استراتژی نیروهای مبارز علیه سلطنت پهلوی- بخش دوم |
خط مشی امام خمینی در برابر سلطنت |
امام خمینی طی زمان مواضع مختلفی نسبت به رژیم حاکم اتخاذ کرده اند که باید هرکدام را در جای خود بررسی کرد به ویژه اینکه از ایشان مکتوبی تحت عنوان استراتژی یا خط مشی مدون و مرحله بندی شده نداریم. به عبارتی دیگر استراتژی ایشان را از میان سخنان و نوشتجات و موضع گیری های ایشان در طول دوران دستگاه پهلوی می توان فهمید و استخراج کرد. بررسی عملکرد و موضع گیری های ایشان در رابطه با محمدرضا پهلوی نشان می دهد خط مشی ایشان نسبت به حاکمیت زمان شان در طول زمان متناسب با عملکرد و برخورد رژیم تغییر یافته است
الف- خط مشی اولیه؛ مبارزات قانونی و اصلاح گری
خط مشی اولیه ایشان مبتنی بر حرکت اصلاح گرایانه، قانونی و علنی بوده است. این حرکت در چارچوب همان خط مشی مبارزات قانونی می گنجد. این مرحله از شهریور 1320 تا 1345 ادامه داشته است.
خط مشی اتخاذشده در مرحله بعدی به سمت براندازی رژیم حاکم و نفی آن سوق می یابد که به خط مشی نوع دوم یعنی استراتژی برانداز نزدیک است.
دلایلی که نشان می دهد ایشان در چارچوب خط مشی مبارزه قانونی حرکت می کرده اند عبارت است از؛
1- قبول قانون اساسی مشروطه
امام خمینی تا زمانی که آیت الله بروجردی زنده بودند، راساً و مستقیماً در مسائل سیاسی دخالت آشکاری نمی کردند و زعامت ایشان را پذیرفته بودند. البته موضع سیاسی داشتند و سعی می کردند با کار توضیحی بر موضع زعیم حوزه تاثیر بگذارند اما عملاً آنچه بر فضای حوزه ها حاکم بود موضع آیت الله بروجردی بود.
آیت الله بروجردی ضمن به رسمیت شناختن رژیم حاکم برخوردی انتقادی اصلاحی با آن داشتند. تلاش اصلی ایشان در راستای ارتقای حوزه های علمیه و توسعه تبلیغات اسلامی و اصلاح مناسبات مذهبی رایج بود و کمتر در مسائل سیاسی روزمره دخالت می کردند. در برخی موارد ضروری نیز با انتقاد و تذکر به مقامات خواسته خود را به اجرا درمی آوردند. امام خمینی نیز تا آن زمان و چند سال بعد از درگذشت آیت الله بروجردی ضمن قبول قانون اساسی و واقعیت رژیم حاکم برخوردی انتقادی و اصلاحی با آن داشتند. با این تفاوت که در مسائل سیاسی جاری هم دخالت می کردند. مواردی که نشان دهنده این خط مشی است به قرار زیر هستند؛
الف- امام خمینی بعد از شهریور 20 در رد کتاب اسرار هزارساله که علیه مبانی شیعه نگاشته شده بود، کتابی تحت عنوان کشف الاسرار نگاشته و منتشر کرد. در این کتاب در ضمن پاسخگویی به ایرادات نویسنده اسرار هزارساله به سیاست های رضاشاه انتقاد شده بود و از مشی علمای حوزه تجلیل و دفاع کرده بود. ایشان در آنجا بر مشی مسالمت جویانه روحانیون و حوزه های علمیه در برابر حکومت های وقت و موضع اصلاح گرایانه آنها تاکید کرد. از جمله می خوانیم؛ «هیچ فقیهی تاکنون نگفته و در کتابی هم ننوشته ما شاه هستیم یا سلطنت حق ما است. آری آن طور که ما بیان کردیم اگر سلطنتی و حکومتی تشکیل شود هر خردمندی تصدیق می کند که آن خوب است و مطابق مصالح کشور و مردم است. البته تشکیلاتی که براساس احکام خدا و عدل الهی تاسیس شود بهترین تشکیلات است. لیکن اکنون که آن را از آنها نمی پذیرند اینها هم با این نیمه تشکیلات هیچ گاه مخالفت نکرده و اساس حکومت را نخواستند به هم بزنند.
اگر گاهی هم با شخص سلطانی مخالفت کردند مخالفت با همان شخص بوده از باب اینکه بودن او را مخالف صلاح کشور تشخیص دادند وگرنه با اصل اساس سلطنت تاکنون از این طبقه مخالفتی ابراز نشده بلکه بسیاری از علمای بزرگ عالی مقام در تشکیلات مملکتی با سلاطین همراهی ها کردند. هر قانونی برخلاف قوانین اسلام باشد در این مملکت قانونیت ندارد از این جهت و جهات دیگر می گوییم. این مملکت تاکنون به مملکت مشروطه شناخته نشده زیرا هم مجلس برخلاف قانون است و هم انتخابات و هم قوانین آن، لکن با همه وصف مجتهدین با همین اش شله قلمکار هم مخالفت را جایز نمی دانند. از همه در حفظ و حراست آن در موقع خود پیش قدم تر هستند... اکنون هم اگر مشکلاتی برای مملکت پیشامد کند مجتهدین از وظیفه حتمیه خود می دانند که آن را رفع کنند و با دولت در موقع های باریک همکاری کنند.» 9
ب- بعد از درگذشت آیت الله بروجردی و طرح لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی از سوی دولت علم مخالفت علما با آن شروع شد. اما این مخالفت نیز برخورد با اساس حکومت نبود بلکه هدف اصلاح همین لایحه بود.
در تاریخ 17 مهرماه 1341 امام خمینی تلگرافی خطاب به محمدرضا پهلوی ارسال می کنند. متن نوشته نشان می دهد ایشان درصدد براندازی حکومت پهلوی نیست بلکه خواستار اصلاحات در قوانین جاری است؛
«پس از اهدای تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه منتشر است، دولت در انجمن های ایالتی و ولایتی، «اسلام» را در رای دهندگان و منتخبین شرط نکرده. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و حزبی حذف کنند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود.» 10
پ- دو هفته بعد از تلگراف فوق در تاریخ 28 مهرماه 1341 در تلگرافی دیگر به نخست وزیر وقت اسدالله علم اعتراض خود را پیگیری می کنند. ایشان در این تلگراف مستقیماً سراغ قانون اساسی می روند و دولت را به اجرای آن فرامی خوانند.
