قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

رهبر معظم انقلاب در دیدار مسوولان وزارت امورخارجه:

رهبر معظم انقلاب در دیدار مسوولان وزارت امورخارجه:
اقدامات یک‌جانبه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اطمینان به سازمان ملل را از بین می‌برد


برخلاف برخی انقلاب‌ها، حرکت توفنده مردم ایران از روز اول انقلاب تاکنون کاسته نشده است/باید در عرصه دیپلماسی بدون رودربایستی بر اصول انقلاب پافشاری کنیم/اجرای عملی «سیاست ضد نظام سلطه» منحصر به جمهوری اسلامی ایران است.

ایلنا:مقام معظم رهبری تاکید کردند:در‌عرصه دیپلماسی باید با اعتماد به نفس ملی و بدون هیچ‌گونه رودربایستی درپا فشاری بر اصولِ انقلابی و مبانی دینی عمل کرد.
به گزارش ایلنا ،حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در‌دیدار وزیر امور خارجه، مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، انقلاب اسلامی را پدید آورنده یک منطق و سیاست نو در عرصه روابط بین‌المللی، با عنوان «سیاست تعاملی ضد نظام سلطه» دانستند و تأکید کردند: وظیفه سفیر و نماینده جمهوری اسلامی ایران، بکارگیری دیپلماسی کیفی، قوی و کارآمد برای پیشبرد «سیاست ضد نظام سلطه» است که لازمه آن نیز ایستادگی منطقی بر اصول انقلاب و مبانی شرعی و رودربایستی نداشتن نسبت به این اصول و مبانی است.
ایشان با تأکید بر اینکه اجرای عملی «سیاست ضد نظام سلطه» منحصر به جمهوری اسلامی ایران است، افزودند: در‌نظام سلطه دو طرف وجود دارند که یکی سلطه‌گر‌و دیگری سلطه‌پذیر است،اما جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا صراحتاً اعلام کرد، سلطه‌گر نیست و سلطه هیچ کشوری را هم نمی‌پذیرد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نو بودن «سیاست ضد نظام سلطه» در جهان و استقبال دولت‌ها، شخصیت‌ها و روشنفکران از این منطق جدید در عرصه روابط بین‌المللی، خاطرنشان کردند: سیاست ضد نظام سلطه دارای عقبه و پشتوانه‌های مستحکم استراتژیکی است که یکی از آنها پشتوانه عظیم مردمی انقلاب اسلامی است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه برخلاف برخی انقلاب‌ها، حرکت توفنده مردم از روز اول انقلاب اسلامی تاکنون کاسته نشده است، افزودند: در کدام کشور سراغ دارید که بعد از گذشت 31 سال، حضور مردم در مراسم سالگرد انقلاب، نه فقط کاهش نیابد، بلکه افزایش چشمگیر داشته باشد و این پشتوانه حضور مردمی، موضوع بسیار مهمی است که مخصوص جمهوری اسلامی ایران است.
ایشان پیشرفت‌های خیره کننده علمی و فناوری دانشمندان جوان ایرانی را یکی دیگر از پشتوانه‌های راهبردی سیاست ضد نظام سلطه برشمردند و خاطرنشان کردند: یکی دیگر از این پشتوانه‌ها، حضور مردمی کم نظیر در انتخابات به عنوان مظهر عالی مردم سالاری است که نه تنها کم نشده ،بلکه افزایش نیز یافته است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، حجم عظیم آبادانی و کارهای عمرانی در کشور در دولت‌های مختلف، و فعالیت‌های گسترده اجتماعی را از دیگر پشتوانه‌های راهبردی سیاست ضد نظام سلطه دانستند و تأکید کردند: همه این عقبه‌های استراتژیک، روحیه‌بخش، و زمینه‌ساز اعتماد به نفس نماینده جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور است تا با اتکاء بر آنها سیاست جدید و نو ضد نظام سلطه را بر پایه سه اصل عزت، حکمت، و مصلحت به پیش ببرد.
ایشان استفاده از قوت دیپلماسی را برای پیشبرد این سیاست، بسیار مهم ارزیابی کردند و افزودند: قدرت و تأثیرگذاری دیپلماسی از قدرت نظامی، تبلیغاتی و پول کمتر نیست و حتی در موارد متعددی بیشتر است‌، بنابراین باید برای اجرای سیاست ضد نظام سلطه از دیپلماسی قوی و کارآمدی که مبتنی بر منطق ، عقل و روح اعتماد به نفس است‌،استفاده کرد.
رهبر انقلاب اسلامی لازمه دیپلماسی قوی و کار آمد را در درجه اول اعتقاد کامل به مبانی شرعی، و اصول و اندیشه‌های انقلاب اسلامی دانستند و خاطرنشان کردند: در‌عرصه دیپلماسی باید با اعتماد به نفس ملی و بدون هیچ‌گونه رودربایستی در پا فشاری بر اصولِ انقلابی و مبانی دینی عمل کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای ، ایستادگی بر اصول انقلابی و مبانی شرعی را نقطه قوت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی دانستند و تاکید کردند:این ایستادگی همراه با منطق‌، نشان‌دهنده استحکام است و طرف مقابل را وادار به احترام و خضوع خواهد کرد.
ایشان با اشاره به برخی تصورات غلط در سال‌های گذشته مبنی بر لزوم استفاده از مفاهیم، روش‌ها و تشریفات مورد نظر غربی‌ها، برای همرنگ شدن و نزدیکی با آنها افزودند: این عده تصور می‌کردند با تکرار مفاهیم غربی‌ها و تسلیم در برابر آنها، جایگاه و منزلت ما ارتقا پیدا می‌کند در حالی‌که سخنان و مفاهیم غربی‌ها کهنه و مربوط به دویست سال قبل است، اما سخن و سیاست جمهوری اسلامی ایران، سخنی نو و تأثیرگذار‌است.
رهبر انقلاب اسلامی با قدردانی از اقدامات انجام گرفته در وزارت امور خارجه، به موفقیت‌های جمهوری اسلامی ایران در عرصه دیپلماسی و در‌مقابله با چالش‌های بین‌المللی اشاره کردند و افزودند: به عنوان مثال در موضوع هسته‌ای، با وجود حجم بالای دروغ، جنجال و فشار بر ضد‌نظام اسلامی، کشورهای قدرتمند دنیا، نتوانستند به اهداف خود برسند، که این موضوع بیانگر استحکام عظیم بنیان‌ها و بنیه قوی نظام جمهوری اسلامی ایران است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران از ابتدا اعلام کرده است که به‌دنبال دستیابی به توانایی علمی و فناوری در زمینه هسته‌ای بمنظور بهره گیری از آن در تأمین نیازهای صلح آمیز از جمله انرژی است.
ایشان افزودند: تبلیغات و جنجال سازی‌های برخی کشورهای غربی از جمله امریکا، انگلیس و همچنین صهیونیست‌ها، در این زمینه کاملاً دروغ است و خود آنها نیز می‌دانند که دروغ می‌گویند و این‌گونه مخالفت‌ها به ضرر آنها تمام خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند با وجود همه این فشارها، جمهوری اسلامی ایران در زمینه فناوری هسته‌ای پیشرفت‌های زیادی داشته است و تا هرجا هم که لازم باشد، پیشرفت خواهد کرد تا در این عرصه علمی و فناوری به خودکفایی برسد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با انتقاد از عملکرد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی افزودند: برخی اقدامات و گزارش‌های آژانس، نشان دهنده عدم استقلال این سازمان بین‌المللی است.
ایشان تأکید کردند: آژانس بین‌‌المللی انرژی اتمی نباید تحت تأثیر امریکا و برخی کشورها باشد زیرا این گونه اقدامات یک جانبه، اطمینان به آژانس و سازمان ملل متحد را از بین می‌برد و برای آبرو و حیثیت این مجامع بین المللی نیز بسیار بد است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اساس کار در وزارت امور خارجه، پیشبرد سیاست‌ضد نظام سلطه و تأثیرگذاری بر روابط بین‌المللی با استفاده از دیپلماسی قوی است، تأکید کردند: باید دیپلماسی کیفی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و هر دیدار و یا سخن در عرصه دیپلماسی، کاملاً سنجیده و مبتنی بر پیش بینی‌های صحیح باشد.
حضرت ایت الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود آشنایی با ظرایف فن پیچیده دیپلماسی و مذاکره را برای دیپلمات‌های کشور، مهم خواندند و افزودند: دیپلماسی عمومی از ابتکارات جمهوری اسلامی ایران است و باید توجه بیشتری به آن شود.
ایشان همچنین ارتباط تأثیرگذار با ایرانیان خارج از کشور را مورد تأکید قرار دادند.
در ابتدای این دیدار منوچهر‌متکی وزیر امور‌خارجه در سخنانی دستور کار نشست امسال سفرا و نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور را «تغییر در مدیریت جهانی، دیپلماسی عدالت محور» بیان کرد و گفت: تحکیم جایگاه ایران در معادلات سیاسی و اقتصادی منطقه، تأمین امنیت و منافع ملی، تقویت روح همبستگی اسلامی، دفاع از مقاومت در فلسطین و لبنان، و مقابله با سلطه‌طلبی و دخالت قدرت‌ها از جمله شاخص‌های سیاست خارجی است.
وزیر امور خارجه همچنین گزارشی از عملکرد وزارت امور خارجه در حوزه‌های منطقه‌ای، مشترک المنافع، آسیا، آفریقا، امریکای لاتین، و اروپا بیان و تأکید کرد: در همه این حوزه‌ها تلاش شده است تا با تفکیک و بازشناسی مواضع، روابطی هوشمندانه در عرصه بین المللی در چارچوب سه اصل عزت، حکمت، و مصلحت تنظیم شود.  

