هشدار تاریخی امام (ره) در سال ۶۷ :
پایداری افعی های متحجر در زدن ریشه انقلاب است
- دیروز«حجتیه
اى»ها در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمه
شعبان را به نفع شاه بشکنند اما امروز انقلابىتر از انقلابیون دروان
مبارزه شدهاند!
- امروز عده اى با ژست مآبى چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام مىزنند که گویى وظیفه اى غیر از این ندارند
- طلاب عزیز لحظه اى از فکر این مارهاى خوش خط و خال کوتاهى نکنند
طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است ولی شیوه
مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است آیا در مقابل این افعی ها نباید اتحاد
طلاب عزیز حفظ شود؟
- مقدس نماهاى بی شعور که تا دیروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و
فسق حکومت ظالمان را براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- راهگشا
مىدانستند امروز به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آن همه زجر و
آوارگى و زندان و تبعید کشیدند تهمت می زنند

بنیانگذار
کبیر جمهوری اسلامی به موازات بکار بردن تعابیر ماندگار درباره روحانیت
مبارز و مردمی نظیر آنچه بر آیت الله هاشمی عنایت فرمودند که : " دشمنان
بدانند مدرس حالا هم زنده است ؛ هاشمی زنده است چون نهضت زنده است " ؛
تعابیری بسیار تندی را نیز نظیر " افعی های متحجر حوزه " علیه روحانیت غیر
مردمی و گوشه نشین در دوران مبارزه بکار برده اند ؛ که هر چند درآن ایام
به کرامت امام (ره) نامی از اینان برده نشد ولی چهره اصلی اینها را از
عدم توجه امام راحل (ره) در سپردن امور انقلاب به اینها در زمان حیات
مبارکشان و در سه شاخص امروزی این جریان در " حمایت بیدریغ از جریان
انحرافی "، واکنش خشم آلود به "مردم و رای مردم" و بغض بی پایان نسبت به "
همدوشان امام (ره) " و بطور اخص آیت الله هاشمی رفسنجانی می توان بازشناخت .
به
گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ؛ در بخشی از بیانات
تاریخی امام راحل (ره) درباره روحانیت متحجر در منشور تاریخی بنیانگذار
کبیر جمهوری اسلامی آمده است : " آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانى
نما ضربه خورده ، از هیچ قشر دیگر نخورده است تا دیروز «حجتیه اى» ها
مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا
اعتصاب چراغانى نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابىتر از
انقلابیون دوران مبارزه شدهاند! خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر
خورده هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است ؛ آیا در مقابل این
افعی ها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
گزیده بیانات و تعابیر تاریخی امام راحل (ره) در ارتباط با افعی های متحجر حوزه بدین شرح است :
*
البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون
وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزههاى علمیه
هستند افرادى که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعالیت دارند. امروز عدهاى
با ژست مآبى چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام مىزنند که گویى
وظیفهاى غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در
حوزههاى علمیه کم نیست.طلاب عزیز لحظهاى از فکر این مارهاى خوش خط و خال
کوتاهى نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایىاند و دشمن رسول اللَّه. آیا در
مقابل این افعیها نباید اتحاد طلاب عزیز حفظ شود؟
* استکبار
وقتى که از نابودى مطلق روحانیت و حوزهها مأیوس شد، دو راه براى ضربه زدن
انتخاب نمود؛ یکى راه ارعاب و زور و دیگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر.
وقتى حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههاى نفوذ تقویت گردید. اولین و
مهمترین حرکت، القاى شعار جدایى دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در
حوزه و روحانیت تا اندازهاى کارگر شده است تا جایى که دخالت در سیاست دون
شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگى به اجانب را به همراه
مىآورد؛ یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم برداشتهاند. گمان نکنید
که تهمت وابستگى و افتراى بىدینى را تنها اغیار به روحانیت زده است، هر
گز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری تر از اغیار بوده و
هست.
* در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگویى شاه خائن
است، بلافاصله جواب مىشنیدى که شاه شیعه است! عدهاى مقدس نماى واپسگرا
همه چیز را حرام مىدانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها
قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از
فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا
افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً
فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت
دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد.
* به
زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى
وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسهاى زیر نیم
کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزهها بود که هر کس کج راه مىرفت
متدینتر بود. یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار
مىرفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزهاى آب نوشید،
کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مىگفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند
ادامه مىیافت، وضع روحانیت و حوزهها، وضع کلیساهاى قرون وسطى مىشد که
خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزهها را حفظ
نمود.
* هنوز حوزهها به هر دو تفکر آمیختهاند و باید مراقب
بود که تفکر جدایى دین از سیاست از لایههاى تفکر اهل جمود به طلاب جوان
سرایت نکند و یکى از مسائلى که باید براى طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه
است که چگونه در دوران وانفساى نفوذ مقدسین نافهم و سادهلوحان بیسواد،
عدهاى کمر همت بستهاند و براى نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو
سرمایه گذاشتهاند. اوضاع مثل امروز نبود، هر کس صد در صد معتقد به مبارزه
نبود زیر فشارها و تهدیدهاى مقدسنماها از میدان به در مىرفت؛ ترویج تفکر
«شاه سایه خداست» و یا با گوشت و پوست نمىتوان در مقابل توپ و تانک
ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را
چه کسى مىدهد و از همه شکنندهتر، شعار گمراهکننده حکومت قبل از ظهور
امام زمان- علیه السلام- باطل است و هزاران «إن قُلت» دیگر، مشکلات بزرگ و
جانفرسایى بودند که نمىشد با نصیحت و مبارزه منفى و تبلیغات جلوى آنها را
گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیلهاش را آماده
نمود. علما و روحانیت متعهد سینه را براى مقابله با هر تیر زهرآگینى که به
طرف اسلام شلیک مىشد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.
*
آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است، از هیچ قشر
دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین- علیه
السلام- که در تاریخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بیش از این
تلخ نکنم. ولى طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز
است و شیوه مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست
بازان امروز شده اند. روحانىنماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست
جدا مىدانستند و سر به آستانه دربار مىساییدند، یکمرتبه متدین شده و به
روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعید
کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهاى بیشعور
مىگفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مىگویند
مسئولین نظام کمونیست شدهاند! تا دیروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و
حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفید و راهگشا
مىدانستند، امروز از اینکه در گوشهاى خلاف شرعى که هر گز خواست مسئولین
نیست رخ مىدهد، فریاد «وا اسلاما» سر مىدهند! دیروز «حجتیهاى» ها مبارزه
را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا
اعتصاب چراغانى نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابىتر از
انقلابیون شدهاند!
* «ولایتى» هاى دیروز که در سکوت و تحجر خود
آبروى اسلام و مسلمین را ریختهاند، و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و
طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز
خود را بانى و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را مىخورند!
راستى اتهام امریکایى و روسى و التقاطى، اتهام حلال کردن حرامها و حرام
کردن حلالها، اتهام کشتن زنان آبستن و حِلیّت قمار و موسیقى از چه کسانى
صادر مىشود؟ از آدمهاى لا مذهب یا از مقدسنماهاى متحجر و بیشعور؟! فریاد
تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار
طعنها و کنایهها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص
از چه گروهى؟ از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم که حرف بسیار است. همه
اینها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه هاست، و برخورد
واقعى هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.