«تهران - جناب آقای اسدالله علم نخست وزیر ایراندر تعطیل طولانی مجلسین دیده می شود که دولت اقداماتی را در نظر دارد که مخالف شرع اقدس و مباین صریح قانون اساسی است. مطمئن باشید تخلف از قوانین اسلام و قانون اساسی و قوانین موضوعه مجلس شورا برای شخص جنابعالی و دولت ایجاد مسوولیت شدید در پیشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد کرد. انجمن های ایالتی و ولایتی و شهرداری مخالف است با قوانین محکم اسلام که تشخیص آن به نص قانون اساسی محول به علمای اعلام و مراجع فتواست و برای دیگران حق دخالت نیست. و فقهای اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می دهند.
اکنون که اعلیحضرت درخواست علمای اعلام را به دولت ارجاع فرموده اند و مسوولیت به دولت شما متوجه است، انتظار می رود به تبعیت از قوانین محکم اسلام و قوانین مملکتی اصلاح این امر را به اسرع وقت کنند و مراقبت کنید که نظایر آن تکرار نشود. و اگر ابهامی در نظر جنابعالی است مشرف به آستانه قم شوید تا هر گونه ابهامی حضوراً رفع شود و مطالبی که به صلاح مملکت است و نوشتنی نیست تذکر داده شود.»11
تلگراف به اسدالله علم
«... اگر گمان کردید با تصویب نامه غلط و مخالف قانون اساسی می شود پایه های قانون اساسی را که ضامن ملیت و استقلال مملکت است، سست کرد و راه را برای دشمنان خائن به اسلام و ایران باز کرد بسیار در خطا هستید.
اینجانب مجدداً به شما نصیحت می کنم که به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسی گردن نهید.»12
ت- بعد از مخالفت های شدید امام خمینی با لوایح شاه، ایشان دستگیر شده و در واکنش به این دستگیری، واقعه 15 خرداد به وجود می آید. اما پس از چند ماه وقتی ایشان از زندان آزاد شده و برای مردم سخنرانی می کنند باز هم بر موضع قانون اساسی تکیه می کنند. ایشان در سخنرانی مسجد اعظم مورخ 26/1/1343 چنین می گویند؛ «مگر ما می گوییم دولت نباشد؟ ما می گوییم دولت باشد، ولی برای قوانین اسلام و لااقل برای قانون اساسی خاضع باشید. ما که نمی گوییم دولت نباشد...
ما یک سلسله نصایح کردیم...نصیحت که اینقدر تبعات نداشت. یک مطالب منطقی و قانونی داریم. آیا شما قانون اساسی را قبول ندارید؟
شما بنشینید به این قانون اساسی عمل کنید... قانون اساسی مطبوعات را آزاد کرده است، شما آزاد می کنید؟ ما مرتجعیم که می گوییم بگذارید به قانون اساسی عمل شود؟»13
2- برخورد اصلاح گرایانه با حکومت وقت
امام خمینی در ابتدا با دولت و حکومت وقت از موضع نصیحت و تذکر برخورد می کرد. ایشان به امید اصلاح امور به عملکرد حاکمان و نه اساس حکومت انتقاد و اعتراض می کرد. حتی در مواردی که دولت به نصایح علما تمکین می کرد از آن تقدیر می کردند.
به عنوان مثال در جریان همان مساله لایحه انجمن های ولایتی و ایالتی وقتی مسجل شد که دولت لایحه را پس گرفته است ایشان از این کار دولت تقدیر کردند. در تاریخ 10 آذر 1341 دولت اعلام کرد لایحه را مسکوت گذاشته است. امام خمینی دو روز بعد در 12 آذرماه طی نطقی از این موضع دولت، تقدیر به عمل آورده و اعلام کردند؛ «من تصمیم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هیچ کس هم نگفتم و لکن خداوند بر دولت و شاه و ملت منت گذاشت. اگر خدای نکرده جسارتی به علمای تهران شده بود، من یک تصمیم خطرناکی گرفته بودم اما دولت متوجه شد...»
«بحمدالله مطلب گذشت و آقای اسدالله علم متنبه شدند که مطلب را باید خاتمه داد و بحمدالله خاتمه دادند. ما هم خاتمه مطلب را تقدیر می کنیم.»14
در همین سخنرانی خطاب به طلاب می گویند؛ «محکم باشید، نه در آن طرف فزع داشته باشید و نه در این طرف زیاده روی داشته باشید. حق اینکه به دولت ناسزا گفته شود، نیست. شما بزرگ تر از این هستید که حرفی که مناسب شما نیست، بزنید. از امروز مشغول به کار خودمان هستیم. در این دو ماه که این پیشامد کرد ما نتوانستیم درست کار کنیم. شب هایی شد که من دو ساعت خواب کردم. از این به بعد مشغول تحصیل باشیم که از همه عبادات بزرگ تر است..»
در این نطق ایشان خطاب به دولت هم صحبت می کنند و درباره قدرت روحانیت و اسلام سخن می گویند و حاکمان را نصیحت می کنند که این قدرت روحانیت و اسلام را از دست ندهند و به آن توجه کرده و تمکین داشته باشند.
از سوی دیگر روحانیون را تشویق می کنند که برخورد انتقادی را ادامه دهند و با اعتراض های علنی و کتبی و شفاهی بر موضع دولتمردان تاثیر گذاشته و مواضع شان را اصلاح کنند.
«نامه به آقایان نجفی و محمدحسین غروی
... لازم است ما به وسیله اعلامیه و اعتراض این امر مفتضح را از ساحت اسلام و مسلمین بزداییم. ... به اهالی دستور دهید که به وسیله اعلامیه اعتراض خود را بنمایند...»15
این در حالی است که همچنان بر مواضع اصلاح گرایانه و مسالمت جویانه در مجموع اصرار دارند.
بیانات در دیدار روسای شهربانی و ساواک قم
بایستی سعی شود بین اعلیحضرت همایونی و دولت و مردم هیچ گونه نفاق و عدم هماهنگی نباشد و همه برای عظمت کشور کار کنند. روحانی و کاسب و اداری همه باید همین هدف را داشته باشیم.»16 حتی در برخورد با تخلفات و انحرافات محمدرضا پهلوی، نیز رعایت جوانب را می کردند؛ دوم بهمن 41؛ «کسانی که در مقابل قانون و ملت مسوول هستند اعلیحضرت را اغفال کرده اند که به نفع آنان این عمل را انجام دهند.»17
اما به رغم این برخورد مسالمت جویانه باز حکومت کار خود را کرده و شاه پس از چندی لوایح شش گانه خود را اعلام می کند. لذا بار دیگر مخالفت امام خمینی و روحانیون دیگر آغاز می شود. البته این بار با تندی بیشتر.
