قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سالروز عملیات مرصاد

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سالروز عملیات مرصاد :
مردم ایران اجازه موج سواری گروهی با ایجاد مدهای سیاسی را نمی‌دهند


جوانان در بازار پر رنگ و لعاب سیاست که این روزها با ورود و خروج‌های مشکوک عده‌ای آلوده شده است، مواظب باشند که مبادا بازیچه نیات پلیدی شوند که پشت سخنان گمراه کننده پنهان شده‌اند.


ایلنا : رئیس‌مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد : مردم ایران در طول تاریخ ثابت کرده‌اند که نمی‌گذارند گروهی با ایجاد جزر و مدهای سیاسی در اقیانوس اندیشه‌های آنان موج‌سواری کنند
به گزارش ایلنا ، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در آستانه سالروز 5 مرداد سالروز عملیات مرصاد به بیان دیدگاهای خود در این ارتباط پرداخت.
متن این نوشتار در ادامه می‌آید :
روزگاری که همه گروه‌های مبارز برای مقابله با رژیم پهلوی پرچم مبارزه برافراشته و عده‌ای گرفتار حبس شده بودند، در زندان با جوانان متصلّبی آشنا شده بودیم که در بسیاری از موارد طریق افراط و تفریط می‌پیمودند.
به یاد دارم در مقطعی، در کنار سلول انفرادی من، جوانی محبوس بود که وقتی پیشنهاد روزنامه‌ای را به او دادم تا مطالعه کند، گفت، قرآن دارم و نمی‌خواهم خود را با مجموعه‌ای دیگر مشغول کنم. آن جوانان به تدریج از مسیر درستی که می‌پیمودند، منحرف شدند و علناً خود را التقاطی، یعنی ترکیبی از اسلام و مارکسیسم معرفی ‌کردند.
انحرافات فکری، افکار التقاطی و زیاده‌خواهی سیاسی رهبران این گروه در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب، آنان را در مقابل مردم قرار داد و برای انتقام، تمام تلاش‌های خویش را معطوف به حذف شخصیتی و فیزیکی بسیج کنندگان مردم کردند و کارشان به آنجا رسید که میهن پهناوری به نام ایران را برای اقدامات تروریستی خویش محدود دیدند و سر از عراقی درآوردند که آن روزها در حال تجاوز به جمهوری اسلامی ایران و کشتار مردم بیگناه در شهرها و روستاها بود.
منافقین که در زمان مبارزه با عنوان مجاهدین، مشغول مقابله با رژیم پهلوی بودند، ابتدا وجدان نیمه بیدار آنان کم کم در بستر القائات بعثی‌ها به خواب رفت و چنان از عواطف و احساسات ملی و دینی تهی شدند که کشتن هم‌وطنان و جاسوسی برای دشمنان در طول دفاع مقدس را افتخار خویش می‌دانستند. دین خویش را به کمونیست و سپس میهن خویش را نیز به حزب بعث فروختند و هر بار که عملیاتی در جبهه‌ها از سوی رزمندگان صورت می‌گرفت، اینان با اقدامات تروریستی، شیرینی پیروزی را در کام مردم تلخ می‌کردند.
پس از قبول آتش بس توسط ایران، ارتش عراق با برداشت نادرست سردمداران خویش، پذیرش قطعنامه را حاکی از ضعف ایران دانست و دوباره از همان قسمت‌هایی که در آغاز جنگ وارد شده بود، شروع به پیشروی و اشغال سرزمین‌های ایران کرد، با این تفاوت که این بار جلودار این تجاوز، وطن‌فروشان منافقی بودند که جبهه میانی را برای اشغال میهن خویش و تقدیم آن به دشمن برعهده گرفتند.
در آن شرایط حساس به همراه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در یکی از قرارگاه‌های جنوب بودیم و قرار بر این شد که ایشان برای تمشیت امور در خوزستان بمانند و من برای سرکشی از وضعیت نیروها به جبهه غرب بروم. در مسیر خبر هجوم منافقین را در عملیاتی به نام فروغ جاویدان، که عملاً ظلمت جاویدان شد، دریافت کردم.
از سفر به قلاّجه منصرف شدم و به کرمانشاه رفتم. در گوشه‌ای از شهر مستقر شدم و در این استقرار، صحنه‌هایی دیدم که از یک سوی نشان از عشق مردم به دفاع از وطن و از سوی دیگر نشان از خیانت گروهی خودفروخته به میهن خویش داشت که از سر پل ذهاب، کرند و اسلام‌آباد با پشتیبانی ارتش عراق گذشته و در مسیر اسلام‌آباد به کرمانشاه با نیروهای ما درگیر شدند.
به قول جهانگشای جوینی که حمله مغولان را توصیف می‌کرد، «آمدند، سوختند و کشتند»، اما حضور برق‌آسای مردم رزمنده و نیروهای نظامی، به خصوص قبایل ساکن و نظامیان مستقر در منطقه نگذاشتند دو فعل آخر تاریخ جهانگشا، یعنی «بردند و رفتند» به فعلیت برسد و اینجانب به خاطر مسئولیت فرماندهی جنگ تا پایان رفع آن فتنه در کرمانشاه ماندم تا شاهد آخرین برخورد زمینی جنگ‌های هشت سال دفاع مقدس به اسم «مرصاد» باشم که مصداقی از «ختامه المسک» است.
مسیر بین تنگه چهار زبر و گردنه حسن‌آباد، به همت و دلاوری‌های مردم منطقه، سیل عظیم و خروشان نیروهای مردمی و به ویژه سلحشورهای مثال زدنی هوانیروز گورستانشان شد و آرزوی حاکمیت بر مردم را با خویش به گور بردند و بقایای آنان که روی برگشت به دامان وطن و خانواده‌های خویش را نداشتند، آرزوهای بر باد رفته خویش را در قتل و غارت مردم عراق دیدند تا خوش خدمتی خویش به یک دیکتاتور سفاک را به کمال برسانند. جنایاتی که پس از سقوط صدام، پرونده‌های هولناک آن افشا شد و مردم عراق با دلایل منطقی خواستار محاکمه آنان و اخراج از سرزمین خویش می‌باشند.
جنایات ضدبشری منافقین در 30 سال مقابله با مردم و جمهوری اسلامی آن قدر مشهود بود که غرب با همه ملاحظات سیاسی خویش، آنان را جزو گروه‌های تروریستی قرار داد و عجب این است که اتحادیه اروپا در زمانی که شعار حقوق بشری آنان گوش فلک را کر کرده است، برای انتقام از مردم ایران که قله‌های توسعه و پیشرفت را در افق چشم‌انداز 20 ساله خویش ترسیم و بدان سوی حرکت کرده‌اند، منافقین را که دستشان به خون زن و مرد و پیر و جوان ایرانی آلوده است، از لیست گروهها تروریستی حذف کرده‌اند. اما نمی‌دانند در هر شرایط سیاسی، این گروه کمترین جایگاهی نزد ایرانیان ندارد.
پرونده آنان نزد مردم ایران سرشار از خیانت‌های پیدا و پنهان است و گروهها و جناح‌های سیاسی موجود در کشور با همه اختلاف سلیقه‌هایی که با هم دارند، مبارزه با این خودفروشان و طرد آنان، یکی از وجوه مشترک آنان برای حاکمیت است.
هم آنان و هم اربابانشان مطمئن باشند که نتیجه فشارهای سیاسی آمریکا بر مسئولان عراق برای تداوم حضورشان در آن کشور، استمرار همین حیات دریوزگی در جاهایی چون پادگان اشرف است و حتی اگر رأفت اسلامی، مردم ایران را به پذیرش آنان وادارد، خودشان به واسطه خیانات و جنایاتی که در طول این 30 سال علیه ایران و ایرانی روا داشته‌اند، روی برگشت به میهن را نخواهند داشت.
چگونه ممکن است به ایرانی برگردند که فقط به خاطر همت ایرانیان در قطع وابستگی‌ها و رهایی کشور از اختاپوس رژیم ظالم پهلوی و هزار فامیل، بزرگ مردانش را مظلومانه در محراب‌های نماز جمعه به شهادت رساندند، مسئولانش را در 7 تیر و 8 شهریور و دیگر برنامه‌های تروریستی به جرم خدمات صادقانه به خاک و خون کشیدند و عده ای از فرزندان و دانشجویان این مرز و بوم را با تبلیغات مسموم خویش گمراه کرده‌اند.
اگرچه در همان سالها در یک سفر تاریخی به نجف اشرف و دیدار با امام(ره) انحراف آنان را به استحضار رساندم، اما بر درایت و دوراندیشی آن پیر فرزانه درود می‌فرستم که چگونه ذات آنان را از پس پرده‌های گمراه‌کننده چهره‌های ظاهرالصلاح شناختند.
به هر حال سالگرد عملیات پیروزمندانه مرصاد در سال 1367 فرصت مناسبی است تا به واکاوی تاریخ تأسیس، مبارزه، انحراف و مقابله آنان با مردم ایران بپردازیم و بر مدافعان جان بر کف آن عملیات سلام و درود بفرستم که با اهدای خون خویش نگذاشتند لکه ننگ اشغال خاک وطن توسط وطن‌فروشان در تاریخ این میهن ثبت و ضبط شود.
به جوانان عزیز هم توصیه می‌کنم در بازار پر رنگ و لعاب سیاست که این روزها با ورود و خروج‌های مشکوک عده ای آلوده شده است، مواظب باشند که مبادا بازیچه نیات پلیدی شوند که پشت سخنان گمراه کننده پنهان شده‌اند. گروهی روحانیت اصیل، مبارزین استخوان خرد کرده، یادگاران جبهه و جنگ، مدیران ارزشمند سابق، مردم هوشمند و مهمتر از همه اندیشه‌های تابناک و یادگاران امام را مانع زیاده‌خواهی سیاسی خویش می‌دانند و برای انزوا و طرد آنان از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند.
البته مردم ایران در طول تاریخ ثابت کرده‌اند که نمی‌گذارند گروهی با ایجاد جزر و مدهای سیاسی در اقیانوس اندیشه‌های آنان موج‌سواری کنند و انقلاب اسلامی را که حاصل خون صدها هزار شهید در سالهای مبارزه و دفاع مقدس است، از مسیر درست خویش منحرف نمایند. 

