قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

بمب استفاده شده در ترور رفیق حریری ساخت رژیم‌صهیونیستی بود

دبیرکل حزب‌الله لبنان با افشای اسناد مربوط به دخالت اسرائیل در ترور حریری:
بمب استفاده شده در ترور رفیق حریری ساخت رژیم‌صهیونیستی بود

دشمن از هر فرصتی برای نابود کردن مقاومت در لبنان استفاده می‌کند/اسرائیل مسیر حرکت روزانه رفیق حریری را رصد می‌کرد/اعتمادی به کمیته تحقیق دادگاه بین‌المللی درباره ترور رفیق حریری نداریم.


ایلنا: «سید حسن نصرالله»، دبیرکل حزب‌الله لبنان تاکید کرد که از سپتامبر سال 1993 میلادی، تلاش می‌کرد تا «رفیق حریری»، نخست‌وزیر سابق لبنان را متقاعد کند که حزب‌الله قصد ترور او را دارد.
به گزارش ایلنا، سید حسن نصرالله گفت: «اسرائیل توانست از ابتدا در اذهان بسیاری چنن القا کند که توطئه‌هایی برای ترور رفیق حریری وجود دارد.»
وی گفت: «اسرائیل توان این را دارد که مرتکب عملیات تروری مانند ترور رفیق حریری شود و شواهدی زیادی در این‌باره وجود دارد. اسرائیل به این دلیل با سوریه خصومت دارد که این کشور حقوق خود را مطالبه و از مقاومت و فلسطینی‌ها حمایت می‌کند. دشمن از هر فرصتی برای نابود کردن مقاومت در لبنان استفاده می‌کند.»
سید حسن نصرالله افزود که «بشار اسد»، رئیس‌جمهوری سوریه به من اطلاع داد که یکی از سران عرب به او گفته است، آمریکایی‌های با ادامه حضور نیروهای این کشور در لبنان مخالفت نمی‌کنند به شرط این‌که حزب‌الله و اردوگاه آوارگان فلسطینی خلع سلاح شوند.
دبیر کل حزب الله لبنان تصریح کرد: «اسرائیل توانمندی شناسایی هوایی و به‌دست آوردن اطلاعات از طریق مزدوران، جاسوسان و نیروهای ویژه را برای ترور دارد.»
وی افزود: «امروز مشخص می‌شود اسرائیل شمار زیادی مزدور در عرصه‌های مختلف در داخل لبنان دارد.»
وی گفت: «پیش از ترور رفیق حریری اسرائیل از مزدورانش خواسته بود، اوضاع و تحولات در اطراف منزل نخست‌وزیر سابق و فرمانده ارتش لبنان را بررسی کنند.»
دبیر کل حزب الله لبنان افزود که چرا کمیته تحقیق بین‌المللی از جاسوسان اسرائیلی در لبنان بازجویی نمی‌کند تا سرنخ های جدیدی در این باره کشف شود. جاسوسانی که در لبنان بازداشت شده‌اند به بمب‌گذاری، ارتباط و تماس با اسرائیل و کارگذاشتن دوربین اعتراف کرده‌اند.
سید حسن نصرالله ادامه داد که «سعید علم»، از جاسوسان اسرائیلی اعتراف کرده است اسرائیل از او خواسته بود به زمان‌های دیدار «سعد الحریری»، نخست‌وزیر کنونی لبنان در منزل سمیر جعجع پی ببرد.
وی گفت: «هدف از بمب‌گذاری اواخر سال 2005 که کشف شد، «نبیه بری»، رئیس مجلس لبنان بود. محمود رافع اعتراف کرده است شمار زیادی از مزدوران و جاسوسان اسرائیل، ی را در داخل لبنان ساماندهی می کرده است.»
وی در ادامه گفت که «فیصل مقلد»، از جاسوسان اسرائیلی در لبنان بود که در اعتراف‌های خود گفته است، در سال 2006 شماری زیادی از جاسوسان را به مدت چند هفته در لبنان سامان داده است.
سید حسن نصرالله ادامه داد که «محمود رافع» از دیگر جاسوسان اسرائیلی اعتراف کرده در چهار عملیات ترور شرکت داشته است و برای هدف قرار دادن مسوولان مقاومت تلاش می‌کرده است. شناسایی هوایی یکی از مهمترین اقدامات اسرائیل در لبنان است. اسرائیل در این‌باره از توانایی بالایی برخوردار است. رافع در اعترافات خود به عملیات‌های بمب‌گذاری اعتراف کرد که به «علی دیب» و «جهاد جبرئیل» و دو نفر دیگر منتهی شد. وی همچنین در جاسازی بمب‌های دستی در سال‌های 1999 و سال 2005 اعتراف کرده است.
دبیرکل حزب‌الله لبنان ادامه داد: «این جاسوس به بمب‌گذاری در برخی مناطق حساس لبنان اعتراف کرده است. وی در سال 2005 در منطقه «ظهرانی» بمب‌گذاری کرده بود که این بمب توسط ارتش لبنان شناسایی شد و آن بمب عمل نکرد. اما پرسشی که مطرح است این است که این جاسوس با این بمب قصد ترور چه کسی را داشت و بمبی که وی جاسازی کرده بود بسیار دقیق و حساس بود و صددرصد ساخت اسرائیل بوده و کارشناسان فنی ما نیز این موضوع را تایید کرده‌اند که این بمب ساخت تل‌آویو بوده است. این شواهد نشان می‌دهد بمبی که در سال 2005 رفیق حریری را به شهادت رساند، بمبی اسرائیلی بوده است چون هیچ دولت دیگری توانایی ساخت این‌گونه بمب را نداشته و کارشناسان فنی ما نیز این موضوع را تایید کرده‌اند.»
وی افزود: «محمود رافع اعتراف کرده است که گروهی از اسرائیلی را در داخل لبنان مورد استقبال قرارداده و با آنها ملاقات‌هایی داشته است.کاملا واضح است که اسرائیلی‌ها در دیدار با رافع، وی را توجیه کرده‌اند که چگونه بمب را جاسازی کند. باید از محمود رافع پرسید که چه کسی این صهیونیست‌ها را به داخل لبنان راه داده است و آنها چه برنامه‌ای داشته‌اند، آنها چه چیزهای دیگری به رافع گفته‌اند، اگر دادگاه بین‌المللی رفیق حریری واقعا به دنبال درک حقیقت باشد، باید این سوالات را از محمود رافع بپرسد.»
در ادامه کنفرانس مطبوعاتی سید حسن نصرالله ماهیت دو جاسوس دیگر رژیم صهیونیستی فاش شد. «ناصر نادر» که در سال 1965 متولد شده یکی دیگر از جاسوسان رژیم صهیونیستی است که از سال 1996 تا سال 2009 فعالیت جاسوسی خود را برای رژیم صهیونیستی انجام می‌داده است. وی در ترور شهید «خالد العوانی» نیز مشارکت داشته است. فیصل مقداد، یکی دیگر از جاسوسان رژیم صهیونیستی بود که در این کنفرانس مطبوعاتی ماهیت کامل وی آشکار شد. مقداد از سال 2003 تا 2006 به فعالیت جاسوسی برای اسرائیل می‌پرداخته است. وی در اعترافات خود تایید کرده است که از طریق دریا مواد منفجره و مواد مورد نیاز را به داخل لبنان منتقل می‌کرده است و همچنین کیف‌های سیاه و مواد پشتیبانی دیگری را نیز به داخل لبنان منتقل کرده است.
سید حسن نصرالله پس از پخش تصاویر این دو جاسوس و اطلاعات فاش شده مربوط به آنها گفت: «این جاسوس با فاصله چند هفته از ترور رفیق حریری تحرکاتی را در لبنان داشته است. واضح است که صهیونیست‌ها از طریق این جاسوسان مواد منفجره را به داخل لبنان منتقل کرده است.»
وی تاکید کرد: «هواپیماهایی شناسایی و بدون سرنشین آن از نقاط مختلف لبنان تصویر برداری می‌کنند. نیروهای مقاومت حزب‌الله توانستند قبل از سال 1997 تصاویری را که یک هواپیمای اسرائیلی در اختیار داشت و در حال ارسال به اتاق عملیات بود، گرفته و در شبکه آن اخلال ایجاد کنند.»
دبیر کل حزب الله لبنان افزود: «عناصر مقاومت در سال 1997 توانستند در روستای «انصاریه» در مسیر نیروهای اسرائیلی کمین نصب کند.»
سید حسن نصرالله در ادامه افزود: «پس از ترور رفیق حریری من به دیدار خانواده او رفتم و آنها از من خواستند که حزب‌الله در انجام تحقیقات درباره ترور او کمک کند، به همین دلیل برای این منظور کمیته‌ای مشترک تشکیل شد.»
وی افزود: «صدها ساعت برای بررسی اسناد و تصاویر و فیلم‌های موجود در آرشیو درباره ترور رفیق حریری صرف شد. به نتایجی بسیار مهمی رسیدیم.»
نصرالله گفت که اسرائیل در زمان‌های مختلف و از زاویه‌های مختلف مشغول تصویر برداری از بیروت و مسیر حرکت روزانه شهید رفیق حریری بود.
بنا بر این گزارش، در ادامه کنفرانس سید حسن نصرالله تصاویری برگرفته شده از یک هواپیمای شناسایی اسرائیل از بیروت و مسیر حرکت روزانه رفیق حریری پخش شد که نیروهای حزب الله این تصاویر را از یک هواپیمای شناسایی اسرائیلی گرفته بودند.
دبیر کل حزب الله لبنان با اشاره به تصاویر گرفته شده از یک هواپیمای شناسایی اسرائیل از مسیر حرکت روزانه رفیق حریری پیش از ترور او گفت که آیا در این مسیرها و تصاویری که مشاهده شد، مسوولان حزب‌الله سکونت دارند؟ اسرائیل مسیر حرکت روزانه رفیق حریری را رصد می‌کرد.
وی گفت: «آیا اقدام اسرائیل در رصد مسیر حرکت رفیق حریری از زاویه‌های مختلف پیش از ترور او صرفا اتفاقی بوده است؟ هواپیماهای اسرائیلی مسیر منزل «شفیق حریری»، برادر رفیق حریری را نیز تحت کنترل داشتند.»
سید حسن نصرالله لبنان تاکید کرد که با توجه به اینکه اعتمادی به کمیته تحقیق دادگاه بین‌المللی درباره ترور رفیق حریری نداریم اما اگر دولت لبنان کمیته‌ای را برای تحقیق در این‌باره تشکیل دهد، حزب‌الله اسناد و مدارک خود را در این باره در اختیار آن قرار خواهد داد.
وی گفت: «اگر دادگاه بین‌المللی اسناد و مدارکی را که امروز ما ارائه دادیم، نادیده بگیرد موضع ما را در قبال این دادگاه که آن را قبول نداریم، نشان خواهد داد.»
دبیر کل حزب‌الله لبنان تاکید کرد که عملیات ترور رفیق حریری در چارچوب طرح سیاسی بزرگ در منطقه روی داد. هدف از کیفرخواست ادعایی کمیته تحقیق بد نام کردن حزب‌الله است. 

اجازه دهید میرزابنویسی نکنیم؛ خبرنگاری کنیم

اجازه دهید میرزابنویسی نکنیم؛ خبرنگاری کنیم


فراموش نمی‌کنیم که خبرهایمان با وجود داشتن نسخه‌ی صوتی تکذیب شد و لقب شایعه‌پراکن گرفتیم/پوستمان کلفت شده، صبح تا ظهر وقت سرخاراندن نداریم و عصر، دنبال شغل دوم و حتی سوم هستیم/ناهار را سر پا می‌خوریم و چای را سرد.