در همین راستا مساله حمله کماندوهای رژیم به مدرسه فیضیه پیش می آید و قلع و قمع روحانیون که برخوردی خشونت بار و جنایتکارانه از سوی رژیم بود با دستگیری امام خمینی و ماجرای 15 خرداد 1342 رابطه حاکمیت و روحانیت از حالت مسالمت جویانه خارج شده و به سرکوب و برخوردهای قهر آمیز از سوی حاکمیت کشیده می شود.
امام خمینی نیز در نطق ها و اعتراضات لحن بسیار تند و شدیدی به کار می برند. حتی گاهی شاه را مورد عتاب و خطاب قرار می دهند. اما هنوز صحبت از سرنگونی رژیم و برکناری شاه نیست. ضمن اینکه رفتار امام خمینی، حتی انتقاد به شاه نیز از چارچوب قانون اساسی خارج نبود هر چند حاکمیت آن را تحمل نمی کرد.
به رغم برخورد خصمانه و خشونت بار رژیم، باز هم امام خمینی بعد از آزادی از زندان در نطقی که در سال
43 در مسجد اعظم می کنند روشی مسالمت جویانه را برای حل مسائل اختلافی مطرح می کنند یعنی هنوز بر همان مشی اصلاح گرایانه تاکید می ورزند. این نطق در تاریخ 26/1/1343 ایراد شده است؛ «حرف های ما حرف های غیرمنطقی نیست؟ جنگ و دعوا ندارد آقا. بنشینید منطقی صحبت کنید. فحش ندارد. اشخاص عاقل را بفرستید با ما تفاهم کنند.»18 در این خط مشی تا زمانی که امام خمینی در ایران بودند مقامات دولتی گاه و بیگاه به دیدار علما و از جمله امام خمینی می رفتند و اختلافات و مشکلات پیش آمده را در میان می گذاشتند. حتی بعد از تبعید در سال 1346 امام خمینی از عراق نامه یی به عنوان هویدا نخست وزیر ایران می نویسند و نسبت به اوضاع مردم ایران ابراز نگرانی و او را نصیحت می کنند. در این نامه می خوانیم؛
«26 فروردین 1346
نامه سرگشاده به امیرعباس هویدا
جناب آقای هویدا، لازم است نصایحی به شماها بکنم و بعضی از گفتنی ها را تذکر دهم. ... در این مدت طولانی که به جرم مخالفت با مصونیت امریکایی ها که اساس استقلال کشور را در هم شکست از وطن دور هستم و برخلاف قانون شرع و قانون اساسی در تبعید به سر می برم. بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام بزرگ ترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است. با اسم تعالیم عالیه اسلام یک یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و اگر خدای نخواسته فرصت یابید خواهید گذاشت...
آقای هویدا من وظیفه دارم شماها را نصیحت کنم. شماها از این ملت و در این آب و خاک پرورش پیدا کرده و صاحب عناوین شده اید. اینقدر با حیثیت این ملت بازی نکنید.»19
یادآوری
نکته یی که لازم است یادآوری شود اینکه در قانون اساسی مشروطه اصولی وجود داشت که حکومت را مقید می کرد در چارچوب قوانین اسلامی عمل کند. از جمله؛
اصل اول متمم قانون اساسی چنین می گوید؛ «مذهب رسمی ایران، اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشریه است. باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد.»
اصل دوم؛ «باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن (مجلس) مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله وسلم نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجود هم بوده و هست...» به همین منظور در ادامه اصل دوم متمم قانون اساسی ترتیبات گزینش پنج تن از روحانیون را مشخص کرده بود که بر قوانین مجلس نظارت کرده و آنچه را مخالف شرع تشخیص دادند، مردود اعلام کنند. در حقیقت همان نقشی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر عهده شورای نگهبان گذاشته شده است به این هیات پنج نفره منتخب روحانیون واگذار شده بود. لذا قانون اساسی این ظرفیت را داشت که روحانیون با استفاده از حق قانونی خود به اصلاح امور بپردازند. امام خمینی نیز ضمن تکیه بر قانون اساسی از این حق قانونی استفاده کرده و بر آن تاکید می کرد. به عنوان نمونه در همان روزهای درگیری با دولت علم بر این نکته تاکید می ورزید.
12آذر41؛ «اگر علما از طریق قانون صحبت کنند برای این است که اصل دوم متمم قانون اساسی قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است... هرچه مخالف دین و قرآن باشد ولو قانون اساسی باشد ولو الزامات بین المللی باشد ما با آن مخالفیم...»20
ب- خط مشی دوم؛ مبارزات برانداز و قهرآمیز
1- هدف؛ ایجاد نظام اسلامی
بعد از تبعید امام خمینی به نجف و انتشار کتاب ولایت فقیه یا حکومت اسلامی در ایران روند برخورد با رژیم تغییر می کند. این کتاب که مجموعه مباحث درسی آیت الله خمینی درباره ولایت فقیه و حکومت اسلامی است بیشتر جنبه نظری و تئوریک دارد. در استراتژی برانداز طبعاً اولین پرسش این است که درصورت سرنگونی رژیم حاکم چه سیستمی جایگزین آن خواهد شد. امام خمینی در جای جای کتاب حکومت اسلامی خود به این پرسش پاسخ داده وهمه جا سخن از جایگزین شدن حکومت اسلامی می گویند؛ «این فقیه است که زیر بار دیگران و تحت نفوذ اجانب نمی رود و تا پای جان از حقوق ملت و از آزادی و استقلال و تمامیت ارضی وطن اسلام دفاع می کند. فقیه است که به چپ و راست انحراف پیدا نمی کند.»