کره شمالی خطاب به واشنگتن و سئول رزمایش برگزار کنید ، حمله ...

کره شمالی خطاب به واشنگتن و سئول رزمایش برگزار کنید ، حمله اتمی می کنیم
پیونگ یانگ در واکنش به مانور مشترک نظامی سئول- واشنگتن تهدید به انجام حمله اتمی کرد.
به گزارش خبرگزاری ها، کمیسیون دفاع ملی کره شمالی به رهبری «کیم جونگ ایل» رهبر کره شمالی هشدار داد، در صورت برگزاری مانور بزرگ دریایی سئول - واشنگتن در دریای زرد، پاسخ هسته ای قدرتمندی خواهد داد.
نیروی دریایی آمریکا وکره جنوبی با مشارکت ناو جنگی یواس اس جرج واشنگتن و 20 نوع کشتی و زیر دریایی و حداقل 100فروند هواپیما و 8000 پرسنل از امروز یکشنبه مانور دریایی چهار روزه ای را در دریای زرد برگزار می کنند. برگزاری این مانور در واکنش به ماجرای غرق شدن ناوچه جنگی کره جنوبی که پیونگ یانگ مقصر آن اعلام شده است، صورت می گیرد.
خبرگزاری رسمی کره شمالی دیروز اعلام کرد، این رزمایش یک اقدام نادرست، تحریک آمیز و غیر قابل توجیه است که دو کشور (کره جنوبی و آمریکا) به بهانه غرق شدن یک ناوچه متعلق به کره جنوبی به راه می اندازند.
براساس این گزارش، کمیسیون دفاع ملی کره شمالی افزود: مردم و ارتش کره شمالی با تقویت نیروی بازدارندگی هسته ای با این رزمایش مقابله خواهند کرد.
روزنامه «رودونگ سینهون» وابسته به حزب حاکم کره شمالی نیز در واکنش به این مانور نوشت، این اقدام واشنگتن احتمالاً به وقوع جنگ در شبه جزیره کره منجر می شود اما سربازان آمریکایی تنها کشته شدگان این جنگ احتمالی خواهند بود.
آمریکا هفته گذشته برگزاری این رزمایش را دارای «هدفی مشخص» برای پیونگ یانگ دانست و این کشور را متهم به غرق کردن ناوچه «چئونان» کرد. اتهامی که بارها از سوی پیونگ یانگ رد شده است.درحال حاضر آمریکا حدود 28 هزار نظامی خود را به شبه جزیره کره منتقل و اعلام کرده است در صورت وقوع جنگ، با تمام توان درخدمت کره جنوبی خواهد بود.این مانور مشترک که از امروز با مشارکت 8 هزار پرسنل و به مدت چهار روز در دریای زرد برگزار می شود، پیش از این برای 8 تا 11 ژوئن برنامه ریزی شده بود که بنا به دلایلی به تعویق افتاد.
کشور چین نیز مخالفت خود با برگزاری این مانور را اعلام کرده است.
گفتنی است خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در نشست منطقه ای خود در ویتنام، کشورهای آسیایی را ترغیب کرد تحریم های اعمال شده علیه کره شمالی را اجرا کنند.
تحریم های جدید کره شمالی نیز در سفر اخیر کلینتون به سئول اعلام شد که شامل خرید و فروش تسلیحات و صادرات کالاهای لوکس به کره شمالی می شود.
یادآور می شود وزارت خارجه آمریکا در واکنش به تهدید اتمی کره شمالی آن را تنها یک «جنگ لفظی» دانسته که واشنگتن علاقه ای به پاسخ دادن به آن نمی بیند.
اعلان جنگ کره شمالی علیه نظامیان آمریکا و کره جنوبی روز گذشته تیتر اکثر رسانه های جهانی شد.
http://kayhannews.ir/890503/16.htm#other1608

هاشمی: می خواهم بروم قم ، رهبری اجازه نمی دهند

رفیقدوست:در حمایت از رهبری،بدیلی برای هاشمی نمی‌شناسم

هاشمی: می خواهم بروم قم ، رهبری اجازه نمی دهند 

 وی با بیان اینکه چرا ما حتی جلوتر از رهبری حرکت می‌کنیم، افزود‌: ‌امروز آقای هاشمی در هیچ موردی به جز ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد با رهبری نظر مخالف ندارند.

 محسن رفیق دوست در مصاحبه ای که خبرگزاری فارس آن را منتشر کرد دیدگاههای خود را در باره مسائل کشور بیان کرد.

بخشهایی از سخنان او را می خوانید:

مناظره های انتخاباتی

رفیق دوست با تاکید بر اینکه من از مخالفین سرسخت مناظره‌های تلویزیونی در ایام انتخابات بوده و هستم، اظهار داشت: من از روز انتخابات و حتی قبل از آن وضعیت را وضعیت خوبی ندیدم و معتقدم از همان شب مناظره‌ها بود که خط کشی بین ملت شروع شد.

پیغام صبح انتخابات به میرحسین موسوی

رفیقدوست درباره پیغام صبح انتخابات خود به موسوی اظهار داشت: صبح 23 خرداد توسط یکی از دوستان که با من و آقای موسوی آشنا بود، پیامی برای ایشان فرستادم و گفتم که اولا در انتخابات تقلب نشده است. دوما من بعد از انتخابات دوم خرداد 76 در یک ملاقات حضوری به آقای خاتمی گفتم که آن 7 میلیون نفری که به آقای ناطق رای دادند، به شخص آقای ناطق رای دادند اما از آن 20 میلیون نفری که به شما رای دادند، 18 میلیون نفرشان کسانی بودند که در حقیقت نمی‌خواستند به ناطق رای بدهند بنابر این شما این 20 میلیون رای را به خود نگیر !

وی افزود: به میرحسین نیز گفتم این 13 میلیون رای را به خود نگیر و اگر می‌خواهی ببینی که واقعا چقدر از این آرا متعلق به توست، انتخابات را بپذیر، تبریک هم بگو، از کسانی که به تو رای دادند تشکر هم بکن، بعد اعلام کن که من برای تشکیل یک حزب از کمیسیون احزاب درخواست مجوز خواهم کرد و اعلام کن که کسانی که به شما رای داده‌اند اگر مایلند، به این حزب بپیوندند. در این صورت خواهی دید که بیشتر از یکی دو میلیون نفر جواب مثبت نخواهند داد.

زنگنه، جهانگیری و عارف؛ اصلاح طلبان ولایت مدار

رفیقدوست به توصیه خود به میرحسین موسوی پس از انتخابات ریاست جمهوری اشاره و تاکید کرد: به موسوی گفتم اگر با اصلاح‌طلبان ولایتمدار مانند آقایان زنگنه، جهانگیری و عارف که هر چند در اردوگاه اصلاحات هستند اما معتقد و ولایت‌مدارند ‌ائتلاف کنی، در این صورت فقط 300 هزار نفر ثبت‌نام خواهند کرد و تو بزرگترین حزب اپوزیسیون را تشکیل خواهی داد.

رفیقدوست افزود: بعد از این جریانات انتخابات دوستان می‌گفتند میرحسین تحت تاثیر اطرافیان قرار دارد و البته من معتقدم این فتنه دو سر داشت که هنوز هم باقی است و اگر نبود کیاست و تدبیر مقام معظم رهبری، ما بیش از این دچار لطمه و صدمه می‌شدیم و گواه این حرف من نیز دو راهپیمایی بزرگ 9 دی و 22 بهمن است که در آنجا غیر از اسلام، انقلاب و ولایت هیچ آثار دیگری چه از این طرف و چه از آن طرف به چشم نمی‌خورد.

