نژاد "، دو تن از عوامل آشوب‌های خیابانی تیر ماه 1378 کوی دانشگاه تهران به نمایندگی از بنیاد‌ هاینریش بل بوده است.
گزارش‌های دیگری حاکی است که در ابتدای تأسیس رادیو آزادی ایران (وابسته به سیا)، سازمان سیا از وی برای هم‌فکری و ارائه‌ نظر به آمریکا دعوت کرده بود.(8)

2 ـ بهمن نیرومند
بهمن نیرومند مترجم مورد اعتماد "اکبر گنجی " در مصاحبه با روزنامه‌ تاگس اشپیگل سایتونگ می‌باشد که چهل سال دارد و سابق بر این از فعالان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور (وابسته به احزاب کمونیست) بوده است. این برانداز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1359 به ایران آمد و به سازماندهی نیروهای چپ (کمونیستی) در کشور پرداخت. منابع آگاه او را به عنوان یکی از عناصر محوری تظاهرات‌های خیابانی چپ‌ها در کشورمان در پس از پیروزی انقلاب اسلامی معرفی می‌نمایند که به خشونت شدید گرایید. نیرومند در سال 1360 به دنبال ورود گروهک‌ها به فاز نظامی از کشور گریخت و فعالیت علیه جمهوری اسلامی را در آلمان پی گرفت.
این ضد‌‌انقلاب پس از فرار از کشور به همراه مسعود رجوی (سرکرده‌ منافقین)، شورای به اصطلاح مقاومت ملی منافقین را تشکیل داد و علناً در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی فعالیت نمود. وی بعد از پایان جنگ تحمیلی و شکست فاحش منافقین در عملیات مرصاد، از شورای مقاومت ملی استعفا داد و بعد از آن با همکاری دولت آلمان و دیگر احزاب این کشور (به‌خصوص حزب سبزها) وارد فاز دیگر مقابله با جمهوری اسلامی (سیاسی ـ فرهنگی) شد و با به عضویت درآمدن در "انجمن پن " آلمان هر چند مدت از شبکه‌های تلویزیونی آلمان علیه جمهوری اسلامی فعالیت تبلیغی کرد. نیرومند از دشمنان سرسخت حضرت امام‌خمینی(ره) تلقی می‌‌گردد به طوری که در کتاب‌هایش حملات شدیدی علیه حضرت امام داشته است و همچنین وقتی حضرت امام(ره) به ملکوت اعلی پیوست، یکی از روزنامه‌های برلین خبر داد که نیرومند این روز را با مشروب و دعوت از برخی عناصر فراری جشن گرفته است. (9)

3- مهدی سردانی‌طارمی
مهدی سردانی‌طارمی، از دیگر دست‌اندرکاران اصلی کنفرانس برلین سال‌ها پیش از انقلاب در دانشگاه بوخوم آلمان مشغول تحصیل شد و به عضویت اتحادیه‌ انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا درآمد.
سردانی پس از انقلاب به همراه همسرش به فعالیت‌های ضداسلامی پرداخت و به گروهک منافقین پیوست و با ترور شخصیت شهید بهشتی، برضد‌‌انقلاب اسلامی وارد عمل شد و بعدها در کنار "نیرومند " و "رجوی " شورای مقاومت ملی را بنا نهاد.(10)

4- کتایون امیرپور
از دیگر دست‌اندرکاران کنفرانس برلین از "کتایون امیرپور " نام برده شده‌است که با نوشته‌هایش در روزنامه‌ "زود دویچه سایتونگ "، علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت می‌نماید و ارتباطات گسترده‌ای را با نفوذی‌ها در داخل مطبوعات ایران برقرار کرده و مقالات ضد‌‌انقلابی آنها در آلمان ترجمه نموده و به چاپ می‌رساند.(11)

5- نوید کرمانی
نوید کرمانی یکی دیگر از گردانندگان اجلاس برلین است. این برانداز خبرنگار روزنامه‌ "فرانکفورتر الگماینه " بوده و مقالات خود برضد‌‌جمهوری اسلامی را در این روزنامه به چاپ می‌رساند.(12)

