سایه روشنهای اوباما در سالی که گذشت

شاید بتوان گفت که باراک اوباما پیچیدهتر از آن است که او را در قالبهای تخت و ساده چپ و راست یا جنگطلب و صلحدوست قرار داد. او بیتردید از جورج بوش که تمام مردم دنیا را به دوست یا دشمن تقسیم میکرد، ابعاد بیشتری دارد.
ایلنا: «باراک اوباما»، رئیسجمهوری آمریکا در دومین سال ریاستجمهوری خود همانگونه که پیشبینی شده بود با چالشهای بسیاری روبهرو بود که میتوان بهطور کلی آنها را در بخشهای داخلی و سیاست خارجی دستهبندی کرد.
نخستین رئیسجمهوری سیاهپوست آمریکا که با شعار تغییر به روی کار آمد در عرصه داخلی از جمله اصلاح ساختار خدمات درمانی و تأمین اجتماعی با وجود بحران اقتصادی پیشرفتهایی داشت و میتوان انتظار داشت که بهرغم مخالفتها انجام شدنی باشد و بخش وسیعی از مردم آمریکا بهویژه طبقه متوسط را خشنود کند، در صحنه جهانی اما با وجود موانعی از جمله مانورهای سیاسی غیرقابل پیشبینی تلآویو در خاورمیانه، لبخندها و تهدیدهای گاه و بیگاه مسکو، کابوسهای هر روزه حملات تروریستی القاعده، جنگ طولانی افغانستان، پیچیدگیهای تعامل با دنیای اسلام و ماراتن نفسگیر رقابت با قدرتهای نوظهوری همچون چین تحقق وعدهها مبنی بر تغییر در مناسبات بینالمللی را با چالشهای جدی مواجه کرد.
مهمترین تصمیم سال گذشته باراک اوباما در میدان سیاست خارجی را شاید بتوان تغییر استراتژی جنگ افغانستان و اعزام 30 هزار نیروی بیشتر به این کشور دانست. تصمیمی که با علم به عدم حمایت افکارعمومی این کشور و تنها چند روز پس از دریافت جایزه صلح نوبل توسط او اعلام شد.
اوباما که پیش از ورود به کاخسفید وعده داده بود به سرعت به جنگهای خارجی آمریکا پایان داده و به مشکلات داخلی رسیدگی میکند پس از بارها تشکیل کابینه جنگ نیروهای جدیدی را به افغانستان اعزام کرد و در پاسخ به مخالفان سرسخت ادامه این جنگ هشت ساله نیز اطمینان داد که تا پایان سال 2011 میلادی ارتش امریکا از افغانستان خارج خواهد شد و به دولت افغانستان نیز وعده داد که آنها را در برابر طالبان تنها نخواهد گذاشت.
استراتژیهای جدید آمریکا در افغانستان، کمک به دولت یمن در مبارزه با تروریسم و رویکرد باراک اوباما برای نزدیکی به جهان اسلام رهبران القاعده را بیش از پیش در تنگنا قرار داد، بهطوری که با نگاهی اجمالی به پیامهای تهدیدآمیز القاعده در یک سال اخیر میتوان به عمق خشم آنها از این رویکرد جدید واشنگتن پی برد.
«ایمن الظواهری»، مرد شماره دو القاعده در پیامی در آستانه سفر اوباما به خاورمیانه، رئیسجمهوری آمریکا را جنایتکاری خواند که نمیتواند پیامهای خونین خود را در پس کلام صیغلخورده پنهان کند.
مرد شماره دو القاعده با اشاره به سفر اوباما به قاهره گفت که مصر جای او نیست و پیامهای خونین اوباما دریافت شده و نمیتوان آنها را با عملیات روابط عمومی پنهان کرد.
رئیسجمهوری آمریکا که اخیرا «رشاد حسین»، حافظ کل قرآنکریم را به عنوان رابط کاخسفید با جهان اسلام معرفی کرده در دانشگاه «الازهر» مصر با اشاره به حملات 11 سپتامبر و تلاشهای مستمر بنیادگرایان برای توسل به اقدامهای خشونتآمیز علیه غیرنظامیان انگشت اتهام شکاف میان آمریکا و جهان اسلام را به جانب القاعده گرفته و گفت که شماری از آمریکاییها بهصورت اجتنابناپذیری به اسلام نه تنها به چشم دشمن آمریکا و کشورهای غربی بلکه دشمن حقوقبشر مینگرند.
