محمد رضا تاجیک رییس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در دوره اصلاحات، گفت: تمام تلاش قدرت های خارجی و اپوزیسیون برانداز خارجی در حوادث بعد از انتخابات برا این اساس صورت گرفت تا حریم حرمت های نظام را بشکند و خطوط قرمز جامعه را یکی پس از دیگری بی رنگ کنند | |
به گزارش ایرنا، تاجیک سه شنبه شب در برنامه گفت و گوی ویژه خبری شبکه دوم سیما با بیان این مطلب افزود: بی تردید تجربه 100 سال گذشته ما نشان می دهد که در هر واقعه که در این جامعه رخ داده نقش خارجی ها در آن برجسته بوده است.
وی که مشاور رییس جمهور در دوره اصلاحات بوده اظهارداشت: به علت بافت فرهنگی و دینی جامعه ما هم کشورهای خارجی و هم اپوزیسیون خارج از کشور به نیکی می دانستند که نمی توانند ایجاد کننده موج در کشور ما باشند اما می توانند از موج هایی که در کشور ما حادث می شود استفاده کنند و در واقع باید یک موج ایجاد شود تا آنها بتوانند موج سواری کنند بنابراین اقدام به شکار لحظه ها می کنند و منتظر می مانند تا حادثه ای در جامعه ما رخ دهد، موجی تشکیل شود تا آنها بتوانند آن موج را مصادره کنند.
او هجمه تبلیغاتی و رسانه ای بیگانه در مورد انتخابات ایران را بی نظیر خواند و گفت: تمام رسانه های استکباری و صهیونیستی درون مایه اصلی خود را به ایران اختصاص دادند و به تعبیر مک لوهان که می گوید این محتوای پیام نیست که مهم است بلکه شکل آن است که مهم به شمار می رود، آنها با شکل پیام، محتوای ناحق خودشان را به خورد افکار عمومی دادند.
تاجیک اضافه کرد: قدرت های خارجی می دانستند که اگر توهم پیروزی و تقلب در اعماق جان دل مردم رسوب کند و آن را باور کنند، نگاه ها، زبان ها و گوش ها تیزتر می شود و اینها می توانند در این فضا بهره برداری خاص خود را انجام دهند بنابراین تمام تلاش را کردند که انتخابات را تبدیل به اغتشاشات کنند و امری طبیعی در یک جامعه را به فضای بحرانی سرشار از اغتشاش و فضای کاملا غیر مدنی تبدیل کنند.
وی خاطرنشان کرد: رسانه های خارجی و قدرت ها تمام تلاش خود را کردند تا این موج را به شکلی مصادره کنند که رهبری آن از داخل به خارج منتقل شود و دیگر افراد شروع کننده برای ادامه راه تصمیم گیرنده نباشند، اراده آنها در حاشیه قرار بگیرد و صدای آنها دیگر شنیده نشود و پژواک نداشته باشد تا بر اساس آن بتوانند شعارها را تغییر دهند، جهت گیری ها را عوض کنند و از تقابل دو رقیب انتخاباتی فضا را خارج کرده و به تقابل با نظام بکشانند.
مشاور رییس جمهور در دولت اصلاحات در ارزیابی خود از حوادث پس از انتخابات گفت: از نظر من ادامه جریانات پس از انتخابات توجیه دینی، شرعی، قانونی، عقلی، مدنی و مردمی نداشت.
تاجیک به نداشتن دلایل دینی و شرعی اشاره کرد و افزود: در یک نظام ولایی فصل الخطاب ولایت امر است بنابراین وقتی ایشان سخن می گویند باید تمام کرد و در هیچ کجای قرآن، احادیث، روایات، سیره و سنت تجویزی بر این گونه حرکات نمی بینیم.
وی درباره عدم وجود توجیه قانونی این اقدامات اظهارداشت: نخست اینکه در قانون اساسی ما فصل الخطاب باز ولایت است و دوم اینکه هیچ قانونی از جمله قانون ما اجازه نمی دهد که برای تحقق خواست خود فراسوی آن عمل کنید چرا که راهکار و ساز و کار قانونی مشخص است و باید از همان مسیر دنبال کرد و به نتیجه رسید.