6- احمد طاهری
احمد طاهری از گردانندگان اصلی کنفرانس برلین بوده و از مخالفان سرسخت نظام جمهوری اسلامی ایران است و برای سومین روزنامه‌ مهم آلمان "فرانکفورتر روند شاو " مطالب ضد‌‌ایرانی تهیه می‌کند. او از عناصر نفوذی در مطبوعات ایران با ترجمه‌ مطالبشان حمایت کرده و به تبلیغ آنها می‌پردازد.(13)

* ماجرای رسوایی تندروها در کنفرانس برلین

در اولین روز برگزاری کنفرانس و در همان دقایق اولیه، درگیری‌های لفظی شدیدی روی داد، به طوری که برخی از مخالفان خواستار براندازی علنی نظام و گروهی دیگر که شمارشان خیلی بیشتر از گروه اول بود، خواستار جدایی دین از سیاست و فروپاشی نظام ولایت فقیه در ایران به بهانه اصلاحات بودند.
در ادامه‌ این جلسه، دست‌اندرکاران از حاضران خواستند که برای ضدانقلابیونی که در ایران اعدام شده‌اند، برای یک دقیقه بایستند و ادای احترام نمایند. نیروهای اصلاح‌طلب شرکت‌کننده در کنفرانس برلین نیز به پاخاستند و همراه با دیگر ضد‌‌انقلابیون خارج کشور ادای احترام کردند.
پس از این مراسم، عضو هیئت رئیسه‌ بنیاد‌هاینریش بل در حضور تندروها مدعی شد که: "من به انتقادکنندگان به برگزاری این سمینار می‌گویم که هیچ‌کس از ما، از روش‌های سرکوبگرانه‌ جمهوری اسلامی ایران دفاع نمی‌کند ". ]تشویق حضار[. وی در ادامه، علت تشکیل کنفرانس را به خاطر آشوب‌های خیابانی تیرماه 1378 تهران عنوان کرد. "فوکس " در این باره ادعا کرد: "ما امیدوار بودیم که این حرکت دانشجویی بتواند مقدمه‌ای برای تحولات عمیق در جامعه‌ ایران شود، اما بعد فهمیدیم که این انگاره برخاسته از تحلیل نادرست از وقایع ایران بود ".
فوکس در پایان گفت: "خواست همه‌ ما باید این باشد که دست در دست هم از اصلاح‌طلبان ایران حمایت کنیم ".
در ادامه‌ جلسه احمد طاهری به تقدیر از سحابی پرداخت. وی با تجلیل از عزت‌الله سحابی بیان داشت که: "ایشان از مخالفان شدید حاکمیت روحانیت و ولایت فقیه است ". او از مهرانگیزکار نیز به عنوان "ژاندارک ایران "! یاد نمود و گفت: "خانم کار روشنفکری سکولار (غیردینی) است ". این ضد‌‌انقلاب مقیم آلمان در ادامه با شجاع خواندن اکبر گنجی، رهبر جوخه‌های ترور شخصیت رفسنجانی، درباره‌ او مدعی گردید که: "گنجی کسی است که یکی از قدرتمندترین مردان جمهوری اسلامی ایران یعنی ‌هاشمی‌رفسنجانی را از اریکه‌ قدرت به پایین کشید ".
همچنین در این جلسه، عزت‌الله سحابی در توهین به ملت ایران بیان داشت: "مردم ایران در انقلاب سال 1357 می‌دانستند که چه نمی‌خواهند، برای اینکه نمی‌دانستند که چه می‌خواهند اما آنها در انتخابات مجلس ششم نشان دادند که چه می‌خواهند و رأی "نه " و منفی به جریانات حاکم بر کشور دادند ".
اکبر گنجی، رؤیاپرداز رمان عالیجنابان، نیز در این کنفرانس بدون توجه به ماهیت انقلاب اسلامی در سخنانی مدعی شد: "تاریخ بشریت نشان داده‌است که به شیوه‌های انقلابی نمی‌توان دموکراسی ایجاد کرد و انقلاب‌ها و انقلابیون، قاصر از ایجاد حکومت‌های دموکرات هستند ".
در ادامه‌ جلسه، سحابی در سخنانی حکومت ایران را حکومتی دیکتاتوری خواند: "شما که علیه دیکتاتوری داخل ایران مبارزه می‌کنید، باید بدانید کسانی که اینجا هستند نیز همچون شما در حال مبارزه با دیکتاتوری در داخل هستند ".
