احمدزاده با فارس چه کرد که مردم استانداری را قفل کردند؟
گزارش وضعیت آن روزها و این روزهای شیراز؛برکناری سرپرست استانداری فارس فقط پس از گذشت 4 روز از انتصاب، و مقدمه چینی استقرار مجدد تیم مشایی در این استان، اعتراض مردم را برانگیخته، تا جایی که بر درب استانداری قفل زده اند که نمی گذاریم دوباره جریان انحرافی در این استان حاکم شود ...
مشرق- پس از آنکه روح الله احمدزاده استاندار جوان فارس، با نزدیک شدن به ملک زاده، مشایی و بقایی، بعنوان رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی منصوب شد، وزیر کشور روز دوشنبه دوم خرداد در حکمی عبدالله حسینی معاون عمرانی استاندار را به عنوان سرپرست استانداری منصوب کرد.
هنوز جوهر حکم حسینی که از افراد متعادل و مورد قبول در استانداری بود، خشک نشده بود که وزارت کشور روز جمعه 6 خرداد اعلام کرد که وی استعفا داده و فرهاد سجادی به عنوان سرپرست جدید استانداری فارس منصوب شده است؛ یعنی عملا حکم وزیر کشور برای عبدالله حسینی فقط 4 روز اعتبار داشت و وی در حقیقت برکنار و سجادی جایگزین او شده است.
بعد از انتصاب حسینی به سرپرستی، فشارهای فراوانی به وی وارد شد تا استعفا دهد، که با مقاومت حسینی روبرو شد. گفته می شود حسینی با مقاومت در برابر جریان انحرافی گفته است زیر بار استعفا و بله قربان گویی شما نخواهم رفت. به همین علت حسینی روز جمعه 6 خرداد از سرپرستی 4 روزه اش بر استانداری فارس برکنار شد و فرهاد سجادی جای او را گرفت. و جالب اینکه سایت استانداری فارس اعلام کرد که عبدالله حسینی استعفا داده است!
سایت استانداری فارس پس از تغییر سرپرست استانداری، خبر حکم انتصاب عبدالله حسینی که روز دوشنبه دوم خرداد منتشر کرده بود را حذف و حتی عناوین عبدالله حسینی در سخنرانی های این 4 روز که سرپرستی استانداری را بر عهده داشت، به عنوان معاون عمرانی تغییر داده است.
سجادی که همزمان معاون برنامه ریزی استانداری فارس نیز هست، بلافاصله پس از انتصاب احمدزاده به عنوان رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی، حوزه مسئولیت خود در شیراز را رها کرده و به همراه احمدزاده رهسپار تهران شده بود. (دو عکس زیر سجادی را به همراه احمدزاده در مراسم معرافه رئیس جدید میراث فرهنگی نشان می دهد)
سجادی همراه احمدزاده عازم تهران شده بود و با پست سرپرستی استانداری به شیراز بازگشت
به نظر می رسد لابی های احمدزاده که در حلقه دوستان نزدیک مشایی جای گرفته است، در کمتر از 3 روز سجادی را جایگزین حسینی کرده است.
* سجادی کیست؟
فرهاد سجادی که پیش از این رئیس دانشگاه آزاد تهران شرق (قیامدشت) بوده و مسئولیت معاونت برنامه ریزی استانداری فارس را بر عهده گرفته بود، در سال 88 و در بحبوحه درگیری شورای عالی انقلاب فرهنگی و متولیان دانشگاه آزاد، اظهارات جالب و قابل توجهی داشته است.
وی که خاستگاه خود را دانشگاه آزاد می داند، در بخشی از سخنان خود در مقابل تلاش رئیس جمهور و شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تغییر هیات امنا و رئیس دانشگاه آزاد گفته بود:
"متأسفانه در فضای غیرعقلانی و احساسی توام با تحجر و عصبیتی که به لحاظ سیاسی در جامعه ما وجود دارد تلاش تمامی کسانی که این افتخار (دانشگاه آزاد) را آفریدند نادیده گرفته شده و در فضای عمومی جامعه مطالبی عنوان می شود که سبب تشویش اذهان عمومی و انحراف از درک دقیق واقعیات موجود می گردد".
وی همچنین هجمه و تخریب دانشگاه آزاد را "ناجوانمردانه" دانست و افزود:
"باید دانشگاه آزاد اسلامی یک نهاد غیردولتی باقی بماند تا محلی برای رشد و تعالی انسانهای آزاد اندیش، متمدن، بافکر و دانش پژوه باشد؛ بنده از نزدیک در زمانهای مختلف دانشجویی، عضو هیئت علمی و هم اکنون به عنوان رئیس واحد تهران شرق شاهد تلاشهای خستگی ناپذیر و بی نظیر دکتر جاسبی ریاست دانشگاه آزاد اسلامی در توسعه آموزش عالی کشور بودم که با دست خالی و با پول مردم و بدون اتکا به درآمدهای نفتی و دولتی و با وجود مشکلات عدیده مأمن امن آموزشی و اشتغال را برای جوانان این مرزوبوم فراهم کرد".
سجادی در یکی دیگر از سخنان خود در همان مقطع تاکید کرده بود:
"آنچه ما امروز از دانشگاه آزاد اسلامی داریم مدیون زحمات مردان بزرگی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی و ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر جاسبی که از ابتدا در کنار این کاروان بزرگ تلاش بسیار کردند، هستیم".
اما این سرپرست تازه وارد استانداری فارس به این سخنرانی های بسته نکرد و در دوران استانداری احمدزاده، 2 بار با یک زمین خوار بزرگ که اخیرا جنجال فراوانی در رسانه ها برپا کرده، دیدار کرد و او را به عنوان سرمایه گذار مورد حمایت خود قرار داد.
گفتنی است روح الله احمدزاده نیز دانش آموخته دوره دکترا در دانشگاه آزاد و عضو هیات علمی دانشگاه تحت مدیریت هاشمی و جاسبی است.
* واکنش نماینده ولی فقیه در استان فارس
ساعتی پس از تغییر ناگهانی سرپرست استانداری، آیت الله ایمانی نماینده ولی فقیه در استان فارس، در خطبه های نماز جمعه شیراز از تغییر سرپرست استانداری فارس به شدت انتقاد کرد و خواستار جلوگیری از انتصاب های سیاسی شد.
وی در سخنان خود اظهار داشت:
"من به جناب وزیر کشور می گویم فارس بیش از دوماه است که در شرایط بلا تکلیفی به سر می برد فارس برای حل مشکلات عمرانی خود نگران آینده است. مدیران استان در زمان استاندار سابق دستشان به کار نمی رفت سئوال من از وزیر کشور این است که چگونه به یکی از معاونین استاندار حکم سرپرستی می دهید و بعد از چند ساعت حکمش را لغو کرده و به دیگری می دهید ؟ فارس که بازیچه نیست افرادی را بیاورند و دوران کار آموزی ببیند و سپر پرش افراد شود به استان رحم کنید. این استان خیلی عزیز و بالا است چرا قدر این استان با 5 میلیون نفر جمعیت و 14600 شهید و آن مفاخر عزیز وبالا را نمی دانید؟ چرا فارس ما باید بازیچه این و آن باشد من اخطار می دهم و من اهل این استان هستم پس سرنوشت این استان سرنوشت ماست نمی شود که این استان را مرتب بازی داد. نخبگان استان پیشنهاداتی را برای مدیریت ارشد استان داده اند چرا به پیشنهادات ایشان عمل نمی شود ؟ برای خدا و انقلاب و برای مردم آینده این استان مظلوم و زجر کشیده کارتان را درست انجام دهید"
* تجمع عصر جمعه در مقابل استانداری
پس از مواضع شفاف و قاطع نماینده ولی فقیه در استان، حوالی ساعت 18 عصر جمعه، صدها تن از مردم و دانشجویان در مقابل استانداری فارس تجمع کردند.
مردم شیراز در این تجمع با سردادن شعارهایی ضمن اعلام برائت از جریان انحرافی در استان، خواستار انتخاب استانداری شایسته و ولایتمدار، متوقف کردن روند نفوذ جریان انحرافی در عزل و نصب های استان، فصل الخطاب قراردادن حضرت آیت الله ایمانی نماینده محترم ولی فقیه شدند.
در این تجمع مردمی مردم شیراز در ضمن هوشیاری در برابر مسائل اصلی جهان اسلام و کشور، قاطعانه اعلام کردند که نخواهند گذشت این بار نیز یکی از سربازان مکتب ایرانی به ساختمان استانداری راه پیداکند.
در حاشیه تجمع نیز طوماری توسط مردم به محضر رهبر معظم انقلاب امضا شد.
مردم شیراز در پایان این تجمع به درب های استانداری قفل زدند تا در حرکتی نمادین مخالفت خود را با ورود مجدد جریان انحرافی به استانداری فارس اعلام کنند.
