این چه اشتباه بزرگی است که شخصیتهای بزرگ کشور را از انقلاب جدا کنیم/یک سلیقه به تنهایی نمیتواند کشور را اداره کند/نمیشود شعار وحدت بدهیم اما از تجربیات دیگران استفاده نکنیم/خدا نکند حقی از کسی در کشور ضایع شود.
ایلنا:تولیت آستان قدس رضوی گفت: جدا کردن شخصیتهای بزرگ سیاسی، فرهنگی و علمی که مفاخر ملت و کشور بوده و احیانا دچار اشتباهی شدهاند، از نظام اسلامی اشتباه بزرگی است.
به گزارش ایلنا، آیت الله واعظ طبسی در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات و ستاد دهه فجر استان خراسان رضوی افزود: به همه دوستان سراسر کشور عرض میکنم که این چه اصرار و اشتباه بزرگی است که ما چهرهها و شخصیتهای بزرگ کشور را احیانا به خاطر یک اشتباه از انقلاب جدا کرده و آنها را در برابر نظام اسلامی قرار دهیم؟
وی افزود: در شرایطی که کشور بیش از همیشه نیازمند وحدت و آرامش است، بایست با بیانی منطقی و اصولی و با نشان دادن حسنظن در فضایی آرام، این اشخاص را متوجه خطر کرده و به همراهی با نظام اسلامی امیدوار کنیم.
نماینده ولی فقیه در خراسان ادامه داد: معتقدم صرفنظر از برخی اشتباهات پیشآمده، یک مجموعه فکری حذف نیروهایی که میتوانند برای نظام اسلامی بسیار مفید، کارآمد و پرنقش باشند را دنبال میکند.
واعظ طبسی به نقش رهبری و امامت جامعه اسلامی اشاره کرد و گفت: محور وحدت، صمیمیت و جلوگیری از تفرق و پراکندگی رهبر و امام جامعه اسلامی است و او است که همواره فضا را آرام و امن نگاه داشته، از حقوق مردم دفاع میکند و با برخورداری از دلیلی روشن از جانب خداوند متعال و داشتن بصیرت در دین و مبانی اسلامی و نیز یقینی که به ادامه راه دارد، جمهوری اسلامی را به امتیازات بزرگی در جهان رسانده است.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: این که همه خود را موظف به عمل در چارچوب قانون دانسته، در پای میز مذاکره با سیاستمداران جهان از موضع عزت، غنا و استقلال سخن بگویند و کار برای مردم را افتخار خود بدانند، همگی نقش رهبری را در شکلگیری، تداوم و اجرای سیاستهای اصولی نظام نشان میدهد.
وی ادامه داد: اگر انتقادی هست، باید با رعایت انصاف باشد و به تبیین درست وقایع برای جوانان و نوجوانانی منجر شود که دارای دلهای باصفا و فطرت پاک و آماده پذیرش هستند.
واعظ طبسی با بیان این که حفظ نظام از اوجب واجبات است، گفت: یک سلیقه به تنهایی نمیتواند کشور را اداره کند، اگر یک سلیقه و جریان سیاسی، دستگاه اجرایی را اداره کند، وحدت در جامعه شکل نمیگیرد؛ نمیشود شعار وحدت بدهیم اما از افکار، تجربیات و یافتههای سیاسی و علمی دیگران استفاده نکنیم.
وی با تأکید بر اصولنگری در برگزاری مراسم گرامیداشت سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی گفت: تقویت انگیزهها، بهکارگیری نیروهای جوان و خوشفکر برای سرعتبخشی به کارها، انعکاس درست دستاوردهای نظام اسلامی و تشریح فضای استبدادی و خودکامگی رژیم ستمشاهی پهلوی از جمله محورهایی است که باید در این مراسم، نشستها و همایشها مورد توجه قرار گیرد.
عضو مجلس خبرگان رهبری تاکید کرد : با وجود تلاش صدا و سیما و بعضی رسانهها برای تبیین دستاوردهای نظام اسلامی، اما هنوز ذهن نوجوانان و جوانان ما در برابر تشکیک انسانهای مشکک مشغول است. این زمینههایی که به یک سری ناباوریها منتهی میشود باید در کنفرانسها و محافل علمی سالگرد پیروزی انقلاب مورد توجه واقع شود.
