حسین شریعتمداری؛ مدیر مسئول روزنامه کیهان از جمله سیاستمدارن اصولگرایی است که همواره انتقاداتی را بر عملکرد اسفندیار رحیم مشایی داشته و از همین رو در برخی یادداشتهای خود بهانتقاد و دادن تذکراتی به وی پرداخته است.
حسین شریعتمداری بعد از انتصاب «اسفندیار رحیم مشایی» بهسمت معاون اولی توسط رییسجمهور در یادداشت یکشنبه 28 تیر 1388 خود با عنوان «دور از انتظار بود!» نوشت: «وقتی آقای دکتر احمدینژاد در سفر اخیر خود به مشهد، آقای اسفندیار مشایی را بهعنوان معاون اول رییسجمهور معرفی کرد، موجی از حیرت آمیخته با تأسف و نگرانی بر دل و جان قاطبه رأیدهندگان به آقای احمدینژاد نشست و این اقدام آقای احمدینژاد را فراتر از کجسلیقگی دانسته و نوعی بیاعتنایی - البته ناخواسته - بهملت تلقی کردند و به عقیده نگارنده حق داشته و دارند.»
وی با اشاره بهمواضع آنچنانی آقای مشایی که حداقل در دو مورد مشخص، با ذوقزدگی دشمنان از یکسو و نهیب و ملامت شدید رهبر معظم انقلاب از سوی دیگر روبهرو شد، اضافه کرد: «انتظار آن بود که آقای احمدینژاد بلافاصله و بدون کمترین تأخیر و درنگ نامبرده را از معاونت خویش و ریاست سازمان گردشگری عزل کند، ولی متأسفانه آقای رییسجمهور نه فقط ایشان را عزل نکرد، بلکه امروزه پست خطیر و بااهمیتتر معاون اولی ریاستجمهوری را به وی سپرده است و سئوال این است که جناب احمدینژاد در شخصیت آقای رحیم مشایی چه ویژگیها و امتیازاتی میبینند که هیچکس دیگر قادر بهدیدن آن نیست؟! البته این نوشته صلاحیت آقای مشایی برای برخی از مدیریتهای میانی و کماهمیت را نفی نمیکند، ولی آقای رحیم مشایی و معاونت اول رییسجمهور؟!»
شریعتمداری با یادآوری این نکته که احمدینژاد برخاسته از جریان اصولگرایی است، نه پدیدآورنده آن ادامه میدهد: «بنابراین لازمه قطعی احترام به تودههای عظیم مردم اصولگرا آن است که حکم معاونت اولی آقای رحیم مشایی را لغو کنند، چراکه این جایگاه اگرچه در اختیار رییسجمهور محترم است، ولی متعلق بهمردم است.»
وی با اشاره بهیکی از اصلهای قانون اساسی مینویسد: «در اصل 124 قانون اساسی آمده است؛ «معاون اول رییسجمهور با موافقت وی اداره هیئت وزیران و مسئولیت هماهنگی سایر معاونتها را بهعهده خواهد داشت.» یعنی جایگاهی تقریبا همطراز رییسجمهور و بالاتر از همه وزرا و معاونان دیگر ایشان. اکنون باید از رییسجمهور محترم پرسید، آیا مردم در انتخابات اخیر بهآقای مشایی رأی دادهاند که حالا مجبور باشند حضور ایشان را در جایگاهی تقریبا همطراز رییسجمهور و فراتر از همه وزرا و اعضای کابینه تحمل کنند؟! »
همچنین مدیر مسئول روزنامه کیهان در نقد تأخیر رییسجمهور در عزل مشایی با مطلبی تحت عنوان «چه کسی او را اداره میکند؟!» در قسمت یادداشت روز شنبه سوم مرداد 1388نوشت: «شاید این برداشت «بدبینانه» باشد که حضور آقای رحیم مشایی را در کنار رییسجمهور محترم، بخشی از یک پروژه بیرونی تلقی کنیم، ولی متأسفانه برخی از شواهد و قرائن موجود این احتمال را قوت میبخشند و نشان میدهند رحیم مشایی در کنار آقای دکتر احمدینژاد همان نقشی را بر عهده دارد که افراطیون مدعی اصلاحات و سردمداران آنها بهگونهای دیگر برعهده داشته و دارند، بهبیان دیگر میتوان حدس زد، رحیم مشایی نیز یکی از مهرههای کودتای مخملی است که فقط محل مأموریت او با سایر توطئهگران اخیر متفاوت است و نه «هویت» او!»