«در معرفی اسلام جدیت به خرج دهید و تصمیم به تشکیل حکومت اسلامی بگیرید و در این راه پیشقدم شوید و دست به دست مردم مبارز و آزادیخواه بدهید. حکومت اسلامی قطعاً برقرار خواهد شد... شما که این قدرت و جرات و تدبیر را دارید که برای آزادی و استقلال ملت مبارزه می کنید... وقتی موفق شدید دستگاه حاکم جابر را سرنگون کنید، یقیناً از عهده اداره حکومت و رهبری توده های مردم برخواهید آمد. طرح حکومت و اداره و قوانین لازم برای آن آماده است.»21
2- ضرورت طرح و استراتژی
امام خمینی خود مکتوبی به عنوان خط مشی و استراتژی مرحله بندی شده برای مبارزه با رژیم ارائه نکردند ولی در کتاب ولایت فقیه لزوم طرح استراتژی را مطرح می کنند؛ «مردان بزرگ که دارای سطح فکر وسیعی هستند هیچ گاه مایوس نشده و به وضع فعلی خود- که در زندان و اسارت به سر می برند و معلوم نیست آزاد می شوند یا نه- نمی اندیشند و برای پیشبرد هدف خویش در هر شرایط که باشند طرح نقشه می کنند تا بعداً اگر توانستند شخصاً آن طرح را به مرحله اجرا درآورند و اگر خودشان فرصت نیافتند دیگران- هرچند بعد از 200 یا 300 سال- دنبال این طرح بروند و اجرا کنند. اساس بسیاری از نهضت های بزرگ به همین صورت ها بوده است. رئیس جمهور سابق اندونزی سوکارنو در زندان دارای این افکار بوده و نقشه ها کشیده و طرح ها داده که بعداً به اجرا درآمده است.»22
3- استراتژی براندازی
گرچه امام خمینی به عنوان استراتژی مطلبی منتشر نکرده اند اما از تحلیل محتوای این کتاب می توان سرفصل های استراتژی مبارزه با حاکمیت پهلوی را از دیدگاه ایشان استنباط کرد. توصیه ها و تبیین های این کتاب دیگر در چارچوب استراتژی مبارزات قانونی نمی گنجید و سخن از براندازی حاکمیت و ایجاد حکومتی جدید است که بر مبنای اسلام حکمرانی کند. به عنوان مثال؛ «حقایق را به زبان ساده برای توده های مردم بیان کنید و آنان را به شور و حرکت درآورید، از مردم کوچه و بازار از همین کارگران و دهقانان پاکدل و دانشجویان بیدار مجاهد بسازید. همه مردم مجاهد خواهند شد. از همه اصناف جامعه آماده اند که برای آزادی و استقلال و سعادت ملت مبارزه کنند. مبارزه برای آزادی و سعادت احتیاج به دین دارد. اسلام را که مکتب جهاد و دین مبارزه است در اختیار مردم قرار دهید تا عقاید و اخلاق خودشان را از روی آن تصحیح کنند و به صورت یک نیروی مجاهد دستگاه سیاسی جائر و استعماری را سرنگون کرده، حکومت اسلامی را برقرار سازند.»23
در فصلی از کتاب تحت عنوان «حکومت های جائر را براندازیم» می خوانیم؛
«1- روابط خود را با موسسات دولتی آنها قطع کنیم.
2- با آنها همکاری نکنیم.
3- از هرگونه کاری که کمک به آنها محسوب می شود، پرهیز کنیم.
4- موسسات قضایی، مالی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جدیدی به وجود آوریم.
برانداختن طاغوت یعنی قدرت های سیاسی ناروایی که در سراسر وطن اسلامی برقرار است، وظیفه ماست.»
«... خداوند متعال در قرآن اطاعت از طاغوت و قدرت های ناروای سیاسی را نهی فرموده است و مردمان را به قیم برضد سلاطین تشویق کرده و موسی را به قیام علیه سلاطین واداشته است.» 24
4- تبلیغات و افشاگری
برای رسیدن به مطلوب مهم ترین تکیه گاه استراتژیک مردم هستند. امام خمینی همه جا خطاب به علما آنها را تشویق می کنند که سکوت نکنید و حقایق را به اطلاع مردم برسانید.
«ما موظفیم برای تشکیل حکومت اسلامی جدیت کنیم. اولین فعالیت ما را در این راه تبلیغات تشکیل می دهد. بایستی از راه تبلیغات پیش بیاییم... همیشه از اول قشون و قدرتی در کار نبوده است و فقط از راه تبلیغات پیش می رفته اند. قلدری ها و زورگویی ها را محکوم می کردند. ملت را آگاه می ساختند و به مردم می فهماندند که این قلدری ها غلط است.»25
5- لزوم کار جمعی و تشکیلات
«در همه عالم و همیشه همین طور بوده است. چند نفر با هم می نشستند و فکر می کردند. تصمیم می گرفتند و به دنبال آن تبلیغات می کردند. کم کم بر نفرات همفکر اضافه می شد. سرانجام به صورت نیرویی در یک حکومت بزرگ نفوذ کرده یا با آن جنگیده آن را ساقط می کردند.» 26
«شما الان نه کشوری دارید و نه لشگری ولی تبلیغات برای شما امکان دارد... یک موج تبلیغاتی و فکری به وجود بیاوریم تا یک جریان اجتماعی پدید آید و کم کم توده های آگاه و وظیفه شناس و دیندار در نهضت متشکل شده قیام کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند.» 27
6- اصلاح روحانیت
یکی از امور محوری خط مشی امام خمینی در مبارزه با سلطنت اصلاح و پاکسازی روحانیت و فعال شدن روحانیون و وارد عرصه سیاسی شدن آنهاست. اما ایشان برای این کار از مردم و به ویژه جوان ها یاری می گیرند. با انگیزه مند کردن و تهییج آنها، از آنها می خواهند با روحانیون برخورد کنند.
«معرفی و ارائه اسلام مستلزم این است که حوزه های روحانیت اصلاح شود. به این ترتیب که برنامه درسی و روش تبلیغات و تعلیمات تکمیل شود... آخوندهای درباری که دین را به دنیا می فروشند از این لباس خارج و از حوزه ها طرد و اخراج شوند.» 28
«باید جوان های ما عمامه اینها را بردارند. عمامه این آخوندهایی که به نام فقهای اسلام به اسم علمای اسلام این طور مفسده در جامعه مسلمین ایجاد می کنند باید برداشته شود. من نمی دانم جوان های ما در ایران مرده اند؟»29
پی نوشت ها؛------------------------
9- کشف الاسرار صص 189- 186
10- صحیفه نور، جلد 1، ص 78
11- صحیفه نور، جلد1، ص 80
12- صحیفه نور، جلد 1، ص 90 - 15 آبان 1341
13- همان، جلد 1، ص 285
14- همان، جلد1، ص 116
15- همان، جلد1، ص 97
16- صحیفه نور، جلد 1، ص 124- 20 آذر 1341
17- همان، جلد1، ص 135
18- همان، جلد 1، ص 285
19- صحیفه نور، جلد 2، صص 124- 123
20- صحیفه نور، ج 1، ص 116
21- نامه یی به کاشف الغطا (ولایت فقیه)، ص 166
22- همان، صص 162- 161
23- همان، ص159
24- همان، ص179
25- همان، ص 151
26- همان
27- همان، ص152
28- همان، ص164
29- همان، ص177
روزنامه اعتماد ۱۷/۱۱/۸۸
با سلام و درود فراوان بر شما دوست عزیز وبلاگ گروهی ما طرحی برای امضاء 200 وبلاگ نویس معترض و حمایت از بیانیه مشترک آقاین کدیور .گنجی .مهاجرانی. بازرگانو سروش و همچنین حمایت از بیانیه هفدهم میرحسین موسوی را مطرح کرده و در همین راستا ما از شما تقاضا دراریم که برای امضاء این نامه اسم و آدرس وبلاگ خود را برای ما بفرستید تا بعد از تکمیل این حمایت 200 نفره آن را در تمام وبلاگ های خود و دوستان وسایت های خبری مستقل به نمایش بذاریم
باتشکر لطفا جواب دهید
پاسخ سردبیر وبلاگ:
خدمت خواننده گان محترم متذکر میشوم این وبلاگ وابسته به هیچ گروه یا جناحی نمی باشد و فقط حقیقت ها هستند که در این وبلاگ نوشته میشوند. این وبلاگ حزبی عمل نمیکند و در بیان حقیقت ها با هیچ کس تعارف نخواهد داشت .