دادستان تهران:

دادستان تهران:
این طرز فکر که هر کس به دولت اعتراض کند به حاکمیت اعتراض کرده، رنگ باخته است


اجازه نخواهیم داد عده‌ای بدون مجوز به کف خیابان‌ها آمده و اعتراض کنند/روز عاشورا اسلامیت و جمهوریت نظام به خطر افتاد/در چهارشنبه سوری بحث شادی و بحث تعرض به حقوق دیگران از یکدیگر جداست.

ایلنا: دادستان تهران تاکید کرد: دیگر اجازه نخواهیم داد عده‌ای بدون مجوز به کف خیابان‌ها آمده و اعتراض کنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا عباس جعفری دولت‌آبادی طی سخنانی در مراسم تودیع و معارفه دادسرای بعثت به بیان روابط میان دولت و امنیت ملی پرداخت و با بیان اینکه سرزمین، جمعیت، دولت و حاکمیت 4 عنصر اساسی دولت ملی را تشکیل می‌دهند، گفت: اولین عنصر یک دولت ملی را تشکیل می‌دهند، گفت: اولین عنصر یک دولت ملی، جمعیت آن محسوب می‌شود و باید جمعیتی باشد تا دولت ملی شکل گیرد.
دادستان تهران با بیان اینکه بحث ایرانی بودن رئیس‌جمهور در اصل 15 قانون اساسی به بحث جمعیت باز می‌گردد، به بحث تابعیت اشاره کرد و اظهار داشت: تابعیت هم حق افراد است و هم موجب می‌شود تا دولت‌ها بتوانند از طریق آن جمعیت خود را کنترل کنند.
وی از سرزمین به عنوان دومین رکن دولت ملی یاد کرد و گفت: در طول تاریخ جنگ‌های بسیاری برای فتح سرزمین‌ها به وقوع پیوسته است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به تمامیت ارضی کشور تاکید بسیار شده به گونه‌ای که در اصل 78 قانون اساسی تغییر هرگونه خطوط را به کسب چهار پنجم آرای نمایندگان مجلس منوط کرده است.
جعفری دولت‌آبادی بحث سوم در این زمینه را دولت‌ها عنوان کرد و گفت: دولت‌ها می‌توانند سرنگون، جابه‌جا و یا استیضاح شوند و حتی شکل خود را از دست بدهند، به طور مثال در گذشته در سیستم ایران نخست‌وزیر بود حال آنکه دیگر وجود ندارد.
وی مساوی دانستن حکومت با قوه مجریه را خلط مبحث دانست و خاطرنشان کرد: اگر دولت را مساوی حکومت بدانیم، آنگاه هر تصمیم دولت برابر با تصمیم حکومت می‌شود در حالی که امروز بسیاری از تصمیمات دولت قابل ابطال است و دیوان عدالت اداری بسیاری از آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌های دولت را باطل می‌کند که این امر را هیچگاه نمی‌توان به معنای سرنگون کردن حکومت تلقی کرد.
جعفری دولت‌آبادی با بیان اینکه این طرز فکر که اگر هر کس به دولت اعتراض کند، به حاکمیت اعتراض کرده، رنگ باخته است، ادامه داد: دولت‌ها باید بر سرزمین جمعیت خویش حاکمیت داشته باشند و حاکمیت مثل چسبی است که این عناصر را به هم می‌چسباند.
دادستان تهران تهدید علیه حاکمیت دولت‌ها را به معنای تهدید علیه امنیت ملی قلمداد کرد و گفت: در خصوص تهدید علیه امنیت ملی دیدگاه مختلفی وجود دارد، قانون اساسی ما نیز جایی که نظام مورد تهدید قرار می‌گیرد را علیه امنیت ملی قلمداد کرده است.
وی در ادامه سخنان خود با طرح این پرسش که آیا حوادثی که در 8 ماه اخیر رخ داده، از مصادیق بارز علیه امنیت است یا خیر؟ گفت: در آغاز عده‌ای مطالب خود را پشت بحث‌های انتخاباتی مطرح می‌کردند و در نقد و انتقاد از انتخابات گام برمی‌داشتند. اوایل شیب اعتراض‌ها آرام بود اما هرچه به پایان سال می‌رسیم شیب اعتراضات تند شده و شعارهای انحرافی سر داده شد که اوج آن را در روز عاشورا شاهد هستیم. در آن روز اسلامیت و جمهوریت نظام به خطر افتاد. آنها با جمهوریت شروع کردند تا اسلامیت را براندازند.
وی افزود: آنها فکر می‌کردند که در روز عاشورا می‌توانند کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند اما غافل از اینکه این انقلاب اسلامی، الهی است و کسانی که در برابر آن ایستاده‌اند، نابود شده‌اند.
جعفری دولت آبادی خاطرنشان کرد: هنوز برای برخی این دست نامرئی که انقلاب را محافظت می‌کند، مشخص نیست و امیدواریم چشمان آنها باز شده و این دست را مشاهده کنند.
دادستان تهران ضمن تقدیر و تشکر از حضور پرشکوه مردم در راه سینمایی روز 22 بهمن، اظهار داشت: مردم در آن روز دانستند که حضورشان در خیابان‌ها لازم و ضروری است و امیدوارم مردم ما همیشه در صحنه بمانند و مطمئن باشند که جمهوری اسلامی با پشتوانه آنها دوام خواهد یافت.
داستان تهران از برخی گروه‌ها، جریانات و افراد که ادعا می‌کنند دولت مردم سایر مناطق را برای 22 بهمن به تهران آورده، انتقاد کرد و گفت: آنانی که فکر می‌کنند می‌توانند به این نظام آسیب بزنند، خداوند در روز عاشورا آنها را رسوا و ما را بیدار کرد.
وی ادامه داد: افرادی که با صدور بیانیه فضای جامعه و مردم را مخدوش می‌کنند، بدانند که مردم با حضور خود را 22 بهمن جواب آنها را داده و باز هم خواهند داد.
دادستان تهران تصریح کرد: دیگر اجازه نخواهیم داد عده‌ای بدون مجوز به کف خیابان‌ها آمده و اعتراض کنند. دیگر پرونده انتخابات بسته شده است.
جعفری دولت‌آبادی به چهارشنبه آخر سال نیز اشاره کرد و گفت: قطعا دستگاه قضایی با افرادی که بخواهند این روز را بهانه‌ای برای تعرض به حقوق مردم قرار دهند، برخورد قاطعانه‌ای خواهد شد.
وی با تاکید بر اینکه بحث شادی و بحث تعرض به حقوق دیگران از یکدیگر جداست، خاطرنشان کرد: به افرادی که می‌خواهند سوار این موج شوند، هشدار می‌دهم و از نیروی انتظامی و قضات می‌خواهم در این روز حضور پررنگ داشته و اجازه ندهند که به حقوق مردم تعرض شود.
دادستان تهران تصریح کرد: ما با شادی مخالف نیستم اما کسانی که بخواهند با آسیب‌رسانی به مردم عقده‌های خود را خالی کنند، پذیرفته نیست اما اگر مردم ما خود مدیریت کرده و اجازه ندهند، شادی و تفریح به عذاب و درد مبدل شود، بسیار مصوب‌تر خواهد بود.
وی در پایان گفت: تهدید علیه نظام پایان نخواهد یافت و مطمئن باشید ما نیز از پا نمی‌نشینیم و یک روز یاس بر آنها غلبه خواهد کرد.
http://ilna.ir/newsText.aspx?ID=110626

اگر دخالت مستقیم رهبری نبود، بازداشتگاه کهریزک تعطیل نمی‌شد

 اگر دخالت مستقیم رهبری نبود، بازداشتگاه کهریزک تعطیل نمی‌شد 

ساختمان شش طبقه سازمان بازرسی کل کشور، در تقاطع دو نام مهم در مرکز پایتخت (خیابان‎های شهید سپهبد قرنی و آیت‎الله طالقانی) حالا شش هفت ماهی است که دستخوش تغییراتی شده تا بر بالای آن طبقاتی تازه ساخته شود؛ صدای پتک‎ها و چکش‎ها، مانع از انجام مصاحبه در دفتر کار مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور سابق و رئیس فعلی بازرسی کل است و او می‎گوید: «این صدا روزی دو سه ساعتی هست؛ چون می‎خواهیم سریع‎تر کار ساختمان تمام شود، تا به دیگران بگوییم می‎شود کارها را زودتر هم انجام داد.»