ایلنا: فراموش نمی‌کنیم که اولین و بیستمین خبرمان راهی سطل زباله شد و چند سال شاگردی کردیم تا به خودمان و دیگران اجازه دادیم، خبرنگار خطابمان کنند.فراموش نمی‌کنیم که سختی کشیدیم و درس خواندیم و با جان و دل از ارزش‌های خبری خبر ساختیم و جلوی چشمان دیدیم که غیررسانه‌ای‌ها چطور با رابطه از ما پیشی گرفتند....فراموش نمی‌کنیم که خبرهایمان با وجود داشتن نسخه‌ی صوتی تکذیب شد و لقب شایعه‌پراکن گرفتیم.
خبرنگار هستیم ..... روزنامه‌نگار هستیم .... بخش‌های مختلف خبری یا تلویزیونی را تولید می‌کنیم ..... می‌گویند پارتی‌مان در هر سازمان و مرکزی کلفت است،‌ با خودمان که تعارف نداریم چندین و چند سال برای رسانه‌مان کار می‌کنیم، می‌خواهیم خبرهای دست اول را خودمان تولید کنیم، دغدغه اطلاع‌رسانی به مردم داریم اما هر کدام از ما، که همان اهالی رسانه لقب گرفتیم، در هر برهه از زمان و زندگی، دنبال وام هستیم .... اصلا هشتمان گروی نه مان است .... مشکلات زیاد است اما، آبدیده شدیم .... پوستمان کلفت شده، اکثرمان صبح تا ظهر وقت سر خاراندن نداریم و عصر که می‌شود، دنبال شغل دوم و حتی سوم هستیم.
رو راست باشیم گاهی کارهای شغل دوممان را در کار شیفت صبحمان انجام‌ می‌دهیم ..... ناهار را سر پا می خوریم و چایمان را همیشه سرد، اما کاش تمام این دغدغه‌ها به همین جا ختم شود!
خبرنگارانی که مجبورند برای تهیه خبر از کانال روابط عمومی‌ها عبور کنند،‌ آنها که از هزار نوع ترفند استفاده می‌کنند تا از زبان یک مسئول حرف و خبری مردمی بیرون بکشند، خبرنگارانی که قلمشان و حتی زبانشان به مذاق عده‌ای خوش نمی‌آید ... این مسایل را هم اگر جزئی از مشکلات به حساب نیاوریم، هستند خبرنگاران و روزنامه‌نگارانی که حاضرند با این مشکلات دسته و پنجه نرم کنند اما هرگز بیکار نشوند!
یادمان دادند با مشکلات کنار بیاییم؛ مشغولمان کردند
توقیف روزنامه، مجله، سایت یا هر نشریه‌ای مانند این است‌که در یک جزیره سونامی آمده .... تبعات توقیف آن‌چنان سهمگین است که حتی فارغ از رسانه، زندگی شخصی تک‌تک خبرنگاران را دستخوش تحول می‌کند، تحولی از جنس اجبار.
مشکلات زیاد است اما خوب یاد گرفتیم که با مشکلاتمان کنار بیاییم.... انگار این‌طور یادمان داده‌اند .... مشغولمان کردند. اغلب برای مطرح کردن بسیاری از مشکلات و برای آنکه دیگر جای تکذیب خبرنباشد به سراغ مردم رفته‌ایم.... انگار حرف‌های مردمی از هزار مسئول و مقام رسمی کارسازتر است.
اینجا دیگر نمی‌خواهیم مسئولی یا حتی کارشناسی از مشکلات خبرنگاری و کار خبر بگوید..... خبرنگار کفایت می‌کند، مشکلات را با دست که نه، با جان و دل لمس کرده است. آخر مسئولان این روزها مشغول تقدیر از خبرنگاران هستند تقدیرهایی که تنها مادی بوده و شاید هم ....
خبرنگاری شغل اول،فروشندگی شغل دوم، مسافرکشی شغل سوم
مریم که هفت سال در یک رسانه دولتی قلم زده تمایل ندارند به نام خانوادگی‌اش اشاره کنیم، می‌گوید: چه فرقی می‌کند، هفت سال سختی کشیده‌ام، اغراق نمی‌کنم، اوج کارم در زمان ازدواج و بارداری بود، زنان مجرد از یک‌طرف، زنان متاهل هم مشکلات زیادی دارند.
کار کردن در زمان بارداری سخت بود، بعد از بارداری هم مطابق با قرارداد مرخصی داشتم اما باز هم سخت بود، ‌اما چاره‌ای نیست، با قلم خو گرفتم، اصلا با قلم زنده هستم و بدون قلم ذره‌ذره می‌میرم.... مریم به یکی از همکارانش اشاره می‌کند که مجبور بود برای درآوردن خرج مراسم از دواجش کار سومی دست و پا کند.
او می‌گوید: همکارم صبح و عصر در روزنامه و مجله‌ای کار می‌کرد و انصافا قلم خوبی هم دارد اما شب‌ها مسافرکشی می‌کرد تا خرج مراسم ازدواجش را دربیاورد، حتی بعضی از روزها در یک مغازه فروشندگی هم می‌کرد!
احساس امنیت کنیم تا به دنبال حقایق برویم
فرشید اسحاقی خبرنگاری که نزدیک به پنج سال هم سابقه کار دارد، مشکل عدم امنیت شغلی در عرصه مطبوعات را از مهم‌ترین مشکلات این حرفه می‌داند و می‌گوید: متاسفانه احساس و اضطراب حاصل از عدم امنیت شغلی در خبرنگارانی که در مطبوعات مستقل از دولت کار می‌کنند، بیشتر احساس می‌شود.
او نبود امنیت شغلی را با رسالت خبرنگاری متضاد می‌داند و ادامه می‌دهد: وقتی امنیت شغلی در این حرفه زیر سئوال است، گروه زیادی از خبرنگاران به سمت استفاده ابزاری از قلم می‌روند و قلم خود را به راحتی و بدون کمترین منفعتی می‌فروشند و یا حقایق را نادیده گرفته و برخلاف عقاید خود در رسانه دیگری می‌نویسند....
اسحاقی که نگرانی‌هایی از این باب دارد می‌گوید: کاش دیدگاه‌ها نسبت به خبرنگاران در کشور فارغ از رسانه‌ی متبوعشان بود تا در صورت بیکار شدن و از دست دادن شغل، از نظر مالی در امان باشند و همین احساس امنیت زمینه‌ساز دنباله‌روی آنها برای حقایق باشد.
انجمن صنفی نداریم
سلیمان محمدی که تاکنون طی پنج سال کار مطبوعاتی، در رسانه‌های مختلفی دست به قلم شده و قلم را مقدس می‌داند به ایلنا می‌گوید: گرچه مشکلات روزنامه‌نگاران همیشه وجود داشته و اتفاق تازه‌ای نیست اما با شدت معضلات،‌ خبرنگاران طی دو سال اخیر به طور ملموس‌تر با مشکلات دست به گریبان هستند.
او مشکل صنفی روزنامه‌نگارن را مثال زدنی و مهم تلقی می‌کند و می‌گوید: وقتی صنفی فاقد یک تشکل باشد به طور حتم هویت و قدرت صنفی‌اش زیر سوال می‌رود؛ متاسفانه نزدیک به دو سال است که روزنامه‌نگاران ما انجمن صنفی را از دست داده‌اند‏‏‏، به همین دلیل کسی نمی‌تواند به طور مشخص از مشکلات مجموعه روزنامه‌نگاران سخنی بگوید و در واقع اهالی مطبوعات فاقد سندیکایی هستند که از آنها دفاع و حمایت و یا حتی نمایندگی شان را عهده دار شوند ؛ در عین حال با نداشتن یک انجمن صنفی برای روزنامه‌نگاران امکان متمرکز شدن بر مشکلات آنها امکان‌پذیر نیست.
روزنامه‌نگار بیکار به اندازه‌ی تعطیلی 5 روزنامه
محمدی از خبرنگاران بیکار هم یاد می‌کند و می‌گوید: با وجود آنکه آمار مشخصی در مورد روزنامه‌نگاران و خبرنگاران بیکار در کشور وجود ندارد اما با یک حساب سرانگشتی پس از تعطیلی و توقیف روزنامه‌هایی از جمله «حیات‌نو» ، «بهار»، «سرمایه»، «اعتماد»، «اعتمادملی»، و تعدادی از مجلات می‌توان اعلام کرد که به اندازه تعطیلی 5 روزنامه، روزنامه‌نگار بیکار در این حرفه وجود دارد‏، او ادامه می‌دهد: در چنین وضعیتی برخی از کارفرمایان فرصت طلب رسانه‌ها با توجه به افزایش زیاد نیروی کار میزان حق‌التحریرها را بسیار پایین آورده‌اند و کار به جایی رسیده که گاهی یک صفحه مطلب با 15 هزار تومان جمع‌آوری می‌شود و عملا روزنامه‌نگاران بیکار این محل درآمد را هم از دست داده اند؛ در عین حال با کنار گذاشتن روزنامه‌های دولتی، روزنامه‌های خصوصی متاثر از شرایط اقتصادی جامعه وضعیت خوبی ندارند و اگر در صفحات این روزنامه‌ها آگهی دولتی هم دیده می‌شود، چندان به نفع روزنامه‌ها و خط مشی شان نیست چرا که روزنامه را در یک چرخه معیوبی همچون «دست به عصا بردن» و خبر منفی کار نکردن گرفتار می‌کند.
ازمعضل خودسانسوری فراتر می‌رویم
این روزنامه نگار از شکل گیری شرایط و رویکرد جدیدی در مطبوعات سخن می‌گوید ؛ معضلی که فراتر از خود سانسوری است ؛ او می‌گوید: مهمترین معضلی که در حال حاضر خبر و خبرنگاری را دست خوش تحول قرارداده و اساتید داخلی و خارجی نیز آن را تایید می‌کنند این است که متاسفانه ما خبرنگاران طی دو سال اخیر فارغ از معضل خودسانسوری که برای بقای روزنامه و رسانه صورت می‌گرفت، شرایط جدیدی را تجربه می‌کنیم به گونه‌ای که در واقع سانسورچی خودمان شده‌ایم.
همچنین ، متاسفانه در هیچ دوره‌ای این روال وجود نداشت که روزنامه‌نگاری نتواند خبر تولیدی خود را که منبع آن نیز مقام رسمی بوده در روزنامه اطلاع رسانی کند اما در حال حاضر همین روزنامه‌نگار مجبور است که تا زمان انعکاس همان خبر در یک خبرگزاری آن هم یک خبرگزاری خاصی صبر کند. عملا خبر اختصاصی که بویی از انتقاد داشته باشد، معنایش را برای روزنامه‌نگاران از دست داده است.
چوب دوسر باخت مهاجرت در روزنامه‌نگاران
این روزنامه‌نگار مهاجرت را از جدی ترین مشکلات روزنامه نگاران می‌داند و ادامه می‌دهد: متاسفانه شرایطی ایجاد شده که نیروهای حرفه‌ای فعال در رسانه‌های غیر دولتی به دلیل داشتن مشکلات خاص، از کشور مهاجرت کرده‌اند و برخی با رسانه‌های فارسی زبان کار می‌کنند؛
مهاجرت اجباری روزنامه نگاران از یک سو روال طبیعی زندگی شان را نابود می‌کنند و آنها را در اوج جوان 30 سالگی به نقطه‌ای سوق می‌دهد که مجبور هستند با وجود داشتن مسابقه کار و حرفه همه چیز را صفر شروع کنند.
محمدی که قصد ندارد از بدو خوب های مهاجرت روزنامه نگاران بگوید و قصد قضاوت ندارد از مشکلات روزنامه نگارانی سخن می‌گوید که مهاجرت کرده اند و عنوان می کند: صنف روزنامه نگاراینگونه وارد یک بازی دو سر باخت می‌شوند، از یک سو برخی مجبور به مهاجرت و جلای وطن می شوند، و از سوی دیگر روزنامه نگاران داخلی همیشه در معرض اتهام هستند و از سوی برخی رسانه‌های خاص مورد اتهام همکاری با خبرنگاران رسانه های خارج از کشور قرار گرفته و تحت فشار هستند.
خبرنگارانی که در هرصورت مقصرند
طیبه براتی یکی از فعالان مطبوعاتی در حوزه اجتماعی ، شش سال است در این عرصه قلم‌فرسایی می‌کند اما در این میان از حرفه‌اش ناملایمت‌هایی هم دیده است، به ایلنا می‌گوید: اغلب خبرنگاران به محض برشمردن مشکلات، ابتدا از عدم امنیت شغلی گله دارند اما فراموش نکنیم که در کنار مشکلات، شغل و حرفه‌ ما تنوع کاری زیادی دارد، اگرچه خبرنگاران همواره محیط‌های کاری جدیدی را تجربه می‌کنند اما در همین تحولات تغییراتی وجود دارد که به رشد خبرنگار می‌انجامد.
او به یکی از موضوعاتی اشاره می‌کند که شاید بسیاری از خبرنگاران با آن مواجه شده باشند و تا مدت‌ها نیز درگیر آن بودند.
براتی ادامه می‌دهد: گاهی خبرنگاران و اهالی مطبوعات با یک وزیر و یا حتی معاون وزیر مصاحبه‌ای ترتیب می‌دهد اما همین منبع خبری بعد از انتشار خبر، موضعش را عوض کرده و حرف‌هایش را تکذیب می‌کند در عین حال متاسفانه ارگان و نهاد مسئول هم از خبرنگار دفاعی نمی‌کند.
حرفه‌ی خبر عشق می‌خواهد
این فعال مطبوعاتی چند شغله بودن خبرنگاران را معضل می‌داند و می‌گوید: اگرچه مشاغلی که با اطلاع‌رسانی و خبر مرتبط هستند، وجه اجتماعی خوبی دارند اما نیازهای مادی همین افراد تامین نشده و مشکلات بی‌شماری دارند، به همین واسطه خبرنگاری که وظیفه‌اش بیان حقیقت است، خودش دغدغه‌ نان دارد و مجبور است که چند شغل را به طور همزمان تجربه کند تا از پس زندگی‌اش برآید.
او بی‌کیفیت بودن بیمه‌های خبرنگاران، استرس‌زا بودن شغل، مشکلات بازنشستگی و ... را معضل دیگری می‌داند و اعتقاد دارد که شغل خبرنگاری تنها عنوان مشاغل سخت گرفته در صورتی که هیچ امتیازی ندارد.
براتی از حرفه‌ای‌‌ها می‌گوید؛ از کسانی که با بوی کاغذ خبر و جوهر قلم انس گرفتند؛ حرفه‌‌ای‌ها آینده‌ای ندارند؛ در واقع ارتقای شغلی در کار ما مفهومی ندارد خبرنگار باید عاشق هنر باشد؛ اگر هنر داشت، مردم هم برایش مهم می‌شوند.
این روزنامه‌نگار ادامه می‌دهد: کسانی که ماندند شیفته انتقال حقایق‌اند،خبر علاقه نمی‌خواهد، عشق می‌خواهد!
غیر حرفه‌ای‌ها عرصه را اشغال کردند
آمنه شیرافکن روزنامه‌نگار و کارشناس‌ارشد مطالعات زنان از آینده روزنامه‌نگاری در ایران نگران است؛ ضعف مدیریتی در این حرفه‌ها را خطرناک می‌داند.
او به ایلنا می‌گوید: مهم‌ترین مشکل روزنامه‌نگاران ضعف مدیریتی است چرا که افرادی که باید در جایگاه اصلی خود قرار داشته باشند، در حال حاضر مهاجرت کرده و جایگاه آنها توسط افراد غیرحرفه‌ای اشغال شده است؛ به دلیل موج مهاجرت روزنامه‌نگاران از ایران افرادی به سمت مدیر مسئولی، دبیری و سردبیری رسیده‌اند که کارنامه کاری‌شان حکایت از سوابق غیررسانه‌ای و بدون کیفیت دارد.
شیرافکن شرایط فعلی رشد و تربیت روزنامه‌‌نگاران در کشور را نامناسب دانسته و ادامه می‌دهد: در حال حاضر خبرنگاران چندان امکان رشد ندارند و تعداد کمی از آنها به صورت حرفه‌ای کار می‌کند؛ در واقع وقتی افراد حرفه‌ای برای آموزش وجود نداشته باشد، خبرنگاران امکان رشد ندارند.
جای خالی انجمن صنفی و اخراج یک شبه‌ی خبرنگاران
این روزنامه‌نگار نبود انجمن صنفی و پلمپ آن را مبهم می‌داند و انتظار دارد که علت پلمپ آن توسط نهادها و سازمان‌های متولی شفاف شود؛ نبود یک نهاد باعث سردرگمی در پیگیری مطالبات روزنامه‌نگاران شده و به جای آن انجمن‌های دیگری مانند انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان فعال شده که متاسفانه خبرنگاران و روزنامه‌نگاران هنوز شناختی از آن نداشته و به وجود آن دلگرم نیستند چرا که این انجمن نتوانسته روزنامه‌نگاران در طیف‌های گوناگون راکنار هم جمع کند.
شیرافکن سوالی را مطرح می‌کند، می‌خواهد بداند که آیا مسئولان ذی‌ربط از میزان روزنامه‌نگاران تعدیل شده، اخراج شده و بیکار اطلاعاتی دارند یا نه؟
این روزنامه‌نگار می‌گوید:‌متاسفانه در شرایطی کار می‌کنیم که یک رسانه می‌تواند بدون هیچ دلیلی، آن هم یک شبه اقدام به تعدیل تعداد زیادی از خبرنگاران کند؛ آیا مسئولان آماری از نرخ بیکاری روزنامه‌نگاران و اهالی رسانه دارند.
مهاجرت ارکان چهارم دموکراسی
این روزنامه‌نگار موج مهاجرت روزنامه‌نگاران حرفه‌ای از کشور را یک فاجعه می‌داند و خواستار آسیب‌شناسی از این مسئله است.
شیرافکن یادآور می‌شود: هر روزنامه‌نگار سرمایه اجتماعی یک جامعه به شمار می‌آید و خروج یک روزنامه‌نگار از کشور تبعاتی به مراتب بیشتر از تبعات فرار مغزها دارد. وقتی روزنامه‌نگاران رکن چهارم دموکراسی در کشور هستند، مهاجرت آنها شرایط تحقق دموکراسی را سخت‌تر می‌کند.
این روزنامه‌نگار با اشاره به شرایط پذیرش روزنامه‌نگاران در برخی از رسانه‌ها تصریح می‌کند: تعدادی از رسانه‌ها در زمان پذیرش، مدرک سوء پیشینه می‌خواهند این در حالی است که هر روزنامه‌نگار ممکن است در حوزه کاری خود، دچار مشکلی شده باشند؛ خواستن گواهی باعث می‌شود که برخی از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای نتوانند در شرایط فعلی کار کنند و به طور حتم این موضوع چراغ سبزی برای خروج آنها از ایران خواهد بود.
امروز روز خبرنگار است... روزی نمادین برای آنها که تلاش می‌کنند تا مردم بدانند . برای آنها که دانستن را حق مردم می دانند ،روزی که از بیان مشکلات آنها فاکتور گرفته می‌شود.
روزمان مبارک. 