باتشکر محمد علی حیدری
ایلنا: روزنامه کیهان در شماره امروز خود در ستون اخبار ویژه در خبری تحت عنوان ”ناشیگری ایلنا برنامه اراذل و اوباش را لو داد“ با انتشار یک "دروغ" بزرگ تلاش کرده تا تنها خبرگزاری مستقل را متهم به اتهامات واهی کند. این روزنامه که بنا به رویه ساری و جاری خود بدون سند و مدرک متقن در متهمسازی دیگران ید طولایی دارد حتی به خود اجازه نداده تا با یک جستوجوی ساده اینترنتی منبع خبر را مشخص کرده و آنگاه تحلیلهای ”کیهانی“ خود را منتشر کند.
”ایلنا“ ضمن ابراز تاسف از رویه غیرحرفهای همکاران روزنامهنگار در کیهان حق خود را در پیگیری قضایی موضوع محفوظ داشته و جهت تنویر افکار عمومی و مخاطبان اصل واقعیت را با توجه به اخبار منتشر شده به اطلاع هموطنان عزیز میرساند.
1- در تاریخ 3/11/88 مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران یک کنفرانس خبری برگزار میکند و با دعوت از خبرنگاران رسانههای مختلف به تشریح عملکرد خود میپردازد. اتفاقا در این کنفرانس خبری از خبرنگار ”ایلنا“ دعوتی به عمل نیامد و به همین دلیل سرویس اجتماعی ایلنا خبر مربوط به کنفرانس خبری مدیرعامل آتشنشانی را از روی سایت آتشنشانی و بدون کم و کاست بر روی خروجی ایلنا با کد خبر 103665 قرار میدهد. در خبر منتشره بر روی خروجی ایلنا به هیچ عنوان جملات به کار رفته در خبر منتشر شده در کیهان دیده نمیشود و مقایسه ساده این دو خبر (ایلنا و کیهان) کاملا مشخص میکند که خبر کیهان سراسر کذب است و از منبع دیگری استخراج شده است.
2- در یک جستوجوی ساده اینترنتی، کذب بودن و البته هدفدار بودن خبر منتشره توسط روزنامه کیهان برای هر کاربر سادهای مشخص میشود. بدینترتیب که خبرگزاری ایسنا در خبری به شماره 00834-811 مورخ 3/11/88 از قول مدیرعامل آتشنشانی تهران خبر مربوط به کنفرانس خبری را منتشر کرده با این تیتر که "ساختمانهای نا ایمن معرفی میشوند، چهارشنبهسوری امسال قطعا مشکل خواهیم داشت/ انبارداری چندماه آینده از بازار تهران حذف میشود". در صورتی که خبر ایلنا با این تیتر روی خروجی قرار گرفته: ”زمان رسیدن آتشنشانان به 4 دقیقه میرسد”. ملاحظه میشود که اساسا خبر مورد استناد کیهان خبر ”ایسنا” بوده است و نه خبر ایلنا.
3- در متن خبر مورد استناد کیهان آمده است: ”به نظر میرسد با توجه به موج نارضایتی موجود در جامعه که در ماههای پس از انتخابات از هر مناسبتی برای حضور در خیابانها و اعتراض مسالمت آمیز خود استفاده کردهاند، مسوولان امسال بیش از همیشه نگران چهارشنبهسوری هستند”!
واقعا دوستان کیهانی انصافشان کجا رفته؟! اگر آقایان کمی حرفهایگری و انصاف داشتند خبر منتشره از سوی ایلنا را یکبار میخواندند و آنگاه متوجه میشدند که چنین توضیحی در هیچجای خبر ایلنا وجود ندارد. البته گویا سایتهای ضدانقلابی این تفسیر را پس از انتشار خبر مدیرعامل آتشنشانی به نقل از خبرگزاری ”ایسنا” و نه ”ایلنا” آوردهاند. البته دیدن این تفسیر در فضای ”وب” با یک جستوجو امکانپذیر بود که برادران کیهانی یا نخواستهاند و یا نمیتوانند از اینترنت به خوبی و درستی استفاده کنند!
4- بسار متاسفیم که اهالی کیهان که خود از طیف افراطیون و مخالف آرامش هستند و بر این شهرت نیز فخر میکنند تلاش دارند دیگران را به سادگی و با اتهام ”افراطیگری” و ”نزدیکی به سران فتنه” از صحنه رسانهای کشور حذف کنند. به راستی مردم در مورد همین خبر خود قضاوت کنند که اهالی فتنه و افراط چه کسانی هستند.
مجددا تاکید میکنیم که از این اتهام کیهان به نزد مقامات قضایی شکایت میبریم و از خداوند بزرگ میخواهیم تا دشمنان این مرز و بوم و مخالفان توسعه و آزادگی را به سزای اعمالشان برساند. آمین
منبع:http://ilna.ir/newsText.aspx?ID=104383
کیهان۶/۱۱/۸۸
با تأیید افشاگری «کیهان» پیرامون «نظریه پردازی اصلاح طلبان برای ترورهای سیاه»کانادا دولت مستقل یا مستعمره و بارانداز آمریکا؟! (خبر ویژه)
سفیر کانادا در ایران در زمان تسخیر لانه جاسوسی و عملیات ناکام طبس، برای سازمان جاسوسی سیا جاسوسی می کرد. انتشار این خبر در روزنامه کانادایی گلوب اندمیل و تأیید ماجرا از سوی جناب سفیر، بیش از آن که یک سند تاریخی قابل تأمل باشد، وزن واقعی دولت کانادا در معادلات سیاسی جهان را نشان می دهد و ثابت می کند اعضای دولت و وزارت خارجه کانادا به عنوان یک رویه، در حد گماشته ها و مستخدمان دولت آمریکا عمل می کنند.