نام پورمحمدی اگر چه تا قبل از انتخاب شدنش به‎عنوان وزیر کشور دولت اول محمود احمدی‎نژاد، چندان برای عموم شناخته شده نبود، اما جانشینی وزارت اطلاعات (پستی که او پس از روی کار آمدن دولت دوم خرداد از آن‎ استعفا کرد) و فعال شدنش در کسوت یکی از چهره‎های موثر بر شکل‎گیری اصلی‎ترین ساز و کار تشکیلاتی درون جبهه اصولگرایان (یعنی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب)، وی را به چهره‎ای شناخته شده در میان اهل سیاست مبدل کرد؛ جبهه‎هایی که احمدی‎نژاد را با فعالیت منظم در انتخابات شوراها و تشکیل آبادگران، به شهرداری تهران و پس از آن ریاست‎جمهوری ایران رساند؛ هر چند که بعدها برخی میثاق‎های نوشته شده و توافق‎های انجام شده، نادیده گرفته شد.

پورمحمدی گرچه ترجیح می‎دهد تا درباره این ماجراهای قدیمی و انتخابات اخیر سخن نگوید، اما به ناگزیر در طی مسیر سوالات، نکاتی تازه را درباره رویدادهای سیاسی یک دهه اخیر ایران بازگو کرده است.

آنچه می‎خوانید ماحصل بیش از دو ساعت گفت‎وگوی خواندنی با یکی از جوان‎ترین اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز است. گفت‎وگویی که در آن تحولات بعد از دوم خرداد و ماجرای قتل‎های زنجیره‎ای، نحوه تشکیل شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، انتخابات سال 84 و رقابت‎های سیاسی فشرده پیش از آن، رویدادهای وزارت کشور دولت نهم، موضع جامعه روحانیت در انتخابات اخیر و گزارش سازمان بازرسی درباره بازداشتگاه کهریزک بازخوانی شده‎اند. 

آقای پورمحمدی، نخستین‎باری که نام شما در فضای سیاسی کشور مطرح شد، مربوط به زمانی می‎شود که بعد از دوم خرداد عمادالدین باقی و مجموعه‎ای که با وی همراه بودند، شروع به فضاسازی علیه مدیران وزارت اطلاعات کردند و کسی تا آن موقع شما را به صورت آشکار نمی‎شناخت. با توجه به اینکه در آن برهه در متن قضایا بودید، فکر می‎کنید چه اتفاقاتی در فضای سیاسی آن روز در حال رخ دادن بود؟

متأسفانه در فضای سیاسی کشور ما، جریانی در آن زمان با طرح شعارهای مبهم، ایجاد جنجال، فضاسازی روانی و تبلیغی در پی این بود که سیاست‎های خود را به پیش ببرد و به نظرم این بدترین حرکتی بود که در آن زمان جریان دوم خرداد از خود بروز داد. به این معنا که جریان چپ در فضای سیاسی کشور براساس جوسازی و تقویت فضای احساسی، طرح ایراد اتهامات، فضاسازی و مظلوم‎نمایی جایگاه خود را در نزد افکار عمومی بالا برد و سبب به‎وجود آمدن حادثه دوم خرداد شد. بعد هم توانست پیروز انتخابات شود و هنرش هم فضاسازی رسانه‎ای و روانی بود و برجستگی دیگری از قبیل طراحی و برنامه‎ریزی توسعه‎ای در کشور نداشت. دیدیم که به سرعت این تفکر در حوزه‎های گوناگون خود را نشان داد و برای هر مسأله‎ای پرونده‎ای تبلیغاتی، روانی و جنجالی ایجاد می‎کرد تا از این طریق بتوانند رقبای خود را از میدان خارج کند. به‎طور طبیعی هدف یکی از این پرونده‎ها، بنده و دوستانمان بودیم و چون تلقی‎شان این بود که ما در وزارت اطلاعات هستیم و تیم حاکم را قبول نداریم و با آنان همفکر نیستیم، پس بنابراین باید با ما برخورد شود. زیرا بخشی از افرادی که در دایره قدرت سیاسی حضور یافته بودند، دارای سوابق امنیتی بودند و از قبل نسبت به همدیگر شناخت داشتیم و همین موضوع سبب می‎شد که آنان ما را به عنوان رقیب خود محسوب کنند.
 
در آن زمان حوزه فعالیت شما در وزارت اطلاعات بخش خارجی بود و طبیعتا این حوزه کاری نباید زیاد برای شما در فضای سیاسی آن زمان مشکل ایجاد می‎کرد؛ لطفا کمی در این باره توضیح دهید؟

در آن مقطع زمانی بنده در حوزه خارجی مشغول فعالیت بودم و همزمان سمت جانشینی وزیر اطلاعات را نیز داشتم و خواه ناخواه به‎عنوان یک مدیر ارشد وزارت اطلاعات مطرح بودم و طبیعی بود که آنان می‎خواستند بدنه اجتماعی و مدیریتی را که گرایش حزب‎اللهی و انقلابی داشت را بزنند و بخشی از این بدنه در سپاه، وزارت اطلاعات، نهادهای انقلابی و رسانه‎ها حضور داشتند و جریان دوم خرداد این فکر انقلابی را معارض جدی و رقیب خود می‎دانست و در سالهای بعد نیز این جریان انقلابی به اصولگرایان معروف شدند.

آنان در آن زمان جریان‎سازی و فضاسازی علیه جریان انقلابی را به جد تعقیب می‎کردند و پس از آن نیز داستان قتل‎های زنجیره‎ای مطرح شد و چون اساسا این مسأله به مصلحت کشور نبود، ما درباره آن سکوت کردیم. زیرا فکر می‎کردیم که ورود به این مسأله به نوعی بازی کردن در زمین دشمن است و هر چقدر درخصوص آن بیشتر صحبت کنیم، به نفع دشمن می‎شود و در این راستا نیز شاید برخی از مسائل که مربوط به دفاع از حقوق شخصی ما نیز می‎شد، به سبب جلوگیری از ایجاد تنش و اختلاف، در آن باره سکوت کردیم. واقع مطلب این بود که در قتل‎های زنجیره‎ای اغلب عوامل اصلی در آن از لحاظ ذهنی طرفدار جریان دوم خرداد بودند و در آن مقطع نیز این موضوع مطرح شد.

به هر حال پرونده قتل‎های زنجیرهای، پرونده‎ای پیچیده و سخت بود و اینکه ما بگوییم این پرونده متهم اصلی‎اش جریان دوم خرداد بوده و طرف دیگر مسأله دیگری را طرح کند و اختلافات تشدید شود به نفع دشمنان نظام بود و اساسا دشمنان دوست دارند که به آن بپردازند.

به هر حال موضوعی بود که مخالف همه ارزش‎ها، اعتقادات و اصول دینی و قانون اتفاق افتاده بود و باید با قدرت با آن مبارزه می‎شد که دیگر تکرار هم نشود، اما نباید تبدیل به یک جنجال و مسأله‎ای تضعیف کننده و ضد امنیت ملی تبدیل می‎شد که از این جهت بنده خیلی دقت کردم تا وارد این بازی‎ها نشوم.
 
در آن برهه چه اتهاماتی علیه شما از سوی آنان طرح شد؟

با وجود این، اتهامات زیادی نیز علیه بنده طرح شد و خودشان نیز می‎دانستند تخلفات صورت گرفته در حوزه کاریم نبوده و اساسا در این جهت بنده دخیل و مطلع نبوده‎ام. ولی آنها قصد داشتند بنده را در حواشی این موضوع وارد کنند و با اتهام‎زنی، یک حادثه شخصی و خیلی ناگوار را که در خانواده ما به‎وقوع پیوسته بود و خانم عفیف و نجیبی به شدیدترین شکل به قتل رسیده بود را سوژه خوبی برای اهداف خود یافتند و این موضوع را بردند جزو پرونده قتل‎های زنجیره‎ای و پس از مدتی بنده را هم شریک این پرونده کردند و این خود جزو هنرمندی‎های ژورنالیستی و جنگ روانی‎ای بود که در آن زمان از سوی جریان دوم خرداد اجرا شد و باید گفت که آنقدر قضیه لوث و رسوا بود که آقای خاتمی نیز در نامه‎ای اعلام کرد که اتهاماتی که به فلانی نسبت داده‎اند، ناروا و محکوم است.
 
پس با این اوصاف در آن مقطع فشار روانی زیادی روی شما بوده است؟

‎بله، جنگ روانی علیه بنده و دیگر نیروهای ارزشی فوق‎العاده بود و برای بیان این مسأله، آن را باید درک کرد. هرکسی در آن زمان اگر کلمه‎ای می‎گفت، مورد هجوم رسانه‎های دوم خردادی و هم‎پیاله‎های آنان قرار می‎گرفت که هنوز هم این روابط بین آنان وجود دارد، اینکه برخی از دوم خردادی‎ها ادعای این را دارند که از جهت مبانی نظری با هم‎پیاله‎های خود همگرا نیستند، باید گفت که تاکنون آنها با هم بوده‎اند و این یکی از مشکلاتی است که فضای سیاسی جامعه را به نحوی آلوده کرده و هنوز نیز این واقعیت تلخ نه فقط وجود دارد، بلکه تشدید هم شده است، ولی در ظاهر ادعاهایی مطرح میکنند که با رفتار آنان تطبیق ندارد.
 
تقریبا می‎توان گفت که جنگ عناصر اطلاعاتی بوده است؟

خیر، جنگ اطلاعاتی نبوده. البته در این حوزه عناصر اطلاعاتی بودند، ولی بخش بزرگی از آنها در فضای سیاسی و رسانه‎ای فعال شده بودند و دولت را نیز در اختیار داشتند که به هر حال فضای حاکم در آن زمان اینچنین بود.
 
بعد از طرح اتهامات علیه شما، چه شد که در دادگاه طرح شکایت کردید؟

وقتی که اتهامات علیه بنده با کدهای ریز و شبهه‎برانگیز طرح شد، دیدم که دیگر جای سکوت نیست و باید نسبت به آن واکنش نشان دهم. از این‎رو علیه آقای گنجی و باقی شکایت کردم و در دادگاه نیز شخصا شرکت کردم و وکیل هم نگرفتم و درنهایت هر دو نفر در دادگاه محکوم شدند. البته بنده اصلا تمایل ندارم کشمکش‎ها و مسائل شخصی را مطرح و تعقیب کنم، ولی در این قضیه دیدم که این موضوع، شخصی نیست و درواقع ترور شخصیت و اتهام‎زنی ناروا برای مقاصد پلید و غیرانسانی است که در جامعه دارد اتفاق می‎افتد و اگر در اینجا کوتاهی شود، این موضوع تبدیل به فرهنگ و سنت می‎شود و به هر دلیلی کسی را که بخواهند از صحنه حذف کنند، از این روش استفاده خواهند کرد. به همین علت در دادگاه طرح دعوا کردم.
 
در آن سالها نیروهای ارزشی و انقلابی تشکلی به‎ نام شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را تشکیل دادند و حضرت‎عالی نیز در آن حضوری فعال داشتید. لطفا کمی درخصوص روند تشکیل این شورا توضیح دهید؟

بعد از داستان دوم خرداد، شوک جدی به نیروهای حزب‎اللهی و کسانی که روی مسائل انقلابی و ارزشی حساسیت و تأکید ویژه داشتند، وارد شد و آنان را بیش از یک سال زمین‎گیر کرد. بنده نیز تا یک سال پس از جریان دوم خرداد در وزارت اطلاعات بودم و امکان فعالیت سیاسی برایم وجود نداشت. پس از یک سال و نیم و عزل از مسئولیتم، از آنجا استعفا دادم و وقتی که بیرون آمدم با توجه به شرایط و موقعیت‎ها ترجیح دادم که بیشتر، فعالیت‎های فرهنگی ـ سیاسی انجام دهم و به مباحث علمی و کارهای حوزوی روی آوردم. پس از مشورت با دوستان به این نتیجه رسیدیم که کار مشترکی را به صورت جمعی باید تعقیب کنیم تا بتوانیم از این مرحله عبور کنیم و تقریبا در تشکیل این شورا همه فعالان عرصه سیاسی حضور داشتند. عده‎ای از تشکل‎ها مانند جبهه پیروان خط امام و رهبری و برخی از شخصیت‎ها مانند آقایان ناطق نوری و لاریجانی و دوستان دیگر حضور داشتند و همه همفکر بودند و البته در آن مقطع بنده برای کارهای تشکیلاتی خاص کمی فعال شدم و یک مقدار هم جلو رفتم.
 
 یعنی قصد تأسیس حزب داشتید؟

بله، حزب یا شبه‎حزب. ولی به دلایلی ادامه پیدا نکرد تا بحث شورای هماهنگی نیروهای انقلاب پا گرفت و بنده شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را بهترین و مناسب‎ترین مدل برای آن لحظه تاریخی جریان ارزشی و انقلابی دیدم، برای همین نیز همه در این جهت بسیج شدند و بنده نیز چون فراغت بیشتری داشتم، در شهرهای مختلف سخنرانی میکردم و تقریبا از اواسط سال ١٣٧٨ شورای هماهنگی به‎صورت جدی کار خود را آغاز کرد.
 
 بعد از حادثه ١٨ تیر 1378 و گروه وفاق، شورای هماهنگی فعال شد؟

گروه وفاق تحرک زیادی نداشت، ولی تشکیل شورای هماهنگی با یک فاصله انجام شد و نخستین تجربه کاری این شورا نیز در انتخابات شوراهای شهر و روستا بود.
 
نسبت شما با ایده آبادگران چه بود؟

آبادگران عنوانی بود که در شورای هماهنگی برای تیم شورای شهر تهران در نظر گرفته شد و هویتی مستقل نداشت.
 
چگونه شد که آبادگران دارای هویت مستقل شد؟

در آن مقطع آقای احمدی‎نژاد از سوی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، مسئول کار ساماندهی در تهران برای انتخابات شوراها بود و ما نیز در انتخابات شوراهای مابقی استانها فعالیت می‎کردیم. گروه تهران به نام آبادگران آمد و تابلوی تبلیغاتی آنها به این نام بود و عملا آبادگران هویت مستقل نداشت. البته بعد از پیروزی دوستان، عده‎ای تصمیم گرفتند آن را به عنوان هویت سیاسی مطرح کنند که می‎شود گفت بهره‎برداری برخی از این آقایان از موقعیت پیش آمده بود، در حالی‎که آن مجموعه‎ای از شورای هماهنگی بود که برای انتخابات شورای شهر تهران شکل گرفته بود.

بعد از انتخابات شوراها، آیا در انتخابات مجلس و ریاست‎جمهوری نیز همچنان در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب فعالیت می‎کردید؟
بله، تا آخر فعالیت میکردم.
 
در انتخابات ریاست‎جمهوری بحث میثاق و تعهد آقایان در میان بود و در آن زمان کدامیک از آقایان برخلاف قول خود که به نظرسنجی وفادار باشد، درنهایت وفادار نماند؟

به نظر بنده در آن مرحله تجربه خوبی را در شورای هماهنگی نداشتیم، زیرا نتوانستیم به یک حرکت مشترک برسیم، چون دوستان دیدگاه‎های متفاوتی داشتند و برخی از کاندیداها نیز اصرار جدی بر حضور و بقا داشتند و درنهایت این مسائل سبب شد که مجموعه نیروهای شورای هماهنگی به جمع‎بندی نهایی نرسند و عملا شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نتوانست ظرفیت جریان اصولگرا را روی کاندیدای واحد متمرکز کند.
 
آن میثاق و ایده نظرسنجی به چه علت موفق نشد؟

چون افرادی که کاندیدا بودند، خود را نسبت به آن ملتزم ندانستند.
 
مگر وعده و امضا نکرده بودند؟

چرا، ولی دلیل می‎آوردند که فلان کس موردی را نقض کرده یا فلان کس چنین حرفی را زده و همین مسائل سبب شد به آن عمل نکنند.
 
به نظر شما چرا فردیت افراد توانست این تجربه گروهی را متلاشی کند؟

ما در کشور تجربه کار تشکیلاتی قدرتمند و موفق نداریم و دوستانی که بیشترین بهره‎برداری را از فضای سیاسی و مجموعه شورای هماهنگی کردند، بعد آمدند و خود، تئوری ضدتشکیلاتی و حزبی را در کشور تبلیغ کردند و یکی از آنها آقای احمدی‎نژاد است که خیلی با رفتار تشکیلاتی و سازمان‎یافته سیاسی، دست کم در حال حاضر موافق نیست و آن را نمی‎پسندد. ولی ایشان تمام مسیر رشد خود را به این وسیله طی کرده است. ظاهرا ایشان با کار تشکیلاتی تا جایی همراهی داشت که به آن باور داشت و جایی که با عقیده‎اش متعارض بود، آن را رها کرد. چون التزام قانونی و یا تشکیلاتی قوی به این موضوع وجود ندارد، از این جهت شورای هماهنگی نیز که متشکل از افراد حقیقی و مستقل بود نمی‎توانست برای اعمال نظر اعضا را تحت فشار قرار دهد.
 
  آیا پیش از انتخابات ١٣٨٤ شایعه‎ای مربوط به اینکه آقای لاریجانی قصد کناره‎گیری دارد، مطرح بود؟

بله، حتی مرحله‎ای پیشنهاد شد که با وجود تفرقه‎ای که ایجاد شده، آقای لاریجانی ادامه ندهد. ولی برخی از دوستان و آقای لاریجانی گفتند که خیلی‎ها به اتکای ما وارد صحنه شدند و این خود بدعهدی و بدقولی است که در این زمان انصراف دهیم و درنهایت تا آخر ادامه دادند.
 
بعد از انتخابات ریاست‎جمهوری نهم، شما و آقای جهرمی تنها کسانی بودید که از شورای هماهنگی نیروهای انقلاب وارد مجموعه دولت به عنوان وزیر شدید، این موضوع به چه علت بود؟

خیر، ما تنها نبودیم؛ افراد متعددی در دولت حضور داشتند.
 
 بقیه افرادی که در دولت حضور پیدا کردند، افرادی را شامل می‎شدند که در ستاد آقای احمدی‎نژاد کار کردند و یا از ایثارگران جدا شده و به ستاد ایشان رفته بودند، اما به‎طور مشخص شما و آقای جهرمی در ستاد آقای لاریجانی کار کردید و به‎عنوان وزیر در کابینه حضور یافتید.

این بخش از افراد بین هفته اول و دوم و تقریبا در فاصله بین دو هفته جابه‎جا شدند و اتفاقا آقای جهرمی با آقای احمدی‎نژاد همفکری می‎کرد و مشورت می‎داد. زیرا آقای جهرمی ارزیابی‎شان این بود که احمدی‎نژاد می‎تواند موفقیت پیدا کند، ولی در آن زمان نظرسنجی‎هایی که در اختیار ما بود این موضوع را نشان نمی‎داد. از این جهت آقای جهرمی به آقای احمدی‎نژاد نیز کمک می‎کرد و بنده نیز طبق روال شورای هماهنگی به علت فکر تشکیلاتی‎ام، مشغول فعالیت بودم و آقای احمدی‎نژاد نیز بعد از اینکه رأی آورد اظهار داشت که از همه نیروهای اصولگرا استفاده خواهد کرد که تا حدودی این موضوع انجام شد.
 
 لطفا یک مقدار راجع به نحوه ورودتان به دولت توضیح دهید؟

بنده در این قضایا داستان دیگری داشتم، که از این قرار بود؛ عده‎ای از افراد برای وزارت اطلاعات پیشنهاد شده بودند و آقای احمدی‎نژاد با آن دوستان صحبت کرده بود و همه آنها آدرس بنده را داده بودند. این موضوع سبب شد که آقای احمدی‎نژاد با بنده نیز صحبت کند. در ابتدا من استنکاف کردم، اما ایشان گفت که برنامه‎ای برای این وزارتخانه تهیه کنید تا هرکسی می‎خواهد مسئولیت آن را برعهده بگیرد، استفاده کند. پس از چند روز آقای احمدی‎نژاد بنده را دوباره خواست و گفت که موضوع وزارت شما را با مقام معظم رهبری در میان گذاشتم و ایشان نظر موافق داشتند و بنده نیز گفتم اگر نظر ایشان است، حرفی ندارم و این سبب شد که وارد کابینه شوم.
 
این موضوع برای زمانی است که گزینه وزارت اطلاعات بودید؟

بله، بنده و آقای صفارهرندی اولین کاندیدای دو وزارتخانه‎ای بودیم که توسط آقای احمدی‎نژاد انتخاب شدیم و ایشان در جلسه‎ای به ما دو نفر گفت که شما به‎عنوان وزیر قطعی شده‎اید و بعد ایشان به بنده، آقای جهرمی و آقای صفارهرندی گفتند که شما با کاندیداهای پیشنهادی مصاحبه کنید که مسئولیت مصاحبه با اعضای سیاسی، امنیتی و فرهنگی کابینه با ما بود.
 
 آقایان الهام، رهبر و دانش‎جعفری هم ظاهرا کار مصاحبه از اعضای کابینه را انجام دادند؟

بله، آقایان رهبر و دانشجعفری با وزرای اقتصادی مصاحبه می‎کردند. چند روز بعد از آن نیز آقای رهبر و دانشجعفری حضورشان در کابینه قطعی شد و فقط جایشان مشخص نبود که وزیر اقتصاد یا معاونت رییس‎جمهور شوند.
 
به چه صورت کاندیدای وزارت کشور شدید؟

نهایتا برای وزارت کشور هم چند نفر کاندیدا شدند و کمیته ما پس از مصاحبه با آنها گزارش آن را به آقای احمدی‎نژاد داد که مورد قبولشان واقع نشد.
 
چه کسانی بودند؟

حالا دیگر از این موضوع گذشته و بازگو کردن نام آنها لزومی ندارد.

 مرحوم کردان هم مطرح بودند؟خیر.

 آقای سیدمهدی هاشمی چطور؟
خیر، ایشان هم مطرح نبودند.

یعنی وزرایی که بعد از شما در وزارت کشور آمدند، اصلا در ابتدا مطرح نبودند؟
خیر، هیچ‎کدام از آنها در ابتدا مطرح نبودند.

داشتید در مورد کاندیدا شدن خودتان در وزارت کشور توضیح می‎دادید؟

بله، در روزهای آخر یکی دو بار آقای احمدی‎نژاد به دوستانی که در جلسه لیست افراد را تهیه می‎کردند، گفت که اسم آقای پورمحمدی را هم برای وزارت کشور بنویسید. بنده هم به شوخی به آقای احمدی‎نژاد گفتم که نه آقا، حالا که قرار شده ما به شما کمک بدهیم، ما را از این قضیه محروم نکنید و همان وزارت اطلاعات برای ما بس است، چون دو تا پست که بخواهید به ما بدهید، در نهایت از ده مانده و از شهر رانده می‎شویم. قرار بود روز یکشنبه اعضای کابینه به مجلس معرفی شوند که بنده جمعه قبل از آن در مسافرت بودم و ساعت ١١ شب ظاهرا آقای زریبافان تماس گرفتند و گفتند که آقای احمدی‎نژاد شما را برای وزارت کشور در نظر گرفته و برنامه‎تان را برای این وزارتخانه تهیه کنید. بنده گفتم که در این شرایط آمادگی برای تهیه برنامه ندارم که آقای زریبافان گفت که به هر حال آقای احمدی‎نژاد تصمیم خود را گرفته است و خدمت مقام معظم رهبری نیز مطرح شده و مورد موافقت ایشان نیز قرار گرفته است. در آن مقطع با وزارت کشور آشنا نبودم. فردا صبح سریعا به تهران آمدم و با وزارتخانه تماس گرفتم و برنامه‎های وزرای سابق را درخواست کردم که برایم بفرستند. همان روز با آقای محسنی‎اژه‎ای برای وزارت اطلاعات صحبت شده بود که ظاهرا ایشان تردیدی داشتند که خدمت مقام معظم رهبری می‎رسند و با تأکیدی که رهبری می‎کنند، همان روز یعنی شنبه آقای محسنی‎اژه‎ای برای وزارت اطلاعات و بنده برای وزارت کشور قطعی شدیم و البته برنامه‎ام را روز سه‎شنبه ارایه کردم.
 
شما زمانی که برای کسب رأی اعتماد به مجلس رفتید، جزو وزرایی بودید که مخالفین زیادی داشتند. ولی بعد از سه سال که از وزارت کشور می‎خواستید کنار بروید، برخی از آن افرادی که جزو مخالفین شما بودند، تبدیل به موافق شده و نسبت به کناره‎گیریتان از وزارت کشور مخالفت می‎کردند، علت مخالفت‎های اولیه و موافقت‎های بعدی را چه می‎دانید؟

جریان چپ در مجلس با بنده مخالف بود و بعد از آن چند نفر از آنها می‎گفتند که ما به تو رأی دادیم، ولی بنده این قضیه را باور نداشتم، چون ٩٠ رأی مخالف و ٤٠ رأی ممتنع داشتم که تقریبا جزو سنگین‎ترین رأی‎های منفی بود. تمام دوم خردادی‎های مجلس به بنده رأی منفی دادند و یک جمع متشکل از جریان اصولگرا نیز به بنده رأی منفی دادند و حرف این دوستان نیز این بود که پورمحمدی چهره‎ای امنیتی است و اگر در وزارت کشور حضور یابد، این وزارتخانه را امنیتی می‎کند که برای کشور مناسب نیست. بنده نیز در جواب این شبهه گفتم که وقتی یک طلبه با لباس روحانیت وارد دستگاهی امنیتی می‎شود، نشان از این دارد که براساس تکلیف و نه میل خود بوده، چون طلبه اساسا لباسش گویای این موضوع است که عنصری فرهنگی است و به‎دنبال کار فکری بوده است. در مجلس گفتم که در وزارت اطلاعات هم بیشتر کارهای غیرامنیتی انجام داده‎ام.

پس از رأی اعتماد و وقتی که در وزارت کشور حضور یافتم، مجال عملی برای بروز آنچه که حرفش را زده بودم فراهم شد و در مدت ٣٣ ماه حضورم در وزارت کشور، شاید قوی‎ترین کارکردهای سیاسی و اجتماعی و حتی عمرانی را داشتم و به بیانی، به دلیل تجربه‎های مختلف و ازجمله امنیتی، علاوه بر موفقیت در بخش امنیت، در سایر بخش‎ها نیز طبق اظهار بسیاری از افراد مطلع موفق بودیم که خداوند را بی‎نهایت شاکرم.
 
یکی از موارد جدی در وزارت کشور شما که سبب اعتراض نمایندگان مجلس شد، بحث تغییر استاندارها بود. در این خصوص مقداری توضیح دهید؟

خیر، به این شکل نبود. وقتی دولتی جدید روی کار می‎آید و مردم با انتخاب تمایلات خود را بروز می‎دهند، طبعا کابینه حالتی جدید پیدا می‎کند و استانداران نیز جزو مقامات بالای هر دولتی هستند و تغییر استانداران کاری طبیعی است.
 
منظورم تغییراتی بود که در حین کار دادید؟

ما در جابه‎جایی اول استانداران تا جایی که امکان داشت، نظرات نمایندگان را گرفتیم و تعامل قابل قبولی نیز بین وزارت کشور و نمایندگان ایجاد شد و در باره دیگر تغییرات نیز دو ـ سه تغییر بیشتر در زمان بنده صورت نگرفت. ولیکن بنا بود تغییراتی ایجاد شود که بنده با آن موافق نبودم و علت هم این بود که اعتقاد داشتم نظام اجرایی و مدیریتی کشور متزلزل می‎شود و به مصلحت نیست و تغییرات سبب لطمه به کشور می‎شود، زیرا در هر استان ٧٠ اداره کل و سازمان و مؤسسه وجود دارد که تغییر یک استاندار، سبب تغییر مسئولان ادارات کل، فرمانداران و بخشداران می‎شود که پیامدهایی به‎دنبال خود دارد. این خود یکی از موضوعاتی بود که سبب اختلاف دیدگاه‎های بنده با آقای احمدی‎نژاد شد. در وزارت کشور سعی کردم افرادی همگرا و همفکر با دولت انتخاب شوند و نتیجه آن را تقریبا می‎شد در انتخابات مجلس و بعد از آن در انتخابات ریاست‎جمهوری دهم دید و اگر اساسا تیم همکار بنده ناموفق بودند، نباید آقای احمدی‎نژاد این مقدار رأی می‎آورد و رأی ایشان محصول تلاش مجموعه بزرگ اجرایی کشور بود که بار سنگین آن بر دوش وزارت کشور است.
 
درباره نحوه کنار رفتن شما از وزارت کشور لطفا مقداری توضیح دهید؟

در هفته اول سال، بعد از تعطیلات چند روز اول، یعنی در هشتم فروردین ماه ٨٧ در جلسه شورایعالی امنیت ملی آقای احمدینژاد را دیدم و ایشان پرسید: «کجایید؟» گفتم: «هفته اول بعد از انتخابات، خسته و مریض بودم و مقداری استراحت کردم. اگر بشود دو ـ سه روزی را می‎خواهم به سفر بروم.» که آقای احمدی‎نژاد گفت: «چه زمانی برمی‎گردید؟» در جواب ایشان گفتم که روز چهاردهم فروردین وقتی ادارات باز می‎شوند، برمی‎گردم. گفت: «در این روز شما را ببینم.» پس از آن جلسه، آقای لاریجانی گفت: «خبرهایی شنیدم که احتمال جابه‎جایی شما وجود دارد.» در روز سیزده فروردین از دفتر آقای رییس‎جمهور تماس گرفته شد که برای روز چهاردهم فروردین وقت ملاقاتی برای بنده گذاشته شده و بعد از یک ساعت دوباره از دفتر رئیس‎جمهور تماس گرفته شد و گفتند که وقت ملاقات نیم ساعت جابهجا شده. بنده که دیدم دفتر رئیس‎جمهور اینقدر نسبت به این دیدار حساس است، آقای لاریجانی نیز آن سخنان را در جلسه شورای امنیت به بنده گفته بود و آقای احمدی‎نژاد هم خواستار دیدار با بنده است، فهمیدم که مسأله‎ای درباره رفتنم از وزارت کشور مطرح شده.
 
در دیدار با آقای احمدی‎نژاد چه گذشت؟

چهارشنبه، مصادف با چهاردهم فروردین پیش آقای احمدی‎نژاد رفتم و ایشان گفت که می‎خواهد در وزارت کشور جابه‎جایی صورت دهد. بنده نیز گفتم که اختیار با شماست و از اینکه امکان خدمت در این مدت را به من داده‎اید تشکر میکنم. ایشان گفت: «شما باید به جای دیگری بروید.» در پاسخ گفتم: «اینکه به کجا بروم مهم نیست، وزارت کشور مهم است.» همچنین به آقای احمدی‎نژاد گفتم: «کسی را برای وزارت کشور در نظر دارید؟» ایشان گفت: «خیر.» گفتم: «اگر کسی را در نظر دارید عنوان کنید تا برایش در مجلس رأی بگیرم و اگر هم می‎خواهید سرپرست بگذارید، توجیهش کنم.» ایشان در این ملاقات اظهار داشت که موضوع خودتان مهم است که من باز هم گفتم که وزارت کشور مهمتر است و بعد از آن هم ٢٠ روز دیگر مرحله دوم انتخابات را داریم و شرایط خیلی سختی برای ماست. فردای آن روز، سمینار مشترک استانداران و وزرا بود و به آقای احمدی‎نژاد گفتم: «می‎خواهید این موضوع را فردا اعلام کنیم؟» که ایشان در جواب گفتند: «هیچ‎کس نفهمد.» در سمینار به علت اینکه ما میزبان بودیم در جلسه یک مقدار جدی‎تر کارها را پیگیری کردم تا کسی متوجه این موضوع نشود و حتی یکی ـ دو بار به آقای احمدی‎نژاد انتقاد کردم و نظر دادم که آقای احمدی‎نژاد نیز موضوع را فهمید که ایشان نیز یک مقدار جدی‎تر و گرمتر، مثل کسی که تا حالا هیچ مسأله‎ای با هم ندارند برخورد کرد و بعد هم که خبرنگارها از سخنگوی دولت موضوع برکناری من را سوال کردند که ایشان گفت دروغ سیزده است، تحلیل من این بود که آقای الهام از گرمی رفتار بنده و آقای احمدی‎نژاد اصلا فکر نمی‎کرد که قضیه کنار رفتن من از وزارت کشور جدی باشد. پس از این قضایا، یک بار آقای احمدی‎نژاد در دولت به من گفت: «چه کار کردید؟» گفتم: «شما برای وزارت کشور چه کار کردید؟» و ایشان دو ـ سه پیشنهاد برای سفارت و فعالیت‎های خارجی دادند که بنده گفتم: «تمایل به رفتن به خارج از کشور ندارم.»
 
علت طولانی شدن این موضوع چه بود؟

به آقای احمدی‎نژاد گفتم که درخواستی از شما ندارم، ولی از شما یک مطلب را می‎خواهم که به آن فکر کنید و آن این است که ٢٠ روز بیشتر به انتخابات مرحله دوم مجلس هشتم نمانده است و شاید جابه‎جایی من مشکلی برای این موضوع پیش بیاورد. تودیع بعد از مرحله دوم باشد بهتر است که یکی از دوستان درنهایت به من گفت که آقای احمدی‎نژاد گفته که برنامه جابه‎جایی بعد از مرحله دوم انتخابات صورت می‎گیرد که ما نیز کارها را جدی دنبال کردیم و پس از مدتی که از انتخابات گذشت، شنیدیم که مقام معظم رهبری با آقای احمدی‎نژاد صحبتی داشته و گفته‎اند که خوب است گزارش انتخابات را وزیر کشور به مجلس ارائه کند و ما نیز در حال تهیه گزارش انتخابات بودیم که در روزهای آخر اردیبهشت و 10 روز قبل از تشکیل مجلس، حکم پایان مسئولیت من صادر شد.
 
آیا مقام معظم رهبری با جابهجایی شما موافقت کردند؟

 در مورد جابه‎جایی بنده نیز ظاهرا نظر رهبری گرفته نشده بود و چون قضیه علنی شده بود، حضرت آقا نیز در این رابطه اظهار نظری نکردند.
 
در مورد انتخاب سرپرست یا وزیر بعدی با شما مشورتی شد؟

خیر، بنده رفته بودم برای افتتاح حسابداری عملیاتی یکی از مناطق شهرداری تهران و سخنرانی در آنجا، بعد هم در مسیر رفتن به اجلاس دادستان‎های سراسر کشور در سالن کنفرانس اسلامی بودم که در بین راه از دفتر رئیس‎جمهور تماس گرفتند و گفتند نامه‎ای حاوی تقدیر و تشکر و معرفی سرپرست وزارتخانه برای شما ارسال شده که در آنجا به آیت‎الله هاشمی شاهرودی گفتم که این آخرین نطق بنده به‎عنوان وزیر کشور است.
 
بعد از این ماجراها، می‎رسیم به انتخابات امسال؛ شما عضو جامعه روحانیت مبارز هستید، چرا جامعه روحانیت مبارز برای حمایت از نامزد واحد در انتخابات به توافق نرسید؟

در جامعه روحانیت بحث‎های زیادی مطرح شد. شاخص‎هایی در آنجا مطرح بود و آقایان براساس آن شاخص‎ها که از کاندیدا مطرح می‎کردند، یک سری انتقاداتی نیز داشتند. به‎خاطر این قضایا این سوال مطرح شد که آیا جامعه روحانیت باید در انتخابات کاندیدایی معرفی کند یا اینکه تنها دعوت به مشارکت و انتخاب اصلح کند؟ بحث بر سر این مسأله بود که کاندیدایی اگر بخواهد معرفی شود، فقط آقای احمدی‎نژاد است و نه کاندیدای دیگر؛ از طرفی خود آقای احمدی‎نژاد نیز بیان می‎کرد که وابسته به هیچ تشکیلاتی نیست و حالا اگر دوستانی می‎خواهند از وی حمایت کنند، معنی این را نمی‎دهد که کسی که وی را تأیید کند، فردا اگر دیدگاهی داشته باشد، ایشان ملتزم به اجرای آن هستند و از طرفی هم جامعه روحانیت، جایگاه آقای احمدی‎نژاد را خیلی متزلزل نمی‎دید که احتیاج به حمایت جدی داشته باشد.
 
ولی افرادی مانند آقای ناطق در جلسه جامعه روحانیت ظاهرا نظرشان روی آقای موسوی بوده؟

در جلسه جامعه روحانیت به این عنوان که از آقای موسوی برای کاندیداتوری حمایت شود، صحبتی نشد. ولی مثلا برای دفاع از آقای احمدی‎نژاد الزاما باید علیه آقای موسوی موضع بگیرند، مورد مخالفت برخی از افراد قرار گرفت و ضرورت آن را رد کردند و این موضوع به این معنا نبود که از موسوی حمایت کنند.
 
یعنی این شائبه که جامعه روحانیت بعضی از اعضایش از موسوی حمایت می‎کردند، درست نبود؟

یکی- دو نفر نظرشان به آقای موسوی بود و در برخی جاها هم اعلام کرده بودند، ولی هیچ ظهور و بروزی در جلسات نبود و تنها کاندیدای مطرح در جامعه روحانیت، احمدی‎نژاد بود و برای وی نیز رأی‎گیری شد و تعداد آرای آقای احمدی‎نژاد، دو - سه نفر بیشتر از عدمرأی بود، اما به حد نصاب نرسید و اگر رأی‎ها به حد نصاب می‎رسید، جامعه روحانیت ایشان را معرفی می‎کرد و این عدم حد نصاب سبب سکوت جامعه روحانیت در این خصوص شد.
 
آیا با تصوری که آن موقع از آقای موسوی داشتید، اصلا فکر می‎کردید که ایشان بعد از انتخابات چنین فضایی را به‎وجود بیاورند؟

خیر، یکی از ابهامات و نقاط کور ذهنی ما در آن موقع این بود که اصلا چنین تلقی‎ای نداشتیم و در این راستا باید گفت که ادعایی که آقای موسوی درباره خود دارد، در زمان دوم خرداد علیه کاندیدای اصولگرا به بدترین شکل انجام شد و اصولگرایان سکوت کردند و به رأی مردم احترام گذاشتند. سوال خیلی بزرگ اینجاست که چطور آنها به رأی مردم احترام نمی‎گذارند و چنین غیرمدنی برخورد می‎کنند؟
 
شما با آقای موسوی دیداری هم داشتید؟

فقط پارسال در مجمع تشخیص مصلحت نظام، زمانی که برای قانون انتخابات یکی ـ دو بار رفته بودم با آقای موسوی دیدار داشتم، ولی قبل از انتخابات با برخی افراد که مرتبط با آقای موسوی بودند، صحبت و به سوالات آنها درباره نظارت سازمان بازرسی پاسخ گفته بودم، همچنین در آن زمان به آنها این توصیه را نیز کرده بودم که آقای موسوی دارای سوابق انقلابی است، ولی برخی از افرادی که از ایشان حمایت می‎کنند خطشان با آقای موسوی نمیخواند و آقای موسوی نیز دو ـ سه بار پیغام یا تلفنی راجع به شرایط انتخابات سوال کرده بودند که بنده گفتم نظارت‎ها برابر قانون و روند انتخابات صورت می‎گیرد.
 
آیا پس از انتخابات با آقای موسوی صحبتی هم داشتید؟

بله، روز بیست و چهارم خرداد زمانی که آقای احمدی‎نژاد در میدان ولیعصر برنامه داشت، زمانی که جمعیت از میدان ولیعصر بازمی‎گشت و بنده نیز از ساختمان سازمان بازرسی در خیابان طالقانی جمعیت را نظاره میکردم، دیدم که از دور دود آتش بلند شده است.

در این رابطه از همکارانم سوال کردم که گفتند بین طرفداران آقای موسوی و پلیس درگیری شده و چند اتوبوس آتش گرفته است، در دو - سه نقطه دیگر تهران نیز اتفاقاتی رخ داده و در چند نقطه دیگر کشور نیز این اتفاقات به‎وقوع پیوسته است.  در این زمان بنده تلفنی با آقای موسوی صحبت کردم و به ایشان گفتم که در حال حاضر بنده دود آتش را در خیابان می‎بینم و این علائم خطر است و اتفاقاتی در کشور در حال رخ دادن است که به نام شما خواهد بود و شما نمی‎توانید خود را مبرا کنید.

بنده هم چون تجربه امنیتی دارم، فوقالعاده نگران هستم و بهتر این است که این صحنه را تغییر دهید، زیرا با این روش به جایی نمی‎رسید، همچنین به آقای موسوی توصیه کردم اگر موردی است از طریق مجاری قانونی پیگیری و شکایت کند. که متأسفانه در درگیری فردای آن روز نیز چند نفر کشته شدند که بنده روز پنجشنبه نامه‎ای برای ایشان نوشتم و در آن نامه این نکته را نیز دوباره یادآوری کردم.
 
در زمان انتخابات سازمان بازرسی به صدا و سیما تذکر داد و تذکر سازمان بازرسی این شائبه را ایجاد کرد که سازمان از کاندیدایی خاص حمایت می‎کند، در این خصوص نظرتان چیست؟

کسی که در رأس قدرت اجرایی قرار دارد، طبیعی است که از امکانات بیشتری می‎تواند استفاده کند و در این جهت مخاطب تذکرات ما دستگاه‎های دولتی بود و البته از سوی دیگر به سایت‎های جناح مقابل که رعایت نمی‎کردند نیز تذکراتی دادیم.
 
نامه شما حاوی نکته‎ای بود که اگر آقای موسوی شکایتی دارد باید به قوه قضاییه مراجعه کند، چرا آنها از هیچ‎کدام از این روش‎ها استفاده نکردند؟

یک تلقی اشتباهی برای آنها ایجاد شد و آن تلقی هر روز بزرگتر می‎شد. دشمنان هم بر آن دمیدند و عده‎ای نیز با فتنه‎گری سبب گسترش آن شدند. به نظرم این آقایان در دام فتنه‎ها گرفتار شدند و فضا را در اختیار فتنه‎گران گذاشتند و در مواردی نیز با آنان همراهی کردند.
 
دلایل سکوتتان در ماه‎های گذشته چه بود؟

چون بنده در گذشته مسئولیت برگزاری انتخابات کشور را داشتم، اگر می‎خواستم در این زمینه اظهار نظری کنم، آسیب‎زا بود، زیرا اگر در سخنان خود ١٠ نکته مثبت را بیان و نکته‎ای منفی را نیز طرح می‎کردم، شاید عده‎ای با برجسته‎سازی نکته منفی، سبب ایجاد ابهام در جامعه می‎شدند؛ از این رو سکوت کردم.

ولی اینکه آقای احمدی‎نژاد رأی اکثریت قاطع را آورده، واقعیتی انکارناپذیر است و واقعا طرح مسأله تقلب در انتخابات اتهامی ناروا بود که در این رابطه چندین مرتبه سخنرانی کردم ولی وارد جزییات نشدم و از طرفی به دلیل مسئولیت در سازمان بازرسی و حیثیت قضایی، ناچار از رعایت و احتیاط بیشتر از اظهار نظرها و قضاوت‎ها هستم.
 
سازمان بازرسی کل کشور گزارشی درباره بازداشتگاه کهریزک تهیه کرده بود، لطفا کمی هم در این زمینه توضیح دهید؟

سازمان بازرسی از دو سال قبل نسبت به رفتاری که در بازداشتگاه کهریزک صورت می‎گرفت، گزارش‎هایی را دریافت کرده بود، نسبت به این موضوع حساسیت خود را هم نشان داده بود و قصد بازرسی از آن را داشت که با موانعی از جانب مسئولین مربوطه رو به رو شده بود. به هر حال، این موضوع به تعویق افتاد تا اینکه در حوادث بعد از انتخابات، برخی اخبار به دست ما رسید و در جلساتی که ما در قوه قضاییه داشتیم و بنده، دادستان کل کشور و معاون اول رئیس قوه قضاییه نیز حضور داشتیم، دو خبر در مورد برخی بازداشتی‎هایی که به کهریزک برده شده‎اند را طرح کردیم و آقای محسنی‎اژه‎ای، وزیر اطلاعات وقت از مسئولان خواهش کرد که با توجه به سوابق بازداشتگاه کهریزک، لطفا کسی به آنجا اعزام نشود.
 
آقای مرتضوی هم در جلسه حضور داشت؟

آقای مرتضوی یکی، دو جلسه حضور داشت، ولی در آن جلسه در خاطرم نیست که حضور داشته باشند. ولی در دو، سه جلسه‎ای که حضور داشت، به ایشان تأکید کردیم که پرونده‎ها زودتر تشکیل و کسانی که می‎توانند آزاد شوند، زودتر آزاد شوند و تعیین تکلیف متهمین نیز در اسرع وقت صورت گیرد. بعد از این قضایا ما مصر شدیم که از بازداشتگاه کهریزک بازرسی کنیم و چون خبر فوت یکی از بازداشتی‎ها به ما رسیده بود، با حضور در پزشکی قانونی، مشخص شد فردی فوت کرده است.  از این رو از آیت‎الله هاشمی شاهرودی درخواست بازرسی ویژه کردیم و سرانجام رفتیم و گزارشی از اتفاقات آنجا تهیه کردیم.

در این بازداشتگاه گاه حتی با بازداشتی‎های مواد مخدر و اراذل و اوباش نیز برخوردهای بدی صورت گرفته بود. هیأتی که از شورای عالی امنیت ملی گزارشی را به مقام معظم رهبری ارایه کرد، سبب شد که ایشان سریع دستور تعطیلی بازداشتگاه را صادر کنند و اگر اقدام حضرت آقا نبود، دیگر تحرکات موجب تعطیلی بازداشتگاه نمی‎شد، چون به هر حال برخی می‎گفتند این بازداشتگاه برای اشرار نیاز است و ما در پایان گزارش خود را به دادسرای انتظامی قضات و سازمان قضایی نیروهای مسلح ارسال کردیم.
 
اطلاعاتی از روند رسیدگی به دو پرونده فوق دارید؟

هر دو پرونده در حال پیگیری است و شعب مربوطه فعال هستند و ظاهرا پرونده سازمان قضایی نیروهای مسلح جلوتر از پرونده دادسرای انتظامی قضات است.

گفت‎وگو از: فرشاد مهدی‎پور ـ مرتضی بیات

منبع: هفته نامه پنجره
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=87714

پیگیری فیلم BBC درباره حمله به کوی دانشگاه در کمیسیون

رییس کمیسیون امنیت ملی خبر داد:
پیگیری فیلم BBC درباره حمله به کوی دانشگاه در کمیسیون


از آنجا که راوی این فیلم BBC بوده است باید با تعامل به این مساله نگریست چرا که BBC از نظر ما قابل اعتماد نیست/راحتترین هنر در فیلم سازی مونتاژ فیلم است تا خواسته تولید کننده را تامین کند.

ایلنا:اخیرا فیلم 18 دقیقه ای از حمله به کوی دانشگاه در شبکه تلویزیونی بی بی سی پخش شده است که کمیسیون امنیت ملی در نظر دارد آن را بررسی کند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علاءالدین بروجردی رییس این کمیسیون با حضور در جمع خبرنگاران پارلمانی انتشار این فیلم را تامل برانگیز دانست و افزود: از آنجا که راوی این فیلم BBC بوده است باید با تعامل به این مساله نگریست چرا که BBC از نظر ما قابل اعتماد نیست.
به گفته وی راحتترین هنر در فیلم سازی مونتاژ فیلم است تا خواسته تولید کننده را تامین کند لذا باید با تامل به این مساله نگریست 

29 فروردین «کیهان» در دادگاه

29 فروردین «کیهان» در دادگاه
دومین جلسه رسیدگی به پرونده روزنامه «کیهان» به مدیرمسوولی حسین شریعتمداری، 29 فروردین ماه سال آینده در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران و با حضور هیات منصفه مطبوعات برگزار می شود. به گزارش ایسنا، اولین جلسه دادگاه روزنامه «کیهان»، دوم اسفندماه در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی برگزار شد و ادامه رسیدگی به این پرونده به بیست ونهم فروردین ماه سال آینده موکول شده است. بر اساس کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، پرونده مذکور با شکایت دادگستری شهرستان شهریار، بازپرس سابق دادگستری استان لرستان، سرپرست دادسرای ناحیه 9 (فرودگاه)، اسفندیار رحیم مشایی، سیدمرتضی هاشمی، عمادالدین باقی، شیرین عبادی، شادی صدر و اعلمی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی تشکیل شده است.

http://etemaad.ir/Released/88-12-09/204.htm#176171