بدنه ملت با رهبری است

وزیر سپاه دوران دفاع مقدس با اشاره به راهپیمایی 9دی خاطرنشان کرد: من در راهپیمایی 9 دی چون مدتی بود از جراحی قلبم می‌گذشت و حال چندان مساعدی نداشتم، از حوالی میدان انقلاب دیگر نتوانستم جلوتر بروم اما دیدم تمام آثار در مورد امام(ره)، رهبری و انقلاب است و حتی برخی شعارهایی که داده می‌شد، مردم همراهی نمی‌کردند.

رفیقدوست همچنین اظهار داشت: این به آن دلیل است که بدنه ملت با رهبری است و کسانی که خلاف این مسیر حرکت می‌کنند ممکن است مدتی میدان‌دار باشند، اما باید صحنه را خالی کنند.

مخالفت بهزاد نبوی با فرمان ارتداد سلمان رشدی

رفیقدوست البته در خصوص عدم پایبندی برخی خواص به ولایت به ذکر خاطره‌ای از ایام دفاع مقدس پرداخت و با بیان اینکه من قبول دارم همان زمان بین سیاسیون و امام(ره) اختلاف وجود داشت، تصریح کرد: برای مثال وقتی حضرت امام(ره) فتوای ارتداد سلمان رشدی را صادر کردند برخی از دولتی‌ها مخالفت کردند و همین آقای بهزاد نبوی گفت که مگر ما نانوا هستیم که هر چه امام پخت، بگذاریم توی تنور ؟!

در حمایت از رهبری، بدیلی برای آقای هاشمی نمی‌شناسم

رفیقدوست در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص نقش هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از خواص جامعه در این حوادث اظهار داشت: همین الان آقای هاشمی و رهبر معظم انقلاب هر یک هفته در میان با یکدیگر ملاقات دارند و آیا شما کسی مانند آقای هاشمی دیده‌اید که از رهبری و ولایت فقیه حمایت کند؟ ما که بدیلی برای او نمی شناسیم.

شکنجه های دردناک هاشمی رفسنجانی در زندان

این اصولگرای باسابقه همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا برخی کارهای عملی آقای هاشمی مانند حضور نیافتن در نماز جمعه را نوعی قهر یا رویارویی با فضای جامعه نمی‌دانید، با بیان اینکه بروید ببینید چه کسانی باعث این کار شده‌اند، به ذکر خاطره‌ای پرداخت و افزود: وقتی بعد از ترور حسنعلی منصور، آقای هاشمی و برخی سران مؤتلفه را دستگیر کردند، آنها تعریف کردند که آقای هاشمی را در اتاق مجاور شلاق می‌زدند اما ما فریادی از او نمی‌شنیدیم.

بعد از مدتی دیدیم که آقای هاشمی فریاد زد "یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم " و صدای شلاق قطع شد و وقتی از آقای هاشمی موضوع را پرسیدیم ایشان گفت آنها من را شلاق می‌زدند تا فریاد بزنم و شما اقرار کنید اما من این کار را نکردم و به همین دلیل بود که آنها من را بر روی بخاری ذغالی نشانده و سوزاندند.

آقای هاشمی در امورات داخله زندگی دخالت نمی‌کند
رفیقدوست در پاسخ به سوالی درباره خانواده هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: البته من هم مثل دیگران انتقاداتی به آقای هاشمی دارم اما بین او و دیگر افراد خط‌کشی می‌کنم. سبک زندگی ایشان شاید به گونه‌ای است که در امور داخله دخالت نمی‌کند اما از آن سو ما می‌بینیم که مثلا یک روزنامه هر روز می‌گردد تا یک خبری راجع به مهدی هاشمی بزند و اگر هم خبر جدیدی نداشت، خبر گذشته‌اش را تکرار می‌کند.

تنها اختلاف آقای هاشمی با رهبری بر سر ریاست جمهوری احمدی‌نژاد است

رفیقدوست در ادامه با بیان اینکه چرا ما حتی جلوتر از رهبری حرکت می‌کنیم، افزود‌: ‌امروز آقای هاشمی در هیچ موردی به جز ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد با رهبری نظر مخالف ندارند. به هر حال ایشان به عنوان یک انسان 76 ساله، معتقد است آقای احمدی‌نژاد برای ریاست جمهوری مناسب نیستند. البته این نظر را خیلی‌های دیگر هم می‌گویند اما آنها مهم نیستند. آقای هاشمی مهم است.

رفیقدوست در خصوص توقع مردم از آقای هاشمی در برخورد با فرزندانشان، با بیان اینکه شما از کجا می‌دانید که برخورد نکرده‌اند، اظهار داشت: مگر حضرت امام(ره) توانستند جلوی سید حسین را بگیرند؟

وی ادامه داد:‌ آقای هاشمی به عنوان یک فرد سیاسی کارکشته، نسبت به یک جریانی معترض است اما با رهبری انقلاب کنار آمده و از طرف ایشان رئیس مجمع تشخیص و رئیس مجلس خبرگان است. چرا ما مردم از بزرگان جلوتر حرکت می‌کنیم ؟

هاشمی به من گفت اگر آقا اجازه دهند به قم خواهم رفت

رفیقدوست یادآور شد: آقای هاشمی مناعت طبع زیادی دارد. من اخیرا که با ایشان دیدار کردم، آقای هاشمی گفت اگر آقا واقعا اجازه دهند من به قم می‌روم اما ایشان اجازه نمی‌دهند.

وی این حرف آقای هاشمی را به معنای قهر کردن ندانست و افزود: آقای هاشمی البته فرمودند تا وقتی که رهبری بخواهند من محکم ایستاده‌ام اما به نظرم آقای هاشمی احساس خستگی می‌کنند.