رئیس قوه قضاییه خطاب به رییس جمهور:این چه سخن خلاف ............

رئیس قوه قضاییه خطاب به رییس جمهور:
این چه سخن خلاف واقعی است که می‌گویید
این بساط باید جمع شود که افرادی لاابالی باشند و هرچه خواستند بگویند. در این مسائل اگر قوه قضاییه وارد نشود مسئول است. این چه کاری است که عده‌ای را تشویق می‌کنید که این مسیر غیرقانونی را بروند و اسمش را نیز نقد می‌گذارید. یعنی قاضی ما فرق بین نقد و توهین را نمی فهمد؟ فرق بین نقد و اشاعه کذب را نمی‌فهمد؟! بعد اعلام می‌کنند هیئت منصفه گفته‌اند جرم نیست ولی قاضی گفته جرم است.
آیةالله صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه در جلسه امروز مسئولان عالی قضایی از سخنان روز گذشته دکتر احمدی نژاد انتقاد کرد.

به گزارش "تابناک" رییس جمهور روز گذشته در مراسم روز خبرنگار از برخی برخوردهای دستگاه قضا با خبرنگاران انتقاد کرده بود که امروز با واکنش شدید رییس دستگاه قضا مواجه شد.

آیةالله لاریجانی در این جلسه گفت: قبل از ورود به مباحث دستور جلسه مطلبی را باید عنوان کنم و آن اینکه دیروز در روز خبرنگار مطالبی غیرمنصفانه راجع به قوه قضاییه مطرح شده و متاسفانه شخص رئیس جمهور هم در این مطالب غیرمنصفانه شرکت کرده‌اند، در آن جلسه مطرح شده است که قوه قضاییه مساله آزادی خبرنگاران را تحت تاثیر قرار داده و گاهی خبرنگاران برای پاسخگویی به مطالبی که درج و نقل می‌کنند محکوم یا روزها و ماه‌ها در راهروهای دادگاه ها کشانده می‌شوند. البته از خبرنگاری که مطالب خلاف واقع می‌گوید شاید چندان انتظاری نباشد تا از شخص رئیس جمهور.

وی افزود: البته لحن خبرنگار و پاسخ رئیس جمهور نشان می‌دهد که مساله از پیش طراحی شده است و ناشی از تحریک محرکان و تشویق مشوشان. آنچه در این مساله مهم است نحوه گفتار و نسبت هایی است که شخص رئیس جمهور به قوه‌قضاییه داده‌اند، ایشان مدعی می‌شوند که قوه قضاییه می‌گردد تا خبرنگاری که به نقد دستگاهی یا مسئولی پرداخته را یک جوری محکوم کند بعد به فردی اشاره‌ می‌کند که هیئت منصفه گفته‌اند او جرمی مرتکب نشده ولی قاضی او را محکوم کرده‌است بعد هم اشاره و اشکالی به دادستان که مدعی العموم است و در مواردی که به شخص رئیس جمهور توهین شود باید بدون شکایت به مسئله رسیدگی کند و ما تاکنون ندیده‌ایم که دادستان وارد شود نیازی هم البته نداریم ما خادم مردم هستیم.