* صبح شنبه درب استانداری دوباره قفل شد
جمعی از مردم شیراز حوالی ساعت 6 صبح امروز (شنبه) نیز با حضور در مقابل درب اصلی استانداری، مجددا بر این درب قفل زدند.
مردم در اعتراض به سیاست های جریان انحرافی در استان فارس و عزل و نصب های قدرت طلبانه تیم مشایی که معطوف به انتخابات مجلس هشتم در حال صورت گرفتن است، در مقابل استانداری فارس تجمع کرده بودند.
اعتراضات در استان نسبت به جریان انحرافی در حال شدت گرفتن است و گفته می شود قرار است دانشجویان در مقابل درب استانداری فارس متحصن شوند تا هم مانع از ورود مجدد جریان انحرافی به استان خود شده و هم استانداری شایسته در این استان منصوب شود.
* احمدزاده با استان فارس چه کرد؟
روح الله احمدزاده کرمانی که زادگاهش تربت حیدریه است، تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه امام صادق سپری کرد و در همان دانشگاه مدیرکل پژوهشی شد در گزینش این دانشگاه نیز فعالیت کرد.
وی در انتخابات نهم ریاست جمهوری در سال 84 از مدیران ستاد احمد توکلی بود اما در دولت نهم پس از برقراری ارتباط با بخشی از اطرافیان رئیس جمهور، رئیس دانشکده خبر (وابسته به خبرگزاری ایرنا) شد.
حضور وی در دانشکده خبر و برخی اقدامات او که بارها تذکر دلسوزان را درپی داشت، جنجال های فراوانی برپا کرد تا اینکه او به عنوان رئیس مرکز آموزش وزارت کشور منصوب شد.
در همان هنگام و با فرارسیدن موسم انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال 88 ، احمدزاده معین استان فارس در ستاد حامیان دکتر احمدی نژاد شد و در حقیقت این اولین باری بود که پای احمدزاده به شیراز و استان فارس باز شد.
با پیروزی احمدی نژاد در انتخابات دهم، مجتبی ثمره هاشمی که ریاست ستاد حامیان احمدی نژاد را بر عهده داشت، احمدزاده را به عنوان گزینه تصدی استانداری فارس به رئیس جمهور معرفی کرد و او اواسط پاییز 88 به عنوان استاندار فارس منصوب شد.
احمدزاده که متولد سال 1357 است، پس از استاندار شدن، جوانترین استاندار کشور لقب گرفت.
با اینکه احمدزاده در سخنرانی های مختلف و یادداشت های خود، در جریان اصیل ارزشی و اصولی قابل ارزیابی بود و حتی انتقادات تندی علیه مشایی مطرح می کرد، اما پس از گذشت چندماه از تصدی در استان فارس، اوایل سال 89 به واسطه ارتباط با محمدشریف ملک زاده، به جریان جنجالی دولت نزدیک شد و کم کم با اسفندیار رحیم مشایی نیز ارتباط نزدیک برقرار کرد تا جایی که از تابستان 89 عملا به یکی از مبلغان مکتب مشایی تبدیل شد.
او در اکثر سخنانش می کوشید نظریات مشایی را تبیین و خود را از سربازان مکتب ایرانی بداند.
کم کم گرایش احمدزاده به مکتب ایرانی، او را از پیگیری دغدغه های اصلی استان باز داشت و عملا استاندار فارس بیش از آنکه درگیر فعالیت های عمرانی و دغدغه های اصیل مردم باشد، به دنبال سخنرانی در باب مکتب ایرانی، برگزاری جشن نوروز، برگزاری کنسرتهای موسیقی و جمع آوری طومار و امضا در حمایت از مشایی افتاد.
در همین اثنا، روابط احمدزاده با همه گروه های ارزشی و اصولگرای استان فارس تقریبا قطع شد و بسیاری از نیروهای ارزشی استان را از پست های دولتی برکنار کرد. حتی برخی از این افراد برکنار شده کسانی بودند که خود احمدزاده آنها را به عنوان نیروی ارزشی منصوب کرده بود.
زمزمه سخنان و اقدامات نسنجیده این استاندار جوان، کم کم در پاییز سال 89 در تهران نیز پیچید تا جایی که آیت الله جنتی در یکی از خطبه های نماز جمعه تهران درباره احمدزاده گفت:
"یک جوان را با کمترین تجربه مدیریتی، به عنوان استاندار یک استان بزرگ مهم و دارای مسائل اقتصادی و اختلافی میگذارند که تجربه مدیریتی نیز ندارد. آیا این درست است؟ آن وقت یک کسی این کار را بکند بدون اینکه مسوولیت داشته باشد و همه این کارها را پس و پیش کند. مگر حساب و کتاب درکار نیست؟ آن وقت باید حزباللهیها را که تسلیم نمیشوند، چه در میان مسوولان و چه اطراف خود، درو کرده و طرد کند.
ما سنگ حزبالله به سینه میزنیم و هرچه داریم از حزبالله داریم و خود ما هم اگر افتخاری داشته باشیم این است که اسم ما را به عنوان حزباللهی ثبت کند، اگر هر جا ببینیم حزبالله دارد تضعیف میشود ما در مقابل آن میایستیم و تحمل نمیکنیم".از اواخر سال 89 و اوایل سال 90 دیگر استان فارس تحمل حاشیه پردازی های استاندار خود را نداشت و دامنه دار شدن اعتراضات، عزیمت وی از استاندار فارس را قریب الوقوع کرده بود اما هیچکس نمی دانست که آیا او برکنار می شود یا اینکه با توجه به ورودش به جریان مشایی، ارتقا خواهد یافت.
در همین ایام بود که احمدزاده بازهم دست به تغییرات زد، تغییراتی که برخی از آنها روی "شیوه برکناری متکی" را هم سفید کرد. احمدزاده در یک روز چندین بخشدار و چند فرماندار را برکنار می کرد و یا گاهی فرستاده ای ویژه به شهرستانی می فرستاد و فی المجلس فرماندار را برکنار و فرد جدیدی در همان لحظه در اتاق فرماندار مستقر می شد. در انتصابها نیز هرکه تقرب بیشتری به جریان انحرافی از خود نشان می داد، به احمدزاده مقرب تر می شد.
همچنین احمدزاده به یکباره حکم پایان ماموریت 4 فرماندار را امضا کرد و در یک روز 15 بخشدار را برکنار کرد به گونه ای که حتی تا کنون فرمانداریهای شیراز، کوار، خرامه، استهبان، قیروکارزین، آباده، فیروزآباد، فراشبند، لامرد وپاسارگاد فرماندار ندارد و به وسیله سرپرست اداره می شود.
در ستاد استانداری فارس نیز معاونت مدیریت و منابع انسانی از آغاز دوران استانداری احمدزاده در آبان 1388 با سرپرست اداره شده و تاکنون 4 نفر سرپرستی این معاونت را عهده دار بوده اند. بقیه معاونت ها نیز حداقل دو بار دستخوش تغییرات شده است.
هم اکنون اداره کل های امنیتی، بحران، دفتر فنی، حراست، اجتماعی، ارزیابی و شکایات و اداری و مالی با سرپرست اداره می شود و در بقیه اداره کل ها نیز حداقل سه مورد جابه جایی در یک سال و نیم گذشته رخ داده است، یعنی مدت مدیریت هر مدیرکل حدود 6 ماه!
در شرایطی که استان فارس دیگر تاب تحمل استاندار و ناکارآمدیهای مدیریتی و اجرایی او را نداشت، بهطوری که حتی یکی از دلایل اصلی تصمیم نمایندگان برای استیضاح وزیر کشور برکنار نکردن احمدزاده بود (که با قول مساعد وزیر در این مورد و چند استان دیگر، طرح استیضاح منتفی شد)، وی بهعنوان معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی منصوب شد تا هم محترمانه از استان فارس جدا شود و هم فردی که بیشترین سینهچاکی را در حمایت از جریان مشایی کرده بود، در شرایط قحط الرجال موجود در این جریان حذف نشود.
و حالا ....
حالا دیگر استان فارس از سیاسی کاری و اقتادن مدیرانش در ورطه جریان انحرافی خسته است. استان فارس، استانداری می خواهد که نه به خاطر تقرب به مشایی یا بقایی بلکه با درنظر گرفتن تخصص، تعهد و دلسوزی اش استاندار شود.
استان فارس خسته است ...
خبرگزاری فارس: حمید بقایی اسناد رسمی منتشر شده درباره قرارداد 400 میلیارد تومانی مجتمع تالارهای بینالملی ایران-کیش به یک شرکت خانوادگی و پرداخت یک میلیارد و 200 میلیون تومانی توسط مشایی از محل یک مصوبه باطل شده به 30 شرکت و افراد را تکذیب کرد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، حمید بقایی در یک گفت و گوی اختصاصی با خبرگزاری دولت که البته بیشتر به یک یادداشت دستوری شبیه بود تا گفت و گوی یک خبرنگار، اسناد رسمی منتشر شده درباره قرارداد 400 میلیارد تومانی مجتمع تالارهای بینالملی ایران - کیش و پرداخت 1میلیارد و 200 میلیون تومانی از محل یک مصوبه باطل شده به 30 شرکت و نفر توسط مشایی را تکذیب کرد. فارس بار دیگر اسناد مورد استفاده در اخبار مربوطه را منتشر و قضاوت را به عموم واگذار می کند.
