قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

طرح انتقادات شدید علیه هاشمی رفسنجانی توسط الهام

 *مشروح سخنان الهام در مسجد اهل البیت قم*
طرح انتقادات شدید علیه هاشمی رفسنجانی

یک عضو حقوقدان شورای نگهبان هاشمی رفسنجانی را متهم کرد که با طرح مباحثی مانند «شورای فقاهت» بدنبال استحاله نظام و تغییر شرایط موجود است.

به گزارش ایسنا، غلام حسین الهام که در مسجد اهل البیت قم سخنرانی می‌کرد،با بیان اینکه بعد از رحلت امام خمینی (ره) دو جریان انقلاب و نظام را تهدید می‌کرد و این دو نوع حرکت نیز با تاکتیک‌های متفاوت از سوی افراد و جریانات مختلفی حمایت می‌شد، گفت:« مهمترین اثر اتفاقات اخیر به هم زدن این حرکت تحریک کننده بود.»

وی ادامه داد:« یک حرکت آن بود که بتوانند نظام و انقلاب را از طریق قوه مجریه در اختیار خود قرار دهند و نگذارند قدرت از یک دایره تعریف شده‌ای خارج شود. با اینکه ضروریات قانونی چرخش قدرت را به دنبال دارد اما جوری قدرت هدایت شود تا سر نخ اصلی در حیطه اختیار آنها قرار بگیرد.»

وی با بیان این مطلب که مدیریت این جریان توسط هاشمی بوده است، تصریح کرد:« آنها در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی با بیان اینکه ایشان دارای شخصیت ممتازی هستند خواهان بر چیده شدن محدودیت قانون اساسی برای وی شدند. این بحث توسط مهاجرانی با عنوان تغییر قانون اساسی مطرح شد و برخی از رسانه‌ها نظیر آقای مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نیز مطرح کردند که ایشان می‌توانند از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام قدرت را دنبال کنند تا مدیریت اجرایی از دست آقای هاشمی خارج نشود.»

وی تصریح کرد: « رهبری در برابر این حرکت انحرافی ایستاد و باب این بحث را بست تا بدعتی به وجود نیاید و ایران به سرنوشت کشورهایی چون لیبی و مصر دچار نشود.»

الهام با بیان اینکه این طرح به شکست منتهی شد، افزود:« در ادامه، طرح مدیریت غیر مستقیم جایگزین شد که همان مدیریت پنهان حزبی است که به صورت غیرعلنی حرکت کشور را در دست داشته باشند و هر کس که می‌خواهد مسئول شود خواسته یا ناخودآگاه باید با این شخص و جریان بیعت قبلی ببندد.»

وی با اشاره به این مطلب که دوم خرداد جریانی بود برای نفی کارکردهای آقای هاشمی، افزود:« حس جوانان در آن موقع بدین گونه بود که از یک مرحله درحال گذر هستند و وارد فضای جدیدی شده‌اند، اما اینطور نبود و بستر توسط همان جریان مدیریت می‌شد که بعدها هم آقای هاشمی اعتراف کرد که معمار دوم خرداد من بودم.»

وی افزود:« طیفی که از دل دوم خرداد به قدرت رسیدند به دنبال حذف هاشمی بودند که بعد متوجه شدند این کار ممکن نیست و شاخص آن نیز انتخابات دوره ششم مجلس شورای اسلامی بود که آقای تاج زاده به همراه سازمان مجاهدین وی را حذف کرند و نتیجه آن شد که آقای هاشمی انصراف داد و شورای نگهبان را در این مورد متهم کرد.»

الهام با بیان اینکه «طرح عبور از هاشمی توسط جریان تند مشارکت دنبال می‌شد»،اظهارکرد:« بعدها این حزب فهمید که باید با او به وحدت برسد.»

این حقوقدان شورای نگهبان ادامه داد:« آقای هاشمی اعتقادی به سقف مشارکت نداشتند به جهت اینکه اگر افراد بخواهند تابع و مطیع این جریان باشند این شرایط با مشارکت حداکثری بهم می‌خورد و از طرفی هم اگر چهره مطلوب آنها در انتخابات پیروز نشد و به قدرت نرسید طرف مقابل را با حداقل مشارکت محکوم کنند.»

وی با بیان این مطلب که مدیریت قوه مجریه در دوره اصلاحات تفاوت و تعارضی با نگرش‌های سیاسی و اقتصادی هاشمی نداشت، تصریح کرد:« در دوم خرداد این حرکت قابل پیش بینی نبود و آنها تنها برای وزن کشی آمده بودند اما نتیجه انتخابات به سود آنها شد.»

الهام با بیان اینکه «مواضع آقای هاشمی متناسب با شرایط تغییر می‌کند»، افزود:« از خطبه‌های عدالت خواهانه دهه 60 ایشان تا دوران سازندگی و از دوران 8 ساله ریاست جمهوری تا حرف‌های امروز ایشان تناقض‌های فاحشی مشاهده می‌شود که حکایت از تغییر 180 درجه مواضع ایشان در طی این سال‌ها دارد.»

وی گفت: « بعد از پیروزی خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سعید حجاریان به عنوان تئوریسین این جریان گفت خاتمی دوره گذر را طی می‌کند یعنی نظام از جمهوری اسلامی به غیر اسلامی تغییر خواهد کرد؛ و به اسم فضای توسعه سیاسی، فرهنگ و اندیشه‌های دینی دچار مخاطره شد و دین تحت عنوان آزادی به محاق رفت.»

وی با بیان این اعتقاد که «عدالت و شریعت در دوران دوم خرداد اصالت خود را از دست داد»، خاطرنشان کرد:« همه ما در خاطرمان این جمله معروف آقای خاتمی را به یاد داریم که گفتند اگر دین در برابر آزادی بایستد دین از بین خواهد رفت، اگر عدالت در برابر آزادی بایستد عدالت از بین خواهد رفت، و یکی از سران این جریان هم بیان کرد علیه خدا هم می‌توان تظاهرات کرد و شعار داد.»

الهام در ادامه افزود:« در دوران اصلاحات، دولت برای اولین بار به اپوزیسیون نظام تبدیل شد و از موضع آنها با نظام برخورد کرد و رسالت خود را تغییر داد و با حاکمیت دوگانه تبدیل اسلامیت به جمهوریت را دنبال می‌کرد.»

وی افزود:« چگونه ممکن است شخصی مثل مهندس موسوی که دشمنان او را فردی رادیکال می‌شناختند امروز مورد حمایت شدید آمریکا و انگلیس قرار می‌گیرد پس آنها می‌دانند در وی ظرفیتی وجود دارد که می‌تواند نظام را تغییر دهد.»

این عضو شورای نگهبان ادامه داد:« آقای هاشمی زمانی بحث شورای رهبری را مطرح کرد و بعدها آن را به شورای فقاهت تغییر داد که طرح مسائلی این چنین بر خلاف قانون اساسی و نظام است و ایشان بدنبال استحاله نظام و تغییر شرایط موجود هستند.»

الهام با اشاره به قسمت‌هایی از اعترافات محمدعلی ابطحی ابراز داشت:« وی گفت در روز 23 خرداد آقایان معترض پیش آقای هاشمی رفتند و ایشان به آنها گفت بروید سراغ مراجع و حوزه را وارد میدان کنید تا در این زمینه مداخله کنند که خوشبختانه با هوشیاری مراجع این حرکت نیز ناکام ماند.»

وی افزود:« ایشان درنامه‌ای که قبل از انتخابات به رهبری نوشتند گفتند اگر این مشکلات حل نشود بعد از انتخابات بحران خواهید داشت، این یعنی تهدید نظام و اینکه سناریوهای بعدی نیز کاملا طراحی شده است.»

الهام با بیان اینکه به چه ملاک قانونی و به چه مصلحتی و بر چه پایه‌ای نظام را تهدید می‌کنید؟، اظهار کرد: « در مناظره آقای احمدی نژاد چیز جدید و خاصی مطرح نشد. در آنجا بیان شد مواضع و استراتژی آقای هاشمی با آقای موسوی و خاتمی فاصله‌ای ندارد و در یک راستا است.»

وی ادامه داد:« آقای هاشمی یک سال قبل با اعلام اینکه دیگر دوره مدارا با این دولت به پایان رسیده است مرتب دولت قانونی و منتخب مردم را تهدید می‌شمرد و در ادامه برای فشار آوردن به رهبری، مجلس خبرگان را بر خلاف قواعد به خط کرد تا به خاطر حمایت رهبری از رئیس جمهور، دولت را مورد بررسی قرار دهند که بزرگان خبرگان با تدبیر این عمل را خنثی کردند.»

الهام با بیان اینکه «من با نظر برخی‌ها که می‌گویند اساس فتنه مباحث مطرح شده در مناظره است مخالفم،» ادامه داد:« فتنه را باید در برخی آقازاده‌ها دنبال کرد.»

الهام افزود:« آقای موسوی معتقد است که در انتخابات تقلب شده است حال از شما سوال می‌کنم شما در ساعت 11 شب روز انتخابات اعلام کردید که رئیس جمهور شده‌اید، شما چطور در یک فرایندی که معتقدید تقلب شده است خود را رئیس جمهور می‌دانید؟»

وی با بیان اینکه امروز هیچ شبهه‌ای در مورد تقلب وجود ندارد و شورای نگهبان تمام راه‌ها را برای پیگیری‌های قانونی گشوده بود، افزود:« با این حساب آنها آمدند کف خیابان‌ها و این فتنه را تا روز عاشورا ادامه دادند و عنوان کردند یا قدرت را به ما می‌دهید یا خیمه‌های امام حسین (ع) را به آتش می‌کشیم و در این رابطه رهبری هم در دیدار با مردم استان مازندران به صراحت فرمودند که نظام به هیچ کس باج بده نیست.»

الهام افزود: « اینها عقیده‌ای به دموکراسی ندارند، حرکت توده‌ای مردم را عوامانه می‌خوانند و دموکراسی را تنها رای نخبگان و حذف مردم می‌دانند.»

وی با ریشه یابی حوادث اخیر اظهار کرد:« اشتباه ما به 18 تیر 78 که از درون کودتا کردند بر می‌گردد، اگر آن روز حوادث آن زمان ریشه یابی می‌شد دیگر خاتمی آنرا به گردن آقای مصباح نمی‌انداخت تا بگوید نتیجه ترویج خشونت چنین خواهد بود و امروز دوباره شاهد بوجود آمدن این حوادث نبودیم.»

وی با انتقاد از قوه قضاییه در برخورد با عوامل اغتشاشگر روز عاشورا اظهار کرد:« آقای لاریجانی بعد از راهپیمایی حماسی مردم در روز 9 دی ماه عنوان کرد صدای ملت را شنیدم و پیام آنها را دریافت کردم، اما امروز انتظار ما از محاکمه اغتشاشگران این چنینی که برگزار شد نبوده است.»

وی ادامه داد:« قوه قضائیه استراتژی روشنی در این زمینه ندارد و به عمق مسئله توجه کافی ندارد که این دعوا بین دو جناح نیست بلکه ابعاد وسیع‌تری دارد.»

این عضو شورای نگهبان با بیان این‌که قوه قضائیه با اجرای دقیق قانون نباید نگران بوجود آمدن بحران‌های دیگر شود، افزود:« اگر رهبری به آنها عفو بدهند مشکلی نیست اما خود ایشان بارها و بارها مطالبه قانونی را عنوان کردند.»