هاشمی گفت راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن باعث ابتهاج من شد

رفیقدوست در پاسخ به این سؤال که اما رهبر انقلاب فرمودند مردم در این قضایای اخیر بهتر و جلوتر از خواص حرکت کرده‌اند، ‌گفت: من پس از راهپیمایی 22 بهمن خدمت آقای هاشمی رسیدم. علیرغم شعارهای تندی که علیه ایشان داده شد، آقای هاشمی گفت من بعد از این دو راهپیمایی خیلی ابتهاج پیدا کردم چرا که دیدم همه شعارها در حمایت از رهبری، امام(ره) و انقلاب بود.

وی تاکید کرد: آقای هاشمی در تمامی دیدارهایشان استدلال‌شان این است که تکلیف شرعی همه حرکت پشت سر رهبری است.
http://www.asriran.com/fa/news/127350/هاشمی-می-خواهم-بروم-قم-،-رهبری-اجازه-نمی-دهند

برخی به جای آنکه خودشان نوح شوند فرزندانشان مثل پسر نوح شدند

سرلشکر صفوی در همایش مربیان آموزش دفاعی:
برخی به جای آنکه خودشان نوح شوند فرزندانشان مثل پسر نوح شدند

خبرگزاری فارس: دستیار فرمانده معظم کل قوا گفت: برخی‌ها دلشان می‌خواست که مثل حضرت نوح نجات بخش شوند؛ نوح نشدند ولی پسرانشان مثل پسر نوح شد.