بیان چنین اظهاراتی در خبرگزاری رسمی دولت که از زمان مدیریت علی اکبر جوانفکر سطح آن به یک وبلاگ و سایت حامی مشایی و بقایی تنزل پیدا کرده، تعجب همگان را برانگیخته است. اخیرا نیز شاهد بودیم که وزیر ارشاد و دفتر مقام معظم رهبری رویکرد اخیر این خبرگزاری را در تحریف فرمایشات رهبری مورد نقد قرار دادند.
طی یکی دو هفته گذشته اسنادی رسمی از یک موافقت اصولی 400 میلیارد تومانی برای احداث مجتمع تالارهای بین المللی ایران - کیش منتشر شده بود که نشان می داد، این پروژه بهصورت ترک تشریفات مناقصه به شرکت خانوادگی یحیی فیوضی واگذار شده است، در حالی که طبق بند «و» ماده 28 قانون برگزاری مناقصات، ترک تشریفات مناقصه منوط به تأیید شورای اقتصاد، معاون برنامهریزی و وزیر اقتصاد است.
بقایی در حالی این سندهای امضا شده را تکذیب می کند که مدعی است، انتشار این اخبار به مایوس شدن سرمایه گذاران برای حضور فعال در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی ایران منجر می شود. البته بهتر بود آقای بقایی به این سوال پاسخ دهد که آیا انتشار اخبار مفاسد اقتصادی سرمایه گذاران را فراری می دهد یا اقدام به مفاسد اقتصادی.
در ضمن به حمید بقایی متذکر می شویم که گویی توجهی به متن پیام 8 ماده ای مقام معظم رهبری در خصوص مبارزه با مفاسد اقتصادی نداشتند که در بند 2 آن فرمودند: " ممکن است کسانى بخطا تصور کنند که مبارزه با مفسدان و سوءاستفاده کنندگان از ثروتهاى ملى، موجب ناامنى اقتصادى و فرار سرمایهها است. به این اشخاص تفهیم کنید که به عکس، این مبارزه موجب امنیت فضاى اقتصادى و اطمینان کسانى است که مى خواهند فعالیت سالم اقتصادى داشته باشند. تولید کنندگان این کشور، خود نخستین قربانیان فساد مالى و اقتصاد ناسالم اند. "
بقایی در گفت و گوی خود با خبرگزاری رسمی دولت تصریح می کند: «من به صراحت عرض می کنم خبر انعقاد قرارداد سازمان منطقه آزاد کیش به مبلغ 450 میلیارد تومان اساسا دروغ است و اصلا چنین قراردادی وجود خارجی ندارد.»
این در حالی است که فی الواقع قرارداد 450 میلیارد تومانی وجود خارجی ندارد و اسناد رسمی که در این باره منتشر شده است، مربوط به یک موافقت اصولی 400 میلیارد تومانی است که همینگونه هم در خبرگزاری فارس منعکس شده بود.
همچنین در حالی بقایی اصل این موافقت نامه را تکذیب می کند که پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور امروز در باره این قرارداد گفت: در پرونده دیگری قرار بود در کیش در زمینهای بزرگی تالارهای بین المللی ساخته شود، فرآیند این تالار طولانی بوده و قرار بر این شد چنین پروژه ای ادامه پیدا نکند ولی بعد از مدتی قراردادی یک طرفه به پیمانکار داده شد تا شروع به ساخت و ساز در این زمینها بکند. آن قرارداد هم بدون برگزاری مناقصه به شرکتی که میزان توانایی آن هم برای ما نامعلوم است با رقم بیش از 450 میلیون یورو داده شد.
پورمحمدی افزود: برآورد ما این است که یک سوم این مبلغ زیاد است. البته این پروژه در زمانی که مراحل ابتدایی را می گذراند متوقف شد و خوشبختانه پولی دست به دست نشد.
حمید بقایی در بخش دیگری از این یادداشت سفارشی برای خبرگزاری دولت در حالی اسناد رسمی مربوط به پرداخت 1 میلیارد و 200 میلیون تومانی توسط مشایی از محل یک مصوبه باطل شده را تکذیب می کند که در ادامه به ناچار مجبور به تائید این مساله می شود و برای فرار از یک اقدام غیر قانونی مدعی می شود که مصوبه دیوان عدالت اداری مبنی بر ابطال مصوبه دولت عطف به ماسبق نمی شود.
بقایی در ادامه مدعی می شود که پرداخت 6 میلیون تومانی به خانم ثقه الاسلامی رییس کاخ موزه گلستان بابت حقوقش بوده، در حالی که در سند رسمی منتشر شده عنوان پاداش تصریح شده است.
خبرگزاری فارس برای روش شدن افکار عمومی درباره تکذیبه های بقایی بار دیگر گزارشها و اسناد رسمی در این باره را منتشر می کند و قضاوت دراین باره را مردم واگذار می کند.
*پروژه 400 میلیارد تومانی سالن اجلاس کیش با ترک تشریفات به خانواده فیوضی واگذار شد
در حالی پروژه 400 میلیارد تومانی تالارهای بین المللی ایران - کیش بهصورت ترک تشریفات مناقصه به شرکت خانوادگی یحیی فیوضی واگذار شده که طبق بند «و» ماده 28 قانون برگزاری مناقصات، ترک تشریفات مناقصه منوط به تأیید شورای اقتصاد، معاون برنامهریزی و وزیر اقتصاد است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، پروژه 400 میلیارد تومانی مجتمع تالارهای بینالملی ایران - کیش طبق توافقی سه نفره با حضور اسفندیار رحیممشائی، حمید بقایی و ابراهیم عزیزی در تاریخ سوم تیر ماه سال 89 به صورت ترک تشریفات به شرکت فیاک کیش با مدیریت یحیی فیوضی واگذار شد که بر اساس قانون ترک تشریفات این اقدام روال قانونی را طی نکرده است.
بنابر بند «و» ماده 28 قانون برگزاری مناقصات، رئیس جمهور نیز به تنهایی حق صدور دستور ترک تشریفات مناقصه را ندارد و ترک تشریفات مناقصه «منوط به تأیید شورای اقتصاد و پس از آن منوط به تأیید هیأتی مرکب از رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور (دبیر هیات)، وزیر امور اقتصادی و دارائی و بالاترین مقام مذکور در بند (ه) خواهد بود».
در این موافقتنامه اصولی تصریح شده است، که همزمان با مبادله این موافقتنامه مبلغ 5 میلیارد تومان به شرکت طرف قرارداد پرداخت شود. این در حالی است که در این زمان هنوز پروژه مراحل قانونی از طریق ترک تشریفات را طی نکرده است.
به گزارش فارس، شرکت فیاک کیش با مدیریت خانواده فیوضی یوسفی (یحیی، رییس هیات مدیره، پانتهآ، نایب رییس هیات مدیره) در تاریخ اول تیر 1389 به ثبت می رسد و موافقت اصولی مذکور دقیقاً 2 روز بعد به ارزش 400 میلیارد تومان برای این شرکت امضا می شود.
در متن موافقتنامه اصولی واگذاری این پروژه که فارس به نسخهای از آن دست یافت، آمده است: با توجه به تصمیم نمایندگان ویژه رئیس جمهور آقایان اسفندیار رحیم مشایی، ابراهیم عزیزی و حمید بقایی در خصوص اجرای پروژههای مجتمع تالارهای بینالملی ایران - کیش و جزیره کیش و با عنایت به صورتجلسهها و توافقات انجام شده در تاریخهای 1389/2/18 تا 1389/3/9 با حضور افراد یادشده به صورت ترک تشریفات مطابق قانون برگزاری مناقصات و واگذاری مسئولیت اجرای پروژه مذکور به سازمان منطقه آزاد کیش، موافقتنامه حاضر در محل مرکز امور مناطق آزاد تجاری - صنعتی و ویژه اقتصادی میان سازمان منطقه آزاد کیش و نمایندگی آقایان محمدعلی محبی، فریدون انتظاری و حسین فاضلی به نشانی کیش سازمان منطقه آزاد به عنوان کارفرما و شرکت FIAC کیش به شماره ثبت 8385 به نمایندگی آقای یحیی فیوضی یوسفی رئیس هیئت مدیره و به نشانی: کیش - برج صدف، طبقه سوم، واحد 301 صندوق پستی شماره 3، به عنوان پیمانکار EPC منعقد گردیده است.