وی در ادامه به سوالی که در مورد وضعیت مشایی و رابطه وی احمدی نژاد پرسیده شد، چنین پاسخ داد: « هرکس علاقه و شناختی شخصی از افراد دارد که شاید در نظر دیگران این طور نباشد و بگذارید از این مسائل عبور کنیم. هنوز خطرات بزرگتری هست که آنها در اولویت هستند و الان وقت پرداختن به این مسئله نیست.»

الهام در پاسخ به سوالی در مورد اینکه چه وقت باید به پرونده‌های پسران هاشمی رسیدگی شود، عنوان کرد:« دستگاه‌های اطلاعاتی می‌گویند که ما مدارک کافی و شفافی در این زمینه داریم و از طرفی خود آقای هاشمی نیز باید راه را برای شفاف سازی باز کنند و تصریح کنند که پرونده‌های آنها پیگیری شود تا وضعیت آنها برای همه روشن شود.»

وی در جواب این سوال که هدف از برپایی کنگره مردم سالاری چه بود؟، اظهار کرد:« مردم سالاری در ظرفیتش نیست که با چند نفر از یک جناح و چند نفر از جناح دیگر بتواند آشتی ملی ایجاد کند و اصلا در جامعه قهری وجود ندارد که آشتی ملی صورت گیرد. مردم که در صحنه هستند و رهبری نیز هست و قسمت‌های قانونی نیز وجود داد و خواص هم اگر شبهه‌ای دارند باید حل شود.»

الهام در ادامه به سوالی در پاسخ به این سوال که چقدر احمدی نژاد را در بوجود آمدن حوادث بعد از انتخابات مقصر می‌دانید؟ عنوان کرد:« من تعصبی روی آقای احمدی نژاد ندارم و در این جریانات ایشان را مقصر نمی‌دانم. او حق داشت در مناظره حرف خودش را بزند و در برابر کسانی که از سال قبل رئیس جمهور قانونی کشور را دروغگو می‌خواندند از خود دفاع کند.»

وی ادامه داد:« ایشان در سخنرانی خود در میدان ولیعصر 40 میلیون ایرانی را برنده انتخابات برشمردند و عده‌ای که اموال مردم را به آتش کشیدند را خس و خاشاک نامید که در حقیقت همان کسانی بودند که در روز عاشورا آن اعمال زشت را مرتکب شدند.»

عضو شورای نگهبان در پاسخ به این سوال که چرا شما در مصلا برای احمدی نژاد سخنرانی کردید و آیا این کار شما درست بوده است یا خیر؟ گفت: « من خیلی جاها برای سخنرانی دعوت شده بودم اما نپذیرفتم و در ضمن آن روز من برای سخنرانی به آنجا نرفته بود. موج مردم مرا روی دست به سمت جایگاه کشاند که با نرسیدن آقای احمدی نژاد به جایگاه، ترس از آن داشتیم که کسی در آن ازدحام بمیرد. در آنجا من اعلام کردم که آقای احمدی نژاد نتوانستند خودشان را به جایگاه برسانند و چند دقیقه‌ای هم در مورد مسائل کلی صحبت کردم. البته اگر آن اضطرار هم نبود بنده سخنگوی ایشان بودم و مردم مرا نیز با این سمت می‌شناختند اما من اعتراف می‌کنم که اشتباه کردم، ولی اضطرار بود.»  

منبع:http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1481204&Lang=P

سکوت هاشمی شکسته شد

مهم‌ترین دلیل این حملات، مواضع اینجانب درباره لزوم رعایت حقوق مردم و همچنین دفاع از شخص رهبری و پرهیز از افراط بر اساس عقیده و اعتقاد قلبی‌ام است.

عصرایران- جمعی از استادان علوم سیاسی دانشگاه‌های قم صبح سه‌شنبه با رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار کردند.

به گزارش ایسنا، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در این دیدار در پاسخ به پرسش‌ها و نظرات جمع حاضر تاکید کرد: اسلام کامل‌ترین مکتب برای اداره همه ابعاد جامعه است و مکتب اهل بیت (ع) محکم‌ترین منبع شناخت اسلام و قرآن است.

وی افزود: انقلاب اسلامی ایران این راه را انتخاب کرده و در بررسی عملکرد سی ساله جمهوری اسلامی، نقاط قوت ناشی از حرکت در مسیر اسلام و نقاظ ضعف مربوط به اشخاص و انحراف آن‌ها از دستورهای اسلامی است.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با بیان این که ساختار نظام اسلامی متکی بر اسلام و سرمایه اعتماد مردم است و هر گونه انحراف از آن می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد، تصریح کرد: اسلامیت و جمهوریت در قانون اساسی جداشدنی نیستند.

هاشمی رفسنجانی در ادامه اصل ولایت فقیه را محور جمهوری اسلامی خواند و گفت: اگر ولایت و جایگاه رهبری آسیب ببیند نمی‌توان آینده خوبی برای کشور متصور بود.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم‌چنین در پاسخ به پرسش یکی از حاضران درباره آنچه علت حملات و تخریب علیه وی توسط برخی اشخاص از جمله آقای یزدی خوانده شد، گفت: مهم‌ترین دلیل این حملات، مواضع اینجانب درباره لزوم رعایت حقوق مردم و همچنین دفاع از شخص رهبری و پرهیز از افراط بر اساس عقیده و اعتقاد قلبی‌ام است.

وی افزود: در مورد سخنان اخیر آقای یزدی همان گونه که قبلا هم گفتم جوابم تا کنون به سخنان توام با عصبانیت و غرض‌آلود ایشان سلام بوده است، ولی با صحبت‌های دیروز ایشان و اطلاعات رسیده، این بار بوی توطئه به مشام می‌رسد و درباره مسائل ایشان در زمان امام راحل و در جلسه انتخاب رهبری بعد از ارتحال امام و در قوه قضاییه به صورت کتبی مطالبی را گوشزد خواهم کرد.

هاشمی رفسنجانی همگان به ویژه فعالان در عرصه سیاست را به رعایت اخلاق و تقوا دعوت کرد و گفت: رعایت نکات اخلاقی، توصیه‌های اسلام و نحوه عملکرد ائمه در برخورد با مسائل جامعه و مردم می‌تواند نظام اسلامی را به عنوان الگوی جهانی مطرح سازد.

بر اساس این گزارش در این دیدار برخی استادان با بیان نکاتی درباره جامعه اسلامی از دیدگاه نظری و عملی و همچنین تجربه حکومت اسلامی در سی ساله اخیر در ایران، نظراتشان را مطرح کردند.  

منبع:http://asriran.com/fa/pages/?cid=98626

افشاگری معاون وزیر اطلاعات در خصوص اغتشاشات روز عاشورا

گنجی، مخملباف، کدیور، فاطمه حقیقت‌جو و مهاجرانی بازوی عملیاتی میانجی میان غرب و جریان فتنه در داخل کشور هستند که از مهمترین عوامل فتنه به شمار می‌آیند.
ارس: معاون وزیر اطلاعات از نقش مشاور جاسوس موسوی، دیپلمات‌های آلمانی، گنجی، مخملباف، کدیور، فاطمه حقیقت‌جو و مهاجرانی و نیز گروهک‌های تروریستی در اغتشاشات روز عاشورا پرده برداشت.

بنابراین گزارش معاون وزیر اطلاعات در جمع خبرنگاران ضمن تبریک به مناسبت ایام دهه فجر در خصوص اغتشاشات روز عاشورا با بیان اینکه سازماندهی خاص در فراخوان‌هایی نظیر تشییع جنازه آقای منتظری توسط سایت‌ها انجام شده بود یادآور شد: موسوی در صفحه فیس بوک متعلق به خود برای شرکت در آشوب‌گری‌های روز عاشورا اطلاعیه‌‌ای که متن آن موجود است صادر کرده و در این خصوص فراخوان داده و دعوت‌ کرده‌ بود.

وی با طرح سوالی مبنی بر اینکه اگر این صفحه فیس بوک متعلق به وی نبوده چرا تبری نجسته است، تصریح کرد: کسانی که در این صفحه بودند این اطلاعیه را مشاهده کرده و به آن عمل کردند و بنا بر دعوت میرحسین موسوی در صحنه اغتشاش‌گری روز عاشورا آمده‌اند.

معاون وزیر اطلاعات با اشاره به فراخوان‌های سازگارا و نوری‌زاده در شبکه‌های VOA و BBC اظهار داشت: در تمام صحنه‌های اغتشاش، این دو نفر جریان را هدایت کرده و در این خصوص سخنانی را نیز بیان می‌کردند.

این مقام ارشد وزارت اطلاعات با اشاره به اینکه عده‌ای از دستگیرشدگان روز عاشورا از شهرستان‌ها و از طریق اطلاع‌رسانی جریان فتنه در ظهر عاشورا آمده بودند خاطرنشان کرد: این دعوت‌ها برای دست زدن به شورش بود.

وی با بیان اینکه چریک‌های فدائی اقلیت و اکثریت و جریان بهائیت نیز در این خصوص فراخوان داده بودند، افزود: تعدادی از اینگونه افراد که در ظهر عاشورا حضور داشتند شناسایی و دستگیر شده‌اند . یک سازماندهی از پیش تعیین شده از سوی جریان فتنه‌گر، ضد انقلاب و سرویس‌های اطلاعاتی که معمولا منابع و مرتبطین خود را به اینگونه تجمعات اعزام نمی‌کنند در ظهر عاشورا تدارک دیده شده بود که در اغتشاشات حضور داشتند .

* نقش دیپلمات های آلمانی در اغتشاشات روز عاشورا

این مقام آگاه در وزارت اطلاعات در ادامه در مورد اینکه در سایت‌های جریان فتنه روز عاشورا را روز شقاوت خوانده بودند گفت: آنها در سایت‌ها گفته بودند که باید در این روز با پلیس درگیر شده و دست به آتش زدن نیز بزنند.
وی با تاکید بر اینکه افرادی که بعد از روز عاشورا دستگیر شدند از طیف‌های گوناگون هستند اظهار داشت: یکی از آنها شبکه‌ای وصل به سرویس اطلاعاتی آلمان بوده که توسط دیپلمات‌های آلمانی نیز هدایت می‌شدند.
وی ادامه داد: این شبکه تعدادی از مردان و زنان جوان بودند که از طریق همین گروه‌های به اصطلاح سبز فعالیت تبلیغاتی داشته و ارتباط با سایت‌ها و عوامل خارجی داشتند که از طریق یکی از زنان عضو این شبکه به دیپلمات‌های آلمانی وصل می‌شدند که البته در میهمانی‌ها و محافل خصوصی آنها نیز شرکت کرده و روزانه با آنها اطلاعات و اخبار را تبادل می‌کردند.
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات خاطرنشان کرد: دیپلمات‌های آلمانی برای تحقیقات در خصوص شناسایی مقرهای اطلاعاتی از این افراد استفاده کرده و برخی‌ها را برای همکاری از طریق همین کانون دعوت کرده بودند .

* پاسخگویی دولت به رفتار غیر دیپلماتیک سفیران خود در تهران

وی با اشاره به اسامی دو دیپلمات آلمانی که با نام‌های مستعار "یوگی و اینگو " فعالیت می‌کردند؛ گفت: فیلم‌ها و عکس‌های ارتباط این دیپلمات‌های آلمانی با زنان و مردان جوان ایرانی که خارج از شئون روابط دیپلماتیک بوده موجود است و سفارت آلمان و سفیر این کشور اروپایی باید پاسخگوی رفتار غیر دیپلماتیک خود باشند.
معاون وزیر اطلاعات با تاکید بر حضور این دو دیپلمات آلمانی در اغتشاشات روز عاشورا ، از دستگیری آنها خبر داده و گفت: این دو دیپلمات علائم سبز همراه داشته‌اند و در تحقیقات به عمل آمده از افراد دستگیر شده مرتبط با این دو دیپلمات مشخص شد که مچ‌بندها و تی‌شرت‌هایی که آلمانی‌ها حمل می‌کردند در اختیار برخی دیگر از افراد که در اغتشاشات حضور داشتند نیز قرار گرفته‌است.