هنگامی که یوسفی‌اشکوری قصد سخنرانی داشت، حاضران ضد‌‌انقلاب در جلسه، معترض او شدند ولی سخنگوی بنیاد‌هاینریش بل در این باره به حاضران اطمینان داد که او فرسنگ‌ها با معیارهای روحانیت فاصله دارد: "شما مانع از اظهارات کسی می‌شوید که به رغم اینکه روحانی است، خود دیشب به من گفت که به جد خواهان جدایی دین از سیاست است ".
در جلسه‌ روز شنبه که روز دوم اجلاس برلین بود،‌ هاینربیله فلت، مدیر جلسه، در معرفی "علیرضا علوی تبار "، عضو مطرح حزب مشارکت که جانشین مدیر مسئول روزنامه‌ صبح امروز بود، این مشارکتی را به عنوان مبتکر طرح زنجیره‌ای کردن روزنامه‌ها و دورزدن قانون دانست: "او به عنوان مبتکر طرحی است که پس از تعطیلی هر کدام از روزنامه‌ها روزنامه دیگری با همان هویت اما با نام دیگر را تأسیس می‌کرد ".
در ادامه‌ جلسه‌ روز دوم، شهلا لاهیجی مدیر یک مؤسسه انتشاراتی در تهران و دیگر اصلاح‌طلب شرکت‌کننده در کنفرانس برلین، در موضعی ضد‌‌دینی اظهار داشت که: "باید این باور در حاکمیت پدید آید که دوران کمربند‌های عفت گذشته است ".
حمیدرضا جلایی‌پور، از عناصر ارشد حزب مشارکت و از دست اندرکاران روزنامه‌های زنجیره‌ای وابسته به حزب مشارکت، نیز در سخنانی درباره‌ اکبر گنجی ادعا کرد: "شما فکر نکنید که اکبر گنجی در خیابان لاله‌زار قدم می‌زند، گنجی چهارسال است که در وحشت به سر می‌برد ".
وی در ادامه‌ سخنان خود، حضور نویسندگان دوران پهلوی و غیر‌خودی‌ها در روزنامه‌های حزب مشارکت را مایه‌ مباهات دانست: " من در روزنامه‌ خودم همه‌ حرف‌ها را می‌نویسم و مهم برای ما این نیست که چه کسی این حرف‌ها را گفته و نوشته، بلکه مهم کیفیت حرف‌ها و مطالب است ".
جلایی‌پور همچنین از راه دادن ضد‌‌انقلابیون به روزنامه‌های حزب مشارکت این‌گونه پرده برداشت: "ما صرفاً در روزنامه‌ خودمان یک محدودیت داریم و آن در مورد کسانی است که در خارج از کشور هستند و به خاطر مسائل اوایل انقلاب نمی‌توانیم اسم آنها را با مطالب‌شان درج کنیم، لیکن چنانچه آنها هم مطالب خود را تحت اسم دیگری (مستعار) بنویسند ما آنها را چاپ می‌کنیم ".
گفتنی است که روزنامه‌های زنجیره‌ای حزب مشارکت مقالات زیادی را از ضدانقلابیون خارج کشور به چاپ رسانده‌اند که یکی از آخرین آن مقالات مربوط به "حسین باقرزاده "، از اعضای شناخته شده‌ گروهک منافقین بود، که باعث تعطیلی روزنامه‌ مشارکتی نشاط شد. همچنین روزنامه‌ دیگر حزب مشارکت، عصر آزادگان، نیز در شماره‌ 30 فروردین 1379 خود مقاله‌ای با عنوان "بازخوانی رفتار گروه‌های افراطی خارج از کشور " چاپ نمود که متعلق به "محسن حیدریان " از اعضای سابق مرکزیت حزب توده در ایران و ضد‌‌انقلاب مقیم خارج کشور بود.
چنگیز پهلوان از اعضای کانون ضدانقلابی نویسندگان نیز در کنفرانس برلین، ضدانقلابی‌ترین مواضع را گرفت. وی جمهوری اسلامی را یک "کودک عقب‌افتاده " خواند.
در این میان، فردی از جلایی‌پور سؤال کرد که با این حرف‌های شما چنانچه حکومت ایران و ساختارهای آن تغییر کند، چه چیزی از ولایت فقیه و جمهوری اسلامی دیگر باقی خواهد ماند؛ شما اگر نام این تغییر را انقلاب نمی‌نهید پس نام آن چیست؟ که جلایی‌پور به این سؤال پاسخ نداد.
در پایان این کنفرانس "ولفگانگ ایشنیگر "، معاون وزیر خارجه، وقت آلمان، به جمع‌بندی کنفرانس پرداخت و بیان کرد که: "بحث سکولاریسم در ایران ابعاد ویژه‌ای دارد و بسیار حساسیت‌برانگیز است ".(14)

