قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

قلم

سیاسی/اجتماعی/فرهنگی

خبرهای ویژه کیهان

پیدا کنید رابرت هلوی را...! (نکته)
«شعارنویسی روی اوراق بهادار» یکی از دستورالعمل هایی است که تئوریسین های «جنگ نرم» و «کودتای مخملی» به پیاده نظام خود توصیه می کنند. رابرت هلوی ROBERT HELVEY در توضیح و تشریح این دستورالعمل می گوید؛ از میان اوراق بهادار، اسکناس ها برای شعارنویسی علیه حاکمیت از اهمیت بیشتری برخوردار است، چرا که اسکناس ها در میان مردم دست به دست می چرخند و شعارهای نوشته شده روی آنها در جریان این چرخه متداول به گوش همه می رسد! هلوی این حرکت را به چند علت از شعارنویسی روی دیوارها و یا صندلی اتوبوس ها و قطارها مناسب تر و کم هزینه تر می داند و در توضیح نظر خود می گوید؛ شعارنویسی روی دیوارها همیشه با خطر شناسایی شدن شعارنویس ها و دستگیری آنها همراه است ولی نوشتن همین شعارها روی اسکناس ها می تواند در خلوت محض صورت پذیرفته و شعارنویس را از خطر شناخته شدن دور کند. از سوی دیگر احتمال این که مردم اسکناس های شعارنویسی شده را دور بریزند زیاد نیست، بلکه بسیاری از مخالفان این شعارها نیز ترجیح می دهند این اسکناس ها را هرچه زودتر خرج کنند. رابرت هلوی درباره یکی دیگر از- به زعم او- امتیازات شعارنویسی روی اسکناس ها می گوید؛ چنانچه این اسکناس ها در دست کسی دیده شود، برای مقامات قضایی و پلیس اثبات آن که شعار روی اسکناس توسط خود او نوشته شده باشد بسیار دشوار است. همین دستورالعمل با توضیحات تقریبا مشابه از سوی چند تن دیگر از تئوریسین های کودتای مخملی- از جمله جین شارپ- نیز ارائه شده است که شرح آن به درازا می کشد.
عوامل پشت صحنه فتنه اخیر نیز دستورالعمل یاد شده را به کار گرفتند و شعارهایی علیه اسلام، حضرت امام(ره) و حتی پیامبر اکرم(ص) روی برخی از اسکناس ها نوشته و سعی در توزیع آن در چرخه متداول اسکناس ها داشتند که این اقدام سران فتنه نیز مانند سایر اقدامات دیکته شده به آنها با واکنش شدید مردم مسلمان و مؤمن روبرو شده و بسیاری از این اسکناس ها توسط خود مردم به بانک ها تحویل گردیده و تعویض شدند.
درپی این اقدام نفرت انگیز عوامل فتنه و با مراجعه و پیگیری های مکرر مردم، بانک مرکزی در تاریخ 10 دی ماه اعلام کرد «اسکناس هایی که روی آن نوشته، مهر و یا هرگونه علامت اضافه وجود داشته باشد از 17 دی ماه فاقد اعتبار خواهد بود» و از دارندگان اینگونه اسکناس ها خواست با مراجعه به شعب بانک ملی ایران در سراسر کشور نسبت به تعویض آن اقدام کنند.
در پی صدور اطلاعیه بانک مرکزی، دستورالعمل تئوریسین های کودتای مخملی که با سفارش های پی درپی رسانه های فارسی زبان بیگانه مخصوصاً رادیو فردا -وابسته به سیا- و رادیو اسرائیل همراه بود، ناکام ماند و مردم از دریافت اسکناس هایی که روی آنها شعارنویسی شده بود به شدت خودداری می کردند و در چند مورد که شعارها علیه اسلام و امام و یا سایر مقدسات و باورهای ارزشی مردم بود، ارائه کنندگان اسکناس ها با برخورد سخت و خشم آلود مردم روبرو شدند.