وی نشانههای وابستگی مشایی و خطری که از این زاویه نظام و دولت اصولگرا را تهدید میکند، خیلی بیشتر از یک احتمال ساده و اندک دانست و افزود: «نکته درخور توجه اینکه رییسجمهور محترم، آقای دکتر احمدینژاد اولین قربانی این توطئه خواهد بود، اگرچه ایشان متاسفانه تاکنون در درک این نکته فاقد هوشمندی لازم بودهاند.»
شریعتمداری در انتها مینویسد: «نگارنده براین باور است که مشایی و کسانی که او را اداره میکنند قصد دارند، هزینه پذیرش دستورالعمل رهبر معظم انقلاب را بالا ببرند! تا بهخیال خود مانع از دستورالعملهای مشابه آقا در موارد دیگر شوند! مثلا چنانچه در پی زد و بند پنهان با آمریکا بودند و رهبر معظم انقلاب با هشدار و دستورالعمل خویش خواستار پایان دادن به این زد و بند پنهان شدند، تأخیر در اجرای دستور ایشان طبیعی!! جلوه کند!!... این نکته و این احتمال مخصوصا باید برای آقای دکتر احمدینژاد که در ضدیت با آمریکا جدی و مصمم است، هشداردهنده باشد تا خدای نخواسته از افرادی نظیر مشایی ضربه نخورد و در نتیجه، بهنظام ضربه نزند!»
همچنین وقتی سخنان مشایی که با تیتر «خدا محور وحدت انسانها نیست» در خروجی خبرگزاریها قرار گرفت، بار دیگر واکنش مدیر مسئول کیهان را برانگیخت و او را واداشت در دوشنبه 18 آبان 1388 در یادداشت «سرچشمه شاید..! » با ابراز امیدواری از صحت نداشتن اظهارات مشایی و بهخطا نقل شدن آن، با توجه به حضور پررنگ مشایی در دولت و نزدیکی مثالزدنی - و البته غیرقابلتوجیه - وی با ریاست محترم جمهوری نوشت: «ابتدا باید گفت که اظهارات آقای مشایی با آموزههای صریح اسلام و همه ادیان الهی مغایرت دارد. چراکه در کلام خدا نه یکبار، بلکه بارها تأکید شده است که ایمان بهخدا میتواند و باید محور وحدت انسانها باشد، بهعنوان نمونه - و فقط یک نمونه - میتوان بهآیه 64 از سوره مبارکه آل عمران اشاره کرد که خطاب بهپیامبراکرم(ص) میفرماید: «بگو ای اهل کتاب بیایید بهسوی سخنی که میان ما و شما یکسان است و آن، اینکه جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم» و نمونههایی از این دست در کلام خدا و در آموزهها و دستورات رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهمالسلام بهفراوانی و صراحت وجود دارد و از جمله باید از آقای مشایی با آنهمه ادعای اسلامشناسی! پرسید؛ نظر جنابعالی درباره آیه شریفه «واعتصموا بحبلالله جمیعا ولا تفرقوا- همگی بهریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید» که بهفراوانی بر زبان مسلمین جاری بوده و هست، چیست؟!»