* حمایت حزب مشارکت از متهمان کنفرانس برلین

با وجود محکومیت کنفرانس برلین از سوی بسیاری از گروه‌ها و شخصیت‌ها در طیف‌های مختلف، حزب مشارکت نه تنها از محکوم کردن این سمینار خودداری کرد بلکه در حمایت از افراطیون شرکت‌کننده، به‌ویژه اعضای ارشد حزب خود، در این کنفرانس طی بیانیه‌ای علیه صدا و سیما موضع گرفته و اقدام آن را در تهیه‌ گزارشی از کنفرانس برلین نکوهش نمود و توطئه خواند: "جبهه‌ مشارکت ایران اسلامی این اقدام را در مجموعه تحریکات وحدت‌شکنانه برای جلوگیری از تشکیل مجلس شورای اسلامی، مقابله با دولت جناب آقای خاتمی و رویارو قرار دادن گروه‌ها و گرایش‌های سیاسی و به زیر سؤال بردن اصلاحات مورد نظر جبهه‌ دوم خرداد ارزیابی می‌کند ".(15)
همچنین در جریان محاکمه‌‌ متهمین شرکت‌کننده در کنفرانس براندازانه‌ برلین، که در میان آنها اعضای شاخص حزب مشارکت نیز حضور داشتند، حزب مشارکت با هدف انحراف در مسیر محاکمه، ضمن حمله به قوه‌ قضائیه به اتهام‌زنی دست زد.
این حزب در نامه‌هایی به رئیس قوه‌ قضائیه ضمن حمله به آیت‌الله شاهرودی از متهمین این کنفرانس علناً حمایت کرد:
"بیش از شش ماه است که همه‌ رسانه‌های گروهی و مطبوعات، که اینک در نتیجه‌ اقدام قوه‌ قضائیه تقریباً به صورت انحصاری در اختیار جناحی خاص قرارگرفته‌اند و از جمله صدا و سیما با گستره‌ همه‌ کشور، هر آنچه خواسته‌اند، گفته‌اند و نوشته‌اند و به نمایش درآورده‌اند و به خود اجازه داده‌اند قبل از رسیدگی قضایی، حیثیت و شرف افراد را زیر پای خود لگدمال کنند و قوه‌ قضائیه که باید از حقوق اولیه‌ متهمین دفاع کند. نه تنها هیچ اقدامی در جلوگیری از این اقدامات غیرقانونی و خلاف شرع انجام نداده است، بلکه متأسفانه بعضی از مسئولان آن، در این کوره نیز دمیده‌اند ".(16)
هم‌زمان با دفاع حزب مشارکت از متهمین کنفرانس برلین، همایش حمایت‌آمیز بنیاد ‌هاینریش بل نیز در همین راستا برگزار شد.
در این همایش جمعی از عناصر ضدانقلاب از جمله: کاظم کردوانی، چنگیز پهلوان، کریم لاهیجی (از کانون ضدانقلابی نویسندگان)، علیرضا حاج سیدجوادی و بهمن نیرومند (از ضد‌‌انقلابیون مقیم فرانکفورت) سخنرانی کردند. جالب آنکه وجوهی که بابت فروش بلیط این همایش جمع‌آوری شده به حساب دستگیرشدگان در ارتباط با کنفرانس برلین واریز گردید.(17)
با صدور احکام اولیه‌ متهمان دادگاه کنفرانس برلین زمینه‌ی اتهام‌زنی حزب مشارکت علیه قوه‌ قضائیه فراهم شد.
این حزب در پی صدور احکام متهمین برانداز، جریان دادگاه را که با رعایت معیارهای قانونی برگزار گردیده بود، غیرقانونی خواند و مدعی گردید که:
"علی‌رغم بی‌توجهی مسئولان قضایی به تذکرات مکرر مربوط به تخلفات قانونی و حقوقی در این قوه، (حزب مشارکت) وظیفه‌ شرعی و قانونی خود می‌داند تا بار دیگر ندای اعتراض خود را به گوش مردم شریف ایران و مسئولان قوه‌ قضائیه رسانده، به مردم اعلام کند که آنچه در این بخش از قوه‌ قضائیه می‌گذرد. هیچ ارتباطی با اسلام، انقلاب و آرمان‌های اصیل مردم مسلمان ایران ندارد ".(18)