تولیت آستان قدس رضوی افزود: باید نشان دهیم چه اتفاقی افتاده است، بنابراین در شرایطی که اتاق فکر و دستگاه اطلاعاتی آمریکا و اسراییل سعی دارند از روشنشدن مسائل ممانعت کنند، خدا نکند حقی از کسی در کشور ضایع شده و یا گویندهای یک سخن گزنده علیه افرادی که باید با آنها با منطق صحبت شود، بیان کند. اینها، خیلی از مسائل را زیر سوال میبرد.
این عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: امروز که شرایط خاصی از نظر سیاسی بر دنیا حکمفرماست و قدرتهای سلطهگر بودجه کلانی را برای یک تهاجم نرم تدارک دیده و از تمامی فکرها و شیوهها برای اهداف خود استفاده کرده است، میطلبد مراسم با شکوه و عظمت بیشتری برگزار شود و از نظر محتوا با سالهای گذشته کاملا متفاوت باشد.
وی با بیان این که منطق ما در برابر ملتها و دولتها، منطقی قابل قبول، اصولی، انسانی و اسلامی است، تأکید کرد: سعی کنیم در گفتارمان افراط و تفریط نباشد، ما ضمن این که امروز در همه زمینههای فرهنگی، فکری، سیاسی و علمی دنیا حرف برای گفتن زیاد داریم، اما هنوز تا رسیدن به آن مدارج عالیه اسلام ناب و قله رفیع ترسیم شده، فاصله داریم؛ بنابراین نباید در بیان دستاوردها و توانمندیها مبالغه کنیم.
زمانی که دولت محمود احمدینژاد (در تابستان 84) بر سر کار آمد، این پندار در ذهن بسیاری ایجاد شد که او میخواهد همان شعارهای عدالتطلبانه دوران انتخاباتاش را در همه حوزهها، از جمله فرهنگ به کرسی عمل بنشاند و این امیدواری بیشتر از آن رو رخ مینمود که وی از همان ابتدا درگیر جدالی بیانتها با جریان فنسالار شده بود که تقریبا همه گلوگاههای اصلی فرهنگ و سیاست و اقتصاد را در دستان خود داشت. این گمانه در مسیر عمل به سرعت رنگ باخت و امیدواران از این میدان سرخورده بهدرآمدند.
بخشی از این ناامیدی، سرنوشتی بود که حسین صفارهرندی بدان دچار شد؛ او از سویی در تار و پودهای تنیده شده بر ساختار ساختمان بهارستان و ناهمرهی اهالی فرهنگ و هنر گرفتار شد و از دیگر رو، دست بهگریبان ساختارشکنان درون کابینه. از سویی دیگر و در نگاهی کلانتر، احمدینژاد شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عنوان بازویی برای پیشبرد برنامههای فرهنگیاش بهکار گرفته بود، هر چند که شیوه مدیریت عملیاتی او در شورا چندان کارساز نبود و با وجود بهانفعال کشاندن برخی از اعضا، نمیتوانست منویات خود را سریعا اجرایی کند؛ نمونه بارز این نوع رفتار گرایش او به سر و سامان دادن یکشبه اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی بود که در دولت نهم محقق نشد.
اما اکنون باید گفت که بهنظر میرسد ضربآهنگ تصمیمگیریهای متعدد و فراگیر در حوزه فرهنگ، طی ماههای اخیر شیب صعودی پیدا کرده و احمدینژاد بر آن است تا با اتکا بههمان روشهایی که در حوزه سیاست خارجی، اقتصاد و... در چهارساله گذشته بهکار گرفته، اوضاع فرهنگ را نیز بهسامان کند! نگاه مهندسیوار به مقوله فرهنگ، شگردی قدیمی در برخورد با مجموعه پدیدههای فرهنگی- اجتماعی بهشمار میرود و از آن رو این نگاه تقویت شده و جریان مییابد که برخی بر این باورند با دستکاریهای مدیریتشده در مسیر فرهنگ، میتوان رشد و تعالی جامعه را دگرگون ساخت؛ شیوهای وارداتی ماخوذ از برخی تئوریهای توسعه که جامعه پیشرفته را می توان با تغییر ساختارهای سنتی، متجدد کرد.