شریعتمداری همچنین اظهارات رحیم مشایی با واقعیات تاریخی و مخصوصا واقعیت غیرقابل انکار این سالها نیز در تناقض آشکار دانست و افزود: «چه کسی میتواند، وحدت ملتهای مسلمان در عصر حاضر را که علیه نظام سلطه جهانی شکل گرفته است، انکار کند؟! البته تردیدی نیست که این وحدت هنوز بهنقطه اوج خود نرسیده است، ولی گامهای بلندی که بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در این راستا برداشته شده، به اندازهای عظیم و کارساز است که قدرتهای استکباری، مخصوصا آمریکا و اسراییل، بیشترین توان مالی، سیاسی و تبلیغاتی خود را برای مقابله با آن بسیج کردهاند.
بنابراین وقتی «اسلام» بهتنهایی عامل و محور اصلی وحدت ملتهای مسلمان با مذاهب گوناگون است، چگونه میتوان ادعا کرد «خدا» نمیتواند محور وحدت انسانها باشد؟! و حال آنکه اعتقاد بهاسلام بعد از اعتقاد به خداوند تبارک و تعالی است.»
شریعتمداری با یادآوری اینکه سخنان مشایی بهحساب دولت نوشته میشود، افزود: «آقای رحیم مشایی - آگاهانه یا ناخودآگاه - با اظهارات یاد شده پیام همه پیامبران الهی، ائمه اطهار علیهمالسلام و توصیههای دلسوزانه و اکید حضرت امام(ره)، رهبر معظم انقلاب، تمامی انسانهای فرهیخته و دلسوخته برای انسانها را، نه فقط زیر سئوال برده، بلکه با آن بهمقابله نیز برخاسته است. و البته، کم نیستند افرادی که اینگونه سخنان سخیف، غیرعلمی و مسخره را بر زبان دارند و از این زاویه، اظهارات آقای رحیم مشایی قابل اعتناء نیست، اما ایشان بهحق یا بهناحق - و بهاعتقاد نگارنده قطعا بهناحق - در جایگاه برجستهای از دولت قرار دارد و اظهارات ایشان، دقیقا بههمین علت - و تأکید میشود که فقط بههمین علت و نه بهعلت شخصیت حقیقی او - بهحساب دولت نوشته میشود. و از این روی، سخنان بیپایه وی، اگر آگاهانه باشد که نه فقط جفا، بلکه خیانت بهمردم، نظام و انقلاب اسلامی است و چنانچه مانند برخی دیگر از اظهارات وی، ریشه در ناآگاهی ایشان داشته باشد، که حضور اینگونه افراد در پستهای مهم دولتی - آنهم دولت اصولگرا - غیرقابل توجیه و بیاعتنایی بهرأی و اعتماد مردم است!»
وی در پایان خطاب بهرییسجمهور نوشت: «و بالاخره، سخنی نیز با برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدینژاد، رییسجمهور محترم و منتخب در میان است و آن، این که؛ در شخصیت آقای اسفندیار رحیم مشایی چه برجستگی و امتیاز ویژهای دیدهاید که دیگران نه فقط نمیبینند، بلکه برای اثبات عدم صلاحیت وی دلایل مستحکمی نیز ارائه میکنند و در همان حال، جنابعالی - با عرض پوزش - ضمن آنکه دلیل و نشانه قابلقبولی برای اثبات صلاحیت او ندارید، ایشان را در پستهای حساس و کلیدی دولت میگمارید و بر آن اصرار هم دارید؟! آیا همین موضع اخیر آقای مشایی - صرفنظر از مواضع و عملکرد قبلی - که در تقابل آشکار با آموزههای اسلامی، انقلابی و توصیههای اکید حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب است، دلیل قانعکننده و مستحکمی برای کنار گذاشتن ایشان نیست؟! تردید نکنید که مصلحت نظام، مردم و شخص حضرتعالی در آن است.»
http://www.panjerehweekly.com/main/index.php?Page=definitioncontent&UID=225945
سوسیالیسم: دو گاو دارید،یکی را نگه می دارید و دیگری را به همسایه ی خود می دهید!