به گزارش گلوب اندمیل، «کن تیلور» سفیر وقت کانادا در تهران به دنبال اشغال لانه جاسوسی و تعطیلی فعالیت های آمریکا، عملاً به نفر اول سازمان سیا در تهران تبدیل شد. او 3 سال سفیر بود و 6 تن از کارمندان سفارت آمریکا را پناه داد و سپس به خارج از ایران فراری داد و مورد تقدیر کاخ سفید قرار گرفت. تیلور در واکنش به کتاب مأمور ما در تهران که توسط رابرت رایت مورخ معروف دانشگاه ترنت درباره جاسوس هایش منتشر نشده، می گوید «فکر نمی کردم این موضوع روزی فاش شود. من دقیقاً مسئول غیر رسمی سیا در تهران بودم».
پروفسور رایت در کتابش نوشته است «درخواست برای جمع آوری اطلاعات نظامی توسط تیلور در تهران، مستقیماً از طرف جیمی کارتر، رئیس جمهوری وقت آمریکا به جو کلارک منتقل شده بود.» تیلور نیز در گفتگو با روزنامه کانادایی تأیید کرد این درخواست رسمی از طریق فلورا مک دانالد، وزیر خارجه وقت کانادا به وی ابلاغ شد.
گفتنی است این خبر علاوه بر ارزش تاریخی، از آن جهت مهم است که دولت کانادا به ویژه طی دهه اخیر در پوشش یک دولت مستقل!؟ عملاً در خدمت پرونده های ضد انقلابی و ضد ایرانی دولت آمریکا قرار داشته است. به عنوان مثال کاخ سفید همواره از دولت اتاوا به عنوان پوششی برای طرح قطعنامه های ضد ایرانی و شبه حقوق بشری در سازمان ملل استفاده می کند. همچنین کانادا به بارانداز و پرورشگاه عناصر فراری و ضد انقلاب که برای سازمان سیا و وزارت خارجه آمریکا مزدوری می کنند و در عین حال درصددند هویتشان پنهان بماند، تبدیل شده است.
خبر اخیر احتمال اینکه سفارت کانادا در ماجرای آشوب های اخیر همانند سفارت انگلیس در خدمت سرویس جاسوسی آمریکا قرار گرفته باشد تقویت می کند.
اشرار تروریست ، هم توبره می شوند (خبر ویژه)
سازمان جاسوسی آمریکا دو گروهک تروریستی منافقین و ریگی را با یکدیگر ادغام می کند. گفته می شود اخیراً ملاقات هایی میان سرکرده گروهک ریگی و شماری از سرکردگان گروهک منافقین در پاکستان برای ائتلاف و همکاری های مشترک انجام گرفته است.
به گزارش جهان نیوز، ریگی در این ملاقات آمادگی خود را برای همکاری با منافقین و تشکیل گروه تروریستی جدیدی موسوم به سازمان نیروهای مسلح مجاهدین اعلام کرده است. همچنین شماری از تروریست های اخراجی از عراق، به مناطق مرزی ایران و پاکستان رفته و با اشرار و معاندین تماس های کاری برقرار کرده اند.
عناصر سازمان دهی شده طی سال جاری ترورهای متعددی را در سیستان و بلوچستان، کردستان، آذربایجان غربی و تهران انجام داده اند. آنها در جریان اغتشاشات خیابانی نیز به ترور چند نفر مبادرت کردند و برخی دیگر از این ترورها در محله های خلوت صورت گرفت. گروهک موسوم به انجمن پادشاهی سومین جریان تروریستی است که موازی با دو گروهک تروریستی دیگر به عملیات کور ترور و بمب گذاری در کشور مبادرت کرده است.
باید به این نکته توجه داشت که تروریست ها صرفا به عنوان اجیر و مزدور فعالیت می کنند و فرامین عملیات و هدفگذاری ترورها از سوی سازمان های جاسوسی سیا و موساد و اینتلیجنت سرویس صورت می گیرد.
گروهک منافقین در زمان اقامت در عراق هم در خدمت رژیم صدام و سپس اشغالگران قرار داشت و در امر سرکوب و ترور شیعیان و کردها نقش مزدوران آدمکش را ایفا می کرد.
ناشی گری ایلنا برنامه اراذل و اوباش را لو داد (خبر ویژه)
خبرگزاری ایلنا که به سران فتنه نزدیک است، در اقدامی ناشیانه از تلاش فتنه گران برای دست زدن به آشوب در پوشش چهارشنبه سوری پرده برداشت. این خبرگزاری به نقل از مدیرعامل سازمان آتش نشانی شهر تهران آورده است «برای چهارشنبه سوری امسال، قطعا مشکل داریم» و افزوده است که وی در این باره توضیح بیشتری نداد. خبرگزاری ایلنا در تفسیر خود بر این خبر می نویسد «به نظر می رسد با توجه به موج نارضایتی موجود در جامعه که در ماه های پس از انتخابات از هر مناسبتی برای حضور در خیابان ها و اعتراض مسالمت آمیز خود استفاده کرده اند، مسئولان امسال بیش از همیشه نگران چهارشنبه سوری هستند»!
خبرگزاری ایلنا توضیح نداده است که اگر حضور آشوبگران در خیابان ها به قول این خبرگزاری «مسالمت آمیز» است، چرا باید برای مسئولان و مخصوصا مسئولان آتش نشانی نگران کننده باشد؟!
خبر ناشیانه ایلنا نشان می دهد که سران فتنه، اراذل و اوباش اجاره ای را برای سوءاستفاده از چهارشنبه سوری و آشوبگری سازمان دهی کرده اند و بخشی از این آشوبگری مانند موارد مشابه دیگر، آتش زدن اموال عمومی است که به نوشته ناشیانه ایلنا، می تواند باعث آمادگی سازمان آتش نشانی باشد.
تا ایران به انقلاب 57 وفادار است آمریکا نمی تواند بر خاورمیانه مسلط شود (خبر ویژه)
روزنامه روسی ورمیانووستی نوشت: چین و روسیه معتقدند سیاست چند ساله فشار آمریکا و غرب بر ایران، غیر موثر از آب درآمده است.
ورمیانووستی با اشاره به تلاش های آمریکا برای گسترش فشار ها علیه ایران تاکید کرد: قبل از انقلاب اسلامی سال 1979، آمریکا با رژیم پهلوی همکاری گسترده و راهبردی داشت. ایران در مقابل صادرات اسلحه آمریکا، فقط نفت آن هم با قیمت نازل صادر می کرد. در آن زمان ایالات متحده، برنامه هسته ای ایران را تشویق می کرد و وعده ساخت 8 نیروگاه اتمی را داده بود. در آن روزگار واشنگتن نگران نبود که اورانیوم می تواند در سانتریفیوژهای ایران تا حد ساخت سلاح هسته ای غنی شود.