رییس دستگاه قضا در ادامه گفت: ایشان اضافه می کند در مواردی هم که حتی اسمی از کسی برده نشده است قاضی می‌گوید این مطلب به فلان شخص می‌خورد، در حالی که وقتی مطلبی نوشته می‌شود و نقد می‌شود اگر به کسی هم خورد، خورد. باید بخورد تا دردش بیاید. اینها تقریباً مطالب روز گذشته ایشان است. اولاً توقع‌ ما از رئیس جمهور این است که ادبیاتش متین و فاخر و با تعابیر جا افتاده و البته صحیح و منصفانه باشد. من از باب یک شهروند عادی این مملکت چنین توقع حقی را از ایشان دارم. این چه ادبیاتی است که مثلاً خورد که خورد بگذار بخورد تا دردش بیاید.

وی ادامه داد: در جلسه رسمی آن هم رئیس جمهور این کشور چنین سخنانی قابل توجیه نیست و دوستانه عرض می‌کنم صحیح نیست اما مطلب اصلی چیز دیگری است و آن اینکه این نسبت‌ها به قوه قضاییه خلاف است اینکه گفته شود می‌گردند تا کسی را محکوم کنند نسبت کاملاً خلافی است. البته قوه قضاییه برخلاف میل خیلی‌ها کار می‌کند و قوه قضاییه شخص بنده نیست. بسیاری اوقات برخلاف میل من هم رأی می‌دهند. چرا که قاضی مستقل است و رأیی که انشاء می کند در اختیار خودش است و البته مسئول رأیی است که صادر می‌کند و نباید متوقع باشیم که قضات باب میل ما رأی بدهند. این چه توقع نادرستی است که رأی حسب میل ما باشد و گرنه متهم شوند به اینکه قوه قضاییه می‌گردد تا کسی را محکوم کند. این که گفته‌اند شخصی در نوشته‌اش با اینکه اسم از کسی نبرده‌ است اما باز هم محکوم شده‌، ناشی از عدم درک صحیح مفاد قانون و کیفیت صدور رأی است. در ماده 698 قانون مجازات اسلامی تصریح شده است که:

« هر کس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیله نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون امضا اکاذیبی را اظهار نماید یا با همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت رأساً یا به عنوان نقل قول به شخصی حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی  از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا 74 ضربه محکوم شود.»

آیةالله لاریجانی افزود: این قانون تصریح می‌کند که یا به صورت صریح یا تلویحاً، ظاهراً معنای تلویح را نمی‌دانند. تلویح یعنی اسم نبرند اما طوری بگویند که به کسی تطبیق شود نص قانون این است «یا تلویحاً ». بنابراین برای وقوع جرم و اثبات مجازات لازم نیست اسم بیاورند. قاضی بر اساس همین قوانین حکم می ‌کند. البته ممکن است قاضی هم اشتباهی بکند. بحث بر سر روش‌هاست. این درست نیست که در یک جلسه رسمی بدون بررسی رأی و ادله آن و بررسی قانون قضات را محکوم کنیم.

وی در این باره گفت: انتظار از مقامات رسمی کشور این نیست این را هم اضافه کنم که واضح است که نقد بابش با توهین و نشر اکاذیب جداست. آنچه قابل قبول است این است که در کشور باید باب نقد باز باشد. قضات ما نیز در مجموع تحمل‌شان در این امور کم نیست. گاهی حکمی داده‌اند که کاملاً مستند است اما مورد انتقادات شدید واقع شده‌اند، ولی تحمل کرده‌اند. بحث اصلی این است که آیا بگذاریم هر کسی هرجور خواست حرف بزند. پس قوانین را برای چه کسی نوشته‌اند. قوانین را نوشته‌اند که مردم رعایت کنند. بنا نشود هرکسی به هرکسی توهین کند و هر تهمتی بزند. آیا این نحوه آزادی مطلوب است که برخی خبرنگاران برای اینکه روزنامه‌ها جلب توجه و نظر مردم را بکنند هر چه خواستند بنویسند؟

رییس قوه قضاییه ادامه داد: فراموش نکنیم که همین مطبوعات در تاریخ صدساله اخیر بارها ابزار دست برخی شده‌اند تا نگذارند رجال سیاسی وظایف خود را پیش ببرند. با همین مطبوعات به نحوی جلوی آزادی را گرفتند که هر کسی خواست سخن حقی هم بگوید در مقابلش ایستادند. مرحوم مدرس را همین طور کوبیدند. کسانی که چکمه پوشیدند و مجلس را به توپ بستند با مقدمات این کار را کردند و حالا می‌بینیم که به رئیس مجلس توهین می کنند و کار به جایی رسیده‌است که می‌گویند مجلس را به توپ می‌بندیم. همه ما صد در صد وظیفه داریم مسیر قانون را طی ‌کنیم. این بساط باید جمع شود که افرادی لاابالی باشند و هرچه خواستند بگویند. در این مسائل اگر قوه قضاییه وارد نشود مسئول است. این چه کاری است که عده‌ای را تشویق می‌کنید که این مسیر غیرقانونی را بروند و اسمش را نیز نقد می‌گذارید. یعنی قاضی ما فرق بین نقد و توهین را نمی فهمد؟ فرق بین نقد و اشاعه کذب را نمی‌فهمد؟! بعد اعلام می‌کنند هیئت منصفه گفته‌اند جرم نیست ولی قاضی گفته جرم است.

وی گفت: اولاً یک قاضی نبوده بلکه در دادگاه کیفری استان 3 تا قاضی است و بالاتفاق جرم تشخیص داده اند و آن هم قضاتی که علی الاصول اهل دقت هستند.

ثانیاً این مسئله چند سال پیش در شورای نگهبان مطرح بود، آنجا در قانون نوشته بودند که هیئت منصفه اگر رأی به مجرمیت شخصی داد قاضی می تواند تبرئه کند ولی اگر رأی به تبرئه داد قاضی دیگر نمی‌تواند جرم تلقی کند، این قانون، ظاهراً در مجلس ششم به تصویب رسیده بود. ما در شورای نگهبان به آن ایراد شرعی گرفتیم، ایراد هم همین بود که الان می‌گویم که قاضی در حکمش مستقل است، قاضی تابع هیئت منصفه نیست بنابراین اطلاق الزام قاضی به اینکه نمی‌تواند در صورت مذکور حکم به مجرمیت کند، خلاف شرع است. شما نمی‌توانید الزام کنید که هرچه هیئت منصفه بگوید، قاضی باید تبعیت کند.

آیةالله لاریجانی افزود: و اما این سخن رئیس جمهور که گفته است دادستان در موارد توهین به رئیس جمهور ورود نکرده و متاسفانه این حرف را چند بار تکرار کرده‌اند مسئله خلاف واقعی است. من قبلاً به خودشان هم تذکر داده‌ام. دادستان اعلام کرده که ایشان در چند مورد اقدام کرده است چهار مورد خود دادستان از باب مدعی‌العموم و شانزده مورد هم حسب شکایت رئیس جمهور وارد عمل شده‌اند. حالا اینکه شکایت ها به محکومیت بیانجامد یا نه ربطی به دادستان ندارد. پس این چه سخن خلاف واقعی است که می‌گویید. توقع از نهادهای رسمی این است که منصفانه و مستند سخن بگویند.

وی در پایان گفت: در نهایت مجدداً تکرار می‌کنم همگان بدانند مسیر ما، مسیر قانون است. بساط توهین باید جمع شود، این مسئله که توهین با نقد فرق می‌کند را نه تنها همه قضات و مسئولان بلکه عموم مردم هم می‌دانند و می‌دانند که آیا در حرف زدن و سخن گفتن یا نوشتن شما نشر اکاذیب می‌کنید یا نقد می‌کنید.  

ایلنا وضعیت امروز روزنامه‌نگاری ایران را روایت می‌کند

/ ایلنا وضعیت امروز روزنامه‌نگاری ایران را روایت می‌کند/
نقش دلهره روی‌کاغذ کاهی


روزنامه‌نگار، پس از گرفتن مدرک کارشناسی، در یک روزنامه یا خبرگزاری مشغول می‌شود، تمام آنچه اتفاق می‌افتد با تصوارتش فرق می‌‌کند، سوژه‌های جذاب یا از خط‌قرمزها می‌گذرد و یا عدم پاسخگویی مدیران آن‌را قرمز می‌کند.‌