او با تاکید بر اینکه هیچ عقل سلیمی نمی گوید که در مسیری گام بردارید که بی فرجام است، در هر گوشه آن دیو و ددی خفته، دشمنی کمین کرده و پر هزینه است، ادامه داد: گام برداشتن در مسیر خلاف منافع ملی به دور از عقل است چرا که منافع ملی بر منافع فردی، گروهی و حزبی ارجح است.
رئیس سابق مرکز بررسی های استراتژیک با بیان اینکه امام (ره) پایه گذار نظامی بودند که ستون خیمه آن از جنس دین و اعتقادات و ارزش های دینی بوده، تصریح کرد: حیثیت و هویت این نظام دینی بوده و به علت تکیه بر همین مولفه قدرت، به تعبیر حضرت امام (ره) تبدیل به قطب سوم قدرت جهانی می شود.
تاجیک افزود: بنابراین چنین نظامی که یک نظام دینی است مترادف با یک نظام مردمی، ارزشی، اخلاقی به شمار می رود که می توان به درستی و راستی کردار و رفتار حاکمان و نخبگان و نهادهای آن اطمینان کرد.
وی در توضیح علت اینکه چنین رفتارهایی مدنی نیست، اظهارکرد: نخست باید گفت مدنی بودن صرفا در پرتو قانون معنی پیدا می کند و هیچ گاه نمی توان مدنی بودن را فراسوی قانون تعریف کرد و دوم اینکه مدنی بودن با خشونت تخریب اموال عمومی سازگاری ندارد بنابراین از هر منظری که نگاه کنید ادامه این قضیه توجیهی نداشت و به صلاح مملکت نبود به این شکل مسیر را هموار کنیم برای اینکه جریاناتی در جامعه رخ دهد که ادامه آن را هم نتوان کنترل کرد و اشخاص دیگری بر روی این موج سوار شوند و به هدایت آن بپردازند.
*جریان اصلاحات طیفی چهل تکه است
محمدرضا تاجیک در ادامه این گفت و گو در ارزیابی جریان اصلاحات گفت: این جریان، طیفی چهل تکه و رنگارنگ است که گروه های تندرو رادیکال تا محافظه کار، افراد سنتی، مدرن، روشنفکران سکولار تا روشنفکران دینی و دنباله رو های جامعه دینی تا کسانی که به دنبال یک جامعه غربی هستند، در آن قرار دارند.
وی در ادامه افزود: از نظر کلیت جریان اصلاحات باید گفت که این جریان آغازی بود در میان آغازهای متعددی که ما در طول 100 سال تجربه کردیم و در واقع از نوع آغازهایی بی فرجام که هنوز متولد نشده اند، مرگ آنها فرا می رسد و نمی توانند تاثیرات عمیق و گسترده ای را در جامعه برجا بگذارند.
تاجیک با اشاره به اینکه جریان اصلاحات 76 یک روایت و حکایت تاریخی نبود بلکه پروژه ای بود که ریشه در اعماق تاریخ نداشت، خاطرنشان کرد: در طول 100 سال گذشته هر کجا که نشانی از یک حرکت اصلاحی می بینیم یک عده منور الفکر فرنگی مآب در پس آن قرار گرفته اند که منظورشان از اصلاحات سکولار، غربی و مدرن کردن جامعه است که تداوم پیدا نمی کند چون با مذاق فرهنگی و معرفتی جامعه ما همخوانی ندارد.
این کارشناس مسایل استراتژیک اظهارداشت: برخلاف جریان انقلاب و حرکت امام بزرگوار که یک جریان عظیم و ریشه دار اجتماعی، فکری و سیاسی را پایه گذاری کردند، فقدان ریشه تاریخی برای این گروه مشکلات و آفاتی دیگر را دامنگیر جریان اصلاحات می کند که یکی از این آفات جدی فقدان هدف مشترک است. یعنی در جریان اصلاحات ما با اهداف بسیار متعدد و متنوع مواجه می شویم.