* دستگیری مشاور جاسوس موسوی

وی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه با توجه به اسناد به دست آمده بنا داریم اعتراض دیپلماتیک را از طریق وزارت امور خارجه اعلام کنیم در خصوص پرونده‌ای دیگر از اغتشاش‌گران گفت: یکی از عوامل اطلاعاتی غربی یکی از لایه‌های تصمیم‌گیری خاص موسوی و از مشاورین اصلی و نزدیک وی بوده که دستگیر شده است. وی به یکی از سرویس اروپایی وصل بوده که با توجه به وسایل جاسوسی کشف شده از وی این اطلاعات را به خارج کشور منتقل می‌کرده است و بنا بر تحقیقات به عمل آمده کار وی تاثیرگذاری در ستاد موسوی بوده‌است.

* تیم موسوم به تیم آلمان در ستاد موسوی

این مقام ارشد وزارت اطلاعات با بیان اینکه این فرد پس از دستگیری اعترافاتی کرده‌است ، افزود: موسوی تیمی موسوم به تیم آلمان دارد که افراد این تیم تحصیل کردگان در آلمان بوده و تمام خط و ربط خود را از آلمان گرفته که هدف آنان نشر و بسط فرهنگ و مکتب آلمان در کشور است.
وی در خصوص پرونده دیگری از اغتشاش‌گران دستگیر شده به خانمی اشاره کرد و گفت: این خانم چند پاسپورت اروپایی داشته و قبل از همه اغتشاشات بعد از انتخابات به ایران سفر کرده بود.وی با تعدادی از اراذل و اوباش دوست بوده و پس از رفت و آمد اراذل و اوباش در خانه وی ، ‌در اغتشاشات نیز با چاقو و قمه حضور داشته و پس بازرسی از خانه این خانم 200 فاکتور طلا و جواهر کشف شده که بیانگر آن است که پس از هر اغتشاش به آنها طلا و جواهر هدیه ‌داده‌است.

* فیلمبرداری از طریق خودکار

وی این خانم 44 ساله را و مجرد خواند و گفت: این خانم به کشورهای زیادی مسافرت داشته و طی اعترافات خود گفته‌ که به انجمن تروریستی پادشاهی وابسته است . البته وی در انتقال مواد مخدر با یکی از دیپلمات‌های اروپایی سابقه‌ای نیز داشته است.
وی افزود: این خانم تمام صحنه اغتشاشات را با دوربین‌های جاسوسی (خودکار مانند) فیلمبرداری کرده و این نشاندهنده آن است که این وسایل را یک سرویس اطلاعاتی غربی در اختیار این خانم گذاشته و به صورت آنلاین اطلاعات را به خارج از کشور و اروپا‌ منتقل می‌کرده است.
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات از کشف یک استدیو در منزل این خانم خبر داد و گفت: این خانم دستگیر شده و چهار نفر از اراذل و اوباش که وی را همراهی می‌کردند نیز همگی سابقه‌دار هستند.


* فراخوان منافقین برای حضور در اغتشاشات روز عاشورا

معاون وزیر اطلاعات به چهارمین پرونده آشوب‌گری‌ها اشاره کرد و گفت: در دستگیری اعضای منافقین روشن شد که با توجه به فراخوان‌های منافقین اعضای این گروهک تروریستی در تمامی حوزه‌های اغتشاشات حضور داشته و جریان اغتشاش را هدایت می‌کردند که برهمین اساس بیش از 20 نفر آنها دستگیر شده‌است و البته عموم اغتشاشات روز عاشورا را منافقین در کنار چریک‌های فدائی هدایت می‌کردند.
وی با اشاره به اعترافات آنان و با توجه به اینکه این افراد در گروهک مسلح و تروریستی علیه نظام اسلامی ایران فعالیت می‌کرده و اتهام‌شان محاربه است، افزود: استراتژی منافقین در این روزها موج‌سواری از این جریان بوده و افرادی با چهره‌های بسته در اغتشاشات حضور داشتند که نقش لیدری را ایفا می‌کردند.
وی با اشاره به حضور، شناسایی و دستگیری چپ‌های کمونیستی و هواداران چریک‌های فدایی اقلیت و اکثریت و هواداران کمونیست چپ‌های نو گفت: بیش از 30 نفر آنها دستگیر شده‌ که با فراخوان‌ها در اغتشاشات حضور داشته‌اند.


* بهائیان و ارتباط عقیدتی و سیاسی با رژیم صهیونیستی

این مقام مسئول در وزارت اطلاعات به حضور بهائیان در اغتشاشات عاشورا اشاره کرد و گفت: بهائیان شعارهای هنجارشکن در این روز سر داده اند که در حال حاضر حدود 15-14 نفر آنها دستگیر شدند. البته با توجه به ارتباط عقیدتی و سیاسی که آنان با رژیم صهیونیستی داشته‌اند، در اغتشاشات روز عاشورا حضور داشته‌اند.
وی به عدم اعتقاد اغتشاش‌گران به روز عاشورا و امام حسین اشاره کرد و گفت: بوش و رایس در اظهاراتی گفته بودند که باید ریشه ایران را بزنیم و عمق استراتژیک ایران شیعه و ائمه معصومین و عمق شیعیان امام حسین(ع) است. آنها در ظهر عاشورا می‌خواستند مردم را به صحنه بیاورند که در پاسخ آنها مردم در روز 9 دی جواب هنجار شکنان که می‌خواستند ریشه این ملت را بزنند را دادند و اعلام کردند که ریشه ملت ایران زدنی نیست.
معاون وزیر اطلاعات در ادامه سخنان خود با اشاره به استفاده جریان فتنه از فضای سایبر و مجازی، گفت: بشیریه و نصر که مشاور اوباما رئیس‌جمهور آمریکا نیز هست هدایت جریان فکری -آمریکایی- این جریانات را در دست دارند.


* دروغ شاه کلید جریان فتنه

وی با بیان اینکه جریان فتنه یک شاه کلیدی از شایعه به نام دروغ دارد، تصریح کرد: همه جریان فتنه که بازی‌خورده سرویس‌های اطلاعاتی و اتاق‌های فکری کشورهای غربی‌اند به فکر براندازی این نظام هستند و این کلمه ـ دروغ ـ را ایجاد کرده و آن را در یک دیوار بتنی بسیار ضخیم قرار داده‌اند.

* تمام مشاوران موسوی خواهان آن بودند که وی کلمه دروغ را در جامعه جا ‌اندازد

معاون وزیر اطلاعات با اشاره به مناظره موسوی و احمدی‌نژاد با بیان اینکه موسوی در این برنامه برکلمه دروغ تاکید داشت گفت: تمام مشاوران موسوی خواهان آن بودند که وی کلمه دروغ را در جامعه جا ‌اندازد.
معاون وزیر اطلاعات دروغ، تقلب و تجاوز را سه ضلع این مثلث عنوان کرد و افزود: این سه ضلع مثلث، کاملا کذب و در یک اتاق عملیات روانی طراحی شده‌ بود.

* انگیزه دادن جریان فتنه به افراد ضد نظام

وی با تاکید بر اینکه کار دیگر جریان فتنه این بود که به افراد سابقه‌دار، ضد نظام و مسئله‌دار که بعد از انتخابات خلع‌ لباس و طرد شده‌‌بودند انگیزه دهند، گفت: البته گروه‌های ضد انقلاب برنامه‌های وسیعی برای دانشجویان از لحاظ توان فکری و فرهنگی تدارک دیده‌اند.
معاون وزیر اطلاعات با اشاره به فعالیت براندازانه سایت اینترنتی جرس بیان کرد: گنجی، مخملباف، کدیور، فاطمه حقیقت‌جو و مهاجرانی بازوی عملیاتی میانجی میان غرب و جریان فتنه در داخل کشور هستند که از مهمترین عوامل فتنه به شمار می‌آیند.
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات افزود: شبکه‌ای از گروهایی که از طریق فضای مجازی و چت‌کردن با یکدیگر در خصوص وقایع عاشورا ارتباط داشتند را نیز دستگیر کرده‌ایم.

* اعترافات فرد دستگیر شده

معاون وزیر اطلاعات با اشاره به دستگیری یک شبکه NGO تحت عنوان روانکاوان که تحت کنترل یک خانم بود، اظهار داشت: این خانم با تعدادی از دختران و پسران ارتباط برقرار کرده و با آنها در تمامی اغتشاشات نیز شرکت می‌کرده است. در اعترافات این خانم نیز آمده‌است که " اگر در تظاهرات شرکت نکنند این جنبش تعطیل خواهد شد ".
وی با اشاره به دستگیری گروهی از معماران و عکاسان ادامه داد: در اغتشاشات ظهر عاشورا خبرنگار ایتالیایی دستگیر شده که توسط انگلیس در آفریقای جنوبی آموزش‌هایی دیده‌است و بعد از مدتی گروهی حدود 15 نفره را تشکیل داده و عکس‌های اغتشاشات را به خارج از کشور منتقل می‌کردند.
معاون وزیر اطلاعات از دستگیری موسسه‌ای فرهنگی - هنری خبر داد و گفت: این افراد با صدور بیانیه‌های دروغین، به طرفداری از خانواده‌های به اصطلاح کشته‌شده و شهدای دروغین در اغتشاشات ایجاد تشنج می‌کردند.
این مقام مسئول در وزارت اطلاعات با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه " دشمن به صحنه آمده است "، گفت: وزارت اطلاعات به شدت به این موضع حکیمانه رهبر انقلاب اعتقاد داشته و امروز جریان فتنه با پوشش‌های مختلف به دنبال آشوب‌گری است و ملت باید با این جریان برخورد کنند. 
منبع:http://fardanews.com/fa/pages/?cid=102049

آیا "هاشمی" نوشته اش درباره "آیت الله یزدی" را علنی خواهد کرد؟

این که سیاستمداری مانند هاشمی ، از بوی توطئه سخن می گوید ، در نوع خود بسیار تأمل برانگیز است و البته در کنار این نکته ، او تهدید کرده است که مسائلی را درباره یزدی ، آن هم به طور کتبی ذکر خواهد کرد.
عصرایران - دومین انتقاد آیت الله محمد یزدی از آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی ، با واکنشی متفاوت از سوی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مواجه شد. این در حالی است که هاشمی ، معمولا محافظه کارانه و سیاستمدارانه سخن می گوید و بسیاری از اوقات نیز ترجیح می دهد سکوت کند.
چند هفته پیش ، وقتی اولین هجمه یزدی به وی صورت گرفت ، هاشمی تنها به ابلاغ سلام به او اکتفا کرد و با اشاره به وضعیت جسمانی یزدی ، گفت که برایش آرزوی سلامتی دارد.

با این حال ، سخنان دو روز پیش وی درباره هاشمی رفسنجانی ،که از سوی ناظران ،"بسیار تند" ارزیابی شد ، واکنشی از سوی هاشمی به دنبال داشت که در طول حیات سیاسی اش ، اگر نگوییم بی سابقه ، قطعاً کم سابقه بود ؛ هاشمی گفت:"در مورد سخنان اخیر آقای یزدی همان گونه که قبلا هم گفتم جوابم تا کنون به سخنان توام با عصبانیت و غرض‌آلود ایشان سلام بوده است، ولی با صحبت‌های دیروز ایشان و اطلاعات رسیده، این بار بوی توطئه به مشام می‌رسد و درباره مسائل ایشان در زمان امام راحل و در جلسه انتخاب رهبری بعد از ارتحال امام و در قوه قضاییه به صورت کتبی مطالبی را گوشزد خواهم کرد."