ایلنا: 17 مرداد روزی است که محمود صارمی به شهادت رسید و مرگش سبب شد تا مسئولان بر آن شوند تا روزی برای گرامی‌داشت خبرنگاران، برگزینند، شهادت محمود صارمی سبب شد تا خبرنگاران در یک روز پس از یک سال گرامی‌داشت تمام انسان‌ها در مقام‌های مختلفشان، خود را گرامی دارند و پس از یک سال مشکلات دیگران را فریاد زدن، از مشکلات خود بگویند، اگرچه باید محمود صارمی می‌مرد تا مسئولان جایگاه خبرنگاران را جدی بگیرند اما این سبب شد تا خبرنگاران هم روزی را برای خود داشته باشند.
روزنامه‌نگاری از تصور تا واقعیت
روزنامه‌نگاری و خبرنگاری شغلی است که به علت هیجانات خاص خود، در سنین نوجوانی توجه بسیاری از نوجوانان را به خود جلب می‌کند و بسیاری از فرزندان ما در این سنین در رویاهای شبانه خود با کوله‌پشتی، میان شعله‌های جنگ می‌ایستند و عکاسی می‌کند و از شجاعت خود و هیجان ناشی از آن لذت می‌برند،‌ یا این که در تخیلاتشان با نوشتن گزارشی از زندگی دختر دستفروشی که عصر در خیابان التماسش می‌کرد، زندگی او و خانواده‌اش را نجات می‌دهد و به خود می‌بالد.
گاهی حتی فکر سختی‌ها در راه دفاع از عقاید، به این نوجوانان احساس غرور می‌دهد و این می‌شود که اگر در دو سه سال قبل از انتخاب رشته کنکور، اتفاق خاصی نیفتد، رشته ارتباطات، شاخه روزنامه‌نگاری انتخاب می‌شود.
چهار سال درس می‌خواند، اشتیاقش برای کار کردن و استفاده از آموخته‌هایش هر روز بیشتر می‌شود، اشتیاقی که تنها اگر در تهران درس بخوانی به علت ازدیاد خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها می‌توانی در حین تحصیل عطش آن را خاموش کنی، در غیر این صورت تحصیل روزنامه‌نگاری در دیگر شهرها، محدود به خواندن درس تئوری و فعالیت‌های کلاسی است، این در حالی است که حرفه روزنامه‌نگاری احتیاج به تجربه دارد، که جز با حضور در محیط‌های رسانه‌ای نمی‌شود به آن رسید و این فضا در دسترس دانشجویان غیرپایتخت نیست.
در خوشبینانه‌ترین حالت پس از اتمام تحصیل و گرفتن مدرک کارشناسی، در یک روزنامه یا خبرگزاری مشغول می‌شود، تمام آنچه اتفاق می‌افتد با تصوارتش فرق می‌‌کند، سوژه‌های جذابش یا از خط‌قرمزها می‌گذرد و یا عدم پاسخگویی مسئولان آنها را قرمز می‌کند، زمان که می‌گذرد، برخی سخت‌گیری‌ها سبب عدم ارضای روانی او می‌شود، اگر حتی در این شرایط هم به کار خود ادامه دهد، حقوق کم در برابر کار سخت و زمان زیادی که صرف آن می‌شود بیش از پیش باعث دلزدگی می‌شود، طوری که با گذشت زمان، به خصوص اگر زندگی مشترک تشکیل دهد، ترجیح به تغییر شغل می‌دهد و یا در صورت توان همزمان در چندین رسانه کار می‌کند و اینچنین عشق به خبرنگاری تباه می‌شود.
امروز کمتر خبرنگاری را می‌توان دید که با حقوق یک خبرگزاری یا روزنامه زندگی کند، البته در این میان باید خبرنگاران رسانه‌های دولتی را جدا کرد، در واقع در جهان امروز روزنامه‌نگاران و خبرنگاران چه از دید مقامات مسئول و چه در مجموعه خود زیر نگاه از بالا به پایین مدیران روزنامه‌ها به درستی و به میزانی که باید مورد حمایت قرار نمی‌گیرند، به همین دلیل با گذشت زمان و با رصد آنچه به اولین فارغ‌التحصیلان روزنامه‌نگاری گذشت، گرچه از جذابیت این رشته کاسته نشد اما تصور می‌شود،‌ تعداد داوطلبان ورود به این رشته در دانشگاه‌ها کم شده‌است.
تحریریه‌های جوان بدون حضور بیشتر پیشکسوتان حرفه‌ای نمی‌شوند
گرچه با سپری شدن سال‌ها باید عمر تحریریه روزنامه‌ها نیز سپری شود، اما اندک چرخی زدن در تحریریه‌ها نشان از این ندارد، بدان معنا که همانطور که گفته شد خبرنگاران و روزنامه‌نگاران پیشکسوت و یا با سابقه کاری بیشتر و حرفه‌ای یا ترجیح می‌دهند از کار خبری کناره‌گیری کنند و یا مجبور به این کار می‌شوند، آرش خوشخو، سردبیر روزنامه‌ «تهران‌امروز» به خبرنگار ایلنا، می‌گوید: میانگین سن خبرنگارانش کمتر از 30 سال است و آنها به طور متوسط چهار یا پنج سال سابقه کاری دارند.
او معتقد است: در ایران روزنامه‌نگاری محتاج بازپروری و گلچین نیرو است زیرا نیروهای حرفه‌ای در نشریات مختلف پراکنده هستند و تعداد آنها آنقدر نیست که کفاف همه روزنامه‌ها را بدهد، پس در تحریریه‌ها از خبرنگاران نیمه حرفه‌ای استفاده می‌شود.
احمد غلامی، سردبیر روزنامه‌ «شرق» نیز در این باره به خبرنگار ایلنا می‌گوید: میانگین سنی تحریریه روزنامه شرق 26 تا 30 سال است، که با حداقل سابقه کاری پنج سال و حداکثر 15 سال مشغول کار هستند.
او همچنین علت کمرنگ شدن حضور پیشکسوتان در عرصه روزنامه‌نگاری و خبرنگاری را تعطیل شدن بسیاری از روزنامه‌ها و نبودن روزنامه می‌داند.
در سایت خبر آنلاین هم میانگین سنی تحریریه 30 سال است و خبرنگاران این سایت بین 5 تا 15 سال سابقه کار دارند و محمد مهاجری سردبیر این پایگاه خبری علت جوان بودن تحریریه این سایت و برخی روزنامه‌ها را جوان بودن عمر رسانه‌ می‌داند،او می‌گوید: باید سراغ روزنامه‌های پیرتر رفت،‌ در روزنامه‌های پیرتر مثل کیهان و اطلاعات و یا روزنامه جمهوری‌اسلامی خبرنگارانی با سابقه کاری زیاد هم حضور دارند، اما علی‌اصغر محکی سردبیر روزنامه «همشهری» تحریریه روزنامه‌اش را مانند دیگران توصیف می‌کند، او میانگین سنی خبرنگارانش را 28 سال می‌داند و می‌گوید: سابقه کاری آنها کمتر از هفت سال نیست.
آنچه در عرصه رسانه‌ها با تاکید بر رسانه‌های غیردولتی دیده می‌شود نیز تاییدکننده سخن سردبیران است، وقتی در حوزه‌های خبری همکاران جوان را می‌بینیم و در تحریریه‌ها مویی سفید دیده نمی‌شود، از خود می‌پرسیم، پس پیشکسوتان کجا هستند؟ آیا روند رو به افول کارهای خبری و رسانه‌‌ای به علت عدم حضور روزنامه‌نگاران باتجربه در تحریریه‌ها نیست؟ مگر نه اینکه خبرنگاران جوان و نیمه حرفه‌ای باید با دیدن کار حرفه‌ای پیشکسوت‌ها تجربه کسب کنند تا سیر روزنامه‌نگاری و خبرنگاری در کشور به سمت حرفه‌ای شدن برود؟!
دکتر مهدی فرقانی و استاد ارتباطات دانشگاه در این باره به خبرنگار ایلنا می‌گوید: بحث کار نکردن پیشکسوتان را از دو وجه می‌شود نگاه کرد، یک وجه آن سیاست‌زده شدن بیش از حد مطبوعات است، که خود به خود باعث آسیب‌پذیر شدن آنها می‌شود، یعنی وقتی قرار می‌شود مطبوعات کارکرد احزاب را داشته باشند و نه کارکرد مطبوعات همان آسیب‌پذیری‌های سیاسی که در مورد احزاب وجود دارد، به مطبوعات هم رخنه می‌کند، در واقع در جامعه ما به علت نبود تشکل‌های مدنی کافی و افتراق نایافتگی تشکل‌ها و کارکردها شاهد نوعی تداخل نقش‌ها و کارکردها هستیم.
این روزنامه نگار پیشکسوت می‌افزاید: از طرف دیگر لازمه هر جامعه دموکراتیک وجود مطبوعات آزاد، مستقل و کثرت‌گراست چرا که رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران باید به عنوان چشمان ناظر جامعه بر روند امور نظارت داشته باشند، جامعه را نقد و تایید کنند و در هر حال منصفانه و عادلانه به بررسی و کنکاش و جستجو در امور مختلف بپردازند و ساز و کار خود اصلاحی را در جامعه فعال کنند.
او می‌گوید: در این میان نگاهی که از بالا به پایین به روزنامه‌نگاران و خبرنگاران در جامعه وجود دارد، نیز تعیین‌کننده است. به این معنا که چقدر جامعه پذیرش مطبوعات آزاد و مستقل و متنوع را دارد و چقدر حق نظارت روزنامه‌نگاران به رسمیت شناخته می‌شود و چقدر استمرار و ثبات در فعالیت‌های روزنامه‌نگاری زمینه فعالیت‌های آزاد روزنامه‌نگاران را فراهم می‌کند، تمام این‌ها عوامل دخیل در کم و کیف فعالیت در عرصه مطبوعات است.
فرقانی تاکید می‌کند: طبیعتا وقتی روزنامه‌نگار هم به لحاظ معیشتی و هم امنیت اجتماعی، فردی و حقوقی تضمین نشده باشد، استمرار و ثبات شغلی‌اش با تهدید روبرو می‌شود یا روزنامه‌نگار عملا اجازه فعالیت پیدا نمی‌کند و یا خود روزنامه‌نگار خسته می‌شود و کنار می‌کشد، در نتیجه می‌بینیم، بسیاری از مطبوعات امروز از نیروهای حرفه‌ای، باتجربه و پخته مطبوعاتی محروم هستند و همین سبب شده است که در مجموع کیفیت کار حرفه‌ای در مطبوعات تا حد قابل ملاحظه تنزل پیدا کند، چرا که در مطبوعات نه فرایند آموزش فعال است و نه نظارت و دقت روی کارها و نه پختگی در امور دیده می‌شود.
او با اشاره به اینکه به این ترتیب منطقا ضریب خطا در میان نیروهای کم‌تجربه و نیمه حرفه‌ای بسیار بالاتر از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای است می‌گوید: به این دلیل که یکی از معیارهای روزنامه‌نگاری حرفه‌ای رعایت توازن و تعادل در کار است و این نیازمند تجربه، دانش و مهارت‌های حرفه‌ای است، وقتی این عنصر نباشد طبیعتا ضریب خطا و اشتباه هم بالا می‌رود و مطبوعات را آسیب‌پذیرتر می‌کند و این دور معیوب ادامه پیدا می‌کند.
تلخی سانسور توسط دیگران را تنها خبرنگاران می‌فهمند
وقتی از روزنامه‌نگار و خبرنگار صحبت می‌شود، هر چقدر هم بخواهی خط قرمزها را رد نکنی، نمی‌توانی از «سانسور» سخن به میان نیاوری، سانسور شاید تنها معضلی است که در همه جای دنیا خبرنگاران و روزنامه‌نگاران با آن دست به گریبان هستند، گرچه این موضوع در کشورهای در حال توسعه بیشتر به چشم می‌آید اما در کشورهای مدعی دموکراسی نیز برخلاف تصور سانسور دیده می‌شود.
ردان فرانسوا ژولیارد دبیر اول گزارشگران بدون مرز در انتقاد به این موضوع می‌گوید: باید در همه جای جهان با قدرت و انتظاری یکسان از آزادی مطبوعات دفاع کرد، نگران‌کنده است که هر سال شاهد سقوط جایگاه دموکراسی‌های غربی و کشورهایی چون فرانسه، ایتالیا و یا اسلواکی در رده‌بندی باشیم. اروپا باید تلاش کند الگویی برای آزادی‌های سیاسی باشد. اگر خود قابل سرزنش باشیم چگونه می‌توانیم نقض حقوق بشر را در جهان محکوم کنیم.
این در حالی است که در میان 174 کشور، کشور فرانسه در رده 43، رده‌بندی جهانی‌ آزادی مطبوعات در سال 2009 قرار دارد و کشورهای اسلواکی در رده 44 و ایتالیا در رده 49 قرار دارد، البته در این رده‌بندی ترکمنستان، کره‌شمالی و کشور اریتره در آخرین پله‌های این فهرست دیده می‌شوند.