به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، سردار سرلشکر یحیی صفوی دستیار و مشاور فرمانده معظم کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح در اولین دوره آموزش مربیان درس آمادگی دفاعی که در سالن 5 آذر برگزار شد، اظهار داشت: جنگ را سیاسیون شروع و تمام می‌کنند و نظامی‌ها زیرمجموعه سیاسیون هستند. همانطور که رهبر عراق دستور به حمله داد حضرت امام (ره) رهبر اسلام به دفاع فرمان دادند.
صفوی ادامه داد: فرزندان هر ملتی باید سابقه ملت خود را بدانند در غیر این صورت تاریخ تکرار می‌شود؛ کشورهایی که انقلاب مردمی می‌کنند در محیط خطر به سر می‌برند و ما هم همین‌طور هستیم. ما باید به نسل دومی‌ها و سومی‌ها و دانش‌آموزان که نمی‌دانند جنگ و انقلاب چگونه رخ داده و بسیج چه کرده، تاریخ را منتقل کنیم.
مشاور فرمانده معظم کل قوا در ادامه تصریح کرد: در آمریکا آموختن تاریخ این کشور الزامی است و همه حتی بیش از دو میلیون ایرانی که در‌آمریکا هستند باید تاریخ آمریکا را بخوانند.
وی افزود: ملت و انقلاب اسلامی همواره به ایجاد روحیه حماسی و جهادی احتیاج دارد و اگر این روحیه از نسل ما گرفته شود کار برای استمرار انقلاب سخت می‌شود.
وی با بیان اینکه ما باید در آمادگی دفاعی به مقابله با جنگ نرم بپردازیم، گفت: اگر روحیه جهادی و حماسی را نداشته باشیم، جنگ نرم فرهنگ تأثیرپذیری و سازش را به جوانان ما منتقل می‌کند.
صفوی در ادامه در خصوص علل علاقه آمریکا برای حمله عراق به ایران گفت: شکست اعتبار سیاسی آمریکا در حفظ رژیم شاه و عدم پیروزی انقلاب، تسخیر لانه جاسوسی، شکست نظامی طبس، شکست کودتای نوژه و قدرت اتحاد جماهیر شوروی از علل آمریکا برای ترغیب عراق به حمله به ایران بود.
وی افزود: شوروی با عراق یک پیمان دفاعی داشت و به همین دلیل تجهیزات نظامی عراق ساخت روسیه بود. همچنین شوروی از طریق جنگ عراق با ایران میلیاردها دلار اسلحه به عراق فروخت و در طرف دیگر کشورهای عربی منطقه بسیار خشنود بودند که دو کشور شیعه به جنگ با یکدیگر مشغولند.
صفوی در بخش دیگری از سخنانش خاطرنشان کرد: دولت بنی‏صدر قبل از جنگ 7 ماه بر سر کار بود و در این زمان با همه درگیر بود و به همین دلیل ایران عدم آمادگی نظامی را داشت و جنگ با یک غافلگیری استراتژیک آغاز شد و تجربه اداره کشور وجود نداشت.
وی با اشاره به جلسه‌ای که فرماندهان با بنی‏صدر قبل از شروع جنگ داشتند، گفت: قبل از شورای جنگ بنده، شهید بروجردی، ناصر کاظمی و صیاد شیرازی با بنی‏صدر جلسه‌ای داشتیم و گفتیم قرار است جنگ شود.
بنی‏صدر گفت: شما پاسدارها می‌دانید اصلا جنگ چه طوری شروع می‌شود؟ شما فقط حواستان به مرز باشد! و یک تحلیل سیاسی کرد.
صفوی با بیان اینکه در آن زمان من فرمانده سپاه کردستان بودم به ذکر خاطره‌ای پرداخت و گفت: در کردستان ضد انقلاب جلوی ماشین مان مین می گذاشت و یک بار ما یک تراکتور را جلوی ماشین مان فرستادیم و چرخش روی مین رفت ولی خدا را شکر راننده سالم ماند.
صفوی در ادامه با بیان اینکه عراقی ها با داشتن اطلاعات به ایران حمله کردند، گفت: یک سرهنگ عراقی قبل از شروع جنگ به داخل ایران آمده بود و اطلاعات جمع آوری کرده بود و حتی محل احداث پل روی رودخانه کارون را قبل از شروع جنگ انتخاب و شناسایی کرده بود.
مشاور عالی فرماندهی کل قوا ادامه داد: یک ائتلاف جهانی و منطقه‌ای و تقسیم کار برای جنگ علیه ایران شده بود و آمریکا رهبری سیاسی، شوروی مأمور تأمین تسلیحات، کشورهای عربی به خصوص عربستان مأمور تامین هزینه‌ها و صدام عامل اجرایی جنگ بود.
صفوی در خصوص اهداف جنگ علیه ایران گفت: آنها به دنبال این بودند تا ایران به دامن آمریکا برگردد و پتانسیل انقلابی ایران اعم از منابع انسانی و اقتصادی را کاهش دهند. آمریکایی ها می‌گفتند با پیروزی انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی، ایرانیها قدرت و اعتبار آنها را از بین برده‌اند و باید از آنها انتقام بگیریم.
صفوی تصریح کرد: شاید اگر شرایطی در ایران به وجود آمده بود این جنگ شروع نمی‌شد.
وی افزود: جنگ ایران و عراق سابقه طولانی دارد و ما عراق را دست کم گرفتیم و باید می دانستیم که عراق به ایران حمله می‌کند و باید در کشورمان انسجام سیاسی می‌داشتیم ولی بنی‏صدر اجازه ایجاد این انسجام را نمی‌داد. اما به هر حال باید بدانیم آمریکا برای انتقام گیری در هر صورت جنگ را شروع می‌کرد و همه اروپایی‌ها و اعراب و شوروی پشت سر صدام بودند و ما فقط دو دوست داشتیم؛ یکی رفیق جیبمان بود و یکی هم خل و چل !
صفوی در بخش دیگری از سخنانش گفت: بنده سرفصل‌های درس دفاع مقدس را برای دانشگاه نوشتم و به تصویب رسید و دو سال است که در حال تدریس است.