البته این که هاشمی گفته است مطالبی را به صورت "کتبی" خواهد نوشت ، می تواند بدین معنا باشد که او "احتمالاً " قصد علنی کردن انتقاداتش را ندارد و صرفاً برای ثبت در تاریخ یا برای اطلاع برخی اشخاص نکاتی را مکتوب خواهد کرد و البته ، از آنجا که حمله به او علنی بوده ، شاید هم بخواهد پاسخی علنی داشته باشد.

این که سیاستمداری مانند هاشمی ، از بوی توطئه سخن می گوید ، در نوع خود بسیار تأمل برانگیز است و البته در کنار این نکته ، او تهدید کرده است که مسائلی را درباره یزدی ، آن هم به طور کتبی ذکر خواهد کرد. هاشمی ، وعده داده که مسائلی که می خواهد درباره یزدی بنگارد ، مربوط به سه دوره زمانی است: "زمان امام راحل ،جلسه انتخاب رهبری بعد از ارتحال امام و قوه قضاییه".

از این رو ، بی مناسبت نیست در این مجال ، مروری داشته باشیم بر مسوولیت های آیت الله محمد یزدی از اول انقلاب تا کنون ؛ و البته معلوم نیست سخنان ناگفته هاشمی که وعده کتابت شان داده شده ، راجع به کدام مسوولیت های وی خواهد بود.

مهم ترین سمت های آیت الله یزدی:
1ـ ریاست‌ دادگاه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ قم‌
2ـ ریاست‌ دفتر امام‌(ره‌) در قم‌
3ـ نمایندگی‌ مجلس‌ خبرگان‌ قانون‌ اساسی‌
4ـ نمایندگی‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ در دو دوره‌ متوالی‌ (دوره‌ اول‌ از قم‌ و دوره‌ دوم‌ از تهران‌)
5ـ نائب‌ رئیس‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌
6ـ عضویت‌ در شورای‌ نگهبان‌ پس‌ از استعفای‌ آیة‌الله‌ صافی‌ گلپایگانی‌
7ـ عضویت‌ در شورای‌ بازنگری‌ قانونی‌ اساسی‌
8ـ ریاست‌ قوه‌ قضائیه‌ با حکم‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ در دو دورة‌ پنج‌ ساله‌
9ـ نمایندگی‌ رؤسای‌ سه‌ قوه‌ در هیأت‌ سه‌ نفره‌ حل‌ اختلاف‌ بین‌ مرحوم‌ رجایی‌ و بنی‌صدر
10ـ نمایندگی‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری‌
11ـ نائب‌ رئیس‌ و قائم‌ مقام‌ اجرائی‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌
12-آیة‌الله‌ یزدی‌ هم‌ اکنون‌ عضو شورای‌ نگهبان‌ است. 
منبع:http://asriran.com/fa/pages/?cid=98691

اینهایی که فریاد می کشند زمان جنگ کجا بودند؟

در بررسی لزوم وحدت بین گروه‌های سیاسی و در سطح جامعه به گفت‌وگو با سعید ابوطالب، نماینده اصولگرای مجلس هفتم پرداختیم. او که سابقه حضور در جبهه‌های حق علیه باطل در زمان جنگ تحمیلی را در کارنامه خود دارد، پیش از نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی چند صباحی توسط نیروهای آمریکایی در عراق به اسارت درآمد. آنچه در زیر می‌اید ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار «تابناک» با وی است.

صداهای ناهنجاری که در زمان امام(ره) هم هیچ وقت با امام همخوانی نداشتند، اصالتاً مخالف جنگ بودند یا اگر با جنگ مخالف نبودند، هیچ وقت صدایشان در حمایت از جنگ شنیده نشد؛ شده‌اند طرفداران دفاع مقدس. خوب نیست که این پرده‌ها کنار برود، بهتر است که این پرده‌ها کنار نرود. ولی نباید اینها از نجابت فرماندهان جنگ و رزمندگان قدیمی سوءاستفاده کنند.

تابناک: شما به عنوان یکی از اصولگرایان منتقد که حتی شایعه شد در انتقاد از عملکرد دولت از رقیب اصلاح طلب آن در دهمین دوره ریاست جمهوری حمایت کردید، جریانات انتخابات مذکور را چگونه تجزیه و تحلیل می‌کنید؟

اینکه من و دوستانم جریان اصولگرایان حامی آقای میرحسین را تشکیل دادیم، از دروغ‌هایی است که رسانه‌های وابسته به دولت فعلی ساخته‌اند. جریان به این صورت بود که من به همراه عده‌ای از شخصیت‌های دانشگاهی شناخته شده، تحت عنوان اصولگرایان منتقد دیداری با آقای موسوی داشتیم. واقعیت این است که از وی خواستیم نسبت خود را با جریاناتی مثل نهضت آزادی و مشارکت که ساختار شکن محسوب می‌شوند و با انقلاب اسلامی قهرند مرزشان را مشخص کنند. آقای موسوی آن روز توضیحاتی دادند و گفتند که راه من از 30 سال پیش از آنها جدا شده و به آنها نیز گفته ام، منتها از وی خواستیم این موضوع را رسانه‌ای کرده و این مرز را کاملا مشخص کند. ولی بعد از آن جلسه در رفتارهای سیاسی وی این موضع را به طور مشخص ندیدیم و این یکی از ایراداتی است که به آقای میرحسین وارد است. اگرچه معتقد بودم ورود آقای موسوی به انتخابات ورود مبارکی بوده و می‌توانست جریان‌های اصیل انقلاب و زمان حضرت امام(ره) که معروف به جریانات چپ و راست بودند را دوباره به صحنه بیاورد و مانع از این شود که یک سری احزاب شبه دولتی بی ریشه میدان دار باشند. ولی معتقدم که رفتار سیاسی وی چه قبل از انتخابات و چه بعد از آن قابل نقد است، چنانکه چنین انتقاداتی به جریان پیروز در انتخابات نیز وارد است.

بعد از آن جلسه که مرزبندی مورد نظر را از آقای موسوی ندیدیم، طبیعتاً هیچ حمایتی از سوی اصولگرایان منتقد، از آقای میر حسین انجام نشد. حتی دیگرانی مانند آقای اکرمی و دیگران آمدند و گروه اصولگرایان حامی آقای موسوی را تشکیل دادند و حمایت کردند، ولی ما قانع نشدیم و حمایت نکردیم. اگرچه از نفس حضور آقای موسوی در انتخابات حمایت می‌کردیم و فکر می‌کردیم این امر به واقعی و شفاف شدن فضای سیاسی کشور کمک می‌کند و می‌تواند یک رقابت واقعی را ایجاد کند. اگر از جریان اصولگرایی کاندیداهایی آمدند، ورود آنها انتخابات را واقعی نمی‌کرد، چنانچه نتایج آرا هم نشان داد.

معتقدم اگر کاندیداهای اصولگرای دیگری ـ مشخصاً آقای لاریجانی، آقای قالیباف، آقای رضایی و دوستانی که از جریان اصولگرایی می‌شناسیم و روش‌های آنان به نظر عقلانی تر است ـ رأی می‌آورد، فضای سیاسی کشور الان این گونه نبود و خیلی بهتر از الان بود. ولی با این حال ما و دوستان اصولگرای منتقد فکر می‌کردیم حضور آقای میرحسین انتخابات را واقعی می‌کند. قطع نظر از اینکه آقای میرحسین رأی بیاورد یا نیاورد. این بحثی بود که قبل از انتخابات مطرح می‌شد و نشان هم داد که اقلیت بزرگی حدود 14 میلیون ضمن اینکه نظام را قبول دارند، به قانون اساسی احترام می‌گذارند، حضور فعال سیاسی دارند و مشارکت سیاسی از خود نشان می‌دهند؛ جریان دولت مستقر را قبول نداشتند. این به نظر من اتفاق میمون و خوبی بود.

شرایط بعد از انتخابات با پدیده انتخابات دو چیز کاملا متفاوت است که باید آنها را از هم جدا کنیم. ضمن اینکه معتقدم که تظاهرات عده محدودی در روز قدس، در مخالفت از حمایت ایران از فلسطین و لبنان پدیده‌ای متفاوت با انتخابات است و باید ریشه آن را در جای دیگری جستجو کرد، اما لازم است این نکته را بگویم جریانی که به عنوان برنده انتخابات دعوت به آرامش نمی‌کند و مانع از ایجاد وحدت ملی است، منافع حزبی و جریانی خود را برمنافع انقلاب ترجیح می‌دهد، این جریان و این افراد به ریشه‌های تاریخی و فقهی انقلاب اسلامی اصلاً دقت و تأمل ندارند و این ریشه‌ها را نمی‌شناسند. اگر به این ریشه‌های تاریخی توجه نکنیم و انقلاب اسلامی را در جایگاه خود تحلیل نکنیم و آن را نشناسیم قدر این نظام را نمی‌دانیم و دچار تحلیل‌های نادرست شده و این نظام را با نظام‌های جاری دنیا که تحت عنوان دموکراسی غربی و سایر نظام‌ها مقایسه می‌کنیم. این مقایسه ما را به خطا می‌برد. ممکن است این مقایسه به صورت شکلی درست باشد، یعنی به صورت شکلی جمهوری اسلامی را تحت عنوان یک نظام مردمسالار دینی با نظام‌های دموکرات غربی مقایسه کنیم و از میزان دموکراتیک بودن این نظام به صورت شکلی دفاع کنیم و بگوییم از خیلی از کشورهای دیگر دموکراتیک‌تریم، که حتماً هم جمهوری اسلامی از این نظر قابل دفاع است. ولی از نظر مبنایی و محتوایی این نظام هیچ ارتباطی به نظام‌های جاری دنیا ندارد، این یک واقعیت است و زمانی می‌توانیم این را بفهمیم که مبانی انقلاب اسلامی را اصالتاً درک کرده باشیم.

عده‌ای معتقدند همیشه آینده چیزی از گذشته در بر دارد. اگر این در همه موارد درست نباشد لااقل در مفاهیمی که با آن سر و کار داریم مثل ملت، فرهنگ، فکر سیاسی، جامعه شناسی سیاسی حتماًباید اذعان کرد که آینده، حال و گذشته یک حقیقت پیوسته و بلا انقطاع است. اصلا نمی‌توان برای تحلیل یک ملت یا یک رفتارسیاسی در جامعه‌ای مثل ایران برشی انجام داد و بتوان آن برش را تحلیل کرد. نمی‌توان انقلاب اسلامی را بدون ریشه‌های تاریخی و فقهی آن بررسی و تحلیل کرد. بنابراین نمی‌توان وقایع امروز را تحلیل کرد اگر فقط این برش را در نظر گرفت. حتما باید ریشه‌ها و مبانی آن را در نظر داشت.

اگر اصل ولایت فقیه نباشد یعنی صدها سال مجاهدت را کنار گذاشته و نادیده گرفته ایم

انقلاب اسلامی نتیجه صدها سال مجاهدت و مبارزات علمی و فقهی علمای عالم تشیع است. چه از زمانی بعد از غیبت کبری علمای بزرگ عالم تشیع چون هنوز در انتظار ظهور بودند و تصور نمی‌شد غیبت این قدر طولانی شود، در فکر ایجاد حکومت اسلامی نبودند. ضمن اینکه معتقد بودند هر حکومتی در زمان غیبت امام معصوم غصبی و حکومت جور است. به همین دلیل تفکر انقلاب، مبارزه و تشکیل حکومت اسلامی اصلاً تا صدها سال در ذهن علمای شیعه ایجاد نشده بود. تا اینکه در برهه‌ای در ایران، علما و فقهای تشیع به این نتیجه می‌رسند که می‌شود برای حفظ اصول اسلامی و حفظ جامعه اسلامی و حفظ احکام اولیه و ثانویه اسلام با حکومت همکاری کرد، حتی اگر آن حکومت را صالح ندانند.