تصویب و به اجرا گذاشتن قوانین جدید توسط دولت‌ها کمترین تهدید برای ایجاد سانسور در رسانه‌ها است، قاچاقچیان مواد مخدر، مافیا، سرویس‌های اطلاعاتی غیردولتی خودسر، سازمان‌های تبهکاری، جنبش‌های استقلال‌طلب، گروه‌های شورشی مسلح با نزدیک‌شدن روزنامه‌نگاران و خبرنگاران به فعالیت آنها از مدافعان سرسخت سانسور هستند.
در ایران خوشبختانه قانونی مبنی بر ایجاد سانسور وجود ندارد و حتی قانون‌های کشور ما قانون‌های بازدارنده هستند،‌ بنا بر اصل 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل مبانی اسلام و یا حقوق عمومی باشند.» در ماده سوم قانون مطبوعات نیز تاکید شده است که «مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مسئولین را با رعایت موازین اسلام و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند»
در ماده چهارم همین قانون آمده است «هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله‌ای در صدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند.».
نداشتن صنف= نبودن تمرکز روی مشکلات صنفی
روزنامه‌نگاری و خبرنگاری به عنوان یک حرفه پرمخاطره در دنیا از شرایط مطلوبی برخوردار نیست اما در ایران عدم وجود صنفی منسجم این شرایط را نگران‌کننده‌تر می‌کند، این در حالی است که نخستین تشکل صنفی مطبوعات روزنامه‌نگاران ایران با نام «انجمن مطبوعات» نزدیک به 9 دهه پیش در تهران فعالیت خود را آغاز کرده است و روزنامه‌نگاران و خبرنگاران در طول زمان نشان داده‌اند که با جمع شدن در کنار یکدیگر به دور از اختلافات سیاسی و عقیدتی و تنها برای خواسته‌های صنفی، قدرت زیادی دارند، همان‌طور که در سال 1357 اعتصاب 70 روزه مطبوعات که مهم‌ترین اقدام سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات بود توانست دولت شریف امامی را به آزاد کردن روزنامه‌نگاران زندانی و توقف بازداشت نویسندگان مطبوعات وادار کند، اما این سندیکا در 26 مهرماه 1358 به دلایل مختلف در وضعیت بلاتکلیفی قرار گرفت و با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده شد.
در این میان انجمن‌ها و تعاونی‌های زیادی آمدند و رفتند اما هیچ‌یک جامعیت لازم برای تمرکز روی مسائل خاص خبرنگاران را نداشتند، تا در مرداد ماه 1377 خبر تشکیل «انجمن صنفی روزنامه‌نگاران» منتشر شد که در نخستین ماده اساسنامه آن قید شده بود: «در اجرای ماده 131 قانون کار ایران و به منظور حفظ حقوق و منافع مشروع قانونی و بهبود وضع اقتصادی نویسندگان، خبرنگاران، عکاسان و گرافیست‌ها، طراحان، کاریکاتوریست‌ها، مترجمان و ویراستاران هیات‌های تحریریه و مطبوعات، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تشکیل می‌شود.»
در این میان بیشتر اعضای این انجمن خواهان پرداخت به مشکلات ناشی از ناامنی شغلی خبرنگاران و مسایل رفاهی، بازنشستگی، بیمه و مسکن بودند و بیشترین انتقادات نیز از همین زاویه بود.
اما با گذشت زمان همین مسایل در دستور کار وزارت ارشاد قرار گرفت و از نیمه دوم سال 1384 اداره کل امور مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی در راستای تحقق وظایف و اهداف خود مبنی بر حمایت سه‌جانبه از مطبوعات، اصحاب مطبوعات و مخاطبان مطبوعات در بند 2،3 و 4 موضوع بیمه خبرنگاران و اصحاب رسانه را در دست اقدام خواندند.
این در حالی است که امروز با گذشت پنج سال از اعلام این خبر، هنوز خبرنگاران و روزنامه‌نگاران زیادی هستند که بیمه ندارند و باید تاکید کرد که این موضوع در میان خبرنگاران محلی بیشتر به چشم می‌خورد و شامل اکثریت آنها می‌شود، در تهران نیز اکثر روزنامه‌نگاران و خبرنگارانی که بیمه هستند، سابقه کاری بیش از سابقه بیمه‌شان دارند.
در این میان هستند خبرنگاران و روزنامه‌نگارانی که، برای چندین‌جا حق‌التحریر کار می‌کند و در هیچ جا بیمه نیستند و در کنار بیمه نیز بحث قرارداد خبرنگاران است که تقریبا در تمام رسانه‌های غیردولتی به یک صورت و بی‌ثابت است، یعنی همیشه هستند کسانی که بدون قرارداد کار می‌کنند و یا میان پایان یک قرارداد تا آغاز قرارداد بعدی (حتی در یک موسسه واحد) فاصله‌هایی گرچه طولانی می‌افتد بی‌اینکه خبرنگار بتواند به جایی شکایت ببرد.
کم بودن حقوق خبرنگاران نسبت به سختی کار و زمانی که صرف آن می‌کند، همان‌طور که قبلا گفته شد نیز از دیگر مسائل جدی‌ای است که خبرنگاران و روزنامه‌نگاران ایرانی با آن مواجه‌اند، آرش خوشخو، سردبیر روزنامه «تهران‌امروز» در این‌باره می‌گوید: بیشترین مطالبه صنفی خبرنگاران مسئله دستمزد است، دستمزد باید جوری باشد که خبرنگار یک جا کار کند اما متاسفانه این‌طور نیست و شاهد، چند شغله بودن اکثر خبرنگاران هستیم.
علی‌اصغر محکی نیز با تاکید بر اینکه، وضعیت رسیدگی به مسائل صنفی خبرنگاران مجموعه «همشهری» به علت اینکه یک صنف درون مجموعه دارند، متفاوت است و خبرنگاران با نظام هزینه و فایده حقوق می‌گیرند و در سود شرکت همشهری سهیم می‌شوند،‌ گفت: بیشترین مشکل مسکن است زیرا چشم‌انداز خانه‌دار شدن با حقوق خبرنگاری بیش از ده سال امکان ندارد.
کم‌بودن حقوق خبرنگاران ثابت از یک طرف و کمی دستمزد حق‌التحریرها از طرف دیگر سبب گرایش خبرنگاران به چند شغل ثابت در یک زمان می‌شوند و در این راستا خبرنگارانی خوشبخت هستند که تمام شغل‌هایشان به روزنامه‌نگاری و خبرنگاری مرتبط باشد.
مهدی فرقانی با اشاره به تعطیلی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران در سال گذشته می‌گوید: یکی از ارکان‌‌های روزنامه‌نگاری حرفه‌ای وجود تشکل‌های مستقل است و تا زمانی که چنین تشکل‌هایی وجود ندارد، انتظار این که روزنامه‌نگاری پیشرفت کند و حرفه‌ای شود و روزنامه‌نگاران نیز بتوانند به خواسته‌هایشان برسند معقول به نظر نمی‌آید. بنابراین یا باید مشکلات حقوقی انجمن فعلی حل شود و انجمن بازگشایی شود و یا اگر این مشکلات قابل حل نیست، یک تشکل صنفی غیرسیاسی مستقل و با مشارکت بدنه مطبوعات تشکیل شود، وگرنه به‌غیر از این راه دیگری وجود ندارد.
نگرانی همیشگی،تعطیل شدن یک‌رسانه
ناامنی شغلی حرفه روزنامه‌نگاری و خبرنگاری یکی از مشکلات اساسی در جوامع در حال توسعه است، بدین‌ معنی که بعد از تغییر یک رئیس، قوانین نیز عوض می‌شود و متاسفانه اکثر امور اداری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دائما در تغییر و حتی تضاد هستند و تصمیمات بیشتر بر اساس سلیقه‌های فردی است تا بر اساس منطق، تجربه، دانش و روندهای علمی و عملی یک حرفه.
به ویژه این روزها در عصر دیجیتال نباید به روزنامه‌نگاری و خبرنگاری از منظر سنتی نگاه کرد، واقعیت این است که مرزهای جغرافیایی در رابطه با تولید و تغذیه اطلاعات مفهومی ندارند و نمی‌توان رسانه دیجیتال را مانند رسانه مکتوب کنترل کرد و وبلاگ‌ها برای همیشه حرفه روزنامه‌نگاری و تبادل اطلاعات را دگرگون کرده‌اند، بنابراین برای از بین نرفتن حرفه روزنامه‌نگاری و خبرنگاری قواعد کهنه باید جایگزین قواعد به روز و پیشرفته و منطقی بشوند، تا بشود جلوی تعطیلی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها را گرفت، چه این روزنامه‌ها به دلایل سیاسی تعطیل شده باشند، چه به دلایل اقتصادی. چرا که مطبوعات یا از سوی دولت با تعطیلی ناگهانی مواجه می‌شوند و یا اینکه سرمایه‌گذاری در این زمینه کشش مالی ندارد و مسئولان مجبور به تعطیل کردن آن می‌شوند که این مورد در نشریات محلی به وفور دیده می‌شود.
احمد غلامی، سردبیر روزنامه «شرق» نگرانی از عدم امنیت شغلی را اصلی‌ترین دغدغه خبرنگارانش می‌داند و می‌گوید: این دغدغه به این دلیل است که روزنامه نه تنها منبع درآمد خبرنگاران است بلکه ارضاکننده فکری آنها نیز است و خبرنگاران این روزنامه همیشه نگران‌اند که نمی‌دانند این شرایط چقدر دوام دارد.
از دیگر مسائل خبرنگاران، پاسخگو نبودن نهادهای مسئول است، بدین‌معنا که هیچ‌ یک از نهادها و مقامات که پاسخ آنها برای خبرنگاران سندیت دارد خود را ملزم بر پاسخگویی به خبرنگاران نمی‌دانند، خبرنگاران برای پیگیری یک سوژه گاهی به هر در می‌زنند تا بتواند با یک مسئول صحبت کند، اما موفق نمی‌شوند و وقتی فرار مسئولان از پاسخگویی را در گزارش خود مطرح می‌کند مورد اعتراض مسئولان قرار می‌گیرند.
این یک موضوع همه جایی است یعنی هم خبرنگاران شهرستان‌ها از آن رنج می‌برند، هم خبرنگارهای سراسری.
سردبیر روزنامه «همشهری» در این باره می‌گوید: مقاومت حوزه‌های خبری برای پاسخگویی جدی‌ترین مشکل خبرنگاران است، اینکه هیچ مسئولی خود را موظف به پاسخگویی نمی‌داند و حتی در برخی موارد، برای جلوگیری از کنکاش خبرنگاران، خبرنگار را به طرق مختلف تهدید می‌کنند.
جایگاه خبرنگاران زن در مطبوعات کشور
بر اساس آخرین اطلاعات منتشر شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از مجموع سه هزار و 420 نشریه منتشر شده طی 30 سال گذشته 143 نشریه با موضوعیت زنان و خانواده بوده است که این رقم چهار درصد کل نشریات را شامل می‌شود، از مجموع نشریات منتشره در سطح کشور 369 نشریه یعنی 11 درصد آنها توسط زنان منتشر می‌شود و تعداد زنان صاحب‌امتیاز و مدیر مسئول که بین سال‌های 1383 تا 1386 موفق به اخذ مجوز نشریه شده‌اند 249 نفر بوده است که این رقم ده درصد کل نشریات است.
تعداد روزنامه‌نگاران و خبرنگاران زن با توجه به عدم وجود انجمنی که اسامی تمام روزنامه‌نگاران را داشته باشد مشخص نیست اما با نگاهی به تحریریه‌ها و حوزه‌های خبری دیده می‌شود که تعداد زنان بیشتر است، حتی در حوزه‌هایی که بیشتر مردانه به نظر می‌رسد و حتی خود حوزه نیز ترجیح به حضور خبرنگاران مرد را می‌دهد و به علت امکان بروز برخی مسائل در برخی از برنامه‌های خود تنها از خبرنگار مرد دعوت می‌کند، نیز حضور زنان پررنگ‌تر است.