کمونیسم: دو گاو دارید،دولت هر دوی آن ها را از شما می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند!
کاپیتالیسم: دو گاو دارید،هر دوی آن ها را می دوشید،شیرها را بر زمین می ریزید تا قیمت ها همچنان بالا بماند!
نازیسم: دو گاو دارید،دولت به سوی شما تیراندازی می کند و هر دو گاو را می گیرد!
آنارشیسم: دو گاو دارید،گاوها شما را می کشند و همدیگر را می دوشند!
سادیسم: دو گاو دارید،به هر دوی آن ها تیراندازی می کنید و خودتان را در ظرف شیرها می اندازید!
صهیونیسم: دو گاو دارید،به نحوی برنامه ریزی می کنید که علاوه بر این دو گاو،شیر تمام گاوهای دنیا برای شما دوشیده شود!
فاشیسم: دو گاو دارید،شیر را به دولت می دهید،دولت آن را به شما می فروشد!
پلورالیسم: دو گاو نر و ماده دارید،از هر کدام از آن ها شیر بدوشید فرقی نمی کند!
لیبرالیسم: دو گاو دارید،آن ها را نمی دوشید،چون آزادی شان محدود می شود!
سکولاریسم: دو گاو دارید،پس به خدا نیازی ندارید!
آپارتاید: دو گاو دارید،شیر گاو سیاه را به گاو سفید می دهید ولی گاو سفید را نمی دوشید!
سازمان ملل: دو گاو دارید،فرانسه شما را از از دوشیدن آن ها"وتو" می کند.آمریکا و انگلیس گاوها را از شیر دادن "وتو" می کنند، نیوزلند رای ممتنع می دهد!
دموکراسی مطلق: دو گاو دارید، از همسایه ها رای می گیرید که آن ها را بدوشید یا نه!
مهدی کروبی در مصاحبه با یک روزنامه انگلیسی گفت: من ولی فقیه، جمهوری اسلامی و قانون اساسی را قبول دارم اما با شعارهای ساختار شکن و سکولار که صددرصد اشتباه است، مخالفم.
به گزارش فارس، مهدی کروبی در گفتوگو با روزنامه انگلیسی فایننشال در ابتدا با اشاره به نقش و مبارزات سیاسی پدرش گفت: پدر من یکی از طرفداران "جنبش آزادیخواه ملی " [یک حزب ملیگرای مذهبی] و یک فعال سیاسی بود. وی یک روحانی بود و طبعاً زمانیکه اختلافاتی در جنبش آزادیخواه ملی به وجود آمد از آیتالله "ابوالقاسم کاشانی " حمایت کرد. این شیوهای بود که من از کودکی با سیاست آشنا شدم و در کشور علیه حکومت پهلوی مبارزه کردم.
وی افزود: زمانی که به حوزه قم پیوستم، یکی از شاگردان آیتالله "روحالله خمینی " [بنیانگذار انقلاب اسلامی 1979] بودم و به طرز شگفتآوری جذب وی شدم و یکی از پیروان فرمانهای مذهبی وی شدم.امام خمینی(ره) نزاعهای سیاسی علیه "محمد رضا شاه " را در سال 1962 رهبری میکرد و من تصمیم گرفتم که فعالانه به وی کمک کنم. این اقدام تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 ادامه داشت.
نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ادامه داد: شما میتوانید [در انقلابی که وعده دادیم] جمهوریخواهی را همراه اسلام و اسلام را همراه جمهوریخواهی ببینید. من جوانی خود، زندگی خود و انگیزههای خود را در راه این اعتقاد صرف کردم. اگر یک زمان جمهور اسلامی از من گرفته شود احساس پوچی خواهم کرد.