مشاور عالی فرماندهی کل قوا در ادامه با اشاره به وضعیت جنگ پس از فتح خرمشهر گفت: بعد از فتح خرمشهر از نظر سیاسی وضعیت به این صورت بود که ما برتری را در جنگ به‏دست آورده بودیم و فتح خرمشهر شکست نظامی و استراتژیک صدام بود. البته هیچ تضمینی نبود که صدام دوباره حمله نکند و در عهدنامه‌های زمان سازمان ملل تضمینی بر مشخص شدن متجاوز از حمله مجدد صدام نبود. کما اینکه بعد از قطعنامه 598 دیدیم که صدام دوباره حمله کرد.
وی ادامه داد: در سال 61 هم نظامیان و هم سیاسیون با امام (ره) جلسه داشتند و ایشان قبول کردند که برای ادامه جنگ در داخل عراق عملیات رمضان را انجام دهیم و اگر امام قبول نمی‌کردند این عملیات انجام نمی‌شد. امام با اطمینان برای عملیات رمضان تصمیم گرفتند و این از بیانیه امام مشخص بود.
صفوی یادآور شد: آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها با تمام قدرت نظامی و سیاسی پشت سر صدام ایستادند تا بتوانند به راحتی از بمب‌های شیمیایی و سیانور استفاده کند همچنین آمریکایی ها عملا درگیر نظامی با ایران شدند و با ناوهای خود سکوهای نفتی و هواپیمای غیر نظامی ما را زدند و البته ما هم با آنها مقابله کردیم و هلی کوپتر آپاچی آمریکا را با موشک استینگر زدیم و این موشکها را آمریکایی‌ها به برادران افغانی می دادند تا هلی کوپتر روسها بزنند و ما در مسیر حمل و نقل ده عدد از این موشکها را به عنوان حق گمرکی گرفتیم و هلی کوپتر آمریکایی‌ها را زدیم.
صفوی در ادامه خاطرنشان کرد: ما نتوانسته‌ایم جوانان را نسبت به مسائل جنگ و انقلاب خوب توجیه کنیم برخی از دانشجویان تصور می‌کنند ما به عراق حمله کردیم و جنگ شروع شد در حالی که ما دفاع کردیم.
مشاور فرمانده معظم کل قوا در بخش دیگری از سخنانش در خصوص حمله نظامی آمریکا به ایران گفت: احتمال حمله امریکا و اسراییل به ایران ضعیف است و ما آمادگی دفاعی خوبی داریم و ممکن است یک تصمیم سیاسی گرفته شود تا آنها حمله کنند ولی باید ببینیم بعد از آن چه می‌شود؟ سپاه و دیگر نیروهای مسلح ایران قدرت بزرگی در منطقه هستند و مشکلات فراوانی را برای آنها ایجاد می‌کنند.
صفوی در ادامه با بیان اینکه در خصوص آقازاده ها سخن نمی گویم، گفت: ولی همین قدر بگویم که برخی ها دلشان می‌خواست که مثل حضرت نوح نجات بخش شوند، نوح نشدند ولی پسرشان مثل پسر نوح شد.
وی در ادامه در خصوص علت رأی آوردن بنی‎صدر گفت: بنی‎صدر استاد عوام فریبی بود و طوری صحبت می‌کرد که مارکسیستها، توده‌ای‌ها، ملی‌گراها و اسلامگراها برایش کف می‌زدند. او واقعا زیبا سخن می‌گفت و هنرمند بود. البته احمق بود و حماقتش این بود که قدر رأیش را ندانست و امام و سپاه را نشناخت و دستور داده بود که به سپاه و بسیج سلاح ندهند.
فرمانده سابق کل سپاه در ادامه خاطرنشان کرد: اکنون ایران از یک وزن بالای سیاسی و ژئوپولتیک برخوردار است و نفوذ بالایی در جهان دارد و یک قدرت بزرگ منطقه‌ای است.
وی با اشاره به فتنه سال گذشته گفت: فتنه ریشه کن شده و دیگر فتنه‌گران در کف خیابان نمی‌توانند کاری کنند. شاید در لایه‌هایی از نخبگان هنوز حضور داشته باشند و البته ممکن است فتنه گران نیمه جانی داشته باشند و نفس ملت ایران نیمه جان آنها را هم می گیرد. ولی اینکه چرا به سران فتنه رسیدگی نشده جای سؤال دارد.
صفوی با اشاره به سکوت برخی افراد در مقابل فتنه‌گران گفت: در مقابل فتنه‌گران نباید سکوت کرد و سکوت در مقابل آنها و دشمنان نظام خیانت به اسلام است.
وی ادامه داد: استراتژی جمهوری اسلامی ایران استراتژی دفاعی است و به هیچ کشوری حمله نخواهد برد و دفاع ما بازدارنده و مؤثر است ولی اگر کشوری به ما حمله کرد با او مقابله می‌کنیم و او را تا آن طرف آبها دنبال می‌کنیم.
صفوی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه من این حرف را که اگر فلان موقع امکانات داشتیم فلان کار را می‌کردیم قبول دارم، اظهار داشت: اگر در عملیات رمضان مرداد سال 61 به اندازه پایان جنگ امکانات داشتیم به دروازه شرق بصره رسیده بودیم.
وی در خصوص جنگ های احتمالی آینده علیه ایران گفت: جنگ آینده هواپایه و دریاپایه است و جنگ در مقابل ایران دیگر زمینی نخواهد بود و ما باید در مقابل آنها آماده باشیم و قدرت دفاعی ما به قدری است که دشمنان را پشیمان می‌کنیم.
وی افزود: هواپیماهایی که عراقی ها به ایران دادند بابت قسمتی از خسارات جنگ به ایران بود و ما لطف کردیم خلبان‌هایشان را پس دادیم وگرنه آنها هم باید مهمان ما می‌بودند.
صفوی با بیان اینکه قطعنامه 1975 یک قطعنامه بین المللی است، گفت: هیچ رژیمی از عراق حق تخطی از این قطعنامه را ندارد.
صفوی در پایان سخنانش بار دیگر با اشاره به بنی‏صدر و اقداماتش تصریح کرد: از نظر من بنی‏صدر آگاهانه خیانت کرد؛ او آدم هوشمندی بود و می‌خواست امام را کنار بگذارد و خودش شاه ایران شود. او حتی به یکی از مراجع گفته بود: من خودم مرجع هستم. و آن مرجع به بنی‏صدر گفته بود: تو خیلی احمقی !
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8905020453