و اما، دیروز، رئیس کل محترم بانک مرکزی در اقدامی سأال برانگیز اعلام کرد «سقف زمانی برای تعویض اسکناس های مخدوش برداشته شده است»! و در توضیح - بخوانید توجیه- این تصمیم گفت؛ «بانک مرکزی تاریخی را اعلام کرد که تمام بانک ها آن را پذیرفتند ولی این تاریخ به دلیل این که ممکن بود به مردم فشار آورده و آنها را با سختی مواجه کند و همچنین باعث هجوم مردم به بانک ها شود تمدید شد»! اشاره برادر عزیزمان جناب آقای بهمنی رئیس کل محترم بانک مرکزی درباره «تمدید» مورد اشاره ایشان نیز، تعجب آور است و به همه چیز شبیه است غیر از تمدید! ایشان می فرمایند «بنابراین سقف تاریخی برای تحویل اسکناس های مخدوش تا زمانی که مردم این اسکناس ها را به بانک بدهند، تمدید شده است»! یعنی اساساً سقفی در نظر گرفته نشده و این اسکناس ها همیشه و بدون کمترین مانعی، معتبر خواهد بود!
لطفاً کیهان را به سوء ظن! و تندروی! متهم نکنید و فقط اندکی در این ماجرا اندیشه بفرمائید. آیا اقدام دیروز بانک مرکزی، دقیقاً- و البته به طور ناخواسته- در راستای دستورالعمل رابرت هلوی نیست؟! و آیا جناب آقای بهمنی عزیز نباید با کمک مراکز امنیتی و اطلاعاتی کشور، خاستگاه این تصمیم عجیب و سأال برانگیز را کشف کرده و رد پای افراد نفوذی و جریانات آلوده ای که دستورالعمل دیکته شده بیگانگان به سران فتنه را در چنته بانک مرکزی جاسازی کرده و با لطایف الحیل از زبان ریاست محترم این بانک به پیاده نظام خود ابلاغ کرده اند را شناسایی کند؟!
آقای بهمنی عزیز! همه را مانند خود خیراندیش تلقی نفرمائید، از کدام هجوم مردم برای تعویض اسکناس های مورد اشاره سخن می گوئید؟! چه کسانی به جنابعالی گزارش داده اند که مردم برای تعویض اسکناس های مخدوش با مشکل و ازدحام در بانک ها روبرو شده اند؟! کمترین تردیدی نداشته باشید که تصمیم اخیر از طریق نفوذی های بیگانه به حضرتعالی القا شده است. حضرتعالی با صدور این ابلاغیه، بی آن که بخواهید و توجه داشته باشید، مجوز انتشار شعارهای ضد اسلامی و ضد انقلابی را صادر فرموده اید، که صد البته از ساحت ایمانی شما به دور است.
... و بالاخره، در تیرماه 9135 هنگامی که حضرت امام متوجه شدند که در برخی از ادارات دولتی با استفاده از نامه های آرم دار رژیم شاهنشاهی مکاتباتی انجام گرفته است، به شدت برآشفته و خطاب به عوامل پنهان در پشت این ماجرا فرمودند؛
«باز هم آرم های شاهنشاهی در کاغذهایشان هست. من نمی فهمم که اینها چه اشخاصی هستند... اگر شاهنشاهی هستید، خوب بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم، تا من بگویم ملت با شما چه کند ... چرا این افراد را از ادارات تصفیه نمی کنید؟» صحیفه امام(ره)، جلد 21، ص 747
حسین شریعتمداری 

منوشه امیر: برای مقابله با خطر شیعه باید از سبزها حمایت کرد! (خبر ویژه)
یک مستخدم صدای اسرائیل و سرویس جاسوسی موساد که با عناصر ضدانقلاب در داخل ایران مرتبط است می گوید مخالفان در ایران از اعمال تحریم های جدید علیه جمهوری اسلامی حمایت می کنند و خواستار تشدید این تحریم ها هستند.
منوشه امیر طی سخنانی در مرکز روابط همگانی تل آویو تاکید کرد: مخالفان امیدوارند تحریم های جدید و شدیدی علیه ایران از سوی جامعه جهانی وضع شود. این در حالی است که به عنوان مثال با وجود موضع آشکار آنجلا مرکل صدراعظم آلمان علیه جمهوری اسلامی، شرکت های آلمانی به تجارت با ایران در حجم بالا ادامه می دهند.