این نگاه مهندسیوار، شورای عالی انقلاب فرهنگی (و دیگر نهادهای فرهنگی تعریف شده در دولت) را وادار میکند تا سریعتر حرکت کنند و تصمیم بگیرند و برنامهها را به اجرا گذارند (فراموش نشود که انتقاد به دیوانسالاری پیچیده موجود در این نهادها اصلا به معنای اتخاذ تصمیمهای روزمره نباید تلقی شود). در اولین نمونه از این روش تازه، قانون نحوه اداره فرهنگستانها تغییر کرد؛ فرهنگستانها اصلیترین موتور محرکه تولید علم و اندیشه بهشمار میروند و بخشی از آفات مترتب بهجامعه علمی کشور ناشی از باندبازی حاکم بر تعدادی از فرهنگستانها بوده و هست و اشکالی بر اصلاح قوانین اداره آنها (از این منظر) وارد نیست، اما سوق دادن همه خواستهها به چند مساله سیاسی، ضمن کور کردن گره کار فرهنگستانها، اصل حرف را نیز مخدوش و ناخوشایند میکند. بهرهبرداری سیاسی از امکانات موجود در این مجموعههای فرهنگی، حتما میبایست محدود و کنترل میشد، لیکن فرصت تاریخی اصلاح قانون فرهنگستانها نباید به آسانی از دست رفته و حرف درست گسستن دور فروبسته مدیریت این مجموعههای عالی علمی، در جامه نحیف چند تغییر خرد نادیده گرفته شود. ضمن آنکه در عمل نیز تغییرات فرهنگستانها بهشدت جلوهای ظاهری یافته و معلوم نیست به تغییری در مختصات تولید فکر و فرهنگ بیانجامد.
نمونه دوم اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی بود؛ داستان تحقق این وعده احمدینژاد، کمی بهدرازا کشید و در این سیر 4 ساله کار بهجایی رسید که تقریبا حفظ وضعیت موجود دانشگاه آزاد هیچ حامی جدیای نداشت (جز اکبر هاشمیرفسنجانی که با طرح ایده وقف هم نتوانست مسیر اصلاح اساسنامه را تغییر دهد)، اما بر خلاف انتظار تغییرات اعمال شده در اساسنامه دانشگاه آزاد نتوانست بازخورد مناسبی در افکار عمومی بیابد و واکنش مورد نظر بانیان این تدابیر را ایجاد کند. البته بخشی از این ناکامی (کمبازتاب بودن اقدامات انجامشده) ناشی از فضای کلی حاکم بر کشور بوده و هست، ولی نمیتوان بر این مساله سرپوش گذارد که عملکرد غیرمرسوم رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی در این پیآمد دخیل نبوده است.
و آخرین مساله که گویا هنوز در مراحل تصویب و نهایی شدن است، تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی برای اصلاح قوانین حوزه چاپ و نشر است؛ باز هم اقدامی اصولی و مورد نیاز که به همان آفت همیشگی رفتارهای دولت مبتلا شده، یعنی حرفی درست که بهنامناسبترین شکل ممکن اجرایی میشود. قوانینی که با حکمفرما شدن نگاه مهندسیوار پیشگفته به نحوی غیرقابل پذیرش، یکسویه و ناشکیبایانه نوشته شدهاند و اگر بهتصویب و اجرا برسند، تهدیدهایی جدی را در راه تولید و توزیع اندیشه در کشور پدید خواهند آورد.
عجله دولت برای نشان دادن عزماش در اصلاح امورات فرهنگی، منجر به تصمیماتی پرهزینه و کمفایده شده است؛ حکمفرما شدن منطق صفر و یکی بر مسائل فرهنگ، آسیبهایی بسیار عمیق برای جامعه بهبار خواهد آورد، منطق ریاضیواری که میخواهد راه صدساله را یکشبه بپماید و همه چیز را عاجلا اصلاح کند. فرهنگ (و هنر) کشور نیازمند انقلابی عقلایی و همهجانبه است و نه جنبشی بی سامان و موجد هرج و مرج که حتی تعادل نیمبند فعلی را هم بر هم زند.
منبع: تابناک