بازخوانی یک سخنرانی رهبر انقلاب در سال 69

بازخوانی یک سخنرانی رهبر انقلاب در سال 69
اگر کسانى خیال مى‏کنند راه نجات کشور، اعلام پشیمانی از راهمان در برابر گردن کلفت‌هاست اشتباه می‌کنند.

به گزارش خبرآنلاین رهبر معظم انقلاب در اول مرداد 1369 در دیدار با مسؤولان وزارت امور خارجه و سفرا و کارداران جمهورى‏اسلامى‏ایران بیانات مهمی ایراد کردند که امروز و پس از بیست سال، نکات آن همچنان خواندنی است.

بخش‌هایی از این سخنرانی به شرح زیر است:

ـــ ما از زمان حضرت امام(ره)  فهمیده بودیم و امروز واضحتر مى‏فهمیم که یکى از مقاصد و اهداف استکبار جهانى در مقابله با جمهورى اسلامى و حکومت انقلابىِ قرآنى ما، عبارت از این است که در سطح ملتهاى عالم، بخصوص ملتهاى مسلمان، وانمود کند که ایران اسلامى، از شعارهاى خودش دست کشیده است.

ـــ من بسیارى از تقرب ها و على‏الظاهر منت‏کشیهاى غرب و بعضى از اقطاب آنها از خودمان را با این دید تحلیل مى‏کنم.
   
ـــ این‏طور  نیست که در بعضى از موارد فرض کنیم فلان کشور غربى یا فلان قطب غربى، دیگر تشنه و مرده‏ى رابطه‏ى با جمهورى اسلامى است و احتیاج مبرمى به آن دارد؛ براى این‏که اگر نباشد، آسمانش به زمین خواهد آمد! معلوم نیست همه جا این‏طورى باشد. در موارد متعدى، این تقرب ها و این نزدیک‏شدنها به جمهورى اسلامى و آنچه که در این روال از تبلیغاتشان مشاهده مى‏شود، براى این است که این طرف قضیه را خراب کنند؛ یعنى به دنیا وانمود بشود که جمهورى اسلامى، دیگر آن جمهورى اسلامىِ انقلابىِ ده سال قبل نیست و همه چیز تمام شد.
   
ـــ استکبار جهانى و جناح دشمن ما در دنیا، از این قضیه منتفع است. دلیلش هم خیلى واضح است. دلیلش این است که اگر معلوم شد این‏جا - که پایگاه و مادر حرکتهاى مردمى بر اساس اسلام در سراسر دنیا بوده - دچار تجدیدنظر در منش و روش انقلابى خود شده، آن حرکتها به خودى خود خشک خواهد شد و از بین خواهد رفت.
   
ـــ لذا اینها این موضوع را تبلیغ مى‏کنند. آنچه را که به اصطلاح آنها و در تعبیراتشان «تندروى» نام دارد، به صورت جریانى منعزل و جدا از روال کلى جامعه در جمهورى اسلامى معرفى مى‏کنند و سعی شان این است آن جریانى را که آنها مى‏خواهند بگویند بازمانده‏ى دوران امام است، یک جریان کوچک و محدود وانمود کنند.
   
ـــ اینها ترفندهاى عجیبى است و تعجب این است که در جمهورى اسلامى هم، بعضى باورشان مى‏آید. وقتى که رادیوهاى استکبارى، در اظهاراتشان مى‏گویند و اسم مى‏آورند که میراث و راه امام در ایران، روى دوش چند نفر قرار دارد و دستگاه و روش کلى از این جدا شده است، خود آن چند نفر - اگر چند نفر فرضى نباشند و واقعیتى در جمهورى اسلامى داشته باشند - باورشان مى‏آید و خیال مى‏کنند که این‏طورى است. این، خیلى ساده‏لوحى است.
   