به همین دلیل می‌بینید که با حکومت صفویه همکاری می‌کنند و کمک می‌کنند این حکومت با موازین شرع تطابق بیشتری پیدا کند. اما باز هم صدها سال طول می‌کشد روشنفکران دینی تا علمای شیعی و فقهای پیشرو به این نتیجه برسند، برای اینکه اسلام ناب حاکم شود باید حکومت دینی تشکیل دهند. نمونه‌های آن را در نظریات علامه نایینی در انقلاب مشروطه می‌بینید.

با این تجاربی که در اختیار امام خمینی (ره) قرار گرفت، یعنی صدها سال مبارزه فقهی و مجاهدت‌های علمی علمای عالم تشیع و البته تجارب بشری و حکومت‌های مردمی دنیا، حضرت امام خمینی (ره) نظریه ولایت فقیه را مطرح می‌کند و این نظریه عامل اصلی تئوریک شکل گیری انقلاب اسلامی و ایجاد حکومت اسلامی است. با این پیشینه تاریخی که اشاره کردم می‌بینیم که ولایت فقیه چه قدر مهم و ارزشمند است و فقط نباید به عنوان یک اصل در قانون اساسی به آن نگاه شود.

کسی که این اصل را قبول نداشته باشد نه تنها به قانون اساسی اعتقاد ندارد بلکه در واقع به تجارب بشری و صدها سال مبارزات فقهی را نادیده گرفته و به آن پشت پا می‌زند. بنابراین نباید اصل ولایت فقیه را فقط در حد یک اصل در قانون اساسی دید. بعضی افراد متأسفانه این نظر را می‌دهند که این اصل را می‌شود با اصل رهبری در قانون اساسی جابجا کرد یعنی به جای عبارت ولایت فقیه از واژه رهبری استفاده کرد و به دنبال این هستند که اصل ولایت فقیه را از قانون اساسی حذف کنند. این نشان دهنده عدم درک این مساله است. در حالیکه حضرت امام(ره) فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد.» امام نفرمود پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به دین شما نرسد. یعنی اگر شما مملکت را دوست دارید، کشور و استقلال کشور را دوست دارید، آزادی کشور را می‌خواهید و نمی‌خواهید کشور به دوران سیاه استعمار و استبداد بازگردد، باید به اصل ولایت فقیه تکیه کنید. لذا کسانیکه به هر گونه به صورت نظری یا عملی در برابر اصل ولایت فقیه مقاومت می‌کنند و یا کسانی که قدرت رسمی در دست آنان است به صورت عملی و رفتاری دارند با این اصل مخالفت می‌کنند، نشان دهنده آن است که چقدر نسبت به موضوع جاهلند.

تابناک: چه کسانی دوست دارند فضا هیجانی و از فضای عقلانی دور شود؟

با این مقدمه باید گفت پدیده‌ای مثل انتخابات اتفاق می‌افتد، که حتماً عاری از خطا نیست. من معتقدم در بعضی از انتخابات بعد از انقلاب اسلامی به صورت طبیعی مقداری خطا وجود داشته است. بالاخره دولت مستقر از ابزارهایش استفاده کرده، عده‌ای به خاطر منافع حزبی و شخصی خود در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اعمال نظر کرده و دخالت داشته‌اند. ولی نمی‌توان این را پای نظام گذاشت، ضمن اینکه مقبولیت نظام به وسیله روشهای دیگری مثل حضور مردم در انتخابات یا تجمعات و راهپیمایی‌ها ارزیابی می‌شود، ولی باید بررسی کرد که اعتراضات دو طرف به انتخابات از چه جنسی است و چه چیزهایی را از دست می‌دهند و چه چیز‌هایی را به دست می‌آورند.

اگر طرف بازنده مثل هر رقابت دیگری عصبانی باشد زیاد عجیب نیست. در اکثر مواقع بازنده به حق یا نا حق، ناراضی و عصبانی است و ممکن است حرکت‌های احساسی از خود نشان دهد، که این قابل مدیریت است ولی به صورت علمی. البته این دلخوری مجوز آن نیست که شورش کنند ولی می‌شود دلخوری آنها را طبیعی دید و انتظار داشت رفتار هیجانی ارائه دهند. ولی این جای سؤال است چرا طرفی که برنده انتخابات است این قدر با موضوع با عصبانیت برخورد می‌کند و به جای اینکه نا آرامی‌ها را کنترل کند دائماً به آن دامن می‌زند و در خیابان‌ها لشکر کشی می‌کند. عده‌ای از نتایج انتخابات دلخورند که بعد از مدتی فروکش می‌کند. البته باید سعی کرد آنها را اقناع کرد.

 از اول به جای اینکه روش‌های اقناعی شکل بگیرد، روش‌های تحمیلی و اجباری شکل گرفت. بنابراین نه تنها آن عده ناراضی اقناع نمی‌شوند، بلکه دائماً عصبانی تر می‌شوند. اگر دچار توهم توطئه هم نشویم که اصلالتا یک بیماری شرقی است و در تمام جوامع توسعه نیافته وجود دارد، جایی که رسانه‌های آزاد و جریان آزاد اطلاعات وجود ندارد، شب نامه، جریانات زیر زمینی و شایعه حکومت می‌کند، بالاخره رفتار طرف برنده انتخابات شک برانگیز است. البته من این را به پای بی تجربگی و اشتباه تاکتیکی این افراد می‌گذارم نه اینکه برنامه ریزی شده از قبل باشد. معتقدم که هر دو جریان شرکت کننده در انتخابات برای پیروزی یا شکست بعد از انتخابات برنامه نداشتند. این به دلیل این است که انتخابات حزبی و تشکیلاتی نیست. هیچ کس بر اساس کار حزبی دراز مدت و با کادر و سازمان در انتخابات شرکت نمی‌کند که برای برد و باختش برنامه داشته باشد. وقتی کاندیدایی برنده می‌شود. مثلاً برنده شدن آقای احمدی نژاد در سال 84 که بلافاصله مشخص شد برای بعد از انتخابات برنامه نداشته است، ریسک و قماری کرده که اتفاقا برده. مشخص شد که نه تنها برنامه ندارد حتی کانون منسجمی نیز از قبل نداشته است. بنا براین هر دو جریان برای برد بعد از انتخابات برنامه نداشتند. بنابراین رفتارها دارای شلختگی و ندانم کاری و بی تجربگی است، ولی این برای هفته‌های اول قابل توجیه است. چرا باید تا حالا ادامه پیدا کند؟ و با اینکه بزرگان، رهبرمعظم انقلاب و خیلی از شخصیت‌های اصیل انقلاب و بزرگان دین به برقراری آرامش و دوری از تهمت زنی توصیه می‌کنند، آنهایی که رسانه و قدرت رسمی در اختیار دارند، پول و آدم دارند، کوتاه نمی‌آیند؟ این‌ها طبیعتاً شک برانگیز است و البته دلخوری ایجاد می‌کند،

افراد تندرو تابع نظر رهبری نیستند

شکل گیری، پیروزی و دوام انقلاب اسلامی بعد از عنصر اسلام و بعد از اهمیت عنصر رهبری، به وحدت ملی برمی گردد. به همین دلیل است که امام خمینی (ره) بعد از توصیه به حفظ اسلام و اعتقاد به ولایت فقیه، دائما توصیه به وحدت می‌کنند. در دوران از انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) در تمام سخنرانی‌ها دائما به وحدت ملی توصیه می‌کردند. وحدت مقوم اصلی حفظ حکومت اسلامی است. با شرایط به وجود آمده، یکی از لوازم حفظ جمهوری اسلامی شکل گیری وحدت است. هر کسی وحدت را به هم زند متهم است. ممکن است عده‌ای بدون مجوز راهپیمایی و اعتراض کنند که بعداً قابل توبیخ است. ولی عده‌ای از تریبون رسمی و از موضع قدرت مانع ایجاد وحدت شوند.

کسانی رهبری را بدون شاخ و برگ و ابزار اصلی آن می‌خواهند و این نشدنی است. افرادی منتسب به قدرت رسمی هستند، چه در مقام نمایندگی مجلس و چه صاحبان رسانه‌های کثیر الانتشار و یا کانون‌های قدرت و ثروت از روی جهل عالماً و عامداً مانع ایجاد وحدت هستند و نمی‌گذارند وحدت شکل بگیرد. معتقدم بعد از انقلاب اسلامی توده مردم اگر چه زود عکس العمل نشان نداده ولی عکس العملش همیشه درست بوده است، یعنی برداشت صحیحی از روند انقلاب داشته‌اند. همین توده‌ای که انقلاب را شکل می‌دهد، پشت سر امام خمینی (ره) می‌ایستد، 8 سال جنگ را اداره می‌کند، در انتخابات شرکت می‌کند، سختی‌های بازسازی بعد از جنگ را به جان می‌خرد، با همه فراز و فرودها همین توده به آقای خاتمی رای می‌دهد و هشت سال بعد به فرد دیگری رأی می‌دهد که نگاهش مخالف آقای خاتمی است. تصمیماتی که جامعه می‌گیرد عاقلانه است. این جامعه مؤدب به اداب سیاسی امام(ره) است. عکس العمل جامعه ممکن است سریع نباشد چون قدرت تفکیک جامعه پایین است.ولی در کل رفتار سیاسی جامعه درست بوده است و به همین دلیل جامعه را نمی‌توان در یک برش سیاسی دید، یعنی تنها مربوط به این 30 یا 50 سال نیست. بلکه ریشه در مبارزات تاریخ تشیع دارد و خودش را به پدیده عاشورا گره می‌زند و با تفسیری که امام(ره) از عاشورا و تاریخ می‌کند، معطوف به عمل انقلابی و انقلاب می‌شود که می‌توان اسم آن را قرائت امام(ره) از دین گذاشت.

قبل از این نیز قرائت‌های گوناگونی از دین وجود داشت که معطوف به انقلاب نشد ولی امام(ره) قرائتی از دین را ارائه کرد که معطوف به عمل انقلابی و تشکیل حکومت اسلامی شد. همان فرهنگ تاریخی باعث گردید مردمی با آن پیشینه تاریخی رهبری امام(ره) را بپذیرد. انقلاب عناصر دیگری داشته و قبل از انقلاب عده دیگری هم در انقلاب حضور داشته‌اند - قطع نظر از سهم شان که قصد تفکیک و سهم دهی به گروه‌ها را نداریم - ولی بالاخره ملی ها، کمونیست ها، ناسیونالیست‌ها و خیلی از گروه‌های دیگر با انگیزه‌های متفاوت بوده‌اند؛ ولی می‌بینید که مردم در انقلاب، رهبری امام(ره) را می‌پذیرند و البته بعدها گروه‌های دیگری به انقلاب می‌پیوندند یا اینکه از انقلاب فاصله می‌گیرند و تکلیف شان با مردم مشخص می‌شود. جامعه پای امام(ره) و انقلاب ایستاده و الان هم عکس العمل شان را می‌بینید، مثل حادثه عاشورا که به صحنه آمدند و می‌گویند که اگر قرار باشد ارزش هایشان زیر سؤال برود و در مقابل دین شان بایستند در مقابل تمام دنیای مهاجمین می‌ایستند. اما نکته اساسی این است که کسی حق ندارد از رفتار توده جامعه به نفع خود استفاده کند.