این روزنامه افزود: ایرانی ها غوغایی را که آمریکا درباره تهدید اتمی به راه انداخته، صرفاً وسیله ای برای گمراه کردن افکارعمومی دنیا تلقی می کنند. آمریکایی ها هم اکنون به یک واقعیت مهم پی می برند و آن این است که بدون توجه به اهمیت ژئوپلتیکی ایران نه در عراق موفق می شوند و نه در افغانستان. از سوی دیگر، تا زمانی که ایران به اندیشه های انقلاب اسلامی سال 1979 وفادار بماند، ایالات متحده نمی تواند سلطه خود را بر خاورمیانه بزرگ اعمال کند. پیام تهران این است که واشنگتن باید در شعارهای جنگجویانه و رفتار ارباب منشانه خود تجدیدنظر کند و حاکمیت و استقلال ایران را در همه زمینه های سیاسی و اقتصادی به رسمیت بشناسد، در غیر این صورت رویارویی ادامه خواهد یافت و ایران حتی از تهدید نظامی هم واهمه ندارد.
از اول هم معلوم بود که نمی شود روی دیوار اصلاح طلبان یادگاری نوشت (خبر ویژه)
احساس بن بست و سرخوردگی از سوی برخی چهره های اصلاح طلب به واسطه تندروی های کسانی مانند موسوی - که در مواضع آنها نیز کم و بیش نمایان است، باعث اعتراض جریان ضدانقلاب خارجه نشین شده است. در این زمینه سایت «خودنویس» با اشاره به نامه نگاری های خصوصی خاتمی به مقامات ارشد کشور و اظهارات محفلی وی مبنی بر انتقاد از ساختارشکنی امثال موسوی نوشت: نیازی به تکذیب و تأیید نیست. اصلاح طلبان پس از بیانیه های موسوی و کروبی و پشتیبان های خارج از کشورشان نشان دادند از کوزه همان برون تراود که در اوست.
این سایت ضد انقلابی اضافه کرد: مخالفان منتظر اصلاح طلبان نماندند و به خیابان آمدند و مبارزه کردند و راه خود را از اصلاح طلبان جدا کردند. اصلاح طلبان بلافاصله آنها را اغتشاشگر و ساختارشکن خواندند و بارها تأکید کردند که جز حرکت در کف موازین جمهوری اسلامی خواسته دیگری ندارند... از همین روست که این روزها رفت و آمدها به خانه سران نظام شدت یافته است. برخی سایت ها خبر می دهند خاتمی تصریح کرده اصلاح طلبان دولت را به رسمیت شناخته و هیچ گاه درصدد تضعیف آن نبوده اند. لابد پس از آن قرار است بزرگان روی همدیگر را ببوسند و پشت سر رهبری به اقامه نماز بپردازند.
حبیبی نیا نویسنده خودنویس که با بی بی سی هم همکاری داشته افزود: در چند هفته اخیر فحاشی به من افزوده شده و می گویند انتقادات من به اصلاح طلبان چون سبب خوشایند کیهان می شود در نتیجه بهتر است که کسی مرا ساکت کند.
سایت مذکور در مطلب دیگری، تهدید علیه جنبش سبز را به خاطر افراط در عقلانیت جدی دانست و نوشت: نشانه های این خطر آشکار شده اند. حواشی نامه خاتمی و بیدار شدن و بیرون آمدن یاران غار او (عارف، جهانگیری و...) اتفاقی نیست.
از کجا به کجا ؟ ! (نکته )
روز گذشته آقای مجید انصاری عضو مجمع روحانیون مبارز طی سخنانی در کنگره حزب مردمسالاری گفت؛ «برخی امروزه از این جمله امام(ره) که حفظ نظام از اوجب واجبات است، استفاده ابزاری می کنند»! و توضیح نداد که چگونه می توان از این کلام مبارک حضرت امام(ره) استفاده ابزاری کرد؟! آیا جناب انصاری معتقد است که اگر کسی با استناد به کلام خدا و دستور العمل رسول اکرم(ص) «نماز بخواند» از آیات قرآن و کلام رسول خدا(ص) استفاده ابزاری کرده است؟! و اساساً منظور ایشان از استفاده ابزاری چیست؟! مردم خطاب به سران فتنه و گروههای همسو با آنها نظیر مجمع روحانیون مبارز می گویند، اگر ادعای خط امامی دارید چرا با دشمنان اسلام و انقلاب و امام برای مقابله با نظام اسلامی همراهی می کنید؟ مگر حضرت امام نفرموده اند که حفظ نظام از اوجب واجبات است؟ بنابراین پیروی شما مدعیان خط امام(ره) از فرمول دیکته شده آمریکا و اسرائیل برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران چگونه قابل توجیه است؟ و اگر معتقدید که با دشمنان اسلام و امام همراه نیستید، چرا علیه آنها نه فقط موضع نمی گیرید، بلکه بی چون و چرا دنبال آنها راه افتاده اید؟! کجای این دیدگاه استفاده ابزاری است؟! آقای انصاری می گوید «امام معتقد بود که باید در حکومت به دنبال اجرای احکام اسلام باشیم که بر همین اساس نظام شاهنشاهی را سرنگون کرد.» و ما به ایشان می گوئیم، تردیدی در صحت این نکته نیست، اما اگر شما آقایان به این واقعیت اعتقاد دارید، چرا از شعار «جمهوری ایرانی» به جای «جمهوری اسلامی ایران» حمایت می کنید؟ و آیا پاره کردن عکس مبارک حضرت امام(ره)، اهانت به عاشورای حسینی(ع)، نفی وجود مبارک امام زمان(عج)، حمایت از اسرائیل، شعار به نفع آمریکا و ... را بخشی از «اسلام» می دانید؟! اگر پاسخ شما مثبت است که باید گفت؛ ما هم می پذیریم که شما نیز پیرو اسلام هستید، اما همان «اسلام آمریکایی» که حضرت امام(ره) بارها خطر آن را گوشزد فرموده بودند. و اما اگر موارد یاد شده را جزو اسلام نمی دانید، چرا علیه آن موضع نمی گیرید و حتی اراذل و اوباشی را که دست به این پلشتی ها زده اند، «مردم خداجوی» می نامید؟!