این مهره صهیونیست با حمایت از آشوبگرانی که در حوادث پس از انتخابات به خیابان آمده و به تحرکات ضدانقلابی پرداختند، گفت: این افراد از ناتوانی قدرت های بزرگ در اعمال تحریم علیه ایران ناراحتند و از اینکه تحریم موثری اعمال شود ناامید شده اند اما در مقابل حکومت اسلامی امیدوار و تقویت شده است. قدرت های بزرگ چون خطر ایران و تشکیل امپراتوری شیعی ]!؟[ را درک نمی کنند، موفق به در پیش گرفتن اقدام موثر علیه ایران و توقف برنامه هسته ای آن نشده اند.
همکار سازمان جاسوسی و وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در این سخنرانی، به برنامه ریزی عوامل این رژیم برای ایجاد تنش در راهپیمایی باشکوه و ملی 22 بهمن اشاره کرد و گفت: می توان انتظار داشت مخالفان در 11 فوریه (22 بهمن) به خیابان بیایند و به درگیری بپردازند. البته آنچه بیشتر محتمل است، سرکوب شدیدتر آنها از سوی پلیس و بسیج است.
منوشه امیر (منوچهر ساچمه چی) که پشت پرده برخی سایت های اینترنتی ضدانقلاب نظیر «بالاترین» قرار دارد، همچنین خواستار بمباران پایگاه های سپاه در کنار تاسیسات هسته ای شد و گفت: جامعه جهانی کورکورانه به دنبال یافتن راه حل سیاسی برای برنامه هسته ای ایران است در حالی که چاره کار در دادن اولتیماتوم نظامی و سپس حمله به تاسیسات هسته ای و پایگاه های سپاه است.
اشاره این همکار وزارت خارجه رژیم صهیونیستی به مبادلات تجاری وسیع میان آلمان و ایران در حالی است که روزنامه آلمانی هندلز بلات دیروز در گزارشی تصریح کرد: شرکت های آلمانی مخالف تحریم ایران هستند و از اینکه دولت این کشور تحت فشار لابی های آمریکا و اسرائیل می باشند، به شدت خشمگین شده اند. آنتون بورنر رئیس فدراسیون فروش عمده و تجارت خارجه آلمان هشدار می دهد که آلمان می تواند در میان بازندگان سیاست تحریم علیه ایران باشد. اتاق بازرگانی و صنعت آلمان (DIHK) هم اعلام کرده تحریم علیه ایران می تواند به قیمت بیکار شدن 10 هزار آلمانی و تاثیر منفی بر اقتصاد آلمان تمام شود. 

خاتمی: سال 76 اگر احتمال پیروزی می رفت نه نامزد می شدم و نه اصلاح طلبان حمایت می کردند (خبر ویژه)
خاتمی گفت اگر می دانستم در انتخابات سال 76 رئیس جمهور می شوم، نامزدی را قبول نمی کردم و کسانی هم که به من پیشنهاد نامزدی دادند، شاید اصلا این پیشنهاد را نمی دادند.
«روح الله- ش» عضو شورای مرکزی ستاد ملی جوانان 88 (حامیان خاتمی و موسوی در انتخابات اخیر) با اشاره به ملاقات یک سال پیش با خاتمی، مطالب فوق را از قول وی نقل کرد. ستاد یاد شده چند ماه پیش منحل شد اما در جریان انتخابات در امر شبکه سازی برای اردوکشی خیابانی فعالیت داشت و شماری از اعضای آن در بازداشت به سر می برند.
روح الله- ش در سایت ضدانقلابی روزنت نوشت: یک سال پیش در چنین روزهایی پس از آن که خاتمی اعلام کرد یا من می آیم یا میرحسین، به دیدار خاتمی شتافتیم و بسیار گله کردیم... او در آن ملاقات گفت من همان سال 75 هم که از من خواسته شد در انتخابات شرکت کنم اگر می دانستم رئیس جمهور خواهم شد قبول نمی کردم. من به همراه دوستانم فقط می خواستیم شعارهایی از جمله جامعه مدنی و آزادی های سیاسی را زنده کنیم تا زمینه برای حضور چهره های دیگر در انتخابات بعدی فراهم شود. اگر کسی می دانست که کاندیدای ما قرار است پیروز شود شاید اصلا به من پیشنهاد نمی کردند چه رسد به اینکه من بپذیرم. برای همین کسی باید کاندیدا باشد که هم از لحاظ شخصیتی توانمند باشد هم از لحاظ سیاسی در برابر تهاجم ها آسیب پذیری کمتری داشته باشد. من فکر می کنم میرحسین در این شرایط بهترین گزینه است. مهم پس از انتخابات است. باید فردی باشد که در شنبه پس از انتخابات روحیه حمایت از خواسته های مردم را داشته باشد. می دانم که میرحسین مرد روز شنبه است.