وقتی مداحان جای نخبگان را می‌گیرند

پس در تحلیل فضای کنونی به ضعف نخبگان و یا ایفای نقش ضعیف نخبگان در جریان سازی‌های فکری جامعه باید اشاره کرد و می‌توان گفت نخبگان ایران دچار ضعف تحلیل هستند، چون اجازه رشد به نخبگان داده نشده است. هر چند منظورم نخبه‌های ابزاری نیست که اصالتاً تکنوکراتند، زمانی تکنوکرات با کرواتند و زمانی تکنوکرات با ریشند. در دولت فعلی از اینها زیاد می‌بینیم. در واقع تکنوکرات‌های با ریش عملگراهایی هستند که همه چیز را نفی می‌کنند و نتیجه را در عمل خود جستجو می‌کنند و فکر می‌کنند که اگر توانستند یک مشکل اقتصادی یا صنعت را حل کنند یک مشکل را از جامعه اسلامی حل کرده‌اند. باید این‌ها را از جمع نخبگان جدا کنیم. به جامعه روشنفکری عرصه جولان و رهبری داده نشده است. باید زمان بگذرد و جامعه روشنفکری خود را پیدا کند، منتها با برخوردهایی که الان می‌شود؛ مدیران اجرایی و اصحاب قدرت به جای اینکه از روشنفکران برای اصلاح تصمیمات و راهبرد‌های خود استفاده کنند به ابزار و نهاده دیگری در جامعه مثل استفاده از مداحان و روضه خوان‌ها متوسل می‌شوند. وقتی مداحان در فضای سیاسی کشور تصمیم سازی می‌کنند همین بلا به سر جامعه سیاسی می‌آید.

چند سال پیش مقام معظم رهبری بحث نخبگان را در جلسه‌ای با فرماندهان سپاه مطرح کردند و برای نخبگان یک سری وظایف برشمردند و یکسری انتظارات دو سویه تعریف کردند. انتظارات حاکمیت از نخبگان و انتظارات توده از نخبگان، که پیگیری نشد و اجازه ندادند جامعه نخبه، توده و جامعه را راهبری کند. سیر تحولات جامعه بعد از انقلاب نشان می‌دهد فرایندهای اجتماعی تحت تأثیر کانون‌های ثروت و قدرت است که اصالتاً متکی به نخبگان ابزاری و مدیران اجرایی هستند. از طرفی باید وابستگی دولت به ثروت نفت را اضافه کنیم. دولتی رانتیر که بی نیاز از توده مردم و بازار است و از ثروت‌های زیر زمینی مثل نفت و گاز، پول به دست می‌آورد، طبیعی است چون به نهادهای مدنی وابستگی ندارد، پاسخگو نیز نیست. خودش پول دارد، خودش حزب درست می‌کند.

این احزاب دولت ساخته هم در قبل از انقلاب وجود داشته و هم بعد از آن و ربطی هم به دولت حاکم ندارد. در دوران سازندگی و دوران اصلاحات این احزاب را داشته ایم. اصولگرایان که الان حکومت را در دست دارند نیز یک سری احزاب درست می‌کنند، با پول‌های دولتی فعالیت می‌کنند، به بسیج توده‌های مردم می‌پردازند و یکسری نماینده در مجلس دارند که به جای اینکه خود را وکیل المله بدانند متأسفانه به وکیل الدوله بودن خود نیز افتخار می‌کند. در حالی که این، هم مخالف صریح قانون اساسی است و هم مخالف صریح فرمایشات امام(ره) است. از نظر امام(ره) الگوی نماینده مجلس باید کسی مثل مدرس باشد. نماینده مستقل شجاعی که وابستگی دنیوی و وابستگی به قدرت حاکمه ندارد و به خاطر دین و مردم در مقابل دولت رسمی می‌ایستد.

رسانه در تقسیم بندی جامعه شناسی سیاسی جزئی از حوزه نیروهای اجتماعی محسوب می‌شود، نه جزو حاکمیت. وظیفه رسانه در واقع انتقال مطالبات توده جامعه به حاکمیت است؛ وظیفه رسانه دفاع از حاکمیت و لا پوشانی اشتباهات دولت - دولت به معنی عام آن یعنی سه قوه به علاوه بروکراسی آن- نیست. چون این اتفاق افتاده اغلب صدای مردم شنیده نمی‌شود. هرچه را دوست دارند می‌شنوند.

چون مردم ساختار صنفی و حزبی مستحکم ندارند و احزاب طبقات توده را نمایندگی نمی‌کنند. همه احزابی که هستند از کارگزاران گرفته تا رایحه خوش خدمت و تمام احزاب دیگر، البته اگر بتوان واقعاً اسمشان را حزب بگذاریم که به معنای واقعی کلمه تفاوت عمده‌ای با حزب دارند؛ یک جمعیت و گروه دوستی‌اند.

این ضعف تحلیل است که افرادی که برای پیگیری رأیشان آمده‌اند، مخالف نظام دانست

وقتی اقشار جامعه نمی‌توانند خواسته‌های خود را از طریق حزب بیان کنند و اغلب رسانه ندارند مطالبات مردم دیده و شنیده نمی‌شود یا اینکه ممکن است از روش‌های مدنی خارج شود. به عنوان مثال اتفاقی که در 25 خرداد افتاد همه آن اعتراض به نتیجه انتخابات نبود و نشانه‌های یک جنبش اجتماعی به معنای علمی آن را داشت، یعنی شورش و آشوب اغتشاش و کودتا نبود. جنبش اجتماعی یعنی یک حرکت توده‌ای است که سر ندارد، مطالبه واحد مشخص ندارد، طبقاتی نیست. افراد متفاوتی به میدان می‌آیند و رفتار آرام و مدنی از خود نشان می‌دهند و اعتراضی به قدرت رسمی را به نمایش می‌گذارند. اگر در درون این‌ها کنکاش کنید مطالبه و دلخوری متفاوت دارند و این طور ابراز می‌کنند، اگرچه در قالب اعتراض به انتخابات شکل گرفته است. خود این ارزشمند است، اینکه صدها نفر به نتیجه انتخابات معترض شوند و انتخابات برایشان ارزشمند باشد، صرف نظر از اینکه تصور درست یا غلطی داشته باشند و اینکه فکر کنند در انتخابات تقلب شده، اگر از این امر بگذریم و نخواهیم آن را بررسی کنیم و من معتقدم تقلب در جمهوری اسلامی وجود ندارد البته به معنی این نیست که تخلف نشده و دولت مستقر از تمام ابزارهای قانونی و غیر قانونی استفاده نکرده، خیلی از ابزارها قانونی و مدنی نیست. این دولت و دولت‌های قبلی زمانی که داشتند برای خودشان رأی گیری می‌کردند از ابزارهای غیر سالم استفاده کرده‌اند. نمی‌خواهم کسی را متهم کنم چون این جزو واقعیت‌های اجتماعی ماست.

اینکه مردم رأی خود را پیگیری کنند ارزشمند است.پس نظام را قبول دارند. این تحلیل باعث شد برخوردهایی انجام شود که فضا را به سوی امنیتی و پلیسی شدن برد. عده‌ای دوست دارند این فضا ادامه پیدا کند، نمی‌خواهم این را بگویم ولی نشانه‌هایی از این را می‌بینم. مهم این نیست کسی که مقاله می‌نویسد درست یا غلط است، مهم این است که سرنوشت کشور برایش مهم است و به روش مدنی اظهار نظر می‌کند و مطلب می‌نویسد. یا حتی اگر قبول هم نداشته باشیم درخواست راهپیمایی می‌کند.

دانشجویان، جوانان و اقشار جامعه به فرایند‌های اجتماعی حساسند، این چیزی است که حضرت امام خمینی(ره) در وصیت نامه خود به صراحت از مردم می‌خواهد و خواست امام خمینی(ره) از مردم است که دائماً به حاکمیت خرده بگیرند. مشی امیرالمومنین و حکومت اسلامی این است نه این چیزی که ما الان می‌بینیم. امیرالمومنین دائماً به اطرافیان می‌فرمایند مرا موعظه کنید، مرا نقد کنید و با من رفتاری نکنید که شایسته رفتار با جباران است. این را در صحبت‌های مقام معظم رهبری نیز می‌بینیم. وقتی دانشجویی به ایشان می‌گوید که چرا شما نقد نمی‌شوید، می‌گویند: من نقد شما را می‌شنوم. ولی جای تعجب است. رهبری انقلاب فضای نقد را باز می‌کند و می‌فرماید اگر کسی با نظرات من مخالف باشد اصلاً به معنی مخالفت با ولایت فقیه نیست. این حرف خیلی بسیط، ساده و عقلانی است. اگر کسی با نظر رهبر انقلاب مخالف باشد به معنی مخالف با ولایت فقیه نیست.

آیا وقتی که پیامبر اسلام با اصحاب مشورت می‌کردند و اصحاب بعضاً نظری مخالف با ایشان می‌دادند، در حالی که پیامبر علم لدنی داشت و عقل کل بود، مخالفت نظر آنان با ایشان به معنی مخالفت با نبوت بود؟ هرگز چنین نیست. زمانی که پیامبر اکرم تصمیمی می‌گرفت آنها به تصمیم ایشان تن می‌دادند ولی نظرشان را می‌گفتند. بالاخره این تصمیم با نظر برخی مخالف و با نظر برخی موافق بود. آن عده نیز در عین این که نظر مخالف داشتند از تصمیم ایشان تبعیت می‌کردند. پیامبر در جنگ احد فرمود در داخل شهر بجنگیم و انصار برای اینکه خانواده شان آسیب نبیند، خواستند در بیرون شهر بجنگند و پیامبر پذیرفت. آیا این به معنی مقصر بودن انصار در شکست خوردن در جنگ است؟ حتی زمانی که از نظرشان برگشتند، پیامبر فرمود که مشورت کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم و به همان نظری که رسیده ایم عمل می‌کنیم.

خطر اصلی حاکم شدن این تفکر متحجرانه و بی‌بصیرت است

حضرت امام خمینی(ره) حکم ولایت فقیه را به مثابه حکم رسول‌الله می‌داند. ولی به معنی این نیست که ولی فقیه مشورت نمی‌کند و نباید مشورت کند و یا به معنی این نیست که عده‌ای مشورت دهند و ولی فقیه تصمیم دیگری مخالف تصمیم خود بگیرد. در حالیکه رهبرمعظم انقلاب بحثی به این سادگی را مطرح می‌کنند من متعجبم که چرا در طبقات پایین تر عده‌ای که خود را ذوب در ولایت و سینه چاک ولایت می‌دانند، از هر حرف، نقد و نظری نه علیه ولی فقیه بلکه به خودشان، حکم بر مخالفت با ولایت فقیه می‌دهند و می‌گویند کسانی که با ما مخالفند چون ما تأیید ولی فقیه را داریم پس با ولی فقیه مخالفند، پس مهدور الدمند. این فرد در رسانه ملی هم سخنرانی می‌کند و می‌گوید اینها مرتدند و از دین خارج شده‌اند. اینجاست که انسان احساس خطر می‌کند.