بهگفته او، تا زمانیکه روابط اسلام و آمریکا در قالب اختلافها تعریف شود، این وضعیت سبب تقویت افراطگرایانی میشود که بذر نفرت را میپاشند و نه بذر صلح را. این وضعیت سبب تقویت افرادی میشود که مروج مناقشه هستند و نه همکاری که سبب شود همه مردمان جهان به عدالت و شکوفایی دست پیدا کنند؛ این چرخه تردید و اختلاف باید پایان یابد.
اوباما همچنین در ادامه سیاست به گفته خود تنشزدایی با دشمنان آمریکا با نشان دادن چراغ سبز به سوریه سرانجام پس از گذشت پنج سال از ترور «رفیق حریری»، نخستوزیر فقید این کشوراعلام کرد که سفیر آمریکا را در دمشق معرفی خواهدکرد . البته «بشار اسد»، رئیسجمهوری سوریه نیز پیش از این در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی با اعلام اینکه اوباما «مرد زمانه خود است» ابراز امیدواری کرده بود که با وی دیدار داشته باشد.
رئیسجمهوری آمریکا اگرچه در آغاز دوران زمامداری خود تاکید کرد که حل مناقشه خاورمیانه از اولویتهای سیاست خارجی اوست اما به جرات میتوان گفت که در طول یک سال گذشته کمترین دستاورد را در این زمینه داشته است، چرا که با وجود بسیج مهرههای کلیدی دولت آمریکا، سفرها، دیدارها و نشستهای متعدد برای آغاز گفتوگوهای صلح درست همزمان با اینکه رسانههای خبری از موافقت «محمود عباس»، رئیس حکومت خودگردان فلسطین برای بازگشت به پای میز همزمان با سفر «جو بایدن»، معاون اول باراک اوباما خبر میدادند، تلآویو اعلام کرد که تصمیم گرفته تا یکهزار و 600 واحد مسکونی جدید را در منطقه مورد مناقشه شرق بیتالمقدس احداث کند، تصمیمی که حتی رسانههای رژیمصهیونیستی نیز با انتقاد از زمان اعلامش آن را پرتاب آبدهان تلآویو بر صورت بایدن خواندند.
در این سو نیز اتحادیه عرب و محمود عباس با انتقاد شدید از این اقدام رژیمصهیونیستی اعلام کردند مذاکره در شرایطی که تلآویو همچنان مشغول ساختوسازهای غیرقانونی در کرانهباختری رود اردن است، بی معنی است.
اکنون با وجود تمام تلاشهای اوباما برای آغاز گفتوگوهای صلح چنین بهنظر میرسد که بار دیگر همهچیز به نقطه صفر بازگشته است.
از دیگر مسائلی که سال گذشته در سیاست خارجی دولت آمریکا در خاورمیانه خبرساز شد، برنامه چتر دفاع موشکی آمریکا در خاورمیانه بود که روزنامه آمریکایی «نیویورکتایمز» برای نخستین بار از آن سخن بهمیان آورد. این روزنامه به نقل از مقامهای دولت آمریکا نوشت که واشنگتن به روند جابهجایی پدافند موشکی به منطقه خلیج فارس سرعت بخشیده است.
بنا بر این طرح، آمریکا چتر دفاع موشکی در خاورمیانه را با شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس انجام میدهد این کشورها بحرین،کویت، عمان، قطر، عربستان و امارات متحده عربی را شامل میشوند.
در میدان مناسبات واشنگتنـمسکو آتش اختلافاتی که اواخر دوران ریاستجمهوری «جورج بوش» تداعیکننده آغاز جنگ سردی دیگر بود، با تصمیم اوباما مبنی بر لغو برنامه سامانه موشکی دولت بوش در اروپا تا حدودی خاموش شد.
اوباما با اعلام لغو برنامه سامانه دفاع موشکی دولت بوش در اروپا تاکید کرد که واشنگتن بارها به مسکو اطمینان داده که نگرانیهای رهبران کرملین درباره برنامههای دفاع موشکی پیشین کاملاً بیپایه و اساس است.