به گزارش فارس بندهای این موافقتنامه اصولی به شرح زیر است:
1. توافق گردید فضاهای مورد نیاز پروژه اجلاس به شرح جدول پیوست از سوی FIAC به صورت طراحی، مهندسی، مدیریت، تامین تجهیزات، ملزومات و مصالح و ساخت به صورت (EPC) اجرا گردد. (پیوست شماره یک)
تبصره 1: برنامه فیزیکی پروژه، فضاها و احجام و سایت پلان کلی پروژه براساس جدول کلاً به تأیید کارفرما رسیده و به عنوان مصوبه این توافقنامه تلقی میگردد. (پیوست دو)
تبصره 2: کلیه قیمتهای مندرج در جدول پیوست شماره 3 پایه انعقاد قرارداد به صورت کلید در دست (turn key) بوده و پیمانکار EPC متعهد میگردد پیشنویس قرارداد کامل و پیوستهای آن را طبق استانداردهای بینالمللی ظرف مدت 30 روز برای مبادله ارائه نماید. مفاد قرارداد با توافق طرفین نهایی خواهد شد. (پیوست سه)
تبصره 3: نظر به اینکه اسناد اجرایی این پروژه در حال تکمیل میباشد مشخصات و نقشههای تفصیلی و اجرایی و برآورد آن در انطباق با کاربریها به موازات عملیات اجرایی تهیه و ارائه خواهد شد.
2. مدت زمان اجرای پروژه 25 ماه از زمان پرداخت پیشپرداخت موضوع بند 5 تعیین گردیده و پیمانکاران EPC با علم به شرایط جغرافیایی و محیطی کیش متعهد میگردد پروژه را ظرف مدت مقرر قابل تحویل نماید. در صورت تاخیر، تاخیرات حاصله موجب پرداخت خسارت به ازای هر روز معادل 1.000.000.000ریال از سوی پیمانکار EPC به کارفرما خواهد بود و متقابلاً کارفرما متعهد میگردد به ازای هر روز تسریع در تحویل پروژه مبلغ 1.000.000.000 ریال به عنوان پاداش به پیمانکار EPC پرداخت نماید.
3. پیمانکار EPC مکلف به تسلیم تضمینهای مورد نظر کارفرما میباشد. نوع و میزان این تضمینها در قرارداد اصلی تعیین خواهد شد.
تبصره: کلیه پرداختهای پروژه براساس پیشرفت فیزیکی خواهد بود و تاخیرات پیشامده در پرداخت از طرف کارفرما به پیمانکار EPC عینا موجب افزایش در مدت زمان تحویل پروژه خواهد بود.
4. کنترل پیشرفت برنامه فیزیکی جهت پرداخت ها به پیمانکار EPC و نظارت بر عملیات موضوع موافقتنامه به عهده مدیر پروژه تاییدشده از سوی کارفرما خواهد بود که مکلف به تصمیمگیری است.
5. مقرر شد به منظور راهاندازی پروژه و سفارش ساخت کمپ استقرار کارگران و پرسنل پروژه و نیز استقرار قسمتی از تجهیزات در کارگاه و تسطیح سایت یکصد هکتاری، مبلغ پنج میلیارد تومان همزمان با مبادله موافقتنامه حاضر در مقابل اخذ تضمین معتبر پرداخت گردد. تضمین مذکور پس از اجرای کامل تعهدات و تأیید اسناد هزینه تا سقف مبلغ مذکور مسترد میگردد. در صورتی که به هر علتی قرارداد اصلی منعقد نگردد، هزینههای انجام گرفته توسط پیمانکار تسویه و نامبرده مکلف به استرداد وجوه باقیمانده میباشد.
6. مقرر شد کارفرما در چارچوب قوانین و مقررات منطقه آزاد کیش اقدامات لازم را برای اخذ روادید و مجوزهای کار برای کارکنان خارجی و نیز تسهیلات برای ترخیص از گمرک و سایر مواردی که پیمانکار به کارفرما اعلام مینماید، فراهم نماید.
7- در صورت بروز اختلاف در تفسیر یا اجرای این موافقتنامه، با رعایت اصل 139 قانون اساسی نظر داور منتخب دبیر شورای هماهنگی آزاد تجاری - صنعتی ویژه اقتصادی به عنوان داور مرضی الطرفین مورد قبول طرفین خواهد بود.
8. نشانیهای مندرج در صدر قرارداد اقامتگاه قانونی طرفین تلقی و ارسال هرگونه اوراق از طریق پست یا مرجع قضایی یا فاکس یا ایمیل به منزله ابلاغ به طرفین تلقی میگردد. تاریخ ابلاغ از طریق پست یا مرجع قضایی تاریخ تأییدشده توسط مراجع مذکور و تاریخ ابلاغ از طریق فاکس یا ایمیل اولین روز غیرتعطیل بعد از تاریخ ارسال فاکس یا ایمیل خواهد بود.
9. جزئیات اجرای پروژه و تعهدات و اختیارات طرفین و سایر روابط قراردادی متعاقباً و در قرارداد EPC تعیین خواهد گردید. ضمنا هرگونه قرارداد قبلی تنظیم شده بین پیمانکار و وزارت مسکن یا سایر دستگاههای ذیربط تعهدی برای کارفرمای حاضر ایجاد نمیکند.
به گزارش فارس، در پیوستهای این موافقتنامه اصولی جزئیات پروژه و برآورد هزینه آن به شرح زیر آمده است:
- ساختمان اجلاس به مساحت 36 هزار متر مربع و هزینه 107 میلیارد و 586 میلیون تومان
- هتل 5 ستاره و مبلمان به مساحت 25 هزار متر مربع و هزینه 53 میلیارد و 47 میلیون تومان
- رستوران و مرکز خرید ( به همراه تجهیزات و مبلمان) به مساحت 5850 متر مربع و هزینه 17 میلیارد و 482 میلیون تومان
- کلوپ ساحلی مارینا و مبلمان به مساحت 900 متر مربع و هزینه 2 میلیارد و 429 میلیون تومان
- مجموعه دفاتر اداری و تجاری و هتل ( فقط سازه و پوسته بیرونی) به مساحت 100 هزار متر مربع و هزینه 51 میلیارد و 91 میلیون تومان
- مجموعه ویلایی و مبلمان ( 200 ویلا، مساحت متوسط 320 متر مربع) به مساحت 64 هزار متر مربع با هزینه 101 میلیارد و 798 میلیون تومان
- ساختمانهای جانبی ( ساختمان های وابسته، انتظامات، نمازخانه، نگهبانی، پزشکی، آتشنشانی و خدمات) به مساحت 3500 متر مربع و هزینه 3 میلیارد و 711 میلیون تومان
- پارکینگ ( برای 300 اتومبیل) به مساحت 13 هزار متر مربع با هزینه 7 میلیارد و 519 میلیون تومان
- مارینا با هزینه 5 میلیارد و 784 میلیون تومان
- باغ ایرانی، محوطه سازی و پارکینگ محوطه به مساحت 140 هزار متر مربع و با هزینه 14 میلیارد و 845 میلیون تومان
- عملیات زیربنایی و مولدهای برق و آبشیرینکن با هزینه 34 میلیارد و 704 میلیون تومان
به گزارش فارس، آگهی تاسیس شرکت فیاک کیش (با مسئولیت محدود) ثبت شده بهشماره 8385 شماره1197/41/89/ک.ح. به شرح زیر در روزنامه رسمی کشور درج شده است:
خلاصه اساسنامه و شرکتنامه شرکت فوق که در تاریخ 1/4/1389 تحت شماره 8385 در این اداره به ثبت رسیده جهت اطلاع عموم بهشرح ذیل در روزنامه رسمی و کثیر الانتشار آگهی میشود.
1ـ موضوع شرکت: ارائه خدمات مشاوره، مهندسی، طراحی، نقشهبرداری، مطالعات ژئوتکنیک و مطالعات ساخت و ساز، تأسیسات زیربنایی توسعه پایدار، راه و بنادر و فرودگاه ب) مدیریت قراردادها و مدیریت اجرا و ساخت پ) نظارت و ساخت و ساز اماکن مسکونی، اداری و تجاری، سیاحتی و ساخت بنادر، اسکله، فرودگاه و ساخت تاسیسات زیربنایی از جمله تالارها و هتلها و معماری، باغسازی و مناظر و مرایا و غیره ث) طراحی داخلی و اجرا و امور گرافیکی س) طراحی و اجرای امور تاسیساتی مربوط به ساختمان از قبیل مکانیکی و برق ج) مطالعات و طراحی سامانه مدیریت هوشمند ساختمان (BMS) و انرژیهای تجدیدپذیر (CCHP) و انرژیهای نو چ) خرید و فروش، واردات و صادرات و توزیع مصالح ساختمانی، ماشینآلات، تجهیزات و غیره د) خرید و فروش سهام سایر شرکتها و بهطور کلی مشارکت و انعقاد قرارداد با اشخاص حقیقی و حقوقی داخلی و خارجی ر) شرکت در مناقصات و مزایدات ز) انجام کلیه امور خدماتی و رایانهای و خدمات شبکه و IT ص) ترخیص کالا از گمرکات داخلی و خارجی ض) اخذ وام و تسهیلات از بانکها و موسسات مالی و اعتباری و گشایش اعتبارات اسنادی ط) بهطور کلی انجام کلیه امور بازرگانی و خدماتی که به نحوی با موضوع شرکت مرتبط بوده و باعث سوددهی خواهد شد.
2ـ مرکز اصلی شرکت: جزیره کیشـ برج صدفـ طبقه سومـ واحد 301ـ صندوق پستی شماره 3
3ـ میزان سرمایه شرکت: مبلغ 000/000/10 ریال.
4ـ مدت اعتبار شرکت: از تاریخ ثبت بهمدت نامحدود.
5ـ مدیران شرکت: آقای سیداحمد موسویبجنوردی (خارج از شرکا) به سمت مدیرعامل، آقای یحیی فیوضییوسفی به سمت رئیس و عضو هیئتمدیره، خانم پانتهآ فیوضییوسفی به سمت نایب رئیس و عضو هیئتمدیره برای مدت نامحدود انتخاب شدند.
6ـ دارندگان حق امضا: کلیه اسناد و اوراق بهادار و تعهدآور شرکت از قبیل چک، سفته، بروات و قرارداد عقود اسلامی و نامههای عادی و اداری با امضای رئیس هیئتمدیره به تنهایی (با حق توکیل به غیر) همراه با مهر شرکت معتبر میباشد.
*حاتمبخشی یک میلیارد و 200 میلیون تومانی مشائی بهاستناد یک مصوبه باطلشده
رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی در سال 86 بیش از یک میلیارد و 200 میلیون تومان از محل یک مصوبه باطلشده در 30 محل هزینه غیرقانونی کرده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، اسفندیار رحیم مشائی رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی در سال 86 با ارسال نامهای به ذیحساب و مدیرکل امور مالی و درآمد این سازمان فهرستی را ارائه می کند و به استناد تصویبنامه شماره 132112 - ت 37332 هـ مورخ 86.3.19 دستور می دهد مبلغ 12 میلیارد و 587 میلیون ریال از محل مانده مصرفنشده و سنواتی سازمان به برخی شرکتها و افراد که نام آنها در فهرست یادشده آمده است، پرداخت کند.
در حالی مشائی دستور هزینه از محل مانده مصرفنشده و سنواتی سالهای 84 و 85 سازمان میراث فرهنگی را می دهد که مصرف اعتبارات هزینهای هر دستگاهی در هرسال تا پایان فروردین ماه سال بعد و اعتبارات طرح تملک داراییها تا پایان خردادماه سال بعد قانوناً قابل مصرف است و الباقی وجوه مصرفنشده اعتبار مالی باید به خزانه برگشت شود.
به این ترتیب هزینه کردن مانده مصرفنشده و سنواتی سالهای 84 و 85 این سازمان در سال 86 غیرقانونی است.
ولی ظاهراً رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی برای اینکه جنبه قانونی به این کار بدهد، اجازه این کار را شخصاً از دولت می گیرد و هیأت وزیران در تاریخ اول خرداد سال 86 به وی اجازه میدهد کلیه مانده وجوه مصرفنشده اعتبارات هزینهای و طرح تملک داراییهای سرمایهای سنواتی انتقالی در تراز نهایی سالهای مالی 1384 و 1385 سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در حسابهای بانکی سازمان یادشده تابع مقررات مالی و معاملاتی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی بوده و حسب تشخیص رئیس سازمان یادشده هزینه شود.
این در حالی است که این مصوبه هیئت وزیران به دلیل مغایرت با مواد 63 و 64 قانون محاسبات عمومی توسط دیوان عدالت اداری لغو شده است.
به گزارش فارس، در ماده 63 قانون محاسبات عمومی تصریح شده است، کلیه اعتبارات جاری و عمرانی (سرمایه گذاری ثابت) منظور در قانون بودجه کل کشور تا آخر سال مالی قابل تعهد و پرداخت است و مانده وجوه اعتبارات مصرفنشده هر سال باید حداکثر تا پایان فروردین ماه سال بعد به خزانه برگشت داده شود.
بررسی جزئیات 30 فرد یا شرکت و سازمانی که از این محل منابعی دریافت کردند حاکی است، پاداش 67 میلیون ریالی به خانمی به نام صدر ثقة الاسلامی اعطا شده است. همچنین برداشت ارزی 4 میلیاردی ردیف 20 معلوم نیست در مورد کدام پرونده حقوقی بینالمللی است و مربوط به کدام سال است و چرا از محل اعتبار مربوطه هزینه نشده تا مجبور نباشند از محل مانده اعتبار مصرفنشده، هزینه بگیرند.
ضمن اینکه کل این هزینهها اگر تعهد قانونی هستند میبایستی از محل اعتبار مصوب و طبق موافقتنامه بودجه سازمان به هزینه گرفته می شدند. اگر تعهدی مازاد بر اعتبار هستند که اصلاً از هیچ محلی قابل هزینه کردن نیستند. صرف وجود اعتبار دلیل خرج نیست و هر هزینهای بایستی از محل خود به هزینه گرفته شود آن هم در سال مربوط به خود نه به هزینه سنوات بعد.
شنیده ها حاکی است، مانده اعتبار مصرف نشدهای که این 12 میلیارد از محل آنها هزینه شده فقط در 2 سال 84 و 85 بیش از 300 میلیارد ریال است که به جای واریز به حساب خزانه نزد سازمان باقی مانده است.
به گزارش فارس، جزئیات پرداخت مبلغ 12 میلیارد و 500 میلیون تومانی به دستور اسفندیار رحیم مشایی به شرح زیر است:
ارقام به ریال است
1- قرارداد سازمان نقشه برداری - 15.290.385 ریال
2- قرارداد سازمان نقشه برداری - 52.260.622
3- قرارداد سازمان نقشه برداری - 51.492.008
4- قرارداد موسسه موجخیز نصر - 195.000.000
5- قرارداد میراث آریا - 16.982.600
6- قرارداد میراث آریا - 194.040.000
7- قرارداد آقای محمدعلی روستایی - 27.540.000
8- قرارداد خانم مهری شریعتی مقدم - 17.000.000
9- قرارداد مهندسین مشاور ماد مهر - 99.000.000
10- قرارداد مهندسین مشاور نقشه برداری - 99.272.794
11- قرارداد مهندسین مشاور نقشهبرداری - 61.229.402
12- قرارداد محمدحسین ارسطوزاده - 52.711.806
13- قرارداد امیرپیروز وقوثی - 9.600.000
14- قراردادهای معاونت فرهنگی و ارتباطات - 3.562.640.000
جمع قراردادها- 4.540.070.670
15- (تاکسی سرویس تک) هتل لاله - 58.600.000
16- آژانس تذرو - 14.968.000
17- آژانس تذرو - 48.356.000
18- شرکت هوایی آپادانا - 3.463.000
19- هتل بزرگ تهران - 28.846.226
20- برداشت ارزی پروندههای حقوقی بینالمللی - 4.115.100.000
21- کمکهزینه ازدواج فرزند آقای تاتار - 1.840.000
22- حق لباس کارکنان در 6ماهه دوم- 214.707.800
23- حق شیر عدهای از کارکنان در 6ماهه دوم - 96.226.000
24- قراردادهای آموزش سازمان پیشاهنگی ایران - 72.000.000
25- نگهداری و تعمیر ساختمان حج و زیارت - 464.890.462
26- پاداش خانم صدر ثقة الاسلامی - 67.000.000
27- حقوق و مزایای کارکنان - 711.298.592
28- کارکنان پروژه نجاتبخش ارک بم - 450.000.000
29- مرکز آموزش عالی - 500.000.000
30- قرارداد پژواک میراث آریا - 1.250.000.000
جمع متفرقه 8.047.105.992
جمع کل اسناد سنواتی رسیدگی شده 12.587.176.662
علی شکوری راد، از چهره های اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، در گفت وگویی با یک نشریه دانشجویی تازه ترین ارزیابی های اصلاح طلبان حامی محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران را از جنبش سبز شرح داده است.
آقای شکوری راد که به عنوان یکی از سخنگویان معترضان پس از انتخابات شناخته می شود، در توضیح موضع اصلاح طلبان در برابر مناقشه اخیر در درون جبهه اصولگرایان نیز گفته است که اصلاح طلبان به هیچ یک از جناح های اصولگرا نزدیک نخواهند شد.
آقای شکوری راد همچنین گفته های مطرح شده در باره نزدیکی اصلاح طلبان به اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر رئیس جمهوری ایران را رد کرده و گفته است که این جریان، ارتباطی با اصلاح طلبان ندارد.
به گفته این عضو جبهه مشارکت، آنچه اکنون در مورد طیف های نزدیک به آقای احمدی نژاد دیده می شود، "اتحاد تاکتیکی بین اپوزیسیون ضد نظام و طیف نیروهای نزدیک به آقای احمدی نژاد است."
آقای شکوری راد گفته است که ترکیب نیروهای اجتماعی و سیاسی که در جنبش سبز حضور دارند، وسیع تر از نیروهایی است که در جنبش اصلاحات ایران در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی در جنبش اصلاحات حضور داشتند.
اما به گفته آقای شکوری راد، با وجود تنوع گرایش ها در جنبش سبز، این گرایش ها مزاحم یکدیگر نیستند و به همین دلیل جنبش سبز از انسجامی بیش از جنبش اصلاح طلبی در زمان آقای خاتمی برخوردار است.
با این وجود آقای شکوری راد از این که جریان های رادیکال یا تندرو فضای رسانه ای را در دست دارند ابراز نگرانی کرده است.
آقای شکوری راد گفته است که فضای رسانه ای در دست "رادیکال ها" و "خارج نشینان" است.
او در ارزیابی از شرایط رسانه ای گفته است: "گفتمان رادیکال توسط رادیکالها تولید میشود ولی توسط بدنه اجتماعی جنبش خیلی مورد اعتنا قرار نمیگیرد."
به گفته این عضو ارشد جبهه مشارکت، گفتمان رادیکال یا تندرو بیشتر از طریق رسانه هایی در خارج از کشور تولید می شود که سخنگویان جنبش سبز نیستند.
آقای شکوری را جناح های تندرو در حاکمیت ایران را متهم کرده است که با بستن رسانه های داخلی و محدود کردن آزادی بیان در کشور، عمدا امکانی را فراهم می کنند که به جای نظرات رهبران اصلاحات در درون ایران، مخاطبان ایرانی از فضای رسانه ای خارج از کشور استفاده کنند.
به گفته آقای شکوری راد جناح های تندرو در حاکمیت ترجیح می دهند که بیشتر حرف مخالفان رادیکال حکومت شنیده شود.
تلاش برای شکل دادن رهبری جدید در داخل ایران
اظهارات آقای شکوری راد توضیحی تلقی می شود در باره دلایل موضع گیری های اخیر جبهه مشارکت، تشکل اصلی اصلاح طلبان در ایران و سخنان اخیر آقای خاتمی که بحث های گسترده ای را در میان معترضان پس از انتخابات و مخالفان دولت ایران برانگیخت.
بر اساس سخنان آقای خاتمی، اصلاح طلبان در ایران به این نتیجه رسیده اند که باید از دادن شعار های تند خودداری کنند.
آقای خاتمی گفته است: "اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود، و ملت هم بر ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می گذرد."
آقای شکوری راد در گفت و گوی اخیر خود که روز پنجشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۰ در سایت کلمه بازنشر شده است، از شرایطی حمایت کرده است که پیش از این توسط آقای خاتمی برای حل بحران سیاسی در ایران و شرکت در انتخابات آینده پیشنهاد شده بود.
آقای شکوری راد در مهرماه سال ۱۳۸۹ بازداشت شد و در مهرماه به قید وثیقه آزاد شد.
در آن زمان سایت های خبری نزدیک به معترضان نوشتند که آقای شکوری راد با وساطت آیت الله موسی شبیری زنجانی، از مراجع تقلید در قم، نزد آقای خامنه ای آزاد شده است.
سخنان آقای شکوری راد که عضو شورای راهبردی انتخابات در جبهه مشارکت بوده است، نشان می دهد که رهبران اصلاح طلبان در ایران می خواهند در شرایطی که میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو رهبر عمده معترضان همچنان در بند هستند، سعی کنند تا نیروهای فعال در جنبش را از شعارهایی محافظت کنند که شعارهای رادیکال می نامند.
در بیان زمینه تاریخی، آقای شکوری راد به رادیکال شدن جریان اصلاحات در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی اشاره کرده و گفته است که در آن زمان "ژورنالیست ها و تشکل های دانشجویی" باعث رادیکال شدن شعار ها و مطرح شدن شعار عبور از خاتمی شدند.
آقای شکوری راد در تفاوت میان روزنامه نگاران و سیاستمداران گفته است: "روزنامهنگار حرفهای درست و قشنگ میزند، کاری ندارد که نتیجه چه میشود. ولی سیاستمدار حرف را ناظر بر نتیجه میزند. ما در دوره اصلاحات غلبۀ هژمونی ژورنالیست ها بر سیاستمداران را داشتیم. آنها بودند که فضا را شکل میدادند و سیاستمدارها مجبور بودند که در آن فضا حرکت کنند. این اشتباه بود و اگر چه در ابتدا به حرکت شتاب داد، ولی همین شتاب بعدها بیشترین ضربه را به اصلاحات وارد کرد."
حالا آقای شکوری راد می گوید که رادیکالیسم ممکن است جنبش سبز را هم به مخاطره بیاندازد.
به گفته آقای شکوری راد، "جنبش سبز پیروزیاش را در حذف طرف مقابل تعریف نکرده است، بلکه در تعامل با طرف مقابل برای دستیابی به یک حداقلهایی تعریف کرده است. اینها امید میدهد که جنبش به پیروزی برسد. اگر جنبش به سمت رادیکالیسم سوق پیدا کند احتمال شکستش هم افزایش پیدا میکند."
تقلب در انتخابات و جریان انحرافی
آقای شکوری راد در بخش دیگر از گفت وگوی خود، بار دیگر به نوعی ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کرده و بروز تقلب را به جریانی نسبت داده است که اکنون از طرف اصولگرایان "جریان انحرافی" نامیده می شود.
به گفته آقای شکوری راد، "آنچه در انتخابات ۸۸ مورد اعتراض و انتقاد قرار گرفت، همهاش توسط همین طیف صورت گرفته است... اینها از یکی دو سال پیش شروع کردهاند به حرفهایی که بتوانند از بدنه جنبش سبز نیرو جذب کنند. آنها دیدند که جنبش سبز یک طیفی از نیروهاست که از مرز اصولگراها شروع میشود و تا بعضی طیف های اپوزیسیون را در بر میگیرد. نه اینکه اینها با هم ائتلاف کرده باشند، اینها مجموعه ای هستند که خودشان را وصل میکنند به جنبش سبز."
این اظهار نظرها نشان می دهد که اصلاح طلبان در ایران می خواهند هم بر مرزبندی خود با جناح های اصولگرا تاکید کنند و هم به پرسش هایی پاسخ دهند که ممکن است برای معترضان انتخاباتی و مخالفان دولت پیش آید.
آقای شکوری راد گفته است که اصلاح طلبان امکانات زیادی در اختیار ندارند که بتوانند پیام خود را به بدنه جنبش برسانند، اما در عین حال "گوش بدنه جنبش" به پیام رسانه های محدود نزدیک به رهبران جنبش "حساس" است.
ماجرای دکتر شریعتی و شاگردش که مامور شکنجه اش بود!
استاد (محمدتقی) شریعتی می گفت: علت این که علی در بعضی موارد اشتباه می کند، این است که در خارج تحصیل کرده،حوزه که نبوده.یکی سؤال کرد: الآن کسی هست که از دکتر علی بالاترباشد؟ استاد شریعتی گفت: ای بله (با تاکید): علی. سؤال کرد: کدام علی؟ گفت: سیدعلی خامنه ای،...دکتر معتقد بود، بیشتر کسانی که با او مخالفند، اصلا او و کتابهایش را نمی شناسند. خود او نقل می کرد: در منا و عرفات کسی بود به من فحش می داد. به او گفتم: دکتر را می شناسی؟ گفت: نه. گفتم:...
"آینده"، سرویس فرهنگی: حاج حسین مزینانی از اقوام دکتر شریعتی و هم صحبت او در ایام حضور در روستای مزینان، خاطراتی بویژه از آخرین روز های حضور وی در این روستا بیان می کند که شنیدن آن خالی از لطف نیست.
به علت نزدیکی سن، هم صحبت و انیس ایشان بوده ، بنا به گفته خودشان حدود هفت یا هشت سال کوچکتر از دکتر بود. دکتر هر گاه به مزینان می آمد، بخشی از اوقات خود را در کنار یکدیگر گذرانده و در روستا می گشتند و صحبت می کردند. ایشان با حافظه خوبی که دارند خاطرات زیادی از دکتر در ذهن دارند. دکتر در اواخر زندگانی بیشتر به مزینان رفت و آمد داشته است و احتمالا در آنجا پنهان می شده است. ویژگی های بارز دکتر که می توان به آن اشاره کرد و در جای جای این گفتگو به آن اشاره شده است، سادگی، بی تکلفی و آرامش دکتر است.
وی در بخشی از خاطراتش به پیام بهارستان می گوید:
یک استاد محمدی بود، یک بار آمد نشست، گفت: علی آقا تو الآن 300 تومن می گیری خانمت هم در آمد دارد، چه کار داری سر به سر این مردکه(منظورش شاه بود) گذاشته ای؟ دکتر گفت: چقدر از خدا ممنون بودم اگر کله تو بر سر من بود، راحت بودم. بعد که رفت، گفت: خوب! من به این چه آدم چه بگویم؟
همیشه از امدادهای خداوند می گفت و اینکه خداوند اگر بخواهد کمک انسان می کند. می گفت: من در همان زندان که هستم خدا کمک می کند.
خودش می گفت: در زندان بودم یکی از شاگردانم زندانبان بود. مرا می بردند برای بازجویی و به اصطلاح نصیحت می کردند که ای دکتر بیا بساز. یکی از روزها وقتی زندان بودم سرهنگی آمد برای شکنجه، نگاه کرد به ما، دیدم رنگش زرد شد. بی حال شد. گفت: شما شریعتی نیستی؟ گفتم چرا. گفت: خاک بر سر من، من مامورم برای شکنجه شما، حالش بد شد. شبانه آمد پیش ما و گفت: آقای دکتر ما چه کار کنیم، من را نصیحت کرد و گفت: می خواهم استعفا بدهم ولی تا شما باشی من هستم و سفارش مرا کرده بود. به من می گفت که شما از کجا زندگی می کنی و در آمدت از کجاست؟ گفتم از ثروت پدرم. گفت: ما ثروت پدر شما را بررسی کردیم، چیزی ندارید. گفتم: شما نمی دانید ثروتم کجاست. تعجب کردند. بعد گفتم: ثروت پدر من قناعت است، دستم را که دراز کردم باید پایم را جمع کنم. دستم را نگاه می دارم تا پایم آزاد شود. به هر حال هر جا می رفت یک آشنا پیدا می کرد.
حاج عبد الرضا حجازی، کی باور می کرد او ساواکی از کار در آید. ماه رمضان کفن می پوشید روبروی کاخ گلستان از شاه بد می گفت. می گفتند این آیت الله است. آدم عجیبی بود. نگو که زیر پرده ساواکی است. ما می کُشتیم خودمان را که پای منبرش باشیم . فلسفی هم آن جا می آمد. ولی در آن شرایط حجازی عجیب بود. به دکتر گفتم، حجازی خوب صحبت میکند. گفت: آری او و دیگران همه خوب صحبت می کنند(با حالت تمسخر) ولی او(حجازی) خیلی صحبت می کند. خیلی ها را حجازی به کشتن داد.
در حسینیه ارشاد دکتر منبر می رفت من چهار بار رفتم. تلویزیون مدار بسته بود. دکتر شریعتی در زیر زمین سخنرانی داشت. قضیه گوجه فرنگی را که در خارج به شاه زده بودند، مطرح کرد، گفت: وقتی شخصیت یکی به اندازه یک گوجه فرنگی است، و یواشکی گفت: هر چند حیف از گوجه فرنگی! اسراف کردند گوجه فرنگی را.
در نشستها مسائل ظاهری را نداشت، وقتی صحبت می کرد در باب امر به معروف و نهی از منکر یا در باب اجتماع، می گفت: چقدر خوب است انسان وقتی مطلبی می گوید جواب بعدی را آماده داشته باشد. چقدر خوب است که انسان بفهمد، فهم داشته باشد. تو آقایی تو سلطنتت را بکن چرا نوکر امریکا می شوی؟! آقای مردمت باش. من برای این احمق ناراحتم ( شاه را می گفت).
در ادامه این خاطرات آمده است:
استاد (محمدتقی) شریعتی می گفت: علت این که علی در بعضی موارد اشتباه می کند، این است که در خارج تحصیل کرده است، در حوزه که نبوده. من نشسته بودم یک نفر از استاد شریعتی سؤال کرد: الآن در حال حاضر کسی هست که از دکتر علی بالاترباشد؟ استاد شریعتی گفت: ای بله (با تاکید): علی. سؤال کرد: کدام علی؟ گفت: سیدعلی خامنه ای، ایشان مرد ملایی است. در آن زمان این را گفت.
...
دکتر معتقد بود، بیشتر کسانی که با او مخالفند، اصلا او را و کتاب هایش را نمی شناسند. خود او نقل می کرد: در منا و عرفات کسی بود به من فحش می داد. خود دکتر می گفت: به او گفتم: دکتر را می شناسی؟ گفت: نه. گفتم: پس چرا بد می گویی؟ گفت: به من گفته اند و من می گویم. گفتم کسی را که نمی شناسی چرا بد می گویی. دکترآدم حلیمی بود. به من گفت: وقتی انشاء الله به مکه می روی در باب مکان و ساختمان و ران مرغ و غذا صحبت نکن. آنچه اهمیت دارد این است که احتمال بدهیم جایی که قدم می گذاریم، محمد، علی و فاطمه قدم گذاشته اند. جای پای یکی از این هاست. بعد از آن وقتی اعمالت را انجام دادی، کمی از جمعیت فاصله بگیر و عظمت را ببین از بالا نگاه کن. از او کتاب حَجَّش را سراغ گرفتم گفت: انشاء الله، برایت می فرستم. که دیگر مهلت نیافت.
راز و ناز علوم انسانی |
یکم. سوءظن حاکمان کنونی ایران به علوم انسانی یک دلیل بیشتر ندارد و آن اینکه این علوم سکولارند. آنان توقع دارند که علوم انسانی در مقام تحلیل و تبیین احوال فرد و اجتماع انسانی، مفاهیمی چون اراده خدا و روح، و نیز آموزه های درون دینی را به کار گیرند و چون چنین نمی کنند مورد بی مهری حاکمان و عالمان دین قرار می گیرند.
آیت الله جوادی آملی دیری است که درین وادی گام میزند. و به بانگ بلند می گوید اگر ما از یک حدیث "لا تنقض الیقین بالشک" ( یقین خود را با شک مشکن) توانسته ایم باب عظیمی بنام استصحاب را در اصول فقه باز کنیم و آن همه دقایق و ظرائف فقهی و اصولی از آن بیرون آوریم، چرا نتوانیم از یک حدیث در باب زراعت ، علم کشاورزی را بیرون آوریم و یا از آیات مربوط به کشتی نوح، علم کشتی سازی را، و یا از احادیث دیگر ، علوم تربیتی را و قس علیهذا.
کرسی های نظریه پردازی _ که از بدایع ابداعات جمهوری اسلامی اند_ منظور و مقصدی غیر از این نداشتند و ندارند و می خواهند با همین شیوه هاعلم های نو بسازند و نظریه بپردازند تا چشم دشمنان را کور و دل دوستان را مسرور سازند!
حتی اگر کار به همین جا ختم می شد باز قابل تحمل بود: که قومی بنشینند و علوم انسانی نقلی بنا کنند و قوم دیگر علوم انسانی تجربی و عقلی. اما گویا عطش حاکمان بدین مقدار هم فرو نمی نشیند. آنان خواستار طرد قاطع علوم انسانی عقلی وتاسیس علوم انسانی نقلی اند وهمین علوم انسانی نقلی است که نام علوم انسانی اسلامی و بومی را به خود گرفته است.
دوم .نقلی کردن علوم انسانی، آخرین سنگر مقاومت در برابر سکولاریزاسیون است. فلسفه یونانی اززمانی که وارد سرزمینهای اسلامی شد، سکولار(غیر دینی) بود وغیر دینی ماند. نه مبانی اش(مانند اصل علیت و ...) برگرفته از دین بود نه مسائلش، نه فروعش و نه اصولش. و سرّ سرّ مخالفت فقیهان و عارفان با فلسفه، همین بود که آنرا مهمانی بیگانه و ناخوانده می یافتند، و هرچندگاه با آن به ستیز برمیخاستند . (حساب علم کلام البته از فلسفه جدا است). معتزله هم که علم اخلاق مستقل از دین (سکولار) بنا کردند هرگز مقبول عامه مسلمین نیفتادند. تعبیر "فلسفه اسلامی" را فیلسوفان مسلمان نساختند و بکار نبردند. این ترکیب دست پخت مستشرقانی بود که برای طبقه بندی دستاوردهای شرقیان، جعبه هایی ارزان و آسان می خواستند.
علوم طبیعی – تجربی هم از ابتدای تولدشان سکولار بودند و سکولار ماندند. علماء دین اگر گاه هوس "اسلامی" کردن فلسفه را در سر می پروراندند، در مورد علوم طبیعی هیچگاه بدین وسوسه نیفتادند. کسی از نجوم اسلامی یا فیزیک بومی یا زمین شناسی نقلی دم نزد و به دفاع از آنها برنخاست. لکن علوم انسانی از این بخت برخوردار نبودند. عالمان دین همواره می پنداشتند که این علوم پا در کفش آنان کرده اند و دور را از دست آنان گرفته اند و رقیب ایشان شده اند. بخصوص مارکسیسم " کافر" که جوانان را در کشور شکار می کرد و بر بدگمانی عالمان دین می افزود.
بر اثر این رقابت ها، دشمنی ها و بدگمانی ها بود که در انقلاب فرهنگی سالهای پنجاه و هشت ‑ پنجاه و نه، غریوهای استغنا برخاست که: ما که "فلسفه اسلامی" داریم به علوم انسانی غربی حاجت نداریم. هنوز صدای آیت الله جوادی آملی در گوش من است که در ستاد انقلاب فرهنگی می گفت هر چه علوم انسانی می گویند بالقوه القریبه من الفعل در فلسفه اسلامی هست. و دلیلش هم یکی این بود که بوعلی گفته است مرد و زن دو صنف اند از یک نوع، نه دو نوع ( !) و دلیل دیگرش هم این بود که رابطه نماز استسقا با باران را فلسفه می تواند توضیح دهد نه علوم انسانی .
این غریوها و داعیه ها عاقبت به آنجا انجامید که چند جلد کتاب در "روانشناسی اسلامی" و "جامعه شناسی اسلامی" و... در قم نوشته شد و چون چاه معرفتشان خشکید، دیگر از این مقوله دم نزدند و کار را به کاردانان سپردند. انصاف باید داد که ستاد انقلاب فرهنگی هم در فرونشاندن آن شعله های دانش سوز و آن یاوه های دانش ستیز نقش عظیمی داشت . اکنون که علوم انسانی را دوباره به صحنه آورده اند و از هر کرانه تیر طعن بر آنها می بارد، لاجرم علتی تازه در کار است:
اگر علوم انسانی سکولار (غیر دینی) باشد، علم سیاست هم سکولار خواهد شد و از سکولار شدن علم سیاست تا سکولار شدن خود سیاست نیم ذراع بیش راه نیست. برخاستن این غوغاها و غریوها ناگهان پس از زندانی کردن و محاکمه ی فرمایشی و فرسایشی سعید حجاریان گواهی گویا بر این تحلیل است.
حکومت دینی، سیاست شرعی و علم نقلی می خواهد. و این مهم با علم سکولار بر نمی آید. راز اینکه رهبر جمهوری اسلامی سردمدار و پرچمدار بومی کردن یعنی نقلی کردن علوم انسانی شده است همین است. این علوم آشکارا به جایگاه او حمله میبرند واز اینروست که دایره ی دشمنان ولایت فقیه در چشم او توسعه یافته است و از عامیان وعالمان و مومنان و کافران گذشته، خود علم را هم در کام کشیده است.
سوم.در تدوین و تاسیس علم انسانی نقلی (روانشناسی نقلی، اقتصاد نقلی، تاریخ نقلی ... یعنی برگرفته از متون دینی) با عالمان دین نزاع نباید کرد. و به نحو پیشینی از امتناع آن سخن نباید گفت. بگذار آنها هم قرعه تجربت به نام علم انسانی بیفکنند و بخت خود را بیازمایند. تیزبینان شاید در این آزمون حاصلی و فایدتی نبینند و آن را سقف زدن بر تفکر و در قفس نهادن مرغ خرد بشمارند، اما چه فایده از این بیشتر که توانایی این طایفه در ترازوی تحقیق توزین شود و حدیث فضل و آدابشان به گوش ها برسد و
به بانگ چنگ بگویند آن حکایت ها که از نهفتن آن دیگ سینه می زد جوش
تا همگان در حقشان داوری کنند و نمره از دست خلایق بگیرند. من این را از سر نیکخواهی می گویم و ذره ای قصد تخفیف ندارم.
اما توصیه من به عالمان علم پرور این است که اولا این کار را به دست خردمندان و کاردانان بسپارند و غوغائیان و سودائیان را در جمع خود راه ندهند و از ابرهای خشک انتظار باران نبرند. ناپختگان و خامانی چون فلانی و فلانی ...( در شواری انقلاب فرهنگی و ...) که حقا و انصافا جز نقش باطل زدن و مشق بطالت کردن و درس جهالت دادن، هنری ندارند اندک اعتبار آن طرح و برنامه را هم زایل خواهند کرد.
ثانیا، علم دوستان علم پرور ، با دامن در کشیدن از سیاست، چندی به جد، فلسفه و تاریخ علم را در مطالعه گیرند و از کیفیت تکوین و تولد علوم، نیک با خبر شوند. و زایمان دردناک دانش را از مادر تجربه، شهود، ریاضیات، نقد، تفکر، بخت و اقبال مشاهده کنند تا شتاب زده و نا آزموده در این دریای پرتلاطم جهش نکنند و بی گدار به آب نزنند و مویز را قبل از غوره نخواهند. بل فروتنانه و قدرشناسانه دستآوردهای دیگران را به دیده تامل بنگرند و مقراض به احتیاط بزنند مبادا شاهبال خرد را ببرند.
ثالثا، از میدان مسابقه نگریزند و درعین آزاد نهادن علوم وعالمان دیگر، علوم نقلی خویش را عرضه کنند. از ابتدا بنا را بر حذف و طرد دیگر عالمان نهادن و میدان مسابقه را از رقیب خالی کردن و خود را برنده مسابقه اعلام نمودن، شرط معرفت و مروت نیست و نام نیک بر جای نخواهد نهاد. دانشگاهها و حوزه های کشور زیان نمی کنند اگر رقابت این دو گونه علم انسانی : عقلی و تجربی / نقلی و بومی را ببینند و بیازمایند. وحدت حوزه و دانشگاه که سالهاست از آن سخن می رودو به قصه ی بلند بی حاصلی بدل شده است، به گمان من راهی غیر از این ندارد که این دو نهاد با حریت و جدیت به نقد یکدیگر بپردازند و در این نقادی از یکدیگر بیاموزند و یکدیگر را بپالایند آنگاه آنکه از نقد شدن می گریزد برگه ی عجز و مرگ خود را امضا می کند.
چهارم.سالها تدریس و تحقیق در فلسفه علوم انسانی و تجربی و آشنایی با راز و ناز این فنون ، و موضوع و مناهج و مبانی آنها به من می گوید که عزم بر بنا نهادن "علوم انسانی دیگر" آن هم بر پایه متن مقدس، بی باکی بی نهایت لازم دارد. لذا در اینجا می خواهم تنها یک نکته فنی و تحقیقی را با بانیان علوم بومی در میان بگذارم:
چنانکه در "قبض و بسط تئوریک شریعت" به تفصیل آورده ام، معرفت دینی (یعنی فهم جمعی ما از متون دینی) مستقل و مستغنی از معارف بشری نیست. بنابراین حتی استخراج "مبانی علوم انسانی از قرآن کریم"، ( چنانکه رهبر کشور می خواهد) فقط با مدد علوم انسانی میسر است . این دور منطقی را تنها با قبول تقدم علوم انسانی بر علوم دینی می توان از میان برداشت. فی المثل تحقیق در تاریخ اعراب و زبان و فرهنگشان (که شرط درک درست آموزه های دینی است) جز از طریق آنتروپولوژی و جامعه شناسی تاریخی که مستقل از دین است، ممکن نخواهد شد.
توجه به این دقیقه، نشان می دهد که دستاوردهای علوم انسانی سکولار به هیچ روی بیهوده و نا کار آمد نیستند و در گشودن قفل معرفت دینی، چون کلیدی زرین و اجتناب ناپذیر به کار می آیند.
ابن خلدون که پیشرو و موسس علم تاریخ سکولار بود و بنای فهم تاریخ را نه بر فهم اراده الهی و نه بر معجزات نادر و نامتیقن، بل بر تعامل و تقابل نیروهای جمعی نهاد، نیک می دانست که حتی برای فهم دین هم حاجت به درکی غیر دینی از تاریخ داریم.
حوزه های علمیه، اگر بخواهند علم انسانی بومی بنا کنند، پیشنهاد من این است که از علم تاریخ بیآغازند یعنی بکوشند یک "علم تاریخ بومی شده" پدید آورند و روش و بینش خود را ( در باب انسان و جهان و ...) در این علم بیازمایند و به دیگران عرضه کنند. از ابتدا سراغ علوم تجربی چون جامعه شناسی و اقتصاد رفتن کار را بر آنان دشوارتر خواهد کرد. آنگاه خواهند دید که فلسفه بوعلی یا روایات کافی یا عرفان ابن عربی، چه قدر آنان را در فهم تاریخ یاری خواهد کرد و از "مبانی ماتریالیستی" دیگران بی نیاز خواهد نمود. شنای در این دریا ، مقدمه شناگری در دریاهای دیگر خواهد بود:
زین روش بر اوج انور می روی ای برادر، گر بر آذر می روی
عبدالکریم سروش مهر ماه 1389 |