وی افزود: یک شخص نمیتواند چند دهه را صرف یک دلیل کند و سپس نتیجه بگیرد که وقت خود را هدر داده است بنابراین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از اصول هستند. بدون شک این بدان معنا نیست که ما نقاط ضعف و کمبودها را انکار کنیم.
کروبی در ادامه این مصاحبه با اشاره به حوادث پس از انتخابات گفت: هم شخص آقای احمدی نژاد و هم جریان سیاسی پشت وی مقصر ظهورهای اخیر هستند. بدون شک آقای احمدی نژاد تنها نیست. گروهی در پشت وی قرار دارند که نفوذ بسیاری بر وی دارند.
وی افزود: گروهی که با وی همکاری میکنند نه چپگرا هستند و نه راستگرا. چپگرایان و راستگرایان سنتی بر رقابت جدی و در عین حال حفظ دوستی معتقدند. اما این روند بر اینگونه رابطه اعتقادی ندارند.
رئیس ششمین دوره مجلس شورای اسلامی ایران، انقلاب اسلامی را دارای ریشههای مستحکم دانست و گفت: من بر این باورم که انقلاب اسلامی ریشههای مستحکمی دارد. درست است که نظام اسلامی مخالفانی دارد اما ریشههای اسلام، انقلاب و جمهوری اسلامی عمیق است. من همچنین بر این باورم که هنوز مراکز قدرت بسیار زیادی از جمله نهادهای سیاسی و غیرسیاسی و مذهبی وجود دارد که میتواند روند افراطگرایی را متوقف کند.
کروبی تصریح کرد: با درنظرگرفتن مشکلات سیاسی و اقتصادی بعلاوه سیاست خارجه بحثبرانگیز ایران، من به شخصه بر این باورم که آقای احمدینژاد نخواهد توانست دوره چهارساله دوم ریاستجمهوری خود را به اتمام رساند.
وی درباره سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی افزود: این هفته آقای اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری اسبق ایران یکبار دیگر اعلام کرد که نیروهای میانهرو از دو طرف باید به کمک یکدیگر یک راه حل پیدا کنند. وی به طور صریح اعلام کرد که بهترین شخصی که میتواند به تحقق این هدف کمک کند، رهبر معظم انقلاب اسلامی است . من با وی موافقم.
کروبی گفت: هرآنچه که من درباره انتخابات گفتم هنوز هم معتبر است، من تکرار میکنم، انتخابات سالم نبود.
وی افزود: شما میگویید راه حل چیست و من میگویم که راه حل تنها توسط من اتخاذ نمیشود ما اول باید با یکدیگر بنشینیم و گفتوگو کنیم.
کروبی با اشاره به شعارهای ساختار شکن و سکولار پس از حوادث انتخابات گفت: من فکر میکنم که این شعارها 100 درصد اشتباه است و هیچ ثمرهای ندارد. من حتی به چنین شعارهایی نیز مشکوک هستم.
کروبی در پاسخ به این سوال فایننشال تایمز که از وی پرسید "چرا شما به طرفداران خود نمیگویید که چنین شعارهایی را سر ندهند " پاسخ داد: من به آنها میگویم.گروه اندکی از آنها شعار میدهند :نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران ". شما میبینید که این شعارها چگونه توسط طرف مقابل مورد سوء استفاده قرار میگیرد. برخی از مردم عاقل بر این باورند که چنین شعاری باید به این شکل باشد: هم غزه هم لبنان، جانم فدای ایران.
این روزنامه از کروبی درباره موضعاش در خصوص "ولایت فقیه " سوال کرد که وی گفت: من ولایت فقیه را قبول دارم. من جمهوری اسلامی و قانون اساسی را قبول دارم. من با شعارهایی که خواستار تغییر ساختارهای قدرت است مخالفم.
نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به این سوال که آیا شما فکر میکنید که مردم هماکنون خواستار سرنگونی نظام هستند، تاکید کرد: اکثریت مردم سرنگونی نظام را نمیخواهند. در واقع هر شخصی که به آینده این کشور اهمیت دهد خواستار سرنگونی نظامی نیست زیرا واضح نیست که به دنبال آن چه رخ خواهد داد؟ اگر به برکت مهارتهای رهبری فوقالعاده امام خمینی(ره) نبود، خدا میدانست که چه بر سر انقلاب 1979 میافتاد. ما باید تلاش کنیم که این نظام را حمایت کنیم و جمهوری اسلامی را که وعده آن را داده بودیم به واقعیت تبدیل کنیم. در این صورت اکثریت مردم شاد خواهند بود. ما باید بنشینیم و ببینیم که شکافها و مشکلات در کجا وجود دارد و آنها را اصلاح کنیم.
وی در پاسخ به سوال این روزنامه که مخالفان شما اعلام کردند که اقدامات شما در واقع اقدامی برای سرنگونی نظام است، تصریح کرد: آنها به اشتباه میگویند که آمریکا و انگلیس پشت ماست بنابراین ما اشتباه میکنیم.
وی درباره ملاقاتش با میرحسین موسوی گفت: ما اغلب با یکدیگر تبادل اطلاعات میکنیم.
کروبی در پاسخ به این سوال که " آیا شما سیاستها را با هم هماهنگ میکنید یا خیر؟ پاسخ داد: بله و نه. آقای موسوی و همپیمانان وی عقاید خاصی دارند. این در مورد من و همپیمانانم نیز صدق میکند.
وی همچنین موافقت خود را برای پایان دادن به حوادث پس از انتخابات اعلام کرد و در پاسخ به این پرسش که " آیا نشانههایی مبنی بر آنکه این پیشنهادات توسط نظام جدی گرفته شده، وجود دارد؟ گفت: هنوز نه.
کروبی درباره دیدارش با سید محمد خاتمی گفت که وی را کمتر از موسوی میبیند.
وی درباره علت عدم دیدار با خاتمی به این روزنامه انگلیسی گفت:این راهی است که الان صورت میگیرد. آقای خاتمی مثل ما بیانیه منتشر نمیکند.
وی درباره نقش هاشمی رفسنجانی رئیس تشخیص مصلحت نظام گفت: وی باید درون چهارچوب خود ارزیابی شود. التفاطهایی که ایشان به ما دارند این است که وی ما را با وجود آنکه بسیار تحت فشار است، محکوم نمیکند.
این روزنامه انگلیسی در پایان این سوال را از کروبی مطرح کرد که شما با مطرح کردن موضوع تجاوز و شکنجه در زندانها "طوفانی " را به پا کردید. آیا آن تفاوتی به وجود آورد؟، گفت: زندانیان گفتهاند که وضعیت آنها تا حد بسیار زیادی بهبود پیدا کرده است. من از مطرح کردن آن پشیمان نیستم زیرا من نگفتم که نظام به صورت نظامند این کار را انجام میدهد اما بیمبالاتیهایی وجود داشت که من میخواستم متوقف شود.
http://alef.ir/1388/content/view/63246/
یک سایت راه اندازی شده از سوی حامیان خارجی فتنه سبز، برای عقده گشایی علیه وزارت اطلاعات و سربازان گمنام امام زمان(عج)، شیوه تظاهر به دلسوزی و روش نخ نما شده القای اختلاف در درون نظام را برگزید. وزارت اطلاعات به ویژه طی ماه های اخیر، نقش ماندگاری در شناسایی و انهدام شبکه نفاق هماهنگ کننده آشوب ایفا کرد و به همین دلیل مانند دوران مبارزه با باند مهدی هاشمی معدوم در کانون کینه دشمنان قرار گرفته است.