*جریان محاکمه اعضای شاخص حزب مشارکت شرکت‌کننده در کنفرانس برلین

اوایل اردیبهشت ماه سال 1379، در پی بازگشت اعضای حزب مشارکت، از کنفرانس برلین دادگستری تهران از آنان به دادگاه انقلاب شکایت کرد. در اطلاعیه‌ دادگستری استان تهران آمده است که "به دنبال شرکت عده‌ای در کنفرانس "ایران بعد از انتخابات مجلس " در آلمان و برخی سخنان در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی و ارزش‌های دینی و مبانی اسلام و ارائه‌ تصویری مخدوش از باورهای اعتقادی ملت ایران، پرونده‌ای تشکیل و به دادگاه انقلاب ارجاع شده است ".(19)
پس از این شکایت، متهمان و مجرمین سیاسی از جمله عناصر اصلی شرکت‌کنندگان در کنفرانس برلین که اعضای اصلی حزب مشارکت به شمار می‌آمدند، به دادگاه انقلاب احضار شدند.
13آبان 1379، پرونده‌ چند تن از مجرمین سیاسی کنفرانس برلین از جمله علیرضا علوی‌تبار، عضو شاخص‌ حزب مشارکت، در شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی مقدس رسیدگی شد.
همچنین محاکمه‌ حمیدرضا جلایی‌پور، دیگر عضو ارشد حزب مشارکت که در کنفرانس برلین شرکت کرده بود و گرداننده‌ اصلی روزنامه‌های زنجیره‌ای حزب مشارکت محسوب می‌گردد، نیز 15 آبان 1379 در شعبه‌ سوم دادگاه انقلاب اسلامی تهران به همراه چند متهم دیگر پرونده برگزار گردید.
در ابتدا جلسه، قاضی دادگاه با اشاره به علت علنی شدن محاکمه از "شریفی "، نماینده‌ مدعی‌المعموم، خواست تا شکایات رئیس دادگستری استان تهران را طرح کند.
"شریفی " نماینده‌ مدعی‌العموم در جلسه‌ دادگاه بیان داشت که "براساس محتویات پرونده‌ تجمعی از سوی "حزب سبزها " و بنیاد "هاینریش بل " آلمان که ضدیت این حزب با نظام در راه براندازی به اثبات رسیده، با هدف نفی حاکمیت دینی و ارائه‌ چهره‌ خشن از نظام و حذف ولایت فقیه و مشروعیت بخشیدن به مخاصمه‌ مخالفان نظام تشکیل شد. سخنان مطرح شده در این کنفرانس در جهت تبلیغ علیه نظام و توهین به مقدسات و نفی ارزش‌های دینی و مقدسات بود ".
نماینده‌ مدعی‌العموم، سپس به سوابق سازمان‌دهندگان این کنفرانس از جمله: بهمن نیرومند، خلیل رستم‌خانی، نوید کرمانی، کتایون امینی و توماس ‌هارتمن اشاره کرد و گفت: "نیرومند دارای گرایش مائوییستی و از اعضای فعال منافقین است و "خلیل رستم‌خانی " نیز بنابه اظهار وی طی سال‌های 1361 الی 1369 به صورت مخفی در ایران زندگی می‌کرد.
رستم‌خانی به همراه "هارتمن " با افرادی از جمله: جلایی‌پور، گنجی، سحابی، اشکوری، علی افشاری، سپانلو، کردوانی، دکتر باطن، فریبرز رئیس‌دانا، پهلوان، عبدالکریم سروش، شهلا لاهیجی، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، تهمینه میلانی و خدیجه حاج‌مقدم ملاقات و از آنان برای شرکت در کنفرانس برلین دعوت کردند. همچنین مهدی جعفری گرجینی یکی از بانیان کنفرانس برلین عضو حزب سبزها در آلمان است که از ایران به این کشور گریخته و هم اکنون رهبر مجلس حزب سبزها است.