جناب انصاری فرموده اند «مهم ترین رکن قانون اساسی، اسلامیت و جمهوریت است و در ضمن جمهوریت به اسلامیت الصاق نشده است، بلکه جمهوریت در متن اسلامیت است» این سخن نیز قابل قبول و «کلمه حق» است. و سوال این است که چرا آقایان از این کلام حق، اراده باطل می کنند؟ اگر اسلامیت را باور دارید، چرا، آشکارا علیه مبانی اسلام موضع می گیرید و رکن «اسلامیت» را از «جمهوریت» حذف می کنید؟ این اقدام شما که قابل انکار نیست، هست؟! و اما، اگر «جمهوریت» را قبول دارید چرا رأی جمهور مردم، یعنی آرای 40 میلیونی، حضور 85 درصدی و رأی 25 میلیونی رئیس جمهور کنونی را نه فقط نفی می کنید، بلکه به بهانه آن با دشمنان بیرونی و گروههای ضدانقلاب علیه جمهوری اسلامی هم کاسه می شوید؟! آیا جنابعالی و گروهتان در تمامی 7 ماه گذشته با آمریکا، اسرائیل، انگلیس، منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها و کلان سرمایه داران علیه اسلام و انقلاب و امام و نظام ائتلاف نکرده بودید؟! ممکن است ادعای تقلب در انتخابات را بهانه کنید که کردید ولی باید گفت؛
اولاً؛ اهانت به ساحت مقدس امام حسین(ع)، نفی وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عج)، پاره کردن عکس امام(ره)، شعار به نفع اسرائیل و آمریکا و... چه ربطی به مخالفت شما با دولت دارد؟ با این دم خروس چه می کنید؟!
ثانیاً؛ اگر ادعای تقلب دارید چرا به هیچیک از راهکارهای قانونی برای پی گیری ادعای خود تن ندادید؟ آیا غیر از این است که ادعای تقلب به شما دیکته شده بود؟ انکار نفرمائید، ادعای تقلب، پیشنهاد از قبل دیکته شده جرج سوروس صهیونیست، رابرت هلوی و جین شارپ بود. یعنی جنابعالی از ملاقات برخی سران فتنه با جرج سوروس خبر ندارید؟! و یا از کلاس های آموزش فتنه که چند ماه قبل از انتخابات در دفتر دوبی خانم الیزابت چنی- دختر دیک چنی معاون وقت بوش- تشکیل شده بود بی اطلاع هستید؟! راستی کیهان از کجا می دانست ادعای تقلب بخشی از برنامه دیکته شده فتنه است که پیشاپیش از آن خبر داده بود؟! و از همه اینها گذشته، همخوانی مرحله به مرحله و مو به موی سران فتنه با فرمول از قبل اعلام شده سازمان های سیا، موساد و MI6 را چگونه توجیه می فرمائید؟!
ثالثاً؛ اخیراً و بعد از شکست رسوایی برانگیز فتنه ، برخی از سران و عوامل اصلی فتنه اعلام کرده اند که دولت را به رسمیت می شناسند و... این اعتراف اگرچه به نظر می رسد ترفندی برای پاک کردن صورت مسئله است و فتنه انگیزان قصد دارند از این طریق مخالفت آشکار خود با انقلاب و امام و نظام را فقط در حد مخالفت با دولت قلمداد کنند! که یادآور سر فرو بردن کبک ها در برف است، ولی این پرسش را هم از افرادی نظیر آقای انصاری، پیش می کشد که پس آنهمه هیاهو و آتش افروزی چرا...؟!
آقای انصاری می گوید به این علت در راهپیمایی 9 دی شرکت نکردیم که به ما اهانت می شد! که باید به ایشان گفت؛ مگر مردم در راهپیمایی چند ده میلیونی سراسر کشور و 4 میلیونی تهران چه می خواستند؟ آنها بر حرمت سیدالشهداء علیه السلام، حفظ انقلاب و نظام، پیروی از امام راحل(ره) و رهبری معظم انقلاب و انزجار از آمریکا و اسرائیل و انگلیس تأکید می ورزیدند. خب! چرا جنابعالی و دوستانتان باید از حضور در میان این مردم احساس ناامنی کنید؟!
آقای انصاری! نگاهی به پشت سر خود بیندازید! از کجا به کجا رسیده اید؟!
حسین شریعتمداری
فشار آمریکا به دولت عراق برای تأیید صلاحیت بعثی ها (خبر ویژه)
روزنامه لس آنجلس تایمز با ابراز خشم نسبت به رد صلاحیت 500 نفر از نامزدهای انتخاباتی وابسته به حزب بعث و رژیم صدام در عراق، این اتفاق را به نفوذ منطقه ای ایران ربط داد!
این روزنامه آمریکایی نوشت: کنار گذاشتن صدها نامزد انتخاباتی از شرکت در انتخابات عراق، میزان نفوذ ایالات متحده را در بوته آزمایش گذاشته است و این در حالی است که نیروهای آمریکا امسال باید از عراق خارج شوند. دیپلماسی آمریکا در تلاش برای فشار به دولت عراق به تکاپو افتاده است.
لس آنجلس تایمز تلاش کرد رد صلاحیت عوامل حزب بعث را به اختلاف شیعه و سنی ربط دهد! و سپس اضافه کرد: مقامات ایالات متحده درباره احتمال نامشروع دانستن نتیجه انتخابات از سوی آمریکا و جامعه بین المللی در صورت ادامه ممنوعیت نامزدها، به دولت عراق هشدار داده اند. بسیاری مشکوک هستند که ایران به طور غیرمستقیم بر روند سیاسی عراق تاثیر می گذارد. کسانی می گویند ایران تاثیر بزرگی در عراق دارد. مقامات آمریکایی می گویند ذهن رهبران سیاسی عراق بیش از حد به تهدیدهای موجود از سوی بعثی ها مشغول شده است. برخی از آنها از نفوذ ایران و این که اتهام بعثی بودن بخورند، نگرانند. صالح المطلک یکی از چهره های سرشناسی که رد صلاحیت شده، گفت «آمریکایی ها سخت تلاش می کنند اما فکر نمی کنم کسی در دولت عراق به حرف آنها گوش بدهد. آنها احساس مسئولیت نمی کنند و فکر می کنم به فشار بیشتر آمریکا نیاز است».
گفتنی است جو بایدن معاون اوباما پریروز به صورت غیرمترقبه به بغداد سفر کرد تا به دولت عراق برای تایید صلاحیت بعثی ها فشار وارد کند.
نظامیان و نیروهای امنیتی آمریکا، عناصر سلفی و عناصر بعثی حلقه های 3گانه گسترش ترور و ناامنی در عراق به شمار می روند. طبق قانون اساسی عراق، در اختیار گرفتن هرگونه مناصب حکومتی توسط وابستگان حزب بعث را ممنوع کرده است.
روزنامه کیهان ۶/۱۱/۸۸/font>