سایت جدید التاسیس «ندای سبز آزادی»، سایتی است که به تازگی و پس از تعطیلی «موج سبز آزادی» راه اندازی شد و بلافاصله از طرف دو سایت «نوروز» (مشارکت) و جرس (باند مهاجرانی، گنجی و شماری از روزنامه نگاران زنجیره ای فراری که با اسم مستعار فعالیت می کنند) مورد معرفی و تبلیغ قرار گرفت. موج سبز آزادی به کمک تعدادی از مشارکتی ها، اعضای «یاری نیوز» (سازمان رأی قلابی) و چند تن از عناصر فراری مدیریت می شد که با دستگیری برخی از این افراد و شناسایی گردانندگان، فعالیت خود را متوقف کرد.
«ندای سبز» در مقاله ای سفارشی که توسط عناصر اخراجی و پیوند خورده با سازمان های جاسوسی بیگانه نوشته شده، از گارد حمایت از نظام وارد می شود و می نویسد: وزارت اطلاعات باید چشم و گوش صادق نظام باشد. قرار نبود دست بزن یا شیپورچی و چوپان دروغگو باشد. این سایت با اشاره به کسانی چون حجاریان، ربیعی، تاجیک و...، برخی عناصر تجدیدنظرطلب و متنفذ در دولت خاتمی را اطلاعاتی های باهوش معرفی می کند اما از اینکه وزارت اطلاعات نفوذ برخی سرویس های اطلاعاتی بیگانه از جمله انگلیس و آلمان و... را در ستاد موسوی کشف و افشا کرده، ابراز ناخرسندی می کند. این سایت در عین حال لو رفتن ارتباط ستاد موسوی با برخی سرویس های بیگانه را «خالی بندی» قلمداد کرده و ضمن انکار حقایق ادعا می کند: فردای انتخابات رفته اید سران مشارکت و مجاهدین را دستگیر کرده اید به گمان اینکه اینها در ادعای مضحک القای توهم تقلب به مهندس موسوی موثر بودند در حالی که تقریباً هیچ مجاهدینی یا مشارکتی ای در حلقه اطرافیان موسوی وجود نداشت.
برخلاف این ادعا، القای تقلب در انتخابات از چند ماه قبل از خرداد 88، به عنوان پروژه مشترک بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا و سایت های ضد انقلاب از یک سو، و سران مشارکت و مجاهدین (کسانی نظیر تاج زاده، بهزاد نبوی، حجاریان، امین زاده و...) از سوی دیگر کلید زده شد و به تدریج با هوشیاری وزارت اطلاعات ارتباط شبکه های داخلی با بیگانگان- نظیر سفارت انگلیس و... شناسایی شد.
گفتنی است کیهان در همان روزها، پروژه از پیش طراحی شده تقلب را با استناد به دستورالعمل بیگانگان افشا کرده بود.
سایت وابسته به منافقین همچنین شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران که از سوی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی چند روز قبل از روزقدس توصیه شده بود، به «رفتار غلط حکومت» نسبت داد و از وزارت اطلاعات خواست دنبال سرنخ های خارجی نباشد. نویسندگان سایت مذکور که ظاهراً دل پر از روشنگری های مستند و آشکار کیهان درباره ماهیت فتنه و عوامل و شبکه های آن دارند، در اقدامی ناشیانه از وزارت اطلاعات خواسته اند از تحلیل های کیهان استفاده نکند و کیهان نخواند.
کیهان براساس ماهیت عملکرد سازمان های جاسوسی مثلث استکبار (آمریکا، انگلیس و اسرائیل) در کودتاهای مخملین کشورهای اروپایی شرق، مراحل فتنه سبز را پیش بینی کرده بود اما گردانندگان سایت مذکور تلاش کرده اند با کتمان این حقیقت و نیز با نادیده گرفتن اعترافات کسانی چون حجاریان که نخبه های اطلاعاتی جریان معرکه گردان فتنه محسوب می شوند، همه عقده و کینه خود را با توهین به وزارت اطلاعات و سربازان گمنام و پرتلاش امام زمان(عج) خالی کنند.>/>۱۰/۱۱/۸۸ کیهان