سفر سال گذشته رئیسجمهوری آمریکا به روسیه نیز موجب تحولات جدیدی در عرصه روابط دو قدرت در برخی از حوزهها شد. این مسئله تحت تاثیر تغییراتی بود که تا حدودی در نگرشها و سیاستهای واشنگتن و مسکو رخ داد. دیدگاه متفاوت اوباما با بوش و سیاستهای متعادلتر «دیمتری مدودف»، رئیسجمهوری روسیه و همچنین تحولات عرصه جهانی در هماهنگی راهبردهای کلان دو کشور موثر بود. موافقت آمریکا با جایگزینی پیمان جدیدی به جای پیمان «استارت» و همکاری روسیه با آمریکا در مورد سپر دفاع موشکی در عوض عدم عضویت اوکراین و گرجستان در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از نمونههای نوین همکاری دو کشور به حساب میآید.
در قاره سبز، با پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاستجمهوری اروپاییها تصور میکردند که با توجه به انعطاف بیشتر اوباما و تجربه کمتر وی در حوزه سیاست خارجی زمینه بیشتری برای تاثیرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا را داشته باشند. رهبران اروپایی انتظاراتی چون احیا جایگاه ناتو، حمایت از روند گسترش اتحادیه اروپایی، تغییر سیاست آمریکا در حمایت از حفظ محیط زیست، برخورد محتاطانه با مسئله دفاع موشکی و همکاری نزدیک با متحدان اروپایی را مطرح کردند.
باراک اوباما با تلاش برای ترمیم شکاف میان آمریکا و اروپا که حاصل سیاستهای یک جانبهگرایانه دولت بوش بود، برای نخستین بار در تاریخ آمریکا در نخستین سال ریاستجمهوری خود شش بار به اروپا سفر کرد. پیش از او هیچ رئیسجمهوری آمریکائی این قدر در نخستین سال ریاستجمهوری مسافرت خارجی نداشته است. او بارها در نخستین سخنرانیهای خود با تاکید بر سیاستهای چندجانبهگرایانه تاکید کرد که واشنگتن برای حل مسائل بینالمللی به همکاری نزدیک متحدان خود به ویژه متحدان اروپایی نیاز دارد. شاید با اتکا بر همین سیاست بود که بیشتر کشورهای اروپایی که در دوران جورج بوش نسبت به درخواست وی برای اعزام نیروی بیشتر به افغانستان بیتفاوت بودند این بار از استراتژی جدید اوباما در افغانستان با وجود عدم حمایت افکار عمومی خود حمایت کردند.
از جمله مسائل دیگری که سال گذشته در سیاست خارجی آمریکا نمود چشمگیری داشت تقابل واشنگتن و پکن در حوزههای مختلفی از جمله برنامه هستهای ایران، سیاستهایی در راستای حمایت از محیط زیست، اعتراض چین به همکاریهای نظامی آمریکا و تایوان، خشم دولتمردان چینی از دیدار اوباما و «دالایی لاما»، رهبر معنوی بودائیان تبت در واشنگتن و حتی اعتراض واشنگتن به محدودیتهای اعمال شده دولت چین بر فضای اینترنتی بود.
به عقیده کارشناسان سیاسی دولت کنونی اوباما برخوردی متضاد با دو دولت پیشین آمریکا در قبال چین داشته است چرا که دولت بوش و «بیل کلینتون» در آغاز کار برخوردی جدی و انعطافناپذیر با چین را در دستور کار خود قرار دادند و در انتها عملکردی واقعبینانه و انعطافپذیرتری را از خود نشان دادند در حالی که اوباما فرصت را غنیمت شمرد و در نخستین سال ریاستش به پکن نشان داد که چین یکی از مهمترین کشورها در دنیا است ولی در مقابل این رویکرد سیاسی جدید، همکاری دولت چین دردو مسئله مهم سیاسی را خواستار بود: برنامه هستهای ایران و تغییرات اقلیمی. ولی چین همکاری لازم را نشان نداد.
شاید بتوان گفت که باراک اوباما پیچیدهتر از آن است که او را در قالبهای تخت و ساده چپ و راست یا جنگطلب و صلحدوست قرار داد. او بیتردید از جورج بوش که تمام مردم دنیا را به دوست یا دشمن تقسیم میکرد، ابعاد بیشتری دارد.