خطر اکنون این نیست که عده‌ای به خیابان آمده‌اند، همدیگر را زده‌اند و چند تا شیشه شکسته شده و متأسفانه چند نفر کشته شده‌اند، اینها بد است اما خطر اصلی نیست. خطر اصلی حاکم شدن این تفکر متحجرانه و بی بصیرت است. بی بصیرتی یعنی اینکه تویی که برنده انتخاباتی، تویی که قدرت رسمی را در اختیار داری، تویی که رسانه‌ها و ابزار قدرت را در اختیار داری دشمن اصلی که آمریکا و اسرائیل است را رها کرده‌ای و آنهایی که به تو معترضند را به جای دشمن اصلی گذاشته‌ای و آنان را به ارتباط با بیگانه متهم می‌کنی و دائماً به اختلافات داخلی دامن می‌زنی و موجب از بین رفتن وحدت ملی می‌شوی که نظام سلطه و دشمنان اصلی کشور و انقلاب از این بابت خوشحالند.

مشخص است که دشمن از بین تو که قدرت رسمی را در اختیار داری و مخالف تو، طرف مخالف تو را می‌گیرد. این به معنی این نیست که بی بی سی با میرحسین موافق است یا محسن رضایی و کروبی و علی مطهری و قالیباف را دوست دارد. اصلاً به این معنی نیست. بی بی سی هیچ کدام از اینها را دوست ندارد ولی در این دعوا طرف معترض را می‌گیرد. اگر برعکس بود و قدرت در اختیار طرف مقابل بود حرف‌های شما را پخش می‌کرد. این واقعیت تاریخی است، اصلاً کارکرد بی بی سی این است. بی بی سی فارسی که در این قائله شکل نگرفته و تاریخ شکل گیری آن را می‌دانیم شهریورسال 1320 بی بی سی شکل گرفت. در زمانی که دست نشانده خودش در این کشور بود، برای فشار بر رضاشاه و به اسم مخالفت و جلو گیری از نفوذ آلمان و مخالفت با روحانیت. بی بی سی از مدتها قبل بوده و همواره از اقلیت دفاع کرده و می‌کند و به اختلافات دامن می‌زند.

قبل از اینکه از مردمی که به خیابان‌ها آمدند انتظار بصیرت داشته باشیم باید از نخبگان و سران این انتظار را داشته باشیم. چرا این قدر بی بصیرتی در اصحاب قدرت دیده می‌شود؟ کار را به تعدادی رسانه بسپارید در حالیکه رهبر انقلاب تاکید می‌کنند که علیه سران حکومت کسی حق ندارد اسم بیاورد و متهم کند ولی باز به خود این اجازه را می‌دهید و به اسم حمایت از دولت علیه سایر ارکان و عناصر انقلاب به دروغ هر تهمتی بزنید. رسانه‌های رسمی و غیر رسمی ایجاد کنید که کاری جز تولید دروغ ندارند می‌گویند فلان شخصیت فرار کرد، فلانی پناهنده شد، فلانی چنین حرفی زد.

تابناک: چه کسی می‌تواند حمایت این دولت از آقای مشایی را توجیه کند؟
می گویند ابوطالب با VOA مصاحبه کرده و مطالبی گفته در حالیکه خودم در خیابان از چنین حرفهایی مطلع می‌شوم. من هیچ وقت با VOA مصاحبه نکرده ام و اصلا این جملات من نیست و به ادبیات من نمی‌خورد. تا کی می‌خواهند این فضا را ادامه دهید؟ دنبال چه هستید ؟ چه به دست می‌آورید و چه از دست می‌دهید ؟ این دولت پر از اشتباه است. همان طور که دولتهای قبلی هم اشتباه داشتند. چه کسی می‌تواند حمایت این دولت را تا روز آخر از مرحوم کردان توجیه کند؟ چه کسی می‌تواند حمایت این دولت از آقای مشایی را توجیه کند؟ چه کسی می‌تواند اشتباهات و قانون گریزی‌های وزرا و مدیران ارشد را توجیه کند؟ عده‌ای افراد دلسوز هستند که ممکن است در جریان اصلاحات یا اصولگرایی باشند و مستدل و کارشناسی می‌گویند این اشتباهات در دولت وجود دارد. وظیفه خود می‌دانند هزینه دهند و حرف هایشان را بزنند. بگویند کجا اشتباه کارشناسی یا مدیریتی است و بلافاصله متهم شوند که ضد انقلاب یا جاسوسند. وقتی یک سایت طرفدار دولت به خود اجازه می‌دهد بگوید ابوطالب جاسوس آمریکاست یا مثلاً بیت امام وابسته به انگلیس است یا فلان شخصیت بلند مرتبه انقلابی عامل بی بی سی است. تا کی می‌خواهند از این ابزار استفاده کنند؟ در حالی که قدرت رسمی و پول و قدرت بسیج توده را در اختیار دارند. اگر نخبگان به صحنه بیایند و از خود هزینه کنند این مسائل حل می‌شود و می‌توان آینده روشنی دید. این جریان تندرو که چند نماینده در مجلس دارد، قدرت دارد، بیت المال را در اختیار دارد تا چه موقع می‌تواند به این روش ادامه دهد؟ هر چند تصمیم و موضعی که رهبر انقلاب به وقتش می‌گیرد قائله را ختم می‌کند. ولی نباید نشست و منتظر هزینه شدن رهبری بود چون ادامه این روند به نظام و انقلاب صدمه می‌زند و هرطبقه و هر شخصی در جامعه اسلامی وظیفه خودش را دارد. رسانه ها، نخبگان ونمایندگان وظیفه دارند.

کسی که امروز نمی‌گذارد وحدت شکل بگیرد نه به انقلاب اعتقاد دارد و نه به امام و نه به رهبری.
وقتی فضا غبار آلود می‌شود دوست و دشمن گم می‌شود و اسلحه‌ها به سوی دوستان نشانه می‌رود و دشمن فرصت کرده از این فضا جان به در برد و خوشحال شود. وقتی فضا این گونه است این همه دوستانی که انقلاب اسلامی در سراسر دنیا دارد چه تکلیفی دارند؟ کسی که امروز وحدت را به هم می‌زند و نمی‌گذارد وحدت شکل بگیرد نه به انقلاب اعتقاد دارد و نه به امام و نه به رهبری.

تابناک: شما به عنوان یکی از اهالی رسانه نقش و جایگاه رسانه‌ها را در ایجاد وحدت در جامعه چگونه می‌بینید؟ و چه وظایفی را رسانه‌های دلسوز انقلاب و کشور بر عهده دارند؟

با وجود آزادی احزاب در قانون اساسی، نظام سیاسی ما ساختار حزبی ندارد. یعنی احزاب نیستند که قدرت را تشکیل می‌دهند. احزاب وظایفی مثل آموزش، مشارکت سیاسی و بسیج توده‌ها را بر عهده دارند که در نبود احزاب، تمام وظایف احزاب به رسانه‌ها محول شده است و از آنجا که رسانه خصوصی نداریم، همه این کارکردها به رسانه ملی محول شده است. بنابراین وظیفه رسانه ملی در این زمینه بسیار خطیر، مهم و تعیین کننده است. اینکه نخبگان از خودشان هزینه نمی‌کنند مقداری از آن را قبول دارم و دلیلش را در این می‌بینم که آن قدر فضا آلوده شده و کسانی به طرفداری از طرف پیروز در انتخابات بی ملاحظه و بی مهابا اظهار نظر و دیگران را متهم می‌کنند، خیلی از این شخصیت‌ها سرمایه کشور هستند، علمایی مثل آقای مهدوی کنی، ناطق نوری و خیلی از شخصیت‌های دانشگاهی و مذهبی، علمای حوزه مانند آقای جوادی آملی وسایر شخصیت‌ها.

نباید بابت رفتار اشتباه سیاسی یکسری جوان ناپخته، این سرمایه از دست برود. باید به این نخبگان حق داد که در این فضای آلوده و افترا و تهمت آمیز احتیاط کنند. جریانی که انبوهی از سایت‌ها و روز نامه‌ها در اختیارش هستند، نشان داده است که خیلی از قواعد اخلاقی را رعایت نمی‌کند و بی مهابا به سرمایه‌های انقلاب حمله می‌کند. وقتی که همه مدیران ارشد نظام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را متهم به فساد سیاسی و اقتصادی می‌کنند، همه کسانی که در زمان حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری مسئولیت اجرایی داشته‌اند، رئیس جمهور، رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه بوده‌اند یا اینکه مدیریت کلان داشته‌اند. اینها بالاترین ارکان این نظام و بازوهای رهبری انقلابند. وقتی این جریان نو ظهور و ناپخته به خود اجازه می‌دهد همه را تحت فشار روانی قرار دهد و بی مهابا به آنها بتازد، طبیعی است که خیلی‌ها ترجیح دهند در این فضا ریسک نکنند. وقتی این جریان حتی با اینکه به طرفداری از ولایت فقیه ادعا می‌کند، در حالیکه رهبر معظم انقلاب به صراحت می‌گویند از شعار دادن، اتهام زدن به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس جمهور و روسای سایر قوا پرهیز کنید، اینها به این حرف هم قانع نمی‌شوند و ادعا می‌کنند حرف ایشان مصلحت آمیز بوده و به انواع و اقسام روش‌ها حمله می‌کنند.

در این شرایط عده‌ای آدم جاهل در خیابان شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و شعارهای ساختار شکن سر می‌دهند. و متاسفانه برخی از آب گل آلود ماهی گرفته و این را به عده‌ای که مخالف طرف پیروز انتخاباتند نسبت می‌دهند، این خیلی بی انصافی است. درحالیکه طرف مقابل رسانه نداشته باشد تا از خود دفاع کند. ممکن است از رسانه‌های غیر رسمی مثل اینترنت استفاده کند، ولی این رسانه‌ها رسمی نیستند، توده مردم به رسانه رسمی اعتقاد دارند. شعارهای ساختار شکن اقلیت را بزرگ کرده و تکذیب او را مبنی بر اینکه این شعار‌ها را قبول ندارد، نمی‌گویند. طبیعی است که او احساس مظلومیت می‌کند.

در همین انتخابات مشخص شد که بالای 85 در صد مردم حاضرند وقت بگذارند و در انتخابات شرکت کنند. این به آن معنا نیست که بقیه نظام را قبول ندارند. ممکن است نظام را قبول داشته باشند اما همت آن را نداشته باشند که بخواهند هزینه کنند و در انتخابات شرکت کنند. چه نظامی این قدر مردمش احساس مسئولیت می‌کنند و به نظامشان اعتقاد دارند؟ این توده عظیم اگر فکر می‌کرد در انتخابات تقلب می‌شود، اصلاً در آن شرکت نمی‌کرد. پس همه انتخابات و نظام را قبول دارند، چه آنهایی که کاندیدایشان رأی آورده و چه آنها که کاندیدایشان رأی نیاورده. اینکه این 14 یا 15 میلیون نفر را به مخالفت با نظام متهم کنید، اگر مخالف نظام بودند که رأی نمی‌دادند.

چون امید به پیروزی داشتند، آمدند. پس به صداقت و صلابت نظام اعتقاد داشتند و در این 30 ساله این اعتقاد به وجود آمده ولی حالا به نتیجه انتخابات معترضند، باید این اعتراض را به رسمیت شناخت. اگر آن را به رسمیت بشناسیم چند میلیونی که رأی دادند و کسانیکه همچنان مطالباتشان را پیگیری می‌کنند نیز جزو دایره نظام و خودی‌ها دیده می‌شوند. البته قشر محدود و انگشت شماری وجود دارد که وابستگی خارجی دارد، پول می‌گیرند، اغتشاش گرند و شعارهای ساختارشکنانه می‌دهند، باید اینها را بگیرند و با آنها برخورد شود. چرا به جای اینکه با اینها برخورد شود با مخالفان سیاسی برخورد می‌شود؟ چرا فلان روزنامه را می‌بندند؟ چرا پیکان اتهامات را به سوی رقیب انتخاباتی خود می‌برند ؟ این برخورد جاهلانه است نه اینکه عالمانه و عامدانه باشد.