فعالیت زنان خبرنگار در چند سا ل اخیر نیز پررنگ‌تر شده است، مهدی فرقانی استاد ارتباطات با بیان که این روزها هر چه می‌بیند روزنامه‌نگاران و خبرنگاران زن هستند، می‌گوید: خوشبختانه شمار روزنامه‌نگاران زن خیلی افزایش پیدا کرده است و این نسبت در حوزه آموزش روزنامه‌نگاری نیز مشاهده می‌شود، برای مثال ما در دانشگاه کلاس‌هایی داریم که بالای 90 درصد آن دخترها هستند. به طبع اگر همین نسبت را در نظر بگیریم، این دختران، بعد از فارغ‌التحصیلی و یا در حین تحصیل در مطبوعات شاغل می‌شوند و بدنه مطبوعات را تشکیل می‌دهند، اما اینکه چرا چنین وضیعتی است، نیاز به مطالعه و بررسی دارد، البته در بیشتر کشورهای دنیا زنان به دلیل دقت و تیزبینی خاص خود روزنامه‌نگاران خوبی هستند، اما ما در عرصه مطبوعات نیاز به حضور هر دو جنس داریم.
وی می‌افزاید: یکی از دلایل حضور پررنگ زنان این است که در شرایط فعلی خبرنگاری در ایران، درآمد این رشته برای مردان که متکفل هزینه‌های زندگی هستند، بسیار کم است و گذراندن معیشت مردان با خانواده‌شان از طریق این شغل شاید چندان امکان‌پذیر نباشد.
او ادامه می‌دهد: اما جنبه درآمد ناشی از شغل روزنامه‌نگاری برای بسیاری از خانم‌ها تنها جنبه کمک هزینه خانواده را دارد و در نتیجه آنها می‌توانند با درآمد کمتر کار کنند. به علاوه انعطاف‌پذیر بودن زن‌ها در مقابل مسائل و مشکلات و سازگاری آنها با شرایط برخلاف مردان که به اقتضای طبیعت مردانه‌شان سرکش هستند، به حضور پررنگ آنها در عرصه رسانه کمک می‌کند و این موضوع در مطبوعات محلی هم دیده می‌شود.
فرقانی با اشاره به تاثیرگذاری حضور زنان در رسانه‌ها می‌گوید: به طور طبیعی و غیر عمد هم در نظر بگیریم حضور پررنگ زنان در عرصه رسانه و در جایی که می‌تواند قلم بزنند و عقاید و نظرات خود و دیگران را بازگو کنند، گرایش بیشتر به سمت این است که بین زن و مرد تعادل و توازن را برقرار کنند و درباره حقوق زنان، برابری زنان بیشتر بنویسند و طبیعتا تاثیر اجتماعی قابل ملاحظه‌ای هم می‌تواند در دراز مدت داشته باشد.
رسانه‌های محلی نادیده گرفته می‌شوند
قرار است رسالت مطبوعات محلی این باشد که مشکلات اداری، اجتماعی دور از مرکز را مطرح می‌کند و رسانه‌های محلی یک تریبون باشند برای رساندن صدای مردم به پایتخت.
اما امروز کاهش حمایت‌های دولتی، کمبود کاغذ، نبودن آگهی دولتی و تجاری و کاهش مخاطب تنها بخشی از مشکلات مطبوعات محلی است.
وقتی رسانه‌های محلی حمایت نمی‌شوند، میزان کارآیی آنها نیز محدودتر می‌شود و کار آنها هم غیرحرفه‌ای‌تر می‌شود. این در حالی است که مطبوعات محلی می‌تواند مشکلات مردم را جدی‌تر و جزئی‌تر مطرح کنند، تمام این مسایل سبب می‌شود همکاران مطبوعات به امید فضایی بازتر و آزادتر از شهرستان‌ها به پایتخت مهاجرت کند.
مهدی سوداگران روزنامه‌نگار روزنامه‌های محلی استان فارس و سردبیر سابق روزنامه «نیم‌نگاه»، در این باره به خبرنگار ایلنا می‌گوید:‌ روزنامه‌نگاران و خبرنگاران محلی به این دلیل که سند چشم‌انداز خاصی ندارند و صرفا به عنوان یک آلت رسانه‌ای مورد توجه قرار گرفته‌اند و در انتخاب مدیران و مسئولان آنها دقتی نشده است دقیقا در روزهایی که چشم بسته جواب‌گو بودند و کار می‌کردند، پایان روزنامه‌نگاری محلی را رقم زند.
او با اشاره به اینکه روزنامه‌نگاران محلی رسالت توسعه جغرافیایی مشخصی را بر عهده دارند، گفت: اما از آنجایی که مدیر مسئول‌ها، اشتباهی انتخاب شده‌اند و یا به طور عمد اشتباهی انتخاب می‌شوند،‌خبرنگاران توسعه جغرافیایی محدود را فراموش می‌کند و روزنامه‌های محلی مملوء می‌شود از اخبار اینترنتی پایتخت.این حکایتی است که متاسفانه برای نمایندگان مجلس هم پیش می‌آید، یعنی وقتی که به تهران می‌آیند. روابط دیپلماسی باعث می‌شود رسالت جغرافیایی خود را فراموش کند.
مهدی سوداگران می‌گوید:‌روزنامه‌نگاران محلی به این دلیل که هنوز تازه‌نفس هستند می‌توانند به رسالت خود بازگردند و جغرافیای خود را مشخص کند و مسیر را از ابتدا آغاز کند.
او تاکید می‌کند: اگر این اتفاق نیفتد،‌روزنامه‌نگاران محلی، تنها دیکته‌نویس مدیران هستند و توسعه جغرافیای مختلف که اصل و بنای توسعه پایدار است به فراموشی سپرده می‌شود.
او در پایان از مسئولان و روسای قوای سه‌گانه خواست که هر از گاهی نگاهی هم به مطبوعات محلی معتبر بیندازند.
سعید نظری، خبرنگار خبرگزاری ایسنا فارس نیز در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا درباره مشکلات خبرنگاری در رسانه‌های محلی و جایگاه خبرنگاران محلی می‌گوید: از آنجایی که مجوز رسانه‌ها به آدم‌های ذی‌نفوذ داده می‌شود به جای متخصصان، رسانه‌ها هم سیاست مشخصی را پیگیری نمی‌کند و این باعث جلوگیری از روند توسعه مطبوعات محلی می‌شود.
او نداشتن تخصص را از ضعف‌های خبرنگاران محلی می‌داند و می‌گوید: روزنامه‌نگاران محلی به علت محدودیت‌های مختلف، در حوزه‌ای خاص تخصص ندارند و عمدتا همه‌چیز‌نویس هستند و به آموزش‌های تخصصی نیاز دارند.
او با اشاره به عدم داشتن امنیت شغلی در روزنامه‌های محلی می‌گوید: در شهرستان‌ها به علت درآمد نداشتن روزنامه‌ها، خبرنگاران هزینه زندگی خود را با رپرتاژ آگهی تامین می‌کند و اکثر خبرنگاران بیمه نیستند و آنهایی هم که بیمه ارشاد را دارند به سختی سهمیه خود را می‌پردازند وقتی خبرنگاری 200 هزار تومان حقوق می‌گیرد، چطور ماهی 60 هزار تومان برای بیمه بپردازد و این شرایط حتی برای کسانی که با رسانه‌های ملی کار می‌کنند صادق است و در خبرگزاری‌ها به این دلیل که رپورتاژ آگهی جایی ندارد وضعیت بدتر است.در شهرستان‌ها خبرنگارانی هستند که ماهی 70 هزار تومان حقوق می‌گیرند.
نظری با اشاره به نداشتن انجمن صنفی می‌گوید: در شهرستان‌ها هیچ تشکل صنفی دیده نمی‌شود و اداره ارشاد هم که قرار است متولی حل مسائل صنفی خبرنگاران باشد به این قشر حتی به عنوان بخشی از حوزه فرهنگ هم نگاه نمی‌کند و مسائل صنفی خبرنگاران را مورد توجه قرار نمی‌دهد.
وی با اشاره به تشکیل خانه مطبوعات برای حل مشکلات اهالی رسانه می‌گوید: متاسفانه دخالت شدید دولت در این تشکل باعث عدم کارآیی صحیح آن می‌شود،‌ ضمن اینکه برای مثال وقتی نشریه‌ای تعداد خبرنگار بیشتری دارد طبیعتا هیات مدیره از آن نشریه رای می‌آورند و از آن بدتر در شهری در رای‌گیری هیات مدیره خانه مطبوعات کیوسک‌های روزنامه‌فروشی پیروز شدند.
وی در پایان به بحران روابط عمومی در شهرستان‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: روابط عمومی‌ها در شهرستان‌ها نه تنها به اطلاع‌رسانی کمک نمی‌کند، بلکه دسترسی روزنامه‌نگاران را به اطلاعات سخت‌تر می‌کنند و از آن بدتر بی‌اطلاعی و بی‌آگاهی روابط عمومی‌ها از مسائل داخل سازمانشان است.
مهدی فرقانی جایگاه نشریات محلی را چنین توصیف می‌کندکه: مطبوعات محلی در کشور ما هنوز از ساختار و اقتدار و سازمان مناسبی برخوردار نیست و به دلیل اقتصادی نبودن مطبوعات در خیلی از شهرها و به دلیل کمبود نیروی انسانی ماهر و مشکلات حرفه‌ای که در محیط‌های کوچک مضاعف می‌شود، بسیاری از مطبوعات محلی، مطبوعات خانوادگی شده‌اند و بخش مهمی از آنها ساختار مهمی ندارند، البته این بدان معنا نیست که استثنا وجود ندارد.
وی می‌افزاید: اما بسیاری از روزنامه‌های محلی به صورت غیرحرفه‌ای اداره می‌شوند، بدین‌معنا که خیلی از شاغلانشان یا دریافتی ندارند و یا دریافت‌های بسیار اندک و پایین دارند، که هرگز قادر نیستند به عنوان یک شغل به آن نگاه کنند و خیلی وقت‌ها هم توسط افراد یک فامیل محتوا، توزیع و ساختار اداری روزنامه‌های محلی شکل می‌گیرد.
وی‌ تاکیدمی‌کند: ما نیازمند یک تحول در سطح مطبوعات محلی هستیم، که حرفه‌‌ای‌گرایی تقویت شود و این نیازمند این است که هم دولت و هم تشکلات مدنی بیشتر اجتماعی و سیاسی لازم برای این‌گونه فعالیت‌ها را ایجاد کنند.
...
مهدی فرقانی همچنین در گفتگو با خبرنگار ایلنا از سه ویژگی را شاخصه یک خبرنگار خوب می‌داند، این استاد روزنامه‌نگاری می‌گوید: ویژگی اول دانش عمومی در حوزه مختلف به ویژه حوزه تخصصی خود خبرنگار است، متاسفانه بسیاری از روزنامه‌نگاران ما دانش عمیقی در هیچ حوزه‌ای ندارند و این به شدت روی شناخت آنها از جامعه و مسایل اجتماعی و روی نحوه انعکاس دادن مسایل تاثیر می‌گذارد.
این استاد ارتباطات می‌افزاید: ویژگی دوم داشتن مهارت‌های حرفه‌ای است که به دلیل حرفه‌ای نبودن بخش اعظم ساختار مطبوعاتی ما، بسیاری از روزنامه‌نگاران از مهارت‌ها و تکنیک‌های روزنامه‌نگاری حرفه‌ای بی‌بهره‌اند و در نتیجه توانایی ارائه خوبی ندارند و همین سبب می‌شود که نشریات فاقد جذابیت‌های لازم برای مخاطب باشد.
او ویژگی سوم یک روزنامه‌نگار را شخصیت و اخلاق آن می‌داند و می‌گوید: شخصیت منسجم ، مستحکم و شکل گرفته باید شاخصه‌ روزنامه‌نگار باشد و داشتن اخلاق حرفه‌ای بالا نیز بسار حائز اهمیت است، روزنامه‌نگار نه باید مرعوب شود و نه تسلیم تهدیدها گردد، نه تطمیع شود و نه بخواهد از طریق حرفه روزنامه‌نگاری به منافع خود برسد و یا با کارش تجارت کند. در برخی موارد روزنامه‌نگارانی دیده می‌شوند که به علت دلایلی بسیار راحت با حوزه‌های خبری خود وارد بده‌بستان می‌شوند و این چیزی است که از نظر اخلاق حرفه‌ای ممنوع است چرا که روزنامه‌نگار استهلال حرفه‌ای خود را از دست می‌دهد و در نتیجه شخصیت قابل احترامی نمی‌ماند.
در حالی که تعداد نشریات موجود در ایران در ردیف پانزدهم دنیا است، تیراژ نشریات در رده‌های بسیار پایین قرار دارد، تعداد کل نشریات مجوزدار سه هزار و 727 عنوان است که در گستره محلی، منطقه‌ای و سراسری منتشر می‌شوند. در این تعداد بالای نشریات و سایت‌هایی که در این آمار نیست، چند روزنامه‌نگار و خبرنگار می‌توانند مشغول باشند و باید به چند نفر 17 مرداد را تبریک گفت.
بیست و هفتم تیرماه وزیر فرهنگ و ارشاد گفته است: برای روز خبرنگار خبرهای خوبی دارد چه خبری می‌تواند بهتر از حل شدن تنها یکی از مشکلات خبرنگاران باشد، آیا 50 هزار تومان بن کتاب که هدیه هر ساله وزارت ارشاد به خبرنگاران است جبران عدم امنیت شغلی آنها را می‌کند؟ آیا این هدیه خبرنگاران را در برابر خطراتی که هر روز با آن مواجه‌اند بیمه می‌کند؟ خبر خوب برای خبرنگاران چه خواهد بود که ارضاکننده نیازهای فکری آنها باشد؟
http://ilna.ir/newsText.aspx?ID=140231