نماینده‌ مدعی‌العموم ادامه داد: "یکی از شرکت‌کنندگان این کنفرانس گفته است: "باید با حاکمیت ملاها در ایران جنگید و جنبش اصلاح‌طلب در ایران فراهم شده است و این کنفرانس فرصتی برای بیان دیدگاه‌هاست و زمان آزادی فرا رسیده است و من به آزادی احترام می‌گذارم ". همچنین یوسفی اشکوری نیز در کنفرانس برلین گفته است: "اجرای دموکراسی در ایران یک شعار نیست بلکه باید به صورت عملی تحقق یابد ".
وی ادامه داد: "تیپ فکری شرکت‌کننده در این کنفرانس نشان می‌دهد که هدف کنفرانس بیان دیدگاه‌های درون نظام نبوده و هدف از دعوت، محاکمه‌ نظام دینی و تصدیق اهداف اپوزیسیون خارج از کشور بوده است. مهرانگیزکار در آن جلسه گفته است: "شعارهای داده شده در بسیاری از موارد صحیح است ".
وی طرح براندازی نظام از سوی اپوزیسیون خارج، حمایت از نیروهای معاند نظام مقیم خارج، حمایت از آشوب‌های خیابانی تیرماه سال گذشته تحت عنوان "جنبش دانشجویی "، تبادل نظر در زمینه‌ی دگرگونی در حکومت دینی و قانون اساسی و تسریع در روند حاکمیت لیبرالیسم، شکستن یخ‌های موجود بین نیروهای اصلاح‌طلب خودی و اپوزیسیون خارج، ارائه‌ی چهره‌ی خشن و دیکتاتور و خونریز از نظام جمهوری اسلامی را از اهداف برگزاری این کنفرانس برشمرد.
شریفی سپس دو اتهام عمده‌ی عزت‌الله سحابی، علیرضا علوی‌تبار و خانم منیره روانی‌پور را اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در این جلسه و تبلیغ علیه نظام از طریق ارائه‌ تصویری خشن از نظام مبتنی بر وجود جواختناق و خفقان و سانسور در ایران ذکر کرد. نماینده‌ مدعی‌العموم ادامه داد: "در بازرسی از منزل عزت‌الله سحابی لیستی از افرادی که ترور شده‌اند و یا قرار است ترور شوند، پیدا شده است که بنا به گفته‌ وی این لیست از سوی یکی از یاران بنی‌صدر فراری در اختیار وی قرار گرفته است و در دستنوشته‌ دیگری که از خانه‌ سحابی پیدا شده است، وی به دوستان خارجی خود نوشته است: "امریه شما اجرا شد ". لذا این امریه چه بوده است و باید در دادگاه روشن شود. وی اظهار داشت: "سند دیگری از منزل سحابی توسط مأموران کشف گردید که مربوط به خرید پانصد قبضه سلاح دویست کلت و سیصد قبضه مسلسل است ـ دستنوشته‌ دیگری منتسب به اکبر گنجی از منزل سحابی پیدا شده است که در آن نیز خبر از خرید پانصد قبضه اسلحه مجهز به صداخفه‌کن از اسپانیا برای یکی از دستگاه‌های انتظامی کشور داده شده است.
باید روشن شود اگراین سند محرمانه است چرا در منزل سحابی بوده و اگر این سند مجعول است باید مشخص شود که چرا و به چه قصدی آن را ساخته‌اند؟
وی در پایان براساس مواد 498، 500، 42 و 46 قانون مجازات اسلامی خواستار مجازات سه تن از متهمان پرونده (سحابی، علوی تبار و منیره روانی پور) شد ".(20)
دومین جلسه‌ علنی محاکمه‌ متهمان پرونده‌ کنفرانس برلین صبح 1379.2.15 در شعبه‌ سوم دادگاه انقلاب برگزار شد. در این جلسه قرار بود علاوه بر رسیدگی به پرونده‌ حمیدرضا جلایی‌پور، عضو ارشد حزب مشارکت، به اتهامات فریبرز رئیس‌دانا، سعید صدر، خدیجه حاج‌دینی‌مقدم و شهلا شرکت رسیدگی شود.
در ابتدا جلسه‌ دادگاه، قاضی پرونده از شریفی به عنوان نماینده‌ مدعی‌العموم خواست تا متن شکایت علیه این پنج متهم را قرائت کند.
سپس شریفی با اشاره به اهداف برگزاری کنفرانس برلین، اتهام این پنج نفر را "اقدام علیه امنیت کشور " از طریق تشکیل کنفرانس برلین با همکاری عناصری از اتباع ایرانی، حزب سبزهای آلمان، سازمان وحدت کمونیستی، منافقین و چریک‌های فدایی خلق و همچنین "تبلیغ علیه نظام " از طریق سخنرانی در این کنفرانس و القای جوخفقان، ناامنی و ترور در داخل کشور عنوان کرد. در ادامه‌ قرائت کیفرخواست، شریفی، نماینده‌ مدعی‌العموم، گفت: سخنرانان در این کنفرانس به تبلیغ علیه نظام، توهین و افترا به مقدسات و اسلام پرداخته و برخی از شرکت‌کنندگان صحنه‌هایی از ابتذال را به نمایش گذاشتند.
وی اتهام جلایی‌پور را "شرکت در اقدام علیه امنیت کشور از طریق تشکیل کنفرانس برلین با همکاری عناصری از اتباع ایرانی و حزب سبزها و سازمان وحدت کمونیستی و منافقین و چریک‌های فدایی خلق و نیز تبلیغ علیه نظام و متهم کردن نظام به ایجاد جووحشت و سانسور " عنوان کرد.
شریفی براساس ماده‌ 498 قانون مجازات اسلامی خواستار مجازات حمیدرضا جلایی‌پور شد.
وی گفت: "جلایی‌پور در قسمتی از سخنان خود در کنفرانس برلین گفته است: شما فکر نکنید که گنجی با فکر آزاد در لاله‌زار تهران قدم می‌زند، بلکه وی چهار سال است که در وحشت به سر می‌برد ".(21)
ادامه دارد.....
پانوشت:
1. روزنامه‌ی کیهان، 1379.1.28
2. همان
3. همان
4. مرتضی قمری‌وفا، براندازی در سکوت، تهران، کیهان، 1381، صص 116 ـ117
5. همان، صص 98ـ99
6. نشریه‌ی ضدانقلابی ایرانشهر، سال 1361
7. کیهان سلطنت‌طلبان، چاپ لندن، 1374
8. روزنامه‌ی کیهان، 1379.2.22
9. همان
10. همان
11. همان
12. همان
13. همان
14. همان
15. روزنامه‌ی کیهان، 1379.2.13
16. روزنامه‌ی اطلاعات، 1379.8.10
17. روزنامه‌ی رسالت، 1379.4.7
18. روزنامه‌ی همبستگی، 1379.11.3
19. روزنامه‌ی اخبار اقتصاد، 1379.2.3
20. روزنامه‌ی ایران، 1379.2.14
21. همان، 1379.2.16
منبع: کتاب آسیب‌شناسی حزب مشارکت ایران اسلامی
(انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی)

او بر این باور است قاجاریه را بیگانه‌ها به قدرت رساندند؛

روایت ولایتی از تحقیر انگلیسی‌ها توسط صفویه
وی همچنین به تأثیر و نقش مردم و علمای فارس و مردم جنوب ایران در ایستادگی در برابر تجاوزهای انگلیسی‌های در آغاز قرن بیستم اشاره داشت و گفت: رئیس‌علی دلواری نیز با توطئه انگلیسی‌ها در بوشهر ترور داخلی شد که این مطلب نیز از مطالب جدیدی بود که در تاریخ معاصر ایران به آن پرداخته می‌شود...
دکتر علی ‌اکبر ولایتی در ادامه مباحث تاریخی و فرهنگی خود در برنامه پرمخاطب دو قدم مانده به صبح، به همراه دکتر پورحسین، مجری مناظره‌های انتخابات ریاست جمهوری و صالح اعلا، مجری برنامه دو قدم مانده به صبح، بار دیگر خبرساز شدند و از دریچه تاریخ ـ که یکی از مباحث مهم تاریخ معاصر ایران یعنی چگونی ورود انگلیس به میدان سیاسی ایران و توطئه‌های آنان بود ـ اشاره کرد.

به گزارش «تابناک»، دکتر ولایتی در بخشی از برنامه شب گذشته خود، گفت: انگلیس از زمان صفویه به ورود به ایران علاقه نشان می‌داد. وی با اشاره به شکست استعمار پرتغال در جنوب ایران در زمان شاه عباس صفوی و به دست امامقلی خان، سردار بزرگ ایرانی که با همراهی مردم غیور فارس و بنادر همراه بود، گفت: انگلیسی‌ها در زمان صفوی یک بار برای ورود به ایران و ارتباط با کشورمان از دولت صفوی اجازه خواستند که مقامات دولت صفوی با درخواست آنان مخالفت کردند و سپس با میانجیگری دیوان مخوف، تزار روس، مقامات ایرانی حاضر شدند نماینده انگلیس را به حضور بپذیرند.

وی در ادامه اظهار داشت: هنگام ورود نماینده انگلیس به دربار شاه طهماسب صفوی در قزوین، هر کجا که نماینده انگلیس گام برمی‌داشت، یک نفر پشت سر او مشتی خاک بر جای پای فرستاده انگلیسی می‌ریخت تا به وی اطلاق شود ما برای روابط با انگلیس ارزشی قایل نیستیم و به این وسیله، انگلیسی‌ها تحقیر شدند.

دکتر ولایتی در اوج مطالب خود با اشاره به آغاز نفوذ انگلیسی‌ها در ایران گفت: حاج ابراهیم کلانتر با اشاره انگلیسی‌ها، دروازه‌های شیراز را بر روی لطفعلی خان زند، از جانشینان کریم خان زند بست تا زمینه به قدرت رسیدن قاجار را در ایران فراهم آورد و با اشاره انگلیسی‌ها بود که ابراهیم کلانتر که ارتباط با انگلیسی‌ها داشت، به اردوگاه آقامحمدخان قاجار پیوست.

دکتر ولایتی گفت: انگلیسی‌ها پس از این که فتحعلی‌شاه نسبت به خاندان کلانتر بدگمان شد و بسیاری از آنان را کشت، به برادرزاده او میرزا ابوالحسن خان ایلچی در هندوستان پناه داده و سپس با نفوذ در دولت قاجار در سال‌های بعد، او را به سمت وزیر خارجه منصوب کردند.

وی در این برنامه همچنین به تأثیر و نقش مردم و علمای فارس و مردم جنوب ایران در ایستادگی در برابر تجاوزهای انگلیسی‌های در آغاز قرن بیستم اشاره داشت و گفت: رئیس‌علی دلواری نیز با توطئه انگلیسی‌ها در بوشهر ترور داخلی شد که این مطلب نیز از مطالب جدیدی بود که در تاریخ معاصر ایران به آن پرداخته می‌شود.

وی که پیش از این درباره نقش مثبت پادشاهان هخامنشی و آثار و تأثیرات آنان در تاریخ ایران سخن گفته بود و همچنین از پرداخت نادرست به شعر و ادبیات فارسی در سیستم آموزشی کشور انتقاد کرده بود، شب گذشته، فصل جدید دیگری را در زوایای تاریخ معاصر ایران گشود و اعلام کرد، قاجاریه با بسترسازی انگلیس به قدرت رسیده‌اند؛ هرچند آقامحمد خان قاجار که در جوانی به دست عوامل کریم‌خان زند مقطوع‌النسل شده بود، کارنامه بهتری را در حفظ مرزهای ایران نسبت به دیگر پادشاهان قاجار از خود نشان داده بود.

بنا بر این گزارش، موج ضدانگلیسی برخاسته در کشور که از پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری شدت گرفته است، در حالی با این گفته‌های دکتر ولایتی ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند که در برنامه تاریخی پلی به گذشته که توسط خسرو معتضد هر شب از شبکه دوم سیما پخش می‌شود نیز به نقش مخرب و ویرانگر انگلیس در چپاول منابع و ثروت‌های ملی ایران، بیش از پیش اشاره می‌شود.

گفتنی است، گذشته از این برنامه‌ها و اظهار نظرها، هم‌اکنون کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، پرونده قطع روابط سیاسی با بریتانیا را در دستور کار خود دارد.