اینکه به جای برخورد با این اقلیت به دنبال حذف رقیب سیاسی باشند آدرس غلط دادن است، عده‌ای که رسانه را در اختیار دارند آدرس غلط می‌دهند. چه کسی می‌تواند بگوید که قالیباف، رضایی، لاریجانی، افروغ یا آقای موسوی و خاتمی وابسته به بیگانه هستند؟ آیا اینها مخالف آرمان فلسطین اند؟ چه کسی می‌تواند بپذیرد؟ چه کسی می‌تواند بگوید که آقای هاشمی مخالف آرمان فلسطین است؟ آن هم نماینده جوانی که در سال‌های مبارزات سیاسی هنوز به دنیا نیامده بوده یا خبرنگار جوانی که رسانه، سایت و خبرگزاری در اختیار دارد و در سال‌های مبارزات انقلاب اصلاً به دنیا نیامده بود.

معدل سنی تندروها هم نشان می‌دهد، که در دفاع مقدس هم حضور فعالی نداشته‌اند، در دوران دفاع مقدس کودکان و طفلانی بوده‌اند که تصور واقعی از جنگ نداشته‌اند. حالا چون به آنها امکانات، قدرت، پول و خبرگزاری می‌دهند و از آنها حمایت مالی می‌شود، برعلیه بزرگان کشور و پیشکسوتان نظام شعار می‌دهند. اینها نه علیه آقای هاشمی بلکه علیه آقای مهدوی کنی، خاتمی،ناطق نوری، لاریجانی، ضرغامی، عسگر اولادی و بادامچیان، انصاری، کروبی، قالیباف، توکلی، رضایی، جوادی آملی و هر کسی که اسم بیاورید حمله کرده‌اند و سوابق را که نگاه کنید متوجه می‌شوید که لیست بلند بالایی دارند. به تمام این شخصیت‌ها قطع نظر از چپ و راست بودنشان روزی حمله و روزی حمایت کرده‌اند، یعنی هیچ کس نمی‌ماند. می‌بینید به شخصیت‌های بزرگی مثل شهید بهشتی، مطهری، مفتح، باهنر و شخصیت‌هایی که از دست رفته‌اند، شخصیت‌های بزرگی که مردان بزرگ جهاد و شهادتند مثل همت و باکری‌ها و سایرین که یاران قدیمی امام و رهبر انقلاب بوده‌اند، ناسزا می‌گویند. به این لیست آیت الله یزدی و شاهرودی را هم اضافه کنید، رحیم صفوی، شمعخانی، رفیق دوست و سید حسن خمینی.

به همه این شخصیت‌ها در این چهار پنج ساله نیش و ضربه زده‌اند. این اگر اسمش افراط و تفریط نیست اگر التقاط نیست، پس چیست؟ آیا می‌توانید بگویید همه کسانی که در اطراف رهبر بوده‌اند و در این بیست ساله از این اصل حمایت کرده‌اند، مخالف رهبری اند ؟چه کسی این را می‌پذیرد؟
مشکلات انقلاب را همیشه حضور مردم حل کرده است؛ هر زمان که نخبگان و مسئولین کم آورده‌اند. در دفاع مقدس هم این گونه بود. در اواخر جنگ فکر می‌کردند جنگ پشتوانه مردمی ندارد، پس از پذیرش قطعنامه حضرت امام(ره) پیام دادند و جمعیتی از مردم به جبهه آمدند. حتی برای این جمعیتی که به جبهه‌ها آمده بودند امکانات اولیه نبود، حتی پتو و ظرف غذا نبود. آمده بودند تا آخرین هجوم عراق را دفع کند و اجازه ندهند عراق نتیجه جنگ را به ما تحمیل کند و سرنوشت جنگ را مشخص کردند.
چه قبل و چه بعد از انقلاب و چه در قضیه منافقین،چه حمایت از مقام معظم رهبری همیشه حضور مردم و این جمعیت‌های میلیونی معادلات را عوض می‌کند. حضور مردم در 9 دی همه معادلات را عوض کرد و مردم نشان دادند با تمام اختلافاتی که دامن زده می‌شود، به اصل نظام و انقلاب و ولایت اعتقاد دارند و از مسیر امام حسین(ع) قدمی عقب نمی‌گذارند و اکثریت بزرگی پای نظامند. در این راهپیمایی از تمام افرادی که به همه کاندیداها رأی داده بودند، چه آنهایی که به برنده انتخابات رأی داده بودند و چه آنهایی که به بازنده انتخابات رأی داده بودند. اصلاً موضع آنها بحث انتخابات نبود و مردم آمده بودند تا از جمهوری اسلانی دفاع کنند.

این باید پایه‌ای باشد برای رجز خوانی و بد اخلاقی‌های سیاسی که افراد داخل قدرت دارند. در این شرایط چگونه یک نماینده به خود اجازه می‌دهد از پشت تریبون، آتش بیار معرکه باشد؟ این افراد وجودشان را در نا آرامی و عدم وحدت می‌بینند و اگر آرامش و فضای عقلانی در کشور حاکم شود اصلاً حرفی برای گفتن ندارند. انشاءا.. دوباره آرامش برقرار شود و دوباره موضوعاتی چون پیگیری اهداف بلند انقلاب، سند چشم انداز و کارهای سازنده دیگر؛ دفاع از محرومان در کل جهان که از آرمان‌های اصیل انقلاب و اصول قانون اساسی است. وقتی فضا هیجانی و چالش برانگیز است اینها فراموش می‌شود ولی در فضای آرام کل پتانسیل نظام متوجه به این اهداف می‌شود. ولی عده‌ای بود و نبود خود را در این فضای هیجانی می‌بینند یعنی در فضای آرام و زمانی که اهداف انقلاب با وحدت و همفکری پیگیری می‌شود، حرفی برای گفتن ندارند. حیاتشان در جار و جنجال است، حرفی برای پیشرفت و اعتلای کشور ندارند، راهکاری برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی ندارند. فقط بلدند شعار دهند و ناسزا بگویند، دوست دارند فضا این گونه بماند که دیده شوند، نطق کنند، در روزنامه‌ها و رسانه‌ها دیده شوند. در زمان آرامش اصلاً این آدمها را نمی‌بینید. اینها حرف اساسی و برنامه‌ای برای توسعه ندارند. باید شرایط به گونه‌ای شود که دوباره به سند چشم انداز برسیم و به پیشرفت کشور فکر کنیم. در این شرایط باید کمک کرد وحدت ایجاد شود. اینهایی که امروز بلند عربده می‌کشند زمان جنگ کجا بودند؟

تابناک: شما خود در زمان دفاع مقدس در جبهه‌های نبرد حضور داشته اید، به عنوان یک رزمنده فکر می‌کنید دلیل تخریب و تخطئه مجاهدین سالهای جنگ تحمیلی و زیر سوال بردن فرماندهان و رزمندگان را چیست؟

کسی به وحدت دعوت می‌کند؛ دعوت به گفتمان اصلی امام(ره) می‌کند و باید توجه کرد وحدت گفتمان اصلی رهبر انقلاب هم است. باید با دعوت به وحدت؛ کمک کرد کشور از این بحران خارج شود. ولی اینها شروع می‌کنند به جار و جنجال و این مقایسه‌های تاریخی، که از نظر شریط زمانی و مکانی اصلاً قابل تطبیق نیست و اگر قرار باشد تطبیق شود، خیلی‌های دیگر باید متهم شوند.

اینهایی که امروز سردمدار دفاع از انقلاب شده‌اند، در اوضاع خطیر جنگ کجا بودند؟ اگر قرار باشد مطابقتی باشد خیلی از اینها ضرر می‌کنند. قرار نیست اسم آورد باید خودشان بفهمند. در زمان جنگ آنهایی که به امام و اصل انقلاب اعتقاد داشتند، برای حضور در دفاع مقدس همه زندگی، جوانی و سرمایه شان را گذاشتند. اینهایی که امروز بلند عربده می‌کشند آن روزها کجا بودند؟ نه اینکه پرونده شان وجود نداشته باشد، نه اینکه نشود آنها را تطبیق داد با شخصیتهایی که در بدر و احد نبودند و از پیامبر گرامی اسلام سهم خواهی می‌کردند و یا درمبارزات و جهاد نبودند واز امیر المؤمنین سهم خواهی می‌کردند. فکر می‌کنند این تطبیق امکان ندارد؟ منتها این تطبیق‌ها تطبیق درستی نیست.

جوانی که در رسانه ملی به عنوان مجری تلویزیون به خود اجازه می‌دهد از این تطبیق‌ها کند و همه سابقون انقلاب و نظام را که قبل از انقلاب سابقه مبارزه داشته‌اند و بعد از انقلاب با امام بوده‌اند و الان با رهبری اند و دلشان برای کشور می‌سوزد، بابت این زندان کشیده‌اند، مبارزه کرده‌اند و جنگیده‌اند، در برهه‌ای که روزهای آتش و خون در این کشور بوده است اصلاً یا نبوده یا درآغوش مادرش بوده، به خودش اجازه می‌دهد بدون اینکه اصلاً از واقعیت جنگ مطلع باشد،عده‌ای را محکوم کند که شما جام زهر دادید، شما نجنگیدید و نخواستید بجنگید. این اتهام را به کسانی می‌زند که در حال جنگ بودند و از کسانی طرفداری می‌کند که در روزهای آتش و خون اصلاً بوی باروت به مشامشان نخورده است.

عده‌ای الان دفاع می‌کنند و خودشان را حق جا می‌زنند که غباری از جنگ به لباس و عبایشان ننشسته است. اینها که از اسناد انقلاب و جنگ پنهان نیست، همه لحظه لحظه‌های جنگ مکتوب وجود دارد، فیلمش وجود دارد و معلوم است چه کسانی بوده‌اند. در موقعی که شهدای محراب با آن کهولت سن در سنگرهای عملیات بودند و در قرارگاه کربلا در سنگرهای زیرزمینی نشسته بودند؛ یعنی در خطوط مقدم جبهه در کنار فرماندهان و رزمندگان، این عده کجا بودند؟ اینها که از چشم مردم پنهان نیست. جوانانی که آن روز می‌جنگیدند، امروز متهم به مخالفت با رهبری می‌شوند، آنهایی که در سنگر‌های جبهه و جنگ بوده‌اند و الان در صحنه‌های سیاسی حضور دارند، متهم می‌شوند که جام زهر را به امام داده‌اند؟ صداهای ناهنجاری که در زمان امام(ره) هم هیچ وقت با امام همخوانی نداشتند، اصالتاً مخالف جنگ بودند یا اگر با جنگ مخالف نبودند، هیچ وقت صدایشان در حمایت از جنگ شنیده نشد؛ شده‌اند طرفداران دفاع مقدس. خوب نیست که این پرده‌ها کنار برود، بهتر است که این پرده‌ها کنار نرود. ولی نباید اینها از نجابت فرماندهان جنگ و رزمندگان قدیمی سوءاستفاده کنند. کسانی که امام(ره) از آنها به عنوان پیشکسوتان جهاد و شهادت یاد می‌کردند، حجب و حیا از خود نشان می‌دهند چون نمی‌خواهند وحدت به هم بخورد و اصل نظام زیر سؤال نرود. آنها چیزی نمی‌گویند و اینها که اصلاً سهمی در انقلاب و جنگ نداشته‌اند و هیچ آسیبی در این مسیر ندیده‌اند، بلکه متمول تر شده‌اند و به قدرت رسیده‌اند به خود اجازه می‌دهند رزمندگان قدیم را متهم کنند به اینکه جام زهر داده‌اند.  

منبع:http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=82053