واکنش مشایی به خبر روزنامه کیهان

واکنش مشایی به خبر روزنامه کیهان
تهران ـ جانشین رییس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور با انتقاد از اقدام کیهان در حاشیه سازی برای این همایش گفت: متنی را که روزنامه کیهان مبنی بر دعوت نامه هوشنگ امیراحمدی منتشر کرد درست نیست.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، اسفندیار رحیم مشایی در حاشیه مراسم گرامی داشت خبرنگاران در جمع خبرنگاران این همایش را یک دستاورد بزرگ خواند و در پاسخ به سوالی درباره دعوت از هوشنگ امیراحمدی برای حضور در این همایش اظهار داشت: اگر او به این همایش دعوت شده بود حتما در این نشست حضور می‌یافت.
مشایی افزود: دعوت نامه ای که در روزنامه کیهان منتشر شد جعل بزرگ و دروغ این روزنامه است و من نمی دانم چرا این روزنامه اصرار دارد که ایرانیان را منفی جلوه دهد و چه منفعتی دنبال می کند که ما تصویر منفی از نخبگان ایرانی در سراسر دنیا داشته باشیم.
مشایی افزود: کاری که این روزنامه کرد هم بسیار منفی بود و هم در داخل و هم در بین ایرانیان خارج از کشور موقعیت خود را از دست داد.
وی با بیان این که علت اصرار روزنامه کیهان در این زمینه معلوم است اظهار داشت: این روزنامه قبلا به من اتهامی زده است و به زور می‌خواهد اتهام قبلی خود را تایید کند.
رییس دفتر رییس جمهور ادامه داد: این روزنامه قبلا هم به من دروغ بسته است و همه این موضوع را می‌دانند و اگر جمع بزنیم حدود 30 دروغ آشکار به من نسبت داده است که اهمیتی ندارد و ما توجهی به حرف های آن نمی‌کنیم.
مشاور رییس جمهور خاطر نشان کرد: همه مردم می‌دانند من به اندازه کافی شجاع هستم.
مشایی با یاداوری این که کیهان بار قبل نیز درباره دعوت هوشنگ امیراحمدی به وی دروغ بسته است اظهار داشت: من وقتی بخواهم اثبات کنم که بار قبل هم او را دعوت نکرده ام و حتی علیه روزنامه کیهان شکایت کرده ام آیا این بار از امیر احمدی دعوت می‌کنم تا شکایت خود را نقض کنم؟
مشایی با بیان این که مسوولان این روزنامه بدون فکر کردن حرف می‌زنند افزود: اگر من قبلا آقای امیراحمدی را دعوت کرده بودم دیگر از روزنامه کیهان شکایت نمی‌کردم و حال که شکایت کرده ایم می‌گویم که کیهان به من دروغ بسته است.
مشایی با بیان این که کسی این حرف ها را از روزنامه کیهان باور نمی‌کند تصریح کرد: متن دعوت نامه ای که روزنامه کیهان منتشر کرد واقعیت ندارد زیرا فرمت دعوت نامه این همایش چیز دیگری بود و این که بخواهیم عنوانی را تایپ و متن را به عنوان دعوت نامه جا بزنیم صحیح نیست.
مشایی با بیان این که اگر امیراحمدی به این همایش دعوت شده بود پس چرا در جلسات آن شرکت نکرد؟ گفت: من افسوس می‌خورم که در کشور ما کسانی هستند که هنوز به ظرفیت های ایرانیان عزیز ما آگاه نیستند.
وی ادامه داد: ممکن است معدود کسانی به نام ایرانی و ایرانی نما داشته باشیم همانند منافقین که در مقابل جمعیت خروشان ایرانی در هر جای دنیا عدد به حساب نمی‌آیند.
مشایی با ارایه توضیحاتی درباره سخنرانی اختتامیه درباره ارایه مکتب ایرانی به غرب به جای مکتب اسلام اظهار داشت: من دیدم که راجع به این بحث هم مانند صحبت های قبلی من برخی دوست دارند به من ناسزا بگویند.
وی افزود: اگر دوست دارند ناسزا بگویند، بگویند، ملت ایران انتظار دارد که حرف های منطقی بزنیم این حرف من جدید نبود بلکه این حرف، حرف امام است.
مشایی اضافه کرد: امروز حرف های مختلفی به نام اسلام در دنیا زده می‌شود اما آیا ما آنها را قبول داریم؟ ما اسلامی را قبول داریم که امروز در ایران مستقر است.
مشایی ادامه داد: من در سخنرانی هم تصریح کردم که این اسلام، اسلام ناب است اما تعجب می‌کنم که برخی چنین برداشتی داشتند.
وی با قرائت آیه‌ای از قرآن کریم، تحقیق درباره صحت اخباری که به افراد می‌رسد را مورد تاکید قرار داد و اظهار داشت: من به خاطر ظلمی که به من می‌کنند آنها را به خدا واگذار کردم و فکر می‌کنم خداوند بخشنده‌تر از من است و این به نفع آنان است.

** همایش ایرانیان خارج از کشور دستاورد سیاسی برای نظام داشت
رییس دفتر رییس‌جمهور در ادامه با برشمردن دستاوردهای برگزاری این همایش برای ملت ایران، اظهار داشت: در نخستین همایش ایرانیان خارج از کشور که سال گذشته انجام شد، چند تصمیم بزرگ گرفته شد که یکی از آنها راه‌اندازی صندوق ارزی ایرانیان برای سرمایه‌گذاری بود که در آستانه همایش دوم راه‌اندازی و اعلام موجودیت کرد.
وی اصل برگزاری این همایش را یک دستاورد بزرگ دانست و گفت: تبلیغات وسیعی صورت گرفته بود مبنی بر اینکه ایرانیانی که خارج از کشور زندگی می‌کنند علاقه‌ای به مسائل داخل کشور ندارند و علاقه‌مند به پیشرفت کشور هم نیستند.
مشایی این تبلیغات را مسموم توصیف کرد و اظهار داشت: بسیاری از ملت‌ها در اقصی‌نقاط دنیا مهاجرانی دارند و ایرانیان هم یکی از ملت‌هایی هستند که مهاجرانی در بیرون از مرزهای خود دارند؛ ایرانیان عمدتا یا برای کسب دانش یا انجام تجارت در خارج از ایران حضور دارند.
رییس دفتر رییس‌جمهوری اصل برگزاری این همایش با حضور فرهیختگان و چهره‌های برجسته صنعت، علم و تجارت در سراسر دنیا را یک دستاورد بزرگ برای کشور خواند و گفت: این همایش خنثی‌کننده تبلیغات دشمن و موجب دلگرمی ایرانیان خارج از کشور است که این مساله بارها از سوی آنان در جلسات مختلف عنوان شده است.
وی با بیان اینکه در یک سال گذشته تبلیغات وسیعی در دنیا شده بود که قصد داشت القا کند ایرانیان خارج از کشور با نظام جمهوری اسلامی مخالفت دارند، اظهار داشت: از این دیدگاه این همایش که نمایندگانی از برجسته‌ترین ایرانیان از سراسر دنیا را در خود داشت، یک دستاورد بزرگ سیاسی بود.
مشاور رییس‌جمهوری تاکید کرد از چند ماه قبل از برگزاری این همایش، شبکه‌های وابسته به صهیونیسم جهانی و قدرت‌های استکباری و وابستگان به عوامل سلطه و قدرت جهانی تلاش زیادی کردند که اصلا این همایش برگزار نشود و تبلیغات بسیاری به راه انداختند تا کسی در این همایش شرکت نکند اما وقتی دیدند ایرانیان با علاقه به این همایش می‌آیند، به آنها توهین کردند و آنها را مزدور و جاسوس خواندند در حالی که آنان اساتید برجسته دانشگاه‌های مهم دنیا بودند.
مشایی افزود: این نشان می‌دهد آنها هم کاملا می‌دانند که این همایش یک برد بزرگ سیاسی برای نظام ماست و چه فرصتی برای شکوفایی ایجاد می‌کند.
وی با بیان اینکه بسیاری از کسانی که در این همایش شرکت کرده‌اند بیش از 30 سال بود که به ایران نیامده بودند، اظهار داشت: دستاورد دیگر این همایش آشنا شدن نخبگان ایرانی با اوضاع داخلی بود تا بدانند ما در حال رشد و پیشرفت هستیم و این خلاف تبلیغاتی است که در دنیا علیه ایران می‌شود.
رییس دفتر رییس‌جمهوری برگزاری این همایش را فرصتی برای شناخت هرچه بیشتر ظرفیت‌ها و توانمندی‌های ایران برای ایرانیان خارج از کشور دانست و گفت: مراکز صنعتی و دانشگاهی می‌توانند به آنان مرتبط شوند و از ظرفیت‌های یکدیگر استفاده کنند.
مشایی ایجاد شبکه تخصصی ایرانیان را دستاورد دیگر این همایش ذکر کرد و افزود: این شبکه موجب می‌شود تا به صورت سه‌جانبه ارتباط برقرار شود.
جانشین رییس‌جمهوری در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور با بیان اینکه دستاوردهای این همایش پس از برگزاری آن مشخص می‌شود، گفت: بیشترین اثر همایش را بعد از برگزاری آن و زمان بازگشت آنان به سرزمین‌هایی که در آن زندگی می‌کنند، جست‌وجو کنیم که همان انتقال پیام انقلاب و قدرتمندی ایران به دنیا است.
وی افزود: ایرانیان خارج از کشور با حضور در این همایش و دریافت اطلاعات مختلف، محکم‌تر شدند و با عزم جدی کار و تلاش می‌کنند و با اعتماد به نفس بالاتر و آشنایی بیشتر می‌دانند که چگونه با داخل ارتباط برقرار کنند.
مشایی به برگزاری نشست‌های تخصصی در حاشیه این همایش اشاره کرد و گفت: در این زمینه تاکنون هیچ همایشی در کشور برگزار نشده بود زیرا حدود 55 پنل تخصصی در حاشیه این همایش برگزار شد که می‌تواند ظرفیت‌ها و تخصص‌های ایرانیان را تقسیم کند.
مشاور رییس جمهور ابراز امیدواری کرد با تصمیم‌های اتخاذ شده در این همایش، تا قبل از برگزاری سومین همایش ایرانیان خارج از کشور چند نشست حضوری با متخصصان ایرانی برگزار شود تا بتوان هرچه بهتر از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور استفاده کرد.
سیام/ 2025/9132/  

http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=1267034