سایت ضدانقلابی روزنت سپس کسانی چون موسوی و کروبی و خاتمی را تنها گزینه های موجود معرفی کرد و نوشت: «ایرانیان خارج نشین از خاتمی و کروبی و موسوی حمایت می کنند. می دانیم که گزینه ای دیگر برای جایگزینی این 3 رهبر اصلاحات نداریم یا حداقل تاکنون کسی پیدا نشده است، بگذریم از شومن های تلویزیونی و اینترنتی. پس ای کاش به جای موضع گیری علیه این 3 نفر به ویژه خاتمی، کمی جانب احساس را کنار بگذاریم. اگر زورمان به رقیب نمی رسد دلیلی ندارد که خودی را حذف کنیم. البته کار سیاسی بدون انتقاد مثل اسب سواری بدون زین است، پس از مدتی هم اسب آسیب می بیند و هم اسب سوار»!!
گفتنی است نقل قول یاد شده مربوط به یک سال پیش است که هنوز موسوی و کروبی با رادیکالیسم کور، ته مانده حیثیت و آبروی مدعیان اصلاحات را تبدیل به خاکستر نکرده و به دست باد نسپرده بودند وگرنه آخرین نامه نگاری های خاتمی با مقامات ارشد نظام و سخنان وی در محافل خصوصی مجمع روحانیون و... حاکی از ناراحتی شدید او از نتیجه تندروی ها و بازی آشکار موسوی در پروژه های ساختارشکنانه است. خاتمی در جلسات خصوصی ابراز داشته که عملکرد موسوی پس از انتخابات باعث بدگمانی شدید نظام و مردم به اصلاح طلبان و بسته شدن راه بازگشت به حاکمیت شده است.
چگونه اعتراض کند وقتی بخشی از پازل بهائیت است؟! (خبر ویژه)
سکوت میرحسین موسوی در برابر هتاکی های ضددینی هسته اصلی حمایت از وی، برای طیف حامیان متدین او سؤال برانگیز شده است.
اکبر- گاف دن کیشوت فراری حلقه کیان و روزنامه های زنجیره ای، اخیرا در مصاحبه با شبکه بی بی سی انگلیس به انکار صریح امام زمان(عج) و عصمت ائمه علیهم السلام پرداخت. وی عضو تیم 5 نفره به سرپرستی بهاءالله مهاجرانی- وزیر ارشاد و سخنگوی دولت اصلاحات- است که خود را هسته اصلی و اتاق فکر جنبش سبز معرفی کرده اند بی آن که با مخالفت موسوی مواجه شوند.
با سپری شدن بیش از یک هفته از گستاخی اکبر- گاف و سکوت موسوی، سایت خبری «عصر ایران» که از سایت های اصلاح طلب و منتقد دولت به شمار می رود، به انتقاد از این سکوت پرداخت و نوشت: پافشاری و اصرار بر مواضع، هرگز به معنای آن نیست که موسوی درباره کسانی که با بلیت او سخن می گویند، نتواند یا نخواهد اعلام موضع کند. اخیرا اکبر گنجی در قالب عضو اتاق فکر جنبش سبز به دفاع از سبزها و موسوی می پردازد. البته تا این جای کار مشکلی نیست اما وقتی این بیان دیدگاهها باعث هزینه سازی برای شخص دیگر (موسوی) می شود انتظار این است که آن فرد اعلام موضع کند و نسبت خود با ماجرا را تبیین کند.