تاجیک تصریح کرد: برخی از گروه های اصلاح طلب به دنبال تحقق جامعه مدنی هستند، برخی هدف خود را تحقق دموکراسی در کشور می دانند، گروه های دیگر دموکراسی منطبق با دین را مطرح می کنند و برخی دین منطبق با دموکراسی را، بعضی هدف خود را نوعی غربی شدن جامعه و برخی سکولار شدن جامعه و برخی به دنبال یک جامعه دینی با نوعی قرائت خاص هستند.
بنابراین حتی در هدف هم طیف اصلاحات جمعیت نشده اند و گروه های مختلف به علت تکثر هدفی که دنبال می کردند نتوانستند تبدیل به یک جمعیت شوند و در همین جا هم شاید برخی اصلاح طلبان از هدفی که امام دنبال می کرد، فاصله گرفتند.
وی اضافه کرد: مساله دیگری که بر اثر این فقدان ریشه تاریخی اتفاق افتاد، عدم انسجام و وحدت در میان اصلاح طلبان بود که عواملی نظیر فقدان ایدئولوژی، فقدان رهبری مشترک و فقدان راهبرد مشترک می تواند در این راستا تاثیرگذار باشد.
او درباره فقدان ایدئولوژی در میان اصلاح طلبان گفت: بسیاری از این افراد به تاثیر از برخی جریانات روشنفکری در جامعه به این نتیجه رسیدند که ایدئولوژی، یک دستگاه تمامیت طلب، جهانشمول، تقلیل گرا و جوهرگرا است که مانع تحرک فکری و پلورالیزم معرفتی می شود پس باید نوعی ایدئولوژی زدایی کرد و خود را از آن رها ساخت و اصلا عصر ما، عصر پایان ایدئولوژی هاست و باید به تنوع فکری و تکثر فکری برسیم در حالی که ایدئولوژی ها این اجازه را نمی دهند.
رئیس سابق مرکز بررسی های استراتژیک تاکید کرد: بر اساس همین ایدئولوژی زدایی، به نظر من برخی از اصلاح طلبان دچار آفتی دیگر به نام جدایی دین از سیاست شدند یعنی برنتابیدند دینی باشد که با سیاست ممزوج باشد چون تولید ایدئولوژی می کند و در این نقطه این عده از اصلاح طلبان دوباره از آموزه های امام (ره) جدا شدند.
تاجیک با بیان اینکه افزون بر فقدان ایدئولوژی ما با فقدان رهبری هم مواجه هستیم، ادامه داد: برخلاف جریان امام (ره) که ایشان در یک دوره طولانی مدت تاریخی در اعماق دل و جان مردم به عنوان یک رهبر نشستند، رهبری جنبش اصلاحات ریشه و گذشته تاریخی ندارد و در شرایطی خاص ایجاد می شود.
وی از فقدان راهبرد مشترک در میان اصلاح طلبان به عنوان مشکلی دیگر یاد کرد و گفت: اکثریت اصلاح طلبان در راهبرد هم جمعیت نشدند و با هم وحدتی نداشتند چرا که عده ای به دنبال تثبیت قانون بودند و عده ای به دنبال تغییر آن، عده ای به دنبال عبور از محمد خاتمی بودند و عده ای به دنبال توقف در آقای خاتمی و این مشکلاتی جدی را ایجاد کرد.
او همچنین اصلی ترین مشکل فضای اصلاح طلبی را فقدان یک رهیافت و گفتمان تعریف شده دانست و تصریح کرد: گفتمان اصلاحات هم یک گفتمان چهل تکه و پیوندی به شمار می رود و هویت ترکیبی دارد که درون آن از واژگان سنتی تا واژگان دینی، غربی و ... را می توان یافت و برای همین است که در بافت و تافت این گفتمان تکثر و وحدت، سنت و مدرنیته، انقلاب و اصلاح، دیانت و سیاست، تثبیت قانون و تغییر آن، رادیکالیزم و محافظه کاری و نخبه گرایی و مردم گرایی را در کنار هم می بینیم که فضایی مغشوش را به وجود آورده است.
تاجیک افزود: فقدان یک فرهنگ سیاسی غنی اصلاحی را هم می توان به عنوان یکی از مشکلات جریان اصلاح طلبی برشمرد که می توان فقدان تجربه کار تشکیلاتی را هم به آن اضافه کرد.
وی ادامه داد: جبهه ای که تشکیل می شود، چهل تکه است که اجزای مختلفی دارد و نه به یک حزب شباهت دارد و نه به یک تشکل منسجم که بتوان درباره آن سخن گفت و این فقدان فرهنگ سیاسی موجب شد که جریان اصلاحات در فضای اصلی خود بیشتر گرایش به نخبگان پیدا کند تا مردم و دچار نوعی توهم دهه 60 و 70 مارکسیست ها شود که بحث پوپولیزم را مطرح می کردند و این طیف برای رهایی از پوپولیزم به صورت روز افزونی به نخبه گرایی گرایش پیدا کرد و هفت دهک پایین جامعه ما فراموش شد.
"جریان اصلی اصلاح طلبی زبان و بیان ارتباط با توده های مردم را نداشت و زبانی نخبه گرا داشت که تنها آنان با این زبان رابطه برقرار می کردند و برای همین فرض کردند که اگر این سه دهک را داشته باشند پیروز هستند بنابراین فراموش کردند که هفت دهک پایین به گونه ای دیگر فکر می کنند و گرایشات و تمایلات آنان چیز دیگری است. "
وی با بیان اینکه بسیاری از تندروهای اصلاح طلب هویتی نقیضی داشتند و خود را در رد دیگران تعریف می کردند، گفت: اصلاح طلبان دو فرصت چهار ساله داشتند که با رای بالای آقای خاتمی وارد میدان شدند و باید از این فرصت استفاده می کردند و راه خود را هموار می کردند و از خود کارآمدی نشان می دادند نه اینکه در پی این باشند که چگونه مقابله کنند.
او با تاکید بر اینکه این هویت نقیضی مانع از این شد که آنها مسیر را به سوی آینده هموار کنند تا مردم اقبال نشان دهند، افزود: باید دید چه حادثه ای رخ داد که بعد از هشت سال مردم ریزش کردند و دیگر به این جریان اقبال نشان ندادند.
اعتراف رساترین فریاد مظلومیت
نظرتان چیست که انسانی در زمان آزادی
با جریان دیکتاتوری و کودتا مخالفت کند ولی
پس از زندانی شدن حرفش را پس بگیرد ؟؟؟!!!!!
چرا همین آدمها در بحث های آزاد و میزگردها به
همین نتایج نمی رسند؟؟؟!!!
چرا وقتی به آن زندانهای مخوف برده می شوند
یکباره به عدالت پیشگی این دولت مهرورز کودتا
پی میبرند؟؟؟!!!!
و آیا این اعتراف ،رسا تر از آن فریاد آزادی خواهی ،
در افشای اعمال قرون وسطایی و حتی بدتر از آن
در زندانهای این رژیم ، نیست ؟؟؟!!!!
تنها پس از سرنگونی این رژیم جنایت پیشه ، در
خواهیم یافت که در پشت میله ها و در شکنجه گاه ها
چه بر سر عزیزانمان می آورده اند !!!!!
همانطور که قاسمی پلید علنا و وقیحانه تهدید کرد :
که اگر خفه نشوید میبریمتان به جایی مانند کهریزک
که به کرده و نکرده اعتراف خواهید کرد !!!
برادر عزیز اگر اعتراف نمی کردی نمی فهمیدم چه
بر سرت آورده اند
اینک فریاد مظلومیتت به گوش همه رسید.
.