 ـــ آنچه که امروز متن جامعه‏ى ماست، همان خط و راه امام است. آنچه که ما آن را به صلاح دین و دنیاى خودمان مى‏دانیم، همان چیزى است که با انگشت اشاره‏ى امام در مقابل ما باز شده و قدم در آن گذاشتیم و یازده سال باقدرت در آن حرکت کردیم و باز هم تا جان در بدن داریم، آن راه را ادامه خواهیم داد.
   
ـــ از هیچیک از آرمانهایى که به وسیله‏ى امام(رضوان‏اللَّه‏تعالى‏علیه) ترسیم شده، چشم پوشى نخواهیم کرد؛ چه در زمینه‏ى مسایل داخلى، چه در زمینه‏ى عدالت اجتماعى، چه در زمینه‏ى ترجیح پابرهنگان در نظام اسلامى و در کشور ما و نیز ترجیح منافع و خواستها و انگیزه‏ها و احساسات آنها بر مرفهان - و به تعبیر امام، مرفهان بى‏درد - چه در زمینه‏ى حمایت مردم از مسؤولان و آن را فریضه دانستن، چه در زمینه‏ى تکیه‏ى مردم بر نیروهاى خودشان و حرکت به سمت جوشاندن سرچشمه‏هاى استعداد در درون کشور و خودکفایى، چه در زمینه‏ى مسایل خارجى، یعنى مقابله با استکبار، خط جدایى از ابرقدرتها و قدرتهاى دخالت‏کننده. آن چیزى که با عنوان افتخارآمیز «نه شرقى، نه غربى» - در آن روزى که دنیا واقعاً بلوک‏بندى شرق و غرب داشت - معرفى مى‏شد، مبارزه‏ى با قدرتهاى ظالم و ستمگر عالم، مقابله و معارضه‏ى حتمى با هر نشانه‏یى از سلطه‏گرى که در دنیا مشهود باشد - در هرجاى دنیا فرقى نمى‏کند، از نظر ما تسلط چنگالهاى نظام سلطه نسبت به هر ملت و هر کشورى و در هرجایى مردود است - و نیز در زمینه‏ى بزرگ واصلى شمردن مسأله‏ى فلسطین و بقیه‏ى خطوط روشنى که امام ترسیم کردند.
  
ـــ خط جمهورى اسلامى این است. غیر از این، ما راهى نداریم. غیر از این، ما راه نجاتى نمى‏شناسیم. غیر از این، هیچ تکلیف شرعى‏یى بر دوش خودمان احساس نمى‏کنیم. تکلیف شرعى ما این است. استکبار و تبلیغات و رادیوها و مغزهاى فعالش، در درست کردن شکلها و جمله‏هاى تبلیغاتى تلاش مى‏کنند، تا عکس این را در دنیا معرفى کنند. مى‏گویند دو جریان وجود دارد: یک جریانِ اصلىِ وسیعِ معتقد به تجدیدنظر در مفاهیم زمان حضرت امام، و یک جریان کوچکِ بى‏خودى در گوشه‏یى و متکى به مثلاً چند نفر که به اصول حضرت امام اعتقاد دارد!! چنین چیزى وجود ندارد.
  
 ـــ شما در دنیا باید این ترفند را باطل کنید. نباید بگذارید چهره‏ى انقلابى جمهورى اسلامى، در آن کشورى که شما هستید، اندکى مخدوش بشود. انقلاب، یک ارزش است. آن کسانى که تلاش مى‏کنند انقلاب و انقلابگرى را ضد ارزش کنند، همان کسانى هستند که بیشترین ضربه را از انقلاب خورده‏اند. تردید در مفاهیم انقلابى، ضد ارزش است. تردید در مبارزه‏ى با قدرتهاى ستمگر و سلطه‏گر و ظالم، ضد ارزش است. راه نجات ملتها، در استقلال آنها از قدرتهاى ستمگر است. همیشه سعى قدرتهاى ستمگر این بوده که به ملتها ثابت کنند بى‏خود تکان مى‏خورند و اشتباه مى‏کنند. راه نجاتشان این است که زیر بال ما بیایند و پلکان دیگرى از پلکان عروج در امور مادّى و سلطه‏ى نابحق بشوند! این را تفهیم مى‏کنند. ما باور نمى‏کنیم و نمى‏خواهیم بگذاریم ملتهاى دیگر هم باور کنند.
   
ـــ اگر کسانى خیال مى‏کنند راه نجات این کشور و این ملت در این است که ما بالاخره جلوى این قدرتهاى گردن کلفت عالم، دم از عدم تعرض و پشیمانى از بعضى از کارهایى که آنها اسمش را تندروى گذاشتند، بزنیم، دروغ مى‏گویند. نخیر، این راه ذلت و اسارت ماست. اسارت جمهورى اسلامى در این است که با امریکا بسازد. اسارت جمهورى اسلامى و ملت ایران در این است که غرب احساس تسلیم و طوع در جمهورى اسلامى بکند. محال است که جمهورى اسلامى در مقابل دشمنان خدا، چنین حالت طوع و تسلیمى پیدا کند؛ آن‏گاه دیگر جمهورى‏اسلامى نخواهد بود.
   
ـــ آن نظامى که به نام اسلام و به نام قرآن است، ولى در مقابل دشمنان خدا تسلیم مى‏شود، دیگر جمهورى اسلامى نیست؛ جمهورى اسلامىِ امریکایى است، مکتب قرآن و راه انبیا نیست. آن چیزى که در راهش، جوانیها از بین رفت، جانهاى طیب و طاهر از تن‏ها خارج گردید، خونها ریخته شد، برایش زحمتها کشیده شد، این دیگر آن نخواهد بود. چهره‏ى جمهورى‏اسلامى نسبت به دشمنان خدا و متعرضان به حریم ملتها و شرف انسانیت و استقلال ملتها، چهره‏ى متعرض و عدم تسلیم است. ما بى‏اعتماد و مخالف و معارض بودیم و هستیم و خواهیم بود. سیاست جمهورى اسلامى و دیپلماسى ما، بر این پایه است.