«عصر ایران» اضافه کرد: گنجی که روزگاری در دهه 60 خورشیدی شلوار لی پوشیدن جوانان، غیرت او را جریحه دار می کرد اینک در همان حال که مدعی حمایت از موسوی است مقدسات اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران را به طور واضح زیر سؤال می برد و به راحتی و وقاحت، حتی منکر وجود مقدس امام زمان(عج) می شود. این در حالی است که حتی کسانی که در تقیدات مذهبی خود چندان مستحکم نیستند، معتقد به وجود امام عصر(عج) هستند و احترام آن حضرت را پاس می دارند و به عنوان مثال، در برگزاری مراسم جشن و شادی هم ترجیح می دهند آن را با نیمه شعبان مقارن سازند. در چنین شرایط و جامعه ای، ناگهان فردی پیدا می شود و با استفاده از تریبون رسانه های خارجی، صریح و وقیح، باور عمومی جامعه را به بازی می گیرد و از انکار امامی سخن می گوید که دهها میلیون نفر در کشور به او ایمان و عشق دارند. گنجی مدعی حمایت از شخصی (موسوی) می شود که بیانیه آخرش را با سلام و ارادت نسبت به جد امام زمان(عج) یعنی وجود نازنین امام حسین(ع) آغاز می کند.
سایت مذکور با نگرانی نوشت: «نمی توان موضوع را به سادگی برگزار کرد و از کنار آن با بی اعتنایی گذشت. وانگهی سکوت در برابر این موضع گیری های ضد دینی باعث می شود رقبای سیاسی با صغری و کبراهای خاص خود چنین وانمود کنند که موسوی نیز مانند حامی اش گنجی، اعتقادی به مبانی شیعه ندارد. لذا طبیعی است که فردی مانند موسوی که به واسطه افاضات ضددینی یکی از مدعیان حمایتش در معرض آسیب قرار دارد، به موضع گیری شفاف بپردازد. البته سخنان گنجی به حدی موهن بوده که حتی اگر وی مدعی حمایت از میرحسین نیز نبود، باز انتظار می رفت که چنین اهانت هایی به ساحت پاک امام زمان(عج) محکوم شود و اکنون که چنین شخصی ادعای حمایت از جنبش سبز و موسوی را نیز دارد و خود را عضو اتاق فکر این جریان هم می داند، لزوم موضع گیری و تبیین مواضع نسبت به سخنان او دوچندان می شود. سکوت موسوی در قبال اهانت ها و کفرگویی های کسی که حتی منکر قرآن نیز شده و محکوم نکردن این رویکرد، آن هم در شرایط فعلی، می تواند متضمن هزینه های سیاسی سنگینی برای موسوی وحامیانش باشد، آن هم در جامعه ای که قریب به اتفاقش شیعیان دوازده امامی اند و حتی اهل سنت اش نیز به خاندان رسول خدا(ص) خالصانه و عاشقانه ارادت دارند.»
ضمن تقدیر از غیرت دینی گردانندگان سایت عصر ایران، باید این حقیقت را گوشزد کرد که حوادث پس از انتخابات، رقابت بین جناح های سیاسی نبود و حوادث 7 ماه اخیر نیز این واقعیت را به تدریج نمایان کرد اما توقع موضع گیری موسوی علیه کفریات و اراجیف یک عضو اتاق فکر جنبش سبز، توقع دور از واقعی است. چگونه می توان از موسوی انتظار داشت علیه اراجیف یک مهره مفلوک و دم دستی سازمان سیا موضع بگیرد در حالی که خود در بیانیه 17، حرمت شکنان روز عاشورا را «مردم خداجو» توصیف می کند؟! یا چه توقعی است وقتی می بینیم طی حوادث 7 ماه گذشته عناصر ضدانقلاب با استفاده از بسترسازی و حمایت موسوی، تصویر حضرت امام را به آتش می کشند، علیه اصل ولایت فقیه فحاشی می کنند، به دعوت وی در روزهای ملی مبارزه با استکبار و قدس، به نفع آمریکا و اسرائیل شعار می دهند و اسلام را از جمهوری اسلامی حذف می کنند اما حتی یک کلمه مخالفت و اعتراض هم از او نمی شنوند؟ خوش بینانه ترین علت این است که موسوی با اطلاع از بدبینی و انزجار قاطبه مردم، درصدد است ضدانقلاب را از دست ندهد اما تحلیل های دیگر حاکی از این است که وی در همان پروژه ای نقش ایفا می کند که گنجی و سروش و مهاجرانی و کدیور و... قطعات دیگر پازل آن هستند. بنابراین موسوی به هر دلیل اجازه و جرئت ندارد که به عملکرد و مواضع گستاخانه عناصر بهایی مسلک، ضد دین و ضد انقلاب اعتراض داشته باشد.
روزنامه کیهان ۵/